برای مرد۱:۲۰
باید برای همگان سوال شود
این چه عزت و محبوبیتی است که خدا به یک انسان معمولی و غیرمعصوم داده است! به یک بچه روستایی، به کسی که از شهرت فراری بود، به کسی که در دنیای قدرت وقتی به او پیشنهاد نامزدی برای ریاست جمهوری شد، گفت: من سربازم کاندید گلوله هام! به کسی که اهل جذب فالوئر نبود، برای جذب هم تلاش نمیکرد. مخفی بود، گریزان بود، از دوربین، از خبرنگار، از شو بازی کردن...
علت این نفوذ در قلوب چیست؟
عبادتش، جهادش، اخلاصش، همه و همه جای خود مهم و محترم، اما باید به این پرداخت که او در برابر ظالم در هر جای جهان که می ایستاد قطعا و بلادرنگ از مظلوم دفاع میکرد. حتی وقتی کُردهای عراق از او کمک خواستند بی درنگ به یاریشان شتافت. زنان ایزدی، کودکان سوری، کودکان یمن و...
شما از مظلوم در برابر ظالم دفاع کنید، خدا از عزت خودش به شما بی حساب عطا می کند. بخاطر همین ظالمترین دولت جهان، یاور مظلومان را شبانه، غریبانه در ساعت ۱:۲۰ موشک باران کرد.
#زادبر
فاطمهی سلطانی:)
برای مرد۱:۲۰ باید برای همگان سوال شود این چه عزت و محبوبیتی است که خدا به یک انسان معمولی و غیرمعص
و من فکر میکنم همهچیز این آدم از ولایت پذیری شروع شد؛
عاقبت بخیریش
مفیدبودنش
تلاشش
دغدغهاش...
حتی تو وصیتنامهاش هم چندین بار به ولایتپذیری اشاره کرده.
بیاید روش حسابی فکر کنیم...
بنظرم میشه معمولی بود، بچه روستا بود و با ولايت پذیری حاج قاسم شد...
حاج قاسم انسان بود مثل همهماها؛ فقط روی ضعفهاش کارکرد، ولیِ خودش رو تنها نذاشت و شد علمدار...
.
حاج قاسم شدن کارآسونیه
حاج قاسم موندن کارسختیه
یکی از معلمهای خوبمون گفته باشگاه
کتابخوانی شرکت کرده،☺️😍
خیلی خوبه این؛ اتفاقا ماهم برنامشو داریم 😍
سکانس اول:
خانه همچنان بهم ریختهاست؛ امروز نوبت پذیرایی بود، فرشرا جمع کردم، مبلهارا جابه جا کردم بعد از جارو دیگر توان طی کشیدن نداشتم، البته کثیفبودن طی دلیل ادامه ندادنم بود، طی را در سفید کننده خیساندم تا برگردم و به تمیزکاری ادامه دهم...
.
وسط تمیزکاری خانه دوستم پیام داده بود:
"برات خوشحالم رفیق ان شاء الله که جور بشه بری..."
برایش نوشتم "کااااش که بشه، میدونی که چقدر آرزوشو دارم، ولی هرچی خیره"
.
همان لحظه روی گوشیام پیامشان آمد:
"متاسفانه به دلایلی که قبلا عرض کردیم امکان حضور شما فراهم نشد....."
.
ناراحت شدم؟ نه!
فقط اشک شدم و اشک... گفتم خدایا پس چرا هنوز دلم گواهی میده که میشه؟ یا دل من مشکل داره یا داری امتحانم میکنی...
.
به دوستم پیام دادم و گفتم "زهرا پیام دادن گفتن نمیشه..."
دلداریام میداد و میگفت ناراحت نباش...
راستش را بخواهی ناراحت نبودم، چون هنوز باورداشتم میشود و ازطرفی به یاد حرف شهید چمران و علمالهدی افتادم که مهم اینه حرف ولیفقیه زمین نمونه، دیدنشون خوبه اما عمل کردن به صحبتهاش مهمتره...
دلم خوش بود چند روز دیگر قراراست یکی از سفارشات آقارا درحد توانم انجام دهم و همین آرامم میکرد وگرنه که خودم میدانم ازاین خبر دیوانه میشدم...
خب مگر چندبار دیگر درعمر آدمی پیش میآید که به او بگویند به دیدار رهبری دعوتی...
اتفاقی نادر برای من که آرزوی دیدن آقا را سالهاست باخودم اینور و آنور میکشم؛ حتی تابستان که دمشق بودیم هم یکی از دعاهای من دیدار با اقا بود...
حالا بهم خبر دادند که نمیشود...
دلم همچنان آرام بود، نمیدانم چرا اما درسرمای این خبر بد من دلگرم بودم به معجزه...
به حاج قاسم توسل کردم و گفتم شما برای ما آبروداری کن؛
شمارا که ندیدیم؛ میشود قبل از مردنم کاری کنی فرماندهی شما را یکبار ببینیم؟
ادامه دارد
#دلنوشت #دیدار_رهبری