جَذَوات | فاطمه داداشی
🔺دقت کنید من در مقام ارزشگذاریِ میل و رغبت افراد نیستم. در مقام توصیف میگویم اگر عدهای میل به موس
من اتفاقا با عمدهی موزیکویدیوهایی که دربارهی اهلبیت ساخته میشود (که عمدتا هم توسط همین مادحین است) موافقم.
مساله این است که هرچیز جای خودش را دارد.
نه موسیقی و خوانندهاش را به مثابه هیات و مداح بدانیم (گرچه خوانندهاش مداح هم باشد)
و نه هیأت را با کنسرت اشتباه بگیریم.
🔺قرار بود امشب به مناسبت سالروز قیام مردم سیستان به خونخواهی حسین علیهالسلام دیوارنگارهی ولیعصر تغییر کند و مراسمی با حضور حاج حسین یکتا و کنشگران مذهبی و هیأتی برگزار شود، و به این بهانه نیز مطالبهی رسیدگی به آبرسانی برای مردم سیستان انجام بشود، که....
#زخم_سیستان
🔺یکنفر نیست بگوید معیار مصلحتسنجی چیست؟
ذائقهی آن مسئول امنیتی یا تشخیص شخصیِ این وزیر و خوشآمد آن نهاد؟ تا کجا؟
❌ مصلحت نیست!
#زخم_سیستان
🔺 طرح پرسشی که پاسخ به آن ساده نیست؛
«انسانها در موقعیتهای مرزی بر چه اساسی عمل میکنند؟»
@Jazveh_fatemedadashi
جَذَوات | فاطمه داداشی
🔺 طرح پرسشی که پاسخ به آن ساده نیست؛ «انسانها در موقعیتهای مرزی بر چه اساسی عمل میکنند؟» @Jazveh
🔺لحظهی آشکارگی انسان
✍️ #فاطمه_داداشی
این چند روز توصیف این لحظه را به بیانهای مختلف زیاد شنیدهایم. من اما میخواهم به بهانهی این تصویر، پرسشی را پیش روی شما قرار دهم. پرسش من دربارهی این تصویر خاص نیست؛ بلکه درباره موقعیتی است که نام آن را موقعیت مرزی میگذارم.
ما آدمها اگر اتفاقی مزاحم روال عادی زندگیمان نشود، تقریبا شبیه به هم زندگی میکنیم. فارغ از اینکه در چه فرهنگی زیست میکنیم و به کدام هنجارها و ارزشها معتقدیم، روال طبیعی زندگی با همهی چالشها و افت و خیزهایش، کنشهای ما را بر اساس همان ارزشها و عادات خلق میکند.
اما منظور من از آن اتفاقی که مزاحم روال عادی زندگی میشود، یک ماجرای چالشی و یا حتی درد و رنج خاصی در زندگی نیست. اگرچه میتوان با گسترش معناییِ موقعیت مرزی، این چالشها را نیز شامل بشود (چنانکه برخی اگزیستانسیالیستها به آن قائلند).
من اما دربارهی رخدادی صحبت میکنم که موقعیتی را خلق میکند که در آن، فرصتی برای تأمل و آزمایش و بررسی محاسن و معایب انتخابم را نخواهم داشت. موقعیتی برای انتخاب میان دو جهت متناقض، در یک لحظه. اما این لحظه چگونه رقم میخورد؟
تاریخ به ما نشان داده انسانهای مختلف در موقعیتهای اینچنینی لزوما متناسب با آگاهیها و ارزشها و هنجارهای غالبشان و آنگونه که سالها زیستهاند و ظاهراً از آنها انتظار میرود عمل نمیکنند. در اتمسفر دینی خودمان نیز روایتهای زیادی از کسانی شنیدهایم که در لحظهای خاص کنشی انجام دادهاند که از آنان بعید بهنظر میرسیده؛ لغزشی از زاهد عابد یا خیزشی از فاسق فاجر.
حالا وقت طرح این پرسش است: انسانها در موقعیت مرزی، بر چه اساسی عمل میکنند؟
من قرار نیست در اینجا به این پرسش پاسخ بدهم. هدف من طرح یک پرسش برای تأمل بیشتر است. این پرسش زمانی ضرورت خودش را نشان میدهد که بدانیم در این موقعیت احتمالا آموختهها و دانش نظری ما نهتنها بکار نمیافتد، بلکه پس از واقعه احتمالا اگر به بایدها و نبایدها و لوازم انتخابمان دقت کنیم شاید اساسا چنان تصمیمی اتخاذ نمیکردیم.
اجمالا به این نقل از امیر مومنان علیهالسلام اشاره کنم که فرمودند؛ «در دگرگونی احوال، جوهرهی انسان آشکار میشود».
«دگرگونی»، مرز تغییر وضعیت است. مرزی که به بیان امیر مومنان، جوهرهی انسانها را آشکار میکند. میتوان گفت دانش و بینش و کنش انسانها در طول زندگی نمیتواند نمایانگر جوهرهی وجودی آنها باشد؛ بلکه آنچه که در موقعیت مرزی دست به گزینش آن میزنند لحظهی آشکارگی جوهرهی وجودی انسان است.
حالا در امتداد این نقطه از بحث میتوان به فرضیهها و نتایجی دست یابیم که شاید جهان معرفتی و معنایی ما را از «انسان»، «دین» و «زندگی» نیز تغییر دهد!
@Jazveh_fatemedadashi