eitaa logo
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
4.2هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
18 فایل
﴾﷽﴿‌ ‌ • . ‌ تو مَســیرِ حاج‌قآسـم باید مُجـــاهدباشی✌️⁦🇮🇷⁩ بایـد مبارزه‌کنی، اول‌ مُبارزه‍‌ با‌این‌ نَفْسِ‌کوفتی !(: +حاج‌ حُسین‌ یـکتا✨ • . "آگـاهـۍ‌از‌شــراٻـط"↓ @shorot_shahid ‌#رَفیقِ_خوشبختِ‌ما⁦⁦♡⁩⁦
مشاهده در ایتا
دانلود
بعداز رخداد این واقعه ,دوباره سوار بر هواپیما,شدیم ورهسپار بیت المقدس.... در بیابانی نزدیک قدس,فرود امدیم ,همانطور که از هواپیما پیاده میشدیم,نا گاه سیاهی هایی از دور در اسمان پیدا شد...اوه خدای من باورم نمیشد ,رژیم غاصب وتا دندان مسلح اسراییل ,جنگ را از همین بدو ورود شروع کرده بود...وحشت از دیدن اینهمه هواپیمای جنگی که به قصد نابودی ما میامدند باعث شد به طرف علی بروم ,با دو دستم محکم دستان علی را چسپیدم وشروع به تکان دادن کردم وگفتم:علی علی نگاه کن...ما هنوز تجهیزات نظامی را از هواپیماهای باری را خالی نکرده ایم ,بااین حمله ی غافلگیرانه ,حتما درچشم بهم زدنی نابود میشیم. علی با همان ارامش همیشگی درحالی که لبخند میزد گفت:نترس سلما,نترس...ما که تنها نیستیم...حجت خدا دربین ماست وبدون تردید دست یاری خدا وامدادغیبی اش نخواهد گذاشت حجت ویارانش اسیب ببینند وصحنه ای که ثانیه های بعد جلوی چشمم رخ داد,درستی حرف علی را تایید کرد... پرنده های اهنین اسراییلی ,نرسیده به بالای سرما,بدون کوچکترین شلیکی از سمت ما,یکی یکی دراسمان میترکیدند وصدتکه میشدند. حضرت که لبخند ملیحی برچهره ی زیبایشان نشسته بود فرمودند:براستی که وعده ی خدا حق است وحزب الله فهم غالبون.... وسخنگوی حضرت ادامه داد:محکم باشید واستوار در راه برقراری حکومت حق قدم بردارید,شاد باشید که گروه کثیری از فرشتگان دراین نبرد ما راحمایت میکنند واین نابودی پرنده های اهنین دشمن ,گوشه ای از نبرد فرشتگان بود که رخ داد... وقتی به چشم خود نابودی دشمن را دیدم ,به راستی روایاتی که از معصومین به مارسیده بود پی بردم,روایاتی که همه حکایت از خدمت تمام جن وانس مسلمان وفرشتگان اسمان درلشکر مهدی زهراس ,داشت.. سرشار از حسهای خوب بودم اما نمیدانستم این واقعه پیش درامدی برای اتفاق عظیم دیگریست.. ادامه دارد.. 🖊به قلم...ط_حسینی 🍃🌹 🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°
هر چیزی‌ که اذیتت میکنه، داره صبر کردن‌ رو بهت یاد میده؛ هر کسی‌ که ترکت میکنه داره ایستادن‌ روپای‌ِ خودت بهت یاد میده؛ چیزی‌ که عصـبـانـیـت میکنه، داره بخشِش‌ رو بهت یاد میده! هیچ اتفاقی، بدون‌ِ نتیجه نیست✨ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وصیت‌یک‌شهیدچندلحظه‌قبل‌از‌شهادت📜 بادست‌آغشته‌به‌خونش‌امضاکرد🖊(:💔 مدیونیم‌بهشون😔🥀 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
. •|پاے‌درس‌دل |• ♥️ اربابی است کھ بنده‌ۍ خود را رها نمیکند؛ اگر خطا کند او را اصلاح میکند و اگر خوبی کند او را شبیه خود قدرتمند خواهد ساخت و آنقدر بنده‌ۍ خود را بھ خودنزدیک میکند تا بیشترین لذات عالم را از بھ او ببرد. +چھ‌اربابِ‌خوبی! :) •🌱• https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا‌بذارامسال‌بشه‌ذوق‌مرگ‌وصال😭حسین‌جان‌مادرت‌امسال‌بذاربیام😔به مادرت‌قسمت‌دادم‌آقا😭💔 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تجهیزات نظامی را از هواپیما پیاده کردیم ,تجهیزاتی که فوق برتر بود که تا به حال هیچ بشری به چشم ندیده بود,از راه دور هم کنترل میشدند وصدالبته خون بیگناهی را زمین نمیریختند... با یاد خدا پیشرویمان را شروع کردیم,به راحتی اب خوردن شهر تلاویو را که روزگاری پیش به همراه علی در ان زندگی میکردیم به تصرف خود دراوردیم,سران صهیونیستها که اکثرا شیطان در عمق جانشان نفوذ کرده بود وجز حزب شیطان وشیطان پرست بودند,هرچه امام با سخن گفتن واوردن ایاتی از تورات ونشان دادن تابوت سکینه ی موسی ع ,تلاش نمود,به راه نیامدند وبه امام علنا اعلام کردند تا پای جان از فرمانده شان که الان به صورت واضح همه ان را میدیدند,اطاعت میکنند...وفرمانده شان کسی نبود جز عزازیل بزرگ یا همان ابلیس که به عینه با چشم خودمان میدیدیمش,حضرت که اطمینان پیدا کردند انها هدایت نخواهند شد دستور جنگ را صادر کردند....جنگ سختی بود ومیتوان با اطمینان بگویم که این حزب شیطان واقعا برای زنده ماندن سرورشان از هیچ تلاشی فروگذار نمیکردند ,اما اینبار با دیگر بارها فرق داشت واین جنگ با دیگر جنگها فرق داشت,دیگر مظلوم کشی به پایان رسیده بود,دیگر کودک ربایی وکودک کشی جایی دربین مردم نداشت,به راستی که پایان حکومت شیطان بر دنیا وبرقلب مریض شیطان پرستان بود... با مدد خداوند وامدادهای غیبی ومهارت لشکر عظیم مولا ,بسیاری از سران لشکر شیطان را کشتیم وسپاهیانشان که ترس از حضرت درعمق جانشان نفوذ کرده بود,بدون کوچکترین مقاومتی تسلیم شدند واقرار به پشیمانی کردند,پا درون تل اویو گذاشتیم,دربین انبوه کشتگان به دنبال چهره ای اشنا بودم.....چهره ای که انقدر شیطان براوتسلط داشت که محال بود جز زنده گان وتوبه کنندگان باشد... علی هم مثل من چشم میگرداند..... دل در دلم نبود...قلبم درفشار وتلاطم بود..یعنی...یعنی..امروز ,اینجا,عباس وزینبم را خواهم یافت... جلو.میرفتم ونگاه میکردم ,سعی میکردم هیچ کشته ای را از,قلم نیاندازم... ادامه دارد... 🖊به قلم....ط_حسینی 🍃🌹 🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
هرچه که گشتم هیچ اثری از انور خبیث پیدا نکردم,لشکر، کل شهر را از لوث وجود این جانیان پاک کرده بودند,ساعتی استراحت میکردیم وبعد به سمت بیت المقدس حرکت مینمودیم.. دراین هنگام اشک از چشمانم سرازیر شد ,علی نزدیکم امد وبا همان طمانینه ی خاص خودش گفت:گریه نکن سلما...امام با ماست...نگران نباش عباس وزینب را پیدا میکنیم وبعد اشاره کرد که بلند شوم وبااو درشهر قدمی بزنیم وخانه های انور را که علی مثل کف دست میشناخت جستجوکنیم,شاید ردی,از انها پیدا کردیم. اول به طرف خانه ی انور که درکنار دانشگاه بود وزمانی من مرگ خود رابه چشمانم درانجا دیدم روان شدیم... هرچه که به خانه نزدیکتر میشدیم دل در سینه ام بیشتر میتپید ,انگار قرار بود با صحنه ای یا خبری بد ,روبرو شوم. درب خانه قفل بود علی رسم جوانمردی را فراموش نکرده بود واحتمال کوچکی میدادکه شاید انور توبه کرده باشد,ابتدا چندین بار درزدیم وبعد علی صدازد اما هیچ خبری,نشد دراخر وبا شلیک یک گلوله درب خانه بازشد...وارد خانه شدم...خدای من این خانه اصلا هیچ تغییری نسبت به چندین سال پیش نکرده بود. هیچ کس درخانه نبود واز,اشفتگی خانه مشخص بود که انور دستپاچه به جایی گریخته,است. همه ی خانه را گشتیم,تنها جایی که مانده بود,همان اتاقی بود که روزگاری بنیامین,این موجود کج ومعوج که ساخته دست انور بود و عمری هم نکرد,بود. به سمت اتاق رفتم...انگار صحنه ها جلوی چشمم جان گرفته بود,درب اتاق رابازکردم,علی هم قدم به قدم با من میامد. اتاق به همان حالتی که اخرین بار دیده بودم,خالی خالی بود,اما... اما خوب که دقت کردم,روی تخت خالی که قبلا هیکل نحیف بنیامین رویش جان داد,چیزی توجهم را جلب کرد... خدای من باورم نمیشد... ادامه دارد.... 🖊به قلم....ط_حسینی 🍃🌹 🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکرکردی‌ازاین‌میدون‌مین‌‌هارد شدی‌خداندید؟! تومیدون‌مین‌گناه‌‌گیرنکردی زدی‌زیرش‌گفتی‌میخوام‌جیگر امام‌رمان‌خنک‌بشه💚 فکرکردی‌خداندید؟...🙃 [• •] https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
چۅݩ‌مࢪگ‌ࢪسد‌بࢪ‌ڪفݩ‌من‌بنویسید ! . . . مݩ‌خاڪ‌ڪف‌پاے‌عز‌داࢪ‌ِ‌حسیݩم"!💔 . . . 🖤😓 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
|⛄️| #پروفایل #پسرونهـ🖇 #دخترونهـ (: [💕🌳] - - تـٰاخُدا‌هَـسٺ‌ڪَسـِۍتَنہـٰا‌نِـیسٺ... او‌هَـمِینجٰاســٺ‌،‌ڪِنار‌ِمَـن‌و‌َٺو🔗..シ - - 🌸⃟🌳 #بَچـھ‌های‌_حـآج‌قــآسِــݥ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
«💛🍯» - - بِہ‌دِل‌ِخَسـتِھ‌بِـگویِیدخُـداوَندِۍهَـست.. مِـھربـٰآטּ‌تَـرازحَـدتَصَـور . .🖐🏻!' - - ⸾🌼͜͡💛 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درست روی تخت ,عکسی از زینب وعباس بود,عکسی که مشخص بود تازه گرفته شده,باورم نمیشد این بچه های من بودند که معصومانه به دوربین زل زده بودند وصورتشان اینچنین تکیده ولاغر شده بود... عکس رابرداشتم,علی هم پشت سرم قرارگرفت,شانه هایم را ماساژ میداد وهمراهم اشک میریخت... پس پس درست حدس زده بودم,زینب وعباسم دست این شیطان خبیث اسیربودند,همینطور که با گریه عکس را زیرورو میکردم ,علی عکس راگرفت وبرگرداندش... اوه...انور خبیپ چند جمله پشتش نوشته بود: خوب میدانستم که بالاخره همراه ان امامتان که ادعا دارید کل دنیا را بدست میاورید ,به اینجا میرسید...خوب عکس وچهره ی فرزندانتان را نگاه کنید چون میدانم ,قرار نیست دیگر زنده وسالم انها را ببینید... من خیلی بدجنس نیستم,این عکس را گذاشتم تا اخرین یادگاری باشد برایتان... اینها قربانیهای عزازیل بزرگند,تا کباب شدنشان راهی نمانده... با هرکلمه ,کلمه ای که میخواندم ,فشار روحی ام شدید وشدیدتر میشد...اخر من زنم...من مادرم...عاطفه زنانگی ام ومهر مادریم مرا شکننده تر از,علی...این مرد زندگی ام نموده,من طاقت اینهمه ناملایمات راندارم, دنیا دور سرم میچرخید که با لیوان ابی که علی به صورتم پاشید به خود امدم, علی:سلما...این شیطان خبیث میخواسته با روح وروان ما بازی کند....والله که وعده ی امام حق است...نگران نباش,امام با ماست...خدا با ماست....عباس وزینب را بالاخره به ما میرسانند... ادامه دارد... 🖊به قلم...ط_حسینی 🍃🌹 🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
با به صدا درامدن بیسیم علی که خبر از حرکت لشکر به سمت بیت المقدس میداد ,به طرف لشکر حرکت کردیم. به محض رسیدنمان,طارق مثل اسپندی روی اتش از جا جهید وگفت:کجا رفتید؟یک دفعه کجا غیبتان زد,انهم باهم؟؟ اشکم که بند امده بود دوباره روان شد,عکس مظلوم جگرگوشه هایم را نشان طارق دادم,طارق با دیدن عکس,غمی برچهره اش افتاد ووقتی مضمون نوشته های انور را که باخط عبری نوشته بود متوجه شد,بغض گلویش راگرفت اما مثل علی خودش رانشکست وگفت:غمت نباشه خواهر,ما الان صاحب داریم,بی صاحب وبی پدر نیستیم که,ما از دوران یتیمی رد شدیم,پدر امت وپدر دنیا با ماست ما در رکاب مهدی زهراس هستیم,با لطف خدا وبه مدد امام,عباس وزینب را پیدا میکنیم... به راستی که حقیقت همین بود ,ما در رکاب کسی دیم که از پدر مهربان تر برامتش بود وداد مظلوک را از ظالم مبستاند ,اینجا منبع سکینه وارامش بود,پس چه غم...مراغمی نیست باوجود مهدی زهراس.. بالاخره حرکت کردیم...هرچه که جلوتر میرفتیم ,پایگاه های کلیدی این رژیم غاصب را یکی پس از دیگری به تصرف خودمان درمیاوردیم.. از جای جای دنیا ,سیل پیامهای بسیار بسیار زیاد به سمت ما روان بود,اینبار پیامها حاکی از پیوستن عده ای زیاد از یهودیان دنیا داشت که با دیدن صحنه هایی از کوه انطاکیه وتورات اصلی وتابوت سکینه ی حضرت موسی ع,به حضرت بقیه الله ایمان اورده بودند وخود را درجرگه ی مسلمانان میخواندند... به راستی که کلام حق بر دلهایی که فطرتی پاک دارند ,به راحتی مینشیند وجهان ودنیا کم کم داشت یکدست میشد برای برپایی حکومتی الهی ... در یک قدمی بیت المقدس بودیم وحضرت دوباره مثل روال قبل عمل کرد,دوربینها اماده فیلمبرداری و مخابره میشدند وبی شک تمام کسانی که دربیت المقدس بودند ,سخنان حضرت را مستقیم وزنده داشتند... ادامه دارد... 🖊 به قلم...ط_حسینی 🍃🌹 🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از -بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
°•|بسمـ‌اللھ‌اݪرحمانـ‌الرحیمـ|•°
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
#جهاد_تبیین این‌(جهاد=مبارزه)آن‌چیزی‌بودکه‌به‌عنوان‌هدف‌انقلاب وجودداشت. #بَچـھ‌های‌_حـآج‌قــآسِـ
این هدف ثابت است. این حلقه‌ی اول بحث ما. حلقه‌ی دوم بحث این است که این هدف را انقلاب اسلامی داشت؛ما در خلأ که زندگی نمی‌کنیم ، ما در یک واقعیاتی داریم زندگی می‌کنیم؛این واقعیات چقدر برای رسیدن به این هدف‌ها کمک بود یا مزاحمت بود؟ https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd
-بَـچھ‌‌هاے حآجے✨
#جهاد_تبیین این هدف ثابت است. این حلقه‌ی اول بحث ما. حلقه‌ی دوم بحث این است که این هدف را انقلاب ا
یقینا اگر مزاحم هایی که حالا میشمارم، وجود نداشت، رسیدن به این هدف ،زمان زیادی نمی خواست .🚶🏻‍♂️ شاید در طول ۵ سال، ۱۰ سال یک گروه متشکل قوی می توانستند این اهداف را برآورده کنند؛ منتها در سر راه انسان موانع وجود. دارد اساساً همین وجود مانع است ست که به تلاش انسان معنا و حقیقت معنوی می بخشد و اسمش می شود جهاد ؛وَالّا اگر مانع نبود، جهاد معنی نداشت. ﴿جهاد یعنی جد و همراه با زحمت و چالش با موانع. ﴾😎 https://eitaa.com/joinchat/23003216Cc379f8b3bd