eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
3هزار دنبال‌کننده
34 عکس
33 ویدیو
32 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی (محمود ژولیده) https://eitaa.com/fatemi8/555
امیرالمؤمنین! صحرای محشر را تماشا کن به دشت کربلا تکرار حیدر را تماشا کن ولی‌الله! ولی‌الله دیگر را تماشا کن دوباره خاطرات جنگ خیبر را تماشا کن پیمبر را پیمبر را پیمبر را تماشا کن بگو الله اکبر جنگ اکبر را تماشا کن به تن پوشیده با دست حسین‌بن‌علی جوشن زده بر یاری فرزند زهرا بر کمر دامن خدا گوید تعالی‌الله پیمبر گویدش احسن خوراک ذوالفقارش جرعه‌جرعه خون اهریمن کند تحسین به دست و بازویش هم دوست هم دشمن بیا ای شیر داور شیر داور را تماشا کن سپر گردیده پیش نیزه و شمشیر، پا تا سر رخش قرآن، تنش فرقان، دلش یاسین، لبش کوثر نبی خلق و نبی خلق و نبی خُلق و نبی منظر زمین کربلا صحرای بدر و او چو پیغمبر در امواج خطر از بیم شمشیر علی‌اکبر فرار و ترس یک دریای لشکر را تماشا کن جبین، بشکسته تن، خسته دهن، خونین دو ‌لب، عطشان به دیدار پدر در خیمه‌گه بشتافت از میدان سرشکش از بصر جاری شرارش در جگر پنهان زبان چون چوب خشکیده، نفس چون شعلۀ سوزان سرشک عمه، اشک چشم خواهر را تماشا کن زبانش در دهان باب و خونش جاری از حنجر وجودش باغ گل از تیغ و تیر و نیزه و خنجر گلو خشکیده، دل تفتیده، چشم از اشک خونین تر پدر گفت ای همای من مزن از تشنگی پرپر که سیرابت کند با دست خود امروز، پیغمبر برو سقایی جدت پیمبر را تماشا کن برو بابا! که اکنون چشم در راه‌اند قاتل‌ها برو بابا که دریا گردد از خون تو ساحل‌ها برو بابا! که زخمت گل کند تا حشر در دل‌ها برو تا شعلۀ داغ تو گردد شمع محفل‌ها برو پرپر بزن در خون خود مانند بسمل‌ها جمال بی‌مثال حی داور را تماشا کن دوباره در اُحد رو کرد آن پیغمبر ثانی دوباره کربلا را کرد با یک حمله طوفانی ز تیر و نیزه دشمن کرد بر رویش گل‌افشانی تنش گردید از شمشیر، چون آیات قرآنی هزاران زخم خورد و شد هزاران بار قربانی بگرد ای آسمان؛ صدپاره پیکر را تماشا کن دریغا! گشت نقش خاک، سرو قد دلجویش جدا گردید تا پیشانی از هم طاق ابرویش پدر بشتافت از میدان و رو بگذاشت بر رویش ز اشک دیده زینب شست خون از جعد گیسویش بیا «میثم»! خدا را دیدۀ دل بازکن سویش به سرتاپای او زخم مکرر را تماشا کن (غلامرضا سازگار) حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/555
حضرت علی اکبر ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم علی منم آسمان ولایت و تو ستارۀ سحرم علی بنگر ز داغ تو ای پسر، که چه آمده به سرم علی تو بگو چگونه نگه‌کنم، که تو جان دهی به برم علی پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل این‌همه لشکری تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره ز هجوم نیزه و تیرها شده حلقه‌حلقه‌تر از زره همه زخم‌های تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره به شهادت همه تیغ‌ها، شده سینه‌ات، سپرم علی پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی به صدای گریۀ عمه‌ات، به سرشک دیدۀ خواهرت به رباب و اشک خجالتش، به گلوی خشک برادرت که دریده فرق تو را ز هم؟که نشانده نیزه به حنجرت؟ به‌کدام زخم تو خون‌ دل، چکد از دو چشم‌ترم علی؟ پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی به کدام عضو تو بنگرم؟ که جدا شدند جدا جدا تن پاره‌پاره نشان دهد، که هزار بار شدی فدا ز هزار زخم تو می‌رسد، به فلک صدای خدا خدا به چه طاقتی بدن تو را، سوی خیمه‌ها ببرم علی پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی استاد سازگار حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/555
مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری (ره )می فرماید۱ : وقتی که علی اکبر بر زمین قرار گرفت در آن لحظه سه ناله و سه صدا یک دفعه بلند شد : صدای اوّل : صدای علی اکبر بود لحظات آخر صدا زد : یا اَبَتاه عَلَیکَ مِنّی السلام … (سلام تودیع ) صدای دوّم : صدای امام حسین بود ، وقتی در خیمه صدای ناله علی اکبر را شنید بی اختیار ، عزیز فاطمه فرمود یا بُنَیَّ قتلوک . صدای سوّم : که در آن حال بلند شد صدای زینب بود که صدا می زد : وا حبیباه ، یا اُخیّاه وَ ابنَ اُخیّاه (وای برادرم ، وای پسر برادرم ). حضرت علی اکبر https://eitaa.com/fatemi8/555
شب هستم ماه محرم مناجات امام زمان https://eitaa.com/fatemi8/555 من آن پدرم https://eitaa.com/fatemi8/556 نقش بیابان دیدم آخر پیکرت را https://eitaa.com/fatemi8/559 دیدم عزای تنت را جگرم سوخت علی https://eitaa.com/fatemi8/560 امیرالمومنین صحرای محشر را تماشا کن https://eitaa.com/fatemi8/561 ثمر دلم که وجود تو شده پاره چون جگرم https://eitaa.com/fatemi8/562 روضه https://eitaa.com/fatemi8/563
دنیای بی تو رنگ آسایش ندارد این زندگی بی عشق تو، ارزش ندارد مارا مران از خانه‌ات چون هیچ جایی اندازه‌ی این خانه آرامش ندارد حب تو شرط بخشش اهل گناه است بیچاره آن‌که باب آمرزش ندارد جز در عزای تو که اندوهی عظیم است چشم ترم انگیزه‌ی بارش ندارد بدجور دلتنگ غروب کربلاییم گریه‌کنت غیر از همین خواهش ندارد این زندگی بی عشق تو همزاد مرگ است             بی عشق تو این زندگی ارزش ندارد ✍
حضرت عباس علیه السلام 👇
متن روضه 1 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد یا ابوالفضل العباس 🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد 🔸سقای حرم سید و سالار نیامد یاابوالفضل العباس باب الحوائج... اقا جان.... امشب اومدیم در خونه شما اقای من... آقا امشب کلیمی ها... امشب مسیحی ها میان در خونتون... دست خالی ردشون نمیکنی آقا... من که یه عمره گدای در خونه شمام.... میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا.... خدا ميدونه ... اینها همشون عاشق شما هستند... امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا... به یه امیدی اومدند آقا... خیلی ها مریض دارند... گرفتارند...حاجت دارند... 🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد... ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر... صدازد ‌آقا جانم... قَدْ ضَاقَ صَدْرِي دیگه سینه ام تنگ شده... دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم... ‌ اجازه میدان بده ... ابی عبدالله فرمودند.. برادرم... يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي تو علمدار منی .‌.. تو پرچمدار منی .. عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری... تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم... این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند... هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند... فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم... صدا زد سمعا و طاعتا مولای... عباس علمدار مشک و گرفت... حرکت کرد... اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده... هی بچها میگن االعطش العطش... خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس... رفت به سمت شریعه ی فرات... دیدن مشک رو پر از آب کرد ... دست برد زیر آب... میخواد آب بنوشه اما... ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته یادش اومد از لب تشنه ی حسین... یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله... آی عباس تو میخای آب بنوشی... درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند... صداشون به ناله بلنده... هی میگن العطش... برگشت به سمت خیمه ها... یه نانجیبی خدا لعنتش کنه... دست راست حضرت رو قطع کرد... صدا زد... وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم... یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد... (یارب مکن امید کسی را تو ناامید) همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه... 🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن 🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن 🔸من وعده آب تو به اصغر دادم 🔸یک جرعه برای او نگهداری کن چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند... هرکسی تیری از کمان رها میکنه... یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد... آب روی زمین ریخت..‌. ‌یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد... آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا... فَوَقَف متحیرا متحیر ایستاد... دیگه دست دربدن نداره... آب هم نداره... با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها... در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک.... ای وای... ای وای... هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد... سر رو خم‌ کرد... ‌‌ نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد... صدای ناله اش بلند شد... (یا اخا ادرک اخاک) برادر حسین به فریادم برس یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا... هر کسی از بلندی بر زمین میخوره... اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه... عباس که دست در بدن نداشت... بمیرم باصورت به زمین افتاد... تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید... خودش رو سریع رساند کنار برادر... خدایا چکار کردن با برادرم... اومد کنار بدن عباسش نشست... صدا زد... 🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم 🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است آی برادر خوبم... بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم... بگید عموجانمون عباس برگرده... 🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید‌ برادر ببین دیگه قدم خمیده... 🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است نگاه کرد به بدن عباسش... دید دستهای برادر رو قطع کردن... تیر به چشم عباسش زدند... عمود آهنین به فرقش زدند... بدن رو قطعه قطعه کردند... طاقت نیاورد... دستهاش رو گذاشت روی کمر... صدا زد... اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی الان کمرم رو شکستند... بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده... 🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود 🔸دشمنم در کربلا ناکام بود 🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود 🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود 🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند 🔸دستها آماده سیلی شدند https://eitaa.com/fatemi8
تا علمدار افتاد خنده از اشک رباب بر لب انظار افتاد گریه مى کرد حسین آنطرف بین حرم دخترکى زار افتاد پیکرش درهم شد گذر تیغ بر آن پیکر خون بار افتاد سرش از هم پاشید و حسین از غمش این بار به اجبار افتاد تن او کم شده است تکه هاى بدنش…واى…چه بسیار افتاد لب او خونین است روضه اى که زده آتش به ملائک این است قامت او تا شد چشم ارباب به آن سرو خمیده وا شد اثر از خوودش نیست فرق عباس چنان فرق سر مولا شد تیر بر چشمش بود چقدر نیزه و شمشیر بر آن تن جا شد از جگر آه کشید تا حسین آه کشید هلهله اى بر پا شد گفت: اى ماه جبین خیز از جا که دگر قامت زینب تا شد گره بر معجر زد تا که افتاد زمین پیکر تو برسر زد «آب از دست تو سقا به خدا حیران است مشک و تیر و علمت تا به ابد گریان است تک یل حیدری و بر تو بنازد زینب با نگه صف شکنی کین طرق شیران است ادب از مکتب تو درس ادب را دیده معرفت را زتو‌ای جان اخا، بنیان است همه اهل حرم از بودن تو دلگرمند هیبت حیدری ات دلخوشیه طفلان است باورم نیست که اینگونه زمین گیر شوی‌ ای برادر به خدا داغ تو صد چندان است دم آخر چه شده بانگ اخا سر دادی؟ رمقی نیست به پایم بدنم لرزان است‌ ای علمدار چه می‌بینمو باور نشدم… دست تو گشته جدا تیر در این چشمان است حال با غربت خود گو چه کنم عباسم ز ازل بین من و تو به خدا پیمان است
ای حرمت قبلة حاجات ما یاد تو تسبیح ومناجات ما تاج شهیدان همه عالمی دست علی ماه بنی هاشمی همقدم قافله سالار عشق ساقی عشاق و علمدار عشق سرور و سالار سپاه حسین داده سر و دست براه حسین عم امام و اخ و ابن امام حضرت عباس علیه السلام ای علم کفر نگون ساخته پرچم اسلام برافراخته مکتب تو مکتب عشق و وفاست درس الفبای تو صدق و صفاست شمع شده آب شده سوخته روح ادب را ادب آموخته آب فرات از ادب تست مات موج زند اشگ بچشم فرات یاد حسین و لب عطشان او و آن لب خشکیده¬ی طفلان او ساقی کوثر پدرت مرتضی است کار تو سقائی کرب و بلایت هر که بدردی بغمی شد دوچار گوید از یکصد و سی و سه بار ایعلم افراشته در عالمین اکشف یا کاشف کرب الحسین از کرم و لطف جوابش دهی تشنه اگر آمده آبش دهی چون نهم ماه محرم رسید کار بدانجا که تو دانی کشید از عقب خیمه¬ی صدر جهان شاه فلک جاه ملک آشیان شمر بآواز ترا زد صدا گفت کجائید بنو اختنا تا برهانند زهنگامه¬ات داد نشان خط امان نامه¬ات رنگ پرید از رخ زیبای تو لرزه بیفتاد بر اعضای تو