eitaa logo
فصل فرهنگ | فلاح شیروانی
1.4هزار دنبال‌کننده
222 عکس
10 ویدیو
2 فایل
فضیلت «خوش خیالی» : «تاب بنفشه می‌دهد، طُرّۀ مُشک سای تو. پردۀ غنچه می‌درد، خنده دلگشای تو. شاه‌نشین چشم من، تکیه گه خیال توست، جای دعاست، شاه من! بی تو مباد جای تو!»(حافظ) ☘️ @fallahshirvani
مشاهده در ایتا
دانلود
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 2▫️آتش نغمه ساز من اندر آن که دم کيست اين مبارک دم، که وقت صبح در اين تيره خاکدان گيرد؟ چه حالت است که گل در سحر نماید روی؟ چه آتش است که در مرغ صبح‌خوان گیرد؟! (حافظ) ┄┅••؛••┅┄ ای که مرا به نام زیبای خودت بیدار می کنی! ای که مرا به یاد حق از معنای زندگی سرشار می کنی! ای که همیشه هشیارانه در کارهای من نظاره می کنی، و من تنها منتظرم جمعه بیاید، که اگر در خاطرم ماند از تو یادی بکنم، من را به خاطر این بی وفایی ببخش! تو کارهای بزرگی داری، همه عزیز، همه پر از مهربانی، و همۀ این دغدغه ها به خاطر من است. تو به خاطر من در عذابی. این سوز و این شور «خدایی» است، و زیبا است! البته منتظر من نیز هستی، تا من هم دلی به حال خود بسوزانم و برای خود کاری بکنم. تو واقعاً منتظری، و من سراپا گنگی و غفلتم! ای وای از این صحنۀ شرم آوری که خلق می کنیم! به ما هم از آن آتش مهر ببخش تا چون مرغ صبح‌خوان بیدار شویم و برای بیداری نغمه بخوانیم! ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد، تا بتوانيد اين انديشۀ مقدس و اين روح پاك امروز دنيا؛ يعنى انقلاب اسلامى را، كه مثل روح و انديشۀ معصومى، در دنياى ناپاك افكار غلط و در روزگار سياه ما، بالاخره جاى خودش را در دنيا باز مى‏كند، تقويت نماييد و گسترش دهيد.» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت خدیجه سلام الله علیها ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ اصرار بر کوری دریغم آمد از این یادداشت آقای «گرائی» استقبال نکنم : ◈ لیست برنامه‌ها و عملکرد دولت غربزده‌ها: سال۹۲:با مذاکره تحریم‌ها را رفع می‌کنیم! نتیجه:هیچ سال۹۳:همان! نتیجه:هیچ سال۹۴:همان! نتیجه:هیچ سال۹۵:همان! نتیجه:هیچ سال۹۶:همان! نتیجه: هیچ سال۹۷:همان! نتیجه:هیچ سال۹۸:همان! نتیجه:هیچ سال۹۹:همان! نتیجه:هیچ و این حماقت ادامه دارد ... +علیرضا گرائی+ @bidariymelat ┄┅••؛••┅┄ به تشخیص و آسیب شناسی قرآنی، مسأله حماقت است و متأسفانه ریشه های بدی دارد و با طمطراق «عقلانیّت» پیش می آید و با سفاهتهای ما ارتباط می گیرد و اجازۀ زیستن پیدا می کند. از امام بشنوید ترسیم چهرۀ سفیهان تاریخی و تمدنی این مرز و بوم را، واقعاً مایۀ شرم و سرافکندگی و آفت مرگبار یک بوستان زنده اند(!) : «
بارها تذكر داديم كه بايد ايراني بسازيم كه بتواند بدون اتكا به امريكا و شوروي و انگلستان- اين جهانخواران بين المللي- استقلال سياسي، نظامي، فرهنگي و اقتصادي خويش را به دست گيرد و روي پاي خود بايستد 
و «هويت‏ اصيل خويش» را به جهان عرضه كنند. 

افسوس كه هنوز عده‏اي از روشنفكران نمي‏توانند دست از غرب و يا شرق بكشند؛ و اين دو را سر مشق كارهاي خود قرار داده‏اند. 

اميدواريم با تحول فرهنگ حاكم اسلامي، 
اين گروه «به خود مشغول» و «از مردم بريده» به خود آيند 
و اصالت خويش را دريابند 
و از وابستگي نجات پيدا كنند.
» (صحيفه امام، ج‏9، ص25) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ««انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده و در برابر همۀ «وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند»، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلۀ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است.» ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سردار پرافتخار اسلام مقداد بن عمرو سلام الله علیه (مقداد بن عمرو، معروف به مقداد بن اسود (درگذشت ۳۳ق) از بزرگان صحابه پیامبر(ص) و از نخستین شیعیان امام علی(ع) بود.) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ بندگی حال اوایلی که آقای امجد از خط رهبری فاصله گرفت و رو در روی مکتب امام ایستاد از یکی از اساتید اخلاق ـ از شاگردان استاد سعادت پرور ـ پرسیدم : تحلیل این رفتار چیست؟ ما از اهل معنی توقع بیشتری داشتیم. در پاسخ گفت : استاد ما رحمة الله علیه بسیار تذکر می داد که دنبال حال نباشید، دنبال بندگی خدا باشید. ببینید بندگی در چیست. افرادی اگر گرفتار این رویه شوند، انسان نگرانشان می شود. این افراد شاید بتوانند شوری به زندگی معنوی بدهند، ولی هیچگاه تکیه گاه نسبتاً مطمئنی نیستند. ┄┅••؛••┅┄ حتماً تحلیل این مسائل ساده نیست. چیزی که روشن است ضرورت هر چه بیشتر شناخت حق است تا افراد و جریانها را با آن بسنجیم نه حق را با افراد و جریانها. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «مسئلۀ رویشهاى‌نوبه‌نو در نظام جمهورى اسلامى، یکى از اساسى‌ترین و مهم‌ترین مسائل است. اگر هر انقلابى و هر حرکت و نهضتى در عالم، رویشهاى نوین و پى‌درپى نداشته باشد، محکوم به زوال و فنا است. افرادى نگران ریزشها بودند؛ گفته شد رویشها بر ریزشها غلبه خواهند کرد؛ و همین شد. آنچه مهم است این است که نگاه نسل نو و همه‌ى کسانى که نیروى جوانى را در خدمت به اهداف و آرمانهاى بلند میخواهند، باید به آینده‌هاى روشن و دور باشد ـ فقط جلوى پاى خودمان را نبینیم ـ آینده‌ى دور، ایجاد تمدن اسلامى است» (31/ 2/ 1393) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 3▫️خوف و رجا «بیهوده از خود دفاع نمی کنم، واقعاً در نهاد من گرایش شدیدی به بدیها هست. تنها، لطف پروردگارم ممکن است نجاتم بدهد. البته خدای من نیز، بسیار عیب پوش و مهربان است.» (یوسف، 53) ┄┅••؛••┅┄ دام سخت است، مگر یار شود لطف خدا. ورنه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم. (حافظ) ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده، و در برابر همۀ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند جناب ام سلمه سلام الله علیها همسر رسول اکرم ص (عایشه به او گفته است: «تو نخستین بانوی مهاجر از زنان رسول خدا(ص) می باشی و تو بزرگ مادران مؤمنان هستی و جبرئیل بیشتر در خانه تو می بود») ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (1) مسلماً انتخابات رشد است و «اساساً» از تفکر دیکتاتوری خیلی جلوتر است، ولی سخن ابتدائاً در باب «الگوی انتخاباتی موجود» به عنوان یک فکر و فرهنگ و رویه‌های عمل است، خوب است دقیقتر ببینیم که به چه چیزی تن داده‌ایم و این رویه دارد چه چیزی به بار می‌آورد. اگر سعادت خود را در انطباق بر مکتب راقی امام خمینی می‌دانیم، باید آنچه می‌کنیم را بر آن فکر تابنده عرضه کنیم و ارزیابی و راهنمایی آن را بشنویم. اگر فصل جدید را فصل فرهیختگی و صراحتهای انقلابی بخوانیم، دست از تسلیم حوادث شدن برمی‌داریم. لذا شاید اگر اینگونه بنگریم همۀ آنچه اینک واقعیّتی به نام «الگوی انتخاباتی موجود» است را یک تحجّر، یک عقب‌ماندگی و یک نرم‌افزار کاهنده ببینیم و آن را در شأن خود نشناسیم؛ یعنی بگوییم تن دادن به این فرهنگ ریشه در نوعی بی‌ریشه‌گی دارد و فرصت‌های ما را می‌سوزاند. الگوی انتخاباتی امروز یعنی رقابت و کنار زدن «رقیب»، یعنی فقط «رأی گرفتن» از مردم، یعنی قطع کردن روال عادی زندگی و یکباره با برپایی جوها و جنجالهای تصنّعی و سرطانی یک تصمیم واقعاً اثرگذار و شاید تعیین کننده گرفتن، یعنی نمایش و جلوه‌گری آنها که ایشان را ستون‌های جامعه می‌خواهیم، یعنی مچ‌گیری، تنقیص هم، افتادن در شور اتهام، یعنی گرفتن حال مردم و گامهایی به عقب کشیدن اخلاق عمومی، یعنی خلق کدورتهایی میان هم‌سنگران خویش، یعنی عوامی‌گری، یعنی معطل کردن کارهای دولتی، یعنی ... . با صد احترام و تواضع عرض می‌کنیم، همه می‌دانند که سیاسیون در این بازۀ زمانی ـ کم یا زیاد ـ به شومن‌های تبلیغاتی تبدیل می‌شوند و کلاً بر اساس منطق جلب توجه و ربودنِ ذهنیّت‌های مردم «جلوه‌گری» می‌کنند. البته تنها آنها نیستند که در این گردونۀ فسادزا وارد می‌شوند، خیل عظیمی از فعالان سیاسی و سرمایه‌های ارزشمند اجتماعی نیز در کنار ایشان، بلکه کل شعور اجتماعی به یک مسلخ فرزانگی می‌رود. ولی مسأله فراتر از این است. شاید بگوییم بالاخره الگوی موجود، قانون رسمی جمهوری اسلامی است. این که انتخاب قانون شده مشکل نیست. مسألۀ اصلی این است که مردم‌سالاری که واقعاً نجات کشور در گرو آن است در این انتخاب‌ها، انتخاب‌ها در این قالب و این قالب در فرهنگ غالبی محصور شده که ما را از روح جمهوری اسلامی دور کرده است. ما به نام عزیز اسلام واقعاً دنبال جمهوری اسلامی بودیم. مشکل جریان اعتدال و اصلاح‌طلب این بود که اساساً باور نداشت ما سخن نوی داریم و می‌توانیم همه‌جا متفاوت باشیم ـ که این یعنی یک فاجعه، یک عقب‌ماندگی و ارتجاع شوم تاریخی و این یعنی عدم صلاحیّت ـ و با این فهم نافهم با ما کردند آنچه که کردند و انصافاً مسیر استحالۀ کامل «جمهوری اسلامی» را در پیش گرفتند. ما که منتقد جریان انحرافی «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» بودیم، «هم/نیز» عملاً اعتقادی شبیه به ایشان پیدا کرده‌ایم و خبری از فرهیختگی انقلابی در ما نیست، امتیاز خود را صادقانه پذیرفتن نظریّۀ ولایت فقیه می‌دانیم ولی این اصلاً کافی نیست. ما حرف نویی داشتیم (به تعبیر حضرت آقا «حرف نويى كه مى‏ توانست در دنياى افكار عمومى، بخصوص در دنياى اسلام، براى خود جا باز كند. قسمت اعظم اين حرفِ نو توحيد بود؛ با معناى عميق و دقيق و همه‏ جانبۀ آن») این حرف نو اساساً در حوزۀ زیست اجتماعی بود و البته پس از آن به حوزۀ حکمرانی نیز می‌کشید. حتی ولایت فقیه یک نظریّۀ اجتماعی است نه صرفاً یک نظریۀ حکمرانی. البته حضرت امام در حوزه حکمرانی نیز یک نظریّۀ حاکمیّتی نوین ارائه کرد که همچون یک روح در جسدهای متنوعی قابل جریان بود. نهایتاً چیزی از آن جوهره، در قالب قانون انتخابات فعلی درآمده است. (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️ مکثی کوتاه (2) ◈ یک پای سخن این است که این الگوی انتخابات اشکالات فراوانی دارد و همان طور که نیروی انقلابی با این تفکر که «اینجا جمهوری اسلامی است»(مقام معظم رهبری) از پیوستن به نرم‌افزارها و اسناد بین المللی پرهیز می‌کند، اکنون پس از تجربۀ طولانی این الگو باید ببیند وقتی به این الگو تن در می‌دهد چه می‌شود. ما به واسطۀ یک نگاه نارسا سیمرغ «انتخاب» را نیز به زیر کشیده‌ایم، بعد هم ایستاده‌ایم و می‌گوییم چرا اینقدر فضا برای تنفس انقلاب تنگ شده است. می‌خواهیم بگوییم «الگوی بد انتخابات» حتی اگر به انتخاب به ظاهر بدی منتهی نشود، «انتخابی خوب»، به معنای یک حادثۀ اجتماعی انقلابی نیست. از همین الآن می‌توانید ببینید که در چنگ دگراندیشانی که بیگانه با فکر و فرهنگ انقلابند ـ و نه صرفاً در فرهنگ شوم آنها ـ گرفتار شده‌ایم. آنها ادارۀ کشور و هر چیز مهمی را رها کرده‌اند و برای ادامۀ حکمرانی خویش از طریق عبور موفق از درگاه انتخابات برنامه‌های مفصلی ریخته‌اند. فراموش نکنیم این نقطه برای جریان مفتضح لیبرال «بسیار ناموسی» است. این که توانسته‌اند با پروندۀ افتضاحی مثل این هفت سال خود را به چنین روزی بکشند و این همه فاجعه در کشور رقم بزنند ولی باز هم لبخند بزنند، نشان از یک حضور جدی و حرفه‌ای و کارشده در عرصۀ سیاسی کشور دارد. ساده‌اندیشانه نگوییم «نه»! نمی‌گویم که کید بداندیشان ضعیف نیست، ابدا، ولی این که رفتار ما هم ساده و قابل محاسبه است و حتی مکرر پیش آمده که به بازی گرفته شده‌ایم، نیز روشن است. ◈ یک پای دیگر سخن این است که ما هم‌اکنون کارهای واقعا مهم و فاخری داریم که نمی‌گذارد انتخابات را با این الگوی عقب‌مانده جدی بگیریم. خسارت اصلی منصرف شدن از ضرورت‌های خویش است و ما این خسارت را به دلایل مختلف پذیرفته‌ایم و انتخابات تنها بهانه‌ای است تا این وضع نافرهیخته پنهان بماند. غرض این مکث کوتاه پرداختن به بخش اول بود. ولی همین جا اشاره کنیم : فصل جدید فصل بازخوانی اندیشۀ امام است. امام در دل ارائۀ یک نظریۀ اجتماعی، نظریۀ نوین حاکمیتی دارد. باید با این نظریۀ نوین به طور کامل و با تمام نشاط و نیرویی که دارد آشنا شد. در آن صورت می‌توان دید که بیشتر آن روح توفنده بیرون از الگوهای رسمی مانده است. بخشی از آن توسط جوهره‌های انقلابی مردمی در قالبهای نوینی پی گرفته شد و جالب آن که بعضا به مسلخ نادانی مسؤولین انقلابی نیز رفت. انقلاب اسلامی می‌خواست مردم در سرنوشت کشور و ریز و درشت امورات آن نقش‌آفرین باشند و انتخاب‌های اساسی با ایشان باشد. دغدغۀ نخبگان قانون‌گذار نظام اسلامی را می‌توان از گوشه‌گوشۀ قانون اساسی جمهوری اسلامی مشاهده کرد، مثلاً در اصل 43 قانون اساسی، بند 3 می‌گوید : «تنظیم برنامه اقتصادی کشور به صورتی که شکل و محتوا و ساعات کار چنان باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی‌، فرصت وتوان کافی برای خودسازی معنوی‌، سیاسی و اجتماعی و شرکت‌فعال در رهبری کشور و افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد»؛ یعنی دغدغۀ پایۀ ایشان، شرکت فعال مردم در «رهبری کشور» بوده است. به همین جهت می‌توان گفت، هرچند که انتخابات در این کشور حقیقی است، ولی نقش‌آفرینی مردم نسبت به آنچه در نظر معماران حیات نوین ما بوده حداقلی است. این را نباید نارسائی قابل اغماضی دانست. انقلاب چیزی جز رشد مردم، انتخاب مردم، نقش‌آفرینی دائمی و حداکثری مردم، احساس عزت و احترام آنها، احساس اثرگذاری، احساس مسؤولیّت و قبول مسؤولیت انسان بودن و زندگی الهی را رقم زدن ایشان نبود. انتخابات چقدر چنین چیزی است؟ (پس از مکث کوتاه باز هم بحث را مبتنی بر الگوی موجود انتخابات به پیش می‌بریم ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد، و بر نسلی که اینک وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم می‌شود» (بیانیۀ گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح سروسان سیدالشهدای صدر نهضت نبوی سردار بزرگ اسلام حمزة ابن عبدالمطلب اعلی الله مقامهما الشریف (جبرائیل او را پس از شهادت اسدالله نامید. حضورش در کنار رسول الله مؤثر و شورآفرین بود. مرکز بغض مشرکان بود و مشارکت آنها در مثله کردنش از نقش کلیدی او در نهضت نبوی خبر می‌داد. آزاده ولی مظلومانه زیست و مثل همۀ پیروان راستین نبی اکرم، در طول تاریخ نیز از کین‌ورزی منافقان بی‌بهره نبوده است) ☘️@faslefarhang
• ادبیات • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ 3 ▫️رازهای همگانی! روشن از پرتو رویت نظری نیست که نیست. منّتِ خاک درت بر بصری نیست که نیست. ناظر روی تو صاحب نظرانند آری، سِرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست. (حافظ) ┄┅••؛••┅┄ اين كه همه خدا را مي‌شناسند، معناي عميق و عزيزي دارد. اصلاً سخن درشتی نیست، پر از مهربانی است. و اين كه در همه چيز بايد خدا را ديد، يك مطلوب طبيعي است. اين خود جلوه‌اي از توحيد است؛ سيطرۀ شناختي خدا. «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كُنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ» ﴿الأعراف‏، 172﴾ خدا همه فرزندان آدم را حاضر كرد. گفت به خود نگاه كنيد، من پروردگارتان نيستم؟ گفتند چرا همين طور مي‌بينيم. چنين كرد تا روز قيامت نگوييد ما كه اين حقيقت را نمي‌دانستيم. نه اين كه وقتی به خود نگریستند شواهد وجود حق را دیدند، بلکه خود را پرتوی از او و تحت تدبیر او یافتند. این نهاد بی تغییر عالم و آدم است. يعني از نظر قرآن كريم كافي است به خود بنگريم تا دوباره پروردگار خويش را ببينيم. «در مکتب عشق سرمایۀ محبت در انحصار افرادی خاص نیست، بلکه از نظر ایشان این عشق همگانی است؛ زیرا عشق خدا ریشه در فطرت بشر دارد. یعنی همة انسان‌ها خدا را فطرتاً مي‌شناسند و دلدادۀ او هستند. و اگر خداوند منكران و ملحداني دارد، از جمله علل مهم آن، معرفي نامناسب اوست. اگر درست معرفي شود همه مي‌گويند ما كه او را مي‌فهميم و مي‌شناسيم و قبول داريم.» (مطهری، اصول فلسفه و روش رئاليسم، مقالۀ چهاردهم) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «بايد كوشش كنيد مايۀ هنرى را غليظ نماييد، تا بتوانيد اين انديشۀ مقدس و اين روح پاك امروز دنيا؛ يعنى انقلاب اسلامى را، كه مثل روح و انديشۀ معصومى، در دنياى ناپاك افكار غلط و در روزگار سياه ما، بالاخره جاى خودش را در دنيا باز مى‏كند، تقويت نماييد و گسترش دهيد.» (رهبری، 68/8/21) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سکینه بنت حسین بن علی سلام الله علیهم اجمعین (او را از باهوش‌ترین، زیباترین، خوش اخلاق‌ترین، باتقواترین و بزرگان زنان زمانه خویش دانسته‌اند. امام حسین(ع) سکینه را بنده‌ای غرق در ذات الهی معرفی کرده است. به خاطر تسلط ادبی او تعدادی از شاعران مانند فرزدق، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی اشعار خود، به او مراجعه می‌کردند) ☘️@faslefarhang
چه باید گفت؟ ... خدایا! چه زیبا است! آری «ستایش از آن تو است!» خدایا! چه زیبایی ... !! 🌸
• تحلیل • ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ▫️ و نه سرگردانها (1) دهۀ پنجم دهۀ روایت روندها و تحلیل آنها است. در ایران پرجوشش و پر حادثه نیروهای متعدد و متنوعی ظهور کردند و طی روندی خود را به نقطه هایی ویژه رساندند. این سیرها قابل روایت و درایت است. عموم این افراد انسانهای ویژه ای هستند و بسیاری از ایشان افراد شریفی هستند که امثال بنده خود را خاک پای ایشان هم نمی دانند. همۀ آنها خالق یک جریان مهم اجتماعی نبوده اند، ولی تعدادی از ایشان اگر نتوانسته اند جریانی خلق کنند، مؤثر بوده اند و روندی پدید آورده اند که قابل اعتنا بوده، لذا نکات سودمندی در تحلیل و بررسی آن است. این فهرست بسیار متنوع است و این بررسی بسیار نکته آموز. در شمار این افراد کسانی هستند که هر کدام به جهتی از انقلاب پشیمان شده اند. یکی از این موارد در روزگار ما اصحاب حیرتند. مثل این طائفه به آن می ماند که بنا داریم تونلی را در دل کوه بکشیم و راه خود را به سوی آن طرف کوه باز کنیم، جمعیّت قابل توجهی وارد صحنه می شوند. افراد این جمع شرایط متنوعی دارند، برخی شاید هیچ انگیزه و اعتقادی به این کار ندارند ولی همراه شده اند. برخی نیز تنها به منفعت خود می اندیشند، برخی هم صادقانه و مؤمنانه به فکر نهایی کردن پروژه اند. برخی نیز فعالتر از بقیه خود را به آب و آتش می‌زنند، زودتر از همه می آیند، دیرتر از همه می روند، آنقدر دلسوزی می کنند که گویا به خود کار تبدیل می شوند و در نظر همگان میان آنها و کار فاصله ای دیده نمی شود. به همه جای پروژه سر می کشند، از هر فرصتی برای پیشبرد پروژه استفاده می کنند، گویا با هر وسیله ای که در دست است به صخره می‌کوبند و آن را خراش می دهند، سستی ها، خطاها، و بعضاً رذالتها و سفاهتها و ... را مشاهده می کنند و رنج می برند، با این و آن دربارۀ ضرورتهای پروژه صحبت می‌کنند، چند انسان غیور و صادق مثل خودشان در دل این کار می یابند، با آه و ناله با همه آنها درد دل می‌کنند، از سستی شکایت می‌کنند، از فقط حرف زدن و غیرت کافی نشان ندادن گلایه می‌کنند، در تنهایی‌ها خون گریه می‌کنند و ... و نهایتاً هم خسته می‌شوند، کنار می‌کشند، به این کار و این تلاش نافرجام نگاه می کنند و با خود می اندیشند : «کندن دل کوه!؟ مگر شوخی است، آن هم با این تیره و طائفه و این زاد و زور؟!» اینجا است که کار را به وضوح بیهوده می بینند. اینجا است که شروع می کنند به ریشه یابی این بیهودگی پر سر و صدا و فاخری که همه گرفتارش شده اند. به ایده هایی هم می رسند، با همان آهنگ عملگرایی این ایده ها را دنبال می کنند، این ایده ها ایشان را به وادیهای جدیدی می کشاند. این وادیها دیگر حمایت از این کاری که آن را بی سرانجام می دانند نیست. ممکن است شروع کنند به درگیر شدن با آنچه که آن را ریشه های این نوع تصمیمها و این حضورها می دانند. مدتی به این کار مشغول می شوند تا این واگرایی و این اعراض به بلوغ برسد و از هویّت جدید ایشان رو نمایی شود. اینجا است که آهسته آهسته شروع می‌کنند به مسخره کردن کسانی که مشغول حفاری هستند. به تدریج خود را با تمام مخالفان متنوع این پروژه همراه می یابند و به تدریج دربارۀ تمام فاصله هایی که بین خود و آنها می دیدند تردید می کنند یا به ترمیم نگاه ها و احساسهای سابق می پردازند. این روند ادامه خواهد داشت و یک جریان نیرومند عناد و دشمنی تلخ و گزنده را شکل خواهد داد. این طائفه موقعیّت یا پوزیشن جالبی دارند؛ خودشان این کاره بوده‌اند، صادقانه دنبال بوده‌اند، از بقیه فعال‌تر بوده‌اند، ظاهراً همه را می شناسند، به همۀ طرحها گوش داده اند، ... حالا سخنانشان یک زهر ویژه ای دارد!! (بحث ادامه دارد ...) ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ «برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربه‌ها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغ‌ها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.»(بیانیه گام دوم) ✿شاخۀ گل یاد، هدیه به روح بلند حضرت سلمان محمدی اعلی الله مقامه الشریف (سلمان یا روزبه یکی از صحابی ایرانی(اصفهانی) رسول اکرم و از یاران امام علی علیهماالسلام بود. به دنبال حقیقت از دین زرتشت خارج شده، مسیحی شد و به شام و پس از آن به عراق سفر کرد و نهایتاً به یثرب رسید و منتظر پیامبر خاتم شد، در حالی که یک عالم دینی تراز اول روزگار خود بود. مقام بالایی پیش رسول اکرم داشت و برعهد تشیّع باقی ماند، در عهد عمر حاکم مدائن شد و همانجا در سنّی بالا درگذشت) ☘️@faslefarhang
• اندیشه • ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ 4▫️شکوه ستایش «به نام خداوند مهربان و مهر پیشه، هر ستایشی برای خدا است، پرورندۀ هر آنچه هست، مهربان و مهرپیشه، صاحب روز جزا. تنها تو را بندگی می کنیم، و تنها از تو کمک می گیریم. ما را به «راه راست» رهنمون کن! راه آنان که به آنها نعمت بخشیدی، نه آنها که غضب تو را برانگیختند، نه آنها که سرگردانند.» (سورۀ ستایش، اولین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای هفت آیه) ┄┅••؛••┅┄ سورۀ حمد دو فراز دارد : یک، ثنای حق تعالی، دو، درخواست از او. به تعبیر روایت، بخشی برای خدا و بخشی برای بندۀ خداست. بسم الله سورۀ حمد، هم آغاز سورۀ حمد است هم آغاز قرآن کریم. لذا دو معنای جالب پیدا کرده است : 1ـ به نام خدا، ... حمد الهی(معنای خاص سوره) 2ـ به نام خدا، ... هدایت مردم(معنای عام کل قرآن) فراز اول ستایش را مختص خدا خواندن و او را مهربان و مهرپیشه و صاحب سرانجام همه چیز دانستن و اعلام این که تنها او را می‌پرستیم و از او مدد می‌خواهیم. فراز دوم، درخواست هدایت به مسیر کسانی که در نعمت غوطه‌ورند نه گمراهان و نه مغضوبین سورۀ حمد واجد لبّ معانی قرآن خوانده شده است؛ چرا ؟ پاسخ احتمالاً در این سرفصلها است : ▫️بسم الله، ▫️حمد، ▫️بندگی خالص خدا، ▫️طلب هدایت به صراط، ▫️سه گروه هدایتی؛ به نعمت الهی متنعّم، سرگردان و طرد شده. ┄┄┄┅•••==✧؛❁؛✧==•••┅┄┄┄ «انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّۀ پُرافتخار را بدون خیانت به آرمان‌هایش پشت سر نهاده، و در برابر همۀ وسوسه‌هایی که غیرقابل مقاومت به نظر می‌رسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده، و اینک وارد دوّمین مرحلۀ خودسازی و جامعه‌پردازی و تمّدن‌سازی شده ‌است» (بیانیۀ گام دوم) ☘️@faslefarhang
• تسلیت • «وَ بَشِّرِ اَلصّٰابِرِينَ، اَلَّذِينَ إِذٰا أَصٰابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ، قٰالُوا إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»﴿البقرة، 156﴾ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ برخي راست قامت مي‌روند؛ يعني با عظمتي كه به دنيا مربوط نيست. همه اين توفيق را ندارند. استاد عزيز ما چنين بود. استاد مصباح با عقايدش و با منش خویش و با همۀ آنچه كرد به آسمان تعلق داشت. اين يعني مؤمن بود، يعني اهل الله بود. در داغ استاد عزيزمان حقيقتاً داغداريم، نمی‌توانیم پنهان کنیم که احساس تنهایی ‌می‌کنیم، ولي مهم اين است كه او را در آن ديار سربلند مي‌دانيم، صاحب يك زندگاني بسيار نوراني و پر از بهجت و سرور. حقيقتاً به زندگي دنيا و آخرت او رشك مي‌بريم. حقیقتاً از او می‌خواهیم دست از دعا در حق ما برندارد. استاد مصباح براي اسلام بود، نگاهي فاخر و نافذ و دلي بي‌پيرايه داشت و در مزرع دل او درد اسلام بر همۀ دردها و دغدغه‌ها سبقت گرفته بود. اين كه مي‌گفت من دست رهبر معظم انقلاب حفظه‌الله‌تعالی را، بلكه پاي او را مي‌بوسم، قبل از هر چيز نشان مي‌داد كه وجودي پر از درد حقیقت و شأن ملکوتی ايثار داشت. کسانی که ایشان را می‌شناختند، اگر در لجن‌زار بی‌دینی گرفتار نگشته بودند و در مرداب خودخواهی نمرده بودند، متوجه مقام بلند فکر و شخصیت او می‌شدند. او «یار» بود، نه نیمه‌راه، نه متزلزل، نه پر نوسان، نه سطحی، نه گذرا، نه تک بعدی، نه تنها این اواخر، نه ناتوان، نه صرفاً بر سر زبان، نه بدون معنویت و بندگی، نه از روی هیجان، نه ... او یک افتخار بود، افتخار، ... افتخار سربازی اسلام و انقلاب. ای عزیز، ما سالهای سال تو را عاشقانه دوست داشته‌ایم. تنهایمان گذاشتی، باشد ... این آرامش گوارای وجود مهربانت! عزیز ما! دلمان خیلی زود برایت تنگ می‌شود. معلوم است که راهت ادامه خواهد داشت، معلوم است که تمدن باشکوهی که به عشقش زیستی بر پا خواهد شد، ولی بیشتر دوست داریم بگوییم : «أَنتُم لَنا فَرطٌ، وَ نَحنُ لَکُم تَبَعٌ، وَ اِنّا بِکُم لاحِقُونَ، وَ اِنّا لِله وِ اِنّا الَیه راجِعُونَ.» ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ ◾️@faslefarhang