eitaa logo
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
4.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
﴾﷽﴿‌ ‌ • . ‌ تو مَســیرِ حاج‌قآسـم باید مُجـــاهدباشی✌️⁦🇮🇷⁩ بایـد مبارزه‌کنی، اول‌ مُبارزه‍‌ با‌این‌ نَفْسِ‌کوفتی !(: +حاج‌ حُسین‌ یـکتا✨ • . "آگـاهـۍ‌از‌شــراٻـط"↓ @shorot_shahid ‌#رَفیقِ_خوشبختِ‌ما⁦⁦♡⁩⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
..🖐🏻! اَلسَّـلامُ‌عَلَۍالْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَـلۍعَلِۍبْـنِ‌الْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَلۍ اَوْلادِ‌الْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَلۍاَصْحـٰابِ‌الْحُسَیْنِ🍂..!
«🤍👀» - ‌‌‌‌تـوبہ‌مـن‌سرڪویـت‌هـزآرهـٰآدارے ولـۍ‌بـدآن‌ڪہ‌گـدآیت‌فقــط‌تـورادآرد..!シ - https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
ولی یه جوری برنامه ریزی کن که بتونی به همه کارات برسی هم جهاد علمی هم جهاد مجازی هم کمک به خانواده هم کتاب خوانی و.... خلاصه که بیکار نشین مشتی عمرت داره هدر میره..! https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
مــٰــاگــرزِسَـــربُــــریده‍‌می‌تَــرسیدیم... درمحـــفل‌عاشــقـــآن‌نمی‌رقصیـــدیـــم:)″ چهارمین‌سالگرد‌شهادتت‌مبارک‌مردآسمانی🙃🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
پرسید:اگھ‌تو‌نمـآز‌‌یڪۍخوآسـت‌مآلۍ از‌مـآبدزدھ‌میشھ‌نـمآز‌رو‌شڪـست..؟ جواب‌دادند‌:‌بلھ‌؛‌نمآزۍکھ‌توش‌حواس بھ‌دزدیدن‌ِمالھ‌همونبهتر‌بشڪنۍ💔..! ‹شهید‌جهـآدمغنیھ› https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
چند روزی بود یه مگس توی اتاقم بود اما نکشتمش الان اومدم دیدم مُرده کنارش هم یه کاغذ بود روش نوشته بود : بی‌توجهی از مرگ بدتره .😑😂 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
چند روزی بود یه مگس توی اتاقم بود اما نکشتمش الان اومدم دیدم مُرده کنارش هم یه کاغذ بود روش نوشته بو
واییی یاد امروز افتادم😂 با رفقا رفته بودیم گلزارشهدا بعد چندتا پشه بود رفته بودن رو اعصاب این رفیقای ما😐 منم داشتم بهشون میگفتم توجه نکنید که بدترین حالت ممکنه🤣🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دݪـــم‌خــۅشــہ‌آقـــا:) اٻــن‌شــب‌هــــآ بـہ‌ٻـہ‌ســــــݪام‌ٺـۅ🙃 رۅسٻنــہ‌مٻذارم دسٺــــم‌رۅ بـہ‌احٺـــرام‌ٺــۅ✋🏻 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
#استوری_کربلا #حسین‌جآن دݪـــم‌خــۅشــہ‌آقـــا:) اٻــن‌شــب‌هــــآ بـہ‌ٻـہ‌ســــــݪام‌ٺـۅ🙃 رۅسٻنـ
اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّھ‌ْوَعَلَۍالاَْرْواحِ‌الَّتۍ حَلَّتْ‌بِفِنائِکَ‌عَلَیْکَ‌مِنّۍسَلامُ‌اللَّھ‌ِاَبَداًمابَقیتُ‌ وَبَقِۍَاللَّیْلُ‌وَالنَّہارُوَلاجَعَلَھ‌ُاللَّھ‌ِ آخِرَالْعَهْدِمِنّۍلِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ‌عَلَۍالْحُسَیْنِ‌وَعَلۍعَلِۍِّبْنِ‌الْحُسَیْنِ‌ وَعَلۍٰاَوْلادِالْحُسَیْنِ‌وَعَلۍٰاَصْحابِ‌الْحُسَیْنِ …✋🏼-! -! https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
..🖐🏻! اَلسَّـلامُ‌عَلَۍالْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَـلۍعَلِۍبْـنِ‌الْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَلۍ اَوْلادِ‌الْحُسَـیْنِ‌وَ‌عَلۍاَصْحـٰابِ‌الْحُسَیْنِ🍂..!
⸀📽 . . - - چطورۍگنـآھ‌نڪنیم؟! ‹استـآدرائفی‌پور› - - #استادرائفی‌پور #بَچـھ‌های‌_حـآج‌قــآسِــݥ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
_اللَّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النَّاصِرینَ(۱۵۰-آل عمران) خدا سرپرست شماست و او بهترین یاری دهندگان است😇🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
•😂• این یخچال‌ها چرا صدا میدن؟؟؟😐 خب بذار بخورم بعد می‌بندم در‌رو دیگه چرا اینقدر صدا میدییی🙄😁😆😂 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
⸀📻 . . - - روایت‌‌هست‌‌ڪه‌‌میگہ↓ اون‌دنیا‌‌‌حضرت‌‌علۍ•ع•‌‌بہ‌بهشتی‌ها‌‌‌اجازه میده‌از‌آب‌‌ِ‌رود‌‌ڪوثر‌‌بخورن‌‌ ولی‌وقتی‌‌مذهبی‌‌نما‌ها‌‌قصد‌خوردن‌آب‌ ‌‌میڪنن‌بهشون‌‌اجازه‌‌نمیدن‌‌چون‌‌اونا‌‌ نشون‌‌دادن‌‌ڪہ‌مذهبی‌‌هستند‌‌و‌اینطور‌‌ نبودن‌‌و‌‌گاهی‌باعث‌شدن‌ڪه‌‌دین‌‌بد‌جلوه‌بده ! 🚶🏿‍♂⚔ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷 انور:ببین هانیه الکمال ,من برای بوجود امدن بنیامین وساخت دستگاهی که بشود انسان را پرورش دهد سالها زحمت کشیدم والان که موقع به ثمر نشستن زحماتم است ,اینطوری گرفتار شدم,من میدونم که این فلسطینیهای گرسنه وعقب مانده من را شناختند وبه حساب خودشان جنایتکار ترین فرد روی زمین راگرفته اند ومحال است که من از دست اینها جان سالم بدر ببرم,اما تو فرق میکنی,بگو تازه بامن اشنا شدی واز هیچ چیز خبرنداری,هرطور شده خودت را به بنیامین برسان,دستگاه های تنفس هر شش ساعت یکبار باید تنظیم شوند,تمام چیزهایی را که راجب بنیامین باید بدانی دریک دفترچه نوشتم ودر زیر زمین خانه مخفی کردم,از استعدادت استفاده کن وراهی برای نجات بنیامین پیدا کن واشک از چشمانش سرازیرشد وادامه داد:اگر زنده ماند برایش مادری کن ویک لشکر بنیامین بساز. ما باید ومیتوانیم روی دست خدا بلند شویم وتمام دنیا را مسخر خودمان کنیم... با خودم فکر کردم الان هم که بوی مرگ را حس کرده بازهم از اعتقادات کفرانه اش دست برنمیدارد,از طرفی وقتی به طرز بزرگ شدن وتربیتش فکر میکردم بهش حق میدادم که بالذاته شیطان پرست باشد. نزدیک تر بهش شدم وگفتم:نگران نباش ,اگر من نتوانم خودمان را نجات دهم,هانیه نیستم. برقی داخل چشمهاش درخشید,باورش نمیشد پس گفت :چه طوری? من:اینا ,جیبهای تورا خالی کردند ,از من راکه خالی نکردند,من همیشه عادت دارم یک سلاح سرد کوچلو همرام داشته باشم,الانم یک چاقو کوچک اما فوق العاده تیز داخل جیبم است ،درضمن هنرهای رزمی هم بلدم اگر بتونیم دستهامون را باز کنیم ,وازغفلتشون استفاده کنیم من از پسشون برمیام. انور بادستهای بسته اش جلوی مانتوم راچسپیدو گفت:ممنون...ممنون...اگه بتونی کاری کنی من همه ی دنیا رابه پات میریزم,نقشه ای را که کشیده بودم برای انور گفتم وطوری گفتم تا صدایم داخل میکروفن واضح باشد وبچه های مبارز ,همراه نقشه ام پیش بروند. انور درحالی که از فرط خستگی وکتکهایی که خورده بود, نقش زمین میشد گفت:خوبه مامان ,خیلی خوبه...اگه مثل دفعه ی قبل که من را ازت جدا کردند وتوکاری نکردی,اینبار نجاتم بدهی ,نقشه ام را عوض میکنم,دیگه نمیکشمت...میبخشمت.....هرچی بخوای برات میگیرم وباتکرار این حرفها چشماش اومد روی هم.... باشنیدن حرفاش که بیشتر شبیهه هذیان بودند,خشکم زد....یعنی این شیطان خبیث,این مرتیکه ی عقده ای که من رابه جای مادرش میبینه قصد داشت انتقام مادرش راازمن بگیرد ومن رابکشه؟!! یعنی مادرش رابکشد؟؟؟..... ادامه دارد..... 🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋 انور روی زمین افتاد انگاری توخواب وبیداری بود,سعی کردم جلوش,چاقو را از جیبم دربیارم وبااحتیاط,شروع به بریدن بندهای دستم کردم. وقتی دستم ازاد شد ,دستهای انور هم باز کردم,انور باچشمای نیمه باز تمام حرکاتم را زیر نظر داشت. حالا که هردومون دستهامون ازاد شده بود,کنارش نشستم وگفتم:حالا باید منتظر بشینیم ,تا بیان سراغمون،فقط حیف که نمیدونم کجای شهر هستیم وچند نفر مراقبمان هستند . انور به زحمت سعی کرد بشینه وبه دیوار تکیه بدهد,خودش راکشید بالا ومثل یک بچه ی کوچک ناخن شصتش را شروع به مکیدن کرد وگفت:مامان دیگه تنهام نزار... میدونستم که انور حال طبیعی نداره,معلومه که خیلی کمبود محبت داره وبااین حالش شاید بعد ازاینکه بهتر بشه یادش بیاد ,پس باید فیلم بازی میکردم،اما نمیدونستم به حال خودم گریه کنم یاخنده...تواوج جوانی ،این پیرمرد زشت وجانی من رابه چشم مادرش میبینه.....شاید این هم از الطاف خداست برای جاکردن من دردل این ابلیسان و رسوا کردن این یهودیان صهیونیست. زمان خیلی دیرمیگذشت,از روزنه ی در که بیرون را نگاه میکردم به نظر میامد خارج شهر ویک جایی متروک زندانی شدیم,هیچ تحرکی اطراف اتاق دیده نمیشد . همینطور که هر چند ساعتی یک بار بیرون را نگاهی میانداختم ,متوجه شدم افتاب درحال غروب است که صدای ماشینی از بیرون امد. سریع به سمت انور رفتم وکتش را گرفتم وتکان دادم:استاد...استاد...بیدارشین,هوشیار شین... انور چشماش راباز کرد وسریع یه نگاه به,اطراف کرد وگفت:هاااا چی شده؟من کجام؟ من:استاد....اسیر فلسطینیا شدیم ...یادته؟؟....پاشو الان شب شده یکیشون اومد ,من میرم پشت در ,تا در راباز کرد بهش حمله میکنم وتو سعی کن حواسش را پرت کنی تا متوجه من نشه وغافلگیرش کنم. پشت در کمین گرفتم تا صدای,قیژ در امد.... ادامه دارد.... 🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
↺پست های امࢪوز تقدیم بھ↶ _ _شبتون فاطمے°•_ _عشقتون حیـــ♥️ـــدࢪۍ_ _مھࢪتون حسنے🌱•°_ _آࢪزوتون هم حࢪم اࢪباب ان شاءالله💫°`_ _یا زینب مدد..._ نمازشب، وضو و نماز اول وقت یادتون نࢪه🤞🏻•• ♡➣ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°