eitaa logo
منبرک فاطمی
7.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
👈روایت اول: در روایت نورانی هست که فرمود: «إِذَا تَخَلَّى الْمُؤْمِنُ مِنَ الدُّنْیَا سَمَا وَ وَجَدَ حَلَاوَةَ حُبِّ اللَّهِ وَ کَانَ عِنْدَ أَهْلِ الدُّنْیَا کَأَنَّهُ قَدْ خُولِطَ وَ إِنَّمَا خَالَطَ الْقَوْمَ حَلَاوَةُ حُبِّ اللَّهِ فَلَمْ یَشْتَغِلُوا بِغَیْرِهِ». 🌹وقتی مؤمن از دنیا برود، رفعت پیدا می کند. شیرینی محبت خدا را می چشد. وقتی شیرینی محبت خدا را چشید و با خدا قاطی شد، رفتارش غیر می شود. رفتارش نزد اهل دنیا قابل قبول نیست. یک طور دیگری رفتار می کند. وقتی اهل دنیا به او نگاه می کنند، می گویند قاطی دارد. نمی توانند تحمل کنند. شیرینی محبت خدا در کام این ها زنده شده. به غیر خدا نیستند. اهل دنیا که نگاه می کنند، می گویند این ها مجنون اند.
2⃣روایت دوم: 👈در روایت است موسی کلیم(علیه السلام)، چهل شبانه روز طور رفته، چون به او وعده دیدار داده بودند. 👈چهل شبانه روز در انتظار این وعده و چیزی نخورد و نیاشامید؛ یک وعده دیدار به او داده بودند. 👈می گویند یک کسی ادعای محبت می کرد؛ داشت. 👈بعد از مدت ها محبوبش به او وعده ملاقات داد. فلان جا می آیی، فلان ساعت، سر شب؛ سر شب آمد، این هم از دور او را می پایید. نشست، نشست، نشست. دم صبح برد. آمد یک مشت ریخت در دامنش و رفت. تو برو گردو بازی کن، تو از محبت چه می فهمی؟ 👌 محب که خوابش نمی برد. آدم محب سر موعد خوابش می برد؟ حالا کمی دیر شد. به تو وعده داده اند، باید غافل شوی؟ باید خوابت ببرد؟ 3⃣روایت سوم: 🌹در روایات هست که خدای متعال می فرماید: می گوید کسی که بگوید من خدا را دوست دارم و شب . مگر محبوب از گفت وگو با محبوبش سیر می شود؟ 👈بدش می آید که شب می خوابد. محبت ولی خدا، دیگری از محبت است. 👈 اصلاً از این نوع محبت ها نیست. انسان را زیر و رو می کند. 👈 اکسیر است. اگر آن محبت آمد، این محبت طریق مصیبت است. 👈یکی از ریشه های ، محبت است. محبت، مصیبت را در دل انسان ایجاد، منتقل می کند. 👈به میزان محبتی که انسان پیدا می کند مصیبت می شنود. وقتی کسی به می آید، آدم می شود؛ وقتی کسی از دنیا می رود، غصه می خورد. این صفت است. گفته اند زاهد باشید. محبت ولیِّ خدا خوب است و آدم را می کند. 👈 اصلاً هم به محبت دنیا ربطی ندارد. لذا کسی که محبت امام حسین(علیه السلام) در دلش آمد و اهل این شد، به میزان درجه اش، هزار سال دیگر هم که بگذرد، گریه می کند. 👈عاشورا تمام شدنی نیست. مگر عاشورا برمی گردد؟ قیامت هم که بیاید، مگر عاشورا برمی گردد؟ بالاخره این جنایات واقع شده. لذا 👌در روایت هست، آن هایی که برای امام حسین(علیه السلام) عزاداری می کنند، یک عده شان در دور امام حسین(علیه السلام) حلقه می زنند. .
4⃣روایت چهارم: 🌹در کامل الزیارات هست، مردم در محشر حساب و کتاب پس می دهند. این ها دور امام حسین(علیه السلام) هستند. آن چنان غرق در کرامت خدا هستند که هرچه پیغام از بهشت برایشان می آید که بلند شوید، می گویند نه نمی شود. 🌹به یعقوب(علیه السلام) می گویند: یک بچه ای نه بود و چهل سال قبل او را در چاه انداختند و تو هنوز گریه می کنی؟! فرمود: 👌«یا بَنِیَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ أَخیهِ وَ لا تَیْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ». 👌این خاصیت محبت است. یوسف(علیه السلام) پیراهن را داد و گفت کنعان ببرید و به چشم پدر بمالید تا بینا شود. همین که پیراهن را در مصر از صندوق بیرون آوردند و به دست برادرها دادند، یعقوب(علیه السلام) در کنعان می گوید: «قالَ أَبُوهُمْ إِنِّی لَأَجِدُ ریحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ». اگر مرا متهم نکنید، اگر نگویید است، دارم بوی یوسف(علیه السلام) را می شنوم. محب این گونه است. 👈جابر در اربعین به کربلا آمد. یک نقل این است که می گوید دیدم نزدیک قبور که رسید، نشست روی زمین و هی ها را برمی دارد و می بوید. به یک نقطه ای که رسید، خاک را برداشت و بویید و خودش را روی خاک ها انداخت. 👈 آن قدر گریست تا غش کرد. متوجه شد مرقد مطهر سید الشهدا(علیه السلام) است. 👈 اگر محبت امام حسین(علیه السلام) بیاید، آدم می فهمد، گریه برای امام حسین(علیه السلام) بس است یا بس نیست. 👈میان عاشق و معشوق رمزی است چه داند آنکه اشتر می چراند؟ 👈به امام سجاد(علیه السلام) می گویی گریه نکن؟ تو چه می فهمی امام سجاد(علیه السلام) چه می کشد. فرمود: یک فرزندش از جلو چشمش دور شده بود، ولی مگر یک فرزند بود؟ ولیِّ خدا بود، محبتِ ولی خداست. این محبتِ دیگری است
5⃣روایت پنجم: 👈در روایت هست جناب (علیه السلام) آنقدر گریه کرد که کور شد. خدا نور چشمش را به او برگرداند. دوباره گریه کرد و کور شد. خدا باز نور چشمش را به او برگرداند. دوباره نابینا شد. برای بار سوم که نابینا شد، طبق نقل دارد که خدا به او وعده داد و گفت اگر از جهنم می ترسی، امنیت می دهم. اگر بهشت می خواهی، تضمین کرد کنم. کسی که امام حسین(علیه السلام) را می شناسد، فقط چشم را می خواهد که برای امام حسین(علیه السلام) گریه کند. به امام سجاد(علیه السلام) می گویند: بس است. آیا بس است؟ اگر تا قیامت هم برای امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم، هیچی گریه نکرده ایم. اگر بر اثر مصیبت امام حسین(علیه السلام) گریه کنیم تا جان بدهیم، کار مهمی نکرده ایم. به خیمه های امام حسین(علیه السلام) هجوم بردند، بعد از اینکه کار را یک سره کردند و پیروز شدند. خوب پیروز شدید دیگر، دست بردارید. نمی شود بگویی شیطان در عاشورا چه کرده. همۀ شهوات را در عاشورا آورده. امام حسین(علیه السلام) با تمام توان، عبادت و شیطان با همۀ توان، شهوات را یک جا جمع کردند. او غضب ها را پدید آورده و امام حسین(علیه السلام) صبر کرده است. طرف مقابل: در زیارت جامعه می خوانیم: «یَشْفِی أَبْنَاءُ الْعَوَاهِرِ غَلِیلَ الْفِسْقِ مِنْ وَرَعِکُمْ».[12] این ناپاکان و ناپاک زادگان، سوزش فسق خودشان را از ورع شما تشفّی دادند. هرچه شما اهل وَرَع بودید، آن ها اهل فسق بودند. این ها شعله های فسقشان را با انتقام گیری از ورع شما تشفی می دادند. هرچه امام حسین(علیه السلام) پاک بود، این ها ناپاک بودند. حالا می شود آدم گریه نکند؟ می شود بگوییم بس است؟ اگر کسی نفهمد که هیچ؛ ولی اگر کسی بفهمد، باید در مقابل این مصیبت ها گریه کند. حالا می شود بفهمیم چرا حضرت زینب(سلام الله علیها) پیر و استخوان هایش آب شده بود؟ چرا قدش خمیده بود؟ هیچ بعید نیست این نقل درست باشد. وقتی حضرت به مدینه برگشت؛ نقل شده که عبدالله ابن جعفر، حضرت زینب(سلام الله علیها) را نشناخت. سراغ حضرت زینب(سلام الله علیها) را می گرفت. به خاطر اینکه مصیبت هایی که حضرت زینب(سلام الله علیها) دیده، مصیبت های سنگینی بوده است. آن مصیبت با محبت معنا می شود. انسان به میزان محبت، مصیبتِ ولی خدا را می چشد. اگر چشید، چیز نابی است. اگر مصیبت آمد، خودِ مصیبت در وجود انسان غوغا و انسان را نورانی می کند. محبتی که حضرت زینب(سلام الله علیها) به امام حسین(علیه السلام) داشت، محبتی است که اصحاب و اهل بیت به امام حسین(علیه السلام) داشتند. آن ها مصیبت امام حسین(علیه السلام) را می فهمیدند. ==== ذکر مصیبت نقل هست روزی که وارد کربلا شدند، بنا شد خیمه ها را بزنند. درخواست حضرت زینب(سلام الله علیها) این بود که خیمه مرا بالای بلندی بزنید. حضرت خیمه ها را بر خلاف رسم خیمه ها را در گودی زدند، ولی خیمه حضرت زینب(سلام الله علیها) را روی بلندی زدند. روز عاشورا دائم میدان را می دید. لذا شنیدید وقتی امام حسین(علیه السلام) بر بالین حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمد، وقتی آن صحنه سنگین پیش آمد، یک دفعه دیدند یک بانوی بلند بالایی از خیمه ها بیرون آمد و هی فریاد می زند: «یا اخیا، و ابن اخیا». وقتی حضرت سید الشهدا(علیه السلام) به میدان رفت. هی می آمد بیرون را نگاه می کرد و دوباره برمی گشت به خیمه. یک لحظه دیگر صدای امام حسین(علیه السلام) را نشنید؛ آمد بالای بلندی نگاه کرد و دید واویلاست. حضرت در گودی قتلگاه روی زمین افتاده و مجروح شده است. حضرت در محاصره تیرها بود. ===
نقل است با هر نفسی که می کشید، خون از زره حضرت بیرون می زد. دشمن حضرت را محاصره کرده بود. دید همه دارند به امام حسین(علیه السلام) حمله می کنند. آن هایی که اسلحه ندارند، دامن ها را پر از سنگ کردند و امام حسین(علیه السلام) را سنگ باران می کنند. این مصیبت های عظیم با حضرت زینب(سلام الله علیها) چه می کند؟ در گودی قتلگاه آمد و موانع را کنار زد و نمی دانم چه دید که با تعجب صدا زد: «انت اخی؟ أ أنت ابن والدتی»؟ دید بدن سر ندارد. یک عضو سالم در بدن نمانده است. نقل است سی صد جراحت بر این اندام وارد شده بود . غیر از اینکه این بدن زیر سم اسب ها رفته بود؛ حتی لباس کهنه را غارت کردند. سپس حضرت زینب(سلام الله علیها) روضه خواند. ابتدا برای اینکه گلایه از خدا نشده باشد، کفران و ناسپاسی نباشد، دست ها را زیر بدن برد. این بدن پاره پاره را روی دست گرفت و عرض کرد: خدایا این قلیل قربانی را از آل رسول بپذیر؛ سپس یک گفت وگو با رسول خدا دارد: «یا محمداه! صلى علیک ملائکة السماء هذا الحسین مرمل بالدماء مقطع الأعضاء و بناتک سبایا». این کشته فتاده به هامون حسین توست این صید دست و پا زده در خون حسین توست این کشتی شکسته به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! این همان حسینی است که جایش روی دوش شما بود؛ این همان حسینی است که او را در آغوش می گرفتی؛ این همان عزیزی است که جایش روی سینه تو بود. او را غرق در بوسه می کردی. حالا ببین یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)! یک عضو سالم برایش باقی نگذاشتند. بدنش غرق در خون است. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ببین لباس هایش را غارت کردند. یا رسول الله(صلّی الله علیه و آله سلّم) ببین دارند دختران تو را به اسارت می برند. سپس یک روضه برای امام حسین(علیه السلام) خواند. یک طوری روضه خواند که حتی حیوانات هم گریه کردند. اشک از چشم شترها جاری شد. «بأبی من لاغائب فیرتجى ، ولاجریح فیداوى ! بأبی من نفسی له الفداء! بأبی المهموم حتّى قضى ! بأبی العطشان حتّى مضى ». ای به فدای آن آقایی که جراحت هایش، زخم هایی که بر بدنش وارد شده، التیام پذیر نیست؛ به فدای آن آقایی که سفرش برگشت ندارد؛ به فدای آن عزیزی که وقت رفتن تا دم آخر لبانش تشنه بود؛ به فدای عزیزی که تا آخرین لحظات غصه ها روی دلش سنگینی می کرد. آن قدر گریه کرد، آن قدر در گودی قتلگاه برای امام حسین(علیه السلام) روضه خواند که دیدند حضرت سکینه(سلام الله علیها) صدا می زند: «بابا پاشو ببین دارند عمه ام را می زنند». چون چاره نیست، می روم و می گذارمت ای پاره پاره تن به خدا می سپارمت از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد ای نسیم سحری بندگی من برسان که فراموش مکن وقت دعای سحرم ========
🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸شام است ولی شام غریبان حسین است شام غریبان حسینه... شب یتیمی بچه های حسینه... شب بی برادری زینبه... امشب مصیبت خیلی سنگینه... امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند... دیگه روضه خون نمیخواهی... زیر لب آروم آروم بگو... وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است امشب مادرش فاطمه میاد کربلا... 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه.. میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب خدا به داد دل زینب برسه... چه حالی داره وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... امام سجاد فرمودند... شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود... دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند... (رايتها تلک الليله تصلي من جلوس) منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641. زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار الا لعنت الله علی القوم الضالمین @roze14
سلام بزرگواران انشالله خداوند عزاداری ها رو قبول فرماید اعزه محترم امیدست کوتاهی ها رو ببخشند
بضاعت اندکی بود
✍شب دوازدهم محرم ۱۴۰۰ 👇 👈شب شهادت امام سجاد علیه السلام @fatemi222