eitaa logo
منبرک فاطمی
6.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
978 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 داستان کوتاه مسافر تاکسى آهسته روى شونه‌ى راننده زد. چون ميخواست ازش يه سوال بپرسه. راننده داد زد، کنترل ماشين رو از دست داد، نزديک بود که بزنه به يه اتوبوس، از جدول کنار خيابون رفت بالا، نزديک بود که چپ کنه، اما کنار يه مغازه توى پياده رو، متوقف شد. براى چندين ثانيه، هيچ حرفى بين راننده و مسافر رد و بدل نشد. تا اين که راننده رو به مسافر کرد و گفت: هى مرد! ديگه هيچ وقت، اين کار رو تکرار نکن، من رو تا سر حد مرگ ترسوندى! مسافر عذرخواهى کرد و گفت: من نميدونستم که يه ضربه‌ى کوچولو، آنقدر تو رو ميترسونه. راننده جواب داد: واقعآ تقصير تو نيست، امروز اولين روزيه که به عنوان يه راننده‌ى تاکسى، دارم کار ميكنم‌، آخه من 25 سال، راننده‌ ماشين نعش کش بودم… گاه آنچنان به تکرارهاى زندگى عادت ميکنيم که فراموش ميکنيم جور ديگر هم ميتوان بود سوال. چه مواردی از این دست در زندگی ما وجود دارد؟ چه راهکاری برایش می شناسید؟ 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 ⚠️تلنگر ✍️ زمین روحت را آباد کن 🔹شخصی ۳۰ سال مشغول تجارت بود، ثروت عظیمی به دست آورد و زمین بسیار بزرگی خرید. 🔸۳۰ سال دیگر کار کرد و باز هم ثروت کلانی به دست آورد و با آن ثروت، کاخ بسیار مجللی ساخت. 🔹زمانی که می‌خواست به آن کاخ نقل مکان کند، ماموران حکومتی گفتند که زمین شما آن طرف‌تر است و زمین را اشتباهی گرفته‌ای، کاخت را روی زمین دیگری ساخته‌ای و زمین خودت بایر مانده است. 🔻این داستان ما هم هست؛ یک زمین داریم به نام بدن و یک زمین هم داریم به نام روح. 🔸فکر می‌کنیم بدن ما، زمین ماست و هر چه داریم خرج این بدن می‌کنیم و وقتی که می‌خواهیم بمیریم به ما می‌گویند: 🔹زمین شما، روحتان بوده ولی شما روح را رها کرده‌اید و فقط بدن را آباد کرده‌اید. 🔻در زمین مردمان، خانه مکن کار خود کن، کار بیگانه مکن کیست بیگانه تن خاکی تو کز برای اوست غمناکی تو 🔻تا تو تن را چرب و شیرین می‌دهی جوهر خود را نبینی، فربهی گر میان مشک تن را جا شود روز مردن گند او پیدا شود 🔻مشک را بر تن مزن بر دل بمال مشک چه بود نام پاک ذوالجلال ایستگاه فکر. برای ابادی زمین روح چه باید کرد؟ 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
💠سخنرانی_کوتاه 😎حرف زدن آسونه! فقط کافیه یه خورده مطالعه داشته باشی و یه زبون چرب و یه بیان خوب! 😁قطعا تو بحث حرف زدن همچین آدمی یه آدم موفق میشه! دیگه اگه بتونه حرفای مورد پسند عامه مردم بزنه که دیگه هیچی... تا مرحله کارشناسی هم پیش میره! ❓ایستگاه تفکر: کسی میدونه مهمتر از حرف زدن چیه؟ چرا؟ 👌اما چیزی که مهم تر از حرف زدنه، عمل به دانش و دانسته‌هاس... ✅وگرنه هزاران ساعت حرف خوب بزن، وقتی عمل پشتش نباشه و مردم خلاف اون رو ازت ببینن، بنا نیست دورت جمع بشن و موافقت بمونن. 🌺 امام علی علیه السلام در روایتی می‌فرمایند: «مرد به كردارش آزموده مى‌شود، نه به گفتارش».[۱] 🌹ان شااله هممون عامل به علممون بشیم😊 🙏التماس دعا ------------------- پی‌نوشت: [۱]. غرر الحكم، ح11026. 📎 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
✍️ شبهات دانش آموزی ❌ مگر مردم نحوه وضو و نمازپیامبر را ندیدند؟ چرا شیعه و سنی الان به دو صورت نماز می‌خوانند؟ نکنه پیامبری وجود نداشته است؟ اگر دعوا برسر خلافت بوده چرا نماز به دوصورت هست؟! 🔶 اول: چون بعد از پیامبر نگذاشتند دین در مسیر اصلیش حرکت کند و کسی که جانشین بر حق پیامبر بود، یعنی حضرت علی علیه السلام به حکومت نرسید و کسانی که به حکومت رسیدند منع کردند که احادیث پیامبر نقل بشود و احکام خودشان را به مردم نشان دادند نه آن طوری که پیامبر فرموده بود. 🔻 ولی باز تعداد محدودی که به پیروی از جانشین برحق ایشان یعنی حضرت علی علیه السلام دستورات دین را انجام دادند و به این خاطر نماز مسلمانان دو صورت شد. 🔺 یکی نماز امام علی علیه السلام و یاران محدودش که نماز را همانطوری که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواندند، انجام دادند. و عده دیگر نماز مخالفین حضرت که برای اینکه با حضرت علی علیه السلام مخالفت کنند شیوه نماز خواندن خود را تغییر دادند. 🔷 دوم: بعد از 25 سال هم که حضرت علی علیه السلام به حکومت رسید هر کاری کرد که به مردم بفهماند نماز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم این است که من انجام می‌دهم، مردم قبول نکردند و گفتند: سنت خلیفه قبل را نمی‌شود تغییر داد حضرت فرمود چرا پس خلیفه قبل سنت پیامبر را تغییر دادند؟! 🔻 ولی مردم قبول نکردند و اینطور شد که مسلمانان یک عده طبق سنت پیامبر و حضرت علی علیه السلام عمل کردند و یک عده هم طبق سنت خلفا عمل کردند و نماز را آنگونه انجام دادند و به این خاطر مسلمانان به دو صورت نماز می‌خوانند. 🔶 سوم: روایاتی که درباره طریقه‌ی نماز خواندن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در منابع شیعه و حتی اهل سنت آمده با هم اتفاق دارند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بدون دست به سینه نماز می‌خواندند یعنی اینگونه‌ای که ما شیعیان نماز می‌خوانیم. 🔻 مثلا در حدیثی ابی حمید ساعدی تمام اعمال پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به هنگام نماز از اوّل تکبیر الاحرام تا آخر سلام نماز ذکر نمود، اما هیچ‌گونه عملی مثل بستن دست‌ها را در نماز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ذکر نکرده است، بلکه ذکر کرده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم بعد از تکبیر دست‌ها را پایین آورده و به دو پهلو چسباندند.[1]. 🔻 همچنین در منابع دیگراز اهل سنت و در منابع شیعیان به فراوانی روایاتی وجود دارد که اهل بیت علیهم السلام اینگونه که الان شیعیان نماز می‌خوانند نماز می‌خواندند. 🔻 مانند حماد بن عیسی از امام صادق علیه السلام خواستند تا نماز صحیح و کامل را به او آموزش دهد، در این روایت امام علیه السلام همان نمازی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می‌خواندند را به حماد بن عیسی آموزش داد و حالت گذاشتن دست روی دست دیگر را ذکر نکرده و اگر این عمل سنت بود، امام حتما آن‌را بیان می‌کرد. 🔶 چهارم: اگر به شما بگویند رفتار و ویژگی‌ها پدربزرگ خود را بیان کنید، شما بهتر و درست‌تر می‌توانید رفتار و ویژگی‌های پدربزرگتان را بیان کنید یا همسایگان و غریبه‌ها؟! مسلما شما بهتر و دقیق‌تر می‌توانید رفتار پدربزرگتان را بیان کنید. حالا به نظر شما فرزندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم درست‌تر و دقیق‌تر سنت و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را انجام می‌دهند یا دیگران؟! [1]ـ سنن بیهقی، ج 2، 72، 73، 101، 102؛ سنن ابی داود، ج 1، 194. [2]ـ شیخ صدوق، امالی، ص 413، بیروت، اعلمی، چاپ پنجم، 1400ق. 📎 📎 🌸🍃 @fatemi222
💠دوستی با شیطان ممنوع ❓ایستگاه فکر: تا حالا به جایگاه خدا فکر کردین؟ خدا کیه و چه کارهایی میکنه؟ 🔹خدای مهربون، آفریننده تمام جهان و موجوداته؛ کسی‌ که کوه، دشت، ماه، خورشید، ستاره‌ها، سیّاره‌ها، درختان و دریاها رو آفریده؛ همون کسی که هزاران ساله زمین رو دور خورشید، و ماه رو دور زمین می‌چرخونه؛ کسی که ابرها رو تبدیل به بارون می‌کنه و درخت‌ها و گل‌ها رو پرورش میده. 🔸خدا از همه بیشتر به سیستم موجوداتی که آفریده، آشنایی داره. اون راه پرورش و نقطه ضعف همه آفریده‌هاش رو می‌دونه. 🔰یکی از ریزترین مخلوقات این جهان، انسانه. خدا برای اینکه آدم‌ها توی زندگی خودشون از راهی که میرن منحرف نشن، براشون دستورهایی قرار داده؛ یکی از این قانون‌ها دوری از شیطونه. هرکسی با رفتارش یا حرف‌هاش باعث بشه ما از راه خدایی فاصله بگیریم، توی گروه شیطونه. ❓ایستگاه فکر: چرا اگر کسی رو منحرف کنیم و گول بزنیم، توی راه شیطون هستیم و پای ما هم گناه می‌نویسن؟ 💥پس مواظب باشیم که با چه افرادی هم‌صحبت یا دوست میشیم. ✅خداوند در قرآن می‌فرماید: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»؛ «آیا با شما عهد نکردم ای فرزندان آدم که شیطان را نپرستید؛ چراکه او برای شما دشمن آشکاری است؟!»[1] —————— پی‌نوشت: [1]. یس، آیه 60. 📝 لینک مطلب: https://b2n.ir/e70920 🌸🍃 @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : ✍ مادر ۴ چیز در ۴ موضوع است : ❄️ مادر داروها ، "کم خوری "است. ❄️ مادر همه عبادات ، "کم گناه کردن" است ❄️ مادر همه آرزوها ، "صبر" است. ❄️ مادر همه آداب وروش معاشرت ، "کم سخن بودن" است. 📖 مواعظ العددیه ، باب اربعه @fatemi222
📚🖍 🔹 اینکه خود را در مسیر آموختن قرار بدهیم هم است و هم . به تعبیر امیرالمومنین (ع): 🔹 النَّاسُ ثَلاَثَةٌ فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ اَلْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ (نهج‌البلاغه؛ حکمت ۱۴۷) مردم سه دسته‌اند، ١_ دانشمند الهى ٢_ آموزنده‌اى بر راه رستگارى ٣_ و پشّه‌هاىِ دست‌خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى‌روند، و با وزش هر بادى حركت مى‌كنند، نه از روشنايى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند 🔹 یکی از مهم‌ترین راه‌های رشد، تلاش برای است. یعنی متعلم خود را به دانش‌آموختن محدود نمی‌کند و می‌کوشد تا افق‌های هدایتگر خود را جذب و فهم کند. 🔹 یک آزمون برای شاگردی در نزد اساتید نیز این است که ببینیم قرار است از آن استاد چه دریافتی داشته باشیم. یا و یا در نوادری ؟ 🔹 گاهی یک استاد همان صحبت‌های اساتید دیگر را عمیق‌تر و یا به بیانی دیگر می‌گوید که باید آموخت و بهره گرفت اما اساتید نادری هستند که دائم برای شاگردان‌شان می‌گشایند. هنر انسان، آموختن از هر دو استاد است اما متوجه باشیم: ▪️اولی، می‌آموزاند و دیگری افق‌گشایی می‌کند. ▪️اولی، منوط به آموختن است و دومی منوط به فهمیدن. ▪️اولی، دانش می‌دهد و دومی، بینش. ▪️اولی، دانش‌افزایی است و دومی، بینش‌افزایی. ▪️اولی، تعمیق‌ دانش است و دومی، تعمیق‌ معرفت. ▪️اولی، اموزش است و دومی، پرورش. ▪️اولی، بسط ذهن است و دومی بسط جان. ▪️اولی، بسط محفوظات است و دومی، بسط تفکر. ▪️اولی، متوقف در زمان است (چه بسا توقف در گذشته)؛ دومی، فرازمانی/آینده‌نگرانه و پیشروانه است. ▪️اولی، فهم تاریخی از رسالت انسان ارائه نمی‌کند، دومی، رسالت تاریخی انسان را نشان می‌دهد. ▪️اولی، [گاه/غالباً] در کُنج عافیت است و دومی [قطعاً] در میانه میدان‌ 🔹 مهم این است که بر سبیل نجات باشیم و بیاموزیم و راه‌ آموختن را برخود نبندیم و با افزایش سعه‌ی خود، ظرفیت‌سازی کنیم تا برای جان تشنه‌مان، کنند. با فعل‌ و رفتارمان، مسیر آموختن را برای خودمان مسدود نکنیم. 🔺نمونه: علامه مصباح به تعبیر آقا ؛ بودند و اساتید بزرگ دیگری که چنین بودند و هستند. @fatemi222
زندگینامه.docx
19K
💠برگزیده ای اززندگینامه حضرت امام موسی کاظم(ع) 🆔 @fatemi222
9 terackte shahadat emam kazem (www.mplib.ir).pdf
221K
💯 9 تراکت به مناسبت شهادت امام موسی کاظم (ع) ⭕️ منبع : وبلاگ معاون پرورشی 💢 موضوع : 🆔 @fatemi222
زن بدون اجازه شوهر از اموال خودش یا شوهر ✳️ آیات عظام گلپايگاني، صافی : مسأله- اگر شوهر از كردن زن جلوگيري نمايد و يا زن بدون اجازه شوهر نذر كند، نذر او باطل است. آیات عظام خوئي، تبريزي : مسأله- اگر شوهر از كردن زن جلوگيري نمايد، زن نمي تواند در صورتي كه وفا به نذرش منافي با حقّ شوهر باشد نذر كند. (خوئي: بلكه بدون اذن شوهر در اين صورت نذر زن منعقد نمي شود). آیت الله وحید خراسانی : بلكه بدون شوهر در این صورت نذر زن باطل است ، و صحّت نذر زن در مال خودش بدون اذن شوهر ـ در غیر یا زكات یا احسان به پدر و مادر یا صله ارحام ـ محلّ اشكال است. -----‐-------------------------‐----------------- 🔻خلاصه : طبق نظر بعضی مراجع زن حتی در اموال خودش نیاز به اجازه شوهر دارد مگر در این چهار مورد؛ حج - زکات - احسان به پدر و مادر - صله رحم. 🔹منبع : http://yon.ir/60f4K احکام 🌸🍃 @fatemi222
زندان، رواق روشنی شد، غرق نورت دیوارها، نمناک از شرم حضورت دهلیزها مستند، هنگام عبورت زنجیر، تسبیحی به دستان صبورت این بندها، در بند زلف دلپذیرت موسای دربندی و هارون‌ها اسیرت یوسف، که ترس از تنگی زندان ندارد مصر وجود است او، غم کنعان ندارد نوح است و بیم از موج و از طوفان ندارد جان جهان است او، هراس جان ندارد عاشق، دلش دریاست، حتی کنج زندان آیینه‌ی دنیاست، حتی کنج زندان ای هفت دریا، غرق در دریای صبرت! هفت آسمان یک نقطه، در پهنای صبرت ای هفت شهر عشق، در معنای صبرت! زانو زدند ایوبها، در پای صبرت آقا! به این حجم از بلا، عادت ندارم باید بگویم، شاعرم، طاقت ندارم سنگینی شلاق و آن بازو؟ خدایا! زنجیر بر آن قامت دلجو؟ خدایا! چنگال زندانبان و آن گیسو؟ خدایا! خون و شکست طاق آن ابرو؟ خدایا! هر چند در دستان او، جام بلا بود از تشنگی، یک‌ریز یاد کربلا بود معصومه دلتنگ است، چشمانش به راه است فهمیده‌اند انگار یوسف بی‌گناه است بر صورتش اما چرا ردی سیاه است؟ پایان این قصه، گمانم اشتباه است یوسف می‌آید، روی تابوت است اما از اشک یاران، دجله، مبهوت است اما موسای ما، از طور سینا، بی‌عصا رفت این نوح، روی موجی از اشک و دعا رفت دردا! که با دُردانه‌ی زهرا، چه‌ها رفت تا پر کشید، اول دلش، پیش رضا رفت بی او، اگر چه عشق، مشکی‌پوش می‌شد، نور خدا بود او، مگر خاموش می‌شد؟ در بند بود و عالمی دربند اویند بسیاری از سادات، از پیوند اویند شهزادگان، فرزانگان، فرزند اویند هر گوشه، فرزندان دانشمند اویند وا می‌کند بر روی ما، بن‌بست‌ها را باب‌الحوائج شد، بگیرد دست‌ها را شاعر: 🍃 @fatemi222
این تن غرق کبودی آسمان را محور است این سرِ از تخته آویزان به عالم سرور است جای او بر روی چشم ماست نه بر تخته چوب مردم! این محنت کشیده وارث پیغمبر است آنقدر سنگینی زنجیر زجرش داده است گردنش از دست‌های لاغرش لاغرتر است ساق پایش را ببیند دخترش دق می‌کند خوب شد که نیست اینجا، او ندیده مضطر است بچه هایش نذرها کردند آزادش کنند گرچه آزادست حالا، حیف دیگر پرپر است ای غلامان برروی دوش شما آقای ماست پس دهید اورا به ما، وقت وداع اخر است قاتل موسی بن جعفر زهر یا زندان نبود قاتلش توهین سندی لعین بر مادر است شیعیان هریک کفن در دستْ، اینجا آمدند کاظمین از واحسینا واحسینا محشر است گریه کن با حضرت موسی بن جعفر بر حسین گریه کن بر آن غریبی که به زیر‌ خنجر است ** خنجرش کند است می‌دانم ولی ای تشنه لب دست و پا کمتر بزن زینب دراین دورو بر است شاعر: 🍃 @fatemi222
چه خیری دارد این روضه، چه حالی، احسن الحال است عزا و گریه بر موسی بن جعفر، خیرالاعمال است هر آن کس زد صدا در زندگی، باب الحوائج را علی رغم تمام مشکلاتِ خود، خوش اقبال است کسی که اعتقادش بر شفای روضه اش سُست است اساساً ریشه ی توحید و ایمانش پُر اشکال است همین که نام او در خاطر بیمار می آید طبیب از راه می آید، شفایش هم به دنبال است همیشه کار سائل ها، تمنا از کریمان است کریمان بینشان همواره بخشش، رسم و منوال است زن بدکاره را با یک نظاره زیر و رو کرد و... زن افتاده به سجده، نزد معبودش سبک بال است کسی که عرشیان مشتاق بر پابوسی اش هستند چرا منزلگهش بر خاک نمناک سیهچال است؟! به لب خلصنی یا رب دارد و مانند صدیقه نمی دانم چرا جسمش شبیه باغ آلاله است چرا جسم نحیفش از رد شلاق گلگون شد؟! چرا آخر عبای ریش ریش او لگدمال است؟! چرا مولای ما افتاده گیر بددهانی پست؟! چرا هر صبح و شب در دور آقا جار و جنجال است؟! چگونه ساق پایش را شکسته سندی ملعون؟! تکان که می خورد پایش، تمام روز بدحال است ** چکیده اشک روضه بر لبِ خشکیده از زهرش به یاد غربت لب تشنه ای در بین گودال است مگر آخر چه شد در وقت غارت کردن ارباب؟! به دست هر کسی یک تکه از پیراهن و شال است شاعر: 🍃 @fatemi222
🌹 😍 😁😂 ﺍﺯ طرف می پرسن : ﺍﮔر ﺗﻮ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻧﻤﺎﺯﺧﻮﻧﺪﻥ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻭ ﯾﻬـﻮ ﯾﻪ ﺟﻠﻮﻣﻮﻥ ﺳﺒﺰ ﺑﺸﻪ 🦁 ❓ﺑﻬﺘﺮه ﻧﻤﺎﺯﻭ ﺑﺸﮑﻨﯿﻢ ﻭ ﻓﺮﺍﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﯾﺎ ﺑﺎﯾﺴﺘﯿﻢ ﻭ رو ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﯾﻢ؟ 👨🏻اونم میگه: شما ﺍﮔر ﺑﺎﻃﻞ ﻧﺸد، وایستا ﻭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺑﺪﻩ 😁 🌷🌹🌷🌹🌷🌷 🌷🌹 🌹🌷🌷🌷🌹 فتوای مقام معظم رهبری امام خامنه ای دامت برکاته🌷🌹 ‼️تعداد شستن صورت و دستها در 🔷بار اول: واجب. بار دوم: جایز. بار سوم و بیشتر: غیر مشروع (حرام). ⚠️ملاک برای تعیین هر بار، قصد انسان است، پس اگر به قصد بار اولِ شستن چند مرتبه آب بریزد اشکال ندارد. 📕منبع : رساله آموزشی امام خامنه‌ای دامت برکاته 🌷🌹🌷🌹🌷🌹 فتوای آیت الله سیستانی دامت برکاته🌷🌹 در شستن صورت ودستها مرتبه اول واجب ، و مرتبه دوم مستحب ، ومرتبه سوم وبیشتر از آن حرام می باشد . منبع : رساله توضیح المسائل آیت الله سیستانی دامت برکاته 🌹🌷 ، مسأله ۲۴۷ 🌷🌹🌷🌹🌷🌹 فتوای آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته🌷🌹 برای ، شستن صورت ودستها مرتبه اول واجب است ؛ واحتیاط واجب ، ترک‌ مرتبه دوم است ؛ واما مرتبه سوم وبیشترحرام است . منبع : رساله توضیح المسائل آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته🌷🌹 ، مسأله ۲۶۸ 🌷🌹 🔰 8 چیز را باطل می‏كند : 🔅خارج شدن 🔅خارج شدن 🔅خارج شدن باد معده وروده که ازمخرج غائط خارج شود 🔅 كه بر عقل غلبه كند و بواسطه آن چشم نبيند و هم نشنود. (اگر چشم نبيند ولی گوش بشنود وضو باطل نمیشود❌) 🔅هرکاری كه عقل را از بين ببرد (مانند مستى، بيهوشى و ديوانگى) 🔅 زنان 🔅کاری كه برای آن بایدغسل کرد (مانند جنابت) 🔅 ميّـت انسان 🌸🍃 @fatemi222
چون ما سه رقم بر خورد داریم 👇 🔴گاهی یه قطره چای میریزه به عینک فوری با دستمال کاغذی پاکش میکنیم. 🔴گاهی چای میریزه به لباس اینو فوری پاک نمیکنیم اینو میگیم باشه میریم خونه میشوریم . 🔴گاهی همین چای میریزه رو قالی میگیم کاریش نداریم شب عید که فرشارو بشوریم اونجا میشوریم . یه قطره چایی ۳ جا میفته ۳جور باهاش عمل میکنیم . 💟خدا هم تو قرآن گفته ما بعضی آدمارو مثل عینک باهاش رفتار میکنیم آدمای خوبو تا خلاف کردن فوری حالشون رو میگیریم.♨️ این فوری پیداس تو خوبی ❣️تو مثل شیشه بلوری تو حیفی گناه بکنی ، آدمای خوب رو خداوند میگه: وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ خلاف کردی حالت رو گرفتم تا به هوش باشی . 🌀بعضی هارو خدا مثل لباس باهاشون رفتار میکنه ◀️ میگه عجله نکن 🌷وجَعَلْنَا لِمَهْلِكِهِمْ مَوْعِدًا ♨️بعضیارو میذاریم برای آخر سال 🌷انما نُملی لَهُم برای قیامت ⭕️منتها هرچقد عقب بیفته سخت تر میشه 🌸🍃 @fatemi222
بیهوده قفس را مگشایید پری نیست جز مُشتِ پری گوشه ي زندان اثری نیست در دل اثر از شادی و امّید مجویید از شاخه ي بشکسته امّید ثمری نیست گفتم به صبا دردِ دل خویش بگویم امّا به سیه چال، صبا را گذری نیست گیرم که صبا را گذر افتاد، چه گويم؟ ديگر ز من و دردِ دل من خبری نیست امّید رهایی چو از این بند محال است ناچار بجز مرگ، نجاتِ دگری نیست ای مرگ کجایی که به دیدار من آیی در سینه دگر جز نفس مختصری نیست تا بال و پری بود قفس را نگشودند امروز گشودند قفس را که پری نیست شاعر : استاد 🍃 @fatemi222
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فتوایی که باعث شد شیخ مفید از دادن فتوا منصرف شود! خاطره ای جالب و راهگشا برای مبلغانِ راه هدایت، کسانی که امام زمان (ع) اشتباهاتشان را جبران می کند.
خدا از ما نگیرد منت باب‌الحوائج را غمِ او روضه‌ی او صحبت باب‌الحوائج را سر هر روضه‌ای که گریه کردم سفره‌ای دیدم خدا از ما نگیرد هیأت باب‌الحوائج را سرِ راهش گرفتم کاسه‌ام را کاسه‌ام پُر کرد گدا باید بداند عادت باب‌الحوائج را کریمان چشم بر راه‌اند چیزِ کم نباید خواست خدا پاینده دارد دولت باب‌الحوائج را از این نان و پنیر و سبزیِ نذریِ مادرهاست اگر این خانه دارد برکت باب‌الحوائج را سلامش کردم و دیدم رضایش هم جوابم داد خدا را شکر دارم حضرت باب‌الحوائج را برای قُرب لازم بود اگر ما سجده‌ای کردیم نگیرید از سرِ ما عزت باب‌الحوائج را وصیت کرده‌ام آنروز بگذارند بر چشمم کنارِ مُهرِ تربت ، تربت باب‌الحوائج را تمام زندگی مدیون این آقای مظلومیم نمی‌دانیم اما قیمت باب‌الحوائج را ** خدا لعنت کند سَندیِ شاهک را ، به در بگذاشت نگاهِ دخترِ بی طاقت باب‌الحوائج را سیه چال است جای یک نفر ، یعنی که حس می‌کرد یقینا زیر پایش قامت باب‌الحوائج را سیه چال آنقدر تاریک زهرا هم نمی‌بیند کبودی‌های روی صورت باب‌الحوائج را برای سقفِ کوتاهش شکسته ساق پایش را حرامی کم نموده زحمت باب‌الحوائج را دعاکن زیر این زنجیرها شلاق‌ها غُل‌ها نبیند دختر او حالت باب‌الحوائج را نمی‌شد پا شود اما زِ حالش خوب پیدا بود کسی زخمی نموده غیرت باب‌الحوائج را به روی تخته‌ای اُفتاده گِردش چار حمال است، اما شُکر نمی‌بیند رضایش غارت باب‌الحوائج را شاعر: 🍃 @fatemi222
با گریه،با آه دمادم می نویسند در ذیل مُصحف،شرحِ ماتم می نویسند اندوه را با جوهر غم می نویسند این روضه را مثل مُحَرَّم می نویسند کوچه به کوچه مجلس ماتم گرفتند کَرّوبیان با روضه خوان ها دم گرفتند آیات قرآن حضرت موسی بن جعفر ع تسبیحِ ایمان حضرت موسی بن جعفر ع آوای باران حضرت موسی بن جعفر ع دردی و درمان حضرت موسی بن جعفر ع لب تشنه ی عشق توام باران عطا کن از دردمندان توام درمان عطا کن بویِ دل‌انگیزِ بهارِ مَردُم ما نورِ چراغِ شام تارِ مَردم ما بودی همیشه در کنار مَردُم ما خیلی گره خورده است کار مَردُم ما گرچه گرفتاریم یا باب الحوائج امّا تو را داریم یا باب الحوائج خوشبخت چشمی که خودش را نیل کرده آیاتِ اشک آلوده ای تنزیل کرده پای بساطت سال را تحویل کرده بیچاره آنکه روضه را تعطیل کرده مشقِ بقای خضر،درسِ حوزه ی توست آب شفای خلق،اشکِ روضه ی توست جز ذکر "الله" لبت "بسمی" نداریم شیرین تر از نام شما اسمی نداریم با حرز تو از صدبلا قِسمی نداریم ما ترس از بیماریِ جسمی نداریم بیماری ما زندگی منهای روضه است راه علاجِ ما دو قطره چای روضه است چشم مرا تر کن زمان ربّناها لطفاً نگاهم کن میان این گداها پیچیده در هفت آسمان ها این صداها: یا "فاطمه معصومه"ها و یا "رضا" ها این خاک شد "ایرانِ" این خواهر_برادر جانِ همه قربانِ این خواهر_بردار دریای رحمت!ما به موج‌ات خو گرفتیم از هرکسی جز خاندانت رو گرفتیم در اوج بیماری ز تو دارو گرفتیم ما نسخه را از "ضامن آهو" گرفتیم صحن رضا جانِ شما دارالشفا شد پای ضریحش نُطقِ طفل لال وا شد موسایِ طور غم عصایت را شکستند با زجر تو قلب رضایت را شکستند نامردها دست دعایت را شکستند زیر لگدها ساق پایت را شکستند چیزی برای تو به جز ماتم نمانده نای مناجاتی برایت هم نمانده شیعه هنوز از غُصّه ات تشویش دارد داغ تو را در سینه بیش از پیش دارد سِندیِ ملعون بد زبانش نیش دارد روی لبش دشنام قوم و خویش دارد با ذکر مادر درد پهلو می کشیدی داغ حسن را کنج زندان می چشیدی در این قفس بال و پری دیدم؟ندیدم جز روضه چیز دیگری دیدم؟ندیدم زیر عبایت پیکری دیدم؟ندیدم جز استخوان لاغری دیدم؟ندیدم داغ تو ما را کُشت ای فرزند زهرا عَجِّل وفاتی خوانده ای مانند زهرا با جوهر خون نامه ات توقیع گردید اندوه تو در روضه ها توزیع گردید آیه به آیه سوره ات تقطیع گردید بر تختِ‌پاره پیکرت تشییع گردید با این همه..،تو بی کفن ماندی؟نماندی آقا!بدون پیرهن ماندی؟نماندی اصلاً تنت آماج تیغ و نیزه ها شد؟! از پشت سر راس تو از پیکر جدا شد؟! آن‌گونه دور خیمه هایت شر به پا شد؟! ناموس تو راهیِ شامات بلا شد؟! پس هیچ دردی مثل درد کربلا نیست پس هیچ داغی داغ شاه سرجدا نیست شاعر: 🍃 @fatemi222
ایام شهادت امام هفتم علیه السلام تسلیت باد
پیرامون شهادت جانسوزامام کاظم(ع) 💠 1- شکنجه روحیِ امام کاظم (ع) وقتی آن امام مظلوم را نزد هارون لعین بردند، ناسزای بسیار به آن جناب گفت و امر کرد که آن جناب را اسیر گردانیدند و دو محمل ترتیب داد برای آنکه ندانند که آن جناب را بکدام ناحیه می‌برند، یکی را بسوی بصره فرستاد و دیگری را به جانب بغداد؛ حضرت در آن محملی بود که به جانب بصره فرستاد و حسّان سروری را همراه آن جناب کرد که آن جناب را در بصره به عیسی بن جعفر منصور که برادرزاده آن لعین بود تسلیم نماید. در روز هفتم ماه ذیحجّه آن جناب را داخل بصره کردند، در روز روشن و آشکارا آن جناب را تسلیم عیسی کردند، عیسی آن جناب را در یکی از حجره‌های خانه خود که نزدیک به دیوان خانه او بود محبوس گردانید، مشغول فرح و سرور عید گردید، روزی دو مرتبه در آن حجره را می‌گشود، یک نوبت برای آنکه بیرون آید و وضو بسازد، نوبت دیگر برای آنکه طعام از برای آن جناب ببرند. محمّد بن سلیمان گفت یکی از کاتبان عیسی بمن می‌گفت این مرد بزرگوار در آن ایّام عید چیزی چند شنید از لهو و لعب و ساز و خوانندگی و با زندگی و انواع فواحش که گمان ندارم هرگز به خاطر شریفش آنها خطور کرده باشد، یک سال آن حضرت نزد آن لعین محبوس بود. (جلاء العیون/علامه مجلسی رحمه‌الله) 💠 نماز امام کاظم(ع) را شکستند و او را دشنام دادند لَمَّا قَبَضَ الرَّشِيدُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع) {قُبِضَ عَلَيْهِ وَ هُوَ عِنْدَ رَأْسِ النَّبِيِّ(ص) قَائِماً يُصَلِّي فَقُطِعَ عَلَيْهِ صَلَاتُهُ وَ حُمِلَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ أَشْكُو إِلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَلْقَى وَ أَقْبَلَ النَّاسُ مِنْ كُلِّ جَانِبٍ يَبْكُونَ وَ يَصِيحُونَ فَلَمَّا حُمِلَ إِلَى بَيْنِ يَدَي‏ الرَّشِيدِ شَتَمَهُ وَ جَفَاهُ}چون هارون لعین موسى بن جعفر(ع) را بالاى سر پيغمبر(ص) در حالتى كه ايستاده به نماز مشغول بود؛ گرفت نماز حضرت را قطع نمودند و او را حمل كردند و آن بزرگوار گريه ميكرد و عرض مي كرد: يا رسول اللَّه شكايت ميكنم به سوى تو از اين بليه كه در آن واقع شده ام و مردم از هر طرف رو كرده گريه می كردند و ضجه و صيحه آنها بلند شد پس چون آن حضرت را پيش روى هارون ملعون آوردند دشنام داد و به آن جناب جفا كرد (عيون أخبار الرضا) 💠امام کاظم (ع) مثل حضرت عیسی مرده زنده کرد عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ مَرَّ الْعَبْدُ الصَّالِحُ (ع) بِامْرَأَةٍ بِمِنًى وَ هِيَ تَبْكِي وَ صِبْيَانُهَا حَوْلَهَا يَبْكُونَ وَ قَدْ مَاتَتْ بَقَرَةٌ لَهَا فَدَنَا مِنْهَا ثُمَّ قَالَ لَهَا مَا يُبْكِيكِ يَا أَمَةَ اللَّهِ قَالَتْ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ لِي صِبْيَاناً أَيْتَاماً فَكَانَتْ لِي بَقَرَةٌ مَعِيشَتِي‏ وَ مَعِيشَةُ صِبْيَانِي كَانَ مِنْهَا فَقَدْ مَاتَتْ وَ بَقِيتُ مُنْقَطِعَةً بِي وَ بِوُلْدِي وَ لَا حِيلَةَ لَنَا فَقَالَ لَهَا يَا أَمَةَ اللَّهِ هَلْ لَكِ أَنْ أُحْيِيَهَا لَكِ قَالَتْ فَأُلْهِمَتْ أَنْ قَالَتْ نَعَمْ يَا عَبْدَ اللَّهِ قَالَ فَتَنَحَّى نَاحِيَةً فَصَلَّى رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ يمينة يَمْنَةً وَ حَرَّكَ شَفَتَيْهِ ثُمَّ قَامَ فَمَرَّ بِالْبَقَرَةِ فَنَخَسَهَا نَخْساً أَوْ ضَرَبَهَا بِرِجْلِهِ فَاسْتَوَتْ عَلَى الْأَرْضِ قَائِمَةً فَلَمَّا نَظَرْتِ الْمَرْأَةُ إِلَى الْبَقَرَةِ قَدْ قَامَتْ صَاحَتْ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ قَالَ فَخَالَطَ النَّاسَ وَ صَارَ بَيْنَهُمْ وَ مَضَى بَيْنَهُمْ(ص) وَ عَلَى آبَائِهِ الطَّاهِرِينَ} علی بن مغیره گوید جناب عبد صالح(ع) لقب امام کاظم (ع) است از کنار زنی در منا عبور کرد که داشت گریه میکرد؛ بچه هایش هم اشک می ریختند و اطراف گاو مرده ای ایستاده بودند حضرت نزدیک رفت و فرمود: ای کنیز خدا چرا گریه می کنی؟ عرض کرد چند بچه یتیم دارم که گذران ما از شیر همین گاو بود اکنون مرده است من و بچه هایم بیچاره شده ایم حضرت فرمود: دوست داری گاوت را برایت زنده کنم؟ عرض کرد: آری امام تشریف برد و در گوشه ای دو رکعت نماز خواند و دست راست خود را به دعا بلند نموده و دیدم لبهای حضرت حرکت می کند؛ سپس از جای حرکت نمود و کنار گاو ایستاده و با پای خود به آن گاو ضربه ای کوچک زد و گاو از جای خود برخاست و ایستاد همین که زن دید گاوش زنده شده فریاد زد به خدای کعبه عیسی بن مریم اینجاست راوی گوید امام حرکت کرد و به میان جمعیت رفته و خود را پنهان نمود که درود خدا بر او و آباء طاهرینش باد (بصائر الدرجات)- (كافي/ج1/ص483)- (ثاقب في المناقب/ص431)-(دعوات/راوندي/ص69)-(مناقب آل أبي طالب/ابن شهرآشوب /ج4/ص309) (مدينة المعاجز/ج6/ص288) ‏-( بحار/ج/48/ص55) ادامه 👇
نگاهی به جایگاه علمی امام كاظم(ع) 💠 دانش امام در كودكی 1- (نشان خردورزی) صفوان جمّال از جمله اصحاب و یاران امام كاظم(ع) كه به شغل شتربانی مشغول بود، هر از چند گاهی، برای كسب فیض و بهره مندی از بیكران دانش ائمه (ع) نزد ایشان شرفیاب می‌شد صفوان می‌گوید روزی نزد امام صادق (ع) رفته تا در مورد پاره‌ای از مسائل و موضوعات از جمله موضوع امامت از ایشان پرسشی نمایم تا بدانم پس از امام صادق (ع) پیشوا و مقتدای شیعیان چه كسی خواهد بود؟ از امام پرسیدم: پس از شما عهده دار امر امامت چه كسی خواهد بود؟ امام در پاسخ فرمود از جمله نشانه‌های فردی كه پیشوا و امام مسلمانان می‌شود، این است كه به سرگرمی نمی‌پردازد و دل مشغول بازیچه نمی‌شود و از كارهای بیهوده پرهیز می‌نماید در همین حین فرزند او موسی بن جعفر(ع) وارد خانه شد، در حالی كه همراه خود بزغاله‌ای داشت من به او نگریستم و تعجب كردم كه چگونه این رفتار او با سخن امام صادق (ع)سازگاری می‌یابد كمی دقت كردم دیدم او به بزغاله می‌فرماید : در برابر پروردگار خود فروتن باش! از دانایی و بینش او شگفت زده شدم امام صادق (ع) او را در آغوش كشید و فرمود پدر و مادرم به فدایت كه به سرگرمی و بیهودگی نمی‌پردازی 2- كودكی دانشمند ابو حنیفه آهنگ سفر حج نمود و پس از پایان حج برای دیدار با امام صادق (ع) و به جهت برخی مذاكرات علمی عازم مدینه شد چون به مدینه رسید، به منزل امام(ع) رفت و در سرسرای خانه اندكی درنگ نمود تا امام او را به حضور بپذیرد ابوحنیفه روی سكوی دهلیز خانه امام (ع) نشست در همین حین كودكی را دید ابوحنیفه از او پرسید: در شهر شما اگر كسی غریب باشد و نیاز به قضای حاجت داشته باشد، كجا می‌رود؟ كودك، بسیار دقیق و کامل و جامع و عالمانه پاسخ داد 1- از دید مردم دور می‌شود 2- و از تخلّی در آبهای روان، نهرها، زیر درختان میوه، در حریم منازل شخصی، حریم راه‌ها و مساجد دوری می‌كند 3- در هنگام تخلّی نباید رو یا پشت به قبله باشد 4- و مراقب باشد كه لباس او نجس نگردد 5- بعداز تخلی استراء کرده و خود را درست شستشو و تطهیر نماید و ابوحنیفه از پاسخ جامع و كامل كودك یكه خورد و با شگفتی از او پرسیدذ نامت چیست؟ كودك پاسخ داد: من موسی بن جعفر(ع) هستم ابوحنیفه كه خود را در محضر كودكی دانشمند می‌دید، از فرصت استفاده كرد و از او پرسید: فدایت شوم گناه از سوی كیست؟ خدا یا بنده خدا؟ امام فرمود: پس بنشین تا پاسخت گویم؛ اگر بگوییم منشأ گناه خداوند است، به خطا رفته ایم كه او سزاوار آن نیست كه بنده خویش را كه به گناه مرتكب نشده، عقاب نماید اگر بگوییم گناه هم از سوی خدا و هم از سوی بنده است، باز هم سزاوار نیست كه شریك قدرتمند بر شریك ناتوان خویش ستم روا دارد یا اینكه بگوییم گناه از سوی بنده است دراین صورت، اگر پروردگار از گناه او درگذرد كه بنابر عفو و گذشت بیكران خود عمل كرده و اگر او را مجازات نماید، ظلمی بر او روا نداشته است سخن امام كه به اینجا رسید، ابوحنیفه همچنان مات و مبهوت از پاسخ دانشورانه و حكیمانه امام كاظم (ع) خود را از شرفیاب شدن به محضر امام صادق (ع) كه قصد اولیه او بود، بی نیاز دید و از همان جا، با دستی پر به سوی شهر خود بازگشت ادامه 👇
3- كودكی از تبار آفتاب امام صادق (ع) حضرت موسی كاظم(ع) را در اوان كودكی، برای تحصیل، به مكتب خانه‌ای فرستاد. آنچه مسلم است این است كه انگیزه امام از این كار، تحصیل فردی امام كاظم (ع) نبوده؛ چرا كه در آن دوره هیچ كس جز امام صادق (ع) نمی‌توانست چیزی براندوخته علمی آن كودك فرزانه بیفزاید شاید این كار امام صادق (ع) به انگیزه تشویق دیگر كودكان به تحصیل، یا شناخت و معرفی امام بعد از خود به مردم و یا نشان دادن ارزش تحصیل علم به دیگران و انگیزه‌هایی چنین بوده است. امام كاظم (ع) می‌فرماید روزی از مكتب خانه به سوی منزل بازمی گشتم، به خانه رسیدم و لوحی كه با خود داشتم، نشان پدرم دادم. پدرم مرا روبه روی خود نشانید و پس از دیدن لوح به من فرمود: فرزندم بنویس( تَنَحِّ عَنِ القَبیحِ وَ لاتُرِدهُ ) از زشت گویی و زشت كاری بپرهیز و حتی اراده آن را هم مكن! آن گاه به من فرمود: حال این بیت شعر را كه گفتم، تو كامل كن من بیت شعر را این گونه كامل كردم ( وَ مَنْ اَوْلَیتَهُ حُسْناً فَزِدْهُ ) و هر كس را سزاوار احسان یافتی بر نیكی ات به او بیفزا در این لحظه پدرم مصرعی دیگر انشا كرد و فرمود: ( سَتُلْقی مِنْ عَدُوِّكَ كُلَّ كَیدٍ) به زودی مكر و حیله از دشمن خود خواهی دید من نیز بیت او را كامل كردم ( اِذَا كادَ العَدُوُّ فَلا تَكِدْهُ ) وقتی دشمن، دشمنی پیشه كرد تو مانند او مباش امام وقتی ذهن پویا و فعال فرزند خویش را در پاسخ رسا و شیوا، این چنین آماده می‌بیند،در شأن او می‌فرماید: ( ذُرّیةٌ بَعضها مِن بَعضٍ) فرزندانی كه بعضی از نسل بعض دیگرند 💠 دانش امام در نوجوانی 1- از زلال نبوت امام كاظم(ع) نوجوانی نورس و با نشاط شده بود روزی از كوچه‌های شهر پیامبر (ص) می‌گذشت شخصی از شیعیان درشت گو و ظاهربین، به نام عیسی شلقان او را دید و با عتاب گفت ای پسر می‌بینی پدرت با ما چه می‌كند؟ روزی ما را به چیزی فرمان می‌دهد و روز دیگر ما را از آن باز می‌دارد! او به ما گفته بود با ابوالخطاب دوستی كنیم، امروز می‌گوید از او بیزاری جویید و او را لعن می‌كند (ابوالخطاب از نزدیكان و بزرگان اصحاب امام صادق (ع) بود، اما پس از مدتی منحرف شد و به غلات گرایش یافت او امام صادق (ع) را خدا خواند و خویش را پیامبر او معرفی نمود) امام كاظم (ع) با منطقی استوار در پاسخش فرمود:: مخلوقات خدا سه دسته اند؛ دسته اول مؤمنان راستین اند كه ایمانی استوار دارند. دسته دوم كافرانی گمراه هستند كه در كفر خود پافشاری می‌كنند. و دسته سوم گروهی هستند كه هر چند خود را در زمره مؤمنان قرار می‌دهند، اما نور ایمان در دلشان نتابیده و ایمانشان عاریه‌ای است كه آنها را معارین گویند امام به نحوی سربسته عیسی شلقان را جزو همین گروه سوم برشمرد عیسی می‌گوید پس از این گفتگوی كوتاه كه بین من و موسی بن جعفر(ع) صورت پذیرفت، نزد پدرش امام صادق (ع) رفتم و آنچه را او به من گفته بود، به امام گفتم امام فرمود: فرزندم موسی از سرچشمه نبوت جوشیده است ادامه 👇
2- كشتیبان امت یكی از نزدیكان امام صادق (ع) به نام فیض بن مختار می‌گوید خدمت امام رسیدم. پس از اندكی موسی بن جعفر(ع) كه نوجوانی بود، وارد شد و سلام كرد به احترامش برخاستم و پیشواز او رفتم و وی را در آغوش گرفتم و بوسیدم. امام صادق (ع) با دیدن ابراز محبت و احترام من نسبت به فرزندش خرسند شد، با تبسمی ملیح فرمود: شما شیعیان ما به سان كشتی‌ای هستید و این نوجوان كه تو به او محبت نشان دادی، كشتیبان شما می‌باشد مدتی از دیدار من با امام گذشت و سال بعد برای انجام مناسك حج به مكه مشرف شدم. پس از انجام اعمال حج دو هزار سكه‌ای را كه همراه داشتم، توسط شخصی برای امام(ع) فرستادم و به او گفتم كه هزار سكه آن را از سوی من به امام صادق (ع) و هزار درهم دیگر را به فرزندش امام كاظم (ع) بدهد. پس از مدتی امام را زیارت كردم. امام صادق (ع) به من فرمود: آیا مرا با فرزندم موسی برابر می‌دانی؟ كه در هدیه دادن تساوی برقرار نمودی؟ عرض كردم مولای من! من این كار را به دلیل فرمایش خودتان انجام دادم كه فرمودید شما كشتی نشین و او كشتیبان شیعیان است امام به نشانه تأیید سری تكان داد و فرمود آری، اما به خدا سوگند من این كار را نكردم، بلكه این پروردگار بزرگ است كه چنین مقام شامخی به او داده است 💠 جایگاه و موقعیت علمی امام در دوران امامت 1- دانای اسرار از جمله راه‌های شناخت امام معصوم (ع) از بقیه مردم، اخبار او از آینده و آگاهی دادن از اسرار پوشیده بر آفریدگان است. ابابصیر شاگرد برجسته مكتب امامت كه محضر سه امام معصوم را درك نموده بود از امام باقر(ع) تا امام كاظم (ع) روزی نزد مولای خویش امام كاظم (ع) می‌رود و پرسش مهمی را مطرح می‌نماید. و از امام می‌پرسد كه نشانه‌های شناخت امام چیست؟ امام پاسخ می‌دهد: امام را از چند راه می‌توان شناخت؛ نخست اینكه امامت او منصوص باشد یعنی توسط امام پیشین بدان تصریح شده باشد. دوم اینكه هر پرسشی از او شد، بتواند پاسخ گوید و از جواب درنماند و اگر هم از او پرسشی در زمینه‌ای كه پاسخ آن لازم است نشد، خودش سخن بیاغازد و آن مسئله را حل نماید. سوم از آینده خبر بدهد. چهارم زبانهای مختلف اقوام بشر را بداند و بتواند با هر زبانی كه با او سخن می‌گویند، به همان زبان پاسخ دهد سپس رو به ابابصیر كرد و با لبخندی معنی دار فرمود : پیش از آنكه از این مجلس خارج شوی، این نشانه‌ها را خواهی دید در همین اثنا، مردی از اهالی خراسان((مناطقی شامل خراسان كنونی و افغانستان تا هندوستان) وارد شد و با تكلّف فراوان به زبان عربی با امام سلام و احوالپرسی كرد، اما امام پاسخ او را به زبان فارسی داد مرد خراسانی شگفت زده عرض كرد یابن رسول الله(ع) به خدا سوگند من فقط به این دلیل فارسی سخن نگفتم، كه می‌پنداشتم شما فارسی را نكو نمی‌دانید امام با متانت فرمود: سبحان الله اگر من نتوانم به خوبی و وضوح پاسخ تو را بدهم، پس برتری من نسبت به تو در جایگاه امامت چیست؟ آن گاه رو به ابابصیر كرد و فرمود ای ابابصیر امام كسی است كه زبان هریك از گروه‌های مردم را بداند و نه تنها زبان آنها را بلكه زبان هر موجودی از پرنده و جاندار را به نیكی می‌داند ادامه 👇
- آیینه ایزد نُمای امام كاظم (ع) در مجلسی با فردی سخن می‌گفت در بین سخنان خود به او فرمود كه در فلان تاریخ خواهد مُرد اسحاق بن عمار از شاگردان امام در مجلس بود. با شنیدن این سخن به فكر فرورفت! آیا واقعاً امام هنگام مرگ افراد را می‌داند در همین افكار غوطه می‌خورد كه متوجه شد امام با تندی به او می‌نگرد. به خود آمد امام(ع) به او فرمود: ای اسحاق ! وقتی رُشَید هجری از یاران با وفای امام علی (ع) كه در زمان امام مجتبی (ع) به فرمان معاویه ملعون به شهادت رسید به خاطر داشتن علم مُنایا و بلایا، هنگام مرگ افراد و رخدادهای آینده را كه كسی از آن آگاهی نداشت، می‌دانست؛ من كه امام هستم، بی اطلاع باشم؟ در حالی كه امام به دانستن آن از هر كسی شایسته‌تر است؟ سپس در مورد آینده خود او هم فرمود: ای اسحاق! هر آنچه در توان داری، عمل صالح انجام بده كه چراغ عمر تو نیز رو به خاموشی می‌رود و دو سال دیگر از دنیا خواهی رفت. پس از تو نیز با گذشت مدت اندكی بین بازماندگان تو اختلاف می‌افتد، به گونه‌ای كه به ستیزه جویی با هم می‌پردازند و حتی خیانت می‌كنند تا بدان جا كه دشمنان آنان را مورد سرزنش خویش قرار می‌دهند. آیا باز هم تعجب می‌كنی از اینكه امام زمان مرگ كسی را بداند در حالیكه من از رخدادهای پس از مرگ تو نیز آگاهم؟ اسحاق سر به زیر انداخت و از گفته‌های خود پشیمان شد و استغفار نمود. پس از مدتی او از دنیا رفت و همان گونه كه امام فرموده بود، بین بازماندگانش سركشی و طغیان درگرفت. آنان اموال مردم را به زور می‌گرفتند و در راه‌های غیر مشروع هزینه می‌نمودند، اما انجام كارشان به دریوزگی و بدبختی افتاد. 3- پاسخ فراخور پرسشگر از جمله ویژگیهای فرد دانشمند، شناخت توان علمی طرف مباحثه خود و پاسخگویی در محدوده آگاهیهای اوست نوشته اند: فردی به نام ابو احمد خراسانی برای پرسش مسئله‌ای علمی محضر امام كاظم (ع) رسید. اما امام(ع) به خوبی از پایین بودن سطح آگاهیهای علمی او آگاهی داشت. وقتی خدمت امام(ع) رسید، پرسید: كفر مقدم است یا شرك؟ از آنجا كه درك این پرسش و توان دریافت پاسخ و فهم آن برای وی مشكل بود، امام در جواب او فرمود: تو را با این بحث چه كار؟ من در مورد تو فكر نمی‌كنم كه صلاحیت واردشدن به این بحثها را داشته باشی! ابواحمد در جواب امام عرض كرد: هشام بن حكم از من خواسته بود تا این سؤال را از شما بپرسم امام وقتی دانست او از جانب خود این سؤال را نپرسیده، بلكه فقط می‌خواسته جواب را دریافت كند و به فرد مذكور برساند، پاسخی شفاف بیان نمود امام فرمود: كفر مقدم بر شرك است؛ زیرا نخستین كسی كه كفر ورزید، شیطان بود كه بزرگی نمود و از فرمان خداوند روی برتافت او از كافرین بود. از آن گذشته، كفر یك چیز است و آن انكار پروردگار و باور به الهیت غیر او، امّا شرك انكار پروردگار نیست، بلكه اثبات الهیت او و شریك قرار دادن دیگری با اوست ادامه 👇