زیر کدام پرچم؟ نهایی.pdf
629.4K
متن منبر
محتوای سخنرانی ویژه هفته وحدت
متناسب با مباحث روز
#منبر_مکتوب
#جهاد_تبیین
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
⭕️برای پاره پاره کردن ایران
جنگ #روسری راه انداخته اند ....
غافل از اینکه ما برای حفظ جمهوری اسلامی
#سر می دهیم ...
امروز قرارگاه حسین بن علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرمها میمانند..
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
پیامبر اکرم از نگاه امام صادق علیهما السلام.pdf
520.8K
🔖فیش منبر 🔖
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
💠 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از نگاه امام صادق علیه السلام 💠
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
شرح صدر پیامبر- رفیعی.pdf
923K
سخنرانی مکتوب با موضوع شرح صدر پیامبر اکرم(ص)
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
نامه امام صادق.pdf
886.1K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_صادق علیه السلام
🔖نامه ای که شیعیان بعد از نمازهای خود می خواندند
💠 نامه امام صادق علیه السلام 💠
#هفته_وحدت
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
سه راه عاقبت بخیری.pdf
347.8K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_صادق علیه السلام
💠سه راه عاقبت بخیری در کلام امام صادق علیه السلام 💠
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
فضایل و مناقب اخلاقی امام صادق علیه _السلام از دیدگاه اهل سنت.pdf
524K
🔖فیش منبر 🔖
#امام_صادق علیه السلام
💠فضائل و مناقب اخلاقی وجود نازنین امام صادق علیه السلام از نگاه اهل سنت 💠
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
ویژگی های اخلاقی پیامبر اکرم صلوات الله علیه وآله.pdf
357K
🔖فیش منبر 🔖
#پیامبر_اکرم صلی الله علیه و آله
💠ویژگی های اخلاقی وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله 💠
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🔺وظایف ما در برابر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم)
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️انبیاء یک صفات عمومی دارند. مثلاً همه آنها معصوم هستند. همه آنها بهترین فرد زمان خود هستند، یک کمالاتی برای همه انبیاء است. اما یک چیزهایی پیغمبر ما خصوصی دارد. در این جلسه میخواهیم وظیفه ما نسبت به پیغمبر را هم بگوییم.
۱- ویژگیها و امتیازات پیامبر اسلام
🔺پیغمبری که نام و نشانش در تورات و انجیل آمده است. «مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیل» (اعراف/۱۵۷)، پیغمبری که آخرین پیغمبر است. «خاتَمَ النَّبِیِّین» (احزاب/۴۰)، پیغمبری که به معراج رفت، «أَسْرى بِعَبْدِه» (اسرا/۱)، پیغمبری که خدا به او میگوید: «فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً» (نساء/۱۱۳) فضل خدا نسبت به تو بزرگ است. این کلمه را برای پیغمبرهای دیگر نگفته است. پیغمبری که خدا به او میگوید:«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/۴) درباره هیچ پیغمبری این تعبیر را نکرده است. تنها پیغمبری است که میگوید: «ثمَُّ دَنَا فَتَدَلىَ، فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنىَ» (نجم/۸ و۹) نزدیک ترین مقام قرب را به خداوند دارد.
🔺تنها پیغمبری است که خدا به او میگوید: «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح/۴) تنها پیغمبری است که میگوید: مکتب تو کرهی زمین را فرا خواهد گرفت. خداوند سه مرتبه در قرآن، سفارش کرده، فرمود: اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. اسلام کرهی زمین را خواهد گرفت. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه/۳۳) این تعبیر را برای هیچ پیغمبری نگفته است.
🔺تنها پیغمبری است که خداوند دائماً و فرشتهها دائماً بر او صلوات میفرستند. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» (احزاب/۵۶) خدا و فرشتهها، «یُصَلُّون» فعل مضارع است. صَلّی، یُصَلّی، فعل مضارع برای استمرار است. خدا و فرشتهها دائماً «یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» بعد بخشنامه کرده که «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» شما هم «صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (صلوات حضار)
🔺تنها پیغمبری است که عضو عضوش معصوم است. چشم پیغمبر معصوم است. «ما زاغَ الْبَصَر» (نجم/۱۷)، زبان پیغمبر معصوم است. «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى» (نجم/۳)، قلب پیغمبر معصوم است «ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى» (نجم/۱۱)، تنها پیغمبری است که عضو عضوش در قرآن آمده است. «وَجْهَک»، «أَقِمْ وَجْهَک» (یونس/۱۰۵) صورتت، «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ» (شرح/۱) سینهی تو، «الَّذی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ» (شرح/۳) کمر تو، «وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ» (اسرا/۲۹) دست تو، «لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ» (حجر/۸۸) چشمهای تو، «بِلِسانِک» (مریم/۹۷) زبان تو، «عُنُقِک» (اسرا/۲۹) گردن تو، «ثِیابَک» (مدثر/۴) لباس تو، «قَرْیَتِکَ» (محمد/۱۳)، «نِساءکَ»، «بَناتِک» (احزاب/۵۹) کل هستی را خدا یک «رب» خرجش کرده است. «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب» (معارج/۴۰) به شخص پیغمبر که میرسد، بیش از ۲۴۰ بار میگوید: «رَبُّکَ» کل مشارق و مغارب یک رب دارد. «بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِب» ولی به شخص پیغمبر بیش از ۲۴۰ بار میگوید: «رَبُّکَ». من پروردگار تو هستم.
تنها پیغمبری است که میگوید: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً» (فتح/۱)
🔺اما امروز در این جلسه میخواهیم چه بگوییم. موضوع بحث این است. وظیفهی ما در برابر پیغمبر.
✅ادامه دارد👇
۲- ایمان به پیامبر و تسلیم بودن در برابر دستوراتش
اول ایمان، هرچه پیغمبرفرمود باید اطاعت کنیم. گاهی وقتها میپرسند که این حکم دینی را کجای قرآن نوشته است.
اصلاً در قرآن ننوشته باشد. وقتی خدا در قرآن گفته، «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ»، «ما» آنچه، «آتاکُمُ» برای شما آورده است. «ما آتاکُمُ الرَّسُولُ»، هرچه رسول برای شما آورده، «فَخُذُوهُ» بگیرید. چانه هم نزنید. «وَ ما نَهاکُمْ» هرچه را پیغمبر نهی کرده، «وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/۷) هرچه گفته انجام ندهید، انجام ندهید. هرچه گفته انجام بدهید، انجام بدهید. خلاص! و لذا خیلی چیزها در قرآن نیست ولی در سخن پیامبر هست.
آمد گفت: اسم علی کجای قرآن است؟ به او گفتم: اسم ابوبکر کجای قرآن است؟ بنا نیست اسم باشد. میگوید: رهبر شما همان است که در رکوع انگشتر داد. برو ببین چه کسی داد! اگر رهبر معظم گفت: به فلانی رأی بدهید. این خیلی جالب نیست. باید بگوید: به کسی رأی بدهید که چنین است، چنین است، چنین است. خودت برو پیدا کن. معیار بدهیم خود مردم بروند انتخاب کنند. «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ» (مائده/۵۵)، «اِنَّما» یعنی فط، فقط ولی شما آن کسی است که در رکوع انگشتر داد. بروید ببینید چه کسی داد. لازم نیست اسم باشد.
کجای قرآن نوشته نماز صبح دو رکعت است؟ کجای قرآن نوشته طواف هفت مرتبه؟ قرآن یک کلیاتی را گفته است. دهها هزار حدیث ذیل آیات است. به پزشک مراجعه کنید. اما دیگر پزشک چه کسی باشد؟ پزشک چه نسخهای بدهد؟ چطور با این نسخه برخورد کنیم؟ آنها را دیگر… وظیفهی ما ایمان به پیامبر است.
بعد هم میگوید اگر ایمان هست، باید تسلیم باشد. آخر گاهی وقتها آدم ایمان دارد ولی تسلیم نیست. میگوید: خیلی خوب، باشد. دیگر حالا چاره چیست؟
نه، «وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیماً» (نساء/۶۵) یعنی ایمان عاشقانه، آگاهانه، متواضعانه، و الا دو نفر سر کشاورزی دعوا کردند، گفتند: نزد پیغمبر برویم.
رفتند گفتند: ما دو تا دعوایمان شده، حق با چه کسی است؟ پیغمبر حرفها را گوش داد و فرمود: حق با ایشان است. طرف دیگر گفت: بله، باید بگویی حق با ایشان است.
فامیل تو است! پیغمبر خیلی ناراحت شد. گفت: یعنی من پارتی بازی کردم. فامیل بازی کردم. آیه نازل شد، «فَلا وَ رَبِّک»، «فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُون» (نساء/۶۵) این آیهی قرآن است.
«فَلا وَ رَبِّکَ» به خدا قسم، به پروردگار قسم، «لا یُؤْمِنُون» اینها ایمان ندارند، «لا یُؤْمِنُون» ایمان ندارند کسانی که «یُحَکِّمُوک» تو را حکم و داور قرار میدهند، اما آنوقتی که تو میگویی: حق با کیه، نق میزنند.
نباید نق بزنیم. «یُسَلِّمُوا» هم کافی نیست. «وَ یُسَلِّمُوا تَسْلیما» یعنی با علاقه. نه زورکی! وگرنه قرآن میگوید: بعضیها زوردکی نماز میخوانند. در حال کسالت، «وَ هُمْ کُسالى» (توبه/۵۴) زکات میهند، «وَ هُمْ کارِهُونَ» (توبه/۵۴) نماز با کسالت، زکات با کراهت، مهم نیست. تسلیم باشیم، خدا گفته چشم! ایمان به خدا و رسول.
آنهایی که به حرف پیغمبر گوش نمیدهند، ایمان به پیغمبر ندارند، قوانین پیغمبر را عمل نمیکنند، قانون چه کسی را عمل میکنند؟
ما کشوری در اروپا داریم که ۱۱۹ بار تا حالا قانون اساسیاش عوض شده است. خود آمریکا تا به حال ۲۵ بار قانون اساسیاش عوض شده است. ما خودمان میبینیم مثلاً صبح میگویند: اینجا یک طرفه است. عصر میگویند: نه دو طرفه است. خودمان میبینیم گاهی یک جایی را خراب میکنند، دومرتبه میسازند. دومرتبه… خود مجلس دیدید، بهارستان اول خانه برای نمایندهها ساختند، چند سال شده و نشده دوباره خراب کردند. انسان، انسان است دیگر. هرکس میخواهد باشد. آخر ما دستمان را در دست انسانی میگذاریم که او هم مثل ما پشیمان میشود. دستمان را در دست خدا بگذاریم که دست پیغمبر معصوم است. اصلاً گذاردن دست بشر، در دست غیر معصوم جنایت بر بشر است.
۳- بهرهمندی از هدایت معصومان، حق طبیعی انسان
🔺ببینید، همهی هستی برای بشر است. ابر و باد و مه و خورشید و فلک… «خَلَقَ لَکُم» (بقره/۲۹)، «سَخَّرَ لَکُم» (ابراهیم/۳۲) هستی برای بشر… خوب حالا، بشر میخواهیم چه کنیم؟ بشر برای رشد، خوب برای رشد چه کنیم؟ میگوید: دستت را در دست فاسق بگذار.
این رشدت میدهد. این جنایت نیست؟ کل هستی برای ما آفریده شده است. آنوقت بشر که بنا است «لِیَعْبُدُون» (ذاریات/۵۶) رشد کند، رشد معنوی، انتخابی آزادانه، بگوییم: تو رهبرت یک آدم فاسق باشد.
دست بشر در دست غیر معصوم ظلم به بشریت است. ظلم به خورشید است. چون میگوید: «سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْس» (ابراهیم/۳۳) خورشید برای من است. خوب برای اینکه دستم در دست فاسق باشد؟ «وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعا» (جاثیه/۱۳) همهی موجودات زمین برای تو است. آنوقت دست من در دست فاسق باشد؟ «سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» (ابراهیم/۳۳)، «سَخَّرَ لَکُمُ الْفُلْک» (ابراهیم/۳۲)، «سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْس»، «سَخَّرَ لَکُمُ القمر» همه را میگوید. ابر و باد و مه و خورشید، برای تو است ولی رهبر تو یک آدم جنایتکار باشد، فاسق باشد. این ظلم به بشریت نیست؟
. آزمایشگاه، زمین ورزش، دبیر، استاد، گزینش، انتخاب، تقدیر، اضافهکار، آموزش ضمن خدمت، همه اینها را درست کنیم برای اینکه یک بچه درس بخواند، آنوقت یک خل را سر کلاس بفرستیم. این ظلم به بودجه آموزش و پرورش نیست. همه بودجه را خرج کنیم که این بچه درس بخواند، ولی سر کلاس یک معلم خلی باشد. اگر دست ما در دست غیر معصوم باشد، ظلم به بشریت است.
وظیفه دوم، یاری پیامبر است «یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» (حشر/۸) پیغمبر را باید یاری کرد. ایمان خالی فایده ندارد. ما در قرآن سه تا ایمان داریم. «آمَنُوا بِه» (اعراف/۱۵۷)، «آمنوا له»، «آمَنُوا مَعَهُ» (بقره/۲۱۴). «به» یعنی به پیغمبر، «له» یعنی به نفع پیغمبر، «معه» یعنی فدای پیغمبر، «آمنوا به»، «آمنوا له»، «وَ الَّذینَ مَعَه» (اعراف/۶۴)، «معه» یعنی فقط، وگرنه هم ما به کوه هیمالیا ایمان داریم. همه ما میدانیم… مسافت ما با خورشید چقدر است؟ خوب بعدش چی؟ بله پیغمبر را یاری کنید. «یَنْصُرُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»
۴- دفاع از پیامبر در برابر گفتار و رفتار دشمنان
دفاع کنید. «تُعَزِّرُوهُ» (فتح/۹)، از پیغمبر دفاع کنیم. خدا از پیغمبر دفاع میکند. به پیغمبر مجنون گفتند. خدا گفت: «وَ ما صاحِبُکُمْ بِمَجْنُونٍ» (تکویر/۲۲) تا به پیغمبر گفتند: مجنون، خدا گفت: صاحب شما مجنون نیست. به پیغمبر گفتند: ابتر! خدا فرمود: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/۳) خودش ابتر است. «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا» (حج/۳۸) خدا دفاع میکند. ما اگر ایمان داریم باید دفاع کنیم.
اگر کسی به پیغمبر جسارت کرد، لازم نیست از مرجع تقلید اجازه بگیرید. میشود همانجا او را کشت. این مهم است. اینطور نیست که آزادی نیست. معنای آزادی این نیست که شما به پیامبر جسارت کنی. قرآن به ما گفته: به بت پرستها جسارت نکنید. «لا تَسُبُّوا» (انعام/۱۰۸) به بت پرستها فحش ندهید. استدلال کن.
در یکی از جبههها، یکی از یاران امیرالمؤمنین یک فحش به دشمن داد. حضرت فرمود: چرا فحش دادی؟ گفت: آقا اینها مخالف شما هستند. گفت: خوب مخالف باشند. چرا فحش؟ «إِنِّی أَکْرَهُ لَکُمْ أَنْ تَکُونُواسَبَّابِین» (شرحنهجالبلاغه/ج۱۱/ص۲۱) من ناراحت هستم که شما فحش میدهید. ما منطق داریم. آدمی که منطق دارد چرا فحش میدهید؟ معنای آزادی این نیست که کسی با لباس شنا سر کلاس فیزیک بنشیند. بگوید: آزادی است. خوب آزادی معنا دارد.
یک کفتر پرانی بود می رفت پشت بام سراغ کفترهایش، صاحبخانههای همسایه گفتند: آقا «یَا اللَّهُ» بگو. گفت: لازم نیست یا الله بگویم. خانهی خودمان است، پشت بام خانهی خودمان است، کفترهای خانهی خودمان است.گفت: خیلی خوب. آن همسایه هم یک طبل و یک چوب برداشت و پشت بام خانهی خودش رفت. هروقت کفترها جمع میشدند میزد این کفترها را، گفت: آقا چرا نمیگذاری کفترها بنشینند؟ گفت: خانهی خودم است،طبل خودم است و چماق خودم!
سالهای قبل بود، زمان جنگ بود، مکه بودیم. صدام پیشنهاد کرده بود صلح کنیم. این عربها هم در مدینه هی میگفتند: مقصر امام است. صدام که میگوید: بیا صلح کنیم. چرا امام قبول نمیکند صلح شود؟ این ایرانیها نمیدانستند به این عرب چه بگویند. ما آمدیم رد شویم، گفتند: حاج آقا بیا ببین این چه میگوید؟ گفتم: چه میگویی؟ گفت: صدام میگوید: بیا صلح کنیم. چرا امام قبول نمی کند؟ خوب صلح کنید. من به یکی از این ایرانیها گفتم: یک طاقه از این پارچهها را بردار و بیرون برو. فرار نکنی که بگویند: دزد هستی. همینطور بردار و بیرون برو. این هم یک طاقه پارچه را برداشت و بیرون رفت. گفت: کجا بردی؟ گفتم: بیا صلح کنیم. گفت: اِ… صلح کنیم، صلح صلح! گفت: پارچه… گفتم: ما هم همین را میگوییم. زمینهایی را که گرفته پس بدهد، بعد صلح کنیم. تو میگویی: طاقهی پارچه را برگردانیم…
حالا گاهی وقتها باید مقابله به مثل کرد. دو نفر گفتند: بیایید دروغ بگوییم. منتها دروغ شاخدار! بزرگ ترین دروغ را بگوییم. فکر کنید. هرکدام یک مدتی فکر کردند و آمدند، برای اینکه بزرگترین دروغ تاریخ را بگویند. یک نفر گفت: بابای من یک طویله دارد، اسب که از این طرف طویله میخواهد آن طرف طویله برود، چند بار حامله میشد و میزایید و آخرش هم به آخر طویله نمیرسید. گفت: یعنی اینقدر طویلهی پدر تو دراز بود؟ گفت: حالا تو بگو. گفت: حالا دروغ من. بابای من هم یک چوب بلندی داشت، هروقت ابر میشد، با چوبش ابرها را جابجا میکرد. گفت: خوب وقتی ابر نبود، این چوب را کجا میگذاشت؟ گفت: میگذاشت در طویلهی پدر تو!
۵- غیرت دینی در برابر بیحرمتیهای دشمنان
گاهی وقتها باید مقابله به مثل کرد. یاری کنیم پیغمبر را. همین حماسهها یاری است. ما باید حساس باشیم، غیرت دینی داشته باشیم.
شاه گفت: اسم امام را نبرید. ما گفتیم: حالا که شاه گفت اسم امام را نبرید، ما اسم امام را میبردیم، سه صلوات میفرستیم. برای پیغمبر یکی میفرستادیم، چون شاه روی پیغمبر حساس نبود، روی امام حساس بود. گفتیم: حالا به کوری چشم تو برای امام سه تا صلوات میفرستیم.
معاویه بخشنامه کرد، اسم علی روی بچههایتان نگذارید. امام حسین فرمود: همه بچههایم را علی میگذارم. علی اکبر، علی اوسط…
وقتی آمریکا یا اسرائیل یا هر جنایتکار دیگر میخواهد به پیغمبر ما جسارت کند، ما باید مثلاً امسال سال ۹۱، حالا من پیشنهاد میکنم. سال ۹۱، ۹۲، هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد. (صلوات حضار)
نیم میلیون محمد داشته باشیم. چون آنها، گاهی وقتها میخواستند حضرت علی را مسخره کنند، یک مناطقی مثلاً میگفتند: علی وَرجه! که علی را… عَلی یُک، کوچهی علی چَم… چه؟ علی چَم… علی چَم، علی وَرجه، اینها را خوب روی نقشه بود. در مقابل اینها روستاییان ایران سعی میکردند، اسم هم جا را علی آباد بگذارند. ما مثلاً در لغت نامه دهخدا سه هزار تا علی آباد داریم. وقتی او میگوید: علی ورجه، ما باید بگوییم: علی آباد. وقتی او برای پیغمبر کاریکاتور میکشد، هر زنی پسر زایید، این هم ذخیرهی قیامت، حالا نگو برادرم محمد است، پسر برادرم محمد است. هرچه باشد. در همه خانهها باشد.
یکی از کارهایی که سابقه هم دارد.من این را قبلاً در تلویزیون گفتم. امام سجاد پسری به نام زید داشت. او را کشتند. زید هم پسری به نام یحیی داشت،او را هم کشتند. زنهای خراسان گفتند: به کوری چشم بنی امیه که امام حسین که شهید شد، امام سجاد شهید، امام زید شهید، یحیی شهید، امسال در استان خراسان، هر زنی پسر زایید اسمش را یحیی میگذاریم. سال ۹۱ هر زنی پسر زایید اسمش را محمد بگذارد. (صلوات حضار)
در قرآن هروقت به پیغمبر، حالا هروقت میترسم یک وقت خلاف باشد. بسیاری از وقتهایی که یک نیشی به پیغمبر میزدند، فوری خدا از پیغمبر دفاع میکند. «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّه» (توبه/۴۰) شما حمایتش نمیکنید، خدا او را حمایت میکند.
۶- لزوم احترام به پیامبر و نام مبارکش
احترام پیامبر، «تُوَقِّرُوه» (فتح/۹) احترام بگذارید.
نمیشود دست بیوضو را روی اسم پیغمبر گذاشت. کسانی که پیشانی بند دارند، یا زنجیری گردن کردند، اگر اسم الله، علی، اسم یکی از چهارده معصوم باشد، بدنشان با وضو نباشد، دائماً در حال گناه هستند.
یک مسألهی فقهی، زنجیر الله است. میگوییم آقا تو که وضو نداری، دائماً با وضو نیستی. خوب این الله به بدن تو میچسبد، تو به اسم الله داری ضد الله راه میروی. یا در پلاستیک بگذار، یا در نایلون بگذار، یا روی زیر پیراهنی بگذار که به بدنتان نچسبد.
احترام کردن، خدا به پیغمبرش احترام میگذارد. «یا أَیُّهَا النَّبِی»، «یا أَیُّهَا الرَّسُول» (مائده/۴۱). اصلاً دو جای قرآن میگوید: فقط به خاطر گل روی تو این کار را کردم.
قبله را عوض کردم، «فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَهً تَرْضاها» (بقره/۱۴۴) قبله را عوض کردم که تو راضی باشی.
«وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى» (ضحی/۵) مقامی به تو میدهم، شفاعت کنی که تو راضی باشی.
👌یکی هم بیعت کردن. حالا وقتی پیغمبر نیست، با جانشین پیغمبر بیعت میکنیم. قرآن یک آیه دارد میگوید: «إِنَّ الَّذینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ» (فتح/۱۰) کسانی که با پیغمبر بیعت میکنند، با خدا بیعت میکنند. «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه» (نساء/۸۰) اطاعت از رسول، اطاعت از خداست.
حضرت مهدی(ع) به ما پیغام داد، به شیعه پیغام داد. فرمود: زمانی که دست شما به امام نمیرسد، امام زمان(ع) غایب است. مجتهد عادل بی هوس، مجتهد جامعالشرایط، جامع الشرایط یعنی چه؟ یکی از شرایط عدالت، یکی هم نداشتن هوس، فقیه عادل بیهوس.
👌وظیفه بعدی
الگو پذیری، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» (احزاب/۲۱) دوبار کلمهی اسوه در قرآن آمده است. یکی راجع به ابراهیم، یکی راجع به… منتها ابراهیم مقید است. ابراهیم و اینهایی که با ابراهیم هستند اسوه هستند، در چه؟ در اینکه در مقابل مشرکین قد علم کردند.
اسوه بودن، الگو بودن ابراهیم در قاطعیت، در مقابل شرک است. با شرک کوتاه نمیآییم. محکم ایستادند در مقابل شرک و مشرک. ولی پیغمبر، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» هردو اسوه هستند، ابراهیم اسوه هست، پیغمبر هم اسوه هست.
منتها خصوصیات دارد.
یکی کلمهی «لَ» دارد، «و لَقَد» این «لَ» یعنی حتماً. این تأکید در اسوه بودن ابراهیم نیست. باز کلمهی «قَد»، «قَد» یعنی به تحقیق، یعنی حتماً، «و لَقَد» لام یعنی حتماً، «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه» اسوه بودنش زمان بردار هم نیست. در یک موضوع خاص هم اسوه نیست. در همه چیز اسوه است. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَه»
👌وظیفه بعدی، رجوع به پیغمبر، قرآن یک آیه دارد میگوید: هر وقت اختلاف دارید، «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول» (نساء/۵۹) اگر اختلاف دارید که حق با چه کسی است، ببینید رسول چه میگوید؟
هرچه رسول گفت. داور باید او باشد. ما بعد از پیغمبر سراغ چه کسی برویم. ببینیم رسول چه گفته است؟ در غدیر خم رسول اکرم، چه کسی را معرفی کرده؟
«فَإِنْ تَنازَعْتُمْ» اگر نزاع دارید، در اینکه بعد از پیغمبر چه کسی است، چه باید بکنیم، ببینید پیغمبر چه گفته است؟ آیه قرآن است. «فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُول».
از سخنرانی آقای قرائتی
https://www.menbarha.ir/content/1102
منبرک فاطمی
🔺وظایف ما در برابر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم) بسم الله الرحمن الرحیم ✍️انبیاء یک ص
🔺وظایف ما در برابر پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله وسلّم)👆
https://eitaa.com/fatemi222/6778
🌸🍃﷽🌸🍃
✋(به بهانه ، روز ولادت پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله)
🔺وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ [ نور ۲۲]
باید عفو کنند و چشم بپوشند آیا دوست نمىدارید خداوند شما را ببخشد؟!
انسان باید دیگران را ببخشد.
مگر ما ادعای پیروی از پیامبر مکرم اسلام را نداریم ؛ مگر پیامبر را اذیت نمی کردند؛ مگر به پیامبر نگفتند:
تو مجنونی : وَ قالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ [الدخان : ۱۴]
تو ساحری دروغگویی : هذا ساحِرٌ کَذَّابٌ [ص : ۴ ]
تو شاعرِ مجنونی: لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ [الصافات : ۳۶]
تو پیامبر نیستی : لَسْتَ مُرْسَلاً [الرعد : ۴۳]
تو پیامبر نیستی چون غذا می خوری: ما لِهذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّعامَ [الفرقان : ۷ ]
تو پیامبر نیستی چون در بازار راه میروی: وَ یَمْشی فِی الْأَسْواقِ [الفرقان : ۷]
گروهی این قرآن را به تو املا کرده اند: اکْتَتَبَها فَهِیَ تُمْلى عَلَیْهِ [الفرقان : ۵]
تیمی به تو در این قرآن کمک می کنند : أَعانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ [الفرقان : ۴]
و . . .
👇👇
با اینهمه توهین و اذیت های مختلف، فتح مکه صورت گرفت؛ حال تمام اینها اسیر پیامبرند.
یکی از مسلمانان بالای کوه می رود و می گوید : الیوم یوم الملحمه «امروز روز انتقام است»
پیامبر او را توبیخ می کند و می فرماید: الیوم یوم المرحمه « امروز روز رحمت است »
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
🌸🍃﷽🌸🍃
✋نمونه هایى ازفضایل و سیره فردى رسول خدا(ص)
🔺احترام بزرگان
جریربن عبدالله گوید: چون رسول خدا مبعوث گردید، من به حضورش آمدم تا با او بیعت کنم، فرمود: یا جریر به چه منظورى پیش من آمده اى، گفتم: یا رسول الله (ص) آمده ام تا بر دست تو مسلمان شوم، حضرت عباى خود را براى نشستن من به زمین پهن کرد. بعد به یاران خود فرمود: چون کسى که در میان قوم خویش محترم است پیش شما آید احترامش کنید: «اذا اتا کم کریم قوم فاکرموه»
🔺نهى از بدگویى
ابن مسعود گوید: رسول خدا (ص) فرمود: کسى در پیش من از اصحابم بدگوئى نکند، مى خواهم وقتى که پیش شما مى آیم قلبم نسبت بشما آرام و بى دغدغه باشد: «قال رسول الله (ص): لا یبلغنى احد منکم عن اصحابى شیئا فانى احب ان اخرج الیکم و انا سلیم الصدر»
🔺صبر و مقاومت
آنگاه که پسرش ابراهیم در حال جان دادن بود چنین فرمود: اگر فرزند در گذشته، براى پدر اجرى نداشت و اگر این نبود که زندگان به مردگان ملحق خواهند شد، در این صورت بر تو محزون مى شدیم اى ابراهیم، بعد به گریه افتاد و فرمود: چشم اشک مى ریزد، قلب مى سوزد ولى جز آنچه خدا راضى باشد سخنى نمىگ وئیم و اى ابراهیم ما در فراق تو محزونیم : «و قال لابنه ابراهیم و هو یجود بنفسه: لولا ان الماضى فرط الباقى و ان الاخر لاحق بالاول لحزّنا علیک یا ابراهیم ثم دمعت عینه و قال: تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول الا ما یرضى الرب و انّا بک یا ابراهیم لمحزونون: ».
🔺تواضع
روزى خواهر رضاعیش محضر وى آمد، حضرت چون او را دید شاد شد، عباى خویش را پهن کرد و او را در آن نشانید، با او سخن م گفت و بر رویش مى خندید، بعد برخاست و رفت، آنگاه برادر آن زن آمد حضرت با او مثل خواهرش رفتار نکرد، گفتند: یا رسول الله با خواهرش رفتارى کردى که با برادرش نکردى با آنکه او مرد است؟!
فرمود: آن خواهر بر پدرش از این برادر نیکوکارتر بود.
🔺پناه بردن به خدا
روزى به مردى از بنى فهد گذر کرد که بنده اش را مى زد بنده در زیر شکنجه م ىگفت: اعوذ بالله، مولایش از او دست بر نمى داشت چون حضرت را دید گفت: «اعوذ بمحمد» (ص) به محمد (ص) پنام مى برم، مولایش از زدن او دست کشید.
حضرت فرمود: به خدا پناه مى برد دست بر نمى دارى ولى به محمد (ص) پناه مى برد دست بر مى دارى؟!! خدا از محمد (ص) سزاوارتر است که پناه آورنده اش را پناه دهد، مرد گفت: براى خدا او را آزاد کردم: «هو حر لوجه الله»فرمود: به خدائى که مرا بحق مبعوث فرموده، اگر چنین نمى کردى، چهره ات با حرارت آتش جهنم مواجهه مى شد. «والذى بعثنى بالحق نبیا لو لم تفعل لواقع و جهُک حرّالنار»
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
منبرک فاطمی
🌸🍃﷽🌸🍃 ✋نمونه هایى ازفضایل و سیره فردى رسول خدا(ص) 🔺احترام بزرگان جریربن عبدالله گوید: چون رسول خ
نمونهای از فضایل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم
بزرگترین کار پیغمبر چه بود؟.pdf
277.5K
🌀 بزرگترین کار پیغمبر چه بود⁉️
🔰 مناسبت: #ولادت_رسول_الله (ص)
🔻هرچقدر آدم ها روح بزرگتری داشته باشند، خدا کارهای بزرگتری را به روی دوش آدم می گذارد. آدم های کوچک، ساخته شده اند برای کارهای کوچک. آدم های بزرگ، ساخته شده اند برای کارهای بزرگ؛ حالا پیغمبر که اشرف مخلوقات عالم هست، پیغمبری که اگرچه خاتم انبیاء است اما سرآمد همۀ انبیاء و تاج سر بشریت است برای چه کاری ساخته شده است؟
🔻اگرچه اصلاح عقیده و اخلاق کار بزرگی بود که پیغمبر انجام دادند اما بزرگترین کار پیغمبر این بود که دین را به عنوان تنها عامل آبادانی پایدار و همه جانبه دنیا معرفی کردند. بزرگترین کار پیغمبر آبادانی دنیا به وسیله دین است.
#منبرک_فاطمی
@fatemi222
منبر میلاد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🌺 عظمت و اخلاص وجود مقدس رسول الله(ص)
سخنران:
حجت الاسلام و المسلمین میرباقری
✍ ایشان در این جلسه با ارائه توضیحاتی راجع به حدیث قرب نوافل فرمودند که وجود مقدس رسول الله(ص) که ظرف مشیت خدا و واسطه کائنات هستند، به مقام محبت خدا رسیده اند و مصداق کامل این حدیث هستند.
👌 سپس با اشاره به دو روایت از فضیلت و مقام فوق العاده پیامبر فرمودند که خدای متعال از سر رحمت خودش چنین پیامبری را فرستاد و دو چیز با ارزش از خزانه غیب خودش همراه او کرد یکی قرآن و دیگری امیرالمؤمنین و ائمه(ع).
👈ایشان افزودند که ولایت امیرالمؤمنین بر همه ولایتها غالب می شود و بساط ابلیس و اصحاب سقیفه و شیطنت کفر در جهان امروز در حال غروب کردن است و حقیقت پیامبر در وجود مقدس امام زمان ارواحنا فداه تجلی خواهد کرد و ایشان نور پیامبر را در عالم ساطع می کنند.
✋عظمت و اخلاص وجود مقدس رسول الله(ص)، عبد مطلق خدای متعال
🔺در حدیث نورانی عنوان خدای متعال فرموده است: «فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»(1) این حدیث قرب نوافل را فریقین، سنی و شیعه نقل کرده اند که بنده در اثر واجبات به خدای متعال نزدیک می شود. اگر همه قرب فرائض را به دست آورد، آنگاه نوبت به نوافل می رسد. اگر با نوافل و مستحبات هم به خدای متعال نزدیک شد، کار به جایی می رسد که من او را دوست می دارم و محبوب من می شود و اگر خدای متعال بنده ای را دوست داشت و محبت الهی در وجود او جاری شد، دیگر از خودش خالی می شود و همه وجودش تحت اراده و مشیت خدای متعال قرار می گیرد. این گوش، دیگر گوش او نیست؛ زبان، دیگر زبان او نیست؛ البته این معنایش این نیست که خدای متعال در بنده حلول می کند اینطور نیست، ولی عبد در مقامی قرار می گیرد که تحت ولایت است، همه کارهایش کارهای خدایی است.
«فاذا احبنی احببت» وقتی او به مقام محبت من رسید من هم او را دوست می دارم و چشم و زبان و گوش و دست او می شوم. اگر یک نفر این مقام را به دست آورده باشد وجود مقدس رسول الله(ص) است که عبد مطلق خداست.
🔺هیچ فریضه و هیچ نافله ای نیست که از این وجود مقدس فوت شده باشد.
👌در روایت عالمی یهودی از امیرالمومنین(ع) اینطور سوال کرد که برخی از پیامبران بنی اسرائیل در یک مقامی بودند که خداوند درباره آنها می فرماید: «وَ سَخَّرْنَا مَعَ دَاوُدَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ معه»(انبیاء/79) ما کوه ها را برای حضرت داود مسخر کرده بودیم، بطوریکه همراه #تسبیح حضرت داوود تسبیح می گفتند؛ خدا به پیامبر شما چه داده است؟
حضرت فرمودند قابل مقایسه نیست، پیامبر ما بدون اینکه ترک اولا کرده باشد طوری خدا را عبادت می کرد که خدای متعال می فرمود: «طه مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى»(طه/2) ما قرآن را بر شما نازل نکردیم تا خودتان را اینقدر به زحمت بیندازید.
فرمود پیامبر ده سال شب ها روی پنجه های خودش می ایستاد و عبادت می کرد، وقتی به او گفتند آقا شما که دیگر مامون از عقوبت هستید، زمام و اختیار بهشت و جهنم در دست شماست، فرمود: «أَ فَلَا أَکُونُ عَبْداً شَکُورا»(2) آیا بنده شاکر خدا نباشم؟ این وجود مقدس اینطور عبادت می کردند و طبیعی است که به مقامی برسد که همه کائنات با او تسبیح بگویند: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِی الْأَرْضِ»(جمعه/1)
یعنی اگر همه کائنات تسبیح می گویند، با تسیبح نبی اکرم(ص) است، او معلم کل است، معلم انبیا است. طبق روایت اگر عالم ملائکه تسبیح را از پیامبر یاد گرفته اند، دیگر حساب جماد و نبات پاک است.
همه عالم به تبع او تسبیح می گویند: «بنا عبد الله بنا عرف الله» اگر خدای متعال شناخته شده به واسطه اوست، اگر خدای متعال بندگی می شود با فیض بندگی این وجود مقدس است. بنده اگر محبوب خدا شد خدای متعال در همه قوای او حضور پیدا می کند و دیگر این قوا از او نیست: «کنت سمع الذی یسمع به ...».
لذادر قرآن اینطور تعبیر می شود: « وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی»(انفال/17) آن موقعی که شما دشمن را طرد می کردید و در جنگ سنگ ریزه ها را به طرف دشمن پرتاب می کردید، شما این کار را انجام نمی دادید، بلکه خدا انجام می داد: «و لکن الله رمی».
پیامبر(ص) در چنین مقامی است، همه کارهای ریز و درشت این وجود مقدس از این مقوله است: خوابیدن، غذا خوردن، خوابیدن، معاشرت و ... و دیگر تحت اراده خود نیستند. این است که نکته مشیت الهی است و همه مشیت الهی که در روایات هست که هفت چیز در مسیر خلقت موجودات است مشیت، قدر، قضا و علم و .... اول همه مشیت است.
ادامه👇👇
این وجود مقدس ظرف مشیت خداست و به همین جهت وقتی همه عالم خلق می شود از مسیر این وجود مقدس خلق می شود، محل مشیت خدای متعال است که سرآغاز خلقت همه کائنات، اولین مرحله خلقت هر موجودی، مشیتش است.اراده و مشیت الهی تعلق می گیرد. لذا واسطه همه کائنات است.
🔻 ادامه👇
💠 روایتی در فضیلت پیامبر(ص)، محل مشیت الهی
🔺به یک روایت از امیرالمومنین(ع) در فضیلت پیامبر(ص) فقط اشاره می کنم،
خیلی از این روایات بی مقدمه خواندنی نیست، شرح این روایت را بزرگان بدهند، فقط از باب اینکه فضایی باز بشود.
در بحار نقل شده که امیر المؤمنین فرمودند: «فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى نُورَ نَبِیِّنَا مُحَمَّدٍ ص بَقِیَ أَلْفَ عَامٍ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَاقِفاً یُسَبِّحُهُ وَ یَحْمَدُهُ وَ الْحَقُّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَنْظُرُ إِلَیْهِ وَ یَقُولُ یَا عَبْدِی أَنْتَ الْمُرَادُ وَ الْمُرِیدُ وَ أَنْتَ خِیَرَتِی مِنْ خَلْقِی وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَوْلَاکَ مَا خَلَقْتُ الْأَفْلَاکَ مَنْ أَحَبَّکَ أَحْبَبْتُهُ وَ مَنْ أَبْغَضَکَ أَبْغَضْتُهُ فَتَلَأْلَأَ نُورُهُ وَ ارْتَفَعَ شُعَاعُهُ فَخَلَقَ اللَّهُ مِنْهُ اثْنَیْ عَشَرَ حِجَابا»
یعنی خدای متعال این پیامبر را از نور خودش آفرید (در این زمینه روایات زیاد داریم که این وجود مقدس بدون حجاب از نور الهی آفریده شده است ولی در این حدیث نکات لطیفی است) و این نور رسول الله(ص) هزار سال ایستاده بود که مقصود از این هزار سال زمانهایی که ما تصور می کنیم نیست. و خدا را تسبیح و حمد می کرد، خدا را عبادت می کرد. و خدای متعال در این حال به او نظر می کرد، وقتی عبادت می کرد می فرمود: «انت المراد و المرید» مراد الهی تو هستی، معنی «لولاک لما خلقت الافلاک» نیز همین است. حال چطور می شود پیامبر مراد خدای متعال باشد؟!
«انت المراد و المرید» هم اراده الهی فقط به تو تعلق گرفته و هم اینکه تو سرچشمه اراده خدا است.
یعنی هرچه بعد از این است از مسیر اراده شماست، این همان معنی محل مشیت است.
از همه مخلوقات برگزیده من تو هستی، به عزت و جلال خودم اگر تو نبودی کائنات را نمی آفریدم.
اینها برای تو آفریده شده اند مثل اینکه خدای متعال چشم و گوش و زبان و دست و این میلیاردها موجودات زنده ای که در بدن ما تلاش می کنند را برای ما آفریده و اگر این روح نبود خدای متعال این جسم را خلق نمی کرد.
اگر شما هم نبودید کائنات آفریده نمی شد.
کائنات پیکره ای است برای شما. «من احبک احببته» هر که تو را دوست بدارد من او را دوست می دارم.
این مطلب از بیانات دیگر هم استفاده می شود که حبیب حضرت حق جز نبی اکرم(ص) نیست، او حبیب خداست و مابقی موجودات به اندازه ای که این پیامبر را دوست می دارند خدا آنها را دوست می دارد و محبوب خدا می شوند. «و من ابغضک ابغضته» هر که تو را مبغوض بدارد من او را مبغوض می دارم، این وجود مقدس مدار حب و بغض الهی است.
بعد ادامه میدهد که وقتی خدای متعال حضرت را مورد عنایت خودش قرار داد نور حضرت تجلی کرد و شعاع نور حضرت ارتفاع پیدا کرد.
ادامه دارد 👇👇
🔻 ادامه 👇
خدای متعال از نور وجود مقدس ایشان 12 حجاب آفرید که حجابهایی است که بین حضرت حق و مخلوقات است و تنها کسی که همه این عوالم و حجب را سیر کرده خود این وجود مقدس است.
سپس حجابها را نام می برد: حجاب قدرت، عظمت، عزت، هیبت، جبروت، رحمت، نبوت، کبریا، منزلت و بعد حجاب رفعت، سعادت و شفاعت. بعد فرمود خدای متعال به حضرت دستور داد که به تک تک این عوالم که من خلق کرده ام وارد شو و سیر کن.
حضرت در حجاب اول 12 هزار سال، در حجاب دوم 12 هزار سال و ... توقف کرده اند و در این حجب الهی سیر کردند؛
بعد حضرت فرمودند خدای متعال از نور این پیامبر 20 دریا(بحر) آفرید که در هر بحری علومی بود که جز خدای متعال نمی دانست، علوم الهی در این دریاها و بحار جاری شد و به این پیامبر دستور داد که در این دریاها نازل بشود.
در یک یک اینها حضرت فرود آمدند و بار انداختند و سیری در این بحار علوم داشتند.
البته از فهم ما بیرون است که اینها چه بوده است، این مطالب را امیرالمومنین(ع) می فرمایند، وقتی ایشان بحث می کنند همیشه اینطور است. مثل ما مثل کسی است که یک معماری یک بنای عظیمی را ساخته، زیر و بم این بنا را می داند و ما هم یک آدم های نابینا کنار این بنا ایستاده ایم.
وقتی شروع به حرف زدن می کند آنجا جای شرح دادن این حرف ها نیست، آنجا فقط باید القاء سمع کنیم و ببینیم جه می گوید بعد کم کم دستت را می گیرند. اگر خوب گوش دادی می برند این در و دیوار را لمس می کنی و کم کم یک چراغی را روشن می کنند که انسان ساختمان و بنا را می بیند.
ما هم نسبت به صحبتهای امیرالمومنین(ع) اینطور هستیم، خیلی نمی شود حرف حضرت را شرح داد، باید خوب القاء سمع کرد. حضرت می بیند و حرف می زند باید القاء سمع کرد بعد کم کم انسان را می برند فضاها را لمس می کند، بعد کم کم چشم انسان باز می شود و آن حقایقی که بیان فرموده اند را می بیند.
ادامه دارد 👇👇
🔻ادامه 👇
👈در این روایت هم اینگونه است. ما نمی فهمیم حضرت از چه سخن گفته اند، خلاصه حضرت وارد این بحار شدند از این دریاها بیرون آمدند سپس خدای متعال او را مورد خطاب قرار داد:
«فَلَمَّا خَرَجَ مِنْ آخِرِ الْأَبْحُرِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى یَا حَبِیبِی وَ یَا سَیِّدَ رُسُلِی وَ یَا أَوَّلَ مَخْلُوقَاتِی وَ یَا آخِرَ رُسُلِی أَنْتَ الشَّفِیعُ یَوْمَ الْمَحْشَرِ فَخَرَّ النُّورُ سَاجِداً ثُمَّ قَامَ فَقَطَرَتْ مِنْهُ قَطَرَاتٌ کَانَ عَدَدُهَا مِائَةَ أَلْفٍ وَ أَرْبَعَةً وَ عِشْرِینَ أَلْفَ قَطْرَةٍ فَخَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ کُلِّ قَطْرَةٍ مِنْ نُورِهِ نَبِیّاً مِنَ الْأَنْبِیَاءِ فَلَمَّا تَکَامَلَتِ الْأَنْوَارُ صَارَتْ تَطُوفُ حَوْلَ نُورِ مُحَمَّدٍ ص کَمَا تَطُوفُ الْحُجَّاجُ حَوْلَ بَیْتِ اللَّهِ الْحَرَام»(3)
یعنی ای اول و آخر همه انبیاء، همه عالم روز قیامت به دست تو نجات پیدا می کنند و با دست تو وارد بهشت و وادی توحید می شوند.
همین طور که در دنیا و عوالم دیگر شما معلم توحید بودید، در قیامت هم درهای بهشت و مقامات توحیدی با شما گشوده می شود. این وجود مقدس در مقابل خدای متعال تواضع کرد و سجده تام انجام داد.
وقتی خدای متعال این مقامات را به حضرت عطا کرد که سید رسل من هستی، اول و آخر انبیاء و شفیع انبیا هستی، ایشان سجده تام کردند.
فرق حضرت با ما در این است که وقتی کمترین نعمتی را به ما می دهند مغرور به نعمت و مشغول به نعمت می شویم ولی خداوند کائنات را زیر دست حضرت گذاشتند و او در مقابل خدای متعال سجده کرد. سجده طوری بود که حضرت وقتی از سجده برخاستند قطراتی از وجود مقدس ایشان مترشح شد که این نشاندهنده سنگینی عبادت است.
در روایات آمده که وقتی وحی به حضرت می آمد حضرت عرق سنگینی می کردند، این سجده هم آنقدر با شکوه بود که قطراتی مانند اشک یا عرق از وجود مقدس حضرت جاری شد که 124 هزار قطره از این وجود مقدس مترشح شد.
و از هر قطره از نور این وجود مقدس پیامبری را آفرید؛ نکته لطیف تر این است که وقتی این انوار به کمال خودشان رسیدند همان طور که حجاج حول بیت الله می چرخند، نور 124 هزار پیامبر دور این پیامبر طواف می کردند.
این است معنی آن روایاتی که فرمود: خدای متعال نور انبیا را از جسم ما آفرید و لذا متمایل به ما هستند.
اصولا این کعبه ای که ما مامور هستیم دور آن بچرخیم، جسم است و روح این کعبه چیز دیگری است. در غیر اینصورت دور سنگ چرخیدن معنایی ندارد. همه مقاماتی که هست به احترام حضرت است. امام سجاد(ع) فرمود: «أَنَا ابْنُ مَکَّةَ وَ مِنًى أَنَا ابْنُ مَرْوَةَ وَ الصَّفَا»(4) باطن مکه شعاع نبی اکرم است والا برای چه مردم بروند مکه؟
باطن کعبه نبی اکرم(ص) است در غیر اینصورت چه وجهی داشت مردم مکه بروند و دور کعبه طواف کنند؟! اول و آخر اوست. در روایتی اینطور آمده، عرض کرد چرا کعبه 4 ضلعی است و 4 گوشه دارد؟ حضرت فرمود این شعاعی از بیت المعمور است.
گویا بیت المعمور روح و کعبه جسد است. جسد و روح باید با هم تناسب داشته باشند، مثل اینکه جسم آدم، آدم است و جسم حیوانات، حیوان است و هر حیوانی از جمله خزندگان، چرندگان و درندگان جسمشان متناسب با روحشان است. لذا روح هایی که روح های فاسد می شوند در قیامت جسمشان عوض می شود. فرمود اینها در قیامت در قالب حیوانات می آیند.
ذیل این آیه: «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً»(نبأ/18) در روایت فرمود ده دسته از امت من در محشر می آیند و هر کدام در قیافه یکی از حیوانات هستند.
آنهایی که اهل این گناه هستند در قیافه فلان حیوان ظاهر می شوند چون جسم انسان با روحش تناسب دارد لذا اگر روح فاسد شد، خدای متعال جسم هم عوض می کند، لذا جسمی که انسان در قیامت دارد نعوذ بالله جسم حیوانات است.
ادامه دارد 👇👇