eitaa logo
جبهه فرهنگی سرلشکر بقایی
270 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
47 فایل
📜این کانال جهت باز نشر خاطرات و وصیت نامه شهدای شهرستان بهبهان تشکیل شده حمایت شما باعث دلگرمی ما است🌹 جهت تبادل و ارتباط با خادم کانال @Zsh313 #سردار_سرلشکر_شهید_مجید_بقایی #رفیق_شهیدم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋✨🦋✨🦋✨ ✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ ✨🦋✨ 🦋✨ ✨ 💟 🌱 🌹 شهید سیدعلی حسینی _دوازدهم اون شب علی مثل همیشه دیر وقت و خسته اومد خونه. رفتم جلوی در استقبالش. بعد هم سریع رفتم براش شام بیارم. دنبالم اومد توی آشپزخونه، - چرا اینقدر گرفته ای؟ حسابی جا خوردم. من که با لبخند و خوشحالی رفته بودم استقبال! با تعجب، چشم هام رو ریز کردم و زل زدم بهش، خنده اش گرفت. - این بار دیگه چرا اینطوری نگام می کنی؟ - علی، جون من رو قسم بخور، تو ذهن آدم ها رو می خونی؟ صدای خنده اش بلندتر شد. نیشگونش گرفتم، - ساکت باش بچه ها خوابن. صداش رو آورد پایین تر. هنوز می خندید. - قسم خوردن که خوب نیست. ولی بخوای قسمم می خورم. نیازی به ذهن خونی نیست، روی پیشونیت نوشته. رفت توی حال و همون جا ولو شد، - دیگه جون ندارم روی پا بایستم با چایی رفتم کنارش نشستم، - راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پیدا کنم. آخر سر، گریه همه در اومد. دیگه هیچکی نذاشت ازش رگ بگیرم، تا بهشون نگاه می کردم مثل صاعقه در می رفتن. - اینکه ناراحتی نداره، بیا روی رگ های من تمرین کن. - جدی؟ لای چشمش رو باز کرد، - رگ مفته، جایی هم که برای در رفتن ندارم. و دوباره خندید. منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش. - پیشنهاد خودت بود ها، وسط کار جا زدی، نزدی. و با خنده مرموزانه ای رفتم توی اتاق و وسایلم رو آوردم. بیچاره نمی دونست، بنده چند عدد سوزن و آمپول در سایزهای مختلف توی خونه داشتم. با دیدن من و وسایلم، خنده مظلومانه ای کرد و بلند شد، نشست. از حالتش خنده ام گرفت. - بزار اول بهت شام بدم، وسط کار غش نکنی مجبور بشم بهت سرم هم بزنم. کارم رو شروع کردم. یا رگ پیدا نمی کردم یا تا سوزن رو می کردم توی دستش، رگ گم می شد. هی سوزن رو می کردم و در می آوردم، می انداختم دور و بعدی رو برمی داشتم. نزدیک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پیدا کنم. ناخودآگاه و بی هوا، از خوشحالی داد زدم، - آخ جون، بالاخره خونت در اومد. یهو دیدم زینب توی در اتاق ایستاده، زل زده بود به ما. با چشم های متعجب و وحشت زده بهمون نگاه می کرد. خندیدم و گفتم، - مامان برو بخواب، چیزی نیست. انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود. - چیزی نیست؟ بابام رو تیکه تیکه کردی، اون وقت میگی چیزی نیست؟ تو جلادی یا مامان مایی؟ و حمله کرد سمت من. علی پرید و بین زمین و آسمون گرفتش. محکم بغلش کرد. - چیزی نشده زینب گلم. بابایی مرده. مردها راحت دردشون نمیاد. سعی می کرد آرومش کنه اما فایده ای نداشت. محکم علی رو بغل کرده و برای باباش گریه می کرد. حتی نگذاشت بهش دست بزنم. اون لحظه تازه به خودم اومدم. اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهمیدم. هر دو دست علی، سوراخ سوراخ، کبود و قلوه کن شده بود. تا روز خداحافظی، هنوز زینب باهام سرسنگین بود. تلاش های بی وقفه من و علی هم فایده ای نداشت. علی رفت و منم چند روز بعد دنبالش. تا جایی که می شد سعی کردم بهش نزدیک باشم. لیلی و مجنون شده بودیم، اون لیلای من، منم مجنون اون. روزهای سخت توی بیمارستان صحرایی یکی پس از دیگری می گذشت. مجروح پشت مجروح، کم خوابی و پر کاری، تازه حس اون روزهای علی رو می فهمیدم که نشسته خوابش می برد. من گاهی به خاطر بچه ها برمی گشتم اما برای علی برگشتی نبود. اون می موند و من باز دنبالش. بو می کشیدم کجاست. تنها خوشحالیم این بود که بین مجروح ها، علی رو نمی دیدم. هر شب با خودم می گفتم، خدا رو شکر، امروز هم علی من سالمه. همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه. (نویسنده شهید طاها ایمانی) ♦️ادامه دارد... ✨ 🦋✨ ✨🦋✨ 🦋✨🦋✨ ✨🦋✨🦋✨ 🦋✨🦋✨🦋✨ @farmandemajid
قرارِعاشقۍ❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادر شهیدمان‌مےخوانیم 🌱 اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 💐💚 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌---»»♡🌷♡««-- کانال 🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
وقت محرم سلام دوستان خواهران و برادران گرامی عزاداریتون قبول 🙏 چله سوره فجرکه متعلق به امام حسین علیه السلام هست از عاشورا تا اربعین داریم.. به نیابت ازسردار سرلشکر شهید دکتر مجید بقایی..،که شهید مجید بقایی در زمان خواندن سوره فجر به درجه رفیع شهادت نایل شدند...🙏😢 التماس دعا... ╭━━⊰⊰⊰⊰⊰🕊🌷⊱⊱⊱⊱⊱━╮ ✾✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ ---»»♡🌷♡««-- کانال 🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان وَالْفَجْرِ ﴿۱﴾ سوگند به سپيده‏ دم وَلَيَالٍ عَشْرٍ ﴿۲﴾ و به شبهاى دهگانه وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ ﴿۳﴾ و به جفت و تاق وَاللَّيْلِ إِذَا يَسْرِ ﴿۴﴾ و به شب وقتى سپرى شود هَلْ فِي ذَلِكَ قَسَمٌ لِذِي حِجْرٍ ﴿۵﴾ آيا در اين براى خردمند [نياز به] سوگندى [ديگر] است أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِعَادٍ ﴿۶﴾ مگر ندانسته ‏اى كه پروردگارت با عاد چه كرد إِرَمَ ذَاتِ الْعِمَادِ ﴿۷﴾ با عمارات ستون‏دار ارم الَّتِي لَمْ يُخْلَقْ مِثْلُهَا فِي الْبِلَادِ ﴿۸﴾ كه مانندش در شهرها ساخته نشده بود وَثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصَّخْرَ بِالْوَادِ ﴿۹﴾ و با ثمود همانان كه در دره تخته ‏سنگ‌ها را مى‌‏بريدند وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ ﴿۱۰﴾ و با فرعون صاحب خرگاه‌ها [و بناهاى بلند] الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ ﴿۱۱﴾ همانان كه در شهرها سر به طغيان برداشتند فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسَادَ ﴿۱۲﴾ و در آن‌ها بسيار تبهكارى كردند فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ ﴿۱۳﴾ [تا آنكه] پروردگارت بر سر آنان تازيانه عذاب را فرونواخت إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَادِ ﴿۱۴﴾ زيرا پروردگار تو سخت در كمين است فَأَمَّا الْإِنْسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿۱۵﴾ اما انسان هنگامى كه پروردگارش وى را مى‌‏آزمايد و عزيزش مى‌دارد و نعمت فراوان به او مى‌دهد مى‏‌گويد پروردگارم مرا گرامى داشته است وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿۱۶﴾ و اما چون وى را مى‌آزمايد و روزى‏‌اش را بر او تنگ مى‏‌گرداند مى‌گويد پروردگارم مرا خوار كرده است كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿۱۷﴾ ولى نه بلكه يتيم را نمى ‏نوازيد وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۱۸﴾ و بر خوراك[دادن] بينوا همديگر را بر نمى‏‌انگيزيد وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا ﴿۱۹﴾ و ميراث [ضعيفان] را چپاولگرانه مى‌خوريد وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿۲۰﴾ و مال را دوست داريد دوست‌داشتنى بسيار كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿۲۱﴾ نه چنان است آنگاه كه زمين سخت در هم كوبيده شود وَجَاءَ رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿۲۲﴾ و [فرمان] پروردگارت و فرشته[ها] صف ‏درصف آيند وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿۲۳﴾ و جهنم را در آن روز [حاضر] آورند آن روز است كه انسان پند گيرد و[لى] كجا او را جاى پندگرفتن باشد يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿۲۴﴾ گويد كاش براى زندگانى خود [چيزى] پيش فرستاده بودم فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿۲۵﴾ پس در آن روز هيچ كس چون عذاب ‏كردن او عذاب نكند وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿۲۶﴾ و هيچ كس چون دربندكشيدن او دربند نكشد يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿۲۷﴾ اى نفس مطمئنه ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً ﴿۲۸﴾ خشنود و خداپسند به سوى پروردگارت بازگرد فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿۲۹﴾ و در ميان بندگان من درآى وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿۳۰﴾ و در بهشت من داخل شو سوره فجر🍃 ---»»♡🌷♡««-- کانال 🕊 @farmandemajid ✾‌✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐✾‌✾ https://eitaa.com/joinchat/2782331172C961681c03d
سلام دوستان خواهران‌وبرادران‌گرامی‌ ختم ..امروز😢🙏🍃🍃 ان شالله حاجت‌روا‌باشید.. ...🙏🍃🍃 .. ..😭 @farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥عشاق الحسین رامشیر به معشوق رسیدند 🏴کاروان بزرگ حامل پرچم های حسینی عشاق الحسین رامشیر، پس از ۲۷ روز پیاده روی در ایران و عراق، در شب حسینی ۱۴۰۳ به همراه دسته بزرگ عزاداری وارد بین الحرمین شد. @farmandemajid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا