eitaa logo
منبرک فاطمی
6.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز ✔️ هدیه به مادرم @a_f_133 🔺فهرست و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ حضرت ابراهیم ع، بزرگترین آزمایش الهی را تجربه کرد.... 👌قربانی کردن فرزند را !! ❓آیا کسی بدون پیروزی و سربلندی در قربانی های کوچک ، می‌تواند در آزمون قربانی به این بزرگی، سربلند بیرون آید ؟!🙄🤔 👌 اگر کسی بتواند چهل شب، خواب شبانه را قربانی حرکت در فضای ربوبی تهجد کند ، بیداری شب چهل و یکم دیگر سخت نیست و برایش آسان می شود ! ✅ حضرت ابراهیم (ع) نیز ابتدا با قربانی کردن نفس خویش، از آزمایشات سختِ گذشته، سربلند بیرون آمده بود، آنگاه به آزمایش سخت تری مبتلا شد ! 👈او قبلا قربانی های کوچک و بزرگ زیادی داده بود ، لذا دیگر مبارزه با نفس برایش سخت نبود ! ✅ حضرت اسماعیل ع نیز چنین بود .... آزمایش سخت زندگی بدون حضور پدر در آن بیابان لم یزرع مکه ، و راضی به رضای الهی بودن وی، از او یک اسماعیلِ تسلیم و آماده برای قربانی شدن ساخته بود ... 👌 اما خداوند، او را برای پیامبری برگزیده بود... 📢 ای ابراهیم ! اکنون خداوند یک اسماعیل پیامبر را بجای یک اسماعیل پسر ، به تو ارزانی داشته و به پاس زحماتت ، نبوت را در صلب او قرار داده است....نام و یادت را بلند گردانیده 👌 و برای تعظیم و بزرگداشت شما ، قربانی کردن را جزو واجبات حج قرار داده است.... 🌹🐑 قربانی ات قبول🐑🌹 💢 @fatemi222
🔻آمادۀ قربانی شدن در راه خدا🔻 💥 حضرت ابراهیم اولادی نداشت😔، لذا از خدا درخواست کرد که خدا فرزند صالحی به او عطا کنه🙏: 🕋 رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ (صافات/۱۰۰) 💢 «پروردگارا! به من فرزند صالحی عطا کن.» ☝️ خدا در جواب فرمود: 🕋 فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِیمٍ (صافات/۱۰۱) 💢 «ما او را به فرزندی حلیم، بردبار و صبور بشارت دادیم!» ✅ اینجا یه نکته خیلی لطیفی هست: 👈 ابراهیم گفت: خدایا فرزندی به من بده که از «صالحین» باشه.👌 👈 ولی خدا فرمود: فرزندی نصیبت می‌کنیم که «حَلیم» باشه.👌 یعنی «صالح»👈 تفسیر شد به «حَلیم». ⁉️ حالا «حِلم» یعنی چی؟ و «حَلیم» به کی میگن؟!🤔↶ 👈 «حِلم» یعنی سنگینی، یعنی وقار، یعنی فهم و شعور، یعنی بصیرت، یعنی صاحب نظر بودن و دقیق بودن.👌👌 ⁉️ از کجا این حرف و میزنیم؟!🤔↶ 👈 برای اینکه وقتی اسماعیل بزرگ شد، و به حدّ رشد رسید، پدرش دید که این بچّه، در سنّ نوجوانی👦 اهل فهم و اهل نظر است. ☝️ بنابراین به پسر گفت: 🕋 یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَی فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَی. (صافات/۱۰۱) 💢 «پسرم! من در خواب دیدم که تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟» یعنی اسماعیل دیگه برا خودش صاحب نظر شده.💪 🗣 ابراهیم بهش میگه: نظر بده، تو صاحب نظری!☜ «فَانظُرْ مَاذَا تَرَی» 🙂 حالا این فرزندِ اهلِ فکر، اهلِ بصیرت، و اهلِ نظر، جواب میده که:↶ 🕋 یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِن شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (صافات/۱۰۲) 💢 «ای پدر! هر دستوری که داری اجرا کن، به خواست خدا، مرا از صابران خواهی یافت!» 🔔 دقّت کنیم! یه صفتِ دیگه هم اضافه شد: ☜ «صابر»، یعنی اهلِ «صبر». ✅ یعنی اونیکه «صالح» باشه، «صابر» هم‌ هست. 👈 این آدم میشه خداشناس، و جهان شناس. ☝️ پس «صالح» و شایسته کسی است که از نظر فکری «صالح» باشه، در خداشناسی «صالح» باشه، و در یک کلمه، در مرگ و حیات «صالح» باشه.😊 ☝️ و وقتی ‌که امتحان پیش اومد، فوری قبول کنه، و بگه:☜ «افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ». ...حتّی آمادۀ قربانی شدن🔪 در راه خدا هم باشه.🤗 @fatemi222
🌹🍃🕊👇👇👇 🔹ناله ها و شیون های شیطان 👌عید مبعث از جمله ایام جهارگانه ایست که شیطان از شدت ناراحتی ، ناله و شیون سرداد. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: 🌕إِنَّ إِبْلِیسَ عَدُوُّ اللَّهِ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: یَوْمَ‏ لُعِنَ‏، وَ یَوْمَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ، وَ یَوْمَ‏ بُعِثَ‏ النَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ یَوْمَ الْغَدِیرِ». ابليس چهار شيون و ناله كرد : 👈نخست روزى كه لعنت شد 👈 و هنگامى كه بزمين پرتاب شد 👈و هنگامى كه محمد(صلّى الله عليه و آله) به رسالت برانگيخته شد 👈و روز غدیر. 📖قرب‌الاسناد، ص9 🌸 حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: 🌕 لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ اَلشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ اَلْوَحْيُ عَلَيْهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا هَذِهِ اَلرَّنَّةُ فَقَالَ هَذَا اَلشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى إِلاَّ أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ وَزِيرٌ وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ . من شيون شيطان را هنگام نزول وحى بر پيغمبر صلّى اللّٰه عليه و آله و سلم شنيدم و گفتم يا رسول اللّٰه اين شيون چيست‌؟فرمود:اين شيطانست كه از پرستش خود نوميد شده،راستى تو ميشنوى آنچه من شنوم و مى‌بينى آنچه من بينم،جز اينكه پيغمبر نيستى ولى وزير هستى و راستى كه تو بخوبى بر پا هستى. 📖نهج البلاغه خطبه 192(خطبه قاصعه)- بحار ج 60 ص 264 💐🌻💐🌻 @fatemi222
چقدر به هم نزدیڪند °•."قربان" "غدیر" "عاشورا"°•. " ": تعریف‌عهد الهٰی " ": اعلام عهد الهٰی " ": امتحان عهد الهٰی ⚠️چقدر آمار قبولی پایین است!⚠️ ❌"نه فهمیدند عهد چیست؟!" ❌"نه فهمیدند عهد با کیست؟!" ❌" و نه فهمیدند عهد را چگونه باید پاس داشت؟!" 🌱خدایا ما را بر عهدمان با امام زمانمان استوار ساز‌ تا مرگمان بجاهلیت نباشد...🍂 🤲🍀 @fatemi222
#۱۵روز‌شاد‌آسمانی۱۰تا۲۵ذی‌الحجة 🌸۱۰ «ابلاغ‌آیات‌برائت‌» 💠يک سال پس از فتح مکه در ذی‌حجة سال نهم هجری آيات نخست سوره‌ی برائت نازل شد و مشرکين را بين دو امر مخيّر کرد: يا اسلام بياورند و یا این که از مکه و مراسم حج خارج شوند! 🔹بَرَآءَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِٓ إِلَى الَّذِينَ عَاهَدْتُمْ مِنَ الْمُشْرِكِينَ... (سوره توبه/۱) 🔸این [اعلامِ‌] بیزاری و لغو پیمان از سوی خدا و پیامبرش به كسانی از مشركان است كه با آنان پیمان بسته‌اید... ❓امّا اين پيام توحيدی و بیانیّه تطهير شدن مکه از لوث وجود کفّار و مشرکین را چه کسی ابلاغ کند؟ 🌀برخی پيشنهاد دادند ابوبکر برای رساندن اين آيات به مکه مناسب است؛ چون در جنگ‌ها هيچ مشرکی از دستِ او زخمی برنداشته و مشرکان مکه از او کينه‌ای ندارند! رسول اکرم‌صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ابوبکر را فراخواند و آيات اول سورۀ برائت را به او سپرد و فرمان داد تا به مکه برود و این آيات را برای شرکت‌کنندگان در مراسم حج قرائت کند. امّا چیزی نگذشت که جبرئيل خدمت پيامبر اکرم رسيد و عرض کرد: 🔹يا محمّد! إنّه لا يُؤَدّي عَنكَ إلاّ أنتَ أو رجل مِنك؛ 🔸 ای محمد! کار (رسالت) تو را يا خودت باید انجام بدهی و یا کسی که از تو باشد! (یعنی مانند خودت باشد). 🔹 پیامبراکرم فرمودند: «لا یَنبَغي لِأحَد أن یُبَلِّغَ هذا اِلّا رَجُلٌ مِن اَهلِي» 🔸 احدی سزاوار نیست که این آیات را ابلاغ کند مگر مردی از اهل خودم ! بلا فاصله رسول خدا صلوات الله علیه امیرالمومنین سلام الله علیه را برای ابلاغ آیات برائت به سوی مکّه اعزام کرد. حضرت علی علیه السلام به امر پیامبر اکرم در بین راه مکه آن آيات را از ابوبکر گرفت و در موسم حج شرکت کرد و با شجاعت و صلابت در ميان مشرکين ايستاد و چندين بار و در روزهای متوالی آن آيات را با صدای بلند قرائت کرد. و ابوبکر از میان راه به مدینه بازگشت اين جريان در روز دهم ماه ذی‌الحجه اتفاق افتاده است و اميرالمؤمنين علیه السلام در روزهای ۱۱و ۱۲ و ۱۳ ذی‌الحجه نيز همان آیات سورۀ برائت که معنایش برائت و بیزاری خدا و رسول خدا از مشرکین بود را در جمع مشرکين و کفار و همۀ شرکت کنندگان در مراسم حج قرائت نمودند. 💠حضرت علی علیه السلام جريان ابلاغ آيات سورۀ برائت را چنين نقل فرمودند: هنگامی که به مکه آمدم تا آيات سورۀ برائت را بر مشرکين بخوانم، هيچ‌کس در مکه نبود، مگر آن‌که دوست داشت مرا تکه تکه کند و هر تکه‌ای از بدن مرا بر سر کوهی بگذارد! حتی اگر در اين راه جان و مال و خاندانش را نابود سازد! (در چنین شرایط خطرناکی آیات را ابلاغ کردم) و پس از آن‌که مأموریتم را انجام دادم، همگی با تهديد پاسخ مرا دادند و زن و مرد آنان به من اظهار دشمنی و کينه توزی می‌کردند، اما من با پايداری پاسخ آنان را دادم ... @fatemi222
1001 fazilat.pdf
7.97M
طرح ایده ❤️ارسال پی دی اف کتاب ۱۰۰۱ فضیلت امیرالمومنین علیه السلام به دوستان پیشنهاد مطالعه در ایام غدیر...🌺🍃 @fatemi222
سیرتش نه در حقیقت صورت دنیایی‌اش ماه را شرمنده‌ی خود می‌کند زیبایی‌اش می‌چکد نهج البلاغه از لب پایینی‌اش می‌چکد آیات قرآن از لب بالایی‌اش لحظه لحظه خیر او حتماً به مردم می‌رسد آن کسی که«جامعه» بوده دم لالایی‌اش «جامعه» «عجِّل فرج» به‌به چه تلفیقی شده‌ست نسبت فرزندی‌اش با نسبت بابایی‌اش سیزده دیگر برای هیچ کاری نحس نیست یازده در ذکر بالا می‌رود کارایی‌اش نوکر اربابم و یک بخش از آقایی‌ام ریشه دارد بی برو برگرد در آقایی‌اش طعم توحید و امامت را به هم آمیخته نیمه‌ی مکّی او با نیم سامرّایی‌اش هرقَدَر که خسته باشی بعد از آن دیوارها روبراهت می‌کند یک استکان از چایی‌اش از حرم برگشته می‌داند که وقت بازگشت چایی دوم دوچندان می‌شود گیرایی‌اش چون که تنها می‌روی هرگز به سامرّا نرو چون خجالت می‌کشد تنهایی از تنهایی‌اش مهدی رحیمی @fatemi222
یادتان هست نوشتم که دعا می‌خواندم داشتم کنج حرم جامعه را می‌خواندم از کلامت چه بگویم که چه با جانم کرد محکمات کلمات تو مسلمانم کرد کلماتی که همه بال و پر پرواز است مثل آن پنجره که رو به تماشا باز است کلماتی که پر از رایحۀ غار حراست خط به خط جامعه آیینۀ قرآن خداست عقل از درک تو لبریز تحیر شده است لب به لب کاسۀ ظرفیت من پر شده است همۀ عمر دمادم نسرودیم از تو قدر درکِ خودمان هم نسرودیم از تو من که از طبع خودم شکوه مکرر دارم عرق شرم به پیشانی دفتر دارم شعرهایم همه پژمرد و نگفتم از تو فصلی از عمر ورق خورد و نگفتم از تو دل ما کی به تو ایمان فراوان دارد شیرِ در پرده به چشمان تو ایمان دارد بیم آن است که ما یک شبه مرداب شویم رفته رفته نکند جعفر کذاب شویم تا تو را گم نکنم بین کویر ای باران دست خالیِ مرا نیز بگیر ای باران من زمین‌گیرم و وصف تو مرا ممکن نیست کلماتم کلماتی‌ست حقیر ای باران یاد کرد از دل ما رحمت تو زود به زود یاد کردیم تو را دیر به دیر ای باران نام تو در دل ما بود و هدایت نشدیم مهربانی کن و نادیده بگیر ای باران ما نمردیم که توهین به تو و نام تو شد ما که از نسل غدیریم، غدیر ای باران پسر حضرت دریا! دل ما را دریاب ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران سامرا قسمت چشمان عطش‌خیزم کن تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران سید حمیدرضا برقعی @fatemi222
پشت میخانه نشستم غرق شور و شادی ام از خراب آباد این دل  در پی آبادی ام هرکسی پرسید از نام و تبار و شهرتم سینه را کردم سپر گفتم که عبدالهادی ام من نخوردم غیر این درگاه نان سفره ای دلخوشم بر استخوانی که به دستت دادی ام جرعه جرعه معرفت نوشاندی ام از ساغرت  جرعه جرعه جامعه، از اول نوزادی ام برکت شیر حلال مادرم بوده اگر نیستم اهل سقیفه رهرو این وادی ام هرکه هستم، هرچه هستم، باسواد و بی سواد  نوکر حلقه به گوشم، نوکر ابن الجواد ای امام المتقین، ای هادی، ای حصن حصین نوکرت از تو، تو را می خواهد ای آقا همین هر کجا رو کرده ام دیدم جمال روی تو هر کجا رفتم تو بودی در یسار و در یمین خاک عالم ملک زهرا هست، پس باشد حرام بی ولای تو قدم برداشتن روی زمین پای درس و بحث تو شد حضرت عبدالعظیم یکه تاز مکتب معرفت و اهل یقین خادمی خانه ات با خضر و نوح و آدم است نوکری از نوکران تو شده روح الامین ذکر این آواره شد یا ایها الهادی مدد عاجزم از کار خود یا ایها الهادی مدد درس های اعتقادت را بیا از سر بگو  با زیارت جامعه امشب تو از حیدر بگو از امیرالمؤمنین، یعسوب دین، حبل المتین باز هم آقا بیا از ساغی کوثر بگو یکصد و پنجاه دفعه در غدیر خم بیا با زیارت نامه ات از خواجه ی قنبر بگو من یقین دارم که باشد آتش دوزخ حرام بر محبین علی در وادی محشر، بگو... ...عاشقت را می خری آنجا به عشق مرتضی؟ کی مرا هم می بری یک شب نجف، آخر بگو سامرایی می شوم بعد از زیارت در نجف پاک می آیم به پیشت با طهارت در نجف بر مشامم می رسد هر لحظه بوی سامرا بین نوکرهاست امشب گفت و گوی سامرا من همان عبد شما هستم که از شوق وصال سجده کردم سالیان سال سوی سامرا با شمیم و جذبه های سامرایی شما پروراندی در دل ما آرزوی سامرا تا ابد هستیم محتاج نگاه رحمتت ملجا و کهف حصین ماست کوی سامرا ما برای نوکری در ماه جانسوز حسین اشک می گیریم هر سال از سبوی سامرا اذن گریه می دهی بر روضه ی جدت حسین؟ می گذاری پا نهم در روضه ی جدت حسین؟ مهدى على قاسمى @fatemi222
🗓 مناسبت‌های هفته جاری: 📍دوشنبه؛ ۴ مرداد؛ ۱۵ ذی الحجه: 🏷 ولادت حضرت امام علی النقی الهادی علیه السلام (۲۱۲ ه ق) 📍پنجشنبه؛ ۷ مرداد؛ ۱۸ ذی الحجه 🏷عید سعید غدیر خم (۱۰ ه ق) به همین مناسبت مطالب زیر تقدیم می‌گردد:
📄 فیش منبر کوتاه با موضوع "برآورده شدن دعا" 🖌 منصوری از عموی پدرش روایت می کند که گفت: به زیارت حضرت امام علی هادی علیه السّلام رفتم و به آن حضرت عرضه داشتم: مولای من، این مرد- متوکل- مرا از کار برکنار کرده و رزق و روزی مرا قطع نموده و مرا به مشقّت انداخته است و تنها اتّهامی که در این رابطه به من وارد کرده است این است که می داند من با شما در ارتباط هستم. وی از امام هادی علیه السّلام خواست تا در نزد متوکل از او وساطت کند. امام هادی علیه السّلام در پاسخ او فرمودند: ان شاء اللّه به حاجت خود می رسی، چون شب فرا رسید فرستادگان متوکل به در خانه او آمده و او را طلب کردند. وی به همراه آنان به سرعت به سمت متوکل روانه شد. هنگامی که به در قصر متوکل رسید دید فتح بن خاقان، وزیر متوکل، در جلوی در قصر منتظر اوست. فتح وی را استقبال کرد و از تأخیرش در آمدن گله کرد. سپس او را نزد متوکل برد. متوکل با قیافه ای که تبسّم از آن می بارید و برای آن مرد نشانه بشارت بود با او روبرو شد و به او گفت: ای ابا موسی، چرا از ما کناره گیری می کنی و ما را فراموش کرده ای؟! حال بگو چه مبلغ از ما طلب داری؟ 💎مرد حوائج خود را به متوکل گفت و حقوق و عطایایی که از او قطع شده بود برشمرد. متوکل دستور داد دو برابر آن مبلغ را به او بپردازند و آن مرد در حالت سرور و شادمانی از نزد متوکل خارج شد. هنگامی که آن مرد از قصر متوکل خارج شد، فتح به دنبال او آمد و به او گفت من شک ندارم که تو از او- یعنی از امام هادی علیه السّلام- خواستی برای تو دعا کند. بنابراین به نزد او برو و از او بخواه برای من هم دعایی بکند. 🌐 مرد رو به سوی خانه امام هادی علیه السّلام آمد و هنگامی که به محضر مبارک آن حضرت مشرّف شد و در برابر آن حضرت ایستاد. امام هادی نگاهی به او انداخته فرمودند: ای ابا موسی، چهره اکنون تو چهره رضایت است. 🌀 مرد با کمال خضوع و احترام عرضه داشت: آری، به برکت شما ای سید و مولای من، امّا آنان به من گفتند: که شما نه به سمت متوکل رفته اید و نه از او در این رابطه خواهشی کرده اید. 💎 امام علیه السّلام با چهره‌ای آکنده از خوشروئی و تبسّم در جواب او فرمودند: خداوند متعال می داند که ما در مصائب و مشکلات جز به او پناه نمی بریم و در ناملایمات جز بر او توکل نمی کنیم. به همین دلیل است که هرگاه از او چیزی بخواهیم به ما عنایت و عطا می کند. ما نیز بیم آن داریم که اگر از این رویه عدول کنیم خداوند نیز از آن رویه عدول نماید. 💭 مرد دریافت که امام علیه السّلام در نهان برای او دعا کرده است، در این هنگام سخن فتح به یادش آمد و به امام عرض کرد: ای سید و مولای من، فتح نیز از شما التماس دعا داشت. 💎 امام خواسته مرد را اجابت نکرد و به او فرمود: فتح در ظاهر خود را از دوستان ما به حساب می آورد، امّا در باطن از ما دوری می گزیند، دعا فقط درباره شخصی مستجاب می شود که در اطاعت خداوند متعال اخلاص بورزد و به رسالت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله همچنین به حقّ ما اهل بیت اعتراف داشته باشد. 📚امالى طوسى/ ۲۸۵ ح ۵۵۵، و به نقل از آن در بحار الانوار ۵۰/ ۱۲۷، المناقب ۴/ ۴۴۲. برگرفته از طلبه یار _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ @fatemi222