eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
857 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1362047959.mp3
2.87M
『 نماهنگ؛ شنیدی یا نه؟...🌱•』 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4892🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌ الله الرحمن الرحیم🍀
💔✨ 🌲با خودت تڪرار کن همه چیز در زمانِ خودش اتفاق خواهد افتاد، در بهترین و درست‌ترین زمان! شک نکن😊 ✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
🌹 سلام بر ابراهیم 🌹 #پارت66 با تاريك شدن هوا و پس از خواندن نماز حركت كرديم. من و رضا گوديني ب
🌹 سلام بر ابراهیم 🌹 هنوز صحبت‌هاي ابراهيم تمام نشده بود که ناگهان صداي انفجاري از داخل جاده خاكي شــنيده شد. يك خودرو عراقي روي مين رفت و منهدم شد. همه ما از اين‌كه عمليات موفق بود خوشحال شديم. صداي تيراندازي عراقی‌ها بسيار زياد شد. آن‌ها فهميده بودند كه نيروهاي ما در مواضع آنها نفوذ كرده‌اند براي همين شروع به شليك خمپاره و منور كردند. ما هم با عجله به سمت كوه رفتيم. روبروي ما يك تپه بود. يك‌دفعه يك جيپ عراقي از پشــت آن به سمت ما آمد. آن‌قدر نزديك بود كه فرصتي براي تصميم‌گيري باقي نگذاشت! بچه‌ها ســريع سنگر گرفتند و به سمت جيپ شليك كردند. بعد از لحظاتي به سمت خودرو عراقي حركت كرديم. يك افسر عالي‌رتبه عراقي و راننده او كشته شده بودند. فقط بيسيم‌چي آن‌ها مجروح روي زمين افتاده بود. گلوله به پاي بيسيم‌چي عراقي خورده بود و مرتب آه و ناله ميكرد. يكي از بچه‌ها اســلحه‌اش را مسلح كرد و به سمت بيسيم‌چي رفت. جوان عراقي مرتب ميگفت: الامان الامان. ابراهيم ناخودآگاه داد زد: ميخواي چيكار كني؟! گفت: هيچي، ميخوام راحتش كنم. ابراهيم جواب داد: رفيق، تا وقتي تيراندازي ميكرديم او دشمن ما بود، اما حالا كه اومديم بالاي سرش، اون اسير ماست! بعد هم به سمت بيسيم‌چي عراقي آمد و او را از روي زمين برداشت. روي كولش گذاشت و حركت كرد. همه با تعجب به رفتار ابراهيم نگاه ميكرديم. يكــي گفت: آقا ابرام، معلومه چي كار ميكنــي!؟ از اين‌جا تا مواضع خودي ســيزده كيلومتر بايد توي كوه راه بريم. ابراهيم هم برگشت و گفت: اين بدن قوي رو خدا براي همين روزها گذاشته. بعد به سمت كوه راه افتاد. ما هم سريع وسايل داخل جيپ و دستگاه بيسيم عراقی‌ها را برداشتيم و حركت كرديم. در پايين كوه كمي استراحت كرديم و زخم پاي مجروح عراقي را بستيم بعد دوباره به راهمان ادامه داديم. پس از هفت ســاعت كوه‌پيمايي به خط مقدم نبرد رسيديم. در راه ابراهيم با اســير عراقي حرف ميزد. او هم مرتب از ابراهيم تشكر ميكرد. موقع اذان صبح در يك محل امن نماز جماعت صبح را خوانديم. اســير عراقي هم با ما نمازش را به جماعت خواند! آن‌جا بود كه فهميدم او هم شيعه است. بعد از نماز، كمي غذا خورديم. هر چه كه داشتيم بين همه حتي اسير عراقي به طور مساوي تقسيم كرديم. اسير عراقي كه توقع اين برخورد خوب را نداشت. خودش را معرفي كرد و گفت: من ابوجعفر، شــيعه و ساكن كربلا هســتم. اصلاً فكر نميكردم كه شما اين‌گونه باشــيد و...خلاصه كلي حرف زد كه ما فقط بعضي از كلماتش را ميفهميديم. هنوز هوا روشن نشــده بود که به غار «بانسيران» در همان نزديكي رفتيم و استراحت كرديم. رضا گوديني براي آوردن کمک به سمت نيروها رفت. لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4893🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_1328416679.mp3
3.24M
انگارنه‌انگار، دیروزهمینجایکی‌خورد‌به‌دیوار💔(! لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚4894🔜
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
انگارنه‌انگار، دیروزهمینجایکی‌خورد‌به‌دیوار💔(! #فاطمیه #رسانه_ی_تنهامسیر لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال ج
🍃صاحب عزای حضرت خیر النسا، بیا ای بانی شکسته دل روضه ها، بیا 🍃 ای آخرین نگار دل آرای فاطمه آقای من! برای رضای خدا، بیا 🍃آقا به حقّ چادر خاکی مادرت آقا به حقّ داغ دل مرتضی، بیا 😔 🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا گناهانی را که ما را از مولایمان محروم می کند ببخش...🥀