8.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️شبکه بی بی سی توسط ارتش سایبری سربازان امام زمان هک شد!
🔹اونا ۱۰ ثانیه مزخرف خودشون پخش کردن ما یک دقیقه..
با آل علی هرکه در افتاد!
ور افتاد!
اخبار 20:30🔻
https://eitaa.com/joinchat/3009020040C86131a7311
⚡️خاک_های_نرم_کوشک1
⭕️عنایت ویژه #حضرت_زهرا (سلام الله علیها)
ڪل گردان زمین گیر شده
بود😔هیچ راهی نداشتیم
عبدالحسین سرش رو
روی خاڪهای نرم ڪوشڪ گذاشته بود.
بعد مدتی سرش رو بالا
آورد در حالی ڪه خیلی
دگرگون شده بود و
حال عجیبی داشت.📿
گفت:
هرڪاری میگم دقیق انجام
بده با دست به سمت
راست اشاره ڪرد و گفت
۲۵ قدم به این سمت
برو و بعد حدود ۴۰ متر به
سمت عمق دشمن
حرڪت ڪن و گردان رو ببر همونجا.
اصلا با عقل جور در
نمیومد با بی میلی ڪاری
ڪه گفت انجام دادم 😞
بعد از این ڪه به نقطه مورد
نظر رسیدیم
با چند نفر آر پی جی زن اومد جلو
با دست به یڪ نقطه
اشاره ڪرد 👈و گفت بعد از
شنیدن صدای الله اڪبر من به
این نقطه شلیڪ ڪن
و بلافاصله حمله رو شروع میڪنیم.
عبدالحسین سرش را بلند
ڪرد رو به آسمان. دعایی هم
زیر لب خواند. 📿
یڪ هو صدای نعره اش
رفت به آسمان؛ الله اڪبر!
پشت بندش آرپی جی ها
شلیڪ شد و بلافاصله با صدای تڪبیر حمله شروع شد.
قبل از اینڪه دشمن به خودش بیاید، تارو مار شد.
(ادامه 👇👇👇)
⚡️خاک_های_نرم_کوشک2
فردای آن روز برگشتیم
به منطقه همونجایی ڪه زمین گیر شده بودیم. به سمت راست نگاه ڪردم و
۲۵ قدم به پیش رفتم ڪه
رسیدم به یڪ معبر خاڪی ڪوچڪ ڪه بین انبوهی از
موانع قرار داشت.😳
در واقع ڪار عراقی ها بوده
برای رفت و آمد خودشان و خودروهاشان. ما هم
درست از همین معبر رفته
بودیم طرف آنها.
بی اختیار انگشت به دهان
گرفتم و زیر لب گفتم: الله اڪبر!!🤔
بعد حدود چهل متر
آن طرف تر موانع تمام
می شد و درست می رسیدی
به نزدیڪی یڪ سنگر و
نفر بری ڪه ڪنارش بود و
آن نفربر فرماندهی بودو
آن سنگر هم سنگر
فرماندهی ڪه همان اول
با آرپی جی زدیم.
حالا دیگه مصمم بودم بفهمم جریان از چه قرار بود.
وقتی برگشتیم سریع رفتم
سراغ عبدالحسین باڪلی
اصرار ازش خواستم
تا بگه ماجرا چی بوده، می دونستم چون سید
هستم روم رو زمین نمیزنه
و همینطور هم شد.
در حالی ڪه اشڪ از
چشماش جاری شده بودگفت:
اون لحظه ڪه صورتم را
گذاشتم روی خاڪ های
نرم اون منطقه و متوسل شدم
به وجود مقدس خانم
حضرت #فاطمه_زهرا (سلام الله علیها).
خیلی حالم منقلب شده بود و
با تمام وجود از حضرت
خواستم راهی پیش پای ما بگذارد.
در همان حال و هوا ناگهان
صدای خانمی به گوشم رسید، صدایی ملڪوتی ڪه جانی
تازه به آدم میبخشید.
هرچه دیشب به تو گفتم
ڪه چه ڪاری انجام بدی، همه
از اون خانوم بود.
بعد با التماس گفتم یا
فاطمه زهرا (س) اگر شما
هستید چرا خودتان را نشان
نمی دهید:
فرمودند: الان وقت این
حرفها نیست، واجب تر این
است ڪه وظیفه ات را انجام بدهی.
عبدالحسین نتوانست
جلوی خودش را بگیرد و زد
زیر گریه.😭
حالش ڪه طبیعی شد گفت
راضی نیستم این قضیه رو به احدی بگی مگر برای آینده ها...
🍃#شهید_عبدالحسین_برونسی
📚#خاڪ_های_نرم_ڪوشڪ
@faslenour
🍃 قابلہ 🍃
🔹مشهد ڪه آمدیم، بچه ی دومم
را حامله بودم.
موقع به دنیا آمدنش،مادرم آمد پیشم.
◀️سرشب، عبدالحسین را فرستادیم پی قابله.
به یڪ ساعت نڪشید، دیدیم
در میزنند. ⏱
خانم باوقار و سنگینی آمد تو.
از عبدالحسین ولی خبری نبود.
◀️ آن خانم نه مثل قابلهها، و نه
حتی مثل زنهایی بود ڪه تا آن موقع دیده بودم.
بعد از آن هم مثل او را ندیدم.
آرام و متین بود، و خیلی
باجذبه و معنوی.📿
آنقدر وضع حملم راحت بود ڪه آن
طور وضع حمل ڪردن برای همیشه یڪ چیز استثنایی شد برایم. 😔
آن خانم توی خانه ی ما به
هیچی لب نزد، حتی آب هم نخورد.
قبل از رفتن،
خواست ڪه اسم بچه را
"فاطمه" بگذاریم.🌺
🔸سالها بعد، عبدالحسین
راز آن شب را برایم فاش ڪرد.
میگفت: وقتی رفتم بیرون، یڪی از رفقای طلبه رو دیدم.
تو جریان پخش اعلامیه
مشڪلی پیش اومده بود ڪه حتما باید ڪمڪش میڪردم.
توڪل بر خدا ڪردم و
باهاش رفتم.
موضوع قابله از یادم رفت.
ساعت دو،دوونیم
شب یڪ هو یادقابله افتادم😱.
با خودم گفتم دیگه ڪار از ڪارگذشته،
خودتون تا حالاحتماً یه فڪری برداشتین.
گریه اش افتاد. 😢
ادامه داد: اون شب من هیچ ڪی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر ڪی بود، خودش اومده بود.
#شهید_عبدالحسین_برونسی
📚 #خاک_های_نرم_کوشک
@faslenour
1_1693801984.m4a
4.63M
📣 این صوت رزق شماست 📣
از آن ساده نگذرید! 💌
اینصوت حاوۍ یك تقلب کوچک
میباشد کھ شما را سالهایِ سال
جلو میاندازد🌿حجت الاسلام#عالی
✨ @faslenour
💚امام سجاد(علیه السلام):
✨دعاى مؤمن
🌸از سه حال خارج نيست:
🌿يا برايش ذخيره می گردد
🌿يا در دنيا برآورده می شود
🌿يا بلايى را كه می خواهد
🌿به او برسـد دفع می کند
پس یکدیگر را دعاکنیم.
لحظاتتون پر از یاد خدا
✨@faslenour
┅✿❀🍃🌸🌸🍃❀✿┅
قورباغه 🐸
💠 عملیات بدر : در منطقه هورالعظیم قرار بود عملیاتی انجام شود، اما مشکل بزرگ اینجا بود که منطقه هور کاملا آبی بود و پر از قورباغه. این حیوان در روز سروصدا می کند، اما در شب کاملا در حال سکوت است، اما به محض اینکه کوچکترین خطری را احساس کند شروع به سروصدا می کند. و این مشکل بزرگ عملیات در نیمه شب بود. چون با سر وصدای آنها دشمن را هوشیار میکند. یکی از فرماندهان می گفت به حضرت زهرای مرضیه (سلام الله علیها) متوسل شدیم. عملیات شروع شد. اما دریغ از یک صدای قورباغه. وعملیات با پیروزی و موفقیت همراه بود.
نوح و موسی را نه دریا یار شد/نه بر اعداشان به کین قهار شد؟
آتش ابراهیم را نی قلعه بود؟ /تا برآورد از دل نمرود دود؟
💠روایت از طرف یکی از فرماندهان جنگ
✨ @faslenour
⭕️ چگونه مارپیچ سکوت را بشکنیم؟
▪️ چند شب قبل در منزل داشتم شام می خوردم، یکباره صدای مبهم ولی ممتدی را شنیدم. دو سه دقیقه ای گذشت ولی صدا ادامه دارد بود. رفتم پنجره را باز کردم. صدا واضح تر شد. یک نفر از وسط کوچه فریاد می زد: «مرگ بر دیکتاتور»
🔻 کم کم یکی دو نفر دیگر هم با او همراهی کردند و شعار دادند: «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور»
با صدای بلند فریاد زدم: «مرگ بر منافق!»
🔻 چند ثانیه همه شان سکوت کردند:) طبیعتا انتظار شنیدن این شعار را نداشتند و تصور می کردند هرچقدر شعار خودشان را تکرار کنند، افراد بیشتری با آنها همراهی خواهند کرد.
لذا به محض اینکه دوباره شعارشان را تکرار کردند با صدای رسا تر فریاد زدم: «مرگ بر منافق»
چند ثانیه بعد این بار صداهای دیگری به گوش رسید: «مرگ بر ضدولایت فقیه»، «مرگ بر منافق» و...
▪️ چه اتفاقی افتاده بود؟ خیلی از ساکنین همان کوچه که مخالف شعارهای آنها بودند، احتمالا تا قبل از اینکه شعار «مرگ بر منافق» را بشنوند انگیزه ای برای شعار دادن در برابر آنها نداشتند. چرا؟ چون به اشتباه فکر می کردند اگر حرف خودشان را بزنند کسی همراهی نمی کند و در انزوا هستند. اما وقتی می بینند افراد دیگری هم هستند که با آنها همراهی کنند، ترس از انزوا از بین می رود و با خیال راحت حرف شان را می زنند.
لذا آن کسی که اولین بار شروع کرد «مرگ بر دیکتاتور» گفتن، احتمالا فهمید در کوچه خودش هم در اکثریت نیست، چه برسد به اینکه بخواهد نظام را عوض کند:) و جالب اینکه از فردایش دیگر هیچ شعاری ندادند.
▪️ نظریه «مارپیچ سکوت» همین است، یعنی در برابر «جو به ظاهر غالب» تسلیم نشوید و حرف خود را بزنید. اتفاقا در این ایام این کار ضرورت بیشتری دارد، چون جماعت برانداز که سواد و منطق درست و حسابی ندارد، فقط توهم اش زیاد است و اتفاقا باید همین توهم اش را شکست. شعار در برابر شعار، تجمع در برابر تجمع.
🔻 این جماعت نه تشکیلاتی تر از منافقین و حزب توده هستند و نه بدنه اجتماعی بیشتری از سال 88 دارند، چندی بعد نیز افسرده تر و منزوی تر خواهند شد. فقط چند روزی عرض خود میبرند و زحمت ما میدارند...
👤 امیرحسین ثابتی