eitaa logo
آرشیو واجب درحال احیا
14 دنبال‌کننده
397 عکس
285 ویدیو
37 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 *همگام با کاروان حسینی* 🔸 *روز اول محرم* 🔹 *سال ۶۱هجری قمری در چنین روزی* *روز اول محرم* ▪️نام منزل:  *قصر بنی‌مقاتل( قصر مقاتل)* ▪️وجه تسمیه: در این محل قصری متعلق به مقاتل‌بن‌حسّان‌بن‌ثعلبه بود که به همین سبب قصر بنی‌مقاتل نامیده شده بود. ▪️زمان ورود:  *چهارشنبه اوّل محرّم* *سال ۶۱ هجری معادل یازدهم مهرماه ۵۹ شمسی.* ▪️مدت توقف: حدود نیم‌روزی در این منزل درنگ بوده است. ▪️فاصله: میان عین‌التمر و قُطقُطانیه بوده و تا کربلا فاصله‌ی اندکی داشته است. ▪️مقصد بعد: نینوا( نزدیک کربلا) ▪️ویژگی‌ها و امکانات قصری که هنوز بقایای آن دیده می‌شده است. مسجد نسبتاً بزرگ چند بنا و خانه‌ی ساده‌ی گلی و سنگی چند حلقه چاه 🔴 *رویدادها* دیدار با عبیدالله‌بن‌حُر‌جعفی. عبیدالله شجاع و شاعر و سخنور بود از کوفه بیرون آمده بود تا نه در سپاه عبیدالله باشد نه در سپاه اباعبدالله. امام، حجاج‌بن‌مسروق، هم قبیله‌ی او را فرستاد تا به همراهی دعوتش کند. حجاج به خیمه‌ی شکوهمند و اشرافی او در آمد و او را دعوت کرد. عبیدالله گفت: «اهل کوفه دنیای فانی را برگزیده‌اند و با عبیدالله همراه شده‌اند من از کوفه بیرون آمدم تا نه با موافقان باشم نه با مخالفان». حجاج موضوع را با امام باز گفت. امام خود به دیدن و دعوت آمد و گناهان گذشته‌اش را به یاد آورد و فرمود با من همراه باش تا پاک شوی. عبیدالله‌بن‌حُر پیشنهاد اسب خود مَلجَمه (ملحقه) و شمشیر و غلام کرد که امام نپذیرفت و فرمود: «خیری در تو و شمشیر و اسبت نیست». *عبیدالله بن حُـر بعدها پشیمان شد و بر مزار اباعبدالله سوگواری کرد!* نوشته‌اند در این منزلگاه انس‌بن‌حارث به امام رسید و با او همراه شد. خواب دیدن امام و گفت‌گو با علی اکبر را در این منزل نیز نوشته‌اند. حُر همچنان همراه امام بود. امام از این منزل اندکی به سمت راست رفت و به کربلا رسید.[۱] [۱] . مقتل الحسین بحرالعلوم: صص۴۱۰-۴۱۱،جمل من انساب الاشراف: ج۳، ص۳۸۴، الامام الحسین و اصحابه: ج۱، صص۱۸۵-۱۸۶، مقتل الحسین مقرّم: ص۲۲۶، الفتوح: ج۵، ص۱۲۲ 📚 منبع: *آیینه داران آقتاب* ✍🏼 *دکترمحمد رضا سنگری* 🔰🔰🔰
🏴 *همگام با کاروان حسینی* 🔹 *سال ۶۱هجری در چنین روزی* *روز دوم محرم* 🔸 *ورود به کربلا* ▪️نام منزل: *کربلا(نینوا)* وجه تسمیه: برخی آن را عربی، آرامی، سریانی، عربی و فارسی داشته‌اند. کربلا رابه معنی نرمی و سستی (خاک نرم)، وسیله‌ی پوشاندن سر، کور بابل (صحرای گرم) حمامن (ترشک)، مزرعه خدا (کرت+ لا) و قرب الا له و کربل(نوعی خار) دانسته‌اند. تا شانزده نام برای این سرزمین برشمرده‌اند. امام حسین(ع) قبلاً در جنگ صفین همراه پدرش از کربلا گذشته بود. 🔹زمان ورود: *پنج شنبه دوّم محرّم معادل ۱۲ مهر ماه ۵۹ شمسی و ۹ اکتبر سال ۶۸۰ میلادی* ▪️مدت توقف: از دوّم محرّم تا عاشورا (روز شهادت). ▪️فاصله: در ۶۰ مایلی بغداد، در غرب فرات، در پنج فرسنگی منطقه نینوا. ▪️مقصد بعد: اسارت به کوفه و شام ▪️ویژگی‌ها و امکانات زمین خارزار، خاک آن نرم و تا فرات فاصله بسیار کمی داشته است. خالی از سکنه و در فاصله‌ی چند کیلو متری آن بنی‌اسد مستقر بودند. زمین دارای پستی و بلندی‌ها و گودال‌هایی بوده است. 🔴 *رویدادها* امام در لحظه‌ی ورود خاک را بویید و فرمود همان است قتلگاه و خوابگاه‌ ماست. هفت اسب عوض کرد و با هفتمین اسب وارد شد. امام با لباس پیامبر وارد زمین کربلا شد. در هنگام ورود امام، سپاه حُر نیز با وی وارد کربلا شدند در همین موقع سواری کمان بر دوش رسید و نامه‌ی عبیدالله‌زیاد را به حُر داد. در نامه نوشته بود همین که نامه‌ام رسید برحسین سخت بگیر و او را در زمینی بی‌آب و خشک و پناهگاه فرود آور. این پیک نیز مراقب است که همراه تو باشد و جدا نشود تا دستورم را کاملاً انجام دهی. حُر نامه را به امام نشان داد و گفت: چاره‌ای جز این ندارم در همین جا فرود آی. امام فرمود: «بگذار در دهکده‌ی غاضریه فرود آیم یا در شفیّه که حُر نگذاشت و گفت: این مأمور مراقب من است! امام با ورود به کربلا نامش را پرسید چندین نام گفتند و با شنیدن نام کربلا فرمود: *اللهم انی اعوذ بک من الکرب و البلاء.* امام شهادت خود و حمل سر بر نیزه را برای زهیربن‌القین بازگو کرد. حوادث فراوان دیگر که ناشی از عکس‌العمل یاران و خانواده‌ی امام است نیز ذکر شده است.[۱] [۱] . اخبارالطّوال: ص۲۵۰، تاریخ طبری: ج۵، صص۴۰۸-۴۰۹، معجم البلدان: ج۴، ص۵۰، الحسین فی‌الفکر المسیحی: ص۲۱۳، کربلا و حرم‌های مطّهر: ص۲۶، آشنایی با عتبات مقدّسه و زندگانی چهارده معصوم: ص۷۰٫ 📚 منبع: آیینه داران آفتاب ✍🏼 *دکتر محمدرضا سنگری*
🏴 *همگام با کاروان حسینی* ✨ *سال ۶۱ هجری قمری در چنین روزی* *روز سوم محرم* در روز سوم ماه محرم نامه‌ای از سوی عبیدالله بن زیاد برای امام حسین علیه السلام فرستاده شد. همچنین عمر سعد در ظهر همین روز با وعده دریافت ملک ری، به کربلا فرستاده شد. 🔹 *اشاره امام حسین علیه السلام به نحوه شهادت خود:* حضرت اباعبدالله علیه السلام در سومین روز ماه محرم اشاره‌ای به نحوه شهادت خود و شباهت آن با ماجرای شهادت حضرت یحیی علیه السلام داشتند. البته در برخی از منابع نوشته شده که امام زین‌العابدین علیه السلام فرمودند: *«در هیچ منزلی فرود نیامدیم مگر اینکه پدرم شهادت حضرت یحیی علیه السلام را یادآور شدند.»* 🔹 *نامه ابن‌زیاد به امام حسین علیه السلام* در این روز همچنین عبیدالله بن زیاد نامه‌ای را برای حضرت سیدالشهدا علیه السلام فرستاد. او در این نامه نوشته بود: «ای حسین! خبر ورود تو و همراهانت به سرزمین کربلا را دریافت کردم. امیرالمؤمنین یزید به من دستور داده است که سر بر بالین آرامش نگذارم و لقمه‌ای از غذا سیر نخورم، مگر اینکه تو را بکشم یا به فرمان و بیعت من و یزید درآیی.» پیک ابن‌زیاد پس از ارائه نامه به امام حسین علیه السلام، جواب آن را خواست. *امام فرمودند: «پاسخ ندارد؛ پاسخ او عذاب است.»* پیک برگشت و جواب امام را به ابن‌زیاد رساند. 🔹 *فرستادن عمر سعد به کربلا* عبیدالله بن زیاد، حکم حکومت عمر سعد بر ری و گرگان تا حدود همدان امروزی را برای عمر سعد نوشت. در این روز عمر سعد آماده رفتن به ری می‌شد که ابن‌زیاد او را به حضور خواست و گفت: «باید قبل از رفتن به ری، به جنگ با حسین علیه السلام بروی.» عمر سعد خوش نداشت به این جنگ برود، به همین دلیل تعلل کرد و جواب را بعد موکول کرد. اما ابن زیاد گفت: «فرمان حکومت ری را برگردان که آن در گرو جنگ تو با حسین علیه السلام است.» عمر سعد تسلیم شد و سفر به کربلا را قبول کرد. در تاریخ نوشته شده که او با همان لشکر چهار هزار نفری که با خودش به ری می‌رفت، به کربلا رفت. چون تصور می‌کرد کار به جنگ نمی‌کشد. در غیر این صورت، نیروهای بیشتری با خودش به کربلا می‌برد. تعداد همراهان عمر سعد با هزار نفر نیروهای حر بن یزید بالغ بر پنج هزار نفر شد. در این سفر، عمر سعد که پسرش حَفص را هم به همراه خود داشت، با پیش قراولی خالد بن عَرفطه و پرچم‌داری حبیب بن جماز (حمار) در حدود ظهر روزسوم ماه محرم سال 61 هجری وارد کربلا شد. 🔹 *پیک عمر سعد* عمر سعد به محض ورود به کربلا نماینده‌ای را فرستاد تا از امام حسین علیه السلام درباره علت ورود ایشان به این سرزمین سؤال کند. عمر سعد که خودش قبلا به امام نامه‌ای نوشته بود، از دیدار با آن حضرت ترس داشت. در این میان کثیر بن عبدالله شعبی که سوارکاری اهل جنگ بود گفت: *«من می‌روم و اگر بتوانم حسین علیه السلام را خواهم کشت.»* عمر به او گفت: *«نمی‌خواهم او را بکشی. اما از او سؤال کن که چرا به کربلا آمده است.»* کثیر در حالی که شمشیرش را به همراه داشت به سمت اردوگاه امام حسین علیه السلام نزدیک شد. ابوثمامه صائدی با دیدن او به امام حسین علیه السلام خبر داد که: «خداوند تو را همواره قرین صلاح کند. خونریزترین و جسورترین فرد روی زمین به سوی تو آمده است.» سپس به کثیر که نزدیک شده بود گفت: «شمشیرت را زمین بگذار تا اجازه بدهم با امام حسین علیه السلام صحبت کنی.» کثیر گفت: «من مأمورم. اگر می‌خواهید پیام عمر سعد را می‌رسانم وگرنه برمی‌گردم.» و راضی نشد شمشیر را از خودش جدا کند. ابوثمامه جواب داد: «دسته شمشیرت را می‌گیرم تا با امام صحبت کنی.» او قبول نکرد. گفت: «پیامت را به من بگو تا به امام برسانم. اما بدان که اجاز نمی‌دهم به امام نزدیک شوی.» کثیر در حالی که دست خالی و پرخاشگر بود به سمت لشکر عمر سعد برگشت. این بار عمر سعد، قره بن قیس حنظلی را به سوی امام حسین علیه السلام فرستاد. امام از یاران خود سؤال کردند که چه کسی او را می‌شناسد. جناب حبیب بن مظاهر جواب داد: «او از قبیله تمیم و طایفه حنظله است. او را می‌شناسم. مردی خوش‌نیت و درست‌اندیش است و تصور نمی‌کردم در لشکر عمر سعد باشد.» قره جلوآمد و به امام حسین علیه السلام سلام کرد و پیام عمر سعد را گفت. امام فرمودند: *«مردم دیارتان نامه نوشتند و من را دعوت کردند. اگر خوش ندارید، برمی‌گردم.»* قره که می‌خواست برگردد، جناب حبیب بن مظاهر به او گفت: «وای بر تو، به سمت ستمگران برمی‌گردی؟ اینجا باش و مردی را یاری کن که خداوند همه عزت و اعتبار ما را به شکرانه و به پاس وجود او به ما بخشیده است.» قره جواب داد: «می‌روم، پیام را می‌گذار. اما برمی‌گردم و تصمیم می‌گیرم.» سپس به سمت عمر سعد برگشت و جواب امام حسین علیه السلام را به او رساند. عمر سعد با شنیدن سخن امام گفت: *«امیدوارم خداوند من را از جنگ با او نگاه دارد.»* بعد از آن نامه‌ای برای عبیدالله بن زیاد نوشت: «من همین
که به کربلا رسیدم، پیکی را فرستادم تا با حسین علیه السلام مذاکره کرده و از او بپرسد که برای چه به کربلا آمده است. پاسخ او این بود که مردم کوفه نامه نوشته و از من درخواست آمدن کرده‌اند و من به آن‌ها پاسخ داده‌ام. حال اگر تغییر نظر داده‌اند و موافق نظر قبلی خود نیستند، برمی‌گردم.» ------------------- 📚 منابع: نفس المهموم اعیان الشیعه الامام حسین علیه السلام و صحابه مقتل الحسین علیه السلام؛ خوارزمی انساب الاشراف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 «باید حر بشیم» 👤 استاد ⭕️ اینکه امام زمان نمیان، تقصیر ماست که راهشون رو بستیم. وقتشه بشیم... ◾️ اگه دیدی هرسال مُحرمت مثل سال قبله، یعنی اوضاعت خرابه... 🔘 ویژهٔ
سر می نهد تمام فلک زیر پای او  دل میبرد ز اهل حرم جلوه های او  عبدالله است و ایل و تباری کریم داشت  با این حساب عالم و آدم گدای او  انگار قاب کوچکی از عکس مجتبی  هر لحظه می تپد دل زینب برای او  او حس نمی کند که یتیم است و خون جگر  تا با حسین می گذرد لحظه های او  بالاتر از تمامی افلاک می نشست  وقتی که بود شانه ی عباس جای او  نیمش حسن و نیمه دیگر حسین بود  بوی مدینه می رسد از کربلای او  مثل رقیه روح و روان حسین بود  او همچو عمه دل نگران حسین بود  : 💔 کم سو شده چشمانِ من از گریه یِ بسیار من مانده ام و یادِ تو و حسرت دیدار صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم ياابا عبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام طرح: اثر روح الامین @AMMERIN
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 | سبک 📝 گفتا قاسم به فغان، ای شه تشنه‌لبان 👤 کربلایی‌محمدحسین ویژه @AMMERIN
‏عکس از بلوارچهارم کوی۱۰پلاک۱۰
🚨 توجـــــــــه ، توجـــــــــه 🚨 💠 تشکـــر و تقدیــر از «برنامه معروفی نـــو» جهت دعوت استاد تقوی 💠 🔊 این مطالبه را حمایت کرده و منتشر نمایید تا ان شاءﷲ شاهد پایان برنامه های رفع شبهات در صداوسیمـــا نباشیم 💬 https://www.farsnews.ir/my/c/87769 منتظــــــــــر حمایــــــت های پرشــــور از طــــرف شمـــا هستیــــم 🌷
🔳 میخواهم نماز را فارسی بخوانم !!! *واکنش آیت‌الله ارباب به خواندن نماز به زبان فارسی آقاى دكتر محمدجواد شریعت نقل کرده‌اند: سال ۱۳۳۲ شمسی، من و عده‌اى از جوانان پر شور آن دوران به این نتیجه رسیده بودیم كه نماز را به زبان فارسى بخوانیم؟! خانواده‌هایمان شدیداُ نگران حال ما شدند. ما را نزد یكى از روحانیان آن زمان بردند. آن روحانى وقتى فهمید ما به زبان فارسى نماز می ‌خوانیم، به شیوه ‏اى اهانت ‏آمیز ، نجس و كافرمان خواند!!! این عمل او ما را در كارمان راسخ‏‌تر ساخت. عاقبت‏ ما را محضر حضرت آیت الله حاج‌آقا رحیم ارباب بردند. ما که 15 نفر بودیم در وقت معینی به خدمت ایشان رسیدیم. در همان لحظه اول، چهره نورانى و خندان وى ما را مجذوب ساخت، آن بزرگمرد را غیر از دیگران یافتیم. آقا در آغاز دستور پذیرایى از همه ما را صادر فرمود، سپس به والدین ما فرمود: شما كه به فارسى نماز نمی‌خوانید، فعلاً تشریف ببرید و ما را با فرزندانتان تنها بگذارید. وقتى آن‏ها رفتند، به ما فرمود: بهتر است ‏شما یكى یكى خودتان را معرفى كنید. آنگاه، به تناسب رشته و كلاس ما، پرسش‏‌هاى علمى مطرح كرد و از درس‏‌هایى مانند جبر و مثلثات و فیزیك و شیمى و علوم طبیعى مسائلى پرسید كه پاسخ اغلب آن‏ها از توان ما بیرون بود!!! پس از آنكه همه ما را خلع سلاح كرد، فرمودند: والدین شما نگران شده‌اند كه شما نمازتان را به فارسى مى‌خوانید، آن‏ها نمى ‏دانند من كسانى را مى ‌شناسم كه - نعوذبالله - اصلاً نماز نمى‏ خوانند!!! شما جوانان پاك اعتقادى هستید كه هم اهل دین هستید و هم اهل همت. من در جوانى مى ‏خواستم مثل شما نماز را به فارسى بخوانم ولى مشكلاتى پیش آمد كه نتوانستم. اكنون شما به خواسته دوران جوانى ‏ام جامه عمل پوشانیده ‏اید، آفرین به همت ‏شما. نخستین مشكل من ترجمه صحیح سوره حمد بود كه لابد شما آنرا حل كرده ‏اید . اكنون یكى از شما كه از دیگران مسلط تر است، بگوید *بسم الله الرحمن الرحیم* را چگونه ترجمه كرده است؟ یكى از دوستان دست خود را بلند کرد آقا با لبخند فرمود: خوب شد طرف مباحثه ما یك نفر هست! زیرا من از عهده ۱۵ جوان نیرومند بر نمى‏ آمدم. بعد به آن جوان فرمود: خوب بفرمایید بسم الله را چگونه ترجمه كردید؟ آن جوان گفت: طبق عادت جارى به نام خداوند بخشنده مهربان! حضرت ارباب لبخند زد و فرمود: گمان نكنم ترجمه درست ‏بسم الله چنین باشد . در مورد «بسم‏» ترجمه «به نام‏ِ» عیبى ندارد. اما «الله‏» قابل ترجمه نیست; زیرا اسم عَلَم (خاص) خدا است و اسم خاص را نمى ‌توان ترجمه كرد. مثلا اگر اسم كسى «حسن‏» باشد، نمى ‏توان به آن گفت «زیبا» . ترجمه «حسن‏» ، زیبا است. اما اگر به آقاى حسن بگوییم آقاى زیبا، خوشش نمى ‏آید. كلمه الله اسم خاصى است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق مى ‌كنند. نمى‌توان «الله‏» را ترجمه كرد، باید همان را به كار برد. خب «رحمن‏» را چگونه ترجمه كرده ‏اید؟ رفیق ما پاسخ داد: بخشنده. آقا فرمود: این ترجمه بد نیست، ولى كامل نیست. زیرا «رحمن‏» یكى از صفات خدا است كه شمول رحمت و بخشندگى او را مى ‏رساند و این شمول در كلمه بخشنده نیست. «رحمن‏» یعنى خدایى كه در این دنیا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم مى‏ كند و همه را در كنف لطف و بخشندگى خود قرار مى ‏دهد و نعمت رزق و سلامت جسم و مانند آن عطا مى‏ فرماید. در هر حال، ترجمه بخشنده براى «رحمن‏» در حد كمال ترجمه نیست. خب، رحیم را چطور ترجمه كرده‏‌اید؟ رفیق ما جواب داد:“مهربان. ایشان فرموند: چون رحیم كلمه ‌اى قرآنى و نام پروردگار است، باید درست معنا شود. اگر آن را «بخشاینده‏» ترجمه كرده بودید، راهى به دهى مى ‏برد. زیرا رحیم یعنى خدایى كه در آن دنیا گناهان مؤمنان را عفو مى ‏كند. پس آنچه در ترجمه «بسم الله‏» آورده ‌اید، بد نیست ولى كامل نیست و اشتباهاتى دارد. من هم در دوران جوانى چنین قصدى داشتم اما به همین مشكلات برخوردم و از خواندن نماز فارسى منصرف شدم . تازه این فقط آیه اول سوره حمد بود، اگر به دیگر آیات بپردازیم، موضوع خیلى پیچیده ‌تر مى ‌شود‌. اما من معتقدم شما اگر باز هم بر این امر اصرار دارید، دست از نماز خواندن به فارسى برندارید. زیرا خواندنش از نخواندن نماز به طور كلى بهتر است ! در این‏جا، همگى شرمنده و منفعل و شكست‏ خورده از وى عذرخواهى كردیم و قول دادیم، ضمن خواندن نماز به عربی، نمازهاى گذشته را اعاده كنیم. ایشان فرمود: من نگفتم به عربى نماز بخوانید، هر طور دلتان مى ‏خواهد بخوانید. من فقط مشكلات این كار را براى شما شرح دادم. ما همه عاجزانه از وى طلب بخشایش و از كار خود اظهار پیشمانى كردیم. این است هنر تربیت، این است روش‌مندی در تربیت، این است روش پیامبر، این است روش احیاگری، و بدین جهت گفته‌اند: معلمی شغل انبیاست. ❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️
📣📣📣درخواست دعوت از استاد تقوی جهت آموزش امر به معروف در حرم حضرت سلطان علی ابن موسی الرضا علیه السلام👇 farsnews.ir/my/c/97438 🚨حمایت سریع و نشـــر حداکثری
‏عکس از بلوارچهارم کوی۱۰پلاک۱۰
🔷 منظور *دقیق* از امر به معروف و نهی از منکر چیست⁉️ 🔶 پاسخ: فریضه‌ی امر به معروف و نهی از منکر برای توسعه و بسط احکام الهی و جامه‌ی عمل پوشاندن به دستورات دینی در جامعه اسلامی و پرهیز از عمل به زشتی ها واجب شده است. ♦️بنابراین باید اقدام به آن مثمرثمر بوده و در عمل مفید فایده باشد، باید فرد آمر و ناهی احتمال تاثیر بدهد وگرنه اگر علم و یا اطمینان به عدم تاثیر داشته باشد عمل به فریضه واجب نخواهد بود. ♦️البته سقوط این فریضه تنها به صورتی منحصر است که 👈🏽 "علم یا اطمینان" به عدم تاثیر باشد و با "ظن و گمان" به عدم تأثیر هرچند قوی باشد وجوب فریضه ساقط نخواهد شد. (تحریرالوسیله‌امام، جلد۲، صفحه۴۴۴، مسئله۱)
༺♥️༻ *┅═✧❁﷽❁✧═┅* 📝 | شهید سلیمانی و جهاد تبیین 🔻این روزها با نزدیک شدن به ۱۳ دی، جای خالی سردار دلها و لزوم تبیین مکتب حاج قاسم بیش از هر زمان دیگر احساس می‌شود که ولی امر مسلمین فرمودند : سردار شهید عزیز را با چشم یک مکتب، یک راه، یک مدرسه درس‌آموز نگاه کنیم. 🔹ولایت محوری از ارکان اصلی مکتب بود که فرمود جانم فدای او باد، حاج مرتضی حاج باقری از همرزمان قدیمی حاج قاسم نقل می‌کرد که حاج قاسم در جمع رزمندگان قدیمی میگفت: گوش و چشم تان به کلام حضرت آقا باشد. 🔸مقام معظم رهبری در تشریح استراتژی دشمن در شرایط فعلی می‌فرمایند : اکنون مانند همیشه، سیاست تبلیغی و رسانه ای دشمن و فعال‌ترین برنامه‌های آن مایوس سازی مردم و مسئولان و مدیران ما از آینده است. ✖️خبرهای دروغ، تحلیل های مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیت ها و ... برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملت ایران است و معظم له استراتژی ما را برای خنثی‌سازی این توطئه دشمن جهاد تبیین اعلام کرده و می‌فرمایند : به مسئله تبیین اهمیت بدهید... تا می‌توانید در این زمینه به معنای واقعی کلمه جهاد کنید. 🔹چقدر این جمله حاج قاسم سنگین است که فرمود: دعا نکنید در عراق و سوریه شهید شوید، دعا کنید هر جا که هستید فردی مفید و موثر برای اسلام و نظام باشید! جهاد تبیین فرقی با جهاد در سوریه وعراق و ۸ سال دفاع مقدس ندارد. 🌷🍃امسال دهه‌ی و سالگرد شهادت مصادف شده با ایام فاطمیه(س) و همچنین سالروز عملیات ۵ با رمز یازهرا(س) معمولاً در ایام دفاع مقدس، عملیات‌ها با رمز یا زهرا(س) ختم به پیروزی می گردید. 🔺چه خوب است که ما هم به تاسی از حاج قاسم و به مدد حضرت زهرا سلام الله علیها در لبیک به فرمان مقام معظم رهبری آستین بالا زده و با قوت، عملیات جهاد تبیین را انجام دهیم تا در قیامت با روی باز چشم در چشم سردار دلها بگوییم : سردار تکلیف ما بود و ماهم در این راه از هیچ تلاشی دریغ نکردیم، از هیچ تلاشی... ✍ محسن پناهیان 💎مرکز تخصصی آموزش و احیای واجب فراموش شده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ☀️ علیه السلام 🔴ای مردم در راه راست، به دلیل شمار اندک رهروان آن، احساس تنهایی و ترس نکنید 📚از خطبه ی ۲۰۱ نهج البلاغه