امام خمینی و صحیفه سجادیه
حضرت امام خمینی (رحمهاللهعلیه) در وصیت نامه الهی ـ سیاسی خودشان از آن به عنوان قرآن صاعد یاد میکند و آن را زبور آل محمد مینامند و میفرمایند که ما مفتخریم که ادعیه حیات بخش که او را قرآن صاعد میخوانند از ائمه معصومین (علیهمالسّلام) است.
این دعاها و مناجاتها به نام صحیفه سجادیه معروف است، و پس از قرآن و نهج البلاغه بزرگترین و غنیترین گنجینه حقایق و معارف الهی به شمار میرود، به طوری که بزرگان شیعه آن را اخت القرآن، انجیل اهل بیت (علیهمالسّلام ) و زبور آل محمد (علیهمالسّلام) نامیدهاند
محتوای صحیفه سجادیه
صحیفه سجادیه به منزله یک دائره المعارف علوم بشری است و آنچه انسان برای سعادت خود بدان نیاز دارد در آن یافت میشود که اصول اعتقادات، احکام، فروعات دین و معارف توحیدی و عرفانی، اخلاقیات و مسائل اجتماعی و سیاسی از آن جملهاند.
اگر چه دعاهای موجود در صحیفه به صورت راز و نیاز و نیایش مطرح گردیده ولی در درون آنها شعلههای سوزان آتش گداخته از سیاست و تدبیر است، حکمتهایی که اهل نظر را به فکر فروداشته و جرعههای عشق معنوی را در کام بینوایان نیازمند معنویت فرو برده و عشاق را به سوی وادی عشق سوزنده میکشاند.
تعلیم و تربیت در قالب دعا
امام سجاد (علیهالسّلام) توجه کامل دارد که انقلابی بدون پشتوانه معنوی جز گروه باد و موج، جز مردم عاری از فضیلت و دانش و بینش اسلامی، را تربیت نمیکند به حدی که آنان به خود اجازه میدهند تا امام معصوم و پیشوای راستین را به شهادت برسانند و خاندان او را به اسارت بکشند، هر چند که او امام حسین (علیهالسّلام) نوه دختری رسول اسلام و نزدیکترین فرد به مقام شامخ رسالت و پایه گذار اسلام بوده باشد.
با توجه به این نیاز و مسئولیت است که ساعات پرقیمت امام مصروف تعلیم و تهذیب، و صرف آموزش و پرورش و ساختن زمینههای فکری و فرهنگی میگردد. هر چند در قالب دعا و در محتوا و شکل راز و نیاز بوده باشد، چون ضمن بررسی دعاها مشاهده میکنیم که این ادعیه نمیتوانند دعای محض و تنها نیایش عادی طبق معیارهای معمولی عرف بوده باشند، بلکه در ضمن دعاها یک سلسله مسائل علمی و حساسترین مسائل حقوقی و روانی و تربیتی را بازگو میکند که بیانگر محتوای غنی و معارف والای این کتاب ارزشمند است.
فضائل عالی بشر در قالب دعا
امام ضمن دعا و راز و نیاز، عالیترین معارف بشری و پربارترین فضائل عالی انسانی را که تنها نکته اتکای انقلابهای اصیل اسلامی است و به صورت یکی از عمیقترین آموزههای اجتماعی و اسلامی بیان میدارد و در اختیار طالبان و عاشقان آن معارف قرار میدهد.
صحیفه سجادیه امام با ۵۴ عنوان بزرگ و جاودان نیایش که گستره آن دعاها از دوران طفولیت تا کهولت از بیماری تا دفع شر ستمگران جبار ابعاد زندگی بشر را در تمام مراحل فردی و اجتماعی فرا میگیرد و دعای مکارم اخلاق و دعای پربار عرفه امام گنجینه بس نفیس و پرقیمت از معارف و آموزشهای اخلاقی، اجتماعی، سیاسی اسلام را تشکیل میدهد که هنوز روانشناسان و کاوشگران روح بشری به آسانی نمیتوانند به لطافت و ظرافت و عمق آن دعاها پی ببرند.
🔺دعا کردن و بیشتر دعا در حق دیگران است.
۱٫اینکه در قنوت نماز شب باید برای ۴۰ مومن طلب مغفرت کنیم
۲٫پیامبر(ص):لیس شیٌ اسرع اجابهَ من دعوهَ غائب لغائب:دعایی زودتر از دعایی که انسان در غیاب کسی میکند مستجاب نمیشود(بحارالانوارج۹۳ص۳۵۹ح۱۷)
۳٫امام موسی کاظم(ع):اوشک دعوهَ واسرع اجابهَ دعاء المرء لاخیه بظهر:دعایی که بیشتر امید اجابت آن می رود و زودتر به اجابت می رسد دعا برای برادر دینی است در پشت سر او(اصول کافی جلد ۱ ص۵۲)
۴٫در حدیثی خداوند به حضرت موسی فرمود:دعا کن با زبانی که گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود.موسی عرض کرد چگونه؟خداوند فرمود به دیگران بگو برایت دعا کنند چون تو با زبان آنان گناه نکرده ای(بحار ج۹۳-۳۵۷ح۱۱)
۵٫دعای امام سجاد (ع) برای فرزندان خود:بارخدایا به نعمت عطا فرما به ماندن فرزندانم و به شایسته گردانیدن انها برای من و بهره بردن من از انها بار خدایا عمرشان را برای من دراز گردان و مدت زندگیشان را بسیار نما و خردشان را برای من پرورش ده و ناتوانیشان را نیرومند ساز و تن ها و کیش ها و خوی هایشان را برای من سالم بدار و در جان ها و اندام هایشان و در هر چه از کار ایشان به ان میکوشم تندرستی ده و روزی شان را برای من و به دست من فراوان گردان و ایشان را نیکوکاران و پرهیزکاران و بینایان و شنوندگان و فرمانبران خودت و دوست داران و پنددهنگان برای دوستانت و کینه داران برای دشمنانت قرار ده.آمین(صحیفه سجادیه ص۱۶۸)
و…
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔺دعای در حق دیگران
در بخش عملی که شامل اقامه نماز است نیز در آیه ۴۰ ابراهیم آمده است:«رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء؛ پروردگارا مرا برپادارنده نماز قرار ده و از فرزندان من نیز پروردگارا و دعای مرا بپذیر» و درآیه ۱۲۸ بقره نیز فرموده است: «رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ؛ پروردگارا ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده و از نسل ما امتی فرمانبردار خود [پدید آر] و آداب دینی ما را به ما نشان ده و بر ما ببخشای که تویی توبه پذیر مهربان».
خداوند متعال در آیه ۷۷ سوره فرقان در این رابطه فرموده است: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبّی، لَوْلا دُعآؤُکُمْ. فَقَدْ کَذَّبْتُمْ، فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً؛ بگو: اگر خواندن و دعای شما نباشد پروردگار من به شما اعتنا و عنایتی نکند، شما را قدر و ارزشی ننهد، [ولی کافران ] شما [پیامبر و آیات خدا را] تکذیب کردید پس [کیفرتان ] پیوسته و بر دوام خواهد بود.
خداوند در این آیه شریفه برای مخاطبین آن هیچ جایگاه و مقامی در صورتی که دعا نداشته باشد، قرار نداده؛ بنابراین، از این کلام فهمیده می شود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند به اندازه دعا و ارزش او به قدر اهتمام به مناجات و عبادت اوست.
همچنین، خداوند متعال در آیه ۴۳ سوره انعام فرموده است:«فَلَوْلا إِذْ جآءَهُمْ بَاءْسُنا، تَضَرَّعُوا وَلکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ؛ پس ای کاش هنگامی که سختی و ناگواریی از سوی ما به آنان می رسید، تضرع و زاری می نمودند، لیکن دل هایشان قساوت پیدا نموده و سنگدل شده بودند» که خداوند در این آیه شریفه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زاری می کرند، خداوند سختی و ناگواری و خشم و عذاب و عقاب خویش را از آنان برمی داشت و ناراحتی های آنان را برطرف می کرد».
خداوند متعال در آیه ۱۸۶ بقره دعا را کلید رسیدن به آمال و آرزوها بیان کرده و فرموده است:«وَ إِذا سَاءَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ اءُجیبُ دَعْوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ؛ و هرگاه که بندگانم درباره من بپرسند، بگو: که من نزدیکم و دعای هر دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت می کنم».
و نیز در آیه ۶۰ غافر میفرماید:«وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛ مرا بخوانید تا دعایتان را برای شما اجابت کنم، به راستی کسانی که از پرستش و عبادت من گردنکشی می کنند، با حالت خواری و ذلّت وارد جهنم خواهند شد».
همچنین، در آیه ۲۸ سوره کهف آمده است:«واصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بالْغَداوَةِ وَالْعَشِی، یُریدُونَ وَجْهَهُ، وَلاتَعْدُ عَیْناکَ عنَهُمْ؛ و خویشتن را با کسانی که صبح و شام پروردگارشان را می خوانند، در حالی که تنها خشنودی او را اراده نموده اند، به صبر و شکیبایی وادار کن و مبادا چشمانت را از آنان برداری».
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔺دعای در حق دیگران
گاهی انسان تنها برای خویش دعا میکند و میگوید: «قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِی وَهَبْ لِی مُلْکًا لَّا یَنبَغِی لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِی إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ؛ گفت پروردگارا مرا ببخش و ملکی به من ارزانی دار که هیچ کس را پس از من سزاوار نباشد در حقیقت تویی که خود بسیار بخشنده ای». (آیه ۳۵ سوره ص).
گاهی نیز انسان برای خویش و دیگران طلب مغفرت می کند و می گوید: «وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ؛ و [نیز] کسانی که بعد از آنان [=مهاجران و انصار] آمده اند [و] می گویند پروردگارا بر ما و بر آن برادرانمان که در ایمان آوردن بر ما پیشی گرفتند ببخشای و در دل هایمان نسبت به کسانی که ایمان آورده اند [هیچ گونه] کینه ای مگذار پروردگارا به راستی که تو رئوف و مهربانی». (آیه ۱۰ سوره حشر)
گاهی نیز انسان تنها برای دیگران دعا می کند چنان که حضرت یعقوب(ع) در آیه ۹۸ سوره یوسف(ع) برای فرزندانش می گوید: «قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ؛ گفت به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است».
حضرت فاطمه زهرا(س) از شب تا صبح برای دیگران دعا می کرد، امام حسن مجتبی(ع) پرسید چرا برای خودتان دعا نکردید؟ فرمود: «یا بنی الجار ثم الدار؛ ای پسرم اول همسایه سپس خانه و اهل خانه».
در قرآن بیش از ۲۰ نوع دعا از حضرت ابراهیم(ع) از جمله دعا برای فرزندش در سه بخش اعتقادی و عملی و اخلاقی بیان شده است. چنان که در آیه ۱۲۴ بقره فرموده است: «وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ؛ و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی بیازمود و وی آن همه را به انجام رسانید [خدا به او] فرمود من تو را پیشوای مردم قرار دادم [ابراهیم] پرسید از دودمانم [چطور] فرمود پیمان من به بیدادگران نمی رسد» و نیز در آیه ۱۲۹ بقره میفرماید «رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ العَزِیزُ الحَکِیمُ؛ پروردگارا در میان آنان فرستاده ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و پاکیزه شان کند زیرا که تو خود شکست ناپذیر حکیمی».
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔺دعای حضرت یونس(ع) در درون شکم ماهی چه بوده و برای خواننده آن چه آثاری ذکر شده است؟
در مورد ذکر یونسیه: «لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»، مطالب فراوانی از عرفا و علما موجود است. آیا در احادیث هم به آن اشاره شده است؟ اذکاری که علما تجویز میکنند، تا چه حد از متن احادیث و قرآن اخذ شده است؟
👇👇
حضرت یونس(ع) از پیامبران الهی بود که سالهای متمادی برای هدایت قوم خود تلاش کرد. او زمانی که از ایمان آوردن قومش ناامید شد، با ناراحتی و غضب، آنها را رها کرد: «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْه»؛[1] «النون» به معنای «حوت» و ماهی بزرگ است و مراد از «ذا النون» صاحب حوت؛ یعنی حضرت یونس میباشد.
یونس(ع) قبل از اینکه به او دستور هجرت داده شود، آنها را رها کرد.این عمل، اگرچه بر اساس موازین دینی برای ایشان حرام و مکروه نبود، اما گزینه بهتر این بود که تا رسیدن دستور صریح پروردگار مبنی بر هجرت در کنارشان میماند و صبر پیشه میکرد: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَ هُوَ مَکْظُومٌ».
در نهایت یونس نبی به جهت این ترک اولی محکوم به حیات در درون شکم ماهی شد. تحمل چنین زندانی غیر طبیعی که هزاران برابر سختتر از زندانهای عادی میباشد، بسیار سخت است چون در شکم ماهی، ظلمت و تاریکی به معنای واقعی کلمه وجود دار
یونس در چنین فضایی با خدای خود مناجات کرده و از عملی که انجام داده توبه مینماید و به درگاه الهی چنین عرضه میدارد: «...فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمینَ».
با اینکه در قرآن از انبیای مختلف مانند ابراهیم، زکریا، و... دعاهایی نقل شده است، با این حال دعای یونس از جمله مشهورترین بوده و در دعاهای مختلفی از آن استفاده شده است و شاید این به جهت نوع گفتار و شرایطی باشد که دعا در آن شرائط بیان شده است.
اکنون به چند روایت که به خواندن دعای حضرت یونس(ع) به صورت مستقل و یا در ضمن دعایی دیگر توصیه میکند، توجه فرمایید:
1. محمّد بن الفرج گوید: «امام محمّد تقى(ع) این دعا را در نامهاى برایم نوشت و به من تعلیم داد که چگونه باید آنرا بخوانم و معناى آن چیست، و فرمود: هر کس این دعا را پس از نماز صبح بخواند از خداوند درخواست حاجتى نمیکند، مگر اینکه خدای عزّ و جلّ مشکل و مطلب او را برایش آسان گرداند و گرفتاریهاى او را کفایت فرماید و آن دعا چنین است: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ فَوَقاهُ اللَّهُ سَیِّئاتِ ما مَکَرُوا لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ ...».
2. در منطقه ربذه، مردی از خراسان خطاب به امام صادق(ع) فرمود: فدایت شوم؛ فرزندی ندارم [راهی برای فرزنددار شدن نشانم دهید]. امام صادق(ع) فرمود: «زمانی که به شهر خود برگشتی و در کنار همسرت قرار گرفتی، این سه آیه را بخوان: وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ .... انشاء الله فرزندی به تو عطا خواهد شد».
3. امام صادق(ع): «تعجب میکنم از کسى که محزون میشود؛ چرا به گفته خداوند توجه ندارد (از این گفته برای رفع اندوهش استفاده نمیکند) که فرمود: لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ. و در دنباله آن فرمود: وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».
این آیه در دعاهای دیگری نیز ذکر شده و همچنین در نماز غفیله که بر آن تأکید بسیار شده است خواندن این آیه لازم میباشد.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa45280
اخلاص در دعا
اخلاص در دعا به خاطر تفاوت درک و شناخت افراد مراتبی دارد. بعضی در این مقام هستند که انگیزه را از دعا خواندن از مقاصد مادی و دنیوی پاک کنند و با توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رسیدن به حور و غلامان و قصرهای آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا میخوانند و به همین علت در کتابهای دعا جستجو میکنند و هر دعایی که ثواب اخروی بیشتری داشت انتخاب میکنند.
و برخی پا را فراتر نهاده و بدون طمع رفتن به بهشت و یا ترس از آتش جهنم، بلکه فقط جهت برقراری ارتباط با معبود و انس باحضرتش دعا میخوانند که این گروه از احرار و آزادگانند.
«قل ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین؛ بگوای پیامبر همانا نماز و طاعات و کلیه اعمال من و زندگی و مرگ من همه برای خداست، که پروردگار جهانیان است.»
حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)عبادتهای مردم را به سه دسته تقسیم میفرمودند:
ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار: گروهی خداوند را به امید بهشت عبادت کردند که آن عبادت بازرگانان است.
ان قوما عبدوا الله رهبة فتلک عبادة العبید: و گروهی خداوند را از ترس جهنم عبادت کردند که آن عبادت بردگان است.
ان قوما عبدوا الله شکرا عبادة الاحرار و گروهی خداوند را عبادت کردند از روی شکر و سپاس که آن عبادت آزادگان است.
قصه همه وصل حور و خلد برین است
غایت مقصود ما نه آن و نه این است
شرایط استجابت دعا
در قرآن نکات مهمی دیده میشود که حکایت از شرایط استجابت میکند (که خلاصه وار اشاره میشود):
۱. معرفت و باور به این که پروردگار مالک علی الاطلاق است و همه چیز را در دست قدرت خویش دارد و اگر اراده کند پیچیدهترین گرهها را باز میکند. «تبارک الذی بیده الملک و هو علی کل شی ء قدیر»؛ بزرگ است آن که سلطنت به کف اوست و او به همه چیز تواناست.
۲. دل را مصفا کردن، حساسیت و عظمت دل نسبت به سایر اعضا بر کسی پوشیده نیست و بی تردید وقتی دل مصفا شد دعا اثر میبخشد. «اولئک کتب فی قلوبهم الایمان و ایدهم بروح منه»؛ این مردم پایدارندکه خدا بر دلهایشان نور ایمان انگاشته و بروح قدس الهی آنها را مؤید و منصور گردانیده است».
۳. استفاده از لقمه حلال؛ شاید بعضی توجه نداشته باشند که خوردن مال حرام چه اثرات سوء بر وجودشان میگذارد و چگونه راه استجاب دعا را مسدود مینماید؛ «و لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل و تدلوا بها الی الحکام لتاکلوا فریقا من اموال الناس بالاثم و انتم تعلمون»؛ مال یکدیگر را بناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور پارهای اموال مردم را بخورید با این که شما آگاهی دارید.
۴. تضرع و انابه: «ادعوا ربکم تضرعا و خفیة»؛ پروردگار خویش را با تضرع وزاری و در نهان بخوانید.
۵. قطع امید از غیر خدا، عزم دعا کننده را در توسل به پروردگار و مبدأ هستی قویتر کرده، با خلوص بیشتری خواستههای خود را از درگاه خدا طلب میکند.
امام صادق (علیهالسّلام) در این باره فرمود: «هرگاه یکی از شما اراده کرد که هر چه از خدا بخواهد به او بدهد باید از همه مردم ناامید شود و جز به خدا امیدوار نباشد. اگر خداوند این حالت را در قلب دعا کننده یافت هر چه از او درخواست شود عطا میکند.»
۶. دستهجمعی دعا کردن از دیگر عوامل مؤثر در اجابت دعا، گروهی بودن آن است و این نشانه اهتمام اسلام به جمع و اجتماع است. یکی از حکمتهای آن، این است که هر چه افراد، بیشتر باشند، هر یک به سهم خود و نسبت به خصایل نیکویی که دارند، نظر پروردگار را جلب و دعا را به هدف اجابت، نزدیکتر میکنند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «هرگاه امری پدرم امام باقر (علیهالسّلام) را محزون میکرد، زنان و کودکان را جمع نموده، دعا میکرد و آنها آمین میگفتند.»
۷. واسطه قرار دادن اهلبیت (علیهمالسّلام). انسان غیر معصوم، بهطور معمول، مرتکب گناه و اشتباه شده، بدین وسیله در درگاه الهی خجل و روسیاه است. از این رو، اگر اولیای مقرّب درگاه خدا را واسطه قرار دهد به خاطر آنها دعا به اجابت نزدیکتر میگردد. در میان امت اسلامی هیچ کس از پیامبر و خاندانش نزد خدای محبوبتر نیست. خداوند، خود فرموده است: «محبوبترین و گرامیترین بندگانم نزد من محمّد و علی، حبیب و ولی من هستند، هر کس بهوسیله آن دو و خاندان پاکشان از من چیزی بخواهد، خواستهاش را رد نمیکنم.»
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرمود: «... اِجْعَلُونی فی اَوَّلِ الدُّعاءِ وَ فی آخِرِه ِوَ وَسَطِهِ؛ مرا در اول، وسط و آخر دعا قرار دهید.»
موانع استجابت دعا
اللهم اغفرلی الذنوب التی تجس الدعاء:
موانع تا نگردانی ز خود دور ••••• درون خانه دل نایدت نور
بعضی میگویند ما دعا میکنیم پس چرا مستجاب نمیشود؛ این اشخاص باید علت را در خودشان بیابند و موانع را بر سر راه استجابت دعا بردارند و اینک به بررسی خلاصه موانع استجابت دعا میپردازیم.
۱.غنا: تا مادامی که شخص گنه کار توبه واقعی نکند و از عمل زشت خویش نادم و پشیمان نباشد دعایش محجوب میماند. امام صادق (علیهالسّلام)میفرماید: «بیت الغناء لا تؤمن العجیعة و لا تجاب فیه الدعوة و لا یدخله الملک؛ خانهای که کانون غنا باشد، ایمنی از فجایع و حوادث تلخ ندارد، دعا در آن مستجاب نمیشود، فرشتگان در آن داخل نمیشوند.»
۲. ظلم و حق الناس: مهمترین راه استجابت دعا برطرف کردن ذمه خود از حقوق مردم است زیرا اگر حقی از حقوق مالی یا آبرویی مردم به گردن ما باشد هر چه هم دعا با سوز و گداز باشد مورد اجابت واقع نمیشود. خداوند تبارک و تعالی به حضرت عیسی بن مریم (علیهالسّلام) وحی فرستاد که به بنی اسرائیل بگو:
«انی غیر مستجیب لاحد منکم دعوة و لاحد من خلقی قبله مظلمة»؛ به تحقیق دعای احدی از شما را مستجاب نمیکنم در آن هنگام که مظلمه و حقی از بندگانم را بر گردن داشته باشید.
۳. با حکمت الهی منافات داشته باشد: خیلی چیزهاست که مورد علاقه انسان است و فکر میکند که اگر دعا کند به آن میرسد در حالی که حکمت بالغه الهی خلاف آن را مصلحت میداند و چه بسا ما خیال میکنیم مصلحت ما در آن است و لذا گاهی زبان به شکوه و اعتراض باز میکنیم!
«و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون؛]شاید چیزی را که مکروه دارید که برای شما خوب است و شاید چیزی را دوست دارید که برای شما بد است خدا میداند و شما نمیدانید.»
۴. چیز غیر ممکن خواستن: امیرالمؤمنین (علیهالسّلام)میفرماید: «یا صاحب الدعا لا تسال ما لا یکون و لا یحل؛ ای کسی که دعا میکنی هیچ گاه چیز غیر ممکن و چیزی که حلال نیست از خداوند تبارک و تعالی طلب مکن.»
۵. گناه، دشمن دیرینه و خطرناک انسان و دورکننده او از نعمتهای مادّی و معنوی است و مانع بزرگی در مسیر کمال او محسوب میشود.
دعای فرد گناهکار به اجابت نمیرسد و نالههایش خریدار ندارد.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمود: «انسان گاهی حاجتی دارد و از خدا طلب میکند و خداوند ضمن قبول آن انجامش را به وقت مناسبی وا میگذارد، ولی بنده در این مدّت مرتکب گناه میشود. خداوند به مأمور اجابت دعا امر میکند: خواستهاش را اجابت نکن و او را از این لطف محروم نما که خشم ما را برانگیخت و شایسته بیاعتنایی گردید.
شخصی خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و گفت: دوست دارم که دعایم مستجاب شود، حضرت به وی فرمود: «طَهِّرْ مَاْکَلَکَ وَلا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرامَ؛ خوراک خود را پاکیزه کن و غذای حرام نخور.»
۶. عدم مصلحت؛ توانایی و قدرت خدا در انجام خواسته بندگان، مورد تردید نیست، ولی گاهی میشود بنده، چیزی را میخواهد که به مصلحت او نیست، در حالی که خود نمیداند و خداوند که به همه جوانب زندگیاش آگاه است، به دلیل لطفی که به بندگانش دارد، آن دعا را مستجاب نمیکند: «عَسی اَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسی اَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ وَ اَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛ چهبسا چیزی بر شما ناگوار و ناخوشایند باشد، در حالی که خیر و صلاح شما در آن است (و شما نمیدانید) و همچنین شاید چیزی را دوست بدارید که ضرر شما در آن باشد و خدا آگاه است و شما بیخبرید.»
۷. مهیا نبودن شرایط و زمان اجابت؛ مناسب نبودن زمان و شرایط از جمله موانع اجابت دعاست. چه بسا شخص دعاکننده، گمان کند که خواستهاش رد شده و ناامید گردد، در حالی که نباید قطع امید کند. امام صادق (علیهالسّلام) فرمود: «اِنَّ الْمؤُمِنَ لَیَدْعُو فَیُؤَخَّرُ اِجابَتُهُ اِلی یَوْمِ الْجُمُعَةِ؛ مؤمن دعا میکند و خداوند اجابت آن را تا روز جمعه عقب میاندازد.»
http://fa.wikifeqh.ir/%D8%AF%D8%B9%D8%A7
۵.۶ - بلند همتی در دعا
بلند همتی و داشتن طبعی منیع در دعا نیز از دیگر آدابی است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در برخی از احادیث و روایات خود بدان پرداختهاند. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به اصحاب و یاران خود سفارش میفرمود: از خدا بخواهید و (در این خواستن از خداوند) فراوان و بزرگ بخواهید؛ چرا که هیچ چیز برای او سنگین نیست.
در روایتی بلند، از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) آمده: «عادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر این بود که هر گاه چیزی از او خواسته میشد، اگر میخواست انجامش دهد، میفرمود: "باشد" و اگر نمیخواست انجامش دهد، سکوت میکرد و هرگز، پاسخ "نه" نمیداد. روزی، بادیه نشینی نزد ایشان آمد و چیزی خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) سکوت کرد. دوباره خواست. باز هم سکوت کرد. بار سوم خواست. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با حالت تشر، به او فرمود: "ای اعرابی! هر چه میخواهی، تقاضا کن".
ما به حال او غبطه خوردیم و گفتیم: الآن، بهشت را تقاضا میکند.
بادیه نشین گفت: مرکبی از تو میخواهم.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: "باشد".
سپس فرمود: "باز هم بخواه".
گفت: توشه هم میخواهم.
فرمود: "باشد".
ما از این درخواستها تعجب کردیم. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: "چه قدر فرق است میان درخواست این بادیه نشین و درخواست آن پیر زن بنی اسرائیل! ".
آن گاه فرمود: "موسی (علیهالسّلام) فرمان یافت که از دریا بگذرد؛ پس چون به دریا رسید، مرکبها را هی زدند؛ اما آنها باز میگشتند و از رفتن امتناع میکردند. موسی (علیهالسّلام) گفت: پروردگارا مرا چه شده است؟ بدو فرمود: "تو نزدیک قبر یوسف هستی. استخوانهای او را هم با خودت ببر".
اما قبر با زمین، یکسان شده بود و موسی (علیهالسّلام) نمیدانست کجاست. گفتند: اگر کسی باشد که جای قبر را بداند، آن کس، پیر زنی از بنی اسرائیل است. شاید او بداند که قبر کجاست.
موسی (علیهالسّلام) او را احضار کرد و فرمود: تو میدانی قبر یوسف کجاست؟
گفت: آری.
فرمود: آن را نشانم بده.
گفت: نه به خدا، مگر آن که آن چه از تو میخواهم، به من بدهی.
فرمود: باشد.
گفت: از تو میخواهم که در بهشت، با تو در یک درجه باشم.
فرمود: (فقط) بهشت را بخواه.
گفت: نه. فقط با تو باشم.
موسی (علیهالسّلام) سعی داشت او را از نظرش منصرف کند که خداوند تبارک و تعالی به او وحی فرمود که: "هر چه میخواهد، به او عطا کن؛ زیرا از (درجه) تو، چیزی کم نخواهد کرد". موسی (علیهالسّلام) به آن پیرزن، قول داد و او جای قبر را نشانش داد و موسی استخوانها را بیرون آورد و از دریا گذشت".
صفای باطن
در برخی روایات صادره از سوی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ، از صفای باطن و پاکی ضمیر، بعنوان یکی از شروط استجابت دعا یاد شده و از مسلمانان خواسته شده که: «فاسئلوا الله ربکم بنیات صادقه و قلوب طاهره؛ (مقصود از قلب طاهر به فرموده امام صادق (علیهالسّلام) دلی است که در آن خاطرهای به جز خاطره خدا نباشد.
(القلب السلیم الذی یلقی ربه و لیس فیه احد سواه.) ) با انگیزه و نیت صادقانه و دلی پاک از خدا مسئلت کنید..
انواع دعاها👇
🔹مشلول
🔹دسته جمعی
🔹دعای شهدا
🔹اللهم الجعلنی فی درهم الحصینه
https://eitaa.com/fatemi222/6423
👇👇👇
دعای مشلول
امام حسین فرمود: من و پدرم در شب تاریکی در خانه خدا مشغول طواف بودیم، که متوجه ناله ای شدیم که با سوز، تضرع میکرد.
پدرم فرمود: ای حسین! میشنوی ناله گناهکاری که به خدا پناه آورده است؟ او را پیدا نما و نزدم بیاور.
من در تاریکی شب در طواف بدنبالش گشتم تا او را میان رکن و مقام پیدا کردم و به حضور پدرم آوردم.
پدرم جوانی دید خوش اندام با لباسهای قیمتی به او فرمود: تو کیستی؟ گفت: مردی از اعراب هستم فرمود: ناله برای چیست؟ عرض کرد: گناه و نافرمانی و نفرین پدر اساس زندگیام را از هم پاشیده و سلامتی از بدنم رفته است.
فرمود: علت و حکایت تو چه بوده است؟ عرض کرد: پدری پیری داشتم که به من مهربان بوده و من دائم به کارهای ناشایست مشغول بودم. هر چه راهنمائی میکرد نمیپذیرفتم و حتی گاهی او را آزار میرساندم.
روزی پولی که در صندوقش بود خواستم بردارم که او متوجه شد، و من او را بر زمین زدم. خواست و برخیزد نتوانست، پولها را گرفتم دنبال کار خود رفتم، شنیدم که میگفت: امسال به خانه خدا روم و تو را نفرین کنم.
چند روز به نماز و روزه مشغول بود و بعد به سفره خانه خدا رفت. من هم کارهایش را مینگریستم او دست به پرده کعبه گرفت و مرا نفرین کرد؛ هنوز نفرینش تمام نشده بود که یک طرف بدنم خشک و بی حس شد، پیراهن را بالا زد و نشان داد.
بعد پشیمان شدم از او عذر میخواستم تا سه سال شد تا اینکه سال سوم ایام حج قبول کرد در حقم دعا کند. با هم به طرف مکه حرکت کردیم، در راه به وادی اراک رسیدیم، شب تاریک بود ناگاه پرنده ای بزرگ پرواز کرد و شتر رمید و او به زمین افتاد و مرد و همانجا او را دفن کردم.
این گرفتاریم از نفرین پدرم باقی مانده است. امام فرمود: دعائی که پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده است به فریادت خواهد رسید. آن دعا اسم اعظم دارد و هر بیچاره و مریض و فقیری بخواند حاجتش برآورده میشود…
آنگاه فرمود: شب دهم ذیحجه عید قربان این دعا را بخوان و صبح نزدم بیا و نسخه دعا را به جوان دادند. بعد از مدتی جوان با سلامت و شادی آمد.
امام فرمود: چطور شفا یافتی؟ گفت: در شب دهم دستم به دعا کردم و اشک توبه ریختم تا برای مرتبه دوم خواستم بخوانم آوازی از غیب شنیدم: ای جوان بس است خدا را به اسم اعظم قسم دادی، پس به خواب رفتم و پیامبر در عالم خواب دست بر بدنم گذاشت و فرمود: شفا یافتی، خود را سالم یافتم.
آن دعا که امام علی علیه السلام تعلیم جوان داد، دعای مشلول است که آن این است:
(اللهم إ نی اءسئلک باسمک بسم الله الرحمن الرحیم یا ذاالجلال و الاکرام…)
دعای دسته جمعی
حفص بن عمر بجلی گوید: از وضع ناهنجار مالی و از هم پاشیدگی زندگیام به امام صادق علیه السلام شکایت کردم.
امام فرمود: هنگامی که به کوفه رفتی با فروش بالش زیر سرت هم که باشد به ده درهم غذائی آماده کن و تعدادی از برادرانت را به غذا دعوت کن و از ایشان بخواه تا درباره تو دعا کنند.
حفص گوید: به کوفه آمدم و هر چه تلاش کردم غذائی مهیا کنم میسر نشد تا بالاخره طبق دستور امام بالش زیر سرم را فروختم و با آماده ساختن غذا، تعدادی از برادران دینی خود را دعوت نموده و از ایشان خواستار دعا در حل مشکلات زندگیام شدم؛ آنها هم با صرف غذا دعا کردند.
به خدا قسم، جز مدت کوتاهی از این قضیه نگذشت که متوجه شدم کسی در خانه را می زند و چون در را باز کردم، دیدم شخصی که با او داد و ستد داشتم و از وی طلب کار بودم به سراغ من آمد.
با پرداخت مبلغ سنگینی که به گمانم ده هزار درهم بود، بدهی خود را با من تصفیه و مصالحه کرد، و از آن پس پی در پی کار من به فراخی و گشایش نهاد و به رفع سختی و تنگدستی انجامید.
دفع بلاء
مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤ سس حوزه علمیه قم فرمودند: اوقاتیکه در سامراء مشغول تحصیل علوم دینی بودم، اهالی سامراء به بیماری وبا و طاعون مبتلا شدند و همه روزه عده ای میمردند.
روزی در منزل استادم مرحوم سید محمد فشارکی جمعی از اهل سامراء بودند، که ناگاه آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی (متوفی ۱۳۳۸ ه ق) که در مقام علمی مانند مرحوم فشارکی بود تشریف آوردند و صحبت از بیماری وبا شد که همه در معرض خطر مرگ هستند.
مرحوم میرزا فرمودند: اگر من حکمی بکنم آیا لازم است انجام شود یا نه؟ همه گفتند: آری، فرمود: من حکم میکنم که شیعیان ساکن سامراء از امروز تا ده روز همه مشغول خواندن زیارت عاشورا شوند و ثواب آن را هدیه به مادر امام زمان حضرت نرجس خاتون نمایند، تا این بلا از آنان دور شود.
اهل مجلس این حکم را به همه شیعیان رساندند و مشغول زیارت عاشورا شدند. از فردا شیعیان دیگر در معرض تلف واقع نمیشدند ولی غیر شیعه میمردند و بر همه اهل سامراء این نکته واضح و ظاهر شد.
برخی از غیر شیعه از آشنایانشان از شیعه میپرسیدند: سبب چیست که از ما میمیرند و از شما نمیمیرند؟
به آنها گفته شد: همه زیارت عاشورای امام حسین میخوانند تا در معرض وبا و طاعون قرار نگیرند، و خداوند هم دفع بلاء میکنند.
دعای خالص شهید علی زنگی آبادی که عراقی را فراری داد
علی طلبه بود و بی سیم چی من. در منطقه عملیاتی کربلای چهار پشت موانع گیر افتاده بودیم. یک عراقی در پنج متری ما مستقر شده بود و به سمت ما با تیر بار گشوده بود. حدود ۱۰۰ تیر به سمت من انداخت به طوری که تمام سیم های سیم خاردار قطع شد.
خشاب اسلحه ام هم کنده شده بود و تیر اندازی نمی کرد. اشهد خودم را خواندم. در عجب بودم چطور از آن همه تیر یکی هم به ما نمی خورد. به سمت راست خودم نگاه کردم. شیخ علی دست به آسمان برده بود و خاضعانه دعا می کرد. عراقی هم از ما بیشتر متعجب بود. در آخر یک نارنک انداخت جلوی شیخ علی. نارنجک منفجر شد؛ اما علی هم چنان دست به دعا بود و هیچ زخمی هم برنداشت. عراقی به ناچار اسلحه اش را انداخت و جیغ زنان فرار می کرد و ۳۰ نفر دیگر هم همراهش فرار کردند.
در عرض پنج دقیقه خط ۷۰۰ متری را تصرف کردیم. اینجا اسلحه نبود که کارایی داشت، اسلحه دعا کار کمک کارمان بود.
راوی: حمید شفیعی
دعایی که رزمندگان برای حفاظت از بلاها با آن انس داشتند
در عملیات والفجر یک ، در سنگر نیروهای اطلاعات دعایی از امام صادق (ع) بود که مرا خیلی جذب خودش کرد و با تکرار چند باره آن، جان من و خیلی از بچه ها نجات پیدا کرد.
« اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ » یعنی خداوندا ! مرا در رزه نفوذ ناپذیر خودت قرار بده. به راستی که تو هر آنکس را که بخواهی در این زره قرار می دهی.
برش اول:
در عملیات والفجر سه ، در محاصره یک تیپ مکانیزه دشمن بودیم. جلو و عقب ما عراقی بودند. عراقی های پشت سر، می خواستند ما را بزنند. تیرشان به عراقی های جلو ما می خورد. ما به همراه عراقی های جلو، از تپه ها پایین آمدیم . وقتی متوجه شدند ما ایرانی هستیم، فرار کردند و از بالای تپه به ما تیراندازی کردند. من متوسل به دعای مخصوص خودم جهت محافظت شدم.
یک عراقی با سیمینوف به پیشانی من زد. اما در کمال ناباوری تیر کمانه کرد و به زمین خورد و فقط خراشی بر پوست من گذاشت و خونش جاری شد. من با اعتقاد کامل هم چنان به خواندن دعای تحفظ ادامه می دادم.
برش دوم:
در عملیات بدر ، نیرویی داشتیم به نام حاج مختار که از ناحیه سر زخمی شده بود. نیاز به عقب نشینی داشتیم؛ اما نمی دانستیم حاج مختار را چه کارش کنیم. بالای دژ در تیر رس عراقی ها بود و پایینش گل و لای بود. یاد دعای مخصوص خودم افتادم و حاج مختار را که حدودا صد کیلو وزن داشت، کول گرفتم؛ در حالی که پاهایش روی زمین کشیده می شد. خودم را از لای گل ها با یک یا علی بیرون کشیدم و دعای مخصوصم را بلند بلند خواندم. هر چه تیر زدند به ما نخورد. او راتا ۸۰ متری قایق ها آوردم و سپردمش به شهید حسن سلطانی و او به قایق ها رساندش.
برش سوم:
این دعا را به شهید علی شفیعی هم یاد داده بودم. یک روز علی مرا دید و گفت: مرد حسابی این چه دعایی است که به من یاد دادی؟ چند نفر داخل قایق نشسته بودیم و من داشتم این دعا را می خواندم که بمباران شدیم. دیدم که چند نفر روی من افتاد ند و مقداری روده روی شکمم ریخت. گمان کردم شکمم پاره شده است. دست که روی شکمم کشیدم، دیدم شکمم سالم است. چهار نفر همراه من شهید شده بودند و فقط من زنده مانده بودم؛ بدون حتی یک جراحت.
برش چهارم:
دوم اردیبهشت ۵۹ بود که با بنی صدر در مورد مشکلات مرزها و پاسگاه ها جلسه ای تشکیل دادیم. ایشان شهید صیاد شیرازی را به کردستان مأمور کرد.
با زیان شهید صیاد می رفتیم اصفهان که از آنجا با آقای سالک و آقای رحیم صفوی برویم کردستان. در راه رسیدیم به قم.
صیاد گفت: ما اینجا یک طلبه ای داریم که خیلی دوست دارم ببینی اش. وقتی پیدایش کرد. صیاد بهش گفت: ما داریم می رویم به کردستان، خیلی دعایمان کن.
حاج آقای غفر اللهی گفت: هیمن جا باشید تا برگردم. وقتی برگشت دعایی را روی کاغذی نوشته بود. توی تمام عملیات ها صبح که می رفتیم می خواندیمش و خیلی هم برای مان اثر داشت. دعا یک جمله بیشتر نبود: « اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من ترید ».
منبرک فاطمی
شرایط دعا👇
🔺شرایط وموانع دعا
(شش پست)
https://eitaa.com/fatemi222/6417