eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.4هزار دنبال‌کننده
236 عکس
10 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ کاروانی که بود بدرقه اش لطف خدا، به تجمل بنشیند به جلالت برود. اگر حرکت کرده باشی می بینی که نیروها در حرکت، جلوه های مختلفی می کنند و در تیپهای شخصیتی مختلفی ظاهر می شوند. رهبر معظم انقلاب که سالها در یک حرکت بزرگ بوده است حتماً با تنوع بالایی از نیروها مواجه بوده است، به برخی از تیپهای کاری اشاره می کنیم تا بر اساس آن تحلیل کوتاهی ارائه کنیم؛ برای رئیس جمهور عزیزمان. ▫️ تیپهای مختلف کاری ◈ نسیم لطیفند، با محبتند، سپاس می گزارند، همیشه منت دارند و از کار تعریف می کنند و زحمات را ارج می نهند و دل می دهند و قلوه می گیرند و ... می گذرند و می گذرند. ◈ خدوم در فهم مأموریّت خیلی جلو نمی آیند، عالم خود را دارند، ولی کمک می کنند، شواهدی دارند که باید به تو کمک کنند، شاید هیچگاه از آن برنمی گردند، دیر انتقاد می کنند، به راحتی می گذرند، گوشه ای از کار را بلند می کنند، تحسین برمی انگیزند، باعث تنفیس اند و گاهی واقعاً خستگیهای تو را برطرف می کنند. ◈ عمگرا یار می شوند، کار می کنند، می پسندند، اعجاب نشان می دهند، زحمت می کشند و چیزهایی را از آب در می آورند، ادامه می دهند و ادامه می دهند و کنار تو هستند تا وقتی که در کار، تازه ای داشته باشی و به گمان ایشان اثری بگذاری. تا در این موضوع نقصی ببینند یا احساس کنند نیاز به تو کم شده خیلی راحت و «طبیعی» از تو عبور می کنند و یک شب در یک مسافرخانۀ بین راهی تو را در خواب رها می کنند و به حرکت ادامه می دهند و تنها گاهی کلاهی از دور برای تو بلند می کنند. ◈ یک تپه توقع برخی را باید مرتب خرجشان کنی، دائماً در حال ارزیابی تو هستند، پیش خود گمان می کنند که پشت سر هم به تو فرصتی می دهند تا دلشان را به دست بیاوری و شما بسیاری اوقات نمرۀ خوبی نمی آوری، مشغولند با همین خودبینیها، حتی اگر آنها را بغل کنی و از دل آتش بیرون بپری تشکر گذرایی می کنند و به تو یا دیگری می گویند که مثلاً پایم را محکم به دیوار کوبید. هر آن ممکن است شاهدی بر بی لیاقتی خود تولید کنی و کارت زرد از آنها بگیری. سخت پسند نیستند، نپسندند. هیچ موقع یار نمی شوند، توفیقش را نمی یابند و واقع این است که عرضه ای هم ندارند و کاری را از آب در نمی آورند اما ستاره های درخشان توجیه و تنقیصند. ◈ نه من شیرده زود می فهمند، سریع جلو می آیند، با همۀ کنجهای کار آشنا می شوند، واقعاً با کار یکی می شوند، از اصل هم اصلتر می شوند، حسابی فداکاری می کنند، معیار می شوند، به صورت حیرت آوری کار را هل می دهند و برایش فداکاری می کنند، همۀ بخشهای کار را باغبانی می کنند، یادگاریهای فراوانی درست می کنند و محصولات زیادی پدید می آورند. تحسین برمی انگیزند و تأیید پشت تأیید می گیرند. ولی از نکته یا نکاتی می رنجند یا سوءظنی پیدا می کنند یا برایش ایجاد می کنند یا جایی به فکر خود می افتند و می ایستند یا هستند ولی بیگانه می شوند. به تدریج بافته ها را می درند، به گمان خود حسابی صبوری می کنند و بسیار کند به این وادی می خزند ولی «مجبور می شوند» و همه چیز را خراب می کنند و مسیر عوض می کنند. ◈ همسایه همیشه استعداد تأسیس راه مستقل دارند. همراهند، ولی در فکرند که راه مستقلی باید زد، راه چیز دیگری است. اگر فشارشان بدهی نشان می دهند که در فکرند. در یکی از نوسانات، راه مستقلی در پیش می گیرند، آرام یا با سر و صدا. یاریهایشان هیچگاه طراوت ندارد و همیشه مثل غذایی که یکی دو تار مو درونش بیابی کمکهایشان نکته دارد. ◈ عاقل سریع نمی پذیرند ولی واقعاً بررسی می کنند، به تدریج همراه می شوند، خدمات مختصری می رسانند، این خدمات را توسعه می دهند، «نوسانات» را درک می کنند، «اقتضائات» را متوجه می شوند، «محدودیتها» را می پذیرند، انتقاد می کنند ولی تحلیلهایشان تو را آزار نمی دهد حتی اگر به نظر تو درست هم نباشد، سر و صدای زیادی ندارند و نیازی هم به این سر و صداها نمی بینند. ثبات دارند، قابل اعتمادند، گاهی واقعاً سنگ صبور می شوند. کبریت احمرند. دُرّ درخشانند. نایاب یا کمیابند. تنوع نیروها قدری بیشتر از این است و در این نوشته نیز فقط مصادیق مثبت - مواردی که مرض ندارند - بیان شد. ┄┅••؛••┅┄ را نیروی عاقلی شناخته ایم که تحلیل دارد، اندیشیده است و با نگاهی ژرف همراه شده است، حرکتش بر اساس معیار است و همواره مراقب خویش است. خود را معیار نمی کند و بیهوده نیز به دیگران دل نمی دهد. اینها شاید چند صباحی به حسب ارزشها و معیارهای معیوب زمانه شماتت شوند، ولی پس از چندی سخنشان شنیده می شود و تواضع برمی انگیزند و «راه» می سازند و تکیه گاه می شوند. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند حضرت نوح علیه التحیة و الثناء که راه ساخت و راه نمود و بر آن بردباری افسانه ای کرد. ☘️@faslefarhang
• اندیشه و تحلیل • 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️کار صواب بازیهایی که جریان منحرف، بی تقوا، بی رحم و بیکار اصلاحات و اعتدال درست می کند را باید رها کنیم. ما کارهای مهمی داریم. اگر کسانی باید جوابشان را بدهند، این کسان باید بخشی کم تعداد، ولی هوشمند، خوش ذوق و پرکار از میان نیروهای جبهه باشند و ما بقی نیروها به انبوهی از بایدها که باید جواب بگیرند بیاندیشند و بپردازند. استراتژی اصلی برای پاسخگویی به جنگ نرم ایشان باید عمدتاً ـ از باب «اسلوب حکیم» ـ ورود فعال به تمام حوزه های حیات امروز ایران اسلامی باشد، حضوری امیدوار، پُر ایده و اندیشه، با افقهای بلند، پر از تبیین و توجیه، با جدی گرفتن مردم و در صحنه نگهداشتن ایشان و ... . در میان جریانها یا جبهه های موسوم به اصلاحات و اعتدال و بهار و ... افراد صادق و دلسوزی هستند که واقعاً عزیز و محترمند و واقعاً نگران پیشرفت ایران و انقلابند. باید به آنها اندیشید. باید آنها را دید. ولی در راه «پیشرفت اسلامی» نباید معطل کسی شد. سهلترین راه نجات این نیروها ارائۀ یک پاسخ درست و نیرومند است. این بزرگواران در تردید و انکار و دلخوری و ... خواهند ماند. توجیه کردن ایشان یک بحث است و فراهم کردن یک فضای فاخر فکر و چاره اندیشی و راهیابی و شورانگیزی و اقدام و بازبینی و ... همراه با ارائۀ ایده های بلند، بحث دیگری است. ما همگی به دومی شدیداً احتیاج داریم. مهمترین خبر این است که «ایران پس از این بسیار عاقل خواهد شد»، عقلی که از سر رو رویش خواهد بارید، و اعتراف و اعجاب جهان را برخواهد انگیخت. البته تلاش خواهند کرد که کشور به آشوب کشیده شود. باید حاکمیّت از همین الآن جدیّت نشان بدهد. تهمتِ نزده به ایران اسلامی نداشته ایم؛ نگران سروصداها نباید بود. مردم تشنۀ قاطعیّتند. حجاریان مفلوک با تلخکامی و به خیال خود استهزا (البته سفیهانه) می گوید رئیس جمهور اگر ذوب در ولایت نباشد کارش در ایران پیش نمی رود. البته که دارند کد اشتباه می دهند ... مشکل این طائفه «ولایت» نیست، به قول حضرت امام مشکل این طائفه اسلام است. غرق در انکار و سفاهتند، ولی «نخوت نخبگی» اجازه نمی دهد که متوجه بشوند؛ این چهره نگاری و رهنمود طلائی قرآن را فراموش نکنیم : «قٰالُوا أَ نُؤْمِنُ كَمٰا آمَنَ اَلسُّفَهٰاءُ؟!!! أَلاٰ، إِنَّهُمْ هُمُ اَلسُّفَهٰاءُ، وَ لٰكِنْ لاٰ يَعْلَمُونَ» ﴿البقرة، 13﴾ مراقب باشیم، مشکل رؤسای جمهوری که با ولایت درافتادند مشکل خلوص است، مشکل حفظ مدار اسلام است نه مقولۀ مدیریت کشور یا ارزشهای انقلاب. کاشکی این مظلومیت را از چهرۀ خستۀ رهبری می زدودیم. بی تردید به اصل ماجرا اعتراف نخواهند کرد. نه به خاطر این که «يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً» ﴿الكهف‏، 104﴾ بلکه با صد تأسف، از سر تزویر. حتی اگر از نزدیک سخنانشان را شنیده باشی می دانی، آنها که جامعه آنها را به دغدغۀ آرمانهای انقلاب می شناسد نیز باورهایشان نسبت به «مکتب امام» مخدوش شده است و از آن واقعاً عبور کرده اند. عبور از مکتب امام، دستیابی به اسلام موجهی نیست؛ عبور از اسلام است، البته با پزهای روشنفکری. خواهیم دید. آری اگر وقت بگذاریم و تحلیل هم بکنیم قدری از واقعیتها را می بینیم. (این بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند حضرت ادریس علیه التحیة و الثنا که حکمت را پاس داشت و به آسمان کشیده شد و همچون چشمه ای از نور همراه امام زمانمان عج به سویمان خواهد آمد ☘️@faslefarhang
• اندیشه و تحلیل • 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️افق اما نکتۀ مهم دیگری نیز اینجا هست. باید خود را آمادۀ پذیرفتن یک واقعیّت، یک عقل و یک ارزش مهم نیز بنماییم؛ دولت رئیسی اگر دولت انقلابی است، دولت اقدام در افق ایران تنها نیست. اساساً محدود کردن این دولت به اقدام در افق ایران به معنای تحریف آن است، به معنای کشیدن آن به سمت سفاهت است. شاید هیچیک از مسائل ایران هویّت ملی نداشته باشد. ایران با کل جهان و جامعۀ بشری تعامل فعال داشته است و اکنون هویّت بسط یافته در ذهن و دل و زندگی مردم دنیا و در حال تعامل فعال با حاکمیّتهای مختلف جامعۀ بشری دارد. ما نیاز به انسانهای رشیدی داریم که به سرعت متوجه این واقعیّت بشوند که ایران انقلابی نمی تواند به واقعیتهای خُرد بپردازد. می دانیم که گرفتاریها زیاد است، می دانیم انتظارات مردم هم زیاد است و باید آنها را امیدوار کرد و دوباره روحیۀ انقلابی را در ایشان تقویت کرد، می دانیم که حسابی با خرابکاریهای دولتهای پیشین مشغول خواهیم شد و با خباثتهای قطعی جریان منحرف لیبرال درگیر خواهیم بود، ولی ما اگر می خواهیم ما باشیم باید خود را به افق انقلاب اسلامی بکشیم. انقلاب اسلامی اکنون یک انتخاب لوکس نیست، یک واقعیّت بزرگ و زنده و نوشونده و پرسخن و پرتعامل است. انقلاب اسلامی یک بلوغ تاریخی است، انکار آن قطعاً سفاهت است. این حقیقت است که کمک می کند از آشفتگی هویّتی خارج شویم، کل پیکرۀ اقدام ما یکپارچه شود و همۀ پاره های وجودمان از هم مدد بگیرد. ▫️چند ضرورت بلکه در یک نگاه کلی تر باید گفت در دولت جدید با چند ضرورت مواجه هستیم : 1ـ خود را به افق «خواهش تمدن اسلامی» برسانیم؛ این خواهش و این هدف(و به تعبیر رهبری جهت گیری درست) در دل تمام هدفگذاریهای ما و تعریف ارزشها حضور خواهد داشت. 2ـ تغذیه از مکتب امام را ـ به عنوان آخرین، نیرومندترین و سودمندترین قرائت شیعی اسلام ـ جدی کنیم؛ کاش قدر باران رحمت اندیشۀ امام را می دانستیم! کاش برای درک آن سخت می کوشیدیم! کاش پرسخنی و تفاوت زایی آن را لمس می کردیم! حالا که دیگر شوخی و اپوزوسیون بازی تمام شد و حالا که باید متفاوت باشیم حالا که باید توفنده و پاسخگو باشیم، در تراز مکتب امام اندیشیدن برایمان یک ضرورت است. 3ـ همان طور که گفته شد به واقعیّت انقلاب اسلامی که اکنون مرز ندارد توجه کنیم؛ لیبرالهای مرتجع اساساً منکر حقیقت توفندۀ «انقلاب» بودند و اگر آن را پدیده ای زنده می دانستند منکر مطلوبیت و ارزشمندی آن بودند. ما که «انقلاب» را خواست تاریخی ایران اسلامی می دانیم و آن را یک حقیقت ارزشمند و افق گشا و پاسخگو و سرمایۀ یک جهش بزرگ تاریخی می دانیم، نمی توانیم از آن غفلت کنیم و به چهارچوبهای مفهومی دیگری تکیه کنیم. ما بدون تردید اگر ایران را بسازیم راه را برای امید و برای درک اسلام راهگشا و برای پشتیبانی حرکتهای انقلابی اسلامی باز کرده ایم، ولی هویّت ایرانی مسلمان را نباید در افق ایران ببندیم. غفلت از این واقعیت یعنی تحریف حیات و هویّت انقلابی که قطعاً کاهنده است و درست نیست. انقلاب اسلامی مرز ندارد، کما این که محدود به یکی دو بعد نیست، کما این که بدون تاریخ و بدون دستآورد نیز نیست. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل درودهای الهی، هدیه به روح بلند حضرت ادریس علیه التحیة و الثنا که حکمت را پاس داشت و به آسمان کشیده شد و همچون چشمه ای از نور همراه امام زمانمان عج به سویمان خواهد آمد ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ؟ 1 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ در سال تراکم جنگ احزابی مصائب و خیانتها و دلخوریها و تردیدها، مشارکت نزدیک به 50% در انتخابات ریاست جمهوری یک پیروزی مهم برای حرکت مظلوم انقلابی بود. تصویری که تاریخ از جنگ خندق به ما نشان می دهد کاملاً حماسی است، یک قطعۀ واقعاً درست، هرچند که وقتی به جزئیات حادثه نزدیک می شویم آشفتگیها و پژمردگیهای دردآوری در جبهۀ نوپای اسلام مشاهده می کنیم. رأی آوردن آیت الله رئیسی نیز جداگانه یک پیروزی برای جبهۀ حزب الله به شمار می آمد. به امید خدا طی ماههای آتی دولتی انقلابی بر سر کار خواهد آمد. آیا این همان اتفاقی است که باید می افتاد؟ آیا حادثه اصلی ای که در این زمان عطش پیکرۀ پرشور و پرشعور انقلاب اسلامی است همین حادثه است؟ ◈ دربارۀ یادداشت : اکنون که دولت انقلابی می تواند ذهنهای ما را متوجه ضرورتهای برجستۀ امروز کشور نماید، ممکن است توجه ما را از یک حادثۀ بسیار مهم ـ که توسط رهبر معظم انقلاب مهندسی شده است ـ منصرف کند. به همین جهت لازم است این سخن را بشناسیم و به خوبی برآوریم و آن را به یک مطالبۀ نخبگانی تبدیل نماییم. آنچه تحت عنوان «طرح رهبری» مورد اشاره است در واقع کار اصلی دولت انقلابی شمرده می شود، بلکه بالاتر می توان گفت این کار یک «انقلاب اجتماعی» است و باعث تضمین بقای صدسالۀ انقلاب اسلامی و پیشرفت همه جانبه و حقیقی کشور در مدار انقلابی خویش خواهد شد. • تقریر مختصری از آن : ▫️ «اتفاق»ی که نیافتاد «دولت جوان انقلابی» ایده ای است که رهبر انقلاب آن را برای امروز انقلاب بسیار ضروری معرفی نموده اند و برطرف شدن غصه ها را در گرو تشکیل آن دانسته اند. از این پدیده تلقیهای ساده ای وجود دارد و تلقیهایی که قدری ژرف کاوانه تر است. تشکیل دولت انقلابی در گرو اتخاذ رویکرد انقلابی در برنامه ها، انتخاب کارگزاران و اتخاذ بهترین ساختار کاری است که تاکنون به نظرمان رسیده است. در ساده ترین تقریر و ظاهراً سهل ترین صورت، دولت جوان انقلابی یعنی تعدادی از همین جوانهای دانا و باتجربۀ جبهۀ انقلاب مدیریتهای دولت را قبول کنند و با فرهنگ جهادی مشغول امور مسلّمی بشوند که مشکلات مردم را برطرف می کند. این پدیده انشاءالله که با نتیجۀ شیرین این انتخابات در پیش باشد. تقریر سخت تر آن است که دولت جوان انقلابی در صورتی شکل می گیرد که ما آگاهانه خود را به سمت نظریۀ اجتماعی جدید ـ نظریۀ حاکمیتی نوین حضرت امام ـ بکشیم و آرایش اجتماعی متفاوتی پدید بیاوریم و رویکردهای حل مسأله را نیز تغییر دهیم و فرهنگ متفاوتی(ناظر به همین حل مسأله) بر جامعه حاکم کنیم و با این «هیأت دولت نوین»ی که پدید می آوریم مشغول حل مسأله شویم. البته بی تردید در این خیز و قیام جدید، جوانان متعهد حزب اللهی پیشگام خواهند بود. رهبر معظم انقلاب به حکم حکمتی که از رهگذر زیست مجاهدانۀ اسلامی روزی شان شده است، به تحلیل ارزشمندی رسیده اند. تحلیلشان این است، حرکت تحولی و رو به رشد مردم ایران به نقطه ای رسیده که همۀ مردم را دعوت کنیم خودشان برای حل مسائل جامعه قیام کنند. این بی گمان یک رشد اسلامی است و رندانه ترین صورت برای نفی نرم افزارهای غربی و ضدمردمی ادارۀ کشور است، و اسلامی ترین اقدام برای خلق عقلانیت نوین است در حالی که حوزه و دانشگاه سستی یا ناتوانی خود را در خلق دانش تمدنگرای اسلامی مورد نیاز نشان داده اند(این ادعای عجیب جداگانه نیازمند بحث و گفتگو است). این نکته «حکمتی برآمده از ذات انقلاب» و حقیقت گام دوم و مرکز ثقل «بیانیۀ گام دوم» است. حضرت آقا سه ماه پس از صدور بیانیه در تاریخ اول خرداد 98 که در گفتاری با دانشجویان به شرح «بیانیه» پرداختند، به آن اشاره کرده و فرمودند : «چشم انداز باعظمتی برای حرکت مردم ایران ترسیم شده است(تمدن باشکوه اسلامی). برای دست یابی به آن، ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشم‌انداز نیاز داریم. باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد.» (98/3/1) در ادامه می فرمایند البته این حرکت عمومی از قبل 57 شروع شده است و مردم ایران ظرفیّت عظیم خود را نشان داده است و تاکنون با قیام خود این انقلاب را دو مرحله به پیش برده است «پیروزی انقلاب اسلامی»، «تشکیل نظام اسلامی» و علاوه بر آن «نظام جمهوری اسلامی» را زیر سخت ترین فشارهای نظام سلطه حفظ کرده است، ولی اکنون به حرکت گسترده تری باید پرداخت. و این حرکت فراگیر نیازمند «انضباط»، «سرعت» و «ثمرات ملموس» است. سپس با تأکید بر «انضباط» می فرمایند ««یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط و صحیح و منتظم و عقلائی لازم است؛ یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد. گاهی حرکتهای عمومی با بلبشو و غوغاسالاری و مانند اینها همراه است، آنها ارزشی ندارد» ادامه دارد ... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ؟ 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ «اتفاق»ی که نیافتاد رهبر معظم انقلاب واقعاً در اندیشۀ شکل گیری یک حرکت ملی و عمومی است، آن را برای دست یابی به چشم انداز باعظمت انقلاب اسلامی لازم می بیند، مشغول معماری آن است و از آنجا که حرکت پرشور و فراگیری مد نظرش است آن را منضبط و منتظم می خواهد و برای آن نقشه ای کشیده است. طبعاً همواره در نظر شریفشان هست که ما در مرحلۀ «تشکیل دولت ناب اسلامی» متوقف مانده ایم. بیش از دو دهه است که این «رکود» را تذکر داده اند و از ادامۀ سخنشان معلوم می شود که طرحی عملیاتی برای آن ریخته اند. ایشان برای توفیق این حرکت دو چیز را لازم می بینند : 1. پشتیبانی گفتمانی از آن، که به مدد «ذهنهای فعال و زبانهای گویا» اتفاق خواهد افتاد؛ این بازوی تبلیغی باید جوانان را به این باور برساند که باید برای حل مسأله های کشور قیام کرد و به تعبیر رهبری حتی تحریمهای داخلی را ـ که دستگاههای دولتی ایجاد می کنند ـ دور بزنند و مشکل را برطرف کنند. 2. به راه افتادن «جریانهای حلقه های میانی» که به منظور «هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پی‌درپی و لحظه‌به‌لحظه» این جوانان قیام کرده تشکیل می شوند و باعث می شوند که متن جامعۀ انقلابی «بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهم‌تر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد» (98/3/1) تشکیل این حلقه های میانی که پشت «گروههای قیام کرده» می ایستند و وظیفۀ هدایت آنها را دارند و باعث شکل گیری «یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط و صحیح و منتظم و عقلائی» می شوند، «نه به عهدۀ رهبری است، نه به عهدۀ دولت است، نه به عهدۀ دستگاه‌های دیگر است؛ [بلکه] به عهدۀ مجموعه‌هایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم.» این رسماً یک سازوکار جدید برای شناسایی و حل مسأله است. ویژگی آن این است که کاملاً مردمی است. حضرت آقا می فرمایند : «در هر نقطه‌ای اگر کار دست مردم قرار گرفت و مردم دارای هدف بودند، هرجور کاری؛ سخت‌ترین کارها، کارهای نظامی، کارهای امنیّتی، دست مردم وقتی افتاد، صحنه وقتی در اختیار مردم قرار گرفت، پیش خواهد رفت. ... هرجا صحنه به مردم سپرده شد، انگیزه‌های مردمی، نیروهای متنوّع و متکثّر مردمی، کارها را پیش خواهد برد. ما هم از اوّل انقلاب تا امروز هر وقتی هر کاری را محوّل به مردم کردیم، آن کار پیش رفته است؛ هر کاری را انحصاری در اختیار مسئولان و رؤسا و مانند اینها قرار دادیم، کار متوقّف مانده است»(۱۳۹۳/۱۱/۲۹) ایشان تصمیم گرفته اند این راهبرد عظیم را فعال کنند. این همان است که فیلسوفان سیاست در ترسیم آن دچار مشکل هستند و ما گمان داریم که با تکیه به فرهنگ فطری و مترقی شیعی می توانیم چنین چیزی را رقم بزنیم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ چرا درگیری؟ چرا برخورد قضایی؟ چندی است که با نوشته یکی از یاداشت نویسان جوان که در آن به ساحت پراحترام استاد مصباح ره و شاگردان ایشان اهانتهایی شده بود، موجی از اعتراض و تحلیل در فضاهای ارتباطی جبهۀ انقلاب شکل گرفته است. برخی این اعتراض را بغض فروخفتۀ طیفی از جوانان می شمردند، برخی از تفاوت اسلام خمینی و مصباح سخن راندند، برخی با تفکیک میان استاد و شاگردان به تشکیل باندی پیرامون نام ایشان اشاره کردند که رفتارشان شنیع است، طوایف متعددی نویسنده را شماتت کردند، ظاهراً برخی شاگردان ایشان از طرف مؤسسۀ امام خمینی نویسنده را به نشستی صمیمی دعوت کرده بودند و برخی در این میان سخن از برخورد قضایی با ایشان داشتند. وقتی حوادثی از این قبیل پیش می آید ما تقریباً به سختی می توانیم تحلیلهای خود را پیش ببریم و با صفت جمعی به یک تصمیم خوب نزدیک شویم. این نشان از کاستیهایی دارد که در هویّت جمعی ما است که باید دیده و برطرف شود. استاد مصباح نزد جبهۀ انقلاب عزیز است و با تلاشهایی که در حساسترین سالهای عمر انقلاب در حمایت از اسلام انقلابی، انقلاب اسلامی، نظام مقدس جمهوری اسلامی، ولایت فقیه ـ به ویژه شخص مقام معظم رهبری ـ و فرزندان خمینی و خامنه ای کرده است در کانون حمایتهای پرشوری قرار گرفته است. حادثه نامطلوب بود، ولی بُعد دیگر آن فراهم شدن فرصتی برای رسیدگی به جبهۀ انقلاب است. یکی از پرکارترین عزیزانی که تلاش داشت به جبهۀ انقلاب رسیدگی کند و سطح فرهیختگی و میزان حساسیتهای سیاسی و غیرت و برانگیختگی آن را افزایش دهد همین وجود شریف بود. ادامه دادن راه ایشان که حقاً برای جبهه پدری می کرد به آن است که این رسیدگیهای لازم را معلوم کنیم. این رسیدگیها چیست؟ برای آن که یک اقدام از غنای راهبردی بیشتری برخوردار شود باید به سرعت برای آن یک چارچوب و انضباط راهبردی تعریف شود که شاید در آن اقدام و اقدامهای مشابه بسیاری مشترک باشد، ولی بالاخره اقدام مورد نظر را با حکمتهایی غنی تر می کند. آن چهارچوب می تواند مواردی از این دست باشد : 1ـ باید شأن و مرتبت استاد مصباح و کار و اقدام حرفه ای، نخبگانی و انقلابی پرارج ایشان و مرام ملکوتی شان برای همۀ نسلها بخصوص نسل جوان «شناخته شده تر» گردد؛ این یعنی استفاده از فرصت برای مقاصد و فرائض همیشگیمان. 2ـ «همگرایی» هر چه بیشتری برای جبهه انقلاب پدید بیاید و وحدت و همدلی و چهرۀ «رحماء بینهم»ی فرزندان خمینی و خامنه ای به نمایش گذاشته شود؛ روحیۀ جبهه را در این شرایط حساس که در صدد تصمیمهای سختی است خراب نکنیم و آن را شلخته، آشفته و پراز پرخاش و عصبانیت نشان ندهیم. 3ـ هر میزان که مقدور است چهرۀ «نخبه تر»، باهوشتر و عاقلانه تری از جبهۀ انقلاب به نمایش در بیاید، وجهه ای که بسیار بسیار بیشتر از پیش به آن احتیاج داریم؛ به خوبی معلوم شود که دارد از ظرفیت پیش آمده استفادۀ بهینه می کند و گامی هوشمندانه بر می دارد. 4ـ به هتاکی و بی اخلاقی و دریده گویی و سلیطه فکری میدان اعتنا و اعتبار و ارزش و اهتمام داده نشود و حتی الامکان این رویه ها به کناری زده شود؛ 5ـ میدان برای آزاداندیشی و درد و آه سرایی و بیان نگرانیها و اهتمامها بخصوص برای نسل جوان بازتر از همیشه بشود؛ نسل جوان را به محافظه کاری و لالمانی و بی نشاطی و بی دردی و خماراندیشی تشویق نکنیم و به خاطر آن به وضوح از برخی ضعفهای رفتاری و بیانی و اخلاقی چشم پوشی کنیم. معمولاً چهارچوبهای راهبردی دشواری آفرینند و به سختی از دل آن یک اقدام بیرون می آید، ولی قهراً انضباط بخشند و اقدام را به سمت نتیجه ای مطلوب سوق می دهند. ▫️یک پیشنهاد هم به نظر می رسد : مؤسسۀ فخیم امام خمینی ره محبوب انظار و قلوب بسیاری است و توقعات زیادی از آن می رود حتی از طرف کسانی که در آن مؤسسه رشد نکرده اند. مؤسسه از یک اعتبار ملی برخوردار است و تراز آن تراز رهبری فکری جامعه است. به همین جهت و با شناخت این جایگاه باید اقدام بسیار پخته ای را سامان بدهد و رسماً در پیش بگیرد. اگر بخواهیم چارچوب یادشده را مراعات کنیم و از فرصت پیش آمده استفادۀ بهتری کنیم و جلوی زخمی شدن جبهه انقلاب را بگیریم، بهتر است به سرعت یک محفل نظری با پوشش خبری خوبی ترتیب داده شود و به بهانۀ عطش نظری جوانان جبهۀ انقلاب صاحب نظران نامداری دعوت شوند و به بررسی برخی موضوعات مطرح شده در نامۀ این نویسنده و دیگر کسانی که تحلیلهایی ارائه کردند و ابعادی به موضوع دادند، بپردازند. می توان این محفل را با دعوت از گروههای متنوع جبهۀ انقلاب به محلی فاخر برای بروز نخبگی جبهۀ انقلاب تبدیل کرد و حتی این نشست را در مجالهای دیگری نیز ادامه داد. فقط باید از کارهای فرمالیته و سهل اندیشانه و نتایج سریع و چیپ و غیرنخبگانی پرهیز کرد. ┄┅••✿••┅┄ ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ چرا درگیری؟ چرا برخورد قضایی؟ برخی بزرگواران بازخوردشان به نوشتۀ پیشین این بود که پیشنهاد راهبردی از ابهام برخوردار است؛ آیا منظور این است که در برابر این کار بی فکرانه و بی فرهنگی غلیظ و کم سابقه باید فکور بزنیم و میتینگ تشکیل بدهیم و حسابی بیاندیشیم، یا منظور دیگری هم در میان بود؟ پیشنهاد اصلی این بود که اولاً به کل ماجرا فقط به چشم یک پدیدۀ شوم نگاه نشود، در ثانی یک چهارچوبی تعریف و مراعات شود تا اقدامات ما هزینه هایش کمتر شود. چهارچوبی نیز پیشنهاد شد : 1ـ شأن و نقش حرفه ای و مسؤولانه استاد مصباح تحلیل و «تبلیغ» شود؛ 2ـ «همگرایی» بین جبهه حفظ و تعمیق شود؛ 3ـ به وضوح هوشمندانه عمل شود؛ 4ـ هتاکی و دریده گویی به کنج شماتت کشیده شود؛ 5ـ میدان برای آزاداندیشی تنگ نشود؛ اقدامی نیز پیشنهاد شد که خود مؤسسۀ محترم امام خمینی ـ که طبعاً از همۀ مراکز مستعدتر و پرانگیزه تر است ـ پیشقدم شود و ظرف تحقق این درایت و اقدام فعالانه برای دیدن و نمایاندن حرکت عزیز و بلند سرور ملکوتیمان استاد مصباح و تبدیل این حادثه به رشدی برای جبهۀ انقلاب شود. و گفته شد «می توان این محفل را با دعوت از گروههای متنوع جبهۀ انقلاب به محلی فاخر برای بروز نخبگی جبهۀ انقلاب تبدیل کرد و حتی این نشست را در مجالهای دیگری نیز ادامه داد.» خیلی از محکوم کردنها مثل سکوت کردن عملاً منفعلانه و بی خاصیت است، حتی همان محکوم کردن هم باید یک خوراکی از فرهیختگی و روشنگری و رشد درش گنجانده شود. فراموش نکنیم که به یک معلم و هادی و راهبر اهانت شده است؛ یعنی هدایت با ناوک جهل آماج گرفته شده است. پاسخ نیز باید فعالانه و متناسب باشد. ┄┅••✿••┅┄ ☘️@faslefarhang
• اندیشه • 2 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ایدۀ فرهنگی به عنوان یک ایدۀ راهبردی مادر می تواند از چند مؤلفه تغذیه کند : 1▫️ذائقۀ توحیدی 1. انقلاب اسلامی مهمترین سخنی که برای بشر به عنوان حداقل یک فرهنگ عمومی دارد تفکر توحیدی است. به تعلیم قرآن آن چیزی که شفای بیماریهای انسان است و او را از وهم دور می‌کند و از تاریکیها به سمت نور سوق می دهد اندیشه خدا و شناخت خدا و خواستن خدا است. فلذا مهمترین نقطه مرکزی در ایده فرهنگی ما ایجاد ذائقه توحیدی در جامعه است. 2. رهبر انقلاب در تابستان سال نود و یک در جمع اساتید دانشگاه سخن تاریخی‌ای را مطرح کردند که با نام پیچ تاریخی معروف شد. «وضعیتى که امروز در دنیا هست، وضعیت تحول است. اوضاع جهان در حال تبدیل به یک شکل جدید و هندسۀ جدید است. ... پیداست که به سوى تحولات تازه‌اى داریم پیش می‌رویم» و شواهدی برای آن ذکر کردند و یکی از نکات خیلی خیلی مهمی که گفتند این بود که «ایران در این حادثه بزرگ نظاره‌گر نیست» این بزرگترین توصیف راهبردی است که در برنامه ریزیها می شود در نظر گرفت و برای ما الهامهای زیادی دارد و الزامهای زیادی را هم پدید می آورد که در مقام برنامه ریزیهای کلان می تواند خودش را نشان دهد. 3. درخواست ایشان این بود که نخبگان جامعه خودشان را تا سطح این ادراک و این شعور که استلزامات راهبردی فراوانی دارد بالا بکشند. اینطور نشود که در کشور تنها افراد معدودی باشند که چنین درکی دارند؛ یعنی در سطوح تمدنی متوجه فعل و انفعالات حیات امروز، سوگیریها و سرعت و کندی ها و حوادث مهم و تاریخی می شوند و متناسب با این ادراک طراحی می کنند. «دانشگاه‌هاى کشور و حوزه‌هاى علمیۀ کشور در این شرایط، مسئولیت سنگینى دارند. کار توفیق ملت ایران و کشور ایران در این برهۀ بسیار مهم و حساس تاریخى، در درجۀ اول بر دوش دانشمندان است. ... آیا در یک چنین شرایط به این اهمیت و حساسیت، دانشگاه یا حوزه می‌توانند براى خودشان یک مسئولیتى تعریف نکنند و نقش تماشاچى داشته باشند؟» 4. در این افق مهمترین تذکر ایشان این است که توجه بفرمایید که یک مکتب دارد زمین می خورد. این یک بحث کوتاه برد تاکتیکی یا بلند برد راهبردی نیست، این یک بحث بنیادی است که مکتب مادی دارد زمین می‌خورد، یک جلوۀ آن چند دهه قبل زمین خورد و دیگری نیز در حال احتضار است و این چیزی نیست که کسی بتواند درمانش بکند. 5. هندسه عالم دارد تغییر می‌کند؛ زیرا مکتبی که آن را ویرایش کرده بود دارد زمین می‌خورد. اینجا است که اتخاذ رویکرد توحیدی و دادن ذائقه توحیدی به مردم گذشته از این که درست است شدیداً عطش زمانه است و ما نباید بگذاریم هیچ روزی با غفلت از این مهم بگذرد. 6. به نظر می رسد یکی از اسامی شیطان در این دوران «اندیشه کاربردی» و گرایشهای تند عملیاتی است؛ زیرا به این نام داریم بشر را و حتی جامعه حزب اللهی مسلمان شیعه انقلابی را از توجهات بنیادین و پایه محروم می‌کنیم. این اتفاقی است که به بهانۀ پرهیز از کلیّات ابوالبقا دارد امروز در فضای کارشناسی یا شبه کارشناسی می‌افتد و همه را از رویکردهای عریق محروم می‌کند. 7. ما مهمترین بخش ایده فرهنگی امان که یک انتخاب هست یک مرکز ثقل است و یک سوگیری سعادت بار پر ثمر است همین انتخاب ذائقه توحیدی است. ما باید نخبه‌گیهای جبهه را صرف پاسخ به این سؤال کنیم که اگر بخواهیم به جامعه ذائقه توحیدی بدهیم باید چه کاری بکنیم؟ در این باره زیاد بنویسیم مجموعه هایی که به ما مربوط هستند وادار کنیم که درباره این ذائقه توحیدی بعنوان فرهنگ عمومی بیشتر بنویسند بیشتر تحلیل بکنند زمینه‌یابی بکنند فرصت‌شناسی بکنند و مانع‌یابی بکنند مؤلفه‌ها را روشن بکنند بگویند این فرهنگ عمومی مؤلفه‌هایش چیست؟ همچنین باید برای ذائقه توحیدی ادبیات عمومی خلق کرد. یک طرف ماجرا این است، یک طرف دیگر اینکه واقعا انسانهایی را انتخاب بکنیم که ربط داشته باشند به این ذائقه توحیدی. اگر غفلت کنیم امکان یک همگرایی و ژرفابخشی و گرفتن حالت تهاجمی را از دست داده‌ایم. 8. یکی از ثمرات این رویکرد هماهنگ شدن با رهبر انقلاب است؛ زیرا خود ایشان می‌گویند من از این نقطه شروع می‌شوم و دغدغۀ دائم من این است. ┄┄┅••=✧✿✧=••┅┄┄ ☘️@faslefarhang
• تبریک • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ عید قربان مبارک! در این روز حضرت ابراهیم سلام الله علیه مأمور شد که فرزندش را در راه خدا ذبح کند و چنین کرد اما به لطف الهی چنین نشد و در طول تاریخ موحدان این رفتار توحیدی را جشن می گیرند، به امر الهی. ┄┅••؛••┅┄ ▫️ اهل ظاهر و باطن دین پرمناسکی داریم، و نکته جذاب ماجرا این است که این مناسک پر از معنای عمیق و درست است و جزء معجزات دین است؛ زیرا این طراحی‌ها سرجمع کاری بشری نه، بلکه کاری معجز و آسمانی است. مناسک ریسمان‌های آویخته از آسمان است، چهره کاربردی توحید است، هر یک گلی از بوستان تجلی است، با آن میتوان به شگفتی رسید. می‌توان در سطح ماند - کما این که میمانیم - و نیز می‌توان با آن به بلندای معنا دسترسی پیدا کرد که خواستۀ صاحب شریعت است. ما قرآن هم بخوانیم در سطح میپوییم! ولی قرآن را کنار نباید زد. مشکل از مناسک و ظواهر نیست، مشکل از ظاهرگرایی است. در باب ظاهرگرا نبودن خود یا منتقدان مناسک، خیلی هم خوش بین نباشیم. حضرت امام از چند گرایش اسلامی گلایه می کند؛ یک، معناگرایی که در سنت عرفانی اتفاق افتاده و یکسره توجه دین به ظاهر زندگی دینی را انکار می کند یا مورد بی مهری قرار می دهد، دو، ظاهرگرایی فردی که در همین فقه رایج اتفاق می افتد و گویی میانۀ خوبی با معناگرایی ندارد و همچنین میانۀ درستی با جامعه و رویکردهای حکومتی دین ندارد، سه، جامعه گرایی که اخیراً قشری روشنفکر گرفتار آن شده اند که گویی با فقه فردی و گرایشهای عرفانی و حتی گرایش دینی میانه شان خوب نیست. امام می گوید این هر سه به اسلام ظلم کرده اند و نخواسته اند واقعیت اسلام را ببینند. اسلام دین انسان است و انسان ذو ابعاد است به همین جهت دینی که شکوفایی او را هدف گرفته حتماً ذو ابعاد خواهد بود. اسلام حقیقی هم معناگراست، هم ظاهرگرا، هم توجه به فرد دارد هم توجه به جامعه و حکومت. «اسلام نه دعوتش به خصوصِ معنویات است و نه دعوتش به‏‎ ‎‏خصوصِ مادیات است، هر دو را دارد؛ یعنی اسلام و قرآن کریم آمده است که انسان را‏‎ ‎‏به همۀ ابعادی که انسان دارد بسازند او را، تربیت کنند او را.‏ ... در هر صورت، چون اسلام برای تربیت ماها آمده است، تا تبعیت از آن نکنیم به همۀ‏‎ ‎‏ابعادش تربیت نمی شویم. ... بنابراین، شما این احکام ظاهریه ای که التفات به آن نیست که حالا بفهمد چه می شود‏‎ ‎‏و چه ربطی ما بین روح انسان و این عمل هست، سبُک نگیرید؛ اینها مهم است برای شما؛‏‎ ‎‏برای زندگانی ماورای طبیعت شما مهم است»(6 آبان 1357) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت ابراهیم علیه آلاف التحیة و الثنا ☘️@faslefarhang