eitaa logo
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
5.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
984 ویدیو
69 فایل
🔥مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو 🔺آیدی رزرو اردویی @fasle_no1400 09114439470 🔺ادمین و تبلیغات کانال @admin_fasle_no
مشاهده در ایتا
دانلود
وصیت_نامه_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی_5_13.mp3
9.83M
📻برنامه رادیویی مکتب حاج قاسم 🎙قسمت چهارمِ وصیت نامه دنیای اسلام و امت اسلامی فراز و نشیب های زیادی پیدا کرده است ...🍂🍃 🎧 ______________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 در این مسابقه سوال هفته ، همه ی همراهان میتونند شرکت کنند 🌺 ♻️ ♻️ ✴️ به‌همراه هدیه ویژه هر هفته برای شرکت کنندگان _________________________ 🔆 مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e _________________________
🔆 مهم ترین قدم های صعود به قله چیه؟ 🔹 ⬅️ارسال پاسخ تا پایان امشب @mezmar_nojavan_1 @mezmar_nojavan2 _____________________ 🔆 مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e _____________________
🏴 🇮🇷 یه آدم تشکیلاتی ، سعی می کنه با رفتارهاش یه الگو خوب برای بقیه باشه ، مثل حاج قاسم که با الگوگیری از اهل بیت ، معروف به شجاعت و تدبیر بودن و... ___ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
💉🌡 میدونین امروز سالروز کدوم شهیدعلمِ؟ شهید کاظمی آشتیانی رو چقدر میشناسی؟ با ماهمراه باشید👌 ________________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
🌡📚 بریم بیشتر با شهید آشتیانی آشنا بشیم... یه الگوی مطلوب✌️💯 🔸 ____________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
وقتی ایام امتحاناته و دلت هم شور درسا😢📚 رو داره و هم ذوق و دغدغه یه کار خوب برای سالروز شهادت حاج قا
🔰... امتحانات🤓 دهه فاطمیه🏴🥀 شهادت سردار...🇮🇷💔 شما چه فکری دارین؟ 🔻 قسمت دوم حانیه تقه ایی به در زدم و وارد اتاق شدم. حامد رو تختش نشسته بود و اشاره زد سمتش نروم. ظاهرا مشغول ویدیو کال با دوستانش بود. به نشانه ی تایید سر تکان دادم و روی تخت خودم دراز کشیدم. خواستم کتاب بخوانم که صحبت هایشان توجهم را جلب کرد. رادین :《 آقا من میگم فاطمیه هم نزدیکه. همون پارچه مشکیا رو بزنیم تو محله و هیئت کافیه.》 حامد:《غذای نذری چی؟!》 رضا:《تو کرونا که نمیشه. میگم بسته ی مواد غذایی چی بهش میگن، چیز از اینا... 》 حامد:《کمک معیشتی؟》 رضا:《آره همون. اون بهتره. فقط باید پول جمع کنیم براش. دیگه چی به ذهن تون می رسه؟!》 حسین:《من میگم با وجود این گرونی ، ما همه ی انرژی مونو بزاریم رو این بسته های کمک معیشتی کافیه. کار دیگه ایی به ذهنم نمی رسه.》 رادین:《آقایون داداشا ! پاشین برین فکر کنین. هر وقت یه چیز خوب به ذهن تون رسید بگین تو گروه. الان هم شب بخیر من باید برم. داد همه در اومده!》 رضا:《کجا؟》 حامد:《راست میگه ، کله سحر امتحان ریاضی داریم. بعدش فکر میکنیم. خواب سینوس و کسینوس ببینین. شب بخیر》 کمی بعد روی تختش لم داد و گوشی را روی میز گذاشت. در حالی که به سقف خیره شده بود پرسید. حامد:《ابجی میگم هیچی به ذهنت نمیرسه؟!》 حانیه:《باید فکر کنم. با دوستام هم مشورت میکنم. راستی! چرا نگفتی بهم که منم یه کاری بکنم؟!》 حامد:《 نگفتم که فکرت درگیر نشه. بهش فکر نکن درستو بخون. 》 حانیه:《درسمو که میخونم. تو خودت گفتی پایه نهم راحته. پس الان چرا میگی نه؟!》 حامد:《 باشه. تو و دوستات هم فکر کنین ولی نمره هاتون نباید کم بشه.》 حانیه:《باشه حتما. رو کمک ما حساب کنین.》 انگشتم را روی ضبط صدا گذاشتم و به دوستانم پیام دادم. وقتی ساجده شروع به تایپ کرده نا خودآگاه لبخند زدم. کمی بعد ساجده پیام داد. ساجده:《قبل از داداشت و دوستاش به فکر این موضوع بودم. یه استراتیجی دارم که محله رو میترکونه. 》 حانیه:《مگه جنگه؟!》 ساجده:《الان همه بخوابیم بهتره. فردا بعد از امتحان بهتون میگم فکرم چیه. یه ایده دارم که محشره!》 فاطمه:《 جی جی جی جینگ ! ساجده وارد میشود.》 این داستان ادامه دارد... 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ___________________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
پارت دوم_1.mp3
2.75M
وقتی با دوستاتون همفکری میکنین تا یه ایده رو اولویت بذارین و انتخاب کنین اما ....؟ ‼️ این سری داستان رو اصلا از دست نده که حسابی از رفقات جامیمونی 🎧 😍 قسمت دوم : بچه ها ایده شماها چیه؟ 🧐🤯 __________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
پیام مسئول سازمان بسیج دانش آموزی استان مازندران در پی درگذشت جناب آقای دیانی ریاست اداره آموزش و پرورش ناحیه 1 شهرستان ساری 🆔️ کانال بسیج دانش آموزی مازندران ⬇️ @bdmazand
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۸۶ سال پیش چنین روزی چه اتفاقی افتاد؟ ⬅️اگر جوانهای ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمق‌یابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد.» ۹۴/۶/۱۸ _____________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
⚜ برنده سوال هفته⚜ ⬅️ سرکارخانم سحرحاصل طلب ➡️ 〽️ 〽️ _____ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
🔰 هوای خواب ندارد دلی که کرده هوایت -------------------🕊 حانیه به محض اینکه وارد خانه ی فاطمه شدم ، توجهم به چهره های عصبی ساجده و فاطمه جلب شد. -:《سلام علیکم》 فاطمه سر شوخی را با لحن دلخورش باز کرد:《 علیکم السلام. ساجده یه بز ور دار بیار بزنم زمین. اولیاحضرت بالاخره اومد! نمیخواستی بیای؟!》 -:《حامد نمیذاشت . هی میگفت از درس عقب میمونی و اینا. از دیشب تا حالا دارم زور میزنم راضی شه.》 ساجده:《یعنی چه؟ مادر و پدرت که راضی هستن. نقش برادرت چیه دقیقا؟》 -:《میره به مامانم میگه این درس نمیخونه و از این حرفا.》 ساجده:《 ادم قبل از انجام کاری فکر میکنه که درسته یا غلط. تو که برنامه ریزی کردی و میدونی که هم به درست میرسی و هم به این کار ، پس نباید برات مهم باشه برادرت چی میگه. برادرت هم اگه اینو میگه یا واقعا نمیشناستت یا ، اوم... نمیدونم!》 وارد اتاق شدیم. طبق معمول روی تخت کنار هم لم دادیم. به ترتیب صندلی هایمان در مدرسه نشستیم. از سمت راست ساجده ، بعد من و بعد فاطمه. -:《برنامت چیه حالا؟》 چشمان ساجده درخشید. انگار منتظر همین سوال بود. اشتیاق و هیجان چشم هایش در لحنش هم پیدا بود. ساجده:《 آها! هی...! آره! آره! خودشه.》 فاطمه:《زیرلفظی بدم؟!》 ساجده:《هی افکارم درگیر بود که اول از کدوم شروع کنیم، اما الان انگار میدونم. از تو شروع میکنیم حانی!》 -:《چیو میخوای از من شروع کنی؟》 فاطمه:《لابد جنگو! باید عادتت بدم به دیدن ژانرای دیگه. اینقدر جنگی دیدی که میترسم ازت!》 ساجده :《الان منو بیخیال. از چند روز قبل دارم تحقیق میکنم.》 بلند شد و به طرف میز رفت. همانطور که کاغذ لول شده ایی را باز میکرد به حرف هایش ادامه داد. ساجده:《ببینین نقشه مو. حساب شده و دقیق. تصمیم گرفتم از خود حاج قاسم بپرسم که چجوری تو محل به بقیه معرفی کنیمش و اونم راهو نشونم داد.》 نگاه های گنگ من و فاطمه گواه این بود که هیچی نفهمیدیم. ساجده:《تصمیم گرفتم از حاج قاسم شروع کنم تا به خودش برسم. ویژگی هاشونو نوشتم و دسته بندی کردم. بعد گفتم خب چطوری باید اینا رو به بقیه انتقال بدم تا هم خودم و هم بقیه اون ویژگی ها رو در خودشون به وجود بیارن و بهش برسن.》 فاطمه:《بزن دست قشنگه رو!》 ساجده را تشویق کردیم و او هم تعظیم کرد. بعد صدایش را مثل مجری های رادیو تغییر داد و گفت. ساجده:《الان فقط باید یه کار کنیم و اون اینه که اجرا کنیم. قدم به قدم میریم جلو و هر روز یه حرکت تازه میزنیم!》 -:《خب ارتباط اینا به من چیه؟ گفته بودی از من شروع میکنی. من جوونم! آرزو دارم!》 ساجده:《یکی از ویژگی های حاج قاسم بصیرت بوده. یعنی میدونسته چی درسته و بهش عمل میکرده. نمیزاشته کسی نظرشو عوض کنه. یادته بهت گفتم تو وقتی میدونی یه کاری درسته و خانوادت هم میگت درسته، دیگه نباید به حرف برادرت توجه کنی؟ خب اینم همینه! رهبری تو یکی از خطبه ها... بزار ببینم... اها ! مورخ ۹۸/۸/۸ گفتن که آدم بی بصیرت مثل آدم نابیناست. نمیخوام بگم برادرت دشمنته. نه اصلا! اما نباید نظرتو عوض کنی. بهش نشون بده که میتونی. 》 -:《اوهوم.... . جمله خیلی سنگین بود. سه روز سکوت!》 فاطمه:《 خب الان باید چیکار کنیم؟》 ساجده:《ماموریت ها اینطوریه که : اول از همه باید درمورد نقش شهید سلیمانی در منطقه بحث کنیم. دوم باید درمورد سلیمانی های گام دوم و بیانیه ی ۹ دی صحبت و تحقیق کنیم و نشر بدیم به طریقه های ممکن. سوم هم اینکه وصیت نامه ی حاج قاسم رو گروهی بخونیم و در مورد ولایت فقیه و استکبار ستیزی و دشمن شناسی هم اطلاعات جمع و جور کنیم. 》 -:《داداشم و دوستاش هم باید کمک کنن. به اونا هم میگم. فکر از ما اما عمل شریکی.》 فاطمه:《 اره. خدایی این همه کار از ما بر نمیاد.》 این داستان ادامه دارد... 🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 ____________________ 🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار 🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e