eitaa logo
منبرک فاطمی
6.2هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
891 ویدیو
1.3هزار فایل
✔️ مباحث قرآنی، اخلاقی،داستان ✔️اهلبیت ومناسبتهامذهبی ✔️احکام کاربردی،پاسخگو ✔️امرمعروف و نهی منکر ✔️مرثیه و مداحی ✔️عفاف وحجاب ✔️جهادتبیین ✔️فرزندآوری ✔️مهدویت ✔️شهدا ✔️نماز @a_f_133 🔺فهرست + تبلیغات شما و... https://eitaa.com/fatemi222/6618
مشاهده در ایتا
دانلود
صدای ناله مولا بلند شد: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» به خدای کعبه رستگار شدم...دیگه علی راحت شد خدااا. .. صدای منادی بین زمین آسمان بلند شد «تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَى» تا صدای منادی رو بچه ها شنیدند دوان دوان اومدند به طرف مسجد... نگاه کردند دیدند ای وای... محراب مسجد لاله گونه ... فرق باباش رو شکافته اند... تمام صورت خونیه... روی خاکهای محراب هی صدا میزنه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» همین جا بود صدای حسنین به ناله بلند شد ... 🔸حسن از یک طرف می کرد زاری 🔸حسین از سوی دیگر بی قراری حسنین اومدند کنار بابا ... بابا ديگه رمق در بدن نداره... زیر بغل های بابا رو گرفتند ... با فرقه شکافته آوردند به سمت خونه ... همچین که نزدیکای خونه رسیدند امیرالمومنین صدا زد حسنم ... حسینم ... بابا بچه ها بگذارید با پای خودم وارد خونه بشم.... بابا جان یاعلی شما رمق دربدن ندارید... شاید الان دخترم زینب پشت در ایستاده باشه ... نمیخام منو در این حالت ببینه ... این خون ها رو از رو صورت من پاک کنید ... () عرضه بداریم یا امیرالمومنین طاقت نداشتی دخترت زینب شما رو با صورت خونی ببینه ... کجا بودید آقا خرابه شام... وقتی سر بریده حسنیت رو برا دختر سه ساله اش آوردند ... ای وای ای وای... بمیرم تا نگاهش به سر بابا افتاد صدا زد: وای بابا ... (مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ) بابا بگو ببینم کی سر از تنت جدا کرده...بابا... کی با چوب خیزران به لب و دندانت زده بابا... (مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي) کی منو تو بچگی یتیم کرد... 🔸یتیمی درد بی درمان یتیمی 🔸یتیمی خاری دوران یتیمی بابا نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر تازیانه به من زدند ... بابا... دیگه طاقت ندارم.... ببین تمام بدنم کبود شده... موهای سرم سفید شده... بابا دیگه منم با خودت ببر... یاعلی سه ساله حسینت انقدر کنار بدن بابا ضجه زد یدفعه دیدند دختر یطرف افتاد... سربابا یطرف افتاد... عمه جانش زینب دوان دوان اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... شعر پایان👇 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود
🔸من آن عبد خطا كارم الهي 🔸كه شرم از فعل خود دارم الهي خدایا... ببین بعد یکسال دوباره بنده گنه کارت اومده.. تا دیدم توی ماه رمضان، درهای رحمتت باز شده دوباره با کوله باری از گناه اومدم...خدا 🔸ز بار معصيت پشتم خميده 🔸جهان چون من گنه كاري نديده شرمنده ام خدا... پشتم از بار گناه خم شده... 🔸الهي بنده اي ناچيز هستم 🔸نمك خوردم نمكدان را شکستم بازم توبه ام رو شکستم... یادم میاد سال گذشته شبهای قدر بهت قول دادم دیگه گناه نکنم...😭 اما...بازم بدقولی کردم خدا... دوباره توبه ام رو شکستم... خدایا...غافل شدم...تا تونستم گناه کردم... حرمت شکنی کردم... اما...خدا..ی مهربون...تو بامن چه کردی...اينهمه گناه از من دیدی...به روم نیاوردی... 🔸ز فعل زشت من افشا نكردي 🔸گنه كردم مرا رسوا نكردي آبروم رو نبردی خدا... روسیاهم نکردی خدا... حالا اومدم بگم بازم منو ببخش...خدا 🔸اگر چه يك جهان تقصير دارم 🔸ولي بر لطف تو اميد دارم الهی من لی غیرک... خدایا من که جز تو کسی رو ندارم.. خدایا من که جز در خونت جایی رو بلد نیستم... اگه امشب منو ردم کنی کجا برم...خدا به کی پناه ببرم... اگه مردم بدونن چه گناهایی انجام دادم تنهام میگزارند... حتی دیگه جواب سلامم رو نمیدن... آبروم میره خدای مهربون فقط تو ستار العیوبی... اينهمه گناه از من دیدی به روم نیاوردی... الهی من لی غیرک... خدایا ممنونتم امشبم دعوتم کردی بیام در خونت دوباره صدات بزنم... خدایا میدونم اگه نمیخواستی منو ببخشی تو این مجلس دعوتم نمیکردی...😭 امشب... اومدم بهت قول بدم دیگه گناه نمیکنم... دیگه دل امام زمانم رو نمیشکنم...😭 حالا میگم خدایا... بالحجه الهی العفو...
🔸ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم 🔸در آسمانی نگاهت پر بگیرم آقا هر شیعه ای... آرزو داره شب قدر در کنار شما احیا کنه ... مگه ميشه بدون شما برم در خونه ی خدا ... کجایی ای امید شیعه... 🔸ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق 🔸دست شما را جای قرآن سر بگیرم آقا..شما واسطه بین منو خدایی ... ميشه برا من رو سیاه هم دعا کنید ... بار گناهم سنگین شده... اصلا گناه باعث شده من نتونم شما رو ببینم... 🔸ای کاش در تقدیر من امشب نویسند 🔸پای تو را یک شب به چشم تر بگیرم آقا میدونم داری منو میبینی ... آقا میدونم صدام رو میشنوی ... اما.. میخام بگم... کی ميشه من شما رو ببینم مَتَى تَرَانَا وَ نَرَاكَ 🔸طالب خون خدا متی ترانا و نراک 🔸یابن مصباح الهدی متی ترانا و نراک شب قدر ببین حرف دلت هست یا نه ... 🔸چه شود از گل رویت بدهی یک صدقه 🔸سر راهی به گدا، متی ترانا و نراک حالا صداش بزن متی ترانا و نراک ...
🔸شبهای احیا در فراق تو گذر شد 🔸عمرم تباه است و ز هجر تو سپر شد عمرم داره تموم میشه... یابن الحسن... اما شما نیومدید آقا... 🔸ای روضه خوان و یوسف زهرا کجایی 🔸آقا بیا روزم شب و شب هم سحر شد یک عمری... ادعای نوکری شما رو کردم آقا ... اما آخرم شما رو نبینم و از این دنیا برم... آقا ... من این مصیبت رو کجا ببرم ... من این مصیبت رو به کی بگم... 🔸از اول ماه خدا یاد تو هستم امام زمان... 😭 🔸اما چرا این ناله هایم بی اثر شد مردم بیایید امشب.. از ته دل برا آقامون دعا کنیم... از خدا ... فرج آقا رو بخواهیم... خودشون فرمودند: أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌»«بحارالأنوار ،ج53 ، ص180 ، باب 31 امشب یک جوری آقا رو صدا بزنیم وقتی خود امام زمان صدامون رو میشنوه بگه من غریب نیستم ... شیعیانم به یاد من هستند... یابن الحسن کجایی ای وای ازین جدایی حالا از سوز دل صدا بزن آقا رو... خدا ميدونه یک روز غبطه میخوریم.. میگیم ای کاش بهتر صدا میزدیم آقا رو... چشم به هم بزنیم جوونی تموم ميشه ... این دو روز دنیا تموم میشه... خوش بحال اونهایی که به عشق آقا زنده بودند و با عشق آقا هم از دنیا رفتند ... وقتی چشم از این دنیا ببندیم تازه میفهمیم هر چی بود... در خانه این خانواده بود... حالا دستها رو بلند کن صداش بزن... یابن الحسن شاه بیت برای ورود به روضه👇 🔸آقا اجازه شب، شب قدر است و روضه 🔸از کوفه تا کرب و بلا خاکم به سر شد آقای من...امام زمان... 🔸مولای دین رفت و جسارت ها شروع شد 🔸در سینه هاشان بغض مولا پر ثمر شد
،بمُوسَى بْنِ جَعْفَر.......،ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُوسى.....،خوش بحال اونهایی كه الان حرم هستند،ده مرتبه خدایا قسمت میدهم به جوانترین امام شیعه،دست جوونهامون رو بگیر،خدایا عاقبت جوونهامون ختم به خیر بگردان،خدایا مزه ی انس با مجالس ابی عبدالله علیه السلام،با خوت رو بهشون بچشان، ده مرتبه الهی: بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.....،ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد....... ، ده مرتبه الهی: بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ.......،به احترام آقا رو پات بلند شو بگو مولا، آنقدر در میزنم این خانه را،تا ببینم روی صاحب خانه را،امشب شب قدره،دیگه چیزی نمانده به آخر ماه رمضان،من میترسم ما مثال اون حدیث پیغمبر اكرم،كه فرمود: شقی و بیچاره به كسی می گویند،كه ماه رمضون بیاد و خدا اون رو نبخشه،باید دست به دامن آقامون بشیم،بگیم آقا ما هیچ گلی به سرمون نزدیم،از اول ماه رمضون اصلاً عوض نشدم،نه چیزی بهم اضافه شده،نه چیزی كم شده،مولاجان امشب می خوام دست به دامن شما بشم،شما واسطه ی مابشین،فقط باید یه قسمی بدهم آقا عنایت كنه،تو رو خدا سادات،غیرتی ها،حساس ها ببخشن،آقا به جان مادرت،آن مادر غم پرورت،مارا نرانی از درت، الهی: بالْحُجَّةِ...... همین جور كه ایستادی یه دستت قرآن،كتاب خدا،یه دستت هم اشك برا ابی عبدالله باشه،بگو خدایا ببین دستم خالیه،امشب دو تا واسطه برات آوردم، همون دو امانتی كه پیغمبر به من سپرد،امشب هم می خوام خدارو به قرآنش قسم بدهیم،هم به چیزی كه خیلی برا خدا عزیزه،نه من نه تو ،نه قوی ترین محاسبه گران،عالم نمی تونن روش قیمت بذارن،الا خدا،می دونی چیه،اونم اشك برا حسینه،اشكت رو بریز كف دستت،هر حاجتی داری،منم التماس دعا دارم،بفاطمة و ابیها و بعلها و بنیها ،بامام زماننا و بدماء شهداءنا،بدم المظلوم: یعنی به خون مظلوم،باز كنم،یعنی به خون شیر خواره ی حسین علیه السلام،استجب دعواتنا،ده مرتبه:یا الله، یا رحمن و یارحیم ،یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینك،خدایا فرج امام زمان (عج) مارابرسان،توی این دل شب خدایا دیگه جایی بهتر از اینجا نداشتم،اگه داشتم میرفتم،این موقع شب اگه در خونه ی همسایه رو هم بزنی،بد و بیراه بهت میگه،میگه بیخود كردی من رو از خواب بیدار كردی،اما در خانه ی خدا، خدایا فرج امام زمان (عج) مارابرسان،مارا مشمول دعای خیر آقامون قرار بده،نائب برحقش رهبر عزیز ما در پناه خودت حفظ بفرما،پدر و مادر ما بیامرز،روح امام وشهدا و اموات،اموات من حقیر،این جمع بانیان و زحمت كشان این برنامه،اونهایی كه پارسال بودن،الان بدنشون اسیر خاكه،خدایا روحشون از این مجلس ما شاد بگردان،آی خدا به غمهای دل زینب كبری دست احدی امشب ناامیدو خالی برمگردان،آرزوی كربلا بر این دلهل مگذار،مریض هامون شفا بده،دست جوونهامون رو بگیر،اونهایی كه اولاد ندارن،بچه دار نمیشن،خدایا صاحب اولاد صالح بگردان،خدایا دشمنان ما خارو ذلیل بگردان،مظلومان عالم،مردم مظلوم وستم كشیده، و قحطی زده ی سومالی، مسلمانند،هم خون و هم دین ماهستند،آی مسلمان پیغمبر فرمود:اگر مسلمانی ندای مظلومیت مسلمانی رو بشنوه،نفرمود سنی و شیعه،فرمود مسلمان،دینت یكی،كتابت یكی،پیغمبرت یكی،فرمود مسلمان،برادر مسلمان، اگه صداشو لبیك نگه، اصلاً مسلمان نیست،تو این روزها اگه شده از خودت هم بگیری،به اونهایی كمك كن كه دارن با خاك افطار می كنن،مظلومان عالم،مردم مظلوم سومالی،شیعیان مظلوم بحرین،نصرت و یاری بفرما،آی خدا ما را مدیون شهدا ممیران،ما رو قدردان نعمت پدرو مادر و ولایت قرار بده،عاقبت امر همه ی ما ختم به شهادت و سعادت و خیر قرار بده،آی خدا مارا حسینی زنده بدار،حسینی بمیران،حسینی محشور بگردان
پورشیخ همه چیز ما از این كلام خداست،تو رو خدا این قرآنی كه الان جلوت گذاشتی و ان شاءالله رو سرت می خوای بذاری،چقدر توی زندگی بهش سر می زنی،خدا وكیلی،چه نقشی تو زندگی ما داره قرآن،همین قرآنی كه رو سرت گذاشتی،روایت داره فردای قیامت میاد از دستت شكایت می كنه،میگه خدا من تو خونش غریب بودم،به من سر نمی زد،از من تو زندگی تو برخورد با پدر و مادر،بزرگتر،تربیت فرزند،تو هیچ چیز از من استفاده نكرد،حالا بیاد درستش كن فردای قیامت،الله اكبر،آی جوونها امام صادق فرمود: هركس،در روز پنجاه آیه از قرآن نخونه،از مانیست،یعنی شیعه ی ما نیست.عزیز دلم پنجاه آیه قرآن بخوان با تأمل و تدبر،یك ماه،دو ماه ادامه بده،بعد ببین خدا با زندگیت چه میكنه.همراه من بخوونید: اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّارِ حالا قرآن رو رو سرت بذار اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَبه حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ؛ ده مرتبه : بکَ یَا اللّهُ...... ده مرتبه:الهی: بمُحَمَّد....... ده مرتبه:الهی قربونت برم یا امیرالمؤمنین،نكنه این شیعه ها و عاشق هات ایوون طلات رو ندیده برن زیر خاك،آقاجانم،امشب عنایتی كن،مشكل كشای دو عالم، یا علی، ده مرتبه: بعَلِیٍّ........ ده مرتبه:الهی،لااله الا الله، همه چیز عالم،هم پیغمبر هم امیرالمؤمنین كه نه،همه ی عالم، به طفیل وجود فاطمه به وجود آمد،مگه حدیث لولاك ما خلقت و افلاك رو نشنیدی عزیز من،آی جوونهای تو مجلس،حرفم با توست،فردای قیامت ندا می رسه فاطمه جان داخل شو،اولین كسی كه وارد میشود فاطمه است ،فاطمه جان بهشت رو برا تو خلق كردم،فاطمه جان اصلاً هر جا تو پات و بذاری بهشته،برا همینه كه میگن بهشت زیر پای مادره،آی جوون زیاد صورت كف پای مادرت بذار،غرور نگیره تو رو،اگه بزرگترین كس این دنیا هم بشی،در برابر پدرو مادر،حقیر باش،متواضع باش، نكنه حتی روت رو طرفشون، ترش كنی عزیز دلم،همه چیز من و شما به احترام به پدر و مادر است، كاری كن تو این دوره ی آخر زمان،دعای مادرت پشت سرت باشه،پدرت و مادرت ازت راضی باشن،ندا می رسه وارد نمی شم خدایا،به من وعده ای دادی،بخدا همه ی اونهایی كه مهر حسین تو دلشونه،یك یك از صحرای محشر جدا میكنه،یك همچین كسی رو میخوای صدا بزنی،الهی: بفاطِمَةَ......... ده مرتبه: اصحاب دارن رد میشن،دیدن وجود نازنین امام مجتبی زیر سایه ی درختی نشستن،مشغول تناول كردن طعام هستند، یه سگی جلوی آقا زانو زد،دمش رو تكون می داد،فهمید گرسنه است،دیدن یه لقمه خودش میخوره ،یه لقمه جلو سگ میندازه،اصحاب می خواستند اون سگ رو برانند،فرمود نه،بذارید باشه،یعنی كنایه از اینكه سگ هم از در خونه ی ما نباید دست خالی بره، من خودم رو میگم،من كارم به شمانیست،كی مثل منه،یعنی آقا من از سگ كمترم،یه لقمه ای هم جلو من بذار،كریم اهلبیت،ده مرتبه الهی: بالْحَسَنِ......،هركی كربلا می خواد، ده مرتبه الهی: بالْحُسَیْنِ..... ،ده مرتبه الهی: بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ........ گفتند آقا این قدر گریه نكن برا بابات،چشمات رو از دست میدی،فرمود:وای بر شما یعقوب نبی یه پسر ازش گم شد،درحالی كه میدونست یوسفش زنده است،یه روزی بر میگرده،اینقدر گریه كرد چشماشو از دست داد،من چرا گریه نكنم،چرا ناله نزنم،درحالی كه تو یه نصفه ی روز،روز عاشورا جلو چشمام، هجده تا یوسف رو سر بریدن، ده مرتبه ،این آقا چهار سالش بوده كربلا،یعنی یه جورایی هم بازیه رقیه سلام الله علیها بوده، الهی: بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ.......، ده مرتبه الهی: بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد.......،ده مرتبه:خدایا تورو به زندانی آل پیغمبر،آقا موسی بن جعفر قسمت میدهم،خدایا،مارو از زندان نفس و خودیت و منیت رها گردان،خدایا زندانیان اهل اسلام،خدایا مفقودینی كه هنوز خانواده هاشون چشم انتظارند،امام موسی صدر،چهار دیپلمات ایرانی،همه ی مفقودین،خدایا خبری ازشون به خانوادشون برسان،زندانی های نادم و پشیمان،به آغوش خانواده هاشون برگردان،یا باب الحوائج،الهی
خدایا من گنه کارم گنه کارم گنه کار تمام دفتر من پرشده از جرم بسیار سراپا آتشم من خجالت میکشم من به درگاه تو پناه آورد دل غرق امیدی زمن بگذر زمن بگذر شتر دیدی ندیدی یا ارحم الراحمین خدایا بسکه خوبی مثل من بد تانکردی تو مشت بسته من پیش مردم وانکردی تو ستارالعیوبی تو غفارالذنوبی به درگاه تو پناه آورد دل غرق امیدی زمن بگذر زمن بگذر شتر دیدی ندیدی یا ارحم الراحمین
استغفرالله ربی و اتوب الیه ... *تو روایت اومد ، بنده بارِ اول که میره درِ خونۀ خدا ، خدا به ملائکه میگه ولش کنید .. بارِ دوم که میره درِ خونۀ خدا ، بازم میگه ولش کنید ..، اما بارِ سوم که میاد میگه ببینید چی میگه " من حیا میکنم بندۀ من سه بار اومده درِ خونۀ من ، من حیا میکنم که جوابشو ندم .. خدایا ما شب نوزدهم اومدیم اگه ردمون کردی ، شبِ بیست و یکم اومدیم اگه ردمون کردی ، ولی شبِ سومم درِ خونۀ تو اومدیم یا کریم العفو .. اومد خدمتِ رسول خدا یه مردِ عربِ بیابان گرد بود ، گفت یا رسول الله فردایِ قیامت حسابِ ما با کیه ؟ فرمود با خدایِ کریم .. خندید و آمد بیرون.. گفت چرا میخندی؟ گفت اگه حسابِ من با خداست ، خدا کریم العفوِ .. فرمود میدونی کریم العفو چیه ؟گفت خودت گفتی ، کریم العفو اینه که به رحمتش گناهارو پاک میکنه ، به کرمش حسنه مینویسه .. خدایا ما تورو «کریم العفو» میدانیم .. یعنی تو به رحمتت تمامِ گناهانِ سالِ ما رو پاک کردی ، و به کرمت تمامش رو حسنه نوشتی.. پروندۀ مارو سفید ندادی با حسنات به ما دادی .. فقط این توفیق رو به ما بده ما پرونده رو سالم سالِ بعد بهت تحویل بدیم .. خدایا ما که بی دعوت نیامدیم .. خودت به ما گفتی اگر کارد به استخوانتان خورد بیاید سراغِ من ، ما اومدیم سراغِ تو و تورو کریم العفو میدانیم .. «یا کریم العفو ... * الهی العفو ... خدایا ما ازمون فقط همین بر میاد .. اومدیم درِ خونه ت بگیم غلط کردیم .. اگر لغزش داشتیم نمی خواستیم با تو به جنگ بیاییم، از سرِ نادانی بود .. اینم اظهارِ عجزِ ماست.. ما عجزمونو به تو اظهار کردیم ، بیشتر از اینم بلد نیستیم .. قرآن ها رو باز کنید شبِ آخر ، با خودتون خلوت کنید ، حوایجتون ، مشکلاتِ مملکت در راس همه امام زمان (عج) مریضان و همۀ ملتمسینِ دعا رو مدِ نظر بیارید .. ما کردیم کارِ خویش را ، نوبتِ تو شد .. ما بیشتر ازین ازمون کار بر نمیاد .. نوبتِ تو شد .. اللّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِکِتابِکَ الْمُنْزَلِ وَمَا فِیهِ ، وَ فِیهِ اسْمُکَ الاَْکْبَرُ ، وَ أَسْماؤُکَ الْحُسْنى ، وَ مَا یُخافُ وَ یُرْجى ، أَنْ تَجْعَلَنِی مِنْ عُتَقائِکَ مِنَ النّار . قرآن ها رو به سر بزارید ..: اللَّهُمَّ به حق هَذَا الْقُرْآنِ وَ به حق مَنْ أَرْسَلْتَهُ بِهِ وَ به حق کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فِیهِ و َبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ فَلا أَحَدَ أَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ .. بکَ یَا اللّهُ .. بمُحَمَّد .. بعَلِیٍّ .. بفاطِمَةَ .. بالْحَسَنِ .. بالْحسَینِ .. بعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ .. بمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. بجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد .. بمُوسَى بْنِ جَعْفَر .. بعَلِیِّ بْنِ مُوسى .. بمحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ .. بعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّد .. بالْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ .. بالْحُجَّةِ .. همه جا بروم به بهانۀ تو که مگر برسم درِ خانۀ تو همه جا دنبالِ تو میگردم که تویی درمانِ همه دردم یااباصالح مددی مولا .. نشوم به جز از تو گدایِ کسی نکشم به ولایِ دگر نفسی که تو لیلایِ منه مجنونی همۀ هستِ منه دل خونی یااباصالح مددی مولا .. نمیدونم سالِ دیگه هستیم یا نه بزارید یه قسم بدم آقا رو «اُنشِدُکَ بِدَمِ المِسمار ..» آقا میدانیم بی ادبی ست ولی کارد به استخوان خورده .. «اُنشِدُکَ بِدَمِ المِسمار ..» یعنی قسمت میدم به خونِ میخ در .. اگرم نَبود دلی لایقِ تو نظری که دلم شده عاشقِ تو منه ناقابل به تو دل بستم نکشی دامانِ خود از دستم یااباصالح مددی مولا .. یافارس الحجاز ادرکنی .. یا اباصالح المهدی ادرکنی .. یا ابالقاسم ادرکنی .. به حلقومِ تیر خوردۀ علی اصغر ادرکنی .. اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ بِاِسْمِکَ الْعَظیمِ الْأَعْظَمِ الْأجَلِّ الْأَکْرَمِ بِمُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ و فَاطِمَهَ و الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ و تِسْعَةٌ مِنْ ذُریَّةِ الْحُسَیْنِ و اولاد الحسین یا الله و یا الله
با سنگ هر گناه پرم را شكسته ام آه ای خدا ، خودم كمرم را شكسته ام نه راه پیش مانده برایم نه راه پس پلهای امن پشت سرم را شكسته ام من دانه دانه اشك خودم را فروختم نرخ طلایی گهرم را شكسته ام دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند آیینه های دور و برم را شكسته ام
شب شد دوباره آمدم آوا نمايم –باسوزدل بر درگهت سودا نمايم ببين كه دل شكسته ام – به عشق تو نشسته ام - الهي العفو نام تو شد ورد ربان الكن من – زنجير عشق تو بود برگردن من ببين كه بيمار توام – تشنه ديدار توام - الهي العفو منكه بجز بار گنه باري ندارم – غير توديگرباكسي كاري ندارم بيچاره هستم و اسير دستم بگير دستم بگير - الهي العفو وقتي مهمان خونه كسي بياد تاكيد شده پذيرائيش كنيد اكرمو الضيف و لو كان كافرا خدا ماهمه مهمان تو هستيم در خونت نشستيم نگاهمون كن خدا
به هركس دردمو گفتم درمان نكرد – به هركس مشكلمو گفتم حل نكرد – به هركي گفتم مكه ميخوام مدينه ميخوام كاري برام نكرد – به هركي گفتم دلم برا كربلا پر ميزنه قدمي برام برنداشت- اي پناه من اي كس بيكسها اي خدا – تنهام نگذار من غرق گنه رو به تو آورم -دست خالي خود سوي تو آورم از گنه كاري گرچه من پستم -تو كرم بنما و بگير دستم يا كريم العفو 5 عبد سرگشته را همزباني خدا – با همه خستگان مهرباني خدا من بدم اما بنده ام مولا – از گناهم شرمنده ام مولا
آمدم ای خدا بر در تو/تا شوم مُحرم محضر تو سائلی وامانده ام من/بین غمها مانده ام من از شهیدان خدایی/ای خدا جامانده ام من یا الهی یا الهی... احسان و جود و کرم عادتُک/الهی وَ رَبّی من لی غیرُک من کسی جز تو ندارم/سر به خاکت میگذارم کن مرا آواره ی خود/ای همه دار و ندارم یا الهی یا الهی... شده ام از گنه خوار و رُسوا/بیچاره ام کرده حُبّ دنیا یاد تو رفته ز یادم/ای حبیبم ای مرادم غرق عُصیان آمدم من/خود برس یا رب به دادم یا الهی یا الهی... یا الهی ، یا کریم و یا رب/اغفِر ذُنوبی به حقّ زینب حقّ آن بانوی خسته/قد خمیده ، دلشکسته شاهد رأس بریده/نافله خوان نشسته وا غربتا واغربتا...
شب نوزدهم ماه مبارک رمضان امیرالمومنین مهمان دخترش ام کلثوم بود سفره غذا را پهن کرد یک ظرف شیر گذاشت یک ظرف نمک ؛ تا چشم مولا علی (ع) به سفره افتاد صدا زد : دخترم تا حالا کی دیدی پدرت سر سفره بنشیند و دو خورشت داشته باشد ؟ ام کلثوم امد ظرف نمک را بردارد مولا فرمود : دخترم ظرف شیر را بردار علی با نان و نمک افطار میکند . امشب علی گاهی قران میخواند گاهی مناجات میکرد گاهی به حیاط خانه می امد و به ستارگان نگاه میکرد و میگفت : انالله و انا الیه راجعون . یک وقت ام کلثوم صدا زد : بابا چرا امشب که خانه ی من امدی اینقدر ناراحتی میکنی ؟! نزدیک اذان صبح شد علی امد وضو بگیرد دختر عبا و عصا برایش اورد . عبایش را پوشید و عصایش را گرفت خواست از در خانه بیرون برود دید یک دسته مرغابی ها جلوی اقا امدند و دامانش را گرفتند . ام کلثوم بیشتر ناراحت شد و گفت : بابا پیشتر خانه من امدی این مرغ ها از این کارها نمیکردند مگر امشب چه خبر است !؟ امیرالمومنین به طرف مسجد روان شدند بالای ماذنه رفتند و اذان گفتند که تمام مردم کوفه صدای دلنشینش را شنیدند . ای خدا چه بگویم که چه شد !! یک وقت دیدند زینب میرود ؛ آمد درخانه و صدا زد : حسن جان پاشو , حسین جان پاشو _ خواهر مگر چه خبر است ؟! صدا زد : برادر پاشوید و ببینید بابامون داره کلمه استرجاع میگه مولا به سوی آسمان غرق نظاره امشب می ریزد از چشمان او موج ستاره امشب دارد هوای رفتن –برلب نوای رفتن- گوید خداحافظ عزیزان مولای من علی جان راحت زغم ها می شوم زینب خدانگهدار مهمان زهرا می شوم زینب خدانگهدار شدموعد وصالم-زینب نما حلالم – من میروم درکوی جانان مولای من علی جان درد من طبیب من دوای من شفای من بابا جون اشک چشات عالمی رو غرق می کنه خنده های امشبت با هر شبت فرق می کنه من ندیدم که یه بار کنار سفره سیر بشی بابا جون کشتی منو بگو چرا آه می کشی باباجون چرا نگات به آسمون دوخته شده لحظه لحظه صورتت سرخ بر افروخته شده خنده هات تير غم و به قلب رنجور مي زنه نمیدونم که چرا دلم برات شور میزنه (ببین علی چیطوری جواب میده) گریه هام خنده شوقه، که اگه خدا بخواد… بعد عمری مادرت برای دیدنم میاد.. واسه این آه میکشم که مرغ پر بسته شدم… دیگه از زندگی بی فاطمه خسته شدم… دخترم جون بابات غصه هات و کنار بذار همه ی ، دلشوره تو برای کربلا بذار (میدونی چراهمش به آسمون نیگاه میکنم) براآسمون دارم حالمو توصیف میکنم براماه از قدیما خاطره تعریف میکنم از شبی که دست من بدست مادرت رسید اون شبی که داداشت پشت جنازه میدوید یادته کوچیک بودی فضه تورو گرفته بود پیش چشم بچه ها میشستم اون روی کبود برا ماه آسمون دارم میگم از اون شبا که میرفتم سر قبر مادرت بی سر صدا همه شب گریه رو اون از دل بیتابم گرفت یه شبی کنار قبر مادرت خوابم گرفت مادرت گفت علی جون پاشو و زود برو خونه بچه هام بیدارشدند حسین گرفته بهونه ازهمون شب تاحالا هرروز هزاربار میمیرم دخترم مادرتو منتظره دارم میرم
بذارید خودم برم دستامو هیچ کس نگیره اگه زینب منو این طوری ببینه می میره نمیخوام دق بکنه وقتیکه این در وامیشه اگه زینب بمیره حسین من تنها میشه شب 19 افضل اعمالش زیارت امام حسینه اگه زینب بمیره کی سپر سنگا می شه کی می خواد توقتلگاه هم ناله ی زهرا میشه... باید اون عمل کنه وصیتای مادرو کی میخواد توکربلا ببوسه جای خنجرو اگه زینب نباشه نمیمونه از ما نشون توی خیمه میسوزه رقیه سه ساله مون گفتی زینب طاقت نداره سرشکسته ببینه وای... قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار.
قرآن ها رو باز کنين مقابل صورت اَللّهُمَّ اِنّي اَسئَلُِکَ بِکِتابِکَ المُنزَلِ وَ ما فيهِ اسمُکَ الاَکبَرُ و اَسمائُکَ الحُسني وَ ما يُخافُ وَ يُرجي اَن تَجعَلَني مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار. هرکي هر حاجتي داره الان وقتشه.توذهنت مرور کن.فرج امام زمانمون.سلامتی رهبرمون.شفای مریضا مون.رفع گرفتاری های دنیویمون . ازدواج جوونامون.سلامتی پدر ومادرامون. من یه دقیقه سکوت میکنم.هرکی هر حاجتی داره توذهنش بیاره . قرآن هارو روي سر بگذارين اَللّهمَّ بِحَقِّ هذاالقُرآنِ وَ بِحَقِّ مَن اَرسَلتَه بِه وَ بِحَقِ کُلِّ مومنٍ مَدَحتَه ُ فيهِ وَ بِحَقِّکَ عَلَيهِم فلا اَحَدَ اَعرَفُبِ بِحَقِّکَ مِنکَ. خدايا بندت اومده در خونت.بنده گنه کارت.بنده روسياهت اومده.خودت گفتي بيام در خونت اما خدايا : در من سراغي جز گُنه كاري نداري جا مانده تر از من گرفتاري نداري با اين همه حالا كه برگشتم گلايه از توبه هاي زشتِ تكراري نداري ؟ تو آنقدر خوبي كه حتي از نشستن با بنده­ي آلوده ات عاري نداري با رو سياهِ مستحقِ سرزنش هم قصدي به غير از آبروداري نداري نه قهر، نه خط و نشان با اين همه جُرم از من به جز آمرزش اصراري نداري كِي سخت گيري مي كني با اين كه پيداست شرمنده تر از من بدهكاري نداري گفتي كه هر كس ميهمانت شد عزيز است يعني كه به خوب و بدش كاري نداري درهاي دوزخ بستي و نازم خريدي انگار كه اصلاً گنه كاري نداري در سفره­ي پر فيضِ اين شبهايِ رحمت جز دستگيري غيرِ ستاري نداري بايد كه خيلي پَست باشم اين شبِ قدر گر شك كنم كه دوستم داري نداري
✔️ده مرتبه : بِکَ يا الله يارسول الله . هرچي سفارش کردي عکسشو عمل کردن.هر چي به مردم محبت کردي بعد از رحلتت خوب جبران کردن.نميدونم وقتي صداي ناله دخترتو پشت در خونه توي عرش شنيدي چه کردي وقتي صدايِ فاطمه آمد که سوختم در عرش ميشنيدي و باور نداشتي ✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدٍ شمشیر عدو بر فرق من کاری شده – خون دلم از فرق سرم جاری شده ای خدا علی راحت شده ای تیغ عدو ممنونم از تو اینزمان کز گلوی من بیرون کشیدی استخوان ای خدا علی راحت شده شادم که بود عمر علی را خاتمه از بسکه دلم تنگه برای فاطمه ای خدا علی راحت شده علي دست خدا امشب به جنت مي نهد پا را پيمبر آورد از بهر استقبال زهرا را ملاقات علي و فاطمه باشد تماشايي کند مظلومه اي مظلوم ديگر را پذيرايي نشان هم دهند از چشم احمد دور و سربسته علي فرق شکسته،فاطمه پهلوي بشکسته ✔️ده مرتبه: بِعليٍّ کسي ديده ميان خانه خويش زني از شوهر خود روبگيرد کسي ديده به گاه را رفتن جواني دست بر پهلو بگيرد شب ازدواج علي و فاطمه عليهما سلامه . پيامبر دست فاطمه روتو دست علي گذاشت.فرمود علي جان: هذه وديعه من الله و من رسوله (اين امانتي است از طرف خدا و پيامبرش).مردم خيلي نگذشت.علي اومد بي بي رو توي قبر بذاره.محرمي نداره.يه دفه نگله کرد دستاي نازنين پيامبر ازقبر بيرون اومد.بده علي جان .فرمود:لقد استرجعت الوديعه. يا رسول الله امانتو برگردوندم.اما زبان حال علي شايد اين بوده.يا رسول الله شرمنده ام.امانتت سيلي خورده.امانتت پهلوش شکسته.شرمنده ام آقا جان ..
👇
✔️ده مرتبه: بِفاطِمَةَ بدن مبارک فاطمه و علي رو شبونه تششيع کردن.شبونه دفن کردن.اولين بدني که از اهل بيت پيامبر روز تشييع کردن امام حسن بود. اما مردم اي کاش بدن امام حسنم شبونه دفن ميکردن.آخه ديدن حسين نشسته دونه دونه تيرارو از توي بدن و تابوت بيرون ميکشه و گريه ميکنه. ✔️ده مرتبه: بِالحَسَنِ برادري داشتم خيلي گنه کاربود.بعد از دفنش در عالم خواب ديدم خيلي عذاب ميکشه.تا چند روز فکرم مشغول بود.دوباره خوابشوديدم. خيلي راحت وآسوده وخوشحال بود.ازش سوال کردم گفت زني رو ديروز اينجا دفن کردن.خدا به برکت اين زن عذابو از قبرستون برداشته. گفتم اين زن کيه.گفت نميدونم ولي از ديروز تا حالا سه بار امام حسين اومده به ديدنش.صبح از خواب بيدار شدم.پرس وجو کردم.فهميدم زن آهنگر شهر بوده.رفتم سراغ آهنگر.تسليت گفتم.گفتم آقا زن شما کربلا رفته بود؟ گفت نه.گفتم توي خونتون روضه خوني داشتين؟ گفت نه.براي چي اين سوالارو ميپرسي؟.قضيه خوابمو نقل کردم.شروع کرد گريه کردن.گفت همسر من صبح که از خواب بلند ميشد رو به قبله مي ايستاد.دست به سينه سه مرتبه ميگفت : السلام عليک يا اباعبدالله. يا حسين يه عمر زير پرچمت سينه ميزنيم.يه عمره نوکريتو ميکنيم.نکنه توي قبر و لحظه مردن مارو تنها بذاري آقاجون ✔️ده مرتبه: بِالحُسَين ِ دريا به ديده تر من گريه ميکند زبانحال امام سجاد (ع) در شامه دريا به ديده تر من گريه ميکند آتش زسوز حنجر من گريه ميکند سنگي که ميزنند به فرقم زنان شام برزخم تازه سر من گريه ميکند از حلقه هاي سلسه خون ميچکد چو اشک زنجير هم به پيکر من گريه ميکند وقتي زدند خنده به اشکم زنان شام ديدم سه ساله خواهر من گريه ميکند ✔️ده مرتبه: بِعليّ بنِ الحسين يه کودک سه چهار ساله بود توکربلا امام باقر.چه صحنه هاي دلخراشي رو ديد. ياد دارم که کربلا بودم از غريبي چه ناله ها کردم جسم جدم ميان مقتل بود با رقيه چه گريه ها کردم ✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ ✔️ده مرتبه: بِجَعفَر بنِ مُحَمَّدٍ ✔️ده مرتبه: بِموُسي بنِ جَعفَر ٍ خادم حرم امام رضا ميگفت.وقتي ماها يه حاجتي رو ازآقا طلب ميکنيم غذاي خودمونو ميديدم به يکي از زوار. اومدم توصحن.لباس خادمي حضرت بتنم بودوظرف غذا تودستم .ديدم يه پيرزني داره ميره داخل حرم.دويدم ولي بهش نرسيدم.نگاه کردم سمت در. ديدم يه آقايي با بچه اش داره ميره بيرون ازحرم.به دلم افتاد غذاروبدم به بچه اش.خودمو رسوندم بهش.سلام کردم.جواب داد. گفتم اين غذاي امام رضاست.مال شما.همونجا روزمين نشست.بلند بلند گريه ميکرد.گفتم چي شده.گفت الان کنار ضريح داشتم زيارتنامه ميخوندم. بچم گفت من گرسنمه.گفتم صبرکن ميريم هتل غذا ميخوريم.ديدم خيلي بي تابي ميکنه گفتم باباجان ما مهمون امام رضاييم.اينجاهم خونه امام رضاست.از امام رضابخواه. بچه رو کرد به ضريح گفت امام رضا من غذا ميخوام.الان شما غذاي حضرتو آوردي دادي به اين بچه. يا امام رضا.تو ولي نعمت مايي.ما سرسفره تو مهمونيم آقا.نکنه دست رد به سينه من گنهکاربزني قربونت برم. سحرای حرم تو هیچ جای عالم نداره پیش گنبد طلایی حتی كعبه كم میاره دلم از تو جون گرفته از تو آب و دون گرفته منو بی تو زنده بودن خدا اون روز نیاره می زنم می می از جام تو گشته دل دل دل در دام تو ابالحسن یامولا بی تو آشیون ندارم تویی همزبون و یارم پیش پای زائر تو سرمو هدیه میارم تو كه شاه مهربونی با گداها هم زبونی تا كه بنده تو هستم با كسی كار ندارم می زنم پر پر پر سوی تو گشته دل دل دل آهوی تو توی ایوون طلایی شده كار من گدایی پادشاهی رو نمی خوام تا كه بنده ام به این در می ریزه عشق عشق عشق از چشمات دخیله دل دل دل تو دستات ✔️ده مرتبه: بِعليِّ بنِ مُوسي ✔️ده مرتبه: بِمُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ ✔️ده مرتبه: بِعَلِيِّ بنِ مُحَمَّدٍ ✔️ده مرتبه: بِالحَسَنِ بنِ عَلِيٍّ ای کاش می شد با تو قرآن سر بگیرم در آسمانی نگاهت پر بگیرم ای کاش می شد امشب ای قرآن ناطق دست شما را جای قرآن سر بگیرم ای کاش پایم واشود در خیمه ات تا یک لقمه نان و عشق از دلبر بگیرم ای کاش می شد تا برای سجده از تو مهری زخاک تربت مادر بگیرم تقدیرم ای کاش این شود با تو محرم ده روز روضه بر تن بی سر بگیرم اي يادگار فاطمه مارا توياد کن آقا بيا وشيعه خود را توشاد کن آقا تورا قسم به اسيري عمه ات فکري به انتقام ز آل زياد کن سوال کردن ازآقا اون چه مصيبتيه که شما صبح وشام براش خون گريه ميکني؟ .مصيبت جدغريبتون حسينه.فرمود اگه حسينم بود براين مصيبت خون گريه ميکرد.فرمود مصيبت عموتون عباسه.فرمود اگه عباسم بود خون گريه ميکرد.پس چه مصيبتيه آقاجون.فرمود مصيبت اسيري عمه مون زينبه. يا الله.سادات منو ببخش.شب عليه.وقتي ميخواست بي بي بره زيارت قبر پيغمبر علي مقابل حسن و حسين دوطرف زينب راه مي افتادن.اميرالمومنين
دوان دوان ميرفت مشعل ها را خاموش ميکرد.سوال کردن آقاجان چرا اين کارو ميکنين فرمود نميخوام چشم نامحرم به جمال دخترم زينب بيفته.يا علي آقاجان کجا بودي کربلا ببيني .. ...واي واي ...امشب هر چي ميخوايي از امام زمان بخواه. دوان دوان خودشو رسوند تو گودي قتلگاه.يه نگاه کرد.پاهاي زينب ديگه رمق نداره.نشست .استادمون ميفرمود ايني که شنيدين زينب شمشير شکسته رو کنار زد نه نه . دونه دونه شمشير و نيزه شکسته هارو از تو بدن حسين بيرون کشيد.يا الله .يا بقيه الله منو ببخش آقا .راوي ميگه ديدم زينب لب هارو گذاشت به رگ هاي بريده اباعبدالله يا حسين .....يا حسين .. ای عزیز خدا،امام زمان صاحب روضه ها،امام زمان بر سر و سینه می زنی ای وای! فرق او شد دو تا امام زمان بین ما هستی و چه تنهایی! می زنی ضجّه ها امام زمان پرده های گناه باعث شد از تو هستم جدا امام زمان می شوم لایق زیارت تو گر نمایی دعا امام زمان کاش احیا کنیم یک شب قدر در کنار شما امام زمان شب قدر است روزیم گردان عرفه،کربلا، امام زمان ✔️ده مرتبه: بِالحُجَّةِ.
مناجات با خدا
درد دل با امام زمان عجل الله تعالی
امام زمان عجل الله تعالی
قرآن به سر
قرآن به سر
عبد خدا و قرآن به سر