eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3.1هزار دنبال‌کننده
38 عکس
36 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
روز و شب بر لب خود آیه‌ی لبخندی داشت در فراوانی غم‌ها دل خرسندی داشت عرش از روز ازل خانه‌ی او بود ولی در شگفتیم که با خاک چه پیوندی داشت از دَرِ قلعه بپرسید، خودش خواهد گفت فاتح قلعه چه بازوی تنومندی داشت شرط توحیدِ حقیقی‌ست ارادت به علی هر که شد بنده‌ی مولا چه خداوندی داشت مادرم در شُرُف مرگ فقط گفت: علی پدرم موقع مُردن به لبش پندی داشت، که به این طایفه در هر دو جهان راغب باش پسرم! طالبِ فرزند ابوطالب باش
جبریل شنید از تو، برای خبر آمد پَر سوخت و پَر ریخت و بی بال و پر آمد می‌خواست بگوید که خدا داخل کعبه است دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد بتخانه فرو ریخت و میخانه بنا شد از میکده ساقی سر کوی و گذر آمد ای عشق! بفرما قدمت روی سر ما خاکیم و از این شاد که ما را پدر آمد میخانه نه آن است که گفتند و شنیدیم میخانه از اطراف ضریح تو برآمد با عشق تو بر نقره زدم بوسه و دیدم از جای لبم خوشه‌ی انگور درآمد محراب به محراب پی قبله دویدم ایوان طلاکوب توأم در نظر آمد می‌خواستم از مدح تو چیزی بنویسم یک واژه نگفتم من و عمرم به سرآمد آیات خدا را همه در شور تو دیدم هر آیه که خواندم به لبم نیشکر آمد با اشک وضو کردم و قرآن که گشودم بدخواه تو در آیه فقط کور و کر آمد این دل شده مؤمن به علیّاً ولی اللّه طاهر شده باطن به علیّاً ولی اللّه ممنون پدر مادر خویشم که درونم مؤمن شده هر ژن به علیّاً ولی اللّه بیچاره و بدبخت و ذلیل است به هرکس شده خائن به علیّاً ولی اللّه اصلاح شد و سمت شد متمایل هر نامتقارن به علیّاً ولی اللّه خوردند محک اول خلقت شب قالوا انس و ملک و جن به علیّاً ولی اللّه ذوق است ولی معتقدم اینکه فرو ریخت به علیّاً ولی اللّه ایرانی‌ام و معتقدم ما را شده ضامن به علیّاً ولی اللّه هنگام نماز است ببینید که برخاست فریادِ مؤذّن به علیّاً ولی اللّه ✍ ویژه میلاد حضرت علی علیه‌السلام https://eitaa.com/fatemi222/5084
طلبه فقیر به لوسترهای حرم حضرت امیر المؤمنین اعتراض کرد و..... عجیب ثروتمند شد جالبه بخونید ادامه رو👇 https://eitaa.com/fatemi222/11978
دنیای بی‌امام به پایان رسیده است از قلب کعبه قبله ایمان رسیده است از آسمان حقیقت قرآن رسیده است شأن نزول سوره «انسان» رسیده است وقتش رسیده تا به تن قبله جان دهند در قاب کعبه وجه خدا را نشان دهند روزی که مکه بوی خدای احد گرفت حتی صنم به سجده دم یا صمد گرفت دست خدا ز دست خدا تا سند گرفت خانه ز نام صاحب‌خانه مدد گرفت از سمت مستجار، حرم سینه چاک کرد کوری چشم هرچه صنم سینه چاک کرد وقتی به عشق، قلب حرم اعتراف کرد وقتی علی به خانه خود اعتکاف کرد وقتی خدا جمال خودش را مطاف کرد کعبه سه روز دور سر او طواف کرد حاجی شده است کعبه و سنت شکسته است با جامه سیاه خود احرام بسته است از باغ عرش رایحه نوبر آمده‌ست خورشید عدل از دل کعبه برآمده‌ست از بیشه‌زار شیر شجاعت در آمده‌ست حسن خدای عزوجل حیدر آمده‌ست جانِ جهان همین که از آن جلوه جان گرفت حسنش «به‌اتفاق ملاحت جهان گرفت» ای منتهای آرزو، ای ابتدای ما! ای منتهی به کوچه تو ردّ پای ما! ای بانی دعای سریع ‌الرّضای ما! پیر پیمبران، پدری کن برای ما! لطف تو بوده شامل ما از قدیم‌ها دستی بکش به‌روی سر ما یتیم‌ها پشت تو جز مقابل یکتا دو تا نشد تیر تو جز به‌جانب شیطان رها نشد حق با تو بود و لحظه‌ای از تو جدا نشد خاک تو هر کسی که نشد توتیا نشد* ای شاه حُسن!‌ با تو «گدا معتبر شود« آری! «به‌یمن لطف شما خاک زر شود« ای ذوق حسن مطلع و حسن ختام ما! شیرینی اذان و اقامه به کام ما! تا هست مُهر مِهر تو بر روی نام ما »ثبت است بر جریده عالم دوام ما« این حرف‌های آخر شعر است و خواندنی است بر پای تو هر آن‌که نماند نماندنی است. 🔸شاعر: ============================ 🍃🌹🍃 @fatemi222
بهترین خواهر دنیا زینب زهره‌ی حضرت زهرا زینب همه پست‌اند و معلا زینب همه خاکند و مطلا زینب قبله‌ی قبله‌نماها زینب! عشق تا روز ابد حیرانش عقل آشفته و سرگردانش صبر زانو زده بر عنوانش کشتی کرببلا سُکانش... نیست دست کسی الا زینب! مانده در حسرت رویش خورشید سخنش آیه‌ی قرآن مجید پدری زینت اینگونه ندید آنکه زد بر دهن شوم یزید... مانده‌ام بود علی یا زینب! دامنی قرصِ قمرپرور داشت از رقیه چه کسی بهتر داشت؟! این سه ساله شرفی دیگر داشت! پرچم آل علی را برداشت! پس رقیه شده حالا زینب گرچه او صابره‌ی عالم بود... تکیه‌ی محکم آقا هم بود.. قدش از داغ برادر خم بود مَحرم شاه چه بی مَحرم بود بی برادر شد و تنها زینب... روز و شب یاد بیابان می‌کرد گریه بر آن تن عریان می‌کرد گله از خار مغیلان می‌کرد یاد ویرانه فراوان می‌کرد ای فلک! قهر شدی با زینب... ای فلک داغ برادر دیدم شمر را دست به خنجر دیدم کوچه‌بازار مکرر دیدم من از این‌ها غم بدتر دیدم شد تماشا به گذرها زینب... ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620
؛ کربلا کارگاهِ زینب بود تازه آغاز راه زینب بود اینکه شد دودمانِ ظلم سیاه اثر دودِ آهِ زینب بود مُهرِ خون زد به دفترِ عشقش چوب محمل گواه زینب بود گرچه چل روز سر پناه نداشت یک جهان در پناه زینب بود و اذالشمسُ کورت شرحِ روزگار سیاه زینب بود قتلگاهِ حسین، کرب و بلا شام هم قتلگاه زینب بود آن تن تکه تکه تکه شده بخدا تکیه‌گاه زینب بود بدنی که سپاه رویش رفت روزگاری سپاه زینب بود زنده زنده تنی که عریان شد آبرو‌ دار و شاه زینب بود قطره قطره ز دیده دُر می‌سُفت با برادر چنین سخن می‌گفت: پای هر پنج تن بلا دیدم من تورا روی نیزه‌ها دیدم سر یک نیزه‌ی بلند، حسین گیسوان تورا رها دیدم بین جمعیتی که سنگ زدند چهره‌ی چند آشنا دیدم به غذا لب نمی‌زنم دیگر سرِ سفره سرِ تورا دیدم کوچه گردیت کوچه گردم کرد بین این کوچه‌ها چه‌ها دیدم ذره‌ای از بلای کوفه نشد هربلایی که کربلا دیدم آه از آن لحظه که زمین خوردی روی جسمت بروبیا دیدم روی تل دست و پای من گم شد تا تورا زیر دست و پا دیدم دور گودال غیرِ سرنیزه چندتا تکه‌ی عصا دیدم بعد از آنكه جدايمان كردند بدنت را جدا جدا ديدم از لباس تنت نمانده نخی تن غارت شده! أَ اَنتَ اَخی؟! ✍سروده گروه فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت لحظه‌ها را در تبِ داغِ جدایی زیستی خون‌جگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی بی‌زمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر در هوای ناله‌های نینوایی زیستی خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتش‌به‌جان هم‌نَفَس با آیه‌های روشنایی زیستی عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سال‌ها در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620
گرچه درخت خشک دلم نا اُمید نیست گویا بهار، در دل این سَررسید نیست جشنی که در نبودِ تو بر پا شود، عزاست این عیدها بدون حضور تو عید نیست تقدیرمان به خال سیاه تو رفته‌ است... انگار بخت منتظرانت سپید نیست! هفتاد پُشت من، همگی عاشق تواَند پس ماجرای عشق من و تو جدید نیست بابابزرگم آرزویت را به گور بُرد مَردی که از فراق تو قدَّش خمید، نیست در راهِ دوست جان بدهی، بُرد کرده‌ای هر کس که پای یار نمیرد، شهید نیست دست گناهکار مرا رو نمی‌کنی... اینگونه پرده‌پوشی‌ات اصلاً بعید نیست خیلی کُمیت بندگی‌ام لنگ می‌زند این پا شبیه آنکه به سمتت دوید، نیست من در کمال خیره‌سری، دوست دارمت این روسیاه هرچه که باشد، پلید نیست قفل دلم به دست علی باز می‌شود مثل نجف برای دل من کلید نیست انگورِ حیدری‌ست دلیل جنون من عقل از سرم کنار ضریحش پَرید، نیست! چیزی نمانده دق کنم از داغ کربلا جز دوری از حسین، عذابی شدید نیست جانِ لبی که چوب شد از تشنگی، بیا جان تنی که گم شده، در خطِّ دید نیست * * وللّه اوجِ روضه همین مصرع است و بس: جای عقیله در دل بزم یزید نیست ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620
اشعاری از حضرت زینب سلام الله علیها https://eitaa.com/fatemi8/614
کوفیان شعله به قلب و دل شیدا مزنید آتش کینه به هر خیمه ی صحرا مزنید کوفیان همسفر محنت و غم ها نشوید نقش اندوه به قلب و دل شیدا مزنید کوفیان بیعت خود از چه چنین می شکنید رخنه بر کشتی جا مانده به دریا مزنید کوفیان یکسره تا آتش دوزخ نروید بی وفایی مکنید این همه در جا مزنید کوفیان از چه درِ خانه ی خود می بندید طعنه بر بی کسی عترت طاها مزنید کوفیان مَرکب اندوه و بلا زین مکنید بر رکاب ستم و ظلم چنین پا مزنید کوفیان اهل حریم نبوی چون آیند شرر کینه به آرامش دل ها مزنید کوفیان از سرِ بام ستم خانه ی خود سنگ بر نور دل حضرت زهرا مزنید کوفیان هر چه که خواهید مرا سنگ زنید لیک سنگی به سر زینب کبری مزنید کوفیان شرم و حیا را به تمامی مبرید پاره ی آتش خود را به سرِ ما مزنید کوفیان از سرِ بامم به زمین اندازید به اسیران حرم نعره و آوا مزنید کوفیان گر سر نیزه سرِ یارم دیدید تهمت خارجی این گونه به مولا مزنید کوفیان شهره ی نامردی عالم نشوید این همه تیر جفا بر من تنها مزنید کوفیان هر چه که تیر است به سویم بزنید جانب محرم ما تیر تماشا مزنید محمد مبشری
وای اگر كار به توهين و جسارت بكشد وای اگر خواهرتان بار اسارت بكشد وای اگر اهل و عيال تو زمين گير شوند دخترک هات پس از رفتن تو پير شوند
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi222/6620