eitaa logo
منبرک فاطمی
6.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
976 ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
▬📝 ﷽▬ 🌸🍃🌸🍃 ✋ نکاتی در برابر خداوند 🔰امام حسن(ع) فرمود: فای فقیر افقر منی. 👈کدام فقیر و درمانده‌ای از من فقیرتر و درمانده‌تر است؟ 👌از آن حضرت پرسیدند: حالتان چگونه است؟ فرمود: روزگار می‌گذرد و مرا پروردگاری است بالای سرم و آتش جهنم رو به رویم است. مرگ در پی من، حساب بر من خیره گشته و من در گرو عمل خویشم. آنچه را که می‌خواهم نمی‌یابم و آنچه را که خوش ندارم نمی‌توانم از خودم دفع کنم. کارها به دست دیگری است. اگر بخواهد تنبیهم می‌کند و اگر بخواهد از من درمی‌گذرد. پس چه کسی از من فقیرتر و درمانده‌تر است. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع)، ص225) 👈از جمله بهترین صفات کمالی، شکسته نفسی به معنای شمردن و ذلیل و پست دانستن خود در پیشگاه پروردگار است که در مقابل صفت عجب و خود بزرگ‌بینی قرار می‌گیرد. 👌 به تعبیر مرحوم نراقی ضد صفت ، تواضع است و آن عبارت است از شکسته نفسی؛ بطوری که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند. (معراج‌السعاده ص250) 👈 پیامبر(ص) فرمود: با هرکسی دو ملک است که اگر آن شخص، خود را بزرگ شمرد، می‌گویند: خداوندا او را ذلیل کن. و اگر خود را خوار شمرد، می‌گویند: خداوندا او را بردار و بلند کن. 👈مروی است که: خدا به موسی‌بن عمران(ع) وحی فرستاد که ای موسی: هیچ می‌دانی که چرا تو را برگزیدم و به سخن گفتن با خودم اختیار کردم؟ عرض کرد به چه علت؟ فرمود: من ظاهر و باطن همه بندگان خود را دیدم، هیچ یک را ندیدم که ذلت ایشان از برای من چون تو باشد. 👈ای موسی به درستی که تو هر وقت نماز می‌گذاردی رخسار خود را بر خاک می‌گذاردی. در بعضی از روایات وارد شده که چون خداوند به کوه‌ها وحی فرستاد که من کشتی نوح را بر کوهی خواهم گذاشت، همه کوه‌ها گردن کشیدند و خود را بلند کردند مگر «کوه جودی» که خود را حقیر شمرد و با خود گفت که با وجود این کوه‌ها، بر من کجا قرار خواهد گرفت؟ پس کشتی بر آن قرار گرفت. 👌و از جمله نتایج شکسته نفسی آن است که در نزد همه مردم بزرگ و محترم است و همه دل‌ها او را دوست می‌دارند. برخلاف کسی که خود را بزرگ می‌شمارد، که البته از دل‌ها دور و مردم از او تنفر دارند. (همان ص237) 🔰حد و مرز شکسته نفسی امام مجتبی(ع) در گفتاری بسیار ارزشمند مرز شکسته نفسی را بطور دقیق بیان می‌دارند تا از آسیب‌های احتمالی جلوگیری شود: 👈 ذم الرجل لنفسه فی العلانیه مدح لها فی‌السریره. انتقاد و مذمت کردن از خود پیش مردم و بطور آشکار، نوعی تعریف از خود است بطور مخفی. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع) ص306) 🔰باید توجه کرد که این حقیر شمردن و پست دانستن خویش، فقط در پیشگاه متعال و نیز در فکر و نظر خود آدمی، قدر و منزلت داشته و آثار گرانقدر به دنبال دارد. 👈اما اگر این شکسته نفسی پیش این و آن مطرح و تکرار شود، چه‌بسا ممکن است انسان را دچار آفت تعریف و تمجید از خود کند. 🔻 شاید در دل بگوید: ای مردم بدانید این من که خود را کوچک می‌شمارم یا اینکه ممکن است شائبه ریا و خودنمایی به همراه داشته باشد و یا باعث خوار شدن در نزد مردم شود درحالی که مومن همیشه باید عزت نفس خود را نگهدارد. 👌علی(ع) فرمود: هر کس نفس خویش را خوار گرداند، خداوند گرامی‌اش دارد. برای آدمی همین فضیلت کافی است که نفس خویش را حقیر و بی‌مقدار گرداند. (غررالحکم ج2 ص489-493) یکی قطره ‌باران ز ابری چکید خجل شد چو پهنای دریا بدید که جایی که دریاست من کیستم گر او هست حقا که من نیستم چو خود را به چشم حقارت بدید صدف در کنارش به جان‌ پرورید سپهرش به جایی رسانید کار که شد نامور، لؤلؤ شاهوار بلندی از آن یافت کو پست شد در نیستی کوفت تا هست شد (کلیات سعدی ص264) @fatemi5
﷽ تدبر در قران 🌼🌸🍀🌼🌸🍀 🔻تواضع🔻 ✍ قرآن کریم می‌فرماید که یکی از صفاتِ خوب و برجسته‌ی مؤمنانِ حقیقی، است. ✔ در برابرِ تمام انسان‌‏ها، مخصوصاً اهلِ ايمان:↶ 🕋 أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ.. (مائده/۵۴) 👌 نسبت به مومنین، متواضع هستند... ✨✨✨ ☝️ اصلاً خدا از بنده‌ای که متکبّر و مغرور باشه، خیلی بدش میاد،🙁 👈 لذا لحنِ آیاتِ قرآن نسبت به آدمهای مغرور و متکبّر، خیلی تند است:↶ 🕋 لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّکَ لَن تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَن تَبْلُغَ الْجِبَالَ طُولًا (اسراء/۳۷)  🚶 روی زمین، با تکبّر و غرور راه مرو! 🌎 تو نمی‌توانی زمین را بشکافی، ⛰ و طول قامتت هرگز به کوه‌ها نمی‌رسد! ✨✨✨ خودمونیش این میشه:👇 ⁉️ تو فکر کردی کی هستی، که انقدر و داری؟؟! ⁉️ چرا انقدر مغرورانه راه میری؟! ❗️ فکر کردی یه لباسِ فلان تنت کردی، ❗️ یه مدرک تحصیلی فلان گرفتی، ❗️ یه ماشین فلان سوار شدی، ❗️ یه خونه فلان داری، 🤔 دیگه خبریه؟! ⚠❗️ انقدر و نداشته باش، آخرش یه وجب جا قراره بخوابی.⚰ ✨✨✨ ☝️ لذا یکی از نصیحت‌های لقمانِ حکیم به فرزندش همینه:↶ 🕋 لَا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لَا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ (لقمان/۱۸) 😒 پسرم! با بی‌اعتنایی از مردم روی مگردان، 🚶 و مغرورانه بر زمین راه مرو، ❌ زیرا خداوند هیچ متکبّرِ مغروری را دوست ندارد. 🆔 @fatemi222
منبرک فاطمی
+تواضع صفت برجسته‌ https://eitaa.com/fatemi222/10315 تواضع و خضوع امام در کلام بزرگان https://eitaa.
سلام در ادامه بحث مواردی دیگر مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. +ثمرات تواضع +نشانه های تواضع +درجات تواضع +چرا تکبر اینقدر مذمومه +تفاوت عزت و تکبر +مواردی که تواضع جایزه +داستانهای متواضعان 🔸مبحث تواضع https://eitaa.com/fatemi222/11014
🌸🍃﷽🍃🌸 🌹یا اَبا ذَرٍّ! لا تَکُن‌ عَیّاباً وَ لا مَدّاحاً وَ لا طَعّاناً وَ لا مُماریاً. 🌹 «پیامبر اکرم (ص) به اباذر میفرمایند: ای اباذر! عیب‌جو و مدح‌گو و طعنه‌زن و اهل با دیگران نباش.» 🌹و اهل جدل هم نباش. «ممارات» یعنی مجادله کردن، مباحثه‌های بیخودی؛ سر یک چیزی کوچکی یا بحث علمی یا بحث غیر علمی مدام سر و کله زدن و مدام بحث کردن و مدام استدلال کردن و مانند اینها. 🌹خب همه‌ی حرفهای دنیا را میشود یک دلیلی برایش ذکر کرد، و بر همه‌ی دلیلهای دنیا هم میشود یک اشکالی ــ وارد یا ناوارد ــ وارد کرد؛ این [یکی] به آن اشکال کند، آن به این اشکال کند؛ تمام‌شدنی نیست. امام خامنه ای در کلاس درس خارج 🇯🇴 @fatemi222
ما گفت‌وگو می‌کنیم یا جدل؟ ✍ده تفاوت جدل با گفتگو ۱. هدف گفت‌وگو، این است که من بدانم در ضمیر شما چه می‌گذرد و شما بدانید که درد من چیست؛ اما جدل، تشنۀ پیروزی است و شهوت استیلا بر غیر دارد. ۲. پایان جدل، دشمنی است و پایان گفت‌وگو، دوستی. ذهن و زبان جدلیون، در تسخیر سوء ظن به دیگران یا خودخواهی است؛ اما گفت‌وگو، راهی است برای کاستن از افتراق‌ها و سوءتفاهم‌ها. گفت‌وگو ما را به یک‌دیگر نزدیک‌‌تر می‌کند و جدل، دورتر و دشمن‌تر. گفت‌وگو، اگر گرهی نگشاید، گره را کورتر نمی‌کند. ۳. در گفت‌وگو، میان اندیشه و صاحب اندیشه فرق می‌گذاریم. یعنی مخالفت ما با اندیشه‌ای، به دشمنی ما با صاحب آن اندیشه نمی‌انجامد. ۴. در گفت‌وگو می‌کوشیم که حرف دیگری را بفهمیم و در جدل می‌کوشیم که حرف خود را در گوش او فرو کنیم. ۵. اهل جدل، درد حقیقت ندارند. از همین رو هیچ‌گاه به هیچ خطایی یا جفایی اعتراف نمی‌کنند. اما در گفت‌وگوی سالم، طرفین گه‌گاه می‌پذیرند که در فلان مسئله خطا کرده‌اند یا دچار غفلت یا مبالغه شده‌اند یا تند رفته‌اند. ۶. جدل، استثمار گفت‌وگو است؛ یعنی گفت‌وگو در جدل، بهانه‌ای بیش نیست. بدین رو اهل جدل، گاهی این بهانه را وامی‌نهند و از ابزاری دیگر استفاده می‌کنند که هیچ سنخیتی با گفت‌وگو ندارد؛ مانند زورگویی و تهدید و نصیحت و افشاگری و تجاوز به حریم خصوصی افراد. ۷. جدل‌گرایان، معمولا زبانی درشت‌گو و پر از نیش ‌و کنایه دارند؛ اگرچه هر درشت‌گویی جدل‌گرا نیست و هر جدل‌گرایی درشت‌گو نیست. ۸. جدل گذشته‌گرا است؛ اما گفت‌وگو آینده‌ساز است. در جدل، شما از راهی دفاع می‌کنید که آن را طی کرده‌اید؛ اما در گفت‌وگو راهی را می‌جویید که آینده‌ را بسازد. از همین رو گفت‌وگو پیش‌رونده است؛ اما جدل، هر بار به نقطۀ آغاز برمی‌گردد. ۹. در گفت‌وگو می‌کوشیم که چیزی بیاموزیم؛ در جدل، کوشش ما بیشتر برای آن است که دیگران را شیرفهم کنیم. ۱۰. سماجت و افراط در پیگیری مباحث، از نشانه‌های اهل جدل است. اهل گفت‌وگو به همان آسانی که وارد گفت‌وگو می‌شوند، آن را رها می‌کنند و می‌دانند که کجا و کی باید کنار بکشند؛ اما جدلیون تا بالا بردن پرجم پیروزی و اعتراف خصم به شکست، دست‌وپا می‌زنند. 🇯🇴 @fatemi222
منبرک فاطمی
✋ما گفت‌وگو می‌کنیم یا جدل؟ ✍ده تفاوت جدل با گفتگو ۱. هدف گفت‌وگو، این است که من بدانم در ضمیر شما
✋آداب جدال و احتجاج 1. توكل و استعانت از خدا 🔸بر مؤمن و مسلمان لازم است كه در هنگام بحث و مناظره با مخالفين از خداوند در شفاف ساختن حقايق در گفتگوها استعانت جويد.«و ترجون من الله ما لايرجون...»(نسا:آيه104)؛‌شما[مؤمنين] چيزهايي از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند. 🔸امام سجاد(عليه السلام) در دعاي مكارم الاخلاق مي فرمايد:پروردگارا! بر محمد و آلش درود فرست... و من را بر كسي كه با من بحث كند زباني گويا ده...(مفاتيح الجنان:دعاي مكارم الاخلاق). 🔸امام رضا (عليه السلام) نيز براي مناظره كردن وضو گرفت و با مخالفين وارد بحث شد (التوحيد:ص419). 2. پيروي از معيارهاي عقلي و علمي 🔸در اسلام پيروي از معيارهاي عقلي و علمي مورد توجه قرار گرفته و عقل و منطق، جايگزين زور و تزوير است. خداوند متعال در قرآن كريم بارها مخالفين را مخاطب قرار داده است، و به پيامبر اكرم دستور مي دهد كه:«قل هاتوا برهانكم ان كنتم صادقين »(بقره:آيه111)؛ به آنان بگو: اگر راست مي گوييد، دليل و برهانتان را بياوريد. 🔸امام رضا(عليه السلام) در مناظره با نصراني، ضمن دعوت به تعقل و انصاف ،هيچ گاه عصباني نشد: سل عما اردت، فاعقل عما سالت عنه.هر چه مي خواهي بپرس، و در جواب من دقت كن و آن را بفهم (التوحيد:ص429 ـ 430). 3. رعايت آداب و ارزش هاي اخلاقي 🔸اخلاق گفتگو، از نظر اسلام، موضوع با اهميتي است. بسياري از مواقع براهين عقلي به دليل رعايت نكردن كامل جنبه اخلاقي گفتگو، موفق به كشف حقايق نمي شوند. احترام به طرف مقابل، برخورد نيكو و صادقانه و همراه با انصاف و چنگ زدن به رهنمود هاي اخلاقي قرآن و سنت ،بسيار مفيد و سازنده است. 3 ـ احترام به طرف مقابل بحث پيامبراكرم ( صلي الله عليه و آله) در مناظره با عبدالله مخزوني ابتدا به سخنان او گوش مي دهد و همين كه ساكت مي شود او را به بيان عقايدش ترغيب مي كند، و بارها از او مي پرسد: آيا چيزي ازكلامت باقي مانده است؟ (الاحتجاج:ج1ص42). 🔸ابن ابي العوجاء زنديق عصر امام صادق(عليه السلام) درباره ايشان مي گويد: او ابتدا حرفهاي ما را مي شنود، و هيچ وقت در صحبت با ما، بد زباني نمي كند و جز پاسخ حرفهاي ما، سخن اهانت آميزي نمي گويد. 🔸با كمال بردباري و متانت به سخن ما گوش ميدهد و از ما مي خواهد كه هر چه دليل بر عقيده خود داريم، بياوريم. پس از اينكه حرف ما تمام شد در حاليكه ما به خيال خود او را محكوم كرده ايم شروع به صحبت مي كند و با چند كلمه كوتاه تمام حرفهايي را که زده ايم، باطل مي سازد و با استدلال هاي متين خود، راه هر گونه بهانه جويي را بر ما مي بندد، به طوري كه نمي توانيم پاسخهاي او را رد كنيم(بحارالانوار:ج3ص58). 4) خويشتن داري از تندي‌(قول لَين) 🔸خداوند متعال به موسي دستور ميدهد كه با هارون به سوي فرعون بروند و با گفتاري نرم او را به سوي خود بخوانند: «اذهبا الي فرعون انه طغي فقولا له قولاً ليناً لعله يتذكر او يخشي» (طه: آيات 43 ـ 44)؛ به سوي فرعون برويد كه طغيان كرده است، سپس به نرمي با او سخن بگوييد، شايد متذكر شود يا (از خدا) بترسد. حداقل فايده اينگونه سخن گفتن اين است كه همان بار اول طرف را وادار به مقابله نمي كند. خداوند متعال در جاي ديگر خطاب به پيامبر اسلام مي فرمايد:«فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظاً غليظ القلب لا نفضوا من حولك...»(آل عمران:آيه 159)؛ به بركت رحمت الهي در برابر آنان(مردم) نرم و مهربان شدي! و اگر خشن و سنگدل بودي از اطراف تو پراكنده مي شدند... بنابراين خويشتن داري از اصيل ترين آداب مناظره است. 5)ضرورت رعايت انصاف مناظره كننده بايد امكاناتي براي طرف مقابل بوجود آورد تا آنچه در ذهن فراهم آورده به كار گيرد و ايراد نمايد. امام رضا(عليه السلام) در مناظره به مخالفين، هر جا جمله درستي از طرف مقابل مي شنيد فوراً تأييد مي كرد و مي فرمود:«صدقت» (التوحيد:ص429) و گاهي مي فرمود:الآن جئت بالنصفه. اكنون كلام به انصاف راندي(الاحتجاج: ج2ص426). و بدين وسيله شخص را ترغيب مي كرد سؤالش را ادامه دهد. 🇯🇴 @fatemi222
⭕️امام حسن(ع) فرمود: فای فقیر افقر منی. کدام فقیر و درمانده‌ای از من فقیرتر و درمانده‌تر است؟ 🔸از آن حضرت پرسیدند: حالتان چگونه است؟ فرمود: روزگار می‌گذرد و مرا پروردگاری است بالای سرم و آتش جهنم رو به رویم است. مرگ در پی من، حساب بر من خیره گشته و من در گرو عمل خویشم. آنچه را که می‌خواهم نمی‌یابم و آنچه را که خوش ندارم نمی‌توانم از خودم دفع کنم. کارها به دست دیگری است. اگر بخواهد تنبیهم می‌کند و اگر بخواهد از من درمی‌گذرد. پس چه کسی از من فقیرتر و درمانده‌تر است. (فرهنگ سخنان امام حسن(ع)، ص225) 🔸از جمله بهترین صفات کمالی، شکسته نفسی به معنای حقیر شمردن و ذلیل و پست دانستن خود در پیشگاه پروردگار است که در مقابل صفت عجب و خود بزرگ‌بینی قرار می‌گیرد. 🔸به تعبیر مرحوم نراقی ضد صفت کبر، تواضع است و آن عبارت است از شکسته نفسی؛ بطوری که نگذارد آدمی خود را بالاتر از دیگری ببیند. (معراج‌السعاده ص250) 🔸پیامبر(ص) فرمود: با هرکسی دو ملک است که اگر آن شخص، خود را بزرگ شمرد، می‌گویند: خداوندا او را ذلیل کن. و اگر خود را خوار شمرد، می‌گویند: خداوندا او را بردار و بلند کن. در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
⭕️مروی است که: 🔸خدا به موسی‌بن عمران(ع) وحی فرستاد که ای موسی: هیچ می‌دانی که چرا تو را برگزیدم و به سخن گفتن با خودم اختیار کردم؟ عرض کرد به چه علت؟ فرمود: من ظاهر و باطن همه بندگان خود را دیدم، هیچ یک را ندیدم که ایشان از برای من چون تو باشد. ای موسی به درستی که تو هر وقت نماز می‌گذاردی رخسار خود را بر خاک می‌گذاردی. 🔸در بعضی از روایات وارد شده که چون خداوند به کوه‌ها وحی فرستاد که من کشتی نوح را بر کوهی خواهم گذاشت، همه کوه‌ها گردن کشیدند و خود را بلند کردند مگر «کوه جودی» که خود را حقیر شمرد و با خود گفت که با وجود این کوه‌ها، بر من کجا قرار خواهد گرفت؟ پس کشتی بر آن قرار گرفت. 🔸و از جمله نتایج شکسته نفسی آن است که در نزد همه مردم بزرگ و محترم است و همه دل‌ها او را دوست می‌دارند. برخلاف کسی که خود را بزرگ می‌شمارد، که البته از دل‌ها دور و مردم از او تنفر دارند. (همان ص237) در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
🔰 تاکید بر تواضع در برابر خدا 🔸در احادیث، بویژه بر تواضع در برابر خدا تأکید شده است که ارتباط مذکور میان تواضع و ایمان را نشان می‌دهد، چنانکه در مصباح الشریعه آمده است که حقیقت تواضع را تنها مقربان و واصلان به وحدانیت خداوند در می‌یابند. 🔸همچنین، طبق احادیث، تواضع در برابر عظمت خداوند، قبولی عبادت‌هایی چون نماز معرفی شده و در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام)، خود تواضع خوانده شده است. عبادات واجب همچون نماز و حج نیز چنان‌که از آیات قرآن بر می‌آید، به رفع کبر و ایجاد ملکه تواضع در آدمی یاری می‌رساند. در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
✍️اخبات اوج فروتنی در برابر خدا 🔺اخبات که از واژه خبت گرفته شده در اصل به معنای زمین هموار، دشت و زمین مطمئن و دارای ریگ، دشت بدون گیاه، زمین سخت و هموار و زمین گود و پهناور است. 🔺این واژه در کاربردهای خود در ادبیات و فرهنگ عربی و اسلامی به معنای تسلیم و و خشوع و نرمی و تواضع و فروتنی و اطمینان در مقابل اضطراب و نگرانی و تردید و تزلزل به کار رفته است. 🔺محققان بر این باورند که واژه اخبات به سبب ریشه آن و ویژگی‌های باب افعال به معنای خضوع و خشوع و پایدار است. 🔺به نظر می‌رسد با توجه به کاربردهای این واژه در معنای سکون و استقامت و دل‌شکستگی و انابه و اطمینان برخاسته از شوق (فرهنگ‌های مختلف و تفاسیر شیعی و سنی)، بتوان گفت که اخبات به معنای نزول در محیطی گسترده و هموار است به گونه‌ای که شخص در آن استقرار یافته و از هرگونه اضطراب و انحراف و اختلاف و تردید رهایی یافته باشد. لازمه چنین حالت روحی و روانی چیزی جز و تسلیم و اطمینان نیست (التحقیق ج 3 ص 9) 🔺اخبات به معنای حقیقت و باطن ایمان است و لذا کسی که به این مقام دست یابد به حقیقت ایمان دست یافته و انسانی مطمئن و دارای ثبات عقیده و آرامش می‌باشد که هیچ‌گونه و حزن ندارد و تسلیم محض خداست و مرضی و راضی در برابر وی و محبوب خداوند است، از این رو در ادعیه اسلامی و روایاتی که از امامان معصوم نقل شده آن را مقامی با ارزش بسیار دانسته و خواهان دست یابی به آن می‌شوند. 🔺از امیر مومنان علی (ع) در دعای ختم قرآن روایت شده که آن حضرت چنین درخواستی از خداوند می‌کند: اللهمانی اسالک اخبات المخبتین، خداوند از تو درخواست مقام اخباتی دارم که از آن مخبتان است. (بحار الانوار ج 89 ص 206) 🔺در قرآن در سه آیه، هود آیه 23 و حج آیه 34 و 54 به مقام مخبتین اشاره شده و صفات آنان تبیین گردیده است. در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
✋معنی اخبات 🔻مفسران با توجه به این آیات، اخبات را اطمینان به خدا دانسته‌اند که به واسطه آن ایمان شخص هرگز متزلزل و سست نمی‌شود و همانند زمینی سخت و محکم در آن جا استقرار یافته است. (المیزان ج 10 ص 193) 🔻چنین شخصی دارای نوعی خشوع و خضوع و حالتی استمراری از انابه و تضرع است به گونه‌ای که هرگز از خدا منقطع نمی‌شود و دمی از او غافل نمی‌گردد. 🔻کسی است که تنها در اندیشه پروردگار و عمل برای رضای اوست و برای عبادت او از همگان بریده و به وی پیوسته است. (مجمع البیان ج 5 ص 230) 🔻مخبتان، مؤمنانی متواضع و خاشع هستند که در برابر خدا تسلیم قلبی محض و مطلق هستند و بی چون و چرا و بدون قید و شرطی در برابر فرمانش فروتنی می‌نمایند و بدان عمل می‌کنند. 🔻برخی از مفسران با توجه به آیه 23 سوره هود که می‌فرماید: واخبتوا الی ربهم، بر این باورند که مخبتان به حالتی قلبی و معنوی دست می‌یابند که قبول ایمان و عمل را می‌بایست در این حالت دانست و بی وجود این حالت روحی و روانی در انسان نمی‌توان از درستی ایمان و قبولی عمل سخن گفت. 🔻از این رو این دسته از مفسران معتقدند که بی اخبات نمی‌توان ایمان و عمل را کامل دانست و شرط کارساز بودن ایمان و عمل را می‌بایست در اخبات جست که بدان شخص وارد بهشت برین می‌شود. (نیز تفسیر نور ج 5 ص 293 ) 🔻از آنجا که اسلام جز تسلیم در برابر خدا نیست و این تسلیم برخاسته از بینش و نگرش خاصی در انسان می‌باشد که در حوزه عمل به شکل عمل به آموزه‌های وحیانی ظهور می‌کند، حقیقت تسلیم را اخبات دانسته‌اند . 🔻و گفته‌اند که تسلیم و اخبات یکی هستند و برای تأیید نظر خویش به این روایت امام صادق (ع) اشاره می‌کنند که می‌فرماید: اتدرون ما التسلیم… هو والله الاخبات، آیا می دانید که تسلیم چیست؟… به خدا سوگند تسلیم همان اخبات است. (کافی ج 7 ص 268) در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
..وَ بَشرِ الْمُخْبِتِینَ‏ * الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُمْ وَ الصابرِینَ عَلى مَا أَصابهُمْ وَ الْمُقِیمِى الصلَوةِ وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ‏» "و بشارت ده به متواضعان، 1-همانها كه وقتى نام خدا برده مى‏شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار مى‏گردد. 2- و آنها كه در برابر مصائبى كه به آنان مى‏رسد شكیبا و استوارند 3- و آنها كه نماز را بر پا مى‏دارند 4-و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق مى‏كنند ". در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
..وَ بَشرِ الْمُخْبِتِینَ‏ * الَّذِینَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَت قُلُوبُهُمْ وَ الصابرِینَ عَلى مَا أَصابهُمْ وَ الْمُقِیمِى الصلَوةِ وَ ممَّا رَزَقْنَهُمْ یُنفِقُونَ‏» "و بشارت ده به متواضعان، همانها كه وقتى نام خدا برده مى‏شود دلهایشان مملو از خوف پروردگار مى‏گردد و آنها كه در برابر مصائبى كه به آنان مى‏رسد شكیبا و استوارند و آنها كه نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه روزیشان داده‏ایم انفاق مى‏كنند ". اگر کسی مخبت شد این چهار صفت از علائم اوست : 1.إِذَا ذُكِرَ‌ اللَّـهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ ، وقتی نام خدا برده می شود و می شنوند، (این آیه در سوره انفال هم آمده است.) علامه طباطبایی در تفسیر سوره انفال می فرمایند که خدا از صفات اهل ایمان 5 صفت را انتخاب کرده است. اولین صفتی که خدا بیان کرده است. نور ایمان کم کم بر دل انسان می تابد. این نور ایمان کم کم بیشتر و محکم تر می شود و روز به روز کامل تر می شود و وقتی یک مرتبه ای از ایمان می رسد و وقتی نام خدا برده می شود حالت خاصی بر دلش قالب می شود که همراه با خشیت است. صبر یک منش اجتماعی 2.مرحوم علامه می فرمایند وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ یعنی حالتی که همراه با درک این عظمت است. اول ایمان در دل بیاید و ایمان محکم شود و به مرحله ای برسیم که با شنیدن اسم حق این حالت در دلمان مستولی پیدا بکند. اگر دیدیم نام خدا برده می شود، می شنویم و فرقی نمی کنیم معلوم می شود ایمان هنوز در دل ما مستقر نشده است. ایمان مرتبه ای از آثار است که انسان به وجلت می رسد. 3.وَالصَّابِرِ‌ینَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ. صبر صفتی است که جامع اکثر فضائل اخلاقی است. مرحوم علامه می فرمایند این صفات به ترتیب است. کسانی که مخبت اند، بعد از اینکه دل هایشان دچار وجلت می شود، صبر کنندگانند بر آنچه بهشان می رسد. خداوند راجع به صابرین تعاریف خاصی دارد : أُولَـئِكَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّ‌بِّهِمْ وَرَ‌حْمَةٌ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ (سوره بقره آیه 157) صلوات خدا بر صابرین است. خدا نسبت به رسول اکرم می فرماید إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا (سوره احزاب آیه 56) خدا بر رسول اکرم صلوات می فرستد و بعد نسبت به صابرین هم صلوات فرستاده. پس کسی که می خواهد مشمول صلوات خدا بشود یک درجه خاص می خواهد گویا در این صفت شبیه رسول اکرم قرار گرفته است که خدا بر او صلوات بفرستد. صلوات إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُ‌ونَ أَجْرَ‌هُم بِغَیْرِ‌ حِسَابٍ (سوره زمر آیه 10) هر عبادتی را که در نظر بگیرید برایش یک حسابی است، مگر صبر که فرموده مرز حساب ندارد. اما صبر چیست که اینقدر با ارزش است. می فرمایند در وجود انسان دو انگیزه قرار داده شده است. یکی فطرت الهی است و یک بعد هم بخاطر اینکه خداوند برای انسان سلوک اختیاری فرموده آن انگیزه هوس و مادیات و شهوات است. بین این دو انگیزه همیشه جنگ است. و این جنگ است که فاتحین خودش را برایشان مقام فوق تجرد می دهد. آنها را به مقام قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَ (سوره نجم آیه 9) که مقام رسول الله است. محل این جنگ دل انسان است. چون این دو انگیزه هر دو مجردند و در قلب ما قرار دارند. این دو انگیزه هر کدام یاورانی هم دارند. در گروه اول که آن انگیزه الهی است، یاورانش ملائه الله است و در گروه دوم شیاطین اند. حال معنای صبر اینست : ثبات انگیزه دین در مقابل انگیزه هوس. که آنوقت خدا می گوید بر آنها صلوات است. اگر انسان در برابر انگیزه دین استقامت ورزید و تسلیم انگیزه هوس نشد مشمول صابرین است. آیه می فرماید : عظمت حادثه هر قدر زیاد و ناراحتى آن هر قدر سنگین باشد در برابر آن زانو نمى‏زنند ، خونسردى خود را از دست نمى‏دهند ، از میدان فرار نمى‏كنند ، مایوس نمى‏شوند ، لب به كفران نمى‏گشایند و خلاصه ایستادگى مى‏كنند و پیش مى‏روند و پیروز مى‏شوند. سوم و چهارم اینكه آنها نماز را بر پا مى‏دارند و از آنچه به آنها روزى داده‏ایم انفاق مى‏كنند ( و المقیمى الصلوة و مما رزقناهم ینفقون ) . طمأنینه به معنای سکون و آرامش است و در مقابل آن عدم ثبات و عدم استقرار قرار دارد. کسی که ثبات ندارد و هر روز رنگی است. یه وقت شاد است و زمانی عصبانی و زمانی خندان و ... اما افرادی می بینیم که سجیه اخلاقی ثابت دارند از یكسو ارتباطشان با خالق جهان محكم است و از سوى دیگر پیوندشان با خلق خدا مستحكم. كدام خشوع و فروتنی مذموم است؟ انسان لبّى دارد و قشرى؛ قشر او همین ظاهر، و لُبّ او باطن وى مى‌باشد. آنچه بسیار مذموم است وقتی است که قشر ما راجح و خاشع و ... من مواعظ النبی (صلى الله علیه وآله وسلّم):إیّاكم و تخشّع النّفاق و هو أن یُرى الجسد خاشعاً و القلب لیس بخاشں (المصباح للكفعمی‏، ص 63) https://eitaa.com/fatemi222/11014
مقام مُخبِتین قرآن کریم در وصف مؤمنین میفرماید از رسیدن به حق به اطمینان خاطر رسیدند إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُواْ إِلَى رَبِّهِمْ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ بى ‏گمان كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده و [با فروتنى] به سوى پروردگارشان آرام يافتند آنان اهل بهشتند و در آن جاودانه خواهند بود (هود23) اخبات مقامی است که سالک در آن مقام از شر نفس در امان و از خطرات راه گذشته است. مخبتین کسانی هستند که در دارالامن توحید دارالاسالم دین وارد شده اند، بشارت آنان از این نظر است که تزلزل و اضطراب از آنها گرفته شده، غمی جز غم عشق حق ندارند. در قرآن در ذیل آیه فوق خدای متعال مخبتین را چنین توصیف میکند مخبتین کسانی هستند که متذکر حق بوده در اقامه صلوه ساعی هستند. نسبت به آنچه پیش آید بردبارانه هر مصیبتی را تحمل میکنند، در نزد آنان نام خدا برده شود، دل آنان از هیبت جلال الهی میتپد. آنچه خدای متعال به آنها ارزانی داشته در راه خدا انفاق میکنند الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ الصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَ الْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ (حج35) این وصف همان کسانی است که به وصال حق رسیده، از شر نفس در امان هستند. به نور ایمان خاطری آسوده و دلی آرام دارند. از جمله اسلموا که در آیه قبل یش از مخبتین ذکر شده استفاده میشود که مخبتین به مقام تسلیم سیده دارای قلبی سلیم هستند. (سلوک عاشورایی، منزل سوم، آیت الله شیخ مجتبی تهرانی، ص27 ) مراتب و اوصاف مُخبتین اخبات ابتدای مقام طمأنینه است، وارد شدن به مقام امنی است که برای شخص وارد رجوع و برگشتی نیست. (خواجه عبدالله انصاری در کتاب منازل السائرین) اخبات را به سه درجه تقسیم نموده و برای مخبتین در هر مقام اوصافی ذکر می‌کند در درجه اول باید عصمت بر شهوت محیط شود، اراده بر غفلت غالب آید، طلب نسیان را از بین ببرد. در درجه دوم سبب بر اراده نقصانی وارد نیاورد، و اردات قلب را متوحش نسازد، فتنه سالک را از مسیرش منحرف نکند. در درجه سوم مدح و ذم نزد او یکسان باشد، ملامت نفس برای او مداوم باشد، چشم خطابین او بسته شده باشد... سالکی که به مقام اخبات وارد می‌گردد حالش چنین خواهد بود. 1- ملکه اجتناب از معصیت در او قوت گرفته شهوت را از خود دور و هوای باطل را از سر بدر می‌کند. 2- اراده‌ای که برای رسیدن به حق دارد از آن جهت که قوی است نمی‌گذارد غفلت دامنگیر او گردد. 3- شوق و اشتیاقی که از حق در وجود او هست نمی‌گذارد او از یاد حق غافل گردد. 4- اسباب عالم وجود بر اراده حق‌بین او نقصانی وارد نمی‌کند، چشم سبب بین او بسته و مسبب را می‌بیند و سبب را نمی‌بیند. 5- شرح صدری دارد که حوادث و عوارض که بر او وارد می‌شوند وی را متزلزل نمی‌کنند دلش محکم، قلبش قوی، خاطرش آرام است. 6- هیچ فتنه و بلایی وی را از راه راستی که طی می‌کند منحرف نمی‌سازد. 7- هر چه خلق درباره او بگویند گفته آنها در وجود او اثر نمی‌کند، مدحش کنند از مدح آنها شاد نمی‌شود، ذمش کنند دلگرفته و غمگین نمی‌گردد از ظلمت نفس رسته تحت تاثیر گفتمان‌های خلق قرار نمی‌گیرد. 8- هر عملی انجام می‌دهد از نظر خود او مردود است. عملش نزد خودش وزنی ندارد، ملامت نفس نمی‌گذارد خودپسندی در او ظهور کند او دائما در ملامت و سرکوبی نفس است. 9- به امور عالم به نظر بی‌عیبی می‌نگرد، چشم عیب‌بین او بسته، با چشم حق‌بین در عوالم خلقت خطایی نمی‌بیند (مقامات معنوی، محسن بینا، ج1 ، ص116) در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
سجده و تذلل برای خدا، داروی بیماری تکبر است وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِکَةُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ (نحل/49) و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است براى خدا سجده مى کنند و تکبر نمى ‏ورزند. سجده و تذلل برای خدا، داروی بیماری تکبر است وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ وَالْمَلَائِکَةُ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ (نحل/49) و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین از جنبندگان و فرشتگان است براى خدا سجده مى کنند و تکبر نمى ‏ورزند. (و لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابه و الملئکه و هم لایستکبرون ): (هر چه در آسمانها و زمین است از قبیل جنبندگان و فرشتگان همه برای خدا سجده می کنند و ایشان تکبر نمی ورزند)،حقیقت سجده نهایت درجه تذلل و تواضع در برابر عظمت و کبریائی خدا و ظهور همان تذلل ذاتی همه موجودات در برابر خالق یکتاست . می فرماید آنچه جنبنده در آسمانها و زمین هست در برابر خدا خضوع نموده و انقیاد ذاتی دارند وخدای متعال سزاوار ومحق است که پرستش و سجده شود. در این آیه دلالتی وجود دارد بر اینکه در غیر کره زمین در کرات آسمانی دیگر نیز جنبدگانی موجود بوده و در آنجا سکونت و زندگی می نمایند. و آنگاه می فرماید فرشتگان نیز برای خدا سجده می کنند و هرگز از عبادت اوتکبر نمی ورزند(و حال آنکه مشرکان ملائکه را عبادت نموده و آنها را الهه می پندارند). استکبار به معنای بزرگی و نشستن در موضعی است که انسان لیاقت آن راندارد، لذا استکبار همیشه مذموم است ، چه به نحو استکبار مخلوق در برابرمخلوق دیگر باشد و چه به معنای استکبار شخص در برابر خالق (اما تکبر فقط در مورد بنده مذموم است ، ولی در مورد خداوند، تکبر او به حق است ، چون هیچ موجودی از جهت عظمت و کبریا با او قابل سنجش نیست ). و استکبار به مخلوقات از این جهت ناپسند است که همه مخلوقات درپیشگاه خداوند محتاج و فقیرند و هیچ یک مالک نفع و ضرری برای خودنمی باشند، لذا استکبار یکی بر دیگری ، تجاوز از حد خود و مصداق ظلم وطغیان است . و استکبار مخلوق به خالق از این جهت ناپسند است که جز با فرض استقلال و غنای ذاتی تحقق نمی پذیرد و این فرض همانا غافل شدن از مقام پروردگاراست با آنکه نسبت میان عبد و پروردگارش نسبت فقر و غنا و ذلت و عزت است ، پس کبریا و علو مخصوص خداوند است و هر ادعای تکبری از جانب بنده نوعی یاغیگری در برابر خداست و این همان استکبار به حسب ذات است که به دنبال خود استکبار در عمل را می آورد، بدین صورت که بنده امرپروردگارش را اطاعت نکند و از نهی او اجتناب ننماید، و این امر در موردملائکه به هیچ وجه مصداق نمی یابد، چون آنها هرگز از مقام پروردگارشان درغفلت نیستند و یاد و ذکر او را فراموش نمی کنند، نتیجتا دچار استکبار وگردنکشی نمی شوند. در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014
: 🔹إِنَّهُ لَیُعجِبُنى أَن یَحمِلَ الرَّجُلُ الشَّى ءَ فى یَدِهِ یَکونُ مَهنَئا لأِهلِهِ یَدفَعُ بِهِ الکِبرَ عَن نَفسِهِ؛ 🔹براستى که خوش دارم مرد با خوشحالى و افتخار چیزى را با دست خودش براى خانواده اش ببرد و بدین وسیله تکبر را از خود دور کند. مجموعه ورام، ج1، ص201 🔹رسول خدا (ص) فرموده اند: «ایاکم و الکبر فان ابلیس حمله الکبر علی ان لایسجد لآدم؛ از تکبر بپرهیزید که ابلیس به خاطر تکبر از سجده کردن بر آدم خودداری کرد (و برای همیشه مطرود درگاه الهی شد) امام على علیه السلام : وَعَن ذلِکَ ما حَرَسَ اللّه عِبادَهُ المُؤمِنینَ بِالصَّلَواتِ وَالزَّکَواتِ وَمُجاهَدَةِ الصِّیامِ فِى الیّامِ المَفروضاتِ تَسکینا لأَطرافِهِم وَتَخشیعا لأَبصارِهِم وَتَذلیلاً لِنُفوسِهِم وَتَخفیضا لِقُلُوبِهِم وَإِذهابا لِلخُیَلاءِ عَنهُم... اُنظُروا إِلى ما فى هذِهِ الفعالِ مِن قَمعِ نَواجِمِ الفَخرِ وَقَدعِ طَوالِعِ الکِبرِ؛ 🔹از این جاست که خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکاتها و جدّیت در روزه دارى در روزهاى واجب، نگهبانى مى کند، زیرا که این امور باعث آرام شدن اعضاء و جوارح و خشوع دیدگان و فروتنى جانها و خضوع دلها و بیرون راندن کبر و نخوت از وجود آنان مى شود... بنگرید، که این اعمال چگونه نمودهاى فخر فروشى را در هم مى شکند و آثار و نشانه هاى تکبر را مى زداید! نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص294 امام صادق علیه السلام: لا یَدخُلُ الجَنَّهَ مَن فِی قَلبهِ مِثقالَ ذَرَّهٍ مِن کِبر؛ کسی که در قلبش به اندازه ذره ای کبر و خود بزرگ بینی باشد به بهشت وارد نمی شود. الکافی(ط-اسلامی) ج2 ص310 در مقابل خداوند https://eitaa.com/fatemi222/11014