#شهادت_امام_هادی
#امام_هادی
کلام معرفت خدا به ما محق گردان
فهم شناخت اهل بیت نصیبمان گردان
دعایمان به اول ماه رجب این است
خدا زیارت هادی نصیبمان گردان
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #شهادت_امام_هادی(علیهالسلام)
◾️امشب که زمین و آسمان میگرید
◾️از بهر غریب سامرا میگرید
◾️جا دارد اگر که شیعه خون گریه کند
◾️چون مهدی صاحبالزمان میگرید
🏴شهادت جانسوز امام هادی(علیه السلام)
تسلیت باد
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
『 #چادرانه🌱』
حجاب سنگرۍ است آغشتھ به
خونِ مَن کھ اگر آن را حفظ نکنید
بهـ خون من خیانت ڪردهاید💔...
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نڪنهسهثانیہبعدنوبٺماباشہ🙂
#اݪݪّٰھم_عجݪ_ݪوݪیڪ_اݪفࢪج❤️
#اسٺادرحمانے🎤
#چقدریادمرگهستیم🙂
#خداتودریاب😇
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
هدایت شده از 🌹 یا مهدی جان ادرکنی🌹
دوستان جامعه ی کبیره دانشگاه امام شناسی هست اگر جزء برنامه ی زندگیمون بشه و بتونیم بخونیم اما با حوصله و تدبر در معانیش اون وقت شاید به گوشه ای از عظمت اهل بیت علیهم السلام پی ببریم جامعه ی کبیره از لبان و لسان آقا امام هادی علیه السلام تلاوت شده
شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد
😭🥺🖤🖤🖤🖤🖤🖤
دوستان عزیز
به مناسبٺ شهادٺ مولا هادی، امشب پارٺ نداریم ولی شب لیله الرغائب، جبرانی خواهیم داشت
عرضم به حضورتون یه چند شب میخواییم بریم حال و هوای مسجد و رجب
متن داریم.داستانک داریم اونم به زبون معیار که هم راحته هم روون^^
هدایت شده از ••شبِسـوُم••
بسم رب الشهدا
داستانۍ کوتاه:
آفتاب زمستون ،دوباره بساطشو پهن کرده بود رو زمین. مثل همیشه نه گرما داشت و نه قشنگی.
فقط عین مترسک سر جالیز، نشسته بود تو دل آسمون.
پاهامُ دراز کردم. چندتا تیکه هیزم انداختم وسط آتیش و عکستُ از زیر متکا کشیدم بیرون.
خاک دیوار ریخته بود روی صورتت. ها کردم و با بال روسری سرخم، صورتتو تمیز کردم.
تو همیشه از کثیفی بدت میومد. خوب یادمه وقتی بچه بودی و با گربه،کفترای محل بازی میکردی یا وقتی از مدرسه میومدی و فوتبال بازی کرده بودی،محال بود دست به آب نری و دست و روتو نشوری.
یادش بخیر. تو چله زمستون یخ حوضُ میشکستی واسم تا باهم لباس بشوریم. تو مال خودتو میشستی و من مال خودمُ آقات.دستات از زور سرما سرخ میشد ولی دست از کار نمیکشیدی.اصلا انگار به خودت قول داده بودی منجمد شی ولی دست منِ پیرزنُ ول نکنی!
سیا؛ یادته چقدر غر میزدی سر آقات که بخاری نفتیُ درست کنه تا دستای من دیگه یخ نزنن؟هعی... یادش بخیر، این دم آخر رفتنت، خودت آستین بالا زدی و افتادی به جونش! انقدری با پیچ و مهره هاش بازی کردی که تهش پوکی منفجر شد!
چقدر خندیدیم اون روز. و چقدر هم آقات فوشت داد که بچه شونزده ساله را چه به بخاری نفتی تعمیر کردن! اخه بچه تو ببین میتونی اسم ننه بابایت را از آخر به اول بگی که اومدی پای بخاری؟! بخاری مفتِ یا پول من چرک کف دست،که زدی ناقصش کردی؟!
او حرص میخورد و غر میزد ولی تو ساکت بودی و ریز ریز میخندیدی!یادمِ فرداش رفتی مغازه مش رجب؛با سکه های تو قلکت و پول هایی که از من کش رفتی، یه چراغ خریدی تا مثلا جبران کنی.
به متکا تکیه میدم و عکستو بغل میکنم. اون روز قبل از اینکه آقات بیاد، رفتی مسجد محل. میگفتی فرماندتون گفته:(حتی اگه اجل بالا سرتونه،یه ماچ پس کلش بزنید و بپرید مسجد! )
تو همیشه از ده سالگی کارت رفتن تو مسجد و بسیج بود.اولاش با خودم میرفتی،بعد کم کم رشد کردی و اونجا شد خونه دومت.انقدری که بعضی شبا فرمانده با اردنگی میانداختت بیرون.
شب که شد، با قیافه آویزون برگشتی. انقدر تو هپروت بودی که شام نخوردی و یک راست خوابیدی. این رفتار ها ازت بعید بود . تو، توی بدترین موقعیت ها، همیشه سعی میکردی سرحال باشی و ما را بخندونی؛ اما اونشب عجیب ساکت بودی.واسه خاطر همین آقات از همون شب شک کرد بهت. خودت که خوب میدونی، او مو از ماست میکشه.واسش سخت نبود دلیل حال بدتو بفهمه.
با چهارتا دید و بازدید گرفت دلیل ناراحتیت چیه. تو میخواستی بری خرمشهر ،جنگ! اخماش رفت تو هم، میگفت خودش میره ولی تو نباید بری. اون پیره و تو جوون.لااقل اگر بنا به مردن باشه، خودش بمیره و تو بمونی کنار من! یادته؟ وقتی نشستی سر سفره هم،همینو بهت گفت.
روز بعد هی با آقات پچ پچ میکردی. وقتی هم رفت مغازه، دو ساعت بعدش شال و کلاه کردی و رفتی دنبالش. اون روز من میدونستم قراره راضیش کنی به رفتنت. شب که جفتتون باهم برگشتید؛ از لبای تا بناگوش بازت ،فهمیدم راضیش کردی. چطوریشُ خدا عالمه!
چیزی مثل این متنی که به مناسبٺ شهادت ام بنین س نوشتیم^^
#تلنگر
بچهحزباللهیهادچارعُجبشدهاند
عُجبیعنیخودپسندیوخودشیفتگی!
یعنیمنازهمهبهترم...(:🌿
#شهیدانه
#شهید_مرتضی_آوینی✨
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
میگنچرامیخواۍشهیدشۍ؟!
میگہدیدیدوقتۍیہمعلمرودوستدارۍ
خودتومیڪشۍتوکلاسشنمره²⁰بگیرۍ
ولبخندرضایتشدلتروآبڪنہ؟!
منم
دلمبرالبخندخدامتنگشدھ(:
میخوامشاگرداولڪلاسشبشم
_شھیدحمیدسیاهڪالۍمرادۍ🌱
#شهیدانه
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
#عاشقانہهاےالهے..♥️
.
.
همسرشون مےگُفتند:↓
بعضے از روزهاے جمعہ
تلفنِ همراهش خاموش بود📲
وقتے دلیلش رو مےپرسیدم
مےگفت:
ارتباطم رو با دنیآ کمتر میکُنم
تا امروز کہ متعلق
بہ امامزمانم -عج- هست
بیشتر با امامزمان باشم
بیشتر بہ یاد امامزمان باشم.. :)🙃
#شهید_حججے
#ازشهدابیاموزیم
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
فٖـاطِمےهاوَحُـღـینےها؎ِزَمانـِـہ
#عاشقانہهاےالهے..♥️ . . همسرشون مےگُفتند:↓ بعضے از روزهاے جمعہ تلفنِ همراهش خاموش بود📲 وقتے دلیل
+جمعه که هیچ بیاین حداقل تو روزای خاص و معنوی گوشیامونو بذاریم کنار.. یه خورده بیشتر با خدا و اصلا خودمون خلوت کنیم...
+بعضی وقتا که بی قراری میکنی.. دلت خدا رو میخواد.. یه چند دقیقه رو به قبله بشین فقط همین جوری باهاش حرف بزن.. اصلا گریه کن.. بگو خدا؟؟ کجایی.. دنبال آغوش امنتم!..(:
╭━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╮
♡@fatamihay_Zamane♡
╰━⊰❀❀🦋💙🦋❀❀⊱━╯
دوستان از دیجی کالا اول که خرید نکنید دوم که شکایت کنید