eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.4هزار دنبال‌کننده
20 عکس
10 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
در غریبی تا به خاک و خون سر خود را گذاشت رو به سمت آسمان پا بر سر دنیا گذاشت دست مردی آب بر حلقوم خشک او نریخت نیزه‌ی نامرد روی حنجر او پا گذاشت گفت می خواهم بگیرم دست تو؛ او در عوض چکمه بر پا، پا به روی سینه‌ی آقا گذاشت هر نفس از سینه‌ی مجروح او خون می‌چکید خون او یک دشت لاله در دل صحرا گذاشت کو رقیّه تا ببیند قاتلی از جنس سنگ تیغ را بر حلق خشک و زخمی بابا گذاشت در شب سرد غریبی در تنور داغ درد خسته بود و سر به روی دامن زهرا گذاشت (سید محمد جوادی) ******************* اگر دست پدر بودی به دستم چرا من در خرابه می نشستم اگر می بود بابای نکویم نمی زد شمر دون سیلی به رویم *** بابا چرا سر از خاك یک لحظه بر نداری حق داری ای پدر جان زیرا که سر نداری ما را رسوا کردند با ضرب تازیانه بابا مگر تو با ما ، عزم سفر نداری *** بیاای عمه جان کامشب زمرگ خودخبردارم هوای دیدن رخسار زهرا را به سر دارم خبر کن دختران شام را از بهر دیدارم که تا ثابت کنم من هم در این عالم پدر دارم *** من دختر سه ساله ی حسینم در باغ دین آلاله ی حسینم نامم به لوح عشق جاویدانست دیباچه ی رساله ی حسینم
روایت است كه چون تنگ شد بر او میدان فتاده از حركت ذوالجناح وز جولان هوا ز بادِ مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید نه ذوالجناح دگر تابِ استقامت داشت نه سیدالشهداء بر جدال طاقت داشت كشید پــا ز ركـاب آن خلاصه ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید، بر زمین افتاد بلند مرتبه شاهی ز صدر ِ زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
نرفته از نظرم ذوالجناح بر ميگشت كه رفته رفته صدايت ضعيف تر ميگشت   ز بس كه بر بدنت زخم هاي كاري بود كه زخم ِ تازه اگر بود بي اثر ميگشت   در ازدحام حرامي و نيزه هايِ بلند شكافِ زخم ِ تنت باز و بازتر ميگشت   ميان حلقه ي نامحرمان خودم ديدم كه شمر با سرت از قتلگاه بر ميگشت   غروب بود و ربابَت ميانِ آتش و دود هنوز بين ِ مزاري پي ِ پسر ميگشت
ذوالجناح آمده پا تا به سرش خونین است اشک می ریزد و چشمان ترش خونین است ذوالجناح آمده سر را به زمین می کوبد همه ی دشت میان نظرش خونین است ذوالجناح آمده از شاه خبر آورده به نظر می رسد اما خبرش خونین است ذوالجناحا پدرم کو؟ تو چرا تنهایی؟ چه خبر بوده؟ چرا پس سپرش خونین است؟ (ای فرس با تو چه رخ داده که خود باخته ای؟) نکند شاه تو افتاده، سرش خونین است با نگاهی که پدر لحظه آخر می کرد عمه ام گفت که دیگر سفرش خونین است شاعر : حسین ایزدی
⚫️اینبار بی مقدمه از سر شروع کرد این روضه خوان پیر از آخر شروع کرد ⚫️مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را از جای بوسه های پیمبر شروع کرد ⚫️از تل دوید مرثیه ی قتلگاه را از لابلای نیزه و خنجر شروع کرد ⚫️از خط به خط مقتل گودال رد شد و با گریه از اسیری خواهر شروع کرد ⚫️اینجا چقدر چشم حرامی به خیمه هاست! طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد ⚫️زیر عبا گرفت سرش را و صیحه زد از روضه های سیلی و معجر شروع کرد ⚫️برگشت ، روضه را به تمامی دشت برد از اربن اربنِ تن اکبر شروع کرد ⚫️لب تشنه بود خیره به لیوان و آب شد از التهاب مشک برادر شروع کرد ⚫️هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد ⚫️تیر از گلوی کودک من در بیاورید! هی خواند و گریه کرد و مکرر شروع کرد ⚫️غش کرد روضه‌خوان نفسش با شماره شد مداحی از کناره ی منبر شروع کرد: ⚫️ای تشنه لب حسین من ای بی کفن حسین! دم را برای روضه ی مادر شروع کرد ⚫️یک کوچه وا کنید که زهرا رسیده است مداح بی مقدمه از در شروع کرد 🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله
سخت است با یتیمی درد اسیری شام غریبان شود موسم پیری شام غریبانِ حسین خسروِ بی لشکر است جسم عزیزان به سرِ خاک بلا پرپر است هر طـرفی غنچـة نازی شـده در غم فرو خون به دلِ زینـبِ غمدیدة غمپرور است سیلی و شلاقِ جفا می رسد از نا کسان خیمـه نمانده که شود مأمن بی مونسان اشک عزا خونِ جگر رنگ کبودی به رُخ عمـه برس دادِ دلِ خستة این نو رسان دشت و بیابان خار مغیلان وای خدا رحم نماید =========== آه از آن روز که جان از تن خواهر می رفت سنگ ها بال زنان سوی برادر می رفت آسمان ها و زمین داشت به هم می پیچید سمت گودال کسی دست به خنجر می رفت ساعتی بعد که آتش به حرم بر پا شد همه سر ها به روی نیزه ی لشگر می رفت خیمه تاراج شد و هر طرفی دست به دست بین گهواره ی خالی دل مادر می رفت از یتیمان حرم نیز غنیمت بردند گوشواره که نه گیسو پی معجر می رفت نیمه شب با عجله داشت خبر را میبرد یک نفر در طمع جایزه با سر می رفت ============= ازحرم گاهوراه را بردند یادگار ستاره را بردند من خودم دیدم ازتن بابا جامه ی پاره پاره را بردند عمه از گوش دختر مسلم بخدا گوشواره را بردند بس كنید این همه گنه نكنید روی تاریخ را سیه نكنید
بیش از ستاره زخم و فلک در نظاره بود دامانِ آسمان زِ غمش پر ستاره بود لازم نبود آتش سوزان به خیمه ها دشتی زِ سوزِ سینۀ زینب شراره بود میخواست تا ببوسد و برگیردش زِ خاک قرآنِ او ورق ورقُ و پاره پاره بود یک خیمه نیم سوخته شد جایِ صد اسیر چیزی که ره نداشت در آن خیمه چاره بود در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت *یک به یک بچه ها رو شمرد دید دو تا از بچه ها کم هستند .. اومدن تو این بیابون یه وقت دیدن این دو تا بچه دست به گردنِ هم انداختن زیرِ دستُ پای اسب ها جون دادن .. یه بچه رو زینب رو دست گرفت ، یه بچه رو ام کلثوم ..* در زیرِ پایِ اسب دو کودک زِ دست رفت چون کودکان پیاده و دشمن سواره بود آزاد گشت آب ، ولیکن هزار حیف ! شد شیردار مادر و ، بی شیرخواره بود چشمی برآنچه رفت به غارت،نداشت کس اما دل رباب ، پی گاهواره بود یک طفل با فرات کمی حرف زد ولی نشنید کس که حرف زدن با اشاره بود یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود در پشت ابر ، چهره ی هر ماهپاره بود از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد از مشت ها بپرس که با گوشواره بود شاعر : حاج علی انسانی
متن روضه 1 🔸عالم همه محزون و پریشان حسین است 🔸شام است ولی شام غریبان حسین است شام غریبان حسینه... شب یتیمی بچه های حسینه... شب بی برادری زینبه... امشب مصیبت خیلی سنگینه... امشب زمین و آسمان برا حسین گریه میکنند... دیگه روضه خون نمیخواهی... زیر لب آروم آروم بگو... وای غریب حسین... وای مظلوم حسین... 🔸از خـون جگـر لالـه فشـانید کـه امشب 🔸در مقتل خون، فاطمه مهمان حسین است امشب مادرش فاطمه میاد کربلا... 🔸زینب نگهش بر قـد خم‌گشتۀ زهرا 🔸زهرا نگهش بـر تن عریان حسین است هی به بدن بی سر حسینش نگاه میکنه... ناله میزنه... اشک میریزه... میگه وای غریب مادر حسین... وای مظلوم مادر حسین... 🔸اگر کشتند چرا آبت ندادند 🔸چرا زآن دُرّ نایابت ندادند حسین جان... 🔸اگر کشتند چرا خاکت نکردند 🔸کفن بر جسم صد چاکت نکردند خواهرها.. امشب با مادرش زهرا هم ناله شید... با زینب کبری هم ناله شید... خدا میدونه امشب زینب کبری چه حالی داره... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب الله اکبر... در نصف روز... جلو چشماش... همه عزيزانش رو سر بریدند... 🔸چه خون شد دل زینب خدا به داد دل زینب برسه... چه حالی داره وقتی میبینه... یه طرف بدن بی سر حسینش... توی گودی قتلگاه... یه طرف دستهای قلم شده عباسش.. کنار شط فرات... یک طرف بدن قطعه قطعه علی اکبر... یه طرف بدن فرزندانش غرقه در خون روی زمین کربلا... یه طرف دیگه هم خیمه های سوخته و...بچه های یتیم سیلی خورده... خدایا چکار کنه زینب... با اينهمه مصیبت... 🔸چه خون شد دل زینب این زن و بچه های یتیم رو جمع کرده... داخل یه خیمه ی نیم سوخته... هم پرستار امام سجاده... هم زن و بچه های یتیم رو آروم میکنه... مجسم کن... هر کدوم از این بچه ها یه زبانحالی دارند... اما... همه درد دل هاشون رو به زینب میگن... یکی میگه عمه جان زینب بابام حسین کجاست... وقتی میرفت خیلی تشنه بود... آیا بهش آب دادند یا نه... یکی میگه خانوم جان زینب... عمو جانم عباس کجاست.. یکی میگه زینب، ببین گهواره علی اصغر خالیه... امان... امان... یکی جای تازیانه ها رو نشون میده... یکی صورت سیلی خورده اش رو نشون میده... یکی ميگه عمه جان زینب نبودی ببینی من آتیش گرفته بودم... 🔸امان از دل زینب 🔸چه خون شد دل زینب چی کشید زینب... از یک طرف مصیبت برادر... از طرفی هم مصیبت اسارت... امام سجاد فرمودند... شام غریبان, اونقدر مصیبت برا عمه ام زینب سنگین بود... دیدم عمه جانم نماز شبش رو نشسته خواند... (رايتها تلک الليله تصلي من جلوس) منبع: فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفي. ص 641. زبان حال خانوم زینب کبری است... 🔸سه غم آمد به جانم هر سه یکبار 🔸غریبی و اسیری و غم یار آخ... برادر خوبم حسین... 🔸غریبی و اسیری چاره داره 🔸ولی آخر کشد ما را غم یار الا لعنت الله علی القوم الضالمین https://eitaa.com/fatemi8/581
مناجات 1 🔸مه مبارک در ابر آرمیده بیا 🔸امید آخر دلهای داغدیده بیا ای امید دل زینب... یا بن الحسن.. بیا شام غريبان جدتون حسینه... از امشب دیگه مصیبتهای اهلبیت شروع ميشه... از امشب دیگه مصیبتهای عمه جانتون زینب شروع ميشه... یا بن الحسن... آقا... از امشب دیگه تازیانه زدن ها شروع میشه... سیلی زدن ها شروع ميشه... ای منتقم... کجایی... 🔸به طول غیبت و اشک مدام و سوز دلت 🔸که جان شیعه ز هجران به لب رسیده بیا آقا... دل شیعه خونه... یا بن الحسن... ای... مرهم زخم های شیعه کجایی... آقا... امشب چطوری قسمت بدم... 🔸عزیز فاطمه جدّت حسین در یم خون 🔸تو را صدا زند از حنجر بریده بیا امام زمان... به اون آقایی که امروز با لب تشنه سر از تنش جدا کردند بیا... به حنجر بریده حسین بیا... بیا 🔸به آن لبی که بر آن چوب میزدند به طشت 🔸به خواهری که گریبان خود دریده بیا به ناله های زینب کبری بیا... یا بن الحسن... خود حضرت فرمودند هر وقت خواستید برا فرجم دعا کنید... خدا رو به عمه جانم زینب قسم بدید... فرجم رو نزدیک کنه... بگیم خدا... امشب، شب غربت خانم زینب کبراست... امشب، شب بی برادری زینبه... به ناله های عمه جانمون، در این شام غريبان... دیگه فرج آقامون رو برسان... فرج امام زمانمون رو برسان... حالا از سوز دلت صدا بزن... 🔸یا بن الحسن کجایی 🔸کی می شود بیایی - https://eitaa.com/fatemi8/581
ای امید دل زینب https://eitaa.com/fatemi8/612 سری به نیزه بلند است در مقابل زینب « https://eitaa.com/fatemi222/1644 نام زینب در شئون زندگی گل می کند https://eitaa.com/fatemi222/1664 روزگار اسیری زینب https://eitaa.com/fatemi222/1804 شب است و بوی جدایی ز کربلا آید https://eitaa.com/fatemi222/1571 پدری خَم شده تا دردِ کمر را بِکِشَد https://eitaa.com/fatemi222/1488 حضرت زینب به کوفه وشام https://eitaa.com/fatemi222/4583 سورای زینب برمحمل https://eitaa.com/fatemi8/693 روضه و مرثیه: نام زینب در َشئون زندگی گل می‌کند https://eitaa.com/fatemi222/1664 نشستم عشق را معنا كنم دل گفت: يا زينب https://eitaa.com/fatemi8/912 دست در عالم ایجاد تو داری زینب https://eitaa.com/fatemi8/911 دست در عالم ایجاد تو داری زینب https://eitaa.com/fatemi8/911 مدح هرکس که مقرر شده بر لب باشد https://eitaa.com/fatemi8/909 هستیِ ما هست از عنایت زینب https://eitaa.com/fatemi8/908