eitaa logo
فرهنگ سپاهانشهر
393 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
54 فایل
اطلاع رسانی فعالیتهای مراکز فرهنگی و تربیتی سپاهانشهر رابط منطقه پنج و سپاهانشهر در جبهه فرهنگی انقلاب استان اصفهان
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی همه خواب بودیم وقتی همه جا می مانیم یکی از موضوعاتی که  این روزها اذیتم می کند این است که رسما در جریان رسانه ای باخته ایم و می بازیم... روزی که آن اتفاق برای مرحوم خانم امینی افتاد و ایشان به کما رفت، در جلسه ای به آقایانی گفتم شما که دستتان می رسد به صدا و سیما بگویید خودش پیش قدم بشود و خبر را برود... اگر الان خبر این اتفاق را ما بدهیم، بعدا هر اتفاقی بیفتد می توان کنش رسانه ای داشته باشیم... به ما خندیدند و گفتن شما هنوز نمیفهمید جوانان گام دومی... فردا صبح دوباره با همان ها برای ادامه کاری جلسه داشتیم.... تا من و دوستانم وارد شدیم یکی از آن آقایان گفت فلانی طرف فوت کرد،چکار کنیم... گفتم توی سرتان بزنید و بدانید باختیم... حالا دوباره در ماجرای این طفل معصوم ایذه ای قضیه همان است... صدا و سیما و خبرگزاری های فارس و تسنیم و... هیچ کدام یک روایت درست از این اتفاق ارائه نمی دهند... صدا و سیما با دایی کیان عزیز مصاحبه می کند که چه شباهتی بین این اتفاق و حادثه شاهچراغ بود و دایی جواب می دهد: شبیه بود....خب احمق جان این سوال است که می پرسی؟ بعد کمی آن طرف تر "بی بی سی" کثیف می آید کلیپی را منتشر می کند از عزیز و آن را نسبت می دهد به صفحه اینساگرام مادر داغدارش و هیچ کدام از سایت ها و صفحه های مجازی و بخش خبری اصلا این موضوع را پوشش نمی دهند یعنی اصلا مادر کیان در معادلات رسانه ای شان نیست. خب حالا مخاطب هزار و یک سوال برایش پیش می آید؟ اصلا مادر کیان صفحه اینستا دارد یا نه؟ شک می کند.بعد خبر دیگری را می بیند که بر روی بدن بی جان طفل معصوم تا صبح یخ گذاشته اند؟ یعنی چه؟ چرا؟ و این سوالات اصلا نه مطرح می شود و نه جواب مشخصی وجود دارد و همان رسانه های مزدور عربستانی و انگلیسی می شوند راوی بلامنازع میدان و مصادره کننده به نفع. ما اگر در این جنگ ترکیبی بد میخوریم، سهم خوبی از کتک خوردنمان هم از جهالت مدیریتی در رسانه است که یا خواب هستند یا خودشان را به خواب زده اند و روزی بیدار خواهند شد که خیلی دیر است خیلی... پ.ن.١: آقای رسانه ملی و... بیا وسط روایت کن، نه اینکه رپرتاژ خبری از پیش مشخص شده داغانت را پخش کنی پ.ن.٢: حضرات حزب اللهی نما که الان این پست را در پرونده رج می نمایید و فحش ها نثار می کنید، بنده امثال بی بی سی و... را در دایره خلقت پست ترین و نجس ترین می دانم، اما حرفم این است چرا او همیشه روایت اول را می دهد و ما خواب هستیم و برای شبهه افکنی هایش کاری نمی کنیم آواره، ٢٧ آبان بارانی ١۴٠١
چند کلامی از محمد علیان بخونیم 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 ماجرا پیچیده است... وسط شلوغی های کاری... امروز پیگیر فیلم های تشییع بودم، آنچه از صحبت های مادرش فهمیدم را میتوانم اینگونه بزارم کنار هم: ١.مادر کیان می گوید داشتیم میرفتیم که پلیس ها به ما گفتند از این طرف نروید و دور بزنید و پسرم گفت بابا به حرف پلیس ها گوش بده خوبیمون رو میخوان و ما دور زدیم، همین که دور زدیم ماشینمون رو به رگبار بستن ٢.مادر ادامه می دهد، ماشین را که رگبار بستن به بچه هایم گفتم بروید زیر، کوچکتره رفت ولی کیان چاق بود نمیدونم نتونست بره و دیدم شوهرم فریاد میزنه و اول فکر کردم ترسیده و بعدش فهمیدم تیر خورده ٣.مادر میگه شیشه ها بالا بود و لباس شخصی ها تیرزدن در ادامه مراسم مادر کیان یک شعر میخونه که اینجوری شروع میشه : "اتل متل توتوله... آ.سدعلی چجوره و... " ادامه میده و کسانی مانع او می شوند و می گوید بزار شعرم را بخوانم و اخرش شعار می دهد که "ایران رو پس می گیریم" و بعضی ها همراهی اش می کنند. ۵.در ادامه می گوید شعار بد ندید، شوهرم سه تا تیر خورده و چندتا عمل جراحی کرده و گروگان گرفتنش، شعار بدید ولش نمی کنند ۶.بعد از پایان مراسم هم یک استوری با غلط املایی میزارد که کسانی که "حنجار شکنی کرداند از طرف ما نبودند" این موارد را که کنار هم میزارم، میبینم همان چیزی که پیش بینی کرده بودم اتفاق افتاد، بی بی سی و... اولین روایت را مطرح می کنند و بعد تا آخر سوار می شوند و حالا حالا هم سواری می گیرند و همچنان جریان مسئولان نمیخواهند قبول کنند روایت اتفاقات از اقدامات امنیتی مهم تر است چرا که الان ذهن میلیون ها نفر آلوده است و پر ابهام... مادر کیان کاملا مشخص است با دست فرمان طراحی شده حرکت می کند... سوال این است که او در بین تیراندازی ها چگونه تشخیص می دهد آن لباس شخصی ها آدم های نظام هستند؟ این شعر را خودش سروده است؟ آن شعار؟ و این استوری آخر... پ. ن. ١:مدل های عملکردی شما حداقل در حوزه رسانه مثل خودتان پیر و فرتوت است، پوست صورت هم نیست که با تزریق ژل و... ترمیمش کنید، گندش در آمده قبول کنید و عرصه را باز کنید. پ.ن.٢: از صبح به هرکس دستم میرسید زنگ زدم، آقایان نیستند، البته خوب جمعه است، جبهه تعطیل است و ابهامات روی هم تلمبار می شود گره های ذهنی مردم بیشتر. پ.ن.٣: فکر کنم باید در کنار این کار ها یک ستاد اطلاع رسانی هم خودمان راه بیندازیم، برویم روایت اول را ما بگوییم و از افتادن امثال مادر کیان در چنگال این جماعت گرگ صفت جلوگیری کنیم. غروب دلگیر جمعه، خسته و داغان..