eitaa logo
منبرک فاطمی
6.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
893 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
لَمّا تَوَجَّهَ أميرُ المُؤمِنين عليه‏السلام إلَى البَصرَة نَزَلَ الرَّبَذَة ، فَلَقِيَهُ بِها آخِرُ الحاجِّ فَاجتَمَعوا لِيَسمَعوا مِن كَلامِهِ وهُوَ في خِبائِهِ . قالَ ابنُ عَبّاس : فَأَتَيتُهُ فَوَجَدتُهُ يَخصِفُ نَعلاً ، فَقُلتُ لَهُ : نَحنُ إلى أن تُصلِحَ أمرَنا أحوَجُ مِنّا إلى ما تَصنَعُ! فَلَم يُكَلِّمني حَتّى فَرَغَ مِن نَعلِهِ ، ثُمَّ ضَمَّها إلى صاحِبَتِها ، ثُمَّ قالَ لي : قَوِّمها ، قُلتُ : لَيسَ لَها قيمَةٌ! قالَ : عَلى ذاكَ ، قُلتُ : كَسرُ دِرهَمٍ ، قالَ : وَاللّه‏ِ ، لَهُما أحَبُّ إلَيَّ مِن أمرِكُم هذا ! إلاّ أن اُقيمَ حَقّا أو أدفَعَ باطِلاً . 28 ✅ چرا بیشترین آزادی بشر در حکومت های الهی تامین می شود؟ به خاطر قاعده هدایت و امتحان که انک لاتهدی من احببت •نه تنها انبیا را آزاد میکنند بلکه مزه آزادی را آدم در دوران حا کمیت انبیا و اولیای الهی می چشید. برخی ولایت را متهم می کنند به اینها سازوکار اعمال ولایت را نمی شناسند و درک درستی از آن ندارند. در حا کمیت به شیوه ولایت بیشترین آزادی به انسا نها داده می شود. چرا؟ به خاطر اینکه مردم باید رشد کنند. رشد جامعه با حق انتخاب اتفاق میافتد. •خدا به پیامبرش می فرماید تو حق نداری به هر قیمتی شده هر چند آزادی مردم را سلب کنی، آنها را هدایت کنی باید آنها با اختیار و انتخاب خودشان ایمان بیاورند. « وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَىٰ ۚ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ َو ا گر اعراض آنها بر تو سنگين است، چنانچه بتوانى نقبى در زمين بزنى، يا نردبانى به آسمان بگذارى )و اعماق زمين و آسمانها را جستجو كنى، چنين كن( تا آيه )و نشانه ديگرى( براى آنها بياورى! )ولى بدان كه اين لجوجان، ايمان نمىآورند!( امّا ا گر خدا بخواهد، آنها را )به اجبار( بر هدايت جمع خواهد كرد. )ولى هدايت اجبارى، چه سودى دارد؟( پس هرگز از جاهلان مباش! »)الأنع�ام: 35 ( البته این نهایت دل سوزی رسول ا لله است؛ که دوست دارد همه روی سعادت را ببینند ولی با هر روشی نمی شود. باید آزادی حفظ شود. •علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید پیامبر نمی تواند آیه سحر کننده که او ازادی اش سلب شود بیاورد تا شخص ایمان بیاورد. باید او آزادانه ایمان بیاورد. چيزى است كه مشركين را مجبور به ايمان كند نه صرف معجزه، زيرا اگر مشركين به صرف ديدن معجزه، ايمان م ىآوردند، خود اين خطاب يعنى جمله «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ ... » )انعام، 135 ( خطابى است قرآنى، و قرآن خود بهترين معجزه است براى دلالت بر حقانيت دعوت آن جناب، معجزه اى است كه اتفاقا با فهم مشركين هم كه خود از بلغا و عقاى عرب بودند نزديك است، پس معلوم مى شود مراد از آيه صرف معجزه نيست، بلكه چيزى است كه سلب اختيار از آنان كند، و اين هم با دعوت الهى سازگار نيست. »)ترجمه تفسیر المیزان، ج 7، ص 91 ( •اینقدر در دوران حا کمیت ولایت آزادی سیاسی و اجتماعی برقرار است که بعضی ها پر رو می شوند، منافقین احساس امنیت می کنند.
امام صادق(ع) از پدرش و او از رسول خدا(ص) روايت می‌كند كه فرمود: «إن المعصية إذا عمل بها العبد سراً لم تضرّ إلا عاملها – اگر بنده‌ای پنهانی معصيتی را انجام دهد جز به خود او ضرر نمی رسد. مثلاً كسی پنهانی شراب بخورد، زنا كند يا دزدی نمايد جز به خود او ضرر وارد نمي‌‌شود – و إذا عمل بها علانية و لم يغيّر عليه أضّرت بالعامة» و اگر آن را علنی انجام دهد و عليه آن كاری انجام نشود به همگان آسيب وارد مي‌شود. اگر كسی گناهی را علنی انجام دهد مثلاً علنی دزدی كند يا ستم كند و يا گناهی را مرتكب شود، بر مردم واجب است كه با محكوم كردن با او مقابله كنند و او را از اين كار باز دارند و جلوی گناههای او را بگيرند. امّا اگر كاری انجام ندهند و همه بی توجه باقی بمانند اين كار آنان به همگان آسيب وارد مي‌كند؛ زيرا گناه آشكار مثل بيماری كشنده‌ای است كه در بين مردم گسترش مي‌يابد. ا گر آدمى گناه را پنهانى انجام دهد، جز به گنهكار زيان نم ىزند، ولى ا گر آشكارا انجامش دهد و كسى به او اعتراض نكند، زيانش به هم گان م ىرسد. »)قرب الاسناد، ص 55 ( هر گناهی علنی به همه جامعه ضربه می زند، حتی ا گر ما ضربه اش را نفهمیم، چه برسد به بی حجابی که ضررش به عموم جامعه اوضح است.
وقتى كه ]طلحه و زبير[ نزد على عليه السلام آمدند، گفتند: اى اميرمؤمنان! نزد تو آمد هايم تا براى رفتن به عمره، كسب اجازه كنيم. على عليه السلا م[ بدانان اجازه نداد. گفتند: مدّت هاست كه عمره نرفت هايم. به ما اجازه رفتن بده. ]على عليه السلا م[ بدانان فرمود: «به خدا سوگند، شما قصد عمره نداريد؛ بلكه قصد پيما نش كنى داريد و مىخواهيد به بصره برويد ». گفتند: بار خدايا! ما را بيامرز. ما قصدى جز عمره نداريم. بدانان فرمود:«براى من به خداوند بزرگ، سوگند ياد كنيد كه نسبت به امور مسلمانان، در كار من فساد نمك‏ىنيد و بيعتى را كه با من كرديد، نم ىش كنيد و در فتنه جو ىي تلاش نخواهيد كرد ». آنان زبان به سوگندهاى غليظ در آنچه از آنان خواسته بود، گشودند. وقتى از نزد او بيرون آمدند، ابن عبّاس، آن دو را ديد و بدانان گفت: آيا اميرمؤمنان به شما اجازه ]عمره [ داد؟ گفتند: آرى. ابن عباس بر امير مؤمنان وارد شد و على عليه السلام آغاز ]به سخن[ كرد و فرمود: «اى ابن عباس! آيا نزد تو خبرى است؟ ». گفت: طلحه و زبير را ديدم. به وى فرمود: «آن دو از من براى عمره اجازه خواستند و من هم پس از آنك‏ه با سوگندها ىي از آنان پيمان گرفتم كه حيله نكنند و بيعت نشكنند و فسادى ايجاد نكنند، اجازه دادم. اى ابن عباس! به خدا سوگند، آنان، جز فتنه قصدى ندارند. گويا م ىبينم كه به مكّه رفته اند تا براى نبرد با من مدد جويند؛ چرا كه يعلى بن منيه خيانت پيشه تبهكار، ثروت هاى عراق و فارس را با خود برده تا در اين راه هزينه كند و به زودى اين دو مرد، كارم را تباه م ك‏ىنند و خون پيروان و يارانم را م ىريزند ». عبد ا للّه بن عباس گفت: ا گر چنين نظرى دارى، چرا به آنان اجاز ه دادى و چرا آنان را زندان نكردى و با آهن به بند نكشيدى تا مسلمانان را از شرّشان آسوده دارى؟ فرمود: «اى ابن عباس! آيا مرا وا م ىدارى كه ستمْ آغاز كنم و بدى را پيش از نىكي به كار گيرم و آنان را بر پايه گمان و اتهام، يكفر دهم و پيش از انجام دادن كار، مؤاخذه كنم؟ هرگز! به خدا سوگند، از آنچه خداوند از من پيمان گرفته از داورى بر پايه عدل و سخن حق عدول نمك‏ىنم. اى ابن عباس! من بدانان اجازه دادم و آنچه را از آنان سر م ىزَند، مىدانم؛ ليك در برابر آنان، از خداوند كمك خواستم و به خدا سوگند، آنان را خواهم كشت و اميدشان را نااميد خواهم ساخت و آن دو به خواسته شان نخواهند رسيد؛ چرا كه خداوند، آنان را بر ستمشان بر من و بيعت شكنى با من و تعدّى بر من، مجازات خواهد كرد. ⬅️ پس حجاب اجباری چرا؟ •شاید برای بعضیها این پرسش مطرح شود که پس چرا در کشور ما که سیستم حا کمیتش ولایی است حجاب اجباری است مگر نگفتید ولایت آزادی می دهد پس کو؟ »✅انبیاء با هر عاملی که موجب بر هم زدن آزادی جوامع شود برخورد می کنند •اتفاقاً حجاب اجباری به خاطر این است که آزادی جوامع بشری حفظ شود. انبیا با هر عاملی که موجب بر هم زدن آزادی جوامع می شود برخورد م یکنند. بی حجابی آزادی جوامع بشری را مختل می کند. پس حجاب فلسفه اش این است که آزادی روحی و روانی در فضای جامعه برهم نخورد. وگرنه در خانه که کسی باحجاب کاری ندارد. جامعه مهم است. •آداب حضور در جامعه با خانه فرق می کند؛ مثلا در خانه انسان یک طوری لباس می پوشد بیرون به یک شکل دیگر می آید. کسی ا گر تنها بود م یتواند هر طور که دلش م یخواهد زندگی کند اما ا گر در جامعه زندگی کردی جامعه نیاز دارد به اینکه آزادی آن مختل نشود. ا گر بی حجابی مانع آزادی بود پس باید با آن برخورد کرد. •بی نمازی بااینکه بدتر از بی حجابی هست اما کسی با آن کار ندارد چون به جامعه ضرر نم یزند دودش به چشم خودش می رود؛ اما ا گر معصیت اجتماعی بود و به جامعه ضرر زد؛ همه آسیب م یبینند باید با آن برخورد کرد. البته فرهنگ سازی و دل سوزی هم جای خودش محفوظ هست
https://eitaa.com/fatemi5/1878 جامعه سازی 👆
میشه به جامعه کار نگرفت؟ مأموریت امام حسین علیه السلام👆
فرهنگ غرب و بی تفاوتی شهید حججی و اردوهای جهادی سفارش به مومنین👆
هدف اصلی پیامبران جامعه پردازی آیا تربیت فردی مقدم ست یا جمعی؟ حضرت موسی اول به جامعه پردازی پرداخت
جامعه پردازی حضرت علی رو وادار که حکومت را قبول نماید👆
آزادی در حکومت ولایی مسلئه حجاب اجباری؟👆
امام خامنه ای : پیش امام حسین(ع) شکوه کنید تا یک نظری بکنند. 000 ما از فراق کرب و بلا گریه می کنیم یعنی به یاد خون خدا گریه می کنیم نزد حسین ، خسته جگر شکوه می بریم شد بسته راه کرب و بلا گریه می کنیم لطفی کنید فاصله افتاده بین ما بر این فراق و فاصله ها گریه می کنیم هرگز مباد بسته شود این مسیر عشق حالا که گشت بسته و ما گریه می کنیم تا گفته ایم قتلگه و جسم غرق خون بی اختیار بهر شما گریه می کنیم ارض و سما گریست ز اندوه و داغ تو مولا ببین چو ارض و سما گریه می کنیم دوری ز کربلای تو مولا بلای ماست ماییم و باز اوج بلا ، گریه می کنیم در دل فتاد داغ رسیدن به کربلا در این فراق و درد و عزا گریه می کنیم آب حیات نام حسین است و کربلا ما تشنگان آب بقا گریه می کنیم باید که بُرد شکوه ی دل را به پیش او باید که گفت ما به جلا گریه می کنیم «یاسر» بهشت صحن و سرای وی است و ما دور از حسین و صحن و سرا گریه می کنیم ** محمود تاری «یاسر»
⛅️ﺷﺮﻁ ﺗﺤﻘﻖ ﻇﻬﻮﺭ⛅️ 🔺 ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺣﻘﯿﻘﯽ، ﺩﺭ ﮔﺮﻭ ﻃﻬﺎﺭﺕ ﻣﺜﻠﺚ ﻭﺟﻮﺩﯼ 🔺 👈آیت ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ ﺗﻤﺜﯿﻞ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ : ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻘﺪّﺱ ﺁﻗﺎﺟﺎﻧﻤﺎﻥ،ﺣﻀﺮﺕ ﺣﺠّﺖ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﻟﻤﻬﺪﯼ عجل الله، ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻣﻬﺮﻩ ﺍﻟﻬﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﺸﺮ، ﻣﻮﻗﻌﯽ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﻣﺤﺒّﯿﻦ، ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺑﮑﺸﻨﺪ . 👇 ﺑﻌﺪ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ: ﻧﺸﺎﻧﻪ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ، ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ: ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﻫﻤﻪ ﺭﺫﺍﺋﻞ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻗﺪﻭﻡ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﻢ. ﺍﯾﻦ ﻫﻢ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﮑﺮ ﻭ ﻋﺎﻟﯽ ﺍﺳﺖ . ❗️ﭘﺲ ﺍﺗّﻔﺎﻗﺎً ﺁﻥﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﻼﻕ ﺭﺷﺪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﻣﻨﺘﻈﺮﯾﻦ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ . ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﭼﺎﺭ ﺭﺫﺍﺋﻞ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺻﻼً ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﮐﺸﺪ. ❗️ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺎﺯﻧﯿﻦ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﮐﺴﯽ ﻣﯽﮐﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻥ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺫﺍﺋﻞ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻪ ﺧﺼﻮﺹ ﻣﺜﻠّﺚ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ. 👀👂👄ﻣﺜﻠّﺚ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﭼﺸﻢ، ﮔﻮﺵ ﻭ ﺩﻫﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻠّﺚ ﻭﺟﻮﺩﯼ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺭﺫﺍﺋﻞ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﺪ . 👇 👀ﯾﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻢ ﻧﺒﯿﻨﺪ، ﺟﺰ ﺧﺪﺍ. ﺍﯾﻦ ﭼﺸﻢ، ﮔﻨﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﭼﺸﻢ ﮔﻨﺎﻩﺑﯿﻦ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﻣﮕﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﮑﻨﺪ، ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﺪ؟ ! ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺳﺨﻦ ﺍﻏﯿﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﺩ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﻦ ﯾﺎﺭ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﻨﯿﺪ . ﺍﺻﻼً ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﺎﺭ ﺍﻭ، ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻏﯿﺎﺭ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ، ﯾﺎﺭ ﺩﺍﺷﺖ، ﻓﻘﻂ ﺳﺨﻦ ﯾﺎﺭ ﻣﯽﺷﻨﻮﺩ ﻭ ﻻﻏﯿﺮ . ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻏﯿﺒﺖ، ﺗﻬﻤﺖ،ﻏﻨﺎ ﻭ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽﻫﺎﯼ ﮐﺬﺍ ﻭ ﮐﺬﺍ ﺑﺎﺯ ﺷﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺁﻭﺍﯼ ﻣﻠﮑﻮﺗﯽ ‏«ﺃﻧﺎ ﺑﻘﯿّﺔﺍﻟﻠّﻪ‏» ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ . 👈 ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺁﻗﺎﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﮐﻌﺒﻪ ﺗﮑﯿﻪ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﺪ : ‏«ﺃﻧﺎﺑﻘﯿّﺔﺍﻟﻠّﻪ ‏»؛ ﮐﻪ ﮔﻮﺷﺶ ﺍﺯ ﺭﺫﺍﺋﻞ ﭘﺎﮎ ﺷﻮﺩ. 👄ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﺣﻘﯿﻘﺖ ‏« ﯾﺎﺑﻦﺍﻟﺤﺴﻦ‏» ﺑﮕﻮﯾﺪ، ﯾﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺳم ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ؛ ﺑﺎﻟﺠﺪ ﺭﻭﺣﺶ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﻟﺬّﺕ ﻭ ﻃﻌﻢ ﺷﯿﺮﯾﻦ، ﺍﺳﻢ ﺁﻗﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﮐﻪ ﺣﺎﻟﺶ، ﻣﻨﻘﻠﺐ ‌ ﺷﻮﺩ؛ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﻍ، ﻏﯿﺒﺖ، ﺗﻬﻤﺖ، ﻓﺤﺎﺷﯽ، ﺣﺮﻑ ﻟﻐﻮ ﻭ ... ﺑﺎﺯ ﻧﺸﻮﺩ. ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻫﺎﻥ، ﻟﻘﻤﻪ ﺷﺒﻬﻪﻧﺎﮎ ‏( ﻧﻪ ﻟﻘﻤﻪ ﺣﺮﺍﻡ ‏) ﻭﺍﺭﺩ ﺑﻄﻦ ﻭ ﺟﻮﻓﺶ ﻧﮕﺮﺩﺩ. ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ قدمها ی اربعینی
بسم الله الرحمن الرحیم ⚫️با تسلیت ایام سوگواری خداوند در قرآن درباره شفایافتن چشم حضرت یعقوب علیه السلام بوسیله پیراهن یوسف علیه السلام می فرماید: «فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِیرُ أَلْقاهُ عَلى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِیراً: پس چون مژده رسان آمد، آن پیراهن را بر چهره او انداخت؛ پس بینا گردید.(آیه 96 یوسف) هر چیزى که در این عالم ، شرافت پیدا مى‏کند، یا به خاطر انتساب آن به خداوند سبحان و شرافت ذاتى است، و یا به خاطر وقوع امر خارق العاده و مهمى است که به آن شرافت و برکت داده است . خاک کربلا قطعه‏اى از بهشت است که خداوند قادر متعال به واسطه قدردانى از یک فداکار در راه دین که تمام هستى خود را فدا کرده ، در آن خاک، برکت و فضیلت و شفا قرار داده است . ✔️در روایات فضایل فراوانی برای امام حسین علیه السلام ذکر شده است که برخی را عرض می کنیم: 1. برداشتن حجاب هفتگانه: امام صادق علیه السلام مى ‏فرماید: «همانا سجود بر تربت حسین علیه السلام حجابهاى هفتگانه را پاره مى کند(کافی،ج 4 ،ص 588) مراد از «حجاب» در کتاب و سنت ، همان حجابهایى است که بین بنده و خالق حایل شده و او را از شهود خداوند محجوب مى سازد. 2. ثواب تسبیح گفتن حتی بدون ذکر گفتن: امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «هر کس تسبیح تربت امام حسین علیه السلام را در دست گیرد و ذکر را فراموش کند، ثواب ذکر براى او نوشته مى‏شود». (بحار، ج 44 ،ص 280) و امام صادق علیه السلام فرمود: «یک ذکر یا استغفار که با تسبیح تربت حسین علیه السلام گفته شود برابر است با هفتاد ذکر که با چیز دیگر گفته شود»( من لایحضره الفقیه ،ج 1 ، ص 268) 3. شفا یافتن: فردی از امام صادق علیه السلام سوال کرد: چگونه است که فردى از خاک قبر امام حسین علیه السلام برمى دارد و از آن سود مى برد، ولى فرد دیگرى از آن برمى دارد و بهره اى نمى برد؟ جواب فرمود: «نه والله، هر کس که از آن خاک بردارد و اعتقاد داشته باشد که به او نفع مى بخشد، البتّه بهره مند مى شود»( کامل الزیارات، ص 278) البته احتیاط آن است که مقدار تربت خورده شده، بیش از یک عدس نباشد. https://eitaa.com/fatemi5/1895
تربت حسینی👆
بسم الله الرحمن الرحیم با تسلیت ایام سوگواری امام زمان ارواحنا فداه در توقیع خود به شیخ مفید، فرمودند:اگر شیعیان ما که خداوند به اطاعت خویش موفقشان بدارد، در وفا به عهدی که با ما دارند یکپارچه می شدند (اجتماع قلوب میکردند)، هرگز توفیق ملاقات آنها با ما به تأخیر نمی افتاد و البته سعادت دیدار ما با معرفتی حقیقی به سرعت نصیبشان می شد.( بحار، ج ۵۳، ص ۱۷۶) 🔹بین زیارت اربعین و از جهاتی رابطه عمیقی وجود دارد که خدمت شما عرض می کنیم: 1. وحدت و همدلی: طبق فرمایش امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، آنچه باعث سرعت در ظهور میشود، عاملی که اگر انجام شود، بی وقفه ظهور اتفاق می افتد، اجتماع و همدلی شیعیان در وفای به عهد آن حضرت است؛و یکی از موارد اجتماع قلوب در وفای به عهد با امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ، مراسم اربعین است. شرط کمک خدا این است اجتماع قلوب برای وفای به عهد صورت گیرد و ما این امر را در اربعین می‌بینیم که همه یک دل‌اند و یک چیز می خواهند. از آنجا که سپاه حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف فراملیتی خواهد بود، باید افراد سپاه بطور طبیعی یکدیگر را درک کنند و با هم احساس غریبی نکنند و با هم همدل و یکرنگ باشند و با نقاط ضعف فرهنگی و اجتماعی هم کنار بیایند و آنها را پوشش دهند. 2. جهانی سازی و معرفی به عالم: طبق برخی روایات امان زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف موقع ظهور خودش را با امام حسین علیه السلام معرفی می کند و می فرماید: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم؛ ...ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشانا (إلزام الناصب ،ج ‏2، ص 233) باید ابتدا همه امام حسین علیه السلام را بشناسند تا معرفی کردن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با امام حسین علیه السلام معنا پیدا کند. آیت الله العظمی بهجت ، پیاده روی اربعین را بهترین فرصت برای معرفی امام حسین علیه السلام به جهانیان دانسته، بر این نکته تأکید می کردند که: الان هنوز همه مردم عالم، حسین علیه السلام را نمی شناسند و این تقصیر ماست؛ چون ما برای سیدالشهدا علیه السلام طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود. 3. یارسازی و لشکرسازی: یکی از شرایط اصلی ظهور یارسازی است و امام عصر،امام همه جهان است و قرار است برهمه دنیا حکومت کند.همان پدیده ای که قرار است در ظهور شکل بگیرد و وحدت ادیان را ایجاد کند «وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا-آیه 3نصر» و از همه اکناف و اختار جهان به سمت امام عجل الله تعالی فرجه الشریف حرکت صورت بگیرد، این رویداد در عاشورا شکل گرفته است و امروز نیز در اربعین تکرار می شود. پس این الگو به همان شکل در حال عملی شدن است. https://eitaa.com/fatemi5/1897
بسم الله الرحمن الرحیم امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم فی الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم» [تهذیب الاحکام، ج 6، ص 51) « نشانه‌های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامهٴ نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم. علت اهمیت زیارت اربعین: 1. جاودانه کردن پیام نهضت عاشورا: اساساً اهمیت اربعین در آن است که در این روز، با تدبیر الهی خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، یاد نهضت حسینی برای همیشه جاودانه و این کار پایه‌گذاری شد. اگر بازماندگان شهدا و صاحبان اصلی، در حوادث گوناگون ـ از قبیل شهادت حسین بن علی علیه السلام در عاشورا ـ به حفظ یاد و آثار شهادت کمر نبندند، نسل‌های بعد، از دستاورد شهادت استفاده زیادی نخواهند برد. 2. رهایی از جهالت: ریشه همه گناهان و همچنین عامل دشمنی دشمنان دین، حب دنیا و دلبستگی به آن است و هدف همه انبیا، تعلیم و تزکیه است. در زیارت اربعین؛ عامل قیام امام حسین علیه السلام را رهایی مردم از جهالت علمی و عملی دانسته است که زیارت اربعین نشان عملی دل نبستن به دنیا و تبلیغ عملی و علمی پیام عاشوراست.( بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة)( مصباح المتهجد،ص 788) 3. عملیاتی شدن محبت اهل بیت: اربعین نماد محبت به اهل بیت و تعظیم شعائر است و محبت قلبی، فرد را به سمت عمل و پیروی از اهل بیت علیهم السلام سوق میدهد . https://eitaa.com/fatemi5/1898
علت اهمیت اربعین👆
رابطه اربعین و ظهور👆
تربت حسینی👆
شرط تحقق ظهور👆
شعر فراق👆
ورود قافله به کربلا در اربعین ،،،،،،،،،،، زینب آمد کربلا و کربلا در غم نشست کاروان شد نینوایی ، نینوا در غم نشست ناگهان بشکست بغض هر یتیم خون جگر ناله ها برخاست از دل ، هر صدا در غم نشست خیمه ها بر پا شد و شیون ز هر سو شد بلند همصدا با داغداران خیمه‌ها در غم نشست بار دیگر دختری از داغ بابا گریه کرد بار دیگر خواهری درد آشنا در غم نشست از علی بن الحسین آه جگر سوزی رسید حجت حق در غم خون خدا در غم نشست کربلا در کربلا و اربعین در اربعین هر که بود از اهل بیت مصطفی در غم نشست بس که سنگین بود داغ لاله های کربلا از همان آغاز غم ارض و سما در غم نشست از شرار شعله ها و شیون آل علی نی زمین می سوخت بلکه ماسوا در غم نشست مادری از داغ طفل شیرخوارش گریه کرد کودکی می سوخت در بزم عزا در غم نشست ناله های العطش آید هنوز از تشنگان از غم لب تشنگان آب بقا در غم نشست «یاسر» از داغ حسین بن علی قلب زمان در فضایی بی قرار و جانگزا در غم نشست ** محمود تاری «یاسر»
لایق نبودم زائرت باشم این اربعین مجاورت باشم قسمت اینه بازم بمونم تویِ حسرت قسمت اینه که همچنان نیام زیارت ارباب حسین .. ارباب حسین .. خودم می دونم که بدم خودم می دونم رو سیاهم آبرو مو برده دیگه سنگینی بارِ گناهم بدِ منو به روم نیار آقایِ من آقام حسین جان ارباب حسین .. ارباب حسین .. ای پاره پاره پیکر ای بی سر پاشو که پیشت اومده خواهر یه دنیا درد و غصه و ماتم برات سوغات آوردم پاشو داداش برات بگم چه خونِ دلهایی که خوردم فقط به عشقِ تو بوده اگر هنوز جون نسپردم حسینِ من .. حسینِ من .. سالارِ زینب یک اربعین دوری به سر اومد پاشو که خواهر از سفر اومد چه خواهری پاشو ببین دیگه ازم چیزی نمونده دوریت زد آتیش به دلم غم تو قلبمُ سوزونده خسته ام از ، از قاتلت منو به هر طرف کشونده حسینِ من .. حسینِ من .. سالارِ زینب همین جا بود لب تشنه جون دادی با صورت از رو مرکب افتادی همین جا بود که تشنه لب سرت رو از قفا بریدن همین جا بود که نیزه ها دورِ تن تو صف کشیدن به پیکرت بوسه زدم ، پیراهنِ تو رو دریدن
نور وجودم از طلوع روی حسین است ظلمت امکان، سواد موی حسین است مشی قدم را وصال ذات قِدَم نیست جنبش سالک به جسجوی حسین است جان ندهم جز به آرزوی جمالش جان مرا دل به آرزوی حسین است عاشق او را چه اعتناست به جنت جنت عشاق خاک کوی حسین است عاشق او را چه غم زمرگ طبیعت زندگی عاشقان به بوی حسین است امام حسین! امشب، شب اربعین تو است. ای کاش کربلا بودیم. ای کاش می آمدیم کربلا، دور قبرت می چرخیم. آنهایی که می خواهند کربلا بیایند کجا هستند؟ بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا ای خدا! هر کس تا حالا رفته قبر حسین(ع) را بغل کرده است. اما آی زن و مرد! زینب(س) بدن پاره پاره اش را بغل کرده. ما پیاده می رفتیم کربلا این مردم مسلمان برای زوّارهای امام حسین(ع) احترام می گذشتند. آی بمیرم! زینب(س) را کتک زدند. آی حسین! حسین! حسین! حسین!.... سوی شامم می برند این کوفیان با شور و شین ای زمین کربلا جان تو و جان حسین ای زمین کربلا امشب حسین تنها بُود نی غلط گفتم که امشب ساروان اینجا بود
کاروان اربعین سه روز کنار قبر ابی عبدالله عزاداری کردند ، امام سجاد دید اگر این زن و بچه بیشتر بمانند هلاک می شوند . دستور داد بار شتران را ببندند از کربلا به طرف مدینه حرکت کنند وقتی بارها را بستند ، آماده حرکت شدند همه با ناله و فریاد جهت وداع کنار قبر امام حسین (ع) جمع شدند ، سکینه قبر بابا را در آغوش گرفت ، گریه می کند صدا زد : اَلا یا کربلا نُودِعکِ جِسماً بَلا کَفَنٍ وَ غُسلٍ دَفِینا ای زمین کربلا ! بدنی را در تو به ودیعه گذاردیم ، که بدون غسل و کفن مدفون شد . اَلا یا کربلا نُودِعکِ رُوحاً لِاَحمَدَ وَ الوصِیِّ مَعَ الاَمِینا 1 ای کربلا کسی را در تو به یادگار نهادیم که او روح احمد و وصی اوست . نقل می کنند : حضرت رباب آمد خدمت امام سجاد ، گفت : آقا من خواهش از شما دارم آقا به من اجازه بده کربلا بمانم آخر نمی توانم قبر حسین را تنها بگذارم ،حسین زهرا کسی را ندارد ، آنهایی که می گویند : رباب یک سال ماند شب و روز برای مصائب حسین گریه می کرد روزها می آمد در برابر آفتاب می نشست، زیر سایه نمی رفت هر چه می گفتند : اجازه بدهید سایبان درست کنیم زیر سایبان گریه کنید . می گفت : آخر من دیدم بدن حسین زیر آفتاب بود
هر جای دنیا کسی کشته ببینه چه بشناسی و چه نشناسی، یکی می یاد یه چیزی روش بندازه، سنته، یهودیام این سنت را دارند، گفت بابای من سه روز بدنش زیر آفتاب ماند، همه ی بدن های دشمن را دفن کردند، بابای من بدنش روی زمین افتاد، من دستهایم بسته بود مثل جدم علی که بابا سر مادرم رسید، دستاش بسته بود، از کنار فاطمه اش عبورش دادند من را هم از کنار بدن بابام عبور دادند ... . یادم نمی رود آن ساعتی که در دل خاک عریان فتاده بود بدن چاک چاک چاک **************************************************************** همه ی مزارها را امام سجاد (علیه السّلام) نشان داد، هر کی علاوه بر حسین (علیه السّلام) روی مزار عزیزش حساسیت دارد، یکی می گه قبر علی اکبرم کجاست؟ یکی می گه قاسمم چی شده؟ ... اما رباب حرفی نزد چون همه فکر ارباب حسین است، آخر سر امام سجاد (علیه السّلام) یه قبر کوچیک پیدا کردند، شاید رباب گفته باشه، آقا بچه ی من را اینجا آوردید، آخر قبر کوچک بود، ولی نه این قبر عباس (علیه السّلام) است . یاس ها را جوهر نیلی زدند کودکان را یک به یک سیلی زدند دستی گرفت بر گره ی معجرش و گفت راحت بخواب دست به معجر نخورده است **************************************************************** اومد بالای سر قبر برادر، حسین جان ! یادته می خواستم زیارت جدم برم همه ی اهل خانواده دور من جمع می شدید عباسمون دور و برم بود، جلوجلو عباس (علیه السّلام) می رفت، تو و داداشم حسن دور و برم، بابام علی جلو، چراغ را کم می کردید، مبادا چشم کسی به من بیفته، اما کجا بودی، چهل منزل نامحرم ... . شکسته بال و سیاه و کبود برگشتم من از محله ی قوم یهود برگشتم از آن دیار که زن های شام خندیدند ... **************************************************************** اومد بالا سر قبر ابا عبدالله (زبانحال) حسین (علیه السّلام) جان ! یادته نیمه ی شب بابام سر به دیوار کوبید، گفت دستم به بازوی ورم کرده رسید ... داداش دست از خاک در آر، یه جای سالم تو تنم نمونده، بدن من هم مثل مادر کبود شده . شروع کرد راه افتادن بین خیمه ها و قبرها اینجا کفن پوشیده قاسم من شهد عسل نوشیده قاسم من اینجا به پای مرکبش فتادم صورت کف پای پدر نهادم اینجا به دنبال علی دویده اکبر زبان خشک او مکیده اینجا کبوتر بچه ها پریدند اینجا سر شش ماهه را بریدند