eitaa logo
منبرک فاطمی
6.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
931 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
شب دوم‌ ماه محرم https://eitaa.com/fatemi222/14379
شب سوم پیام های زیارت عاشورا 👇 چهار پیام سلم و حرب در زیارت عاشورا https://eitaa.com/fatemi222/14384 جایگاه تولا و تبری در زندگی https://eitaa.com/fatemi222/14387 حقیقت معنای سلم و تسلیم نسبت به اهل بیت https://eitaa.com/fatemi222/14389 نشانه‌های اهل تسلیم در قرآن https://eitaa.com/fatemi222/14391 ارزش تسلیم در برابر خدا https://eitaa.com/fatemi222/14392 میزان تسلیم جابر https://eitaa.com/fatemi222/14393 ۸ علامت تسلیم بودن در مقابل خدا https://eitaa.com/fatemi222/14394 ۸علامت تسلیم بودن در مقابل اهل بیت https://eitaa.com/fatemi222/14396 مسئله تقدم و تاخر از اهل بیت https://eitaa.com/fatemi222/14404 حبیب بن مظاهر و همراهی او با اهل بیت https://eitaa.com/fatemi222/14407
📚 سِلم و حَرب در زیارت عاشورا 🔺مسلمان نمی‌تواند نسبت به جریان حق و باطل، بی‌تفاوت باشد. جهاد با دشمنان حق و مبارزه با باطل، و هم‌بستگی و نصرت حق و یاری خط ائمه و ولایت، یک تکلیف است و بی‌تفاوتی، نوعی ترک تکلیف به شمار می‌رود (سِلمٌ لِمَن سالَمَکُم وَ حَربٌ لِمَن حارَبَکُم). ↩️نکات قابل بحث: ـ به جای تعبیر «مُسالم» و «مُحارب»، کلمه «سِلم» و «حَرب» آمده است که نشانة عمقِ این مواضع است و تأکید بیشتری را می‌رساند. 1-ـ تکلیف‌مداری و موضع‌داشتن در برابر جریان حق و باطل؛ یعنی نفی بی‌طرفی؛ 2-ـ شاخص‌بودن اهل بیت: و صاحبان ولایت برای این دوستی و دشمنی (سالَمَکُم وَحارَبَکُم)؛ 3-ـ آشتی‌ناپذیری حق و باطل تا قیام قیامت (إلی یَومِ القِیامَة)، و مقطعی نبودن این موضع‌گیری؛ 4-ـ روایاتی که در مورد حب و بغض یا تولّا و تبرّا است (هَلِ الدّینُ إلَّا الحُبُّ وَ البُغض). ، ، ویژه محرم ۱۴۰۳ https://eitaa.com/fatemi222/14309
و اما توضیحات مربوطه 👇
انی سلم لمن سالکم و حرب لمن حاربکم به معنای این عبارت در زیارت عاشورا دقت کنین خطاب به امام حسین (ع) عرض میکنیم : دوستم با کسایی که با شما دوستن دشمنم با کسایی که با شما دشمن هستن. گاهی اوقات اتفاق افتاده ما به معنای چیزی که میخونیم نه فکر میکنیم و نه عمل نمیکنیم ایا همیشه با دوستان اهل بیت دوست هستیم؟ و با دشمنانشون دشمن..؟ گاهی اوقات پیش امده ما با نزدیک ترین افراد خانواده امون یا دوستانی که به ما کمکهای زیادی کردن دشمن هستیم ایا اون افراد خانواده یا کسی که میشناسیم یا اون دوستان دوست اهل بیت هستن و مثل ما عشق اهل بیت رو در دلشون دارن؟ ایا واقعا ما به عبارتی که گفتیم عمل کردیم؟ خوبه کمی فکر کنیم و همیشه رآس دعامون خیر برای بقیه باشه حتی برای کسایی که بهمون بدی کردن و هیچ وقت دوست اهل بیت رو دشمن خودمون ندانیم.. که با این کار ، اهل بیت (ع) و با خودمون دشمن میکنیم اهل بیت (ع) خیلی حواسشون به دوستانشون هست عمل کنیم به انچه که باید عمل کرد وقتی دچار مشکل میشیم دنبال ذکر و دعا میگردیم که حاجتمون روا بشه غافل از این که با اعمال بی خردانه ی خودمون عامل نرسیدن به حاجتمون هستیم 🍃🌹🍃 @fatemi222
ما وقتی فروع دین را می‌شماریم ۱۰ مورد می‌شود؛ از نماز، روز و حج گرفته تا می‌رسیم به موضوع توّلی و تبّری؛ یعنی دوستی ما برای خدا باشد و دشمنی‌های ما نیز برای خدا باشد و این جمله در زیارت عاشورا همین معنا را می‌رساند؛ زیرا سیدالشهدا(ع) دوستی‌هایش برای خداست و دشمنی‌هایش نیز برای خدا، از این رو ما می‌گوییم: ‌ای امام! ما با دوستان تو دوست و با دشمنان تو دشمن هستیم. در آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح نیز خداوند می‌فرماید: «محمد [ص] پیامبر خداست و کسانى که با اویند بر کافران سختگیر [و] با همدیگر مهربانند.» از این رو، «انّی سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم» این درس را به ما می‌دهد که با دشمنان دینی همچون داعشی‌ها و تکفیری‌ها باید دشمن باشیم و با شدت برخورد کنیم، اما با خودی‌ها با مهربانی رفتار کنیم و چه خوب است که در قنوتهایمان این آیه شریفه را بخوانیم که «خداوندا! در قلب ما نسبت به کسانی که ایمان آوردند، کینه قرار مده!» اینها همه در این جمله جای دارد و باید توجه داشت، دین ما سفارش به مهربانی با یکدیگر دارد و حدیثی داریم در وسائل الشیعه،(جلد ۱۲، صفحه ۲۱۶) که پیامبر (ص) می‌فرمایند: «خداوند مهربان است و همه مهربانان را نیز دوست دارد!» این مهربانی ملاک دارد؛ با دوستان خدا دوست و دشمنان او دشمن باشیم و بگوییم: ای امام! (ع) تو با خدایی پس هر که را تو با او مهربان باشی، من نیز مهربانم و هر که را شما دشمن بدانی من نیز دشمن اویم. https://eitaa.com/fatemi222/14383
زیارت در واقع تجدید عملی عهدی است که انسان در عالم الست با خلیفه خدا بسته و با زیارت آن عهد بازخوانی می شود. وقتی انسان به زیارت امام و معصوم می رود ، می گوید که من آمده ام تا بگویم با شما هستم " إنّی سلمٌ لمن سالمکم و حربٌ لمن حاربکم" و با عهدی که با شما بستم استوار هستم و پیمان نشکستم... رسیدیم به این فراز: " و جعلَنی مِمّن یقتصُّ آثارَکم و یسلُکُ سبیلَکم" https://eitaa.com/fatemi222/14383
↩️حقیقت معنای سلم و تسلیم نسبت به اهل بیت علیهم السلام ما در سلم و تسلیم نسبت به کسانی هستیم که آنها نسبت به اهل بیت علیهم السلام تسلیم هستند و حقوق و حدود آنها را رعایت می کنند. «انی»، حقیقتا من تسلیم هستم و در صلح و دوستی هستم با کسی که با شما اهل بیت در سلم و صلح با او است و در دشمنی هستم با کسی که با شما اهل بیت در نزاع و دشمنی است. هم ریشه بودنِ سلم، سلام، تسلیم، اسلام، مسلمان، است «سلم» یعنی تسلیم شدن، یعنی زمانی که فردی از شرّ و اذیت من در سلامتی به سر می برد. 🔹در اینجا به حضرات معصومین علیهم السلام خطاب می کنیم، ما در سلم و تسلیم نسبت به کسانی هستیم که آنها نسبت به اهل بیت علیهم السلام تسلیم هستند و حقوق و حدود آنها را رعایت می کنند. 🔹 «سالمکم» از «سالَمَ» آمده که در باب «مفاعله» است؛ به این معنا که این سلم یک طرفه نیست؛ یعنی من تسلیم حقوق کسی هستم که آن کس با اهل بیت در سلم است و سلم طرفینی در این جا حاکم است. یعنی این افراد حدود و حقوق اهل بیت را رعایت می کنند و اهل بیت هم حرمت اینها را نگاه می دارند؛ چون محترم شده اند و ارج و قرب دارند و بالا رفته اند. 🔹«سالمکم» یک طرفه نیست؛ بلکه این صلح و دوستی دو طرفه است. هم ما حدود و حقوق را نگاه داریم و هم این قدر لیاقت پیدا می کنیم که اهل بیت علیهم السلام هم حرمت ما را نگاه بدارند؛ چون ارج، قرب و اخلاص داریم و قربة الی الله کار را انجام می دهیم و خدمت می کنیم. پس «سلم لمن سالمکم» یعنی: من تسلیم حدود و حقوق کسانی هستم که با اهل بیت علیهم السلام مسالمه دارند و تسلیم حقوق آنها هستند. 🔹کسانی که دوست اهل بیت علیهم السلام هستند و نسبت به آنها تقرب دارند، من باید حدود و حقوق آنها را هم رعایت کنم. پس مؤمن واقعی هم همین است. مؤمن واقعی کسی است که با اهل بیت سلمیت دارد و تسلیم محض آنها است و اهل بیت علیهم السلام هم آنها را تحویل می گیرند. 🔹حدود و حقوق اهل بیت علیهم السلام را رعایت کردن، تنها به مشکی پوشیدن و سینه زدن نیست؛ بلکه همان حدود و حقوق خداوند متعال است؛ یعنی کسی که قوانین خدا را محترم می شمارد و خطوط دین را رعایت می کند؛ چنین کسی حقوق اهل بیت را رعایت کرده است؛ کسانی که اینچنین عمل می کنند، ما باید نسبت به آنها در سلم باشیم و حقوق کوچک و بزرگ آنها را رعایت کنیم. 🔹«سلم لمن سالمکم» خدایا ما را در دایره سلمت قرار بده؛ ما تسلیم قوانین تو بشویم که تسلیم شدن به قوانین تو تسلیم شدن در برابر اهل بیت علیهم السلام است https://eitaa.com/fatemi222/14383
سلم لمن سالمکم چند مرحله دارد .. یکی تسلیم بودن در مقابل خداوند است 👇👇
نشانه‌های اهل تسلیم از نظر قرآن 🔹انقیاد و فرمانبرداری از کسی، نشانه‌هایی دارد که می‌توان از آن نشانه‌ها دانست چه کسی منقاد و مطیع و چه کسی اهل تسلیم نیست؟ 🔹 وقتی کسی مدعی اسلام است، در حقیقت بر این باور است که در برابر خدا تسلیم و سرسپرده است. به این معنا که خود را به او واگذار کرده و اجازه می‌دهد تا هر تصمیمی را برایش بگیرد و او نیز مطیع و منقاد آن تصمیم بوده و از آن اطاعت می‌کند. 🔹از نظر آموزه‌های قرآن، تسلیم در برابر خدا، همان طوری که نشانه‌هایی دارد، آثاری دارد که توجه به آنها می‌تواند فلسفه و سبک زندگی انسان را دگرگون کند. در نوشتار حاضر به این نشانه‌ها و آثار اشاره خواهیم کرد. ***https://eitaa.com/fatemi222/14383
اهمیت و ارزش تسلیم در برابر خدا 🔹واژه تسلیم و اسلام از ریشه سلم است. از همین ریشه می‌توان به واژه سلام نیز توجه داشت که یکی از نام‌های خدا سلام است.(حشر، آیه 23) 🔹چنانکه یکی از نام‌های بهشت نیز دارالسلام است.(انعام، آیه 27) 🔹همچنین از نظر قرآن، سلام برای اهل هدایت است(طه، آیه 47) و کسی که در سه منزل به سلامت باشد، در همه حال به سلامت خواهد بود. (مریم، آیه 33) 🔹البته در آموزه‌های دستوری قرآن، سلام به عنوان آغاز ارتباط در معاشرت‌های اجتماعی مطرح شده است.(هود، آیه 69؛ فرقان، آیه 63) 🔹اما واژه تسلیم به معنای سلام کردن(احزاب، آیه 56)، سالم نگه داشتن(انفال، آیه 43)، واگذاری چیزی به دیگری، انقیاد، اطاعت، فرمانبرداری و سرسپردگی آمده است.(نساء، آیه 65؛ احزاب، آیه 22) 🔹اسلام دینی الهی است که انسان را با خدای سلام هماهنگ می‌کند و سلامت را برایش تضمین می‌کند. 🔹 البته اسلام زمانی این تاثیر را خواهد گذاشت که شخص به عنوان مسلمان سر تعظیم و تسلیم در برابر خدا و آموزه‌های دستوری او فرود آورد؛ زیرا ایمانی موجب امنیت می‌شود که همراه با بهره‌مندی از اسلام به عنوان هدایت تشریعی الهی و تسلیم در مقام عمل و اطاعت باشد.(آل عمران، آیه 102؛ نساء، آیه 125؛ یونس، آیه 84) 🔹تسلیم در برابر خدا به معنای تسلیم در برابر پیامبران و اطاعت از ایشان بدون جداسازی و تفرقه نسبت به آنان است؛ 🔹زیرا آنان همان دین الهی و هدایت تشریعی را بیان می‌کنند و مردم را به اطاعت از خدا می‌خوانند تا ایشان به عبودیت حقیقی و آثار و پیامدهای نیک آن در دنیا و آخرت دست یابند.(آل عمران، آیات 19 و 84 و 85؛ بقره، آیه 136) 🔹خدا در قرآن بیان می‌کند همه هستی به شکل تکوینی تسلیم خدا هستند(آل عمران، آیه 83)؛ زیرا منظور از اسلام یعنی همان «أسلم» در آيه شريفه، اسلام تكوينى است كه تمام موجودات در مقام آفرينش نسبت به امر الهى دارند. (الميزان، ج‌3، ص‌336) 🔹 با این همه این انسان و جن است که به سبب داشتن اراده، حق انتخاب آزاد دارند که اسلام آورده و تسلیم شوند، یا بر خلاف آن عمل کنند که البته هر انتخابی پیامدهایی دارد که شخص می‌بایست در هنگام انتخاب به آن توجه کند و تسلیم در برابر اسلام به معنای سعادت دین و دنیا و مخالفت به معنای شقاوت ابدی و افتادن در دوزخ آتشین و عذاب‌های آن است.(بقره، آیات 208 تا 210 و 256؛ حاقه، آیات 30 تا 32؛ 🔹به سبب همین حق انتخاب و پیامدهای اجتناب ناپذیر آن است که پیامبران سفارش می‌کردند که تسلیم خدا شده و به اسلام ایمان آورده و عمل کنند(بقره، آیات 130 و 132؛ مجمع‌البيان، ج‌1‌-‌2، ص‌398‌-‌399) و از خدا نیز بخواهند تا اسلام را برای آنان رقم زند و با اسلام و تسلیم در برابر خدا بمیرند.(بقره، آیات 127 و 128؛ یوسف، آیه 99؛ اعراف، آیه 126) https://eitaa.com/fatemi222/14383
جابربن عبدالله انصاری، که از اصحاب رسول اللّه (صلی الله علیه وآله) بوده و توفیق ادراک چند امام معصوم را داشته است، در محضر امام محمدباقر(ع) نشسته بود. 🔺حضرت از او پرسیدند: «کیف اصبحت یا جابر؟» عرض می‌کند: أصبحت والموت أحب الي من الحياة والفقر أحب الي من الغني و المرض أحب الي من الصحة؛ ‌ای پسر رسول الله، من به جایی رسیدم که دیگر مرض را بیشتر از صحت دوست دارم؛ فقر را بیشتر از غنا دوست دارم. 🔺حضرت به جابر فرمودند: «ان قدرت لي الحياة فهي أحب الي و حين يقدر الموت فالموت احب الي و ان قدر لي الفقر فالفقر احب الي و ان قدر لي الغني فهو احب الي و ان قدر لي المرض فو أحب الي و ان قدرت الصحة فهي أحب الي؛ 🔺ولی ما اهل بیت این طور نیستیم؛ ما هر چه را که خدا دوست دارد، آن را دوست داریم؛ اگر به ما فقر بدهد، فقر را دوست داریم و اگر هم غنا بدهد، آن را دوست می‌داریم.»(خواجه نصير الدين طوسي، اخلاق محتشمي، باب 11، ص 112، ح 23) 🔺به قول باباطاهر: یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد اهل تسلیم این گونه در برابر حوادث روزگار تسلیم محض است؛ بنابراین یکی از مصادیق تسلیم در برابر خداوند، همان رضایت در برابر قضا و قدر الهی است. حضرت اباعبدا..‌.الحسین(ع) با آن همه ناراحتی و حوادث تلخ، وقتی زبان به سخن می‌گشاید، در مقام رضا و تسلیم به قضا و قدر الهی عرضه می‌دارد: «الهی، رضاً بقضائک و تسلیماً لامرک لامعبود سواک یا غیاث المستغیثین؛ الهی به قضای تو راضی و در برابر فرمانت تسلیم هستم، جز تو مرا معبوی نیست، ‌ای فریاد رس فریادرسان!»(مقتل مقرم، ص 357) https://eitaa.com/fatemi222/14383
نشانه‌های تسلیم در برابر خدا ✍تسلیم به معنای انقیاد و اطاعت امری درونی و باطنی است که با نشانه‌هایی در عمل و خارج همراه است و این گونه انسان می‌فهمد که در برابر خدا تسلیم است یا مدعی تسلیم یا حتی مخالف آن. از جمله مهم‌ترین نشانه‌های تسلیم در برابر خدا می‌توان به موارد زیر‌اشاره کرد: 1. بیان کلامی تسلیم: شخص اگر مدعی اسلام و تسلیم در برابر خداست، نباید از اینکه در برابر خدا تسلیم است، بیمی داشته باشد، بلکه باید آن را اعلان کند. البته در بیان تسلیم خویش حتی جزئیاتی از اموری را بیان کند که خود گواه روشنی در تسلیم در برابر خدا است. در قرآن آمده است: قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ؛ بگو : در حقيقت نماز من و ساير عبادات من و زندگى و مرگ من براى خدا پروردگار جهانيان است كه او را شريكى نيست و بر اين كار دستور يافته‏ ام و من نخستين مسلمانم.(انعام، آیات ۱۶۲و ۱۶۳) در این آیه بصراحت به پیامبر دستور داده می‌شود تا تسلیم بودن خویش را علنی کند و به دیگران اعلان نماید. البته اینکه خود را اول مسلمان می‌نامد در حالی که پیامبران و مومنان از آدم (ع) مسلمان بودند، می‌تواند ناظر به عالم ذر باشد که در این صورت مراد اول رتبی است نه اول زمانی؛ چنانکه از روایات به دست می‌آید که حتی فرشتگان از ایشان دین را آموختند: مفضل گفت: به مولایمان حضرت صادق(ع) عرض کردم: شما قبل از خلقت آسمان‌ها و زمین چه بودید؟ فرمود: ما انواری بودیم که خدا را تسبیح و تقدیس می‌کردیم تا خداوند ملائکه را آفرید و به آنها فرمود: تسبیح کنید! گفتند: خدایا ما نمی‌دانیم! آنگاه خداوند به ما (اهل‌بیت) فرمود: تسبیح کنید! ما تسبیح نمودیم و ملائکه از تسبیح ما (اهل‌بیت) تسبیح نمودند. ما نور آفریده شدیم و شیعیان ما از شعاع این نور خلق شده‌اند و به همین جهت شیعه نام گرفته‌اند.(مسعودی، علي بن حسين، اثبات الوصیة، ص۱۵۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۱۵، ص۲۱، ح۲۴، باب بدء خلقهم.) 2. اقامه نماز: شاید هیچ عمل عبادی در اسلام همچون نماز نباشد که بیانگر تسلیم محض در برابرخدا باشد. (انعام، آیات 71 و 72) بنابراین، کسی که اهل تسلیم در برابر خداست، اهل اقامه نماز است؛ چرا که نماز مرز اسلام و کفر است. بر همین اساس نزد همه پیامبران و در همه شرایع نماز به عنوان نشانه تسلیم مطرح بوده است. 3. ایمان: ایمان از نظر آموزه‌های وحیانی، از مصادیق عمل است؛ زیرا زمانی ایمان شکل می‌گیرد که قول و فعل به هم آمیخته باشد و شخص با اعلان زبانی به شهادتین و عمل رفتاری، به تصدیق امری می‌پردازد که در دل دارد. از همین رو یکی از نشانه‌های تسلیم در برابر خدا، ایمان دانسته شده است.(مائده، آیه 111) ایمان به هر چیزی که خدا بر بشر نازل کرده و اصل نبوت و رسالت و امور دیگر غیبی نیز از مصادیق تسلیم است.(بقره، آیه 136؛ آل عمران، آیه 84) 4. تقوای الهی: هر کسی که در برابر خدا تسلیم است، اهل تقوای الهی نیز می‌باشد؛ زیرا تقوای الهی به معنای هر آن چیزی است که انسان را به خدا نزدیک می‌کند و از خشم و انتقام او در امان نگه می‌دارد. (انعام، آیات 71 و 72)؛ تسليم، حالتى درونى و تمكينى نفسانى است. بنابراین امر به تقوا و اقامه نماز در پى دستور به تسلیم و اسلام مى‌تواند به جلوه‌هاى بیرونی اين حالت درونى و نفسانی‌اشاره داشته باشد. 5. اجتناب از شرک: مقتضای تسلیم در برابر خدا، تبری از غیر خدا و بویژه شرک و انواع و اقسام آن است. بر این اساس، اهل تسلیم هرگز شرک نمی‌ورزند.(بقره، آیه 133؛ انعام، آیات 161 و 163؛ نحل، آیه 120) از جمله مصادیق شرک آن است که شخص به علل و اسباب به شکل مستقل نگاه کند و برای آن تاثیر مستقل یا در عرض خدا قائل شود؛ مانند اینکه بگو که پزشک و دارو مرا درمان کرد.(یوسف، آیه 106؛ روایات تفسیری ذیل آیه) 6. توکل: اهل تسلیم، اهل توکل به خدا نیز هستند؛ زیرا می‌دانند که همه هستی تحت مشیت حکیمانه او اداره و تدبیر می‌شود، بنابراین می‌بایست در هر کاری و امری به خدای یکتا و یگانه توکل و اعتماد کنند. (آل عمران، آیه 102) 7. تسلیم در برابر پیامبر(ص): کسی که اهل تسلیم در برابر خداست، در برابر پیامبر(ص) و احکام و حکومت او نیز تسلیم است؛ زیرا این امر یکی از نشانه‌های اهل تسلیم از نظر قرآن است و اطاعت از خدا و تسلیم در برابر او در اطاعت و تسلیم در برابر پیامبر(ص) معنا و مفهوم عینی می‌یابد.(نساء، آیات 65 و 66) 8. رضایت به قضا و قدر الهی: اینکه خدا به پیامبرش دستور می‌دهد تا بگوید که حیات و ممات من دست اوست(انعام، آیات 162 و 163) به این معناست که اهل تسلیم و اسلام در برابر قضا و قدر الهی تسلیم بوده و بدان رضایت می‌دهند. https://eitaa.com/fatemi222/14383
شب سوم پیام های زیارت عاشورا سلم لمن سالمکم 👆
۸ علامت تحقق سلم لمن سالمکم در زندگی ما از کجا بفهمیم این شعار سلم لمن سالمکم در زندگی ما محقق شده است با ما همراه باشید👇
۱_اطاعت از آن حضرت است، اطاعت؛ یعنی پیروی با میل و رغبت. در قرآن کریم در آیات فراوانی به ما دستور داده شده که از پیامبر (ص) اطاعت کنیم. از جمله این آیه شریفه که می‌فرماید: ﴿قُلْ أَطيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ﴾ بگو: از خدا و پيامبر اطاعت كنيد. پس اگر روى گردانيدند [بدانند] يقيناً خدا كافران را دوست ندارد. در آیه ی دیگری می‌فرماید: ﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفيظاً﴾ هر كه از فرستاده خدا اطاعت كند در حقيقت خدا را اطاعت كرده، و هر كه روى برتابد ما تو را نگهبان بر (اعمال) آنها نفرستاده‏‌ايم ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۲_پیشی نگرفتن از ایشان در هیچ امری وظیفۀ دیگری که در قبال پیامبر گرامی اسلام (ص) و اهلبیت بر دوش مسلمان‌ها گذاشته شده پیشی نگرفتن بر ایشان است، در قرآن کریم، خداوند متعال این دستور را به مؤمنین بیان می‌کند: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سمَيعٌ عَلِيم‏﴾ اى اهل ايمان! بر خدا و پيامبرش [در هيچ امرى از امور دين و دنيا و آخرت] پيشى مگيريد و از خدا پروا كنيد كه خدا شنوا و داناست. با یک ضرب المثل فارسی می‌توانیم این آیه شریفه را بیشتر توضیح دهیم، بعضی افراد کاسۀ داغ‌تر از آش می‌شوند یا به تعبیر دیگر می‌گویند، بعضی از پاپ، کاتولیک‌تر می‌شوند. پیامبر گرامی اسلام (ص) نمازهایی را که در شبانه‌روز واجب کردند پنج نوبت است، کسی فرزندان خود را به بیش از این ملزم کند، مقدار روزۀ واجب در طول سال سی روز است، مقدار واجب روزه ماه مبارک رمضان است. البته ماه رجب و شعبان هم مستحب است انسان روزه بگیرد، کسی بیاید اطرافیان خود را ملزم کند که بر شما لازم است حتماً شش ماه از سال را روزه بگیرید، این پیشی گرفتن بر خدا و رسول می‌شود. اگر چنین چیزی لازم بود خود پیامبر (ص) این کار را انجام می‌دادند. ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۳_نصرت و تکریم کردن از وظایف مردم در جامعه اسلامی؛ نصرت و یاری پیامبر گرامی اسلام (ص) است، ما موظف هستیم پیامبر اکرم (ص) را یاری کنیم. خداوند متعال دربارۀ یاری پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿وَ يَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ اوّلئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ﴾ بعضی هستند که خدا و رسول خدا را یاری می‌کنند، این‌ها کسانی هستند که راست گفته‌اند و حقیقتاً ایمان دارند. چگونه می‌توان پیامبر گرامی اسلام (ص) را یاری کرد؟ یاری پیامبر همانند یاری خداوند به این است که اولاً خود ما مؤمن شویم، چون هدف پیامبر این است که ما اصلاح شویم. شما تصور بفرمایید کسی را که زیر دست آرایشگر نشسته، آرایشگر می‌خواهد موهای او را اصلاح کند و او را زیبا کند، او اگر آرام نداشته باشد و حرکات زیادی داشته باشد آرایشگر نمی‌تواند کار خود را راحت انجام دهد، آرایشگر ممکن است به آن شخص رو کند بگوید: به من کمک کن که بتوانم تو را اصلاح کنم. کمک شخصی که زیر دست آرایشگر نشسته به این است که آرام بنشیند، اجازه دهد او کار خود را انجام دهد. اولین کمک ما به پیامبر گرامی اسلام این است که در مقابل او آرام باشیم، تسلیم باشیم. کمک دیگر این است که در مسیر تبلیغ دین و رساندن این پیام به دیگران به او یاری برسانیم، او را کمک کنیم، اجازه بدهیم که بتواند عدۀ دیگری را هم از منجلاب گناه و فساد نجات بدهد. ۴_وظیفۀ دیگری که در نسبت به پیامبر گرامی اسلام (ص) به دوش ما گذاشته شده است، و بزرگداشت ایشان است. ما موظف هستیم از پیامبر گرامی اسلام (ص) به نیکی یاد کنیم و ایشان را مورد تعظیم و تمجید خود قرار بدهیم. در قرآن کریم می‌خوانیم: ﴿فَالَّذينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذي أُنْزِلَ مَعَهُ اوّلئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾ پس كسانى كه به او ايمان آوردند و او را [در برابر دشمنان‏] حمايت كردند و ياريش دادند و از نورى كه بر او نازل شده پيروى نمودند، آنها همان رستگارانند. کسانی که به پیامبر (ص) ایمان بیاورند و ایشان را تکریم، تعظیم و یاری کنند. تعزیر به معنای جلوگیری از این‌که آسیبی به ایشان برسد و حیثیت ایشان خدشه‌دار شود، تعزیر در واقع نوعی تکریم و بزرگداشت است. البته آیات دیگری نیز وجود دارد که دلالت بر این مطلب می‌کند، همین که ما موظف هستیم به پیامبر گرامی اسلام (ص) درود بفرستیم این نشان می‌دهد که ما باید ایشان را تکریم کنیم که در ادامه بیان خواهد شد. ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۵_دفاع از پیامبر و اهلبیت در برابر گفتار و رفتار دشمنان دفاع کنید. «تُعَزِّرُوهُ» (فتح/9)، از پیغمبر دفاع کنیم. خدا از پیغمبر دفاع می‌کند. به پیغمبر مجنون گفتند. خدا گفت: «وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ» (تکویر/22) تا به پیغمبر گفتند: مجنون، خدا گفت: صاحب شما مجنون نیست. به پیغمبر گفتند: ابتر! خدا فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/3) خودش ابتر است. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» (حج/38) خدا دفاع می‌کند. ما اگر ایمان داریم باید دفاع کنیم. اگر کسی به پیغمبر جسارت کرد، لازم نیست از مرجع تقلید اجازه بگیرید. می‌شود همان‌جا او را کشت. این مهم است. اینطور نیست که آزادی نیست. معنای آزادی این نیست که شما به پیامبر جسارت کنی. قرآن به ما گفته: به بت پرست‌ها جسارت نکنید. «لا تَسُبُّوا» (انعام/108) به بت پرست‌ها فحش ندهید. استدلال کن. در یکی از جبهه‌ها، یکی از یاران امیرالمؤمنین یک فحش به دشمن داد. حضرت فرمود: چرا فحش دادی؟ گفت: آقا اینها مخالف شما هستند. گفت: خوب مخالف باشند. چرا فحش؟ «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُواسَبَّابِین‏» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج11/ص21) من ناراحت هستم که شما فحش می‌دهید. ما منطق داریم. آدمی که منطق دارد چرا فحش می‌دهید؟ معنای آزادی این نیست که کسی با لباس شنا سر کلاس فیزیک بنشیند. بگوید: آزادی است. خوب آزادی معنا دارد. 👈یک کفتر پرانی بود می رفت پشت بام سراغ کفترهایش، صاحبخانه‌های همسایه گفتند: آقا «یَا اللَّهُ» بگو. گفت: لازم نیست یا الله بگویم. خانه‌ی خودمان است، پشت بام خانه‌ی خودمان است، کفترهای خانه‌ی خودمان است.گفت: خیلی خوب. آن همسایه هم یک طبل و یک چوب برداشت و پشت بام خانه‌ی خودش رفت. هروقت کفترها جمع می‌شدند می‌زد این کفترها را، گفت: آقا چرا نمی‌گذاری کفترها بنشینند؟ گفت: خانه‌ی خودم است،طبل خودم است و چماق خودم! زمان جنگ بود، مدینه بودیم. یک دعا می‌کنم… خدایا همه‌ی اینهایی که سفر حج هستند، همه را حج مقبول قسمتشان کن و زیارتشان مبارک کن و سالم به وطن برگردان. سالهای قبل بود، زمان جنگ بود، مکه بودم. صدام پیشنهاد کرده بود صلح کنیم. این عرب‌ها هم در مدینه هی می‌گفتند: مقصر امام است. صدام که می‌گوید: بیا صلح کنیم. چرا امام قبول نمی‌کند صلح شود؟ این ایرانی‌ها نمی‌دانستند به این عرب چه بگویند. ما آمدیم رد شویم، گفتند: حاج آقا بیا ببین این چه می‌گوید؟ گفتم: چه می‌گویی؟ گفت: صدام می‌گوید: بیا صلح کنیم. چرا امام قبول نمی کند؟ خوب صلح کنید. من به یکی از این ایرانی‌ها گفتم: یک طاقه از این پارچه‌ها را بردار و بیرون برو. فرار نکنی که بگویند: دزد هستی. همینطور بردار و بیرون برو. این هم یک طاقه پارچه را برداشت و بیرون رفت. گفت: کجا بردی؟ گفتم: بیا صلح کنیم. گفت: اِ… صلح کنیم، صلح صلح! گفت: پارچه… گفتم: ما هم همین را می‌گوییم. زمین‌هایی را که گرفته پس بدهد، بعد صلح کنیم. تو می‌گویی: طاقه‌ی پارچه را برگردانیم… حالا گاهی وقت‌ها باید مقابله به مثل کرد. دو نفر گفتند: بیایید دروغ بگوییم. منتها دروغ شاخدار! بزرگ ترین دروغ را بگوییم. فکر کنید. هرکدام یک مدتی فکر کردند و آمدند، برای اینکه بزرگترین دروغ تاریخ را بگویند. یک نفر گفت: بابای من یک طویله دارد، اسب که از این طرف طویله می‌خواهد آن طرف طویله برود، چند بار حامله می‌شد و می‌زایید و آخرش هم به آخر طویله نمی‌رسید. گفت: یعنی اینقدر طویله‌ی پدر تو دراز بود؟ گفت: حالا تو بگو. گفت: حالا دروغ من. بابای من هم یک چوب بلندی داشت، هروقت ابر می‌شد، با چوبش ابرها را جابجا می‌کرد. گفت: خوب وقتی ابر نبود، این چوب را کجا می‌گذاشت؟ گفت: می‌گذاشت در طویله‌ی پدر تو! ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۶_غیرت دینی در برابر بی‌حرمتی‌های دشمنان گاهی وقت‌ها باید مقابله به مثل کرد. یاری کنیم پیغمبر واهلبیت را. همین حماسه‌ها یاری است. ما باید حساس باشیم، غیرت دینی داشته باشیم. شاه گفت: اسم امام را نبرید. ما گفتیم: حالا که شاه گفت اسم امام را نبرید، ما اسم امام را می‌بردیم، سه صلوات می‌فرستیم. برای پیغمبر یکی می‌فرستادیم، چون شاه روی پیغمبر حساس نبود، روی امام حساس بود. گفتیم: حالا به کوری چشم تو برای امام سه تا صلوات می‌فرستیم. معاویه بخش‌نامه کرد، اسم علی روی بچه‌هایتان نگذارید. امام حسین فرمود: همه بچه‌هایم را علی می‌گذارم. علی اکبر، علی اوسط… وقتی آمریکا یا اسرائیل یا هر جنایتکار دیگر می‌خواهد به پیغمبر ما جسارت کند، ما باید مثلاً امسال سال 91، حالا من پیشنهاد می‌کنم. سال 91، 92، هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد. نیم میلیون محمد داشته باشیم. چون آنها، گاهی وقت‌ها می‌خواستند حضرت علی را مسخره کنند، یک مناطقی مثلاً می‌گفتند: علی وَرجه! که علی را… عَلی یُک، کوچه‌ی علی چَم… چه؟ علی چَم… علی چَم، علی وَرجه، اینها را خوب روی نقشه بود. در مقابل اینها روستاییان ایران سعی می‌کردند، اسم هم جا را علی آباد بگذارند. ما مثلاً در لغت نامه دهخدا سه هزار تا علی آباد داریم. وقتی او می‌گوید: علی ورجه، ما باید بگوییم: علی آباد. وقتی او برای پیغمبر کاریکاتور می‌کشد، هر زنی پسر زایید، این هم ذخیره‌ی قیامت، حالا نگو برادرم محمد است، پسر برادرم محمد است. هرچه باشد. در همه خانه‌ها باشد. یکی از کارهایی که سابقه هم دارد.من این را قبلاً در تلویزیون گفتم. امام سجاد پسری به نام زید داشت. او را کشتند. زید هم پسری به نام یحیی داشت،او را هم کشتند. زن‌های خراسان گفتند: به کوری چشم بنی امیه که امام حسین که شهید شد، امام سجاد شهید، امام زید شهید، یحیی شهید، امسال در استان خراسان، هر زنی پسر زایید اسمش را یحیی می‌گذاریم. سال 91 هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد. (صلوات حضار) در قرآن هروقت به پیغمبر، حالا هروقت می‌ترسم یک وقت خلاف باشد. بسیاری از وقت‌هایی که یک نیشی به پیغمبر می‌زدند، فوری خدا از پیغمبر دفاع می‌کند. «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّه‏» (توبه/40) شما حمایتش نمی‌کنید، خدا او را حمایت می‌کند. ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۷_لزوم احترام به پیامبر و نام مبارکش احترام پیامبر، «تُوَقِّرُوه‏» (فتح/9) احترام بگذارید. نمی‌شود دست بی‌وضو را روی اسم پیغمبر گذاشت. کسانی که پیشانی بند دارند، یا زنجیری گردن کردند، اگر اسم الله، علی، اسم یکی از چهارده معصوم باشد، بدنشان با وضو نباشد، دائماً در حال گناه هستند. یک مسأله‌ی فقهی، زنجیر الله است. می‌گوییم آقا تو که وضو نداری، دائماً با وضو نیستی. خوب این الله به بدن تو می‌چسبد، تو به اسم الله داری ضد الله راه می‌روی. یا در پلاستیک بگذار، یا در نایلون بگذار، یا روی زیر پیراهنی بگذار که به بدنتان نچسبد. احترام کردن، خدا به پیغمبرش احترام می‌گذارد. «یا أَیُّهَا النَّبِی‏»، «یا أَیُّهَا الرَّسُول‏» (مائده/41). اصلاً دو جای قرآن می‌گوید: فقط به خاطر گل روی تو این کار را کردم. قبله را عوض کردم، «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» (بقره/144) قبله را عوض کردم که تو راضی باشی. «وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‏» (ضحی/5) مقامی به تو می‌دهم، شفاعت کنی که تو راضی باشی. وظیفه پنجم، بیعت کردن. حالا وقتی پیغمبر نیست، با جانشین پیغمبر بیعت می‌کنیم. قرآن یک آیه دارد می‌گوید: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» (فتح/10) کسانی که با پیغمبر بیعت می‌کنند، با خدا بیعت می‌کنند. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه‏» (نساء/80) اطاعت از رسول، اطاعت از خداست. حضرت مهدی(ع) به ما پیغام داد، به شیعه پیغام داد. فرمود: زمانی که دست شما به امام نمی‌رسد، امام زمان(ع) غایب است. مجتهد عادل بی هوس، مجتهد جامع‌الشرایط، جامع الشرایط یعنی چه؟ یکی از شرایط عدالت، یکی هم نداشتن هوس، فقیه عادل بی‌هوس. ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
۸_الگو پذیری، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» (احزاب/21) دوبار کلمه‌ی اسوه در قرآن آمده است. یکی راجع به ابراهیم، یکی راجع به… منتها ابراهیم مقید است. ابراهیم و اینهایی که با ابراهیم هستند اسوه هستند، در چه؟ در اینکه در مقابل مشرکین قد علم کردند. اسوه بودن، الگو بودن ابراهیم در قاطعیت، در مقابل شرک است. با شرک کوتاه نمی‌آییم. محکم ایستادند در مقابل شرک و مشرک. ولی پیغمبر، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» هردو اسوه هستند، ابراهیم اسوه هست، پیغمبر هم اسوه هست. منتها خصوصیات دارد. یکی کلمه‌ی «لَ» دارد، «و لَقَد» این «لَ» یعنی حتماً. این تأکید در اسوه بودن ابراهیم نیست. باز کلمه‌ی «قَد»، «قَد» یعنی به تحقیق، یعنی حتماً، «و لَقَد» لام یعنی حتماً، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» اسوه بودنش زمان بردار هم نیست. در یک موضوع خاص هم اسوه نیست. در همه چیز اسوه است. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی‏ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» ۹_وظیفه بعدی، رجوع به پیغمبر و اهلبیت ، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: هر وقت اختلاف دارید، «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏» (نساء/59) اگر اختلاف دارید که حق با چه کسی است، ببینید رسول چه می‌گوید؟ هرچه رسول گفت. داور باید او باشد. ما بعد از پیغمبر سراغ چه کسی برویم. ببینیم رسول چه گفته است؟ در غدیر خم رسول اکرم، چه کسی را معرفی کرده؟ «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ» اگر نزاع دارید، در اینکه بعد از پیغمبر چه کسی است، چه باید بکنیم، ببینید پیغمبر چه گفته است؟ آیه قرآن است. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی‏ شَیْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول‏» ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
مبحث تفسیر سلم لمن سالمکم و انواع موضع‌گیری‌‌ها در مقابل سکوت و قیام ولیّ خدا👇
انواع مواضع در برابر ولیّ خدا عبارتند از: الف و ب: تقدّم و تأخّر از ولیّ خدا در این عبارات، سخن از پیشی‌‌گیرندگان و عقب‌‌افتادگان از امام معصوم (ع) است. کسانی که از ولیّ خدا جلو افتادند، در واقع از او رویگردان شده‌‌اند. اینها از دین خارج شده‌اند، چون برای خود در مقابل ولیّ خود شأنی قائلند و کاسه‌‌ی داغ‌تر از آتش شده‌اند. کسانی هم که نتوانستند پا به پای معصوم حرکت کنند و در اهداف و برنامه‌ها با ایشان همراه شوند، از معصوم جدا و گرفتار گرگ‌های اجتماعی شدند. اما ریشه‌‌ی اصلی همه‌‌ی این تقدّم‌ها و تأخّرها یک چیز است و آن، نشناختن حق و مقام و منزلت ولیّ می‌‌باشد؛ زیرا دستور، عمل، سکوت، تقیه، قیام و صلح و سازشِ امام ریشه در وحی دارد. او به ابزار عصمت مسلّح است؛ یعنی بر اساس آگاهی مطلق نسبت به تمام جوانب و ابعاد و با آزادی مطلق نسبت به تمام کشش‌ها تصمیم می‌گیرد. اوج تقدم و تأخّر نسبت به فرمان امام (ع) و عملکرد او هنگامی بر ملا می‌شود که امام یا با تقیه و سکوت، صلح را برگزیند و یا قیام و جهاد کند. در واقع انتظار قیام از امام (ع)، آنگاه که سکوت و صلح را انتخاب می‌کند و توقّع عدم قیام و جهاد، آن زمان که او قیام را بر می‌گزیند، یکی از روشن‌ترین مصادیق تقدّم و تأخّر بر ولیّ است. تقدّم و تأخّر بر ولیّ را در شکل‌های گوناگون، در دو حادثه‌‌ی قیام سیدالشهداء و سید الأوصیاء حضرت مهدی (ع) می‌توان دید. وقتی تاریخ سیدالشهداء (ع) را ورق می‌زنیم و به روایات مهدوی نگاه می‌کنیم، این دو دسته را به خوبی می‌توانیم بیابیم؛ مصادیق فراوانی را در گذشته و در مواجهه با قیام حسینی و کسانی را در آینده و در مواجهه با غیبت و دوران حیرت و فقدان صاحب الأمر وجود داشته و دارند. امام سجاد (ع) در دعایی به این دو دسته (متقدّمین و متأخرین) در زمان غیبت اشاره می‌کند و می‌‌فرماید: «اللّهم اشتر نفی الموقوفه علیک، المحبوسه لاَمرک بالجنّه مع معصوم من عتره نبیّک،مخزون لظلامته، منسوب بولایته، تملأ الارض به الأرض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً و لا تجعلنی ممن تقدّم فمرق أو تأخّر فمحق و اجعلنی ممن لزم فلحق و احعلنی شهیداً سعیداً فی قبضتک» ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396
همراهی با ولیّ خدا چنانچه در مضامین همه‌‌ی این دعاها مشاهده می‌شود، علاوه بر دو دسته‌‌ی پیشی گیرنده و عقب مانده از ولیّ خدا، کسانی نیز معیّت و همراهی با ولیّ را بر می‌گزینند. اینها نه در ذهن و اندیشه، نه در دل و احساس و نه در اقدام و عمل، جلوداری امام خویش را بر نمی‌گزینند، کاسه‌‌ی داغ‌تر از آتش نمی‌شوند و هرگز ادعا ندارند که بهتر از ولیّ خدا می‌فهمند. هم‌‌چنین سرعت حرکت و اقدام آنها کمتر از ولیّ نمی‌باشد و پا به پای او حرکت می‌کنند؛ لذا نه هلاکت دارند و دچار دگرگونی می‌شوند و نه خروج از سیر عبودیّت و دین نصیبشان می‌شود (وَ اللّازِمُ لَکُم لاحِقٌ). این معیّت و تسلیم، ریشه در عرفان و شناخت آنها نسبت به مقام و منزّلت ولیّ خدا دارد. آنها جای خود و معصوم (ع) را اشتباه نمی‌کنند و با همه‌‌ی سوابق درخشان خویش سر به آستان حسین (ع) می‌سایند و در آستان ولایت او بار می‌افکنند. اینها با تربیت‌ حماسی و به واسطه‌‌ی این پرورش روحی، در برابر تمام موضع‌گیری‌های ولیّ خدا تسلیم هستند و به برکت این تربیّت، به عصمت امام ایمان دارند و شأنی در برابر شأن و تشخیص معصوم، برای خود و فهم خویش و سابقه‌‌ی خویش قائل نیستند. کسانی چون حبیب و بریر سالهاست که خود را آماده کرده‌اند تا امام قیام کند و در انتظار نشسته‌اند تا عاشورا بر پا شود؛ ولیّ این انتظار قیام باعث نشده است، در زمان سکوت علی، حسن و حسین سخن به شکوه بگشایند و ولیّ خدا را متهم به سستی و کوتاهی کنند. آنها برای همه‌‌ی لحظه‌ها خود را تربیّت کرده‌اند و پیش چشم آنها حماسه‌‌ی تسلیم در برابر سکوت ولیّ، کمتر از حماسه‌‌ی تسلیم در برابر قیام او نیست. شناخت امام، پذیرش ولایت و تصمیم امام برای قیام و سکوت، تحمّل حکومت جور را برای آنها آسان کرده و آنها را به تلاش برای خودسازی و نیروسازی واداشته است. امام صادق (ع) در مورد زمان ظهور صاحب‌الأمر می‌فرماید: «إعرف إمامک فإنّک إذا عَرَفته لم یضرّک تقدّم هذا الأمر أو تأخّر»]؛ یعنی: امامت را بشناس! پس آنگاه که او را شناختی، هیچ چیز نمی‌تواند به تو آسیب برساند، چه أمر ظهور مقدّم شود و چه به تأخیر افتد. در این روایت، تربیّت شیعه به تسلیم در برابر زمان قیام و ظهور حضرت مهدی تفسیر و ریشه‌‌ی آن شناخت از امام دانسته شده است؛ آیا تربیّت‌ حماسی چیزی جز این تسلیم و همراهی می‌باشد؟ ✍ علامت تحقق سلم لمن سالمکم https://eitaa.com/fatemi222/14396