33.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#جهاد_علمی۴ 📚
یه وظیفه و بار مهم بدوشته
یه بازخوانی شنیدنی و کاربردی از رفتارعلمی الگوهای موفق ،صوت رو گوش کن و بین دوستانت نشر بده🌐✌️
🎙گوینده عزیز: آقای محمدحسن منصوری
____________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966
شما از الگوهای تاریخی مثل امیر کبیر چی میدونین؟
#اسوه_های_انقلاب
بازخوانی ویژگی های رفتاری و تشکیلاتی اسوه ها در نهضت و انقلاب اسلامی
#سالروز_شهادت_امیر_کبیر۱
________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966
10.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برکت کل سال ما از فاطمیه ست ...🥀
⬅️امام صادق علیه السلام :
هر کس به #شناخت حقیقی فاطمه علیها السلام دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است ...
______________
مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966🏴
زيارة فاطمة الزهراء عليها السلام :
✦❀•┈┈•✦❀✦❀•┈┈•✦❀
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ حَبيبِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَليلِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ صَفىِّ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمينِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَفْضَلِ اَنْبِياءِ اللهِ وَرُسُلِهِ وَمَلائِكَتِهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ الْبَرِّيَةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سِيِّدَةَ نِساءِ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ وَلِيِّ اللهِ وَخَيْرِ الْخَلْقِ بَعْدَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدّيقَةُ الشَّهيدَةُ ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الرَّضِيَّةُ الْمَرْضِيَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْفاضِلـَةُ الزَّكِيـَّةُ ، اَلسـَّلامُ عـَلَيْكِ اَيَّتـُهَا الْحَوْراءُ الاِْنْسِيَّة
⬅️از علما نقل شده ایام فاطمیه رو توجه و دقت ویژه داشته باشید ، که برکت کل سال ما شیعیان بدست بی بی دوعالم هست🥀
ارسالی از #دختران_زهرایی🍃
_________________
مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966🏴
40.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعوتید به #روضه_مادر🥀
جوان و نوجوان مومن ، حب و بغضش با حب و بغض امام تنظیم شده، خصوصا اگه میزانِ سنجش حب و بغض ما براساس رفتار بی بی دو عالم باشه ،اونوقت قصه ی در و مادر فقط بعد احساسی نداره که میشه سندی محکم برای شیعه که بشناسه و بسنجه رفتار و اعمال افراد رو براساس نسبتشون با فاطمیه و محبت مادر
⬅️به همتِ رهبران نوجوان :
امیرحسین زیارتی
ابوالفضل قربانی (مداح)
سید محمد صالح نژاد
علیرضا برزگر
علی اصغر خلیلی
#هیئت_مجازی🎤🏴
__________
مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966🏴
⬅️سری پستهای «« #رسم_رهبری»»
رسم رهبری رو از شهید مصطفی چمران یاد میگیریم که...
✴️ قسمت اول: #فتح_قلب ۳
______________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
#سالروز_شهادت_امیر_کبیر۲
یه رهبر تشکیلاتی با آسیب شناسی درست ...
#اسوه_های_انقلاب
____________________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/5662966
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
#قهرمان_من خاطراتت میزند اتش به قلب و جان من حامد با شادی از اتاق بیرون امد و شروع کرد به دور زدن
#قهرمان_من
حامد
قطره های ریز باران روی شیشه ی عینکش ، یکی پس از دیگری جا خوش میکردند. نایلون های بزرگ را در دست گرفته بودیم و در کوچه ها با هم میرفتیم.**امروز قرار بود که یاد حاج قاسم فقط به محله ی خودمان محدود نشود** ، و به جاهای دیگر هم سر بزنیم. از سکوتی که بین مان بود خوشم نمی امد. همیشه با او حرفی برای گفتن داشتم.
حامد:《بگو ببینم تو تحقیقاتت به چیا رسیدی؟》
حانیه:《همدلی یعنی اینکه موقع سختی مشکلات بقیه رو درک کنیم و بعد از درک اونا بهشون کمک کنیم. همدلی شرط اصلی پیشرفت کشوره. اینو رهبری گفته. در دین هم کلی به این مطلب سفارش شده که ثواب داره.》
حامد:《باریک الله. اما باید عمل هم بکنی. حفظ کردن خالی ارزش نداره.》
حانیه:《صد البته.》
با دستی که روی شانه ام خورد برگشتم و با چشمان خسته اما خندان بیدل مواجه شدم.
حامد:《سلام پسر چطوری؟》
بیدل:《سلام برادر. شما خوبی؟ سلام خواهر شما خوبی؟ ما خوبیم شکر.》
حانیه:《سلام خسته نباشید.》
بیدل:《ممنون. شما کجا؟ اینجا کجا؟》
حامد:《با بچه های محل و هیئت و مسجد پول جمع کردیم و به نیت حاج قاسم این بسته های خوراکی و مواد غذایی رو تهیه کردیم. البته پیشنهاد رضا بود که تو خیابون به کسانی که نیازمندن بدیم.》
بیدل :《چه کار خوبی! اجرتون با حضرت زهرا. منم بیام کمک تون؟ البته یه سری محله میشناسم که اونجا هم مبتونیم بدیم.》
حامد:《چه عالی!》
تا نزدیک غروب کارمان طول کشید. البته بیدل یک ساعت بعد رفت چون کار داشت. من و خواهرم بعد از انجام کارمان به سمت محله ی خودمان در حال حرکت بودیم که حانیه بی هوا پرسید:《داداش یه سوال میپرسم لطفا جواب بده.》
حامد:《باشه بپرس.》
حانیه:《مگه کار برای رضای خدا و بنده ی خدا خوب نیست؟ مگه کار برای حاج قاسم خوب نیست؟ پس چرا نمیزاشتی و هی سعی میکردی جلومو بگیری؟》
حامد:《خودت چی فکر میکنی؟》
حانیه:《نمیدونم... ولی ساجده میگه ممکنه تو منو خوب نشناخته باشی و ندونی که من از پس همه کارام بر میام.》
تک خنده ایی کردم و گفتم:《نه اینطور نیست. میدونم که تو خیلی قوی تر و سخت کوش تر از اونی هستی که به نظر میای. اینا همه یه جور امتحان بود.》
حانیه:《وا داداش! چه امتحانی؟ درس نداده امتحان میگیرن مگه؟》
خندیدم:《نه! تو درستو خوب بلد بودی! قبول شدی!》
حانیه:《گیج کردی منو.》
حامد:《فقط میخواستم ببینم که تو چی کار میکنی. با حرف من جا میزنی ، یا با تلاش بیشتر به سمت هدفت میری و هیچی برات مهم نیست. حانیه خانوم گل! شما نشون دادی که پای اهداف و ارمان های درستت می مونی و جا نمیزنی.》
حانیه:《اوهوم. جالب بود.》
جلو تر رفتیم و به چهار راه رسیدیم. حانیه اشاره زد:《اونجا رو ببین! چرا چسبیدن به اتوبوس؟!》
نگاهم به سمت اتوبوس سبز رنگی که پشت چراغ قرمز ایستاده بود و چند بچه ی کار به اگزوز ان چسبیده بودند، جلب شد. همان لحظه که یکی از انها در دستش فوت کرد، فهمیدم از سرما به ان اگزوز خفه کننده پناه اوردند. بسته هایمان تمام شده بود اما پول داشتم. حانیه نگاه معنا داری بهم انداخت و گفت:《داداش یادته قبلنا تو محرم موقع دسته روی، شیر کاکائو داغ چقدر می چسبید؟!》
بزرگترین لبخندم را زدم. با زبان بی زبانی حرفش را زد . معلوم بود فقط تحقیقاتش را حفظ نکرده... فهمیده! عمیقا هم فهمیده!
حامد:《ابجی با پیاده روی تا خونه چطوری؟!》
به نشانه ی تایید سر تکان داد. دستش را گرفتم و به سمت قهوه خانه ایی که همان نزدیکی بود بردم. به پیشنهاد حانیه به تعدادشان شیر کاکائو سفارش دادم. بعد از اماده شدن سفارش ها همراه لیوان ها به سمتشان رفتیم. حانیه صدایشان زد:《بچه ها! شیر کاکائو دوست دارین؟! کیک هم گرفتیما!》
یک گوشه نشستند و کمک شان کردیم بنوشند.
کارمان که تمام شد ، دیگر شب شده بود. رضا تماس گرفت:《الو برادر سلام. کار ما تو محله تموم شد کار شما تموم نشد؟》
حامد:《چرا شد. حاج قاسم یه جا فرستاده بودتمون ، اونجا مشغول بودیم. 》
رضا:《واضح حرف بزن بفهمم.》
حامد:《خصوصیه. بین من و حانیه و حاج قاسم. خدا هم که شاهده و همه جا هست.》
رضا:《باشه نگو. اجرتون با حضرت مادر.》
خداحافظی کردم و به سمت حانیه برگشتم. گونه هایش از سرما گل انداخته بود. اما مطمئن بودم که ته دلش آتش بازی به راه بود.
حامد:《ابجی! از هر جایی که خلوت بود تا خونه رو پایه ایی مسابقه دو بدیم؟!》
سر تکان داد. چشمان حانیه نور داشت... ستاره ی چشمک زد داشت... روشن بود...! حانیه ی امروز با حانیه ی یکی دو هفته قبل فرق کرده بود. بزرگتر ، پخته تر و آگاه تر شده بود. حاج قاسم بیش از پیش در قلب و روحش نفوذ کرده بود. ویژگی های ایشان را فهمیده بود و اشتیاق عمل داشت. من هم فرق داشتم با حامد یکی دو هفته ی قبل.
فرقم این بود که به داشتنش بیشتر افتخار میکردم. البته حاج قاسم تا ابد قهرمان من بود و خواهد بود.
🔰 #قسمت_پایانی
______
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
32.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 برنامه رادیویی مکتب حاج قاسم
🎙بخش سوم: ویژگی های مکتب حاج قاسم در الگوی رفتاری و خاطرات ایشان
✴️ گوینده نوجوان: آقای علیرضا عزیزیان
#نشر_حداکثری
________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
🔰خاطره تشکیلاتِی
کمک مومنانه ی #سلیمانی_های_گام_دوم
سرکار خانم فاطمه ابراهیم زاده
#مثل_آوینی
__________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
💥 مسابقه #سوال_هفته
⬅️ پاسخ سوال رو از پستهای ارائه شده در کانال میتونین پیداکنین😉
⏰مهلت ارسال پاسخ تا ساعت ۲۲ امشب
🆔@mezmar_nojavan_1
🆔@mezmar_nojavan2
✔️ #اخلاق_تشکیلاتی
__________
🔆مدرسه تربیت تشکیلاتی نوجوان مضمار
🇮🇷 https://eitaa.com/joinchat/566296620Cb6b44ca14e
مرکز اردویی تربیتی فصل نو نسل نو
💥 مسابقه #سوال_هفته ⬅️ پاسخ سوال رو از پستهای ارائه شده در کانال میتونین پیداکنین😉 ⏰مهلت ارسال
جواب مسابقه #سوال_هفته رو میتونی با جستجوی هشتگ #اخلاق_تشکیلاتی پیدا کنی و به ادمین ها بفرستی و برنده این هفته باشی👌