شماره خودصاحب این پودر.اقای اسماعیل زاده

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت سوم از بحث دور نشیم من( که قربون خودم برم😘😁) ۲و نیم ساله بودم که آجی مهربونم مرداد سال ۸۵ دنیا اومد😍❤️ ریزه‌میزه‌ی ناز از من آروم‌تر بود،یعنی خیلی گریه نمی‌کرد 😚 دقیق یادمه وقتی قرار بود دنیا بیاد،مامانمو بردن بیمارستان،منم گذاشتن خونه‌ی مادربزرگ پدریم، فرداشم با نی‌نی برگشتن😍 از احساساتم یادم نیس وگرنه تعریف میکردم😄 منو آبجیم از اولش باهم صمیمی بودیم، همه جا باهم میرفتیم، لباسای یه شکل تنمون میکردیم، حتی اسباب‌بازی هامونم جفت میخریدیم، هرچی من میخواستم، بابامینا واسه اونم میخریدن، هرچی اون میخواس منم داشتم. چون فاصله ی سنیمونم کم بود، خیلی باهم جور بودیم و الانم هستیم الحمدلله 🥰 من خیلی دوسش داشتم،و دارم، یه بار از محبت بغلش کردم، از دستم سُرید افتاد و .... سرش شکست😁 بعدشم از مامانم کتک نوش جان کردم😂 . یادمه این خواهرم خیلی تند حرف میزد، یجوری که غیر از من کسی نمیتونست متوجه حرفاش بشه😅 هرچی حرف میزد، از من میپرسیدن چی گف؟؟🥲🤔 منم ترجمه میکردم😂😂 اینم بگم منو آبجیم دوتامونم با زایمان طبیعی دنیا اومدیم سر جنسیت ماهم خیلی مشکل نبوده، ولی خب سر آبجیم دوس داشتن پسر باشه که دیگه پرونده ی بچه آوردنو ببندنو دیگه خلاص🙌 حتی ۵سال خبری از بچه نبود که بهمن ۸۹ آبجی دیگه‌م دنیا اومد😻 وای نمیدونین چقد دوسش داشتیم😃😍 یه دختر ناز با چشمای درشت😇 ادامه دارد..

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت چهارم عشق ما شده بود دیگه، مخصوصا چون خیلی وقتم بود بچه کوچیک ندیده بودیم . این آبجیم مارو ( درواقع مامان بابامو 😁) خیلی اذیت کرد تا یک‌و نیم سالگی وقتی زیاد گریه میکرد یه حالتی میشد که نفسش بند میومد😱😭 حتی یه بار نزدیک یه دقه نفسش نیومد، تو دستای بابام بود،صورتو لباش کبود شد ، بابام گف بچه داره تو دستم جون میده😭 واقعا نمیدونستیم باید واسش چیکار کنیم😢 ولی خدا رحم کردو برگشت😓😍 ،نمیدونم تو فارسی چی میگن به این حالت، ولی ما ترکا میگیم گِچین‌مَع😗 بعد اون اتفاق، بابام نذر کرد که خوب بشه‌و بریم حرم آقا امام رضا(ع)🤗 خداروشکر بعد برگشتن از مشهد دیگه اونجوری نشدو حالش خوب خوب شد😍❤ الانم یه دختر فوق العاده لجبازو یه دنده‌ایه مثل خودم که دیگه نگم. باحجابه‌و تقریبا همیشه چادر داره☺🧕 البته درسشم خیلی خوبه‌و واسش تلاش میکنه، میگه میخوام برم نمونه دولتی، بعدش رشته‌ی ریاضی بردارمو مهندس شم 😊 انقد شیطونه‌و بازیگوشه که با من هرروز دعوا داریم😂😂، یه روز دعوا نشه روزمون نمیگذره🤣 یه حرفی میزنه بعد من میرم دنبالش، فرار میکنه میره تو اتاق درم میبنده، منم میگم بالاخره که میای بیرون، تا همیشه که اونجا نیستی😏 اونم قاه‌قاه میخنده😂 آبجی وسطیمم که کلا تو باغمون نیس،کاریمون نداره، گاهی میاد میگه بسه دیگه دعوا نکنین، بعد میره😶😂 مامانم همش سر من غر میزنه که با بچه یکی شدی،خجالت بکش😂 ولی خدا شاهده اون خیلی اذیت میکنه🙄 ادامه دارد... ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت پنجم یادمه وقتی تازه دنیا اومده بود، بابام واسش گهواره درست کرده بود، منو آبجیم روش میشستیمو تاب بازی میکردیم😂 یه وقتاییم دوستم میومد خونمونو با نی‌نی سرگرم میشدیم😙 آخه اون بچه‌ی آخر بودو نی‌نی نداشتن☺ . آقا گذشت‌و من شدم ۱۲ ساله، و ۵ سال هم بود که خبری از بچه نبود تا اینکه  یه روز من تو کوچه از حرفای چن تا پیرزن با مامانم فهمیدم نهههه خبرایی هستو ما بی‌خبریم😂😆 یه پیرزنه گف از شکمت معلومه این‌دفعه بچت پسره دیگه 😉 بارداری نه؟ البته مامانم خیلی شکم نداش که معلوم باشه،و ما متوجه بشیم🙂 ولی خب امان از دست این خانمای مسن😁😂 . آبجیم( همون که بعد من دنیا اومد) وقتی رفتیم خونه از مامانم پرسید که قراره نی‌نی بیاد؟( من کلا کم‌روَم😴😁) مامانمم گف نه بابا☺️ (البته چون جو یجوری بود که بچه زیادو سخت میگرفتن‌و حرف درمیاوردن که فلانی جوجه‌کشی زده،و از اونجاییم که آبجی فضول تشریف داش😂 مامان حقیقتو نگف، که این نره جار بکشه😅) حتی برای لباس خریدن واسه بچه ، وقتی مامانم خرید میکرد، اگه کسی ازش میپرسید، میگف واسه بچه‌ی خواهرم میخرم. از بس که جامعه پذیرای بچه نبود😕 . خلاصه مامانم چهارماهش شد‌و رفتن واسه سونو گفته بودن این دفعه‌م دختره ،کلیم سرزنشش کرده بودن که دیکه بسه،چقد بچه... بعضیا به مامانم میگفتن حتما مشکل از شوهرته که پسر نمیاری، مامانمو ترغیب کردن که برین دکتر ببینین قضیه چیه! ولی باباجونم قربونش برم وقتی شنید، مخالفت کردو گف من راضیم به هرچی خدا بده،سالم باشه کافیه همین ۴تا دخترم می‌ارزن به ۱۰۰تا پسر 😇💪 . ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano

جواب سوال ۲۶ ۷بهمن سلام ان شالله حالتون خوب باشه برا عفونت قارچی واژینال تجربه شخصی خودمه با عنبر نسا و آدامس کوهی که به سقز معروفه هردوتا رو ازعطاری معتبر تهیه کنید که اصل بدن بهتون تا یک هفته هر روز دود کنین یه دامن بپوشید یا چادر بندازید دور کمرتون دوتا چارپایه پاهاتونو بزارید روشون یه منقل کوچیک بزارید وسطش یه مقداری مثلا یه مشت عنبر نسا و اندازه یه بند انگشت سقز ،سقز اگه خشک خشک باشه میتونید با یه چیز محکم مثه هاون پودرش کنید اینجوری بهتره کم کم بریزین رو آتیش دودشُ بِدین زیر دامن تا ده دیقه ، تا یک هفته ۱۰ روز هر روز این کار رو بکنین عالیه من که خودم این کار رو کردم خوب شدم اصلا یه دونه قرص هم نخوردم خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

بیاااا هی حالا از من بپرسید بچه هاتونم دوست دارن پرجمعیت باشن یا نه😁 همین الان دخترم شیش تا بچه داره.. انقدم مامانههه که همه رو با هم خوابونده😁 من هنوز بیشتر از سه تاشونو نتونستم با هم بخوابونم😉

اینو بفرستید برای اون به اصطلاح بچه مذهبی هایی که این روزها به بهانه جهاد تبیین آبرو از عالم و آدم میبرن... راحت قضاوت میکنن.... راحت تهمت میزنن... راحت تر از همه اینها غیبت میکنن....و متاسفانه ظاهر مذهبی دارن ولی از درون مذهب چیزی نفهمیدن.... اینها به قرآن اعتقاد دارن .. اما مثل یاران ابوموسی اشعری!!! به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇 https://rubika.ir/banosadeghy (از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت ششم از اون‌روز به بعد دیگه مامانم راضی شد به رضای پروردگار☺️ البته من از وقتی فهمیدم مامانم حامله‌س،همش خدا خدا میکردم که داداش کوچولو نصیبمون بشه واسش اسمم انتخاب کرده بودم، یا طاها باشه یا یاسین بابامم اوایل به مامان بزرگم میگف دعا کن پسر شه اسمشو بذاریم ابولفضل( دلیلش این بود که چن سال قبل عموی جَوونم که اسمش ابولفضل بود از دنیا رفته بود😢☹️) ولی خب خدا چیز دیگه‌ای میخواست😘 وقتی من فهمیدم دختره،خیلی ناراحت شدم، اخه داداش میخواستم😐 حتی وقتی حرف از اسم میشد من از لجم میگفتم اسمش موسی‌س😤( البته بی‌احترامی به آقایون موسی نباشه ها😁 بچه‌س دیگه لجبازه😂) . مامانم علایم خاصی نداش،یعنی اصلا مشخص نبود که حامله‌س،یا شایدم من چون سنم کم بود متوجه نمیشدم🤷‍♀ خلاصه این آبجی موسای ما😂😂 بالاخره تو سال ۹۵ چشم به جهان گشود😍 انققققد ریز بود که دیگه نگم🤪 دماغ گندهههه، چشما پف کردههه، دیگه بازم نگم😂😂 ولی خب پفاش خوابیدو خیلی ناز شد😍😍 یه جوری که تو دل من که داداش میخواستم جا باز کرد عاشقش شدم، بعد ۵ سال بچه کوچولو اومده بود خونمون و این خیلی لذت بخش بود😍💖 حتی اسمشم ما آبجیا انتخاب کردیم 😻😌 این آبجی ما تا ۴ ماهگی شب‌و روزش گریه بود همشم یا بابام بیدار میشد واسه نگه داشتنش که مامانم یکم استراحت کنه، یا آبجی ۹ سالم منم که خوااااب😁 توپ در میکردی بیدار نمیشدم😂😂 صب میگفتن تو چجوری با فریادای این بچه از خواب نمیپری؟!!😂🤣 (الآنم دست کمی از اون موقع‌ها ندارم😂😁) . ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano

🔴🔴 واااااای مردم از خنده😱😱 زود جوین شو که از دستش ندی 💣💣جوکاش بمبه بممممممممب💣💣💥💥 https://eitaa.com/joinchat/1206190320Cf2e31c94ec ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‎‎‌‌‎‌‌‍‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⬇️⬇️ بزن رو لینک ببین چه خبره😲🤣🤣🤣 https://eitaa.com/joinchat/1206190320Cf2e31c94ec

سلام دوستان درمورداون دوست عزیزی که دوقلوداشتن ودرددل کرده بودن من دوقلوندارم اماواقعادرکشون میکنم من حدودده سال یه شهرغریب زندگی میکردم ودوبچه خدابهمون دادکم کم چندتادوست پیداکردم بچه سوم روباردارشدم وسونوگفت جفتت خیلی پایینه ودهانه رحمت یک سانت بازه وبروخونه ازجات تموم نخورکه احتمال زایمان زودرس داری ماهم رفتیم خونه وازجام تکون نخوردم حتی نمازهم نشسته می‌خوندم چون سرپاخوندن رو امتحان کردم دل دردمیگرفتم همه کارهاروهمسرم وپسرم انجام میدان یکی ازدوستهام که ازهمه دیرترباهاش آشناشده بودم واصلاازش انتظار نداشتم یه شب پیام دادوحالموپرسیدتاقضیه روگفتم گفت فرداغذامیارم خداخیرش بده فرداش غذارودادبه شوهرش آوردگذاشت پشت درمون ورفت یه بارم اش نذری آورد گذشت وهمسرم چندروزی بخاطرکارش چندروزی خونه نبودوازقضا من همون چندروزبه شدت مریض شدم تاجایی که غذانمیتونستم درست کنم بچه هاطفلکیاارده و...میخوردن تاحدی که پسرم صداش دراومدکه چقدرارده بخوریم اماواقعانمیتونستم درست یهوهمون دوستم زنگ زدگفت غذازیاددرست کردم به پسرت بگوبیادغذاروببره به خداوندی خداهنوزم بعدازچندسال دعاش میکنم اون روزبچه های من روازگشنگی نجات داد زایمان هم کردم بابام کروناگرفته بودمامانم نتونست بیاد بازم این دوستم بااینکه بچه شیرخوارداشت اصرارداشت که بیمارستان بیادپیشم که بااصرارمن خداروشکرقبول کردکه نیاد وخیلی محبت‌های دیگه ای که بهم کرد که خداان شاء الله خیرش بده یایه بارتوهمون روزهایی که شوهرم نبودرفتم نون بخرم حالم بدبودتوراه نشستم یکی از همسایه های قبلیمون منودیدکه حالم خوب نیست گفت الان میرم ماشینمونومیارم ومیرسونمت درحالی که میتونست بی تفاوت باشه وردبشه امانرفت ان شاء الله هرجاکه هست خداخیرش بده وامازمان حال من حدودیک سالی هست که رفتیم یه شهرغریب دیگه که منم وخدای خودم درسته اول وآخرخدا امابعضی اوقات نیازداری باکسی حرف بزنی کسی روببینی چهارماهه باردارم بااینکه همسرم چندتاهمکارصمیمی دارن اماانگارنه انگار که ماتواین شهرغریبیم کسی نمیگه اینامردن زنده هستن بعضی اوقات ازبی کسی ،ازتنهایی ،ازخستگی و....گریه میکنم من این خواهر عزیزم رودرک میکنم توروخدااگه کسی دوستی آشنایی داره که بارداره،بچه کوچیکداره یاتوغریبی هستن حواسش بهش باشه فقط نه ازکمک کردن خیلی وقتاآدم با یه دوستی حرف میزنه تاچندروزحالش خوبه توروخداازهم دریغ نکنیم یااگه نبریم جایی خانم بارداره یاتازه زایمان کرده یاهیچ کدوم خواهش میکنم توکارههاکمک خانم کنیم که کارشون سبک تربشه هرچند که بهتره خیلی مزاحم خانم بارداریاتازه زایمان کرده نشیم ببخشید طولانی شد سلام خواهر اگه امکانش هست این پیاموبذاریدچون واقعاسخته درحالی که خیلی ازماهاشرایط کمک کردن رونداریم امادریغ میکنیم #زنگ_خنده_تلنگر خانومی میگفت روز پاتختم گریه میکردم شوهرم گفت قول میدم هرروز ببرمت خونه بابات اینقدر گریه نکن گریه م شدید تر شد دوست صمیمیم اومد گفت دیونه تو که خونه ت تو محله بابات ایناست چرا اینقدر گریه میکنی؟حالمونو بهم زدی گفتم بیشعور من برای خونه بابام گریه نمیکنم برای این گریه میکنم از فردا باید ناهار و شام بپزم 😭بدم میاد هیچیم بلد نیستم کی حوصله داره صبح پاشه نخوابه صبحونه اماده کنه؟😭 میگفت دوستم اونقد خندید که نگو😂🤦‍♀ گفت دست ننه ت درد نکنه با این دسته گلش😁 اول سرچ بعد سوال @T_ASHPAZE اینم لینک کانالی که خانوما همه باید بیان👇 http://eitaa.com/joinchat/192544789Ca024ccbaef

سلام دوستان درموردزردی بچه پرسیده بودن یکی ازبهترین‌راههاواسه پایین اومدن زردی حجامت گوشه البته پیش فردمطمئن اگه پس باشه زودختنه کردن هم زردی روپایین میاره خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

سوال ۳۱ ۸ بهمن من دوتا پسر دارم ۶ ساله و نزدیک ۹ ساله شوهرم خیلی دختر دوست داره من چون سزارین هستم دوست دارم ایندفعه دوقلو بیارم که هم به فرزند آوری کمک کنم هم سزارین سوم هست شاید بعدش باز این دکترا منع کنن، والا همین الان میگن میخوای چیکار با این هزینه ها ، شوهرم خودش با خواهرش دو قلوی امکانش هست ما هم با تغذیه بتونم دوقلو بیارم و انشاءالله دختر هم باشه؟ سوال ۳۲ ۸ بهمن سلام من تو سن 29 سالگی باردار شدم بچه اولم بود. بعد 6 ماه بعد زایمان اولم دوباره باردار شدم خداوند بهم دوبار پسر داد. ولی فقط دوماه پیشم بود بعد رفت پیش خدا.بیماری مننژیت گرفت ندونستم از کجا. خیلی افسرده شدم کارم شده‌بود گریه. ولی وقتی بااین گروه آشنا شدم پیام ها رو خوندم دوباره انگیزه گرفتم باردار بشم. ولی میترسم. برام دعا کنید دلم آروم باشه. ترسومو بزارم کنار. سوالم اینه باید چند ماه از زایمان بگذره تا باردار بشم. زایمانم طبیعیه. لطفا جواب بدید. برای سلامتی همه ی بچه های ایران و ظهور آقا امام زمان صلوات خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

مامانم میگفت: چرا انقدر روسری میخری؟🤨😳 آدرس اینجا رو بهش دادم. الان خودش سه تا سه تا میخره.😅😂 #روسری_انسی👇🏻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1051656463Cd99ddcd2fe

با سلام خسته نباشد تشکر میکنم از کانال خوبتون خیلی رو من تاثیر گذاشته خداشکر میکنم من بعد از ۱۲ سال خدا یک فرزند پسر سالم بهم داد به یک سال نرسیده یک داداشی بهش داد الان پسر بزرگ من ۲سالشه کوچیکه چون ۷ماهه دنیا اومده داره وارد ۹ماه میشه خیلی دوست دارم بعد پسر دومی یک آبجی براشون بیارم همه بهم میگن دکتر برو واسه دختر حقیقت خودم زیاد خوشم نمیاد دکتر برم میگم شرمنده باید واسه دختر دار شدن چ باید کرد آیا بستگی به تغذیه داره یا نه میشه تو کانال بذاری شاکر خداوند خیلی هستم بعد ۱۲ سال بهم همچنین هدیه های قشنگی بهم داده خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

سلام من سه تا زایمان طبیعی داشتم چون بچه هام به قول معروف شیر زد بودن بارداری چهارم شوهرم نذاشت بچه رو نگه دارم خیلی گریه والتماس کردم حتی دفعه اول که قرص گرفته بود به خاطر گریه والتماس هام ریختشون دور اما خدا از باباش نگذره اومد خونمون بهش گفت بچه می خوای چکار .دوباره شوهرم دیوانه شد با زور کتک وتهدید مجبورم کرد بچه سه ماهه رو بندازم. بعد از اون اتفاق افسردگی بدی گرفتم .دوسال بعد دوباره بار دار شدم .ایبار شوهرمم خوشحال بود وبچه می خواست .اما بچه تو سه ماهگی بدون هیچ دلیلی مرد وکورتاژ شدم .یکسال ونیم بعد باز همین اتفاق افتاد 😞الانم که پیام میدم تازه از بیمارستان مرخص شدم .برای چهارمین بار بچه مو از دست دادم 😔 من خیلی نوزاد دوست داشتم ودارم اما الان ۳۵ سالم با ۴ تا سقط مکرر بدون هیچ دلیل پزشکی 😔 نمی دونم چرا خدا تاوان گناه شوهرم وباباشو داره از من میگیره 😞 ارزو میکنم هیچ زن دیگه ای مثل من پاسوز ادمای نفهم دور وبرش نشه 🤲 خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

سوال ۳۳ ۸ بهمن سلام خسته نباشید من ۴۵ روزه ک بچم ۶ماهه سقط شد ب دلیل کم بودن دور اب جنین لطفا راهنمایی کنید ک چیکار بکنم تا دوباره حامله بشم و این تجربه تلخ دوباره تکرا نشه و اگه دکتر خوب سراغ دارید بهم معرفی کنید سوال۳۴ ۸ بهمن سلام عزیزم ممنونم ازتون بابت گروه خوبتوتون من یه سوال دارم از خانومای گل گروه لطفا اگه کسی میدونه راهنماییم کنه 🙏 من 12 هفته باردار هسم توی این مدت همش دهانم تلخ و بد مزه هس و خیلی هم حالت تهوع دارم 😔دکتر رفتم بهم قرص دمیترون داد تا میخوردم حالم خوب بود 😊اما چند روز بعدش دچار یبوست شدید شدم در حال مرگ 😭که دیگه قرصه نخوردم آیا کسی میدونه چی کار کنم و یا چی بخورم که تلخی دهانم از بین برده چون واقعا حالم بد و آزار دهنده هس 😞ممنون میشم اگه کسی بدونه و راهنماییم کنه 🙏💐 خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت هفتم عوضش این آجی کوچولو از اولش باهوش بود، یه حرفایی میزد که بزرگ‌ترا عاجز میموندن😳😉 تو ۴ ماهگی یه بار بابامو صدا کرد،از ما بهتر😁 ولی چاردستو پا اصلا نرفت، به حالت نشسته با یه سرعتی خودشو با کمک دستش میکشید که😂😂 هروقتم یه دستش خسته میشد با اون یکی😂😍 شیفتی کرده بود دستاشو😄 آقا سر دندون درآوردنش قضایا داشتیم بچه یه سالش شده بود دندون نداش😅😂 مامانم میگف کله‌ش سفته، دندوناش حتما جنسشون میخواد خوب بشه💪🏻😶 ماشالله خیلی شیطون بود و هست کابینتاو شیشه‌های زردچوبه‌و ادویه از دستش روزگار نداشتن😂 یهو میرفت همشونو یه جا میریخت تو کاسه، با اب قاطی میکرد. و بعدش از مامانم کتک میخورد، اما فرداش روز از نو روزی از نو😐🤦🏻‍♀️ مامانم همیشه میگه هیچ کدومتون اندازه ی این اذیتم نکردین😂 همین تابستون بود، باز ادویه‌هارو قاطی کرده بود، میگف دارم آزمایش میکنم🤣😶 جالبش اینجاس که علاقه‌ی خاصی به زردچوبه داره، همه‌چیو با اون مخلوط میکنه😝😂 هرچی تو خونه خوراکیم باشه از دستش آسایش نداره😅، از بس که هرجا باشه پیداشون میکنه و میزنه بر بدن😂😂 لامصب یه زبونیم داره دومتر، خیلی شیرین زبونه، گاهی میگم اگه ما اینو نداشتیم چیکار میکردیم؟ ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano

#خاطره_تجربه۱۱ #فرزنداوری #تربیت_فرزند #توسل قسمت هشتم چن وقتیم هس که اگه چیزی بخواد میاد با عشوه میگه  مامااان😍 مامانم میگه جان؟ میگه شُ... شُ یعنی چی؟ شُکلات😂😂 مامااان سی... سی چیه؟🤔 سیب😳😹 و امثالهم🤣 . امسالم میره کلاس اول، فداش بشم،از بس ریزه‌میزه‌س انقد نازو گوگولی میشه با فرم مدرسه😘😍 یه لباس پفی قشنگ واسه عروسی من خریده،حدودا دوهفته پیش بود ، اومد پوشید، بعد میگف به آقامون(معلمشونو میگف😂🙈) گفتم لباس خریدم😂 یکی نیس بگه آخه بچه، چرااا؟؟😂😂 اینا هیچی، یه روز منو مامانم خونه بودیم، اومد بهم گف آبجیییی تو اگه عروسی نکنی بچه‌دار نمیشی😳😳😲 یعنی دهنم سرویس شد با این حرف، مامانم گف باشه😠 برو حرف نزن😂😂 بنظرتون از کجاش درمیاره این حرفارو؟ یعنی از اون قضایا خبر داره آیا؟🙊🙉 من تو باغچه گل سرخ کاشتم، امسال که گل داده بود، رفتم بچینم یکم بعدش اومد وقتی دید گلا نیستن گف، واااا چرا کندین گلارو؟؟ واسه عروسی من نمیمونه 😳🤯 عروسی خودشو میگف 😶😂 والا من اندازه ی این بودم فک میکردم عروسی واسه دختراس، پسرام واسه خودشون مراسم دامادی دارن🥲🥲 ┄┅┅❅🤰🤱👶👩‍🦰🤰🤱❅┅┅┄ @farzandbano

اگر همونقدری که بچه ها پدر مادر رو رازق میدونن ما خدارو رازق میدونستیم کارمون درست بود.... به خانواده‌ی بزرگ ما بپیوندید☺️👇 http://eitaa.com/bano_sadeghy در روبیکا هم همراهمون باشید💞👇 https://rubika.ir/banosadeghy (از اینکه مطالب را با ذکر منبع نشر میفرمایید متشکریم🌹)

سوال ۲۶ روز ۷ بهمن. سلام. به ستایش خانم گل ودوستان خوبم. برا غفونت قارچی واژینال. دوست خوبمون گفتند که دوساله خوب نشدند من هم مثل شما بودم. اول این که همسرمحترم هم باید. انتی ببوتیک مصرف کننند. هردوتا باهم. و بعداز مصرف همزمان. زن و شوهر. خانم عزیز شما زرده تخم مرغ محلی با عسل و روغن زرد. مخلوط کنید و روی پنبه گذاشته و در ناحیه واژینال. بزارید. چند شب استفاده کنید به امید خدا عفونت شما بر طرف میشه. من هم مثل شما بودم. بعد از دوبار استفاده. خدا رو شکر باردار شدم. التماس دعا. دعا کنید. خدا دختر سالم و صالحه نصیبم کنه. خانوم باردار اگه از شوهرت دلخوری ،دلگیری ،ناراحتی حین غذا پختن ناراحتیو بذار کنار با عشق براش غذا بپز ، وقتی با غیظ غذا بپزی بچه ت کینه پدرشو میگیره تو نوجونی با پدرش دشمن میشه(خانم پرتواعلم) اینم لینک کانال خانومای اشپز که خانوما همه باید بیان👇 ‍‌‌https://eitaa.com/joinchat/3691053134Ce3fbadb31a