eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
• 2-دشمن شناسی • دوستان را اشتباه نگریم ،جنگ احزاب ست • فتنه خط قرمز نظام هست • مراقب جریان نفوذ در شکلهای مختلف • مراقب شیطان بزرگ و بزک کردن منتفقین و پهلوی و آمریکا
امریکا • حمله به طبس • کودتای نوژه • تحریک عراق)سفرمشاورامنیت-تجهیز صدام-عربستان جدید • دخالت مستقیم(سکوهای نفتی-هواپیمای مسافری) • تحریم • حمایت منافقین و قاتلین • فضاسازی و تبلیغ علیه ایران(قانع نمیشود)
• 3-مقاومت • درس شهدای کربلایی • مادران شهدا-تخریب چی ها-غواصان-ارتباط همت و آینی • قوی شویم
منبرک فاطمی
روستای حاجی آباد. دست آوردهای انقلاب اسلامی بهمن ۹۸ @fatemi5
متن سخنرانی همراه با صوت👆👆 دست آوردهای انقلاب اسلامی بهمن ۹۸ https://eitaa.com/fatemi5/779
خلاصه مباحث کرسی خانواده قرآنی16بهمن98 عوامل تحکیم خانواده / اصول اخلاقی -تکریم و احترام گذاشتن به یکدیگر / وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَم‏(اسراء/70) -صداقت داشتن/ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِين‏(توبه/119) - مسخره کردن یکدیگر ممنوع/ لا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ(حجرات/11) -از یکدیگر عیب جویی نکنیم/لا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ (همان) -با لقب زشت یکدیگر را صدا نزنیم/ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ(همان) -به هم سوء ظن نداشته باشیم/اجْتَنِبُوا كَثِيراً مِنَ الظَّنِّ(حجرات/12) - تجسس ممنوع/ لا تَجَسَّسُوا(همان) - زن و شوهر غیبت یکدیگر را پیش دیگران نکنند/ لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً (همان) -صبر کردن/ مصداقهای صبر در قرآن: در برخورد بد دیگران(فصلت/34)- تنوع طلبی (بقره/61)-اتفاقات زندگی (کهف/67)- حسرت نخوردن (قصص/79)- هنگام تربیت فرزند (طه/132) و طاعت( مریم/65) زن ناشزه چه زنی است و چگونه باید او را مطیع کرد؟ الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ ........وَ اللاَّتِي تَخافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَ اهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضاجِعِ وَ اضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيًّا كَبِيراً (نساء/34) نشزدر لغت: قله کوه: زنی که برتری طلبی می کند و مطیع نیست. 1- به مجرد ترس از نشوز زن، مرد باید درمان کند. 2- مقصر نشوز زن، مرد است چون تکیه گاه خوبی در زندگی نبوده است. 3- رفتار مرد با زن ناشزه به ترتیب: موعظه کردن- پشت کردن در بستر- تنبیه بدنی ملایم و خفیف یا شاید منظور برخورد شدید است. https://eitaa.com/quranlive
خانواده_قرانی_98.11.16.mp3
43.81M
#خانواده_قرآنی_جلسه_دوازدهم_استاد_فیض_آبادی_16بهمن98 https://eitaa.com/quranlive
.در دوران غیبت امام زمان که دسترسی به امام معصوم ممکن نیست،آیا باز هم تشکیل حکومت اسلامی ضرورت دارد؟ ـ از غیبت صغرا تاکنون که بیش از هزار سال می گذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر هم بگذرد ومصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد.آیا در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند واجرا نشود،وهر که هر کاری خواست بکند؟ هرج ومرج است؟قوانینی که پیغمبر اسلام در راه بیان وتبلیغ ونشر واجرای آن 23 سال زحمت طاقت فرسا کشید فقط برای مدت محدودی بود؟! آیا خدا اجرای احکامش را محدود کرد به دویست سال؟! و پس از غیبت صغرا اسلام دیگر همه چیزش را رها کرده است؟! (1) ـ اکنون که دوران غیبت امام (علیه السلام)پیش آمده وبناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند واستمرار پیدا کند وهرج ومرج روا نیست،تشکیل حکومت لازم می آید.عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند بتوانیم جلوگیری کنیم؛اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند،دفاع کنیم... برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم حکومت ودستگاه قضایی واجرایی لازم است.چون این امور به خودی خود صورت نمی گیرد باید حکومت تشکیل داد.(2)
.این ولایتی که شما می گویید در کجای دین آمده است؟آیا می توانید دلیلی قرآنی برای اثبات ولایت فقیه بیاورید؟ ـ اتفاقا امام صادق(علیه السلام)نیز برای اثبات ولایت علماء،از آیه قرآن استفاده کرده اند؛آن حضرت در روایتی که در اکثر تفاسیر معتبر روایی آمده است،می فرمایند:«از جمله چیزهایی ک به سبب آن کسی مستحق امامت می شود، پاکدامنی وپاکی از گناهان ومعاصی هلاکت باری است که [آدمی]را لایق آتش دوزخ می کند ودیگر آگاهی روشن از تمام حلال ها وحرام هایی که مردم بدان ها نیاز دارند وسوم علم به قرآن (وشناخت خاص وعام ومحکم ومتشابه وناسخ ومنسوخ آن و...)» ابی عمرو زبیری پرسید:چه دلیلی وجود دارد برای آنکه ویژگی های رهبری وامامت تنها در اموری است که شما فرمودید؟حضرت فرمودند:«به دلیل این قول پروردگار که درباره کسانی است که از سوی خداوند در ایجاد حکومت اذن دارند وایشان را اهل حکومت قرار داده است ؛«انّا انزلنا التوراة فیها هدی ونور یحکم بها النّبیون الذین اسلموا للّذین هادوا والرّبّانیّون والاحبار؛ توارت را ما نازل کردیم که در آن هدایت ونور بود انبیاء که اسلام آوردند با آن در بین یهودیان حکم می کردند وهمچنین ربانیون که مربیان مردم بودند وعلماء برطبق آن در بین مردم حکومت می کردند»(مائده/44). پس دسته دوم از پیشوایان یعنی ربانیون غیر از انبیاء هستند. آنها کسانی هستند که مردم را با علم خود تربیت می کنند ودسته سوم یعنی احبار همان علماء هستند وآنها غیر از دسته دوم یعنی ربانیونند».(3)
3.اینکه می گویند«طرح بحث ولایت فقیه از ابداعات امام خمینی است وپیش از ایشان کسی این بحث را مطرح نکرده»درست است؟ ـ «ولایت فقیه»جزو مسلمات فقه شیعه است این که حالا بعضی نیمه سوادها می گویند امام « ولایت فقیه»را ابتکار کرد ودیگر علما آن را قبول نداشتند ناشی از بی اطلاعی است. امام بزرگوار این نقش ولایت فقیه را از متن فقه سیاسی اسلام واز متن دین فهمید واستنباط کرد همچنان که در طول تاریخ شیعه وتاریخ فقه شیعی در تمام ادوار فقهای ما این را از دین فهمیدند وشناختند وبه آن اذعان کردند البته فقها برای تحقق آن فرصت پیدا نکردند اما این راجزو مسلمات فقه اسلام شناختند ودانستند وهمین طور هم هست.
4.پس چند نمونه از بیانات علمای قائل به ولایت فقیه را بگویید؟ ـ شیخ طوسی (محمد بن حسن بن علی طوسی)؛460ه. شیخ طوسی در کتاب های خود به ویژه نهایه،مهم ترین ارکان جامعه یعنی فتوا،جهاد،قضاوت،اقامه حدود و... را حق فقیهان دانسته،حتی قبول ولایت از جانب سلطان جائر را نیز برای آنان جایز می شمرد؛صدور حکم میان مردم،اقامه حدود وقضاوت میان کسانی که با یکدیگر اختلاف پیدا کردند،جایز نیست مگر از سوی کسی که از طرف سلطان حق،اجازه داشته باشد چنین کارهایی در زمانی که خودشان (ائمه معصومین)امکان انجام آن را ندارند بدون تردید به فقیهان شیعه واگذار شده است.(1) ـ شیخ مفید (محمد بن محمد نعمان)؛413ه.ق هنگامی که سلطان عادل برای ولایت در آنچه ذکر کردم ـ در این ابواب فقه ـ وجود نداشت بر فقیهان اهل حق عادل صاحب رأی وعقل وفضل است که ولایت آنچه را بر عهده سلطان عادل است را بر عهده گیرند.(2) ـ ابن ادریس حلی؛598ه.ق مقصود از احکام تعبدی اجرای آنها است یعنی احکامی که خداوند متعال مقرر فرموده است وچنان چه اجرا نشود لغو است. بنابر این مسؤولی باید اجرای احکام را برعهده بگیرد .البته هر کسی صلاحیت اجرای دستورها را ندارد،مگر امام معصوم (علیه السلام)که در صورت غیبت یا عدم قدرت به جز شیعه ای که از جانب آن حضرت منصوب شده فرد دیگری حق تصدی این مقام را ندارد شیعه ای که جامع شرایط هفت گانه علم،عقل،رأی،جزم،تحصیل،بردباری وسیع،بصیرت،امکان قیام به احکام وعدالت باشد.(3) ـ علامه حلی؛(حسن بن یوسف)؛726ه.ق مقبوله عمر بن حنظله ودگر روایات در این زمینه بر اطاق وعموم ولایت فقیهان دلالت داشته به ولایت در قضاوت واقامه حدود محدود نمی شود.(4) وی همچنین در باب زکات می نویسد :«زکات در عصر غیبت به فقیه پرداخت می شود چرا که نایب امام(علیه السلام)است وهر آن چه از شئون امام بوده به عهده می گیرد.(5) ـ فخر المحققین؛(محمدبن حسن بن یوسف)؛771ه.ق ازنظر شرع مقدس،قضاوت وولایت بر حکم،برای کسی است که صلاحیت فتوا دادن در مورد قوانین عرفی شرعی بر اشخاص معینی از انسان ها را داشته باشد که حکم او یا برای اثبات حق وحقوقی ویا استیفای حقوق مستحقی است.شروع اعمال این ولایت،همزمان با تحقق ریاست در امور دین ودنیا است.(6) ـ شهید اول؛(محمد بن مکی)؛786ه.ق در صورت حضور حاکم شرع،لازم است اجازه ایشان کسب شود؛چرا که بر همه مناصب شرعی ولایت دارد.(7) ـ محقق ثانی؛(علی بن الحسین بن عبد العالی کرکی)؛940ه.ق فقیهان ودانشمندان امامیه اتفاق کرده اند بر اینکه فقیه عادل شیعه که جامع شرایط فتوا باشد فقیهی که از او در احکام شرعی به مجتهد تعبیر می شود نایب امامان هدایت(علیه السلام)است در حال غیبت در تمام آنچه که قابلیت نیابت را داشته باشد.(8)وهمچنین به دلیلی که در شرح شرایع آمده که فقیه نایب امام (علیه السلام)ومنصوب او است،ولایت از طرف امام را در باقی اصناف بر عهده می گیرد.(9) ـ مقدس اردبیلی؛(احمدبن محمد اردبیلی)؛993ه.ق «صدور حکم»در روایت عمر بن حنظله وابی خدیجه به فقیهان تفویض شده است وآن ها «حاکم»قرار داده شده اند؛مانند این است که اقامه حدود هم به آنها واگذار شده است. علاوه بر اجماع واقتضای ضرورت،می توان به نیابت حاکم از امام (علیه السلام)استناد کرد ودلیل بر نیابت،اجماع واخباری همانند مقبوله عمر بن حنظله است ولذا هر آن چه برای امام جایز است ومی تواند به عهده بگیرد برای حاکم نیز جایز است.(10) ـ صاحب ریاض؛(علی بن محمد ابی المعالی)؛1231ه.ق هیچ اختلافی در این نیست که مراد از حاکم در عصر غیبت امام(علیه السلام)فقیه جامع شرایط فتواست.(11) ـ سید محمد جواد عاملی؛(صاحب مفتاح الکرامة)؛1226ه.ق فقیه،نایب مسلمین وسرپرست آنهاست،وبه درستی که او بر آنچه مصالح عمومی جامعه است ولایت دارد.(12) ـ ملا احمد نراقی؛(احمد بن مهدی بن ابی ذر)؛1244ه.ق هر آنچه که پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)وامام(علیه السلام)ـ که حاکمان وحافظان اسلام می باشندـ بر آن ولایت واختیار دارند،فقیه نیز همان ولایت واختیار را دارد مگر جایی که دلیلی برخلاف آن وجود داشته شود(13). از بدیهیاتی که هر عامی وعالمی می فهمد وبرآن صحه می گذارد این استکه وقتی پیامبری به کسی موقع مسافرت یا وفات خود بگوید فلانی وارث من ،به منزله من،خلیفه من،امین وحجت من،وحاکم از جانب من برای شما مردم،ومرجع شما در جمیع حوادث شمااست،مجرای امور شما است،احکام شما به دست اوست او متکفل رعیت من است چنین می فهمیم که هر آنچه از آن نبی مربوط به اموررعیت وامت بوده،از برای چنین شخصی نیز بدون شک ثابت خواهدبود.چرا چنین نباشد،در حالیکه بیشتر نصوص وارد شده در حق اوصیای معصوم(علیه السلام)که بر اساس آن به ولایت وامامت آنان استدلال می شودومتضمن اثبات جمیع اختیارات پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)برای امامان (علیه السلام)است،چیزی بیش از تفاسیر مربوط به فقیهان، درنصوص نیست؛برای توضیح بیشتر بنگرید به این مثال که
حاکم یا سلطان یک ناحیه اگر بخواهد مسافرتی به جایی داشته باشد وبعد از ذکر بسیاری از فضایل به شخصی بگوید،فلان شخص خلیفه من،به منزله من،مثل من،امین من ومتکفل رعایای من وحاکم وحجت از جانب من،مرجع جمیع حوادث ومجرای امورواحکام شما است،آیا شکی باقی می ماند که قائم مقام او تمام اختیارات سلطان در اداره امور رعیت آن نواحی به جز موارد استثنا شده را دارد؟(14) ـ شیخ انصاری؛(مرتضی بن محمد امین)؛1281ه.ق از روایات گذشته ظاهر می شود که حکم فقیه در تمام خصوصیت های احکام شرعی ودر تمام موضوعات خاص آنها،برای ترتیب دادن احکام بر آنها نافذ می باشد؛ زیرا متبادر از لفظ«حاکم»در مقبوله عمر بن حنظله،همان «متسلط مطلق»است؛یعنی اینکه امام(علیه السلام)فرمودند:«فانّی قد جعلته علیکم حاکما»(15)نظیر گفتار سلطان وحاکم است که به اهل شهری بگوید:«من فلان شخص را حاکم برشما قرار دادم»که از این تعبیر بر می آید که سلطان فلان شخص را در همه امور کلی وجزئی شهروندان که به حکومت بر می گردد مسلط نموده است.(16) ـ صاحب جواهر؛(محمد حسن نجفی)؛1266ه.ق نصب عام فقها در همه امور جاری است،به طوری که هر آنچه برای امام(علیه السلام)است برای فقیه نیز هست؛چنان که مقتضی قول امام(علیه السلام)«فانّی قد جعلته حاکما»این است که فقیه،ولی متصرف در قضاوت وغیر آن از قبیل ولایات ومانند آن است؛همان گونه که مقتضی قول صاحب الزمان(روحی فداه)نیز آن را می رساند؛« در حوادث واقعه،به راویان احادیث ما رجوع کنید.آنان حجت ما برشما وما حجت خدا بر آنان هستیم.»مراد این است که فقیهان در جمیع آنچه من حجت هستم حجت من بر شما هستند،مگر آن چیزهایی که با دلیل خارج شود.(17) آیة الله بروجردی؛1329ه.ق در مجموع (از نظر عقلی ونقلی بر می آید که)فقیه عادل در کارهای مهم عمومی که مورد ابتلای مردم است از طرف ائمه اطهار منصوب است وهمانطور که ما روشن کردیم واجمالا اشکالی هم به آن وارد نیست در اثبات آن احتیاجی به مقبوله عمر بن حنظله نمی باشد ودر نهایت اینکه مقبوله نیز از شواهد این مطلب است.(18) آیة الله بروجردی سپس اعتقاد خود را چنین ابراز می دارد:امامان معصوم(علیهم السلام)می دانسته اند که اغلب شیعیان در زمان حضور وجمیع آنها در زمان غیبت امکان دسترسی به آن ها را ندارند پس آیا امکان دارد که آنها را از رجوع به طاغوت ها وقاضیان جور منع کنند وبا وجود این خود نیز کسی را برای رجوع در این امورمعین نکنند؟!ما قطع ویقین می یابیم که اصحاب امامان معصوم(علیهم السلام)از آنان درباره کسی که مرجع شیعه در این مسائل باشد پرسیده وامامان نیز در جواب آنها کسانی را برای شیعیان تعیین کرده اند که در صورت عدم تمکن از دسترسی به امامان به هنگام نیاز به آنان مراجعه کنند.نهایت اینکه این پرسش وپاسخ ها از کتاب های روایی موجود ساقط شده وبه جز روایت عمر بن حنظله وابو خدیجه به دستمان نرسیده است.پس مراد از«حاکما»در «قد جعلته علیکم حاکما»در مورد کلیه امور اجتماعی است که از وظایف اشخاص خاصی نیست وشارع مقدس نیز به سستی در آن ها رضایت نمی دهد ولو اینکه در عصر غیبت یا عدم امکان دسترسی به امامان باشد؛ البته تصدی این امور اختصاص به قاضی هم ندارد؛اگر چه شغل قضاوت معمولا وعرفا با تصدی سایر امور مبتلا به جامعه ملازم بوده است.(19) پی نوشت: 1.النهایة ونکتها،ج2،ص17 2.المقنعة ص 675 3.السرائر الحاوی للتحریر الفتاوای ،ج3،ص537 4.مختلف الشیعة،الجزء الرابع،ص464 5.نهایة الاحکام،ج2،ص417 6.ایضاح الفوائد،ج4،ص294 7.الذکری،ص57 8.رسائل المحقق الکرکی،ج1،ص142 9.مجمع الفائده والبرهان،ج4،ص358 10.همان،ج7،ص546 11.ریاض المسائل،ج9،ص509 12.مفتاح الکرامة،ج18،ص50 13.عوائد،عائده تحدید ولایة الحاکم،ص187و188 14.عوائد الایام،ص188 15.بحار،ج2،ص221 16.شیخ انصاری،قضا وشهادات طبع کنگره شماره 22ص8و9 17.جواهر الکلام،ج21،ص296و297 18.البدر الزاهر،ص74 19.همان،ص79
5.بعضی ها می گویند ولی فقیه نائب امام زمان (عجل الله تعالی فرجه)است،معنای این حرف چیست؟آیا کسی از علما هم این مطلب را قبول دارد؟ حضرت امام(ره)در تعریف این نیابت می فرمایند: «فقها»اوصیای دست دوم رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم)هستند،واموری که از طرف رسول الله(صلی الله علیه وآله)به ائمه(علیهم السلام)واگذار شده،برای آنان نیز ثابت است وباید تمام کارهای رسول خدا را انجام دهند چنانکه حضرت امیر انجام داد.(1) قریب به اتفاق علما،فقیه ر در زمان غیبت،نایب امام زمان می دانند به عنوان نمونه می توان از شیخ مفید،(2)شیخ طوسی،(3)ابن ادریس حلی،(4)شهید ثانی،(5)محقق سبزواری،(6)علامه حلی،(7)مقدس اردبیلی،(8)محقق کرکی،(9)ومیرزای قمی(10)نام برد. پی نوشت: 1.امام خمینی،کتاب ولایت فقیه،ص77 2.المقنعة،ص810 3.النهایة فی مجرد الفقه والفتاوی،المتن،ص302 4.السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی،ج3،ص529 5.رسائل شیهد الثانی،ج1،ص231 6.ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد،ج2،ص465 7.تذکرة الفقهاء،ج5،ص402 8.مجمع الفائده،ج12،ص11 9.رسائل کرکی،ج1،ص12 10.جامع الشتات،ج1،ص208 برای ملاحظه نظر دیگر فقها رجوع کنید به کتاب های:«فقیهان امامی وعرصه های ولایت فقیه»تألیف محمد علی قاسمی وهمکاران،انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛«حکمت حکومت فقیه»نوشته آیة الله ممدوحی،انتشارات بوستان کتاب.