#حکایت_نفرین_پدر
#دعای_مشلول
📝 امام حسین علیه السلام فرمود :
من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم ، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز ، تضرع می کرد .
پدرم فرمود : ای حسین ! می شنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است ؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور .
من در تاریکی شب در طواف به دنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم .
پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود : تو کیستی ؟ گفت : مردی از اعراب هستم فرمود : ناله برای چیست ؟ عرض کرد : گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیم را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است .
فرمود : علت و حکایت تو چه بوده است ؟ عرض کرد : پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم . هر چه راهنمائی می کرد نمی پذیرفتم و حتی گاهی او را آزار می رساندم .
روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد ، و من او را بر زمین زدم . خواست و برخیزد نتوانست ، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم ، شنیدم که می گفت : امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم .
چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفره خانه خدا رفت . من هم کارهایش را می نگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد ؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد .
بعد پشیمان شدم از او عذر می خواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند . با هم به طرف مکه حرکت کردیم ، در راه به وادی اراک رسیدیم ، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم .
این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است . امام فرمود : دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید . آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده می شود ...
آنگاه فرمود : شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند . بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد .
امام فرمود : چطور شفا یافتی ؟ گفت : در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم : ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود : شفا یافتی ، خود را سالم یافتم .
آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد ، دعای مشلول است که آن این است :
اللهم إنی أسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام ...
#مهج_الدعوات
🌷 أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
♨ اهمیت زیاد شهید حججی به نماز اول وقت
💖دنبال کار بود.یه روز اومد قنادی بهم گفت:کار جایی سراغ نداری⁉️
بهش گفتم:اتفاقا اینجا یه شاگرد نیاز داره...
میرم صحبت میکنم بیا این جا کار کنی...
یه دفعه گفت:(موقع نماز میزاره برم نماز بخونم یا نه).⁉️
به کلی جا خوردم.من فکر کردم الان میاد میگه حقوقش چقدره،بیمه میکنه یا نه⁉️ ساعت کاریش چقدره و....
شادی روح شهدای مدافع حرم #صلوات
🔰 به مناسبت ۱۸ مرداد سالروز شهادت #شهید_بی_سر
📚 منبع: کتاب حجت خدا
هدایت شده از ڪوچہ احساس
* آبگوشت*
موضوع داستان: اعتقادی
🌷 آقای شیخ حسین انصاریان میفرمود:
یه روز جمعه با دوستان رفتیم کوه.
دوستان یه آبگوشت و چای روی هیزم درست کردن.
سفرهی ناهار چیده شد : ماست، سبزی ، نون.
🌻دوتا از دوستان رفتن دیگ آبگوشت رو بیارن که یه *کلاغی از راه رسید رو سر این دیگ و یه فضله انداخت تو دیگ آبگوشت ،*
گفت اون روز اردو برای ما شد زهر مار، توکوه گشنه بودیم ،
همه ماست و سبزی خوردیم.
خیلی سخت گذشت و خیلی هم رفقا لعن به کلاغ کردن.
گاهی هم میخندیدن ولی در اصل ناراحت بودن.
وقت رفتن دوتا از رفقا رفتن دیگ رو خالی کنن ، دیگ رو که خالی کردن دیدیم *یه عقرب_سیاه ته دیگ هست❗*
و اگر خدا این کلاغ رو نرسانده بود ما این آبگوشت رو میخوردیم و همهمون میمردیم کسی هم نمیفهمید❗
اگر اون عقرب را ندیده بودن ، هنوز هم میگفتن یه روز رفتیم کوه خدا حالمون رو گرفت❗
حالت رو نگرفت ، جونت رو نجات داد❗
*👈خدا میدونه این بلاهایی که تو زندگی ما هست پشت پردهشون چیه.*
🌷 امام حسن عسکری(علیه السلام) فرمودند:
🌱هیچ گرفتاری و بلایی نیست مگر آنکه نعمتی از خداوند ، آن را در بر گرفته است
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
@koocheyEhsas
•┈┈••✾•♥️•✾••┈┈•
⭕️ دستور شاه برای اهدای مدال به شعبان جعفری معروف به «شعبان بیمخ» و اراذل و اوباش تهران برای انجام کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲🔥
🏷 سند محرمانهی دربار شاهنشاهی، ۱۳۳۲/۸/۱۶
#واقعیت_های_عصر_پهلوی
💠مسابقه کتابخوانی مجازی💠
🌹کتاب سلام بر ابراهیم🌹
برای این مسابقه ۳۳سوال طرح شده و اکثر سوالات از ۱٠٠صفحه ابتدای کتاب می باشد.
گزینه صحیح هر سوال را در برگه جداگانه ای بنویسید و به مسئول پایگاه بسیج محله ی خود تحویل دهید.
فرصت تحویل برگه های پاسخ تا روز پنجشنبه ۱۴٠٠/٠۷/٠۱میباشد.
بین کسانی که به همه سوالات پاسخ صحیح داده اند قرعه کشی انجام میشود و روز یکشنبه ۴مهرماه در برنامه یادواره ی شهدا که در حسینیه سادات (واقع در خیابان کهندژ،کوچه ۹۹) برگزار خواهد شد به نفرات برگزیده هدیه ای تقدیم می شود.
🌹یادواره شهدا ساعت۹صبح
💠مکان: خیابان کهندژ، کوچه۹۹، حسینیه سادات
💌 سهم امروزمون از یاد مولای غریب
☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺☘🌺
🔴 فرصتی فوق العاده برای بانوان آخر الزمانی
🔵 صدها مجتهد، افتخار شاگردیش را داشتند و مرجع بزرگ تمام شیعیان بود؛ وقتی مادرش از دنیا رفت به شدت می گریست! یکی از شاگردانش علت این بی تابی را پرسید؛ مرحوم شیخ انصاری در پاسخ فرمود: من هرچه دارم از برکت مادرم هست؛ بله! مادری عفیف و پاکدامن که هرگز بدون وضو به فرزندش شیر نداده بود.
🔹 نقش مادر در تربیت فرزند، اعجاز گونه هست؛ مادر انبیاء و اوصیاء از برترین زنان زمان خود بودند.
🔹 به همین جهت است که شیطان صفتان تمام سعی خود را به کار گرفته اند تا به اسم دفاع از زنان، آنان را بی هویت کنند.
🔹 امروز زنان فرهیخته، با فرزند آوری و تربیت فرزندانی در تراز یاران امام زمان، می توانند بزرگترین خدمت به بشریت را رقم بزنند و در تحقق عدالت جهانی سهم بزرگی را به خود اختصاص دهند.
🌕 معیار انتخاب همسر خود را همین مسئله قرار دهند و در دوران حمل و شیردهی و از همان دوران طفولیت فرزندشان، آنان را عاشق و دلدادۀ امامشان تربیت کنند.
#انتظار_یعنی_آماده_باش
#مهدویت