May 11
#جهاد_تبیینی
#منبرک_فاطمی
✍لطفاباهمین لینک رسانه باشیم در👇 ایتا_تلگرام_سروش_بله_روبیکا با همین لینک👇
@fatemi222
May 11
اگه به این کانال از منبرک ارجاع داده شدید
بجای ۵ عدد ۲۲۲ را بزارید در وسط آدرس تا به مطلب برسید
چون آدرس کانال قبلا
@fatemi5
بوده
حالا شده
👇
@fatemi222
📌زمینههای سادهزیستی
نهادینه شدن سادهزیستی در جامعه به عنوان یکی از ارزشهای اخلاقی، نیاز به فراهم شدن بستر و زمینه مناسب دارد که مهمترین آنها عبارتاند از:
۱ - سادهزیستی مسئولان جامعه:
یکی از عواملی که در سادهزیستی مردم مؤثر است، بی پیرایه بودن زندگی #رهبران و کارگزاران و الگوهای جامعه است.
مدل برداری از زندگی کسانی که نقش #هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزههای دینی و روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است.
از امام علی (علیهالسّلام) نقل شده است که فرمودند: مردم به حاکمان خود شبیهترند تا به پدرانشان.
آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به عنوان برجستهترین الگوی تربیتی، مردم را به سادهزیستی دعوت کرده و فرمودند: برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را الگو قرار دهی.
آن حضرت در جایی دیگر زندگی خود را که نمونه عالی بیرغبتی به دنیا و سادهزیستی است، به عنوان الگو معرفی میکند و میفرماید: بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود میشناسد و از نور دانشش روشنی میگیرد، بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تنپوش و از خوردنیهایش به دو قرص نان بسنده کرده است.
۲ - دنیاشناسی:
سادهزیستی با نحوه نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود میپندارد، نمیتواند ساده زیست باشد.
در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: از فرزندان آخرت باشید، نه از فرزندان دنیا.
۳ - خودشناسی:
یکی از روشهایی که در تقویت ارزشهای اخلاقی به ویژه سادهزیستی مؤثر است، توجه دادن انسان به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمیفروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمیشود.
۴ - فرهنگسازی:
فطرت انسانها به سمت و سوی خوبیها گرایش دارد، پس مهم آن است که سادهزیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد.
دستگاههای تبلیغاتی به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامههای گوناگون میتوانند سادهزیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزشها قدم بر میدارد، متوجه سازند.
حضرت موسی (علیهالسّلام) در سایه همین سادهزیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی در مقابل فرعونی میایستد که ادعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن میگوید. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند درحالی که لباسهای پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود. با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان پروردگار شوی، حکومت تو باقی میماند و عزت و قدرتت دوام مییابد.
سادهزیستی به انسان چنان قدرتی میدهد که در هر عرصهای میتواند دست به کارهای سترگ بزند. امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در اینباره میگوید: «اگر بخواهید بی خوف و هراس در مقابل باطل بایستید و از حق دفاع کنید و ابرقدرتان و سلاحهای پیشرفته آنان و شیاطین و توطئههای آنان در روح شما اثر نگذارد و شما را از میدان به در نکند، خود را به سادهزیستی عادت دهید.»
امام راحل (رحمةاللهعلیه) با اشاره به زندگی عالمان بزرگی چون صاحب جواهر و شیخ انصاری، زهد را عامل اقتدار آنان معرفی میکند
و درباره مرحوم مدرّس میفرماید: «یک سید خشکیده لاغر با لباس کرباسی، در مقابل آن قلدری که هر کس آن وقت را ادراک کرده، میداند که زمان رضا شاه غیر [از] زمان محمدرضا شاه بود. در مقابل او همچو ایستاد. یک وقت رضا شاه به او گفته بود: سید چه از جان من میخواهی؟ گفته بود که میخواهم تو نباشی. وقتی که رضا شاه ریخت به مجلس، فریاد میزدند که زنده باد کذا. مدرّس رفت ایستاد و گفت که مرده باد کذا، زنده باد خودم. شما نمیدانید در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود و وابسته نبود.»
👈← آزادگی
شهید مطهری در مورد سادهزیستی رهبران الهی میگوید: «افرادی را میبینید که در دنیا ساده زندگی میکنند، بدون اینکه لذتهای خدا را بر خودشان حرام کرده باشند و بدون اینکه از کارهای زندگی دست بکشند. اینها در متن زندگی واقع هستند ولی دلشان میخواهد ساده زندگی کنند. چرا؟ میگوید برای اینکه من نمیخواهم آزادیام را به چیزی بفروشم، به هر اندازه خودم را به اشیا مقیّد کنم، اسیر آنها هستم و وقتی اسیر اشیا باشم، مثل کسی هستم که هزار بند به او بسته است. چنین آدمی نمیتواند راه برود و سبک بار و سبک بال باشد و لهذا زندگی پیامبران عظام و رهبران بزرگ اجتماع، همواره زندگی سادهای بوده، زیرا اگر زندگی پر تجمل میداشتند دیگر از رهبری میبایست دست میکشیدند. زندگی پر تجمل با رهبری که لازمه آن سبک باری و سبک بالی و جنبش زیاد و آزادی و آزادگی است، نمیسازد.»
شاعری میگوید:
در شط حادثات برون آی از لباس••••••کاول برهنگی است که شرط شناور است
یعنی اگر میخواهی در دریای حوادث فرو بروی، اول شرطش این است که خودت را لخت کنی. این معنا کنایه از عدم گرایش به زندگی تجملی و وابستگیهای دنیوی است.
نیاز و وابستگی به دنیا، انسان را برده و مطیع خود میسازد، زیرا قید و بندها و تعلقات مادی و تجملگرایی، آزادی عمل را میگیرد. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «الدنیا دار ممرّ لا دار مقرّ و الناس فیها رجلان: رجل باع فیها نفسه فاوبقها و رجل اتباع نفسه فاعتقها؛ دنیا گذرگاه است نه ایست گاه. مردم در این دنیا دو دستهاند: برخی خود را میفروشند و برده دنیا میشوند و خود را تباه میسازند و برخی خویشتن را میخرند و آن را آزاد میکنند.»
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود••••••زهر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
مگر تعلق خاطر به ماه رخساری••••••که خاطر از همه عالم به مهر او شاد است
استاد مطهری (رحمةاللهعلیه) دل بستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی میداند، اما میگوید: این شرط کافی نیست. عادت به حداقل برداشت از نعمتها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است.
🔰آثار سادهزیستی
سادهزیستی، آثار فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتاند از:
👈← آسودگی
همه اضطرابها و نگرانیها از دنیا و مظاهر آن است، که با سادهزیستی میتوان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «الرّغبةُ مفتاح النَصَب و مَطیّةُ التَعَب؛ شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است.»
امام صادق (علیهالسّلام) نیز میفرماید: شیفتگی در دنیا، مایه غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد.
ممکن است تصور شود که سادهزیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است، در حالیکه چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی آسان و ساده به دست میآید. امام علی (علیهالسّلام) گنجی را بینیاز کنندهتر از قناعت و مالی را با برکتتر از بسنده کردن به روزیِ روزانه نمیداند.
زندگی پر هزینه و تجملی است که خاطر انسان را به خود مشغول میکند، زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصل آن، سعی خستگیناپذیر میخواهد و همین تلاش بیوقفه، استراحت و لذت بردن از زندگی را از انسان سلب میکند.
از طرفی، خواستههای انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از اینرو در هیچ مرحلهای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمیشود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب میکند. از این جهت بعضی برای رهایی از تجملات به هیپیگری رو میآورند.
←👈 موفقیت در زندگی
یکی از آثار سادهزیستی، کامیابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد، تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان و مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کردهاند، از قشر محروم یا متوسط بودهاند.
برای آشنایی بیشتر با چنین انسانهایی، یک نمونه را ذکر میکنیم:
مرحوم علامه شیخ محمد حسن نجفی، معروف به صاحب جواهر از علمای مشهور و بنام نجف است که کتاب گران سنگ «جواهر الکلام» وی، عظیمترین کتاب فقهی و دایرةالمعارف فقه شیعه و ثمره ۲۶ سال کار مداوم او به حساب میآید.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در باره ایشان میفرماید: «صاحب جواهر چنان کتابی نوشته است که اگر صد نفر بخواهند بنویسند شاید از عهده [اش] بر نیایند و این یک کاخنشین نبوده است... یک منزل محقّر داشتند. از یک آدمی که علاقه به شکم، شهوات، مال و منال و جاه و امثال اینها دارد، این کارها بر نمیآید. طبع قضیه این است که نتواند.»
👈← سرمایهگذاری
سادهزیستی، یک نوع سرمایه گذاری است. با توجه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایه گذاری کند.
در سیر الیالله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبک بالی است. چون هر چه آدمی خود را وابسته کند از طی طریق باز میماند. امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «تَخَفَّفوا تلحقوا؛ سبکبار شوید تا زودتر برسید.»
همان طوری که کوهنورد برای رسیدن به قله کوه و صعودی آسان و موفق، از حمل بار اضافی پرهیز میکند و میداند هرچه بر بار خود بیفزاید، احتمال رسیدن او به قله کاهش مییابد، شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری میبیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی میکند زندگی ساده و بیآلایشی داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او میداند برای پیمودن راه درازی که در پیش دارد، باید امکانات و سرمایه لازم را فراهم کند و عاقلانهتر آن است که چیزی را برگزیند که کم وزنتر و پر ارجتر باشد و این کاری است که هر انسان عاقل و دوراندیشی انجام میدهد.
👈← قدرت
امام علی (علیهالسّلام) راز قدرتمندی و تصمیم و اراده پیامبران را در سادهزیستی و بیپیرایگی آنان میداند و میفرماید: «و لکنّ الله سبحانه جعل رسله اولی قوّةٍ فی عزائمهم و ضعفةً فیماتری الاعینُ من حالاتهم مع قناعة تملاُ القلوب و العیون غنیً و خصاصةٍ تملا الابصار و الاسماع اذی؛لکن خدای سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصمیمهایشان نیرومند و توانا گردانید و در حالاتشان که به چشم دیگران میآید، ضعیف و ناتوان قرارشان داد. با قناعتی که دلها و چشمها را از بینیازی پر میکرد و با تنگدستی و فقری که چشمها و گوشها را از رنج پر مینمود.»
استاد مطهری میگوید: یک کسی با «داشتن»، میخواهد چشمها را پر کند و یک کسی با «ندارم ولی بینیازم و اعتنا ندارم» چشمها را پر میکند. پیامبران در نهایت سادگی بودند، ولی همان سادگی، آن جلال و جبروتها و حشمتها را خرد میکرد.