eitaa logo
فست بوک
119 دنبال‌کننده
80 عکس
26 ویدیو
3 فایل
#مجلہ‌ای پرمحتوا و بہ‌روز با؛ #لقمہ‌هاے‌خواندنے #داستانکـ #تاریخ #قندوپند #خبروتحلیل 🍃تقریبا یک پَیام روزانه http://eitaa.com/fastbook :لینک ایتا 🌹 http://Sapp.ir/fastbook :لینک سروش 🌹 🌹 ادمین: @admiin1
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺷﻌﺮﯼ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﻻﻫﻮﺭﻱ : ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﻱ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺳﺮﮔﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﯾﮏ ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺭﺍﺿﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﭼﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﮐﺴﯽ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺍﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨﮓ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﺑﯽ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ ﻣﻨﺖ ﻧﮑﺶ ﺍﺯ ﻏﯿﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﮔﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﯽ ﮔﺬﺭﺍﻧﯽ ﭘﺲ ﺷﺎﮐﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ. @fastbook📚
زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و زن لای در گیر کرد. داشت با زحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! 😏 زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: بخاطر شما چادر میپوشم.. تعجب کرد و گفت: بخاطر من؟! 😳 گفت: بله ! من چادر سر می کنم، 👈 تا اگر روزی تو به تکلیفش عمل نکرد، و نگاهش را کنترل نکرد، تو، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو نشود. محبت و اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و ی تو. 😘 من هم مثل تو هستم. تمایل به تحسین هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. 😊 و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. 🔸 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 😉 🔸 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم.. آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.☺ @fastbook📚
🌹 🌹 🚫 یکی از اخلاق و رفتاری که اکثر خانم ها دارند این است که خیلی به شوهرشون میگن؛ دوستت دارم و عزیزم و .... 💢 زن که نباید دائم به شوهرش این مدلی حرفهای محبت آمیز بزنه! اگه زن به شوهرش زیاد اینها رو بگه اتفاقا شوهرش رو خراب میکنه. 👇🌹👇🌹👇🌹👇🌹 ✅ زن باید بیشتر آقا بودن و سلطان بودن مرد رو در خونه تاکید کنه! تکرار ..... 👇🌹👇🌹👇🌹👇🌹 ✅ زن باید با اخلاق و گفتارش، آقا بودن و سلطان بودن مرد را در خونه نشان دهد و تاکید کند! @fastbook📚
اعمال شب و روز @fastbook📚
💎 در ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ. ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﻬﺎ ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ : ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﻨﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺮﻣﺘﺮ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ. ﻭﻟﯽ ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﺧﻤﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ، 😖ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﺯﺩﻩ ﻣﯽ ﻣﺮﺩﻧﺪ. ☠😬 ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ، ﯾﺎ ﻧﺴﻠﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮ ﮐﻨﺪﻩ ﺷﻮﺩ . ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻫﻢ ﺁﯾﻨﺪ.😳 ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺯﺧﻢ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻮﺟﻮﺩ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﻬﻤﺘﺮ ﺍﺳﺖ.😎 ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ... 👍 ✳️ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﺑﯽ ﻋﯿﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ، ﺑﻠﮑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻫﺮ ﻓﺮﺩ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﯾﺐ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ ﻣﺤﺎﺳﻦ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﺤﺴﯿﻦ ﻧﻤﺎﯾﺪ. ﻭﻗتی ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ می ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ، ﻭﻗتی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم... @fastbook📚
🔴‍ ده کوتاه و تاثیر گذار از الهی ای 🔹️1-قرار نیست در کاری عالی باشید تا آن را شروع کنید..قرار است آن را شروع کنید تا در آن کار عالی شوید... 🔹️2-اعتماد ساختنش سالها طول میکشد ، تخریبش چند ثانیه و ترمیمش تا ابد... 🔹️3-ایستادگی کن تا روشن بمانی ؛شمع های افتاده خاموش می شوند... 🔹️4-دوست بدار کسی را که دوستت دارد حتی اگر غلام درگاهت باشد؛دوست مدار کسی را که دوستت ندارد حتی اگر سلطان قلبت باشد...  🔹️5-هیچ کدام از ما با "ای کاش”، به جایی نرسیده‌ایم...  🔹️6-"زمان” وفاداریه آدما رو ثابت میکنه نه "زبان” ... 🔹️7-همیشه یادمون باشه که نگفته هارو میتونیم بگیم اما گفته هارو نمیتونیم پس بگیریم … 🔹️8-خودبینی، دیدن خود نیست،خودبینی، ندیدن دیگران است...  🔹️9-هیچ آرایشی شخصیت زشت را نمی پوشاند ! 🔹️10- آدمـها را به انــدازه لــیاقــت آنها دوست بدار و به انــدازه ظــرفــیت آنها ابراز محبت بدار... @fastbook📚
🚩 روز : «عَرَفَة» کلمه‌ای عربی از ماده «ع ر ف» است، به معنای ادراک، فهم و شناختن چیزی همراه با تفکر و تدبر در آثار آن. نام عرفه، از (جایی در مکه که باید در این تاریخ در آن وقوف کرد)اخذ شده و گفته‌اند که عرفات را از آن رو بدین نام خوانده‌اند که زمینی مشخص و شناخته شده در میان کوهها است در عَرَفَه، روز ، بنابر فقه شیعه، حج‌گزاران باید از ظهر تا غروب شرعی این روز را در عرفات، وقوف کنند. نزد مسلمانان از روزهای پرفضیلت سال محسوب می‌گردد و در منابع روایی، اعمالی برای آن برشمرده شده که با فضیلت‌ترین آنها است. زیارت امام حسین(ع) نیز از اعمال این روز است. خواندن بسیار سفارش شده است. 🔸 اهمیت و فضیلت: روز عرفه روز آغاز است. حج گزاران در این روز در گرد هم می‌آیند و ضمن دعا و استغفار، از توفیق در ادای فریضه مهم حج، شکرگزاری می‌کنند. نظر به اهمیت این روز، ادعیه و مناجاتی ویژه آن از معصومین علیهم السّلام و بزرگان دینی نقل شده است. از جمله مشهورترین این ادعیه، دعای امام حسین(ع) مشهور به دعای عرفه است که بسیاری از شیعیان هر ساله در نقاط مختلف دنیا، به قرائت آن در این روز اهتمام جدی دارند. از دعاهای مشهور دیگر برای این روز، دعایی است که از امام علی بن حسین(ع) نقل شده است. روایات بسیاری روز عرفه را به عنوان روزی ویژه برای معرفی کرده‌اند. 🔹احکام فقهی : در فقه شیعه واجب است حج‌گزار از ظهر روز عرفات (نهم ذیحجه) تا مغرب در عرفات وقوف کند؛ یعنی فرد حج‌گزار باید در صحرای عرفات بماند و از آنجا خارج نشود. این از ارکان حج است، بدین معنا که چنانچه حج‌گزار به عرفات نرود و دست‌کم مقداری هرچند کوتاه در آنجا نماند، حجش باطل خواهد بود. 🔸مستحبات روز عرفه برای روز عرفه در روایات برشمرده شده که برخی از آنها عبارتند از: بنابر روایات، دعا و استغفار با فضیلت‌ترین عمل روز عرفه است و در میان ادعیه، (ع) در این روز، مشهور به دعای عرفه، بسیار توصیه شده است. ، زیارت امام حسین(ع)، بیتوته در منا به این معنا که حج‌گزار شب عرفه را تا در مِنا بماند، صدقه و روزه از اعمال این روز است. @fastbook📚
🔵 🔴 🔰کوتاه بگویم اینکه: گاهی یک خودروی حادثه دیده را در معرض دید عموم قرار می دهند تا مردم با مشاهده ی آن، نسبت به پندگرفتن از این گونه حوادث و همچنین رعایت دستورات ایمنی، احساس مسئولیت بیشتری نموده و از تکرار این گونه پیش آمدهای ناگوار جلوگیری کنند. 👈گویا مثال از حکایتی است که: حوادث روزگار نیز همواره می توانند درس ها و پندهای ارزشمند فراوانی را به همراه خود داشته و برای انسان های آگاه و پندآموز، همچون آیینه ای شفاف عمل نمایند. ✅چه زیباست کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام، آن هنگام که می فرماید: «... از (حوادث) گذشته ی دنیا برای باقیمانده ی آن عبرت گیر! چرا که بعضی از آن شبیه بعضی دیگر است و پایانش به نخستین آن ملحق می گردد، اما تمام آن گذرا و ناپایدار است...» 📖فرازی از نامه ی شماره ۶۹ نهج البلاغه 🌀موضوع: عبرت گرفتن @fastbook 📚 🔰👈آرشیو«کوتاه و گویا»: @gooya_fastbook
محمد مومنی: یک وقتی یک کسی جلوی همه، از آیت‌الله بهجت (ره)پرسید: شما طی‌الارض دارید؟  ایشان چقدر ظریف جواب دادند. اگر بگویند نه خوب این دروغ است. دروغ بعضی جاها مجوز دارد، ولی هر جایی مجوز دروغ نیست. بگویند بله، باز یک محذوری پیش می‌آید. با زرنگی فرمودند: آن وقتی که ما نجف بودیم بقال‌های نجف هم طی‌الارض داشتند.  برای شادی روحشون صلوات   @fastbook📚
✔️در جهان ، محدودیت‌های دنیا وجود ندارد ✔️اگر با چشم قلبت به آخرت نگاه کنی، لذت‌های دنیا از چشمت می‌افتد! 🔸جهان آخرت چگونه جهانی است؟ یک جهان بسیار بزرگ و بسیار جذاب! هرچه انسان در این دنیا محدودیت دارد، آنجا نامحدود است! در حیات آخرت، دیگر کسی پیر نمی‌شود! در جهان آخرت، انسان مکلّف نیست و دیگر محدود نیست (البته آن کسانی که در عذاب هستند، حکم دیگری دارند) 🔸أمیرالمؤمنین(ع) دربارۀ عالم آخرت می‌فرمایند: چشم قلبت را بینداز به آن چیزهایی که برایت از آخرت وصف کرده‌اند. مثلاً نحوۀ در هم فرو رفتن شاخه‌های درختان بهشت، گل‌های آنها، نهرهای زیر پا و... چشم قلبت را بینداز تا بفهمی آنجا چه خبر است! اگر این‌طوری به آخرت نگاه کنی، نَفَست از دنیا می‌بُرد، دیگر شهوت‌هایش و لذت‌هایش تو را نمی‌گیرد. اصلاً از چشمت خواهد افتاد! (نهج‌البلاغه/خطبه ۱۶۵) 🔸واقعاً انسان این استعداد را دارد که با قدرت خیال خودش، آخرت را برای خودش به تصویر بکشد؛ قدرت خیال در انسان، خیلی قدرت عالی‌ای است. اگر قدرت را به‌کار نگیرید، حدود یک‌چهارم آیه‌های قرآن از کار می‌افتد، باید با استفاده از همین قدرت خیال، جهنم و بهشت را تصور کنیم، چون در دنیا شبیه اش وجود ندارد،[قرآن و احادیث]هم عذاب‌ها را یک‌جورهایی توصیف می‌کند، هم ثواب‌ها و نعمات بهشتی را. و علیرضا ۹۸.۲.۳۰ @fastbook📚
💎 ابو اسماعیل گوید: به امام علیه السلام عرض کردم فدایت شوم شیعه در محیطى که ما زندگى مى کنیم بسیار زیاد است . امام علیه السلام فرمود: آیا توانگر به فقیر توجه دارد؟ آیا نیکوکار از خطا کار در مى گذرد؟ و آیا نسبت به یکدیگر همکارى و برادرى دارند؟ عرض کردم : نه . حضرت فرمود: آنها شیعه نیستند شیعه کسى است که این کارها را انجام دهد. @fastbook📚
صدای مادر 😀 دیشب خواب پریشونی دیده بودم. داشتم دنبال کتاب تعبیر خواب می گشتم که مامان صدا زد امیر جان مامان بپر سه تا سنگک بگیر. اصلا حوصله نداشتم گفتم: من که پریروز نون گرفتم. مامان گفت: خوب دیروز مهمون داشتیم زود تموم شد. الان هیچی نون نداریم. گفتم: چرا سنگگ، مگه لواشی چه عیبی داره؟ مامان گفت: می دونی که بابا نون لواش دوست نداره. گفتم: صف سنگگ شلوغه. اگه نون می خواهید لواش می خرم. مامان اصرار کرد سنگک بخر، قبول نکردم. مامان عصبانی شد و گفت: بس کن تنبلی نکن مامان حالا نیم ساعت بیشتر تو صف وایسا. این حرف خیلی عصبانیم کرد. آخه همین یه ساعت پیش حیاط رو شستم. دیروز هم کلی برای خرید بیرون از خونه علاف شده بودم. داد زدم: من اصلا نونوایی نمیرم. هر کاری می خوای بکن! داشتم فکر می کردم خواهرم بدون این که کار کنه توی خونه عزیز و محترمه اما من که این همه کمک می کنم باز هم باید این حرف و کنایه ها رو بشنوم. دیگه به هیچ قیمتی حاضرنبودم برم نونوایی. حالا مامان مجبور میشه به جای نون برنج درسته کنه. این طوری بهترم هست. با خودم فکر کردم وقتی مامان دوباره بیاد سراغم به کلی می افتم رو دنده لج و اصلا قبول نمی کنم. اما یک دفعه صدای در خونه رو شنیدم. اصلا انتظارش رو نداشتم که مامان خودش بره نونوایی. آخه از صبح ده کیلو سبزی پاک کرده بود و خیلی کارهای خونه خسته اش کرده بود. اصلا حقش نبود بعد از این همه کار حالا بره نونوایی. راستش پشیمون شدم. کاش اصلا با مامان جر و بحث نکرده بودم و خودم رفته بودم. هنوز هم فرصت بود که برم و توی راه پول رو ازش بگیرم و خودم برم نونوایی اما غرورم قبول نمی کرد. سعی کردم خودم رو بزنم به بی خیالی و مشغول کارهای خودم بشم اما بدجوری اعصبابم خورد بود. یک ساعت گذشت و از مامان خبری نشد. به موبایلش زنگ زدم صدای زنگش از تو آشپزخونه شنیده شد. مامان مثل همیشه موبایلش رو جا گذاشته بود. دیر کردن مامان اعصابمو بیشتر خورد می کرد. نیم ساعت بعد خواهرم از مدرسه رسید و گفت: تو راه که می اومدم تصادف شده بود. مردم می گفتند به یه خانم ماشین زده. خیابون خیلی شلوغ بود. فکر کنم خانمه کارش تموم شده بود. گفتم: نفهمیدی کی بود؟ گفت: من اصلا جلو نرفتم. دیگه خیلی نگران شدم. یاد خواب دیشبم افتادم. فکرم تا کجاها رفت. سریع لباسامو پوشیدم و راه افتادم دنبال مامان. رفتم تا نونوایی سنگکی نزدیک خونه اما مامان اونجا نبود. یه نونوایی سنگکی دیگه هم سراغ داشتم اما تا اونجا یک ساعت راه بود و بعید بود مامان اونجا رفته باشه هر طوری بود تا اونجا رفتم، وقتی رسیدم، نونوایی تعطیل بود. تازه یادم افتاد که اول برج ها این نونوایی تعطیله. دلم نمی خواست قبول کنم تصادفی که خواهرم می گفت به مامان ربط داره. اما انگار چاره ای نبود. به خونه برگشتم تا از خواهرم محل تصادف رو دقیق تر بپرسم. دیگه دل تو دلم نبود. با یک عالمه غصه و نگرانی توی راه به مهربونی ها و فداکاری های مامانم فکر می کردم و از شدت حسرت که چرا به حرفش گوش نکردم می سوختم. هزار بار با خودم قرار گذاشتم که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنم و همیشه به حرف مامانم گوش بدم. وقتی رسیدم خونه انگشتم رو گذاشتم روی زنگ و با تمام نگرانی که داشتم یک زنگ کشدار زدم. منتظر بودم خواهرم در رو باز کنه اما صدای مامانم رو شنیدم که داد زد: بلد نیستی درست زنگ بزنی؟ تازه متوجه شدم صدای مامانم چقدر قشنگه ... یه نقس عمیق کشیدم و گفتم الهی شکر و با خودم گفتم قول هایی که به خودت دادی یادت نره. @fastbook📚