eitaa logo
منبرک فاطمی
6.1هزار دنبال‌کننده
987 عکس
884 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌼فضائل امام عسکری علیه السلام🌼🍃 حضرت امام حسن عسکرى علیه ‏السلام یازدهمین پیشواى شیعه است، رهبرى که در تمام عمر کوتاه خویش (28 سال) مدّتى را در پادگانى در سامرّا، به همراه پدرش امام هادى علیه ‏السلام ،تحت مراقبت بسیار شدید دستگاه استبدادى خلفاى بنى عبّاس قرار داشت،و بعد از شهادت پدر بزرگوارش، این حالت استمرار یافت و نیز بارها به زندان جبّاران زمان، گرفتار شد. دوران امامت آن رهبر بزرگ الهى بیش از شش سال به درازا نکشید. آن بزرگوار، همانند پدرانش به همه فضائل و خوبى‏ ها آراسته و از همه بدى‏ ها پیراسته بود. او آن چنان در قلّه شکوهمند کمال و فضیلت قرار داشت که نه تنها دوستان و پیروانش او را ستوده‏ اند بلکه دشمنانِ کینه ورز و سرسخت، به مدح و ستایش او پرداخته ‏اند. براى نشان دادن این حقیقت، نمونه ای اشاره مى‏ شود. 🌟 تجلّى فضائل 🌟 احمد بن عبیداللّه بن خاقان ـ که پدرش از مهره ‏هاى مهمّ دستگاه خلافتِ ستم پیشه بنى عبّاس و از وزیران آن به شمار مى ‏رفت و خود نیز از مخالفان و معاندانِ سرسخت امامان علیهم‏ السلام بود و که در برهه ‏اى، از طرف حکومت، مسئولیت گرفتن مالیات را در قم، به عهده داشت ـ مى‏ گوید:من در سامرّا ندیدم و نشناختم مردى را در میان علویّان، همانند حسن ‏بن‏ على. وى از جهت وقار، عفاف، بزرگوارى و بخشندگى، در میان علویّان، فرماندهان ارشد نظامى، وزراء و همه مردم، «نمونه و الگو» بود. و با هر کس سخن مى گفتى، او را مى‏ ستود و به نیکى یاد مى‏ کرد.* روزى ابو محمّد بر پدرم عبید اللّه بن خاقان وارد شد، من او را نگریستم؛ آثار بزرگى و عزّت و جلالت از سیماى او پیدا بود. پدرم، مَقدم او را گرامى داشت و او را بسیار تکریم کرد. من از این روش پدرم، ناراحت و عصبانى شدم، از او سبب این بزرگداشت را پرسیدم، و خواستم که آن شخصیّت را به من معرّفى کند، پدرم گفت: «او پیشواى شیعیان و بزرگ خاندان بنى‏ هاشم است. او کسى است که شایستگى پیشوایى امّت را دارد، چون خصلت‏هاى برجسته ‏اى دارد؛ همچون: فضیلت، پاکى، وقار و متانت، صیانت نفس، زهد و بى ‏رغبتى به دنیا، عبادت، اخلاق نیکو، صلاح و تقوا.» آنگاه احمد بن عبیداللّه مى‏ افزاید: ابومحمّد ابن الرّضا، در نهایت بزرگى و والائى بود.» 📚اصول کافى،ج1، ص 503؛ مناقب آل ابى‏طالب(ع)، ج 4، ص 423؛ سیرة‏الائمه، ج 2، ص 502 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @fatemi222
🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷 ▪️ شرک خفی ▪️ امام حسن عسکری علیه السلام فرمودند: الإشْاکُ فِی النّاسِ اَخفی مِنْ دَبیبِ النَّملِ عَلیَ المَسْحِ الاَسودِ فی اللّیلَه المُظلِمَهِ؛ شرک وزی (و ریا) در مردم، پنهان تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک. [بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۷۵، ص: ۳۷۱] یکی از مهم ترین مصادیق شرک خفی، ریا است. یعنی انسان کاری را انجام می دهد، تا مردم ببینند. مثلا منبر می رود برای اینکه مردم ببینند یا روضه می رود یا مجلس برگزار می کند و … . داستانک: یکی از شاگردان محدث قمی نقل می کند که: از همان اوقات که به تحصیل مقدمات اشتغال داشتم نام محدث قمی را در محضر مبارک پدر بزرگوارم زیاد و توأم با تجلیل می شنیدم. وقتی که برای تحصیل به مشهد مشرف شدم زیارت ایشان را بسیار مغتنم می شمردم. چند سالی که با این دانشمند با ایمان معاشرت داشتم و از نزدیک به مراتب علم و عمل و پارسایی و پرهیزکاری ایشان آشنا شدم، روز به روز بر ارادتم می افزود. در یکی از ماه های رمضان با چند تن از دوستان از ایشان خواهش کردیم که در مسجد گوهرشاد اقامه جماعت را بر معتقدان و علاقمندان منت نهند. با اصرار و پافشاری، این خواهش پذیرفته شد و وی چند روز نماز ظهر و عصر را در یکی از شبستان های آنجا اقامه کرد و بر جمعیت این جماعت روز به روز افزوده می شد. هنوز دو روز نشده بود که اشخاص زیادی اطلاع یافتند و جمعیت فوق العاده شد. روزی پس از اتمام نماز ظهر، به من که نزدیک ایشان بودم گفتند: « من امروز نمی توانم نماز عصر بخوانم». رفتند و دیگر آن سال برای نماز جماعت نیامدند. در موقع ملاقات و سؤال از علت ترک نماز جماعت گفتند: «حقیقت این است که در رکوع رکعت چهارم متوجه شدم که صدای اقتداکنندگان که پشت سر من می گویند: «یا الله، یا الله، ان الله مع الصابرین» از محلی بسیار دور به گوش می رسد و متوجه زیادی جمعیت شدم و در من شادی و فرحی تولید شد و خلاصه خوشم آمد که جمعیت این اندازه زیاد است! بنابراین، من برای امامت اهلیت ندارم.» [منبع: مفاخر اسلام، ج ۱۱، ص ۳۶۰] ✨ باید یک ریاسنج برای خودمان داشته باشیم.✨ مرحوم فیض کاشانی می گوید: «ببینید در کاری که انجام می دهید، اگر کسی بود که بهتر از شما آن کار را انجام می داد، شما ناراحت می شوید یا نه؟» اگر ناراحت می شوید معلوم است برای خدا کار انجام نمی دهید. 🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃🔷🍃 @fatemi222
🔰غربت امام حسن عسکری (ع) در بحار از احمد قصير بصري از شاگردان امام حسن عسكري(عليه السلام) نقل شده است : خادمي از دربار خليفه خدمت آقا رسيد. به آقا گفت: خليفه سلام مي رساند . او كاتبي دارد. اسمش انوش است. انوش 2 تا بچه آورده است . او اين بچه ها را گذاشته و مي گويد امام شيعيان را مي خواهم كه براي بچه هاي من دعا كنند. امام(عليه السلام) فرمودند: (الحمدالله الذي جعل النصاري أعرف بحقنا من المسلمين يعني :خدايي را سپاس كه بعضي از نصاري را از بعضي از مسلمين به حق ما عارف تر گردانيد.) آقا وقتي به خانه انوش رسيدند انوش دوان دوان محضر آقا آمد. انجيل را گرفت دستش . و به امام گفت : اي آقا ي ما ، تو را به اين كتاب كه از ما به آن آگاهي تري قسم مي دهم مرا ببخشي كه تو را به زحمت انداختم. قسم به عيسي و به اين انجيل من نخواستم به اينجا بيائيد مگر به خاطر اينكه شما ائمه را همچون مسيح در پيشگاه خداوند مي دانم. لذا خواسته ام بيائيد بچه هاي مرا با نفستان پاك كنيد. دو تا بچه اش را محضر امام آورد. امام به يكي از فرزندانش اشاره فرمودند : اين بچه برايت مي ماند و اما اين بچه ديگر تا 3 روز ديگر مي ميرد. اما اين بچه اي كه زنده مي ماند مسلمان مي شود و از محبان ما مي شود. انوش گفت: براي من اگرچه مرگ اين فرزندم سخت است اما چون آن فرزند ديگرم از محبين شما مي گردد سختي مرگ آن برايم آسان مي شود. همراهان انوش به او گفتند: تو كه از اسلام آوردن فرزندت انقدر خوشحالي پس چرا خودت اسلام نمي آوري ؟ او گفت : هيچ نگوئيد. به خدا من هم مسلمانم و آقايم اين را مي داند . امام عسكري (عليه السلام) غربت هاي خاصي دارند : چرا به آقا عسكري مي گويند؟ اين لقب خود دليلي بر مظلوميت ايشانست. اجازه نميدادند امام (عليه السلام) ارتباطي با شيعيانشان داشته باشند.حتي اجازه ندادند امام (عليه السلام) يكبار به حج و زيارت خانه خدا بروند .اگرچه حقيقت حج امامانند. اما به ظاهر تنها امامي كه به زيارت خانه خدا نرفت امام عسكري(عليه السلام) اند. @fatemi222
🌹هیچ گناهی را کوچک نشمر🌹 امام حسن عسکری(علیه السلام) می فرماید: مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِی لا یُغْفَرُ:لیتنی لا اُؤاخَذُ إِلاَّ بِهَذا!(1) ترجمه از گناهانی که بخشوده نخواهد شد، آن است که انسان بگوید: «ای کاش گناه من همین باشد» شرح کوتاه گناهان کوچک بر اثر چند چیز گناه بزرگ می شوند، از جمله کوچک شمردن و بی اهمیّت دانستن آنهاست، که یکی از وساوس خطِناک شیطانی می باشد. گناهانی که انسان از آنها وحشت دارد و آنها را بزرگ می شمرد آن قدر خطرناک نیستند زیرا همواره مراقب است که دامن او را نگیرند، اما به هنگامی که آن را کوچک شمرده و وحشت او زایل گشت به آسانی در مسیر آن قرار می گیرد، و چه بسا تکرار مکرر آن که خود یکی دیگر از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره است، برای همیشه او را از سعادت و خوشبختی دور می سازد، از این گذشته، گناه هرچه باشد. از یک نظر، بزرگ است زیرا شکستن حریم قانون خداوند بزرگ می باشد. ا.................. 1. تحف العقول، صفحه 366. @fatemi222
💎چهل حدیث از امام حسن عسکری(ع) قالَ الاِْمامُ الْعَسْكَرى(عليه السلام): ۱.لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است. تحف العقول، ص۴۴۸ ۲.جُعِلتِ الخَبائِثُ فی بَیت وَ جُعِل مِفتاحُهُ الکَذِبَ تمام پلیدیها در خانه ای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است. بحار الانوار، ج۷۸، ص۳۷۷ ۳.کَفاکَ أدبا تَجنُّبُکَ ما تَکرهُ مِن غَیرکَ در مقام ادب همین بس که آنچه برای دیگران نمی پسندی، خود از آن دوری کنی. مسند الامام العسکری، ص ⚜ادامه احادیث را در آدرس زیر ببینید👇 https://www.balagh.ir/content/5678 @fatemi222
◾️🗞🗞◾️ 💢پرسش: 🔰پنهان کاری امام حسن عسکری (ع) درباره امام مهدی (عج) چگونه با وجوب معرفت امام سازگار است؟ ✍️پاسخ: ✅امام شناسی در تفکر شیعی از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ زیرا بدون شناخت امام، خدا شناسی و پیامبر شناسی صحیح نیز امکان ندارد؛ چرا که از طریق امام و با ارشاد و راهنمایی او است که می توان به شناخت درستی از خدا و رسول او رسید. از این رو بسیاری از کسانی که از شناخت واقعی امام باز مانده اند در دیگر اصول عقاید خویش به بیراهه رفته اند. 👈شناخت امام به معنای مشاهده و شناخت فیزیکی و چهره به چهره او نیست. بسیاری از افراد بودند که امام زمان خویش را می دیدند، ولی نصیبی از شناخت امام نداشتند. همان گونه که در باره پیامبر نیز بسیاری؛ مانند ابو جهل ها بودند که او را می­دیدند و با وی حشر و نشر داشتند، ولی به شناخت پیامبر دست نمی یافتند. در مقابل، فردی همچون اویس قرنی با این که در طول عمر خود یک بار هم پیامبر را مشاهده نکرد. 👈اما از چنان شناختی نسبت به پیامبر برخوردار بود که پیامبر از او تمجید کرد. شناخت امام به معنای شناخت مقام و منزلت او پیش خدا و نقشی است که او در نظام هستی دارد. در این شناخت دیدن امام ضرورت ندارد. امام حسن عسکری (ع) با راهنمائی ها و ارشادات خود و بیان حقایق در باره امام دوازدهم این نوع شناخت را در اختیار مردم و شیعیان قرار داده است. 💢مشاهده پاسخ تفصیلی در لینک زیر: 👇👇👇 https://www.balagh.ir/content/16716 🏴 (ع) @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 💠امتیازات امام حسن عسکری علیه السلام 💠 @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کامل 🔖 ♦️موضوع👇 💠سبک زندگی امام حسن عسکری علیه السلام علیه السلام @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام 🖇موضوع 👇 ▪️درس هایی از امام حسن عسکری (علیه السلام ) 🔷درسی که امام حسن عسکری (ع) و همه انبیاء و اوصیاء به ما داده اند این است که: ۱ - در هر شرایطی شاکر و تسلیم حق باشیم. ۲ - در انجام تکالیف مجاهد باشیم. تکلیف امام حسن عسکری (ع) این بود که پاسخ به شبهاتی که ایجاد شده بود را بدهد و مردم را برای عصر غیبت آماده کند و راهنمایی کند برای اینکه مردم پیش علمای صالح بروند و اینکه شاگردانی تربیت کند که یاران امام زمان (عج) باشند. ۳ - امیدوار به نصرت الهی باشیم. آیه ی قرآن می فرماید: نصرمن الله و فتح قریب. علیه السلام @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 (ع) ♨️وصایای امام حسن عسکری(ع) @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام 🖇موضوع 👇 ▪️فرازهایی از زندگانی امام حسن عسکری علیه السلام 🔷سه نقطه عطف درتاریخ اسلام علیه السلام @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 💠شیعه کیست؟؟ 💠 🔷کسی که ادعای شیعه بودن امام حسن عسکری علیه السلام می کرد @fatemi222
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کامل 🔖 علیه السلام 🖇موضوع 👇 ▪️توصیه های امام حسن عسکری (علیه السلام ) 🔷در جلد هفتاد و هشت بحار الانوار و مناقب ابن شهر آشوب دو مطلب از امام عسکری (ع) آمده که هر دو این مطالب حتی امروزه نیز کاربرد دارند و بسیاری از آفات جامعه از رعایت نکردن این امور است. ۱. امام خطاب به شیعیان می فرمایند : «شما باید همواره موجب سربلندی ما باشید و برای ما آبرو بیاورید. هر بدی را با عملتان از ما دور کنید تا شیعه در جهان دارای افتخار باشد.» ۲. امام عسکری (ع) به ابن بابویه قمی نامه ای می نویسد و در آن نامه بیست موعظه برای ایشان بیان می کند. از میان این مواعظ مورد هجدهم بسیار مهم است و آن این است که، «برتو باد نماز نافله ی شب که سفارش رسول خدا (ص) و علی (ع) است. اگر کسی بتواند این نماز را بخواند و آن را سبک بشمارد از ما نیست.» علیه السلام @fatemi222
🔰امام حسن عسکری علیه السلام می فرمایند: 🍃"منْ لمْ یَتَّقِ وُجوهَ النّاسِ لمْ یتَّق اللهَ" 🍃"هرکس از روی مردم و پروا نکند، از هم پروا نخواهد کرد". 📚 فرهنگ جامع سخنان امام عسکری علیه السلام، ص 418 🔺 و ، از ویژگی‎های بسیار مهم است که نقش آنها از گناه و خلاف، بسیار بالاست. 📌اگر شرم و حیا نباشد، هیچ دیوار و سدّی و جلودار ارتکاب نیست. ⚠️. 🍂شهادت جانسوز بر تسلیت باد. @fatemi222
✋امام عسکری علیه السلام و حجاب 🔸 محمّد بن حسن صفّار به عليه السّلام نوشت كه: 👈"مردى مى‌خواهد در بارۀ زنى كه به او محرم نيست شهادت دهد در حالى كه زن پوشيده و در پرده است، ولى كلامش را مى‌شنود و دو تن شاهد عادل هم شهادت مى‌دهند كه او دختر فلان كس است كه اقرار مى‌كند و اين كلام خود اوست. آيا شهادت بر اقرارش جايز است يا نه و بايد روى خود را بگشايد تا با چشم او را شناسائى كند؟" 🔸 امام عسکری علیه السلام در پاسخ نامه او چنین مرقوم فرمود: «تَتَنَقَّبُ وَ تَظْهَرُ لِلشُّهُودِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ؛ زن نقاب می زند و [با رعایت حجاب کامل] در برابر شهود حضور می یابد ـ ان شاء الله. 🔰 منبع: من لا یحضره الفقیه / ترجمه بلاغی و غفاری ؛ ج 4 , ص 85 @fatemi222
ستون خيمه ى اشراق ناگهان لرزيد به سوگ حضرت خورشيد، كهكشان لرزيد شكست آه غريبى سكوت صحرا را زمينِ سامره با بانگ آسمان لرزيد طنين اشك ملك بود هر طرف جارى چنين كه عرش خدا نيز آن چنان لرزيد گلوى سرخ گل از تشنگى ترك برداشت در التهابِ عطشناك، باغبان لرزيد غبار كهنه ماتم به رنگ كرب و بلا نشست در دل سرداب و بى كران لرزيد در آن فضاى نفس گير بغض زهرآلود چقدر ناله ى مولاى بى نشان لرزيد امامِ آينه را تا گرفت در آغوش شبيه ابر بهارى در آن ميان لرزيد به نامِ نامىِ موعود، عسكرى برخاست دعا براى فرج خواند و بى امان لرزيد قسم به سوره والعصر، صبح آدينه_ به استغاثه ياصاحبَ الزّمان لرزيد شاعر:
مادرت نیست ولیکن پسرت هست هنوز جای شکر است که مهدی به سرت هست هنوز نفست تنگ شده کنج قفس افتادی باز خوب است که این بال و پرت هست هنوز پسرت آمده بالای سرت آقا جان مرهمی بر جگر پر شررت هست هنوز اثر وضعی سم خشکی لبهاست، ولی خوب شد کاسه ی آبی به برت هست هنوز لب تو خشک و دو چشمان تو تر آقا جان گوییا ظهر عطش در نظرت هست هنوز شاعر:
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این داستان زهر و جگر مستمر شده چشم پسر برای پدر باز، تر شده تغییر کرده رنگ رخت یابن‌فاطمه کز سوز سینه‌ات پسرت با خبر شده آثار زهر، صورتتان را کبود کرد معلوم شد که هر چه شده با جگر شده این تب که سوخت جسم تو تاثیر زهر بود؟ یا شعله‌ی در است ز تو شعله‌ور شده این تازگی نداشت که با یاد مادری در کوچه، قاتل پسری میخ در شده آه ای امام یازدهم ارث فاطمه است این‌گونه گر که عمر شما مختصر شده آقا دل شما نکند سمت کربلاست؟ که لحظه‌لحظه داغ دلت بیشتر شده خنجر نمی‌برید گلوی حسین را اما به روی گردن او کارگر شده خواهر که ان‌یکاد برای تو خوانده بود! دیگر چرا جمال منیرت نظر شده؟ ای بی‌ادب بلند شو از روی سینه‌اش سنگینی‌ات مصیبت این محتضر شده اوج مصیبت تو همین است خواهرت با کاروان شمر و سنان همسفر شده ⏹
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به لبِ خشکِ تو انگار که باران میخورد آب میخوردی و هِی ظرف به دندان میخورد پسرِ کوچکِ تو مانده چه سازد با تو زهر وقتی که بر این سینه‌ی سوزان میخورد آه میسوخت از این آه دوتا گونه‌ی او نفَست تا که بر آن چهره‌ی گریان میخورد فقط از کنده و زنجیر و فلک خالی بود ورنه این حجره‌ی پُر درد به زندان میخورد بارها شد که تو پیچیدی و اُفتاد سرت بارها خاک بر این زُلفِ پریشان میخورد پسرت اینطرف و مادرت آنسو مُردند دستهاشان به سر از وای حسن‌جان میخورد دیدی از بسترِ خود شام و سَر و آتش را آنهمه زخم که از بام به طفلان میخورد یک به یک با سرِ خود رویِ زمین میخوردند ضربِ شلاق که بر پشت و گریبان میخورد خیره بر چشمِ پدر بود نفهمید که سوخت آتشی را که بر آن دخترِ بی جان میخورد دخترک زد به لبش گفت که دندانش کو آنقدر سنگ که بر آن لب و دندان میخورد ⏹
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد قسمت نشد حاجی شود، حق بی قرارش شد یک روز بین شیرها الله اکبر گفت شیر درنده محو او گشت و دچارش شد اسب چموشی را لگام انداخت...نازش کرد... آن اسب رامش شد، سپس آقا سوارش شد وقتی سه سال آقای ما در بین زندان بود یعنی سه سالِ سخت، غربت... یارِ غارش شد در روزها، در کنج زندان روزه داری کرد شب ها مناجات و نماز و گریه کارش شد گرچه دل تاریک و سنگی داشت زندان بان آقا دعایش کرد تا تقوا نثارش شد تا معتمد فهمید با زندان حریفش نیست با جام زهری سویش آمد... سفره دارش شد مسموم شد آقا، میان حجره اش افتاد بر خاک چنگی می زد و دلتنگ یارش شد از تشنگی آبی طلب کرد از غلام اما مانع ز نوشیدن دو دست رعشه دارش شد شکر خدا فرزندش آمد این دم آخر دیدار رویش روزی چشمان تارش شد این جا امام عسگری در بین این حجره... ...جان کندنش بر روی پایِ یادگارش شد در کربلا اما همین که جد او افتاد قاتل به روی سینه، یارِ احتضارش شد رحمی به کهنه جامه اش حتی نکردند و... ...دست کسی غارتگر آن یادگارش شد سالار زینب را میان خون رها کردند گرمای سوزانِ بیابان سایه سارش شد زینب اسیری رفت و جای یک کفن آخر... ...تکه حصیری بر تن شاه و نگارش شد
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اثر زهر به کل بدنت معلوم است شدت درد تو و ضعف تنت معلوم است گاه غش می‌کنی و گاه به خود می‌پیچی خوب اوضاع تو با سوختنت معلوم است حرف خود را به تکان دادن سر می‌گویی حالت از گریه و طرز سخنت معلوم است سعی داری که نبیند پسرت اما حیف باز خاکی شدن پیرهنت معلوم است چه سرت آمده جسم تو زمرّد شده است؟ تکه‌تکه ز عقیق یمنت معلوم است پادگان جای تو و اهل و عیال تو نبود در نگاه تو غم دل‌شکنت معلوم است کاسه نزدیک لبت می‌شود و می‌افتد باهمین زاویه زخم دهنت معلوم است قصدت اینست تو هم کرببلایی بشوی این مواسات در عطشان‌شدنت معلوم است فرق بسیار تو با جد غریبت آقا وقت تشییع و کفن‌داشتنت معلوم است گوشه‌ی دیگر فرق تو در این امنیتِ‌ خواهران و حرم لطمه‌زنت معلوم است ته گودال نرفتی، به سرت سنگ نخورد شکر این لحظه‌ی آخر بدنت معلوم است
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ با تو چه کرده زهر، پدر دست و پا نزن با این گلوی خشک، کسی را صدا نزن مانند محتضر سرت افتاده، وای من رعشه به جان پیکرت افتاده، وای من نگذار تا که کعبه شود از تو بی نصیب این گونه پر نکش نرو از خانه، ای غریب پایان به شعله ی دل بی تاب می دهم با دست های خویش به تو آب می دهم مسموم زهرِ غربت این پادگان شدی سِنی نداشتی که شبیه خزان شدی داری چه سخت میکشی از سینه ات، نفس خسته شدی سه سال ازین بند و این قفس راحت شدی ازین همه سرباز و پادگان راحت شدی ز نعره ی هر روز پاسبان راحت شدی ازین همه حکام مستبد راحت شدی ازین همه نیرنگ معتمد وقت وداع آخرمان گریه می کنی داری به یاد مادرمان گریه می کنی یاد علی و غربت دستان بسته ای؟! یاد وداع مادر پهلو شکسته ای؟! در یاد محسنی که غریبانه پر کشید در پشت درب خانه ی صدیقه شد شهید تربت به دست داری و در حال احتضار رو می کنی به کرب و بلا با دو چشم تار یاد حسین و تشنگی اش بین قتلگاه با چشم خیس می کشی از سینه آه، آه در آخرین نظر، شده ای خیره بر کفن نام حسین، شد به لبت آخرین سخن
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل بغض از وسط حنجره برخاسته ايم همچو اشك از غم يك خاطره برخاسته ايم با دو صد حاجت و درد و گره برخاسته ايم به هواى حرم سامره برخاسته ايم روضه غربت تو حال عجيبى دارد هركه نامش حسن است ارث غريبى دارد @hosenih جان به قربان دلت جان به فداى سر او فرق ها داشت نگاه تو و چشم تر او كه تفاوت بكند ، همسرتو ... همسر او طعنه بسيار شنيده دل غم پرور او حسن سامره صحن حرمت محترم است حسنى بين بقيع است كه او بى حرم است ياحسن، آه تو پرداختنى ميخواهد ياحسن ، داغ تو بر سرزدنى ميخواهد ياحسن، نام تو دور از وطنى ميخواهد ياحسن ، روضه تو سوختنى ميخواهد دل تو تنگ مدينه است كه دلگير شدى مادرى هستى عزيزم تو اگر پير شدى خانه ی كوچك تو هيچ كم از زندان نيست خالى از آمدن و رفتن زندانبان نيست بين يك مشت نگهبان كه بوى ايمان نيست زندگى با زن و بچه بخدا آسان نيست خانه ات امنيت از دست نگهبانان داشت؟ واقعا ايمنى از حمله نااهلان داشت؟ اصلا اين غصه به پيمانه ی تو ريخته اند؟ اصلا آقا سر پروانه ی تو ريخته اند؟ شعله بر دامن كاشانه ی تو ريخته اند؟ چل نفر در وسط خانه ی تو ريخته اند ؟ راه ناموس تو را بسته كسى در كوچه؟ همسرت را زده پيوسته كسى در كوچه؟ كوچه اى بود مدينه ، كه زنى خورد زمين... ناگهان مادرتان با زدنى خورد زمين ... فاطمه با لگد بد دهنى خورد زمين ... حسن عسكرى ، آنجا حسنى خورد زمين ... قسمت اين بود كه او دردو محن جمع كند... گوشوار از وسط كوچه حسن جمع كند قسمت اين بود از اين داغ تو را هم دادند به تو هم موى سپيدى و قدى خم دادند در جوانى پسر فاطمه را سَم دادند به لب خشك تو از جام محرم دادند عطش پيكر مسموم تو ميگفت حسين... نفس تشنه ی حلقوم تو ميگفت حسين ... پسرى داشتى و آب به لبهاى تو ريخت لحظه تشنگى ات گريه به غمهاى تو ريخت اشك بالاى سر پيكر تنهاى تو ريخت خاكها بر سرش از ماتم عظماى تو ريخت روى زانوى پسر بودى و عطشان نشدى حسن فاطمه صد شكر كه عريان نشدى پسرى داشتى و زود كفن كرد تو را كفن فاخر و شايسته به تن كرد تو را درخور شان تو تشييع بدن كرد تو را تيرباران چه كسى مثل حسن كرد تو را؟ نيتم بود حسين و ز كفن ميگفتم ناخودآگاه همش ياد حسن مي افتم ... خواهرى داشتى و حرمت او حفظ شده احترام دل بى طاقت او حفظ شده بعد تو روسرىِ عصمت او حفظ شده دست بسته نشده عزت او حفظ شده خواهرت بزم شراب و سر بازار نرفت به اسيرى وسط مجلس اغيار نرفت ⏹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔉 ▪️روضه امام حسن عسکری علیه‌السلام