eitaa logo
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
855 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
69 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم ارتباط با ادمین: @labaick کانال طبیب جان @Javaher_Alhayat استفاده از مطالب کانال آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#قسمت_سی_و_چهارم مزد خون #بر_اساس_واقعیت بعد هم ساکت شد.... سکوتی سنگین... در همون حال کمکش د
مزد خون اخوی چی شد بالاخره برای امشب مطلبی، روضه‌ای، پیدا کردی ؟! واقعاً داشتم با خودم فکر می‌کردم یا نفهمیده من چی گفتم دیشب! یا خودش رو به نفهمیدن زده! گفتم: آقا منصور اون روضه‌ای که شما میخوای من براتون بخونم حقیقتا جایی براش منبع ذکر نکردن! گفت: مرتضی این‌قدر سخت نگیر برای امام حسین‌ میخوای حرف بزنی! گفتم: شیخ! زندگی امام حسین (ع) ما گزینشی نیست هر قسمتی که فقط دوست داریم انتخاب کنیم و راجع بش حرف بزنیم و هر قسمتی که به ذائقمون خوش نیومد حذفش کنیم! امام حسین(ع) ما تمام ابعاد زندگی رو شامل میشه، نه فقط روضه‌ی غربت و مظلومیت! وقتی جدیت من رو دید و فهمید این مرتضی اون مرتضی سابق نیست! خداحافظی کرد و گفت: پس ان‌شاءالله سر یه فرصت مناسب می‌بینمت! گوشی رو که قطع کردم داشتم به خودم می‌گفتم: یعنی اگه فقط چند نفر، افرادی مثل شیخ منصور ما داشتیم برای جووون‌هامون پیگیری میکردن عمراً هیچ کدومشون بی خیال ما میشدن! وسط تحلیل‌های ذهنیم بودم که گوشیم زنگ خورد! شیخ مهدی بود... آخ که چقدر به موقع زنگ زد! کلا خوشم میاد مهدی حس ششم حرفه‌ای داره! حسابی سورپرایزم کرد گفت: اومده قم... ولی دو سه ساعتی بیشتر نمی‌موند، چون باید می‌رفت تهران کار داشت... ولی من می‌خواستم با آب و تاب براش کل ماجرای شیخ منصور رو تعریف کنم و چون می‌دونستم به این زودی‌ها دوباره توفیق دیدنش نصیبم نمیشه به همین خاطر گفتم: اگه یک روزه، میری سمت پایتخت من هم میام همراهت، که خیلی استقبال کرد... قرار گذاشتیم و کمتر از یک ساعت بعد همدیگه رو دیدیم و چقدر حس خوبیه رفیق خوب آدم داشته باشه! تمام طول مسیر فقط من حرف میزدم و مهدی ساکت گوش می‌داد... از گرفتاری‌هایی که برام‌ پیش اومد و منصور همراهم شد تا محبت و تحویل گرفتن‌هاش و جایگاه و بهاء بهم دادن و در آخر درخواستش رو مطرح کردن، گفتم! من که از دم و دستگاه این جماعت خبر نداشتم صرف اتفاقاتی که برای خودم افتاده بود کلی گفتم و این‌که اصلا از منصور توقع نداشتم این‌جوری برخورد کنه و خلاصه از این دست حرف‌هایی که به خودم مربوط می‌شد.... اما مهدی مثل همیشه قبل از اینکه شروع کنه به حرف زدن گفت مرتضی چقدر خوب شد امروز همراهم اومدی تهران بیا با هم بریم یه جایی میخوام یه چيزی بهت نشون بدم! گفتم: حاجی مگه تو خودت این‌جا کار نداری؟! گفت: چرا کار دارم، ولی الان اولویت این کار بیشتر از کار خودمه! رسیدیم تهران، از خیابون‌هایی که مهدی می‌گذشت متوجه شدم به سمت بالا شهر تهران داریم حرکت می‌کنیم! دل تو دلم نبود که مهدی چی می‌خواد نشونم بده که بی‌خیال کار خودش شد... با رسیدن به مقصدی که مهدی مد نظرش بود، کم کم اوج فاجعه و وسعتش برام روشن شد! واقعاً توی بالا شهر تهران اون هم این منطقه، چطوری چنین خبر و صحنه‌هایی بود! چیزی که می‌دیدم اینقدر شوکه‌ام کرد که... ادامه دارد.... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2670🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از بنده امین من
━━•﷽•━━━━━━━━━ نشانھ ضعف🤒 ناراحت شدن زیادی از آزار دیگران نشانه ضعف است. وقتی از اذیت‌های دیگران زیادی ناراحت می‌شویم، این علامت ضعف‌ها و اشکالات درونی ماست. آدم سالم، قوی است و از آزار دیگران زیاد بهم نمی‌ریزد. @Bandeyeamin_man ┗┈•┈•┈•✦ 🌺 ✦•┈•┈•┈┛
| سرک کشیدن؛ هرگز!❌ 🔸خیلی از ما تو مترو ممکنه فاصله‌مون با مسافرها کم بشه، اما باید یادمون باشه که این نزدیکی بهمون اجازه نمیده تا به صفحه گوشی کنار دستیمون خیره بشیم.🧐 لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2671🔜
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"🎥✨.. جـــهـــت‌ڪورۍ‌چشمِ‌تمام‌ روغنفکـرای‌‌ناگرامــے😄👊🏼.. لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2672🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 💕💕 صُـبح یعنۍ وسطِ قصہ‌ے تࢪدیدِ شما ڪسۍ ازدࢪ بࢪسد نوࢪ تَعاࢪف بڪند... 🤲 سلام بروی ماهتون رفقا✋ 😊 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسانه (۱۵ تا ۲۱ سالگی)
#قسمت_سی_و_پنجم مزد خون #بر_اساس_واقعیت اخوی چی شد بالاخره برای امشب مطلبی، روضه‌ای، پیدا کردی
مزد خون غیر قابل تصور بود! نزدیک صد، صد و پنجاه تا مرد با لباس دشداشه‌ی عربی بلند با رنگ مشکی و شمشیر و قمه به دست! با کلی تجهیزات صوت و فیلمبرداری که همراه با صدای مداحی که شور گرفته بود و حسین حسین میخوند میزدن توی سر و صورتشون!!! من از دیدن چنین صحنه‌ای بیشتر وحشت کردم چون شمشیرها واقعی بودن و اگر یکیشون به سمت ما می‌اومد می‌تونست خیلی راحت قطعه قطعمون کنه! آخه کسی که به خودش رحم نمیکنه و این شمشیر رو با اون وضعیت میکوبه توی سر خودش، هیچ بعید نبود دست به چنین کاری بزنه! یه سری از اهالی محل هم دورشون جمع شده بودن، چون منطقه، منطقه‌ی شمیرانات تهران بود، بعضی از افراد که جمع شده بودن برای دیدن هیئت نوع تیپشون سبک خاصی داشت! با دیدن این دسته که مثلاً دسته‌ی عزاداری محرم بود! شروع به فیلم گرفتن با گوشی‌هاشون میکردن و با حالت‌های چهره‌ایی که نگفته پیداست چی با خودشون فکر میکنن، از این صحنه‌های دلخراش و وحشتناک فیلم می‌گرفتن! از دیدن چنین صحنه‌هایی واقعاً به لکنت زبان افتادم! بریده، بریده گفتم: مهدی... مهدی... این‌جا چه خبر! اینا چرا این‌جوری میکنن حاجی...! برگشت نگاهم کرد و گفت: مگه تو توی هیئت‌شون نبودی! من فکر کردم دیدی این صحنه‌ها رو! گفتم: یا پیغمبر!!! نه! من خیر سرم توی آشپزخونه بودم! یعنی اینا دار و دسته ی منصوراند! نیمچه لبخندی زد و گفت: منصور که یه نوچه‌ای مثل همین‌هاست! گفتم: نوچه! نوچه‌ی کی؟ گفت: فرقه‌ای به اسم شیرازی‌ها یادم افتاد منصور اون شب از شخصی به اسم سید صادق شیرازی حرف زد... گفتم: مهدی این وضع! توی این منطقه! واقعاً باعث نمیشه ملت راجع به عزدارهای آقامون امام حسین(ع) یه جور دیگه فکر کنن که چقدر انسان میتونه اهل خشونت و تهجر باشه که همچین کارایی انجام بده! گفت: اخوی کجای کاری! این‌جا که خوبه! حداقل ملت میدونن این رسم ما برای عزاداری امام حسین(ع) نیست، فرض کن این جماعت خیلی آزادانه توی خیابون‌های لندن، پایتخت انگلیس به اسم شیعه چنین کارهایی رو میکنن! فقط فک کن مردم اون‌جا با دیدن چنین تصاویر و صحنه‌هایی راجع به شیعه چی فکر میکنن!!!! چشم‌هام از حدقه زد بیرون گفتم: چی انگلیس! اخوی اون‌جا که شیعه پیش کش، اسم اسلام هم ببری حسابت با کرام‌الکاتبین! با کنایه گفت: پس خبر نداری بچه‌ها ارادتشون بیشتر از این حرف‌ها هست! تا جایی که روز عاشورا محموله، محموله شمشیر و قمه از انگلیس برای فرقه‌ی شیرازی‌ها توی کربلا توزیع می‌کنند! بعد با اشاره به همین دسته‌ی مثلاً عزاداری! گفت اون‌جا حوزه‌ی علمیه هم داریم فک کن چه طلبه‌ای از دل اون‌جا میاد بیرون تازه از نوع شیعه‌اش! گفتم: می‌دونم دشمنمونن ولی واقعاً آخه چراااا چه نفعی برای اون‌ها داره؟ اون هم بحث امام حسین(ع)؟! اون هم با این وضعیت خون ریختن به چه قیمتی؟! مهدی نفس عمیقی کشید گفت: بخاطر تفکر انگلیسی که میگه چرا زحمت بکشیم بجنگیم و نابودشون کنیم! بدون جنگ نابودمون کنن به راحتی و بی‌زحمت با تفرقه بین شیعه و سنی! به همین سادگی از داخل که بشکنیم دیگه مشکلشون حل میشه! چون وحدتی که زیر سایه اسلام باشه میشه نفوذ ناپذیری در مقابل هر چی دشمنه! اینا خوب میدونن ما با وحدت چه کارها که نمی‌کنیم. بهشون نشون دادیم‌ها! شعار نمیدم مرتضی! اون‌ها هم این رو، هم خوب فهمیدن، هم خوب دیدن، مثلاً یه نمونه‌اش وحدت که باشه هر مدل و هر چقدر هم که دشمن خبیث باشه در مقابل ما شکست معنی نداره، چون میشیم یک دست متحد! یکیش میشه تیپ حیدریون! یکیش میشه تیپ زینبیون! یکیش میشه تیپ فاطمیون! یکیشم میشه بچه‌های تیپ نبویون اهل سنت! که بلند شدن رفتن سوریه برای دفاع از اسلام جنگیدن شهید دادن و جلوی دشمن رو مثل بقیه مدافعان حرم گرفتن! اون‌وقت این‌ها که ادعای تشیع واقعی رو دارن وقتی داعش رسید کربلا داشتن فرار میکردن آقا مرتضی! تفاوت تفکر این‌جاهاست که هویدا میشه! همین تفکر غلط و متحجر و فاسد شیرازی‌ها و امثال شیرازی‌ها که کاملاً هدفمند هم هست باعث شد... ادامه دارد.... نویسنده: لینک کانال ۱۵ تا ۲۱ سال جهت نشر🔰 ✿○○••••••══ @farzandetanhamasiry15_21 ═══••••••○○✿ 🔚2673🔜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
| ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•گاهۍ‌دل‌... •می‌مانددرجایی! •مثلا‌میان‌ِخنده‌های‌کسی!(:💔‌‌ 🌱