🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 ..، 💠🍃🌸🌹🌹🌹🍃🌸🍃💠،، ____🌹🌹🌹____ 🌺🍃 یازهرا «س» 🍃🌺 ____🌹🌹🌹____ 💠رسانه ما باشید💠 و 💠به جمع ما بپیوندید 💠 👇👇👇👇 #فرزندان_مسجدی @farzandanmasjedi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•

🎧 صوت کامل بیانات صبح امروز رهبر انقلاب در #دیدار_معلمان ____🌹🌹🌹____ 🌺🍃 یازهرا «س» 🍃🌺 ____🌹🌹🌹____ 💠رسانه ما باشید💠 و 💠به جمع ما بپیوندید 💠 👇👇👇👇 #فرزندان_مسجدی @farzandanmasjedi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•

روزی یک کشتی پراز عسل🍯 در ساحل لنگر انداخت وعسلها 🍯🍯درون بشکه بود... پیرزنی آمد که ظرف کوچکی همراهش بود و به بازرگان گفت： از تو میخواهم که این ظرف را پر از عسل🍯 کنی. تاجر نپذیرفت وپیرزن رفت... سپس تاجر به معاونش سپرد که آدرس آن خانم را پیدا کند و برایش یک بشکه عسل ببرد آن مرد تعجب کرد وگفت ازتو مقدار کمی درخواست کرد نپذیرفتی والان یک بشکه کامل به او میدهی؟ تاجر جواب داد : ای جوان او به اندازه خودش در خواست میکند و من در حد و اندازه خودم میبخشم... 💫پروردگارا...... کاسه های حوائج ما کوچک و کم عُمقند، خودت به اندازه ی سخاوتت بر من و دوستانم عطا کن که سخاوتمندتر از تو نمیشناسیم.... آرزوهايتان را به دستان خدا بسپارید ❤️❤️❤️ 🌹 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

🔸تو اتوبوس پیرمرد به دختره که کنارش نشسته بود گفت: دخترم این چه حجابیه که داری؟ همه ی موهات بیرونه. دختره با پررویی گفت: تو نگاه نکن! بعد از چند دقیقه، پیر مرد، کفشش را درآورد، بوی جوراب در فضا پخش شد !! دختره درحالی که دماغشو گرفته بود، به پیرمرد گفت: اه اه اه، این چه کاریه میکنی، خفمون کردی؟ پیرمرد باخونسردی گفت: خوب، تو بو نکن🔺😅😂😂😂 #خنده_حلال

#ارتباط_تصویری 📝 گزیده سخنان سرداربابااحمدی معاون بسیج مساجد و محلات؛ 👈 در ارتباط تصویری 11 اردیبهشت ماه 1402 با فرماندهان و بسیجیان پایگاه های مقاومت؛ 🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 سلام و ادب و احترام. تبریک عرض میکنیم ایام و اعیادی که گذشت و امروزرا هم که روز کار و کارگر هست و همینطور ایام شهادت علامه بزرگوار شهید مرتضی مطهری و روز معلم روز عقیدتی را به همه شما عزیزان. 🔸 سالروز آغاز عملیات بیت المقدس است یاد و خاطره همه شهدای عزیز را گرامی میداریم به ارواح طیبه شهدا و امام شهیدان درود میفرستیم. 🔹 تشکر میکنیم از تلاش های ارزشمند همه شما عزیزان در خلق حماسه یوم الله روز جهانی قدس در برنامه‌های ارزشمندی که در ماه مبارک رمضان داشتید خصوصاً در موضوع مهیا کردن مساجد برای میزبانی از مهمانان ماه ضیافت الهی و نذرواره امید. 🔸ما به دلیل اینکه حذف دیوان سالاری غیر ضرور را داشته باشیم اعلام کردیم گزارش از رده ها به سبک سنتی و دستی اخذ نشود و در سامانه رصد عزیزان می توانند گزارشهای خودشان را ثبت کنند. همچنین در بخش پیام رسان سامانه، ما من بعد از آن طریق با شما عزیزان هم به راحتی صحبت خواهیم کرد؛ پیام شما را دریافت می کنیم و برای شما مطالب و شیوه نامه هایی که باید در آنجا قرار دهیم را ارسال میکنیم. 🔹 گزارشات نذرواره امید که در سه مرحله انجام شد نیز باید در سامانه رصد ثبت شود. یک مرحله توزیع 313 بسته معیشتی توسط حوزه و پایگاه های تابعه، یک مرحله مربوط به توزیع کفش و البسه بین نیازمندان و یک مرحله نیز مسئله بسته های معیشتی بود که متمرکز از طریق بسیج سازندگی آماد و پشتیبانی سپاه در اختیار شما عزیزان قرار گرفت. 🔸 انشاالله برنامه های بعدی نذرواره امید که این رویداد به صورت مستمر خواهد بود تحت عنوان نذر فرج جمعه تا جمعه بتوانیم در پایگاه های مقاومت این را استمرار ببخشیم اما سوالی در ارتباط با مسئله تجهیز مطرح بود مجدد من اینجا این نکته را یادآوری می کنم که عزیزان مسئله تجهیز اولاً باید با نظر خود شماها باشد یعنی با مشورت و رای و نظر فرمانده پایگاه مقاومت باید صورت بگیرد و آنچه که مورد نیاز شماست از میان اقلامی که اعلام شد. تجهیز برخی از استان‌ها دارد همچنان به حمدالله در حوزه خصوصاً ورزشی تامین میشود و ارسال میشود و در حوزه سایبری هم دوستان دارند تامین می کنند و ارسال می کنند خب طبیعی است که یک مقداری زمان می برد تا انشاالله این کامل بشود. 🔹 پایگاه هایی که جزو تجهیز نبودند یعنی در بین آن تعداد پایگاه هایی که سال گذشته هدف گذاری شدن نبودند انشالله آنها هم امسال حتماً جزو برنامه است، هیچ پایگاهی از تجهیز عقب نمی ماند و در واقع محروم نمی شود لذا باید یک مقداری دوستان عزیز ما صبر داشته باشند. 🔸 استدعایی که از شما عزیزان دارم مساجدی را که احیا کردید، در سال گذشته مساجد خاموش احیا شدند، حتماً برای برخورداری از آن کمک هایی که پیش بینی شده این مساجد باید در سامانه ثبت بشود. مجریان محله اسلامی، هم پایگاه خواهر و هم پایگاه برادر، هردو محله و شورای تحول محله اسلامی خود را در سامانه ثبت کنندکه ما بتوانیم در باب پشتیبانی و حمایت ها بر اساس آنچه که گزارشش داره ثبت میشه اقدام میشه و ما شرمنده شما عزیزان نباشیم.

🔹پیشنهاد به کنشگران عزیز امر به معروف و نهی از منکر 🔺 اولا باید از کسانی که اهل امر به معروف و نهی از منکر هستند، تقدیر کرد و براشون آرزوی سلامتی و حسن عاقبت کرد. 🔺 ثانیا نباید به کسانی که توان و شرایط روحی و اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر ندارند، توپید و جوری با اونا حرف بزنیم که به کل از همه چیز ناامید بشن. 🔶 بذارید یه خاطره کوتاه بگم: دو روز پیش اتفاق افتاد. فردی که با هم این خاطره را تجربه کردیم از دوستان عزیزی هستند که من به اسم ایشون قسم میخورم. بدون تعارف‌. از بس روحانی بزرگوار و خودساخته ای هستند. عرض میکردم‌. در جلسه کاری بودیم. یکی از مسئولین حرفی زد که خداوکیلی ناحق بود. قشنگ مشخص بود که از روی مطالعه و اطلاع نیست. بنده همون لحظه اعتراض کردم‌. بحث بالا گرفت. تا جایی که دوربین‌ها قطع کردند تا تکلیف بحث ما روشن بشه. چون اگر پخش میشد، حاضرم قسم بخورم که دشمن از اون سوتی میگرفت و دیگه نمیشد جمعش کرد و افتضاح به بار میومد. فقط یک ربع من و آن مسئول محترم درگیر بودیم‌. رفیق عزیز و هم‌لباس ما هم کنارم نشسته بود. بحث ما به طرفی کشیده شد که این رفیق ما با یه جمله میتونست جمعش کنه و اون مسئول عالی‌رتبه هم متقاعد میشد و شاید همه چیز ختم به خیر میشد. حالا همه منتظر بودند که رفیق ما حرف بزنه. ولی یک لحظه، قبل از این که بخواد میکروفن رفیقم روشن بشه، متوجه شدم که داره میلرزه. بنده خدا دستاش یخ کرده بود. شده بود مثل یه تیکه یخ! من که همون لحظه قید حمایت رفیقم از خودم زدم. حدسمم درست از آب دراومد‌. تا بلندگوش روشن شد، در حالی که صداش می‌لرزید، حرفی زد که ۱۸۰ درجه خلاف حرف من بود. اینجوری بگم که حتی اسباب خنده جماعت از من و اعتراضی که کرده بودم فراهم شد. خلاصه. گذشت. جلسه تمام شد و من رفتم وضو گرفتم و اتفاقا پشت سرش هم نماز خوندیم‌. بعد از نماز، وقتی همه رفتند بهم گفت: حق با تو بود اما من روحیه کلنجار رفتن با اینا ندارم. میترسم توی جمع، حرفی بزنم که همه بد نگام کنن و دلشون نخواد که حرف من درست باشه. گفتم: میدونم. من اصلا از تو توقع حمایت و نهی از منکر نداشتم. چون فهمیدم که دستات یخ کرده و داری می‌لرزی. گفت: خب اینجوری که خیلی برای تو بد شد. ممکنه اینا جوری صورت‌جلسه کنن که به ضرر تو بشه. گفتم: شک نکن که این کارو میکنن. اگه نکنن جای تعجب داره. اما من پای حرفم هستم. تو غصه نخور‌. به امام حسین اصلا از تو دلگیر نیستم‌. خیالت راحت. با تعجب گفت: آخه چرا؟ اگه من شجاعت اینو داشتم که حرف حق بزنم، این بابا دهنشو می‌بست. گفتم: اصلا فکرشم نکن. من شرایط روحی تو رو میدونم‌. تو اینجوری بار نیومدی. تقصیر خودتم نیست. اشکال نداره‌. ولی اگر میخوای اذیت نشی و تضییع حق نشه، رو خودت کار کن که زود دست و پات یخ نکنه و نترسی. رفقا 🔺🔻پیشنهادم اینه👇 به جای این که مدام آیه و روایت درباره امر به معروف و نهی از منکر برای مردم بخونین، به جای این که مدام بهش بگین بی‌غیرت هستی و در قتل شهدا شریک هستی و مدام بهش استرس و زدگی از دین حاصل کنی، واسش دوره بذار که اعتماد به نفسش تقویت بشه و شجاعت حرف زدن در جمع پیدا کنه. همین وگرنه کی بدش میاد با مردم با مهربانی و دانش و وزانت، تذکر لسانی بده و ارتباط بگیره و نهی از منکر کنه؟! پس لطفا به فکر این مسئله باشید و به سادگی از کنارش رد نشید. مردم مسلمونن اما اعتماد به نفس ندارند‌. مثل رفیق ما زودی دست و پاشون یخ میکنه. وگرنه خیلی هم آدمای گل و مومنی هستند. لطفا این پست را اینقدر منتشر کنید که ادمین های کانال ترویج حجاب و ترویج امر به معروف و نهی از منکر به طور جدی و اصولی به این مسئله فکر کنند. خدا حفظتون کنه🌷 #ضرورت_تقویت_اعتماد_بنفس

باسلام.واحترام.مرغ وگوشت منجمد.؛برنج وشکردرحال.توزیع میباشد.مدیریت.تعاونی کوهپایه شهر گلسار🇮🇷کانال‌خبری‌پراچان وخیکان طالقان         https://eitaa.com @parachankhikan

عباس یک نامحرم ندیده بود! فرمانده شهیددانشگر نقل میکند: برای منی که فرمانده اش بود باور کردنی نبود.اما عباس تا به حالا یک نامحرم ندیده بود.اولین نامحرمی که حتی ایشان را هم درست ندید دختر عمویش بود که نامزدش شدروزی که برای مراسم ازدواج رفته بود،پرسیدم؛دختر عمویت را دیدی؟ گفت:نه واقعا! چنین آدمی هست که شهید میشود. شهید مراقب چشمش هست. گفتم تو از آنهایی هستی که خیلی عاشق پیشه میشوی.چون اولین نامحرمی که دیدی همسرت است. ⎨✨‌⃟💛⎬↝اللَّهُمَ‌عَـجِّلْ‌لِوَلیِک‌َألْفَرَج 💥💥

🥀.۰🥀 ترکشی به پهلویش اصابت کرد وقتی بر زمین افتاد از ما خواست که بلندش کنیم روی پاهایش که ایستاد.. رو به سمت کربلا دستش را روی سینه نهاد و آخرین کلمات را بر زبان جاری کرد گفت: السلام علیڪ یا اباعبدالله..❤️ موقع خاکسپاری با اینکه ۶روز از شهادتش گذشته بود ولی دستش هنوز به نشانه ادب بر سینه‌اش قرار داشت.. #شهید_احمد_علی‌_نیری🌱 ════🦋┄┅✼🌼✼┅┄🦋════

🌹 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌹 ..، 💠🍃🌸🐇🍃🌸🍃💠،، ____🌹🌹🌹____ 🌺🍃 یازهرا «س» 🍃🌺 ____🌹🌹🌹____ 💠رسانه ما باشید💠 و 💠به جمع ما بپیوندید 💠 👇👇👇👇 #فرزندان_مسجدی @farzandanmasjedi ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•

「﷽」 #استاد_فروغی سلمه الله ▪️بمناسبت شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) 🔸وقتی خبر شهادت امام #صادق(عليه السلام) به اهل نيشابور رسيد، شيعيان نيشابور، علی بن محمد نيشابوری را انتخاب كردند كه به مدينه رفته و درمورد امام بعد از امام صادق(عليه السلام) تحقيق كند. 🔸روايت داريم: "مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً"(بحار الأنوار، ج‏32، ص 321) هر کس بمیرد در حالیکه به امام زمان خود معرفت نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است! 🔸علی بن محمد می گويد: در نيشابور اعلام کردیم هر كس نامه، پيام يا هديه ای برای امام زمانش دارد بياورد. هدايای زیادی آوردند! ديدم پيرزنی يك كلاف نخ و دو درهم پول آورد گفت: اين هديه مرا هم به امام زمان برسان. به هدايای او نگاه كرده و گفتم: خجالت می كشم از اينجا تا مدينه دو درهم و يك كلاف نخ با خود به محضر امام(عليه السلام) ببرم! پيرزن گفت: علي بن محمد! "إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق‏" (بحار الأنوار، ج‏39، ص 114) خدا از گرفتن حق حيا نمی كند. اين حقی است كه بايد به امام(عليه السلام) برسد. هدايا را گرفتم و راه افتادم. به مدينه كه رسيدم چند روز سرگردان بودم تا اينكه مرا به در خانه امام موسی بن جعفر(عليه السلام) راهنمايی كردند. وقتی به محضر ایشان رسيدم قبل از آنكه حرفی بزنم به همه نامه ها جواب دادند و فرمودند: "اين هدايا به درد ما نمی خورد! إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَق‏" فقط هديه ای كه آن پيرزن داده به ما بده!" حضرت دو درهم را گرفت و چهل درهم به من داد و فرمود: "اين درهم ها را به آن پيرزن برسان، چند روز بعد از رسيدن تو به نيشابور آن پيرزن از دنيا خواهد رفت. بگو يك مقدار از اين پول ها را صدقه دهد و بقيه را خرج كند. وقتی كه پول ها تمام شد از دنيا خواهد رفت و من خودم برای خواندن نمازش خواهم آمد!" 🌾برادرم، پدرم، اصل و فصل من عشق است که خویش عشق بماند نه خویشی نسبی🌾 هر چه در دنيا بدست آورده ای، در گمرك  مرگ از تو خواهند گرفت اما عشق و محبت به حقيقت را نمی توان از انسان گرفت و برای ابد باقيست! 🔸اين شناسنامه ماست، بايد يك شناسنامه حقيقی در عالم پيدا كنيم، شناسنامه حقيقی، با معرفت و مهر به حقيقت پيدا می شود. اينجاست كه بايد در اهل بيت(عليهم السلام) فانی شويم. 🔸بعد امام(عليه السلام) بقچه ای را باز كرده و كفنی به من داد و فرمود: "اين كفن را حليمه خاتون خواهرم (دختر امام صادق(عليهم السلام) با پنبه هايی كه از روستايی بنام مادرمان فاطمه(سلام الله عليها) آورده اند براي آن پيرزن دوخته است! ببينيد ارتباط روحی را!! به حسب ظاهر دورند اما در باطن واحد و هم خانواده اند! به ظاهر كثرت است اما در درون وحدت است. منزل اهل بيت(عليهم السلام) منزل دل است. 🌾پيمانه ايست اين جان پيمانه اين چه داند از عرش می ستاند بر فرش مي فشاند🌾 به نيشابور كه رسيدم ديدم هدايای كسانی كه پس داده شده، از امامت امام موسی بن جعفر(عليه السلام) برگشته و بيراهه رفته اند! بخاطر همين امام(عليه السلام) هم هدايای آنان را قبول نكردند! 🔸پيرزن را خبر كردم، هدايايش را دادم. همانطور كه امام(عليه السلام) خبر داده بودند چند روز بعد، از دنيا رفت. غسلش داديم، كفنش كرديم. آورديم قبرستان زمانی كه تابوت را گذاشتيم، ديدم امام(عليه السلام) بالای سر تابوت ايستاده اند و شروع به نماز خواندن كردند. بعد از آنكه نماز تمام شد، رو به من كرده و فرمودند: "علی بن محمد سلام مرا به شيعيان ما برسان و بگو مثل اين پيرزن زندگی كنيد، امام هر زمان می آيد و برايتان نماز می خواند." 😭 🌾گر جرعه ای زجام محبت چشانیم ای پیر می فروش ز غم می رهانیم مست جمال عشقم و مخمور چشم دوست از جام وصل صنما کی می چشانیم🌾 #امام_جعفر_صادق