شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
ای امت رسول https://eitaa.com/fatemi8/782 وداع پیامبر https://eitaa.com/fatemi8/783 نوه های پیامبر h
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
https://eitaa.com/fatemi8/812
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹سردار تنها🔹
ای که چون چشمت، ستاره چشم گریانی نداشت
باغ چون تو، غنچۀ سر در گریبانی نداشت
آسمانِ چشم تو از ابرِ غم لبریز بود
غیر اشک و خون دل، این ابر بارانی نداشت
سینۀ تو، میزبان داغ و درد و رنج بود
«این مصیبتخانه کم دیدم که مهمانی نداشت»
تو همان سردار تنهایی که در قحطِ وفا
غم به غیر از سینۀ تو بیتالحزانی نداشت
نی، ز تو آموخت پنهان کردن غم را به دل
گر نمیآموخت از تو، نی نیستانی نداشت
صبر تو شد چلچراغ نهضت سرخ حسین
هیچکس مانند تو عمر درخشانی نداشت
بعد چندین سال رنج و خوردن خونِ جگر
زهر پایان داد بر آن غم که پایانی نداشت
تیرهای کینه وقتی بر تن پاکت نشست
چون حسینت هیچکس حال پریشانی نداشت
روی بال قدسیان تا گلشن فردوس رفت
عاقبت سامان گرفت آن دل که پایانی نداشت
لالهها همچون «وفایی» گریه کردند از غمت
غنچهای در باغِ هستی لعل خندانی نداشت
#سیدهاشم_وفایی
#مرثیه_امام_حسن #مرثیه_امام_حسن_مجتبی
وقتی میان کوچه سند پاره پاره شد
چشمان غصّه دار فلک پر ستاره شد
ناموس کبریا وسط کوچه های تنگ
محصور یک شقی صفتِ بدقواره شد
تهمت زد و به دختر طاها دروغ بست
داعیّه دارِ دین، پسرِ زشت کاره شد
گفتند، گفت زود سند را بده به من
گفتند، بعد از آن که ستم بی شماره شد
باپنجه وسعت فدکش راوجب گرفت
سیلی برای غصب فدک راه چاره شد
گفتند مست بود و صدایی نمی شنید
آنقدر زد که غنچه یاس اش عصاره شد
پا زد که بارِ شیشه ی او را بیفکند
اوّل نشد ولی چو لگد زد دوباره ، شد
چادر به پای مادر سادات گیر کرد
افتاد روی خاک و دلش پر شراره شد
گفتند یک طرف زده سیلی ولی حسن
پیگیرِ جستجوی دو تا گوشواره شد
🔸شاعر:#حسین_قربانچه
📎#صفر
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
حرف از وصیتهای آخر میزنی بابا
از پیش زهرایت کجا پر میزنی بابا
این لحظهها یاد گذشته کردهای انگار
حرف از وصیتهای مادر میزنی بابا
دلشوره داری، از نگاهت خوب میفهمم
داری گریزی به غمِ در میزنی بابا
زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست
هرچند حرف از زخم بستر میزنی بابا
یک روز میبینی مرا بین در و دیوار
یک روز میآیی به من سر میزنی بابا
گفتی که خیلی زود میآیم کنار تو
پس لحظهها را میشمارد یادگار تو
✍ #محمد_بختیاری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
همین که با خودم گذشته را مرور میکنم
از اینکه مشهد آمدم، حس غرور میکنم
اگرچه غرق آتشم، ولی به درد میخورم
برای مشعل حرم، شراره جور میکنم
راه درازی آمدم، به سینه دست رد نزن
از این به بعد جز تورا، زسینه دور میکنم
بال پریدنی بده، سپس ببین که هر سحر
کبوترانه از دل حرم عبور میکنم
طلعت بی کران تویی، ظلمت بی کران منم
کنارت این خرابه را، محفل نور میکنم
تو آروزی خلوت قبر منی و شب به شب
به خاطر تو خویش را، زنده به گور میکنم
سنگدلم ولی به لطف چشم تو نشستهام
خشت به خشت صحن را، سنگ صبور میکنم
شبی به صید من بیا، دام بیافکن و ببین
چگونه مثل آهوان، میل به تور میکنم
* * *
کنج حرم که میروم، یاد حسین میکنم
مصیبت سرِ به نیزه را مرور میکنم
نانِ غذایِ حضرت تو را که میل میکنم
یاد مصیبت سر و کنج تنور میکنم
✍ #حسین_قربانچه
هدایت شده از منبرک فاطمی
سبک زندگانی رضوی
https://eitaa.com/fatemi222/3540
#امام_رضا_علیه_السلام
◾️فرش حجره را جمع کن تا مثل جدّ غریبم بر روی خاکها جان بدهم...
در نقلی آمده است:
وقتی که امام جواد علیهالسلام به بالین پدر رسیدند و سر او را به دامن گرفتند، امام رضا علیهالسلام به پسرشان فرمودند:
بُنَیَّ! إنزَعِ الفِراشَ مِن تَحتی
▪️ای پسرم! این فرش را از زیر پایم جمع کن.
🩸امام جواد علیهالسلام عرضه داشتند:
لِمَ یا أبَه؟
▪️چرا این پدرجانم ؟!
امام رضا علیهالسلام فرمودند:
أُحِبُّ أنْ أقضِیَ عَلَی وَجهِ التُّرابِ کمٰا قَضٰی جَدّیَ الحُسین علیهالسلام
▪️دوست دارم همانگونه که جدّم حسین علیهالسّلام بر روی خاک جان داد، من هم بر روی خاک جان دهم.
📚العبرة الساکتة ج٢ ص۵۱۴
📚الطریق،کاشی،ج۳ص۵۴۹
✍خاطرت باز سوی کرب و بلا جمع شده
فرش های کف این حجره چرا جمع شده؟!
نه رد سُرمه به چشم است، نه ردّ اَخم است
کار گریه به حسین است، دو پلکت زخم است
غم مخور تا که جوادت به دلت تاب دهد
تشنه ای؟ زود به دستت قدحی آب دهد
بین این حجره کسی سنگ به سویت نزند
پنجه ی شمر لعین شانه به مویت نزند
حرمله نیست، سنان نیست، خیالت راحت
خواهرت دل نگران نیست، خیالت راحت
دم آخر احدی دست به خنجر نَبَرد
بین این حجره کسی پیرهنت را ندرد
داغدار غم جدت شده ای؟ نیست عجیب
بازهم روضه بخوان، ناله بزن یابن شبیب...
#چند_خط_روضه...
از مدینه که میخواد وداع کنه زنُ و بچه ش رو صدا زد...
فرمود دورم حلقه بزنید...
برام گریه کنید...
آقا پشتِ سرِ مسافر گریه نداره؟
گفت این برا مسافریه که میدونه برمیگرده...
اما سفرِ من برگشت نداره…
حالا داره با این زن و بچه وداع میکنه...
حضرت یه نگاه به غلامش کرد، فرمود از همه دل میکنم...
اما از جوادم نمیتونم دل بکنم...
اگه میتونی پسرمُ تا یه جایی ببریم، آرام آرام جدا شیم…
وقتی همه داشتن پشتِ سر امام رضا گریه میکردن، خواهرشم ناله میزد...
شاید فرموده باشد برات نامه مینویسم بیای...
اما کربلا برعکس شد...
امام رضا(علیهالسلام) فرمودند:
«فَعَلی مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْكِ الْباكُونَ فَاِنَّ البُكاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ»…
فرمود اونایی که میتونن برا حسین گریه کنن؛
چرا؟...
چون گریۀ برحسین گناهانِ بزرگُ از بین میبره…
ابی عبدالله فرمود به زن و بچه ها مخصوصاً بی بی دوعالم، زینب جان گریه نکنید...
من دشمن شاد میشم...
تا وقتی زنده ام صدایِ گریه تون بلند نشه...
انقدر این زن و بچه آروم و بغض دار گریه کردن...
یه وقت دیدن زمین و آسمان میلرزه و تیره و تار شده...
دختر علی دوید به سمت مقتل…
دید همۀ لشکر ریختن رو سرِ برادر...
دارن حسینشُ غارت میکنن...
#شهادت_امام_رضا علیهالسلام
🏴سرچشمه های جود و کرم مشهدالرضاست
سرمنشا وجود و عدم مشهدالرضاست
▪️هستند کربلاو مدینه ، نجف ولی
در معنی لغات ، حرم مشهدالرضاست
من در قطار نه روی بال ملائکم
وقتی که مقصد سفرم مشهدالرضاست
تا عرش شوق پر زدن امشب گرفته ام
چون آسمان پر زدنم مشهدالرضاست
وقتی همیشه باز دمم کربلاست، پس
باید یقین نمود که دم ، مشهدالرضاست
یک گام تا بهشت دلم شور می زند
قلبم دقایقی است که بد جور می زند
با دست خود به زائر خود داده زاد را
پا داده است هر که ز پایش فتاد را
با دست خالی آمده این بار هم گدا
خالی کنید گوشه باب الجواد را
خوش گفته اند عالم آل محمدی
امشب بگیر دست من بی سواد را
یا باد آمده است که عرض ادب کند
یا پرچمت دوباره تکان داده باد را
صحن و رواق و گنبد و گلدسته ها تک است
چشم حسود کور، بخوان ان یکاد را
من عاشق حریم توام ثامن الحجج
سلطان تویی ندیم توام ثامن الحجج
قلبم شکست دست دلم را خدا گرفت
هم بغض کرده زائرتان هم هوا گرفت
چیزی نگفته حاجت دل را کریم داد
اذن دخول خواندم و دست مرا گرفت
نقاره خانه می زند این بار هشتم است
یعنی مریض هشتم تان هم شفا گرفت
حتی صدای ناله ز عرش خدا رسید
تا بین صحن های شما ناله پا گرفت
آن گوشه های پنجره فولاد، زائری
اصرار کرد و بالاخره کربلا گرفت
آه ای امید پیر و جوان ایها الرئوف
من را به کربلا برسان ایها الرئوف
بعد از زیارت تو دعا چیز دیگری است
حال و هوای صحن شما چیز دیگری است
شد قار قار، نغمه بلبل عجیب نیست
در انعکاس صحن، صدا چیز دیگری است
این خیل زائران حریمت همیشگی است
دلدادگی مردم ما چیز دیگری است
صدبار مشهد آمده یک بار کربلا
چون مشهدالرضای شما چیز دیگری است
در بین ذکر های شفابخش درد عشق
الحق که یا امام رضا چیز دیگری است
مُهر غلامی ات سند بندگی من
آقا زیارتت هدف زندگی من
بر سر در حریم شما بوسه می زنم
گویی به روی دست خدا بوسه می زنم
گفتی سه جا جواب مرا می دهی و من
با شوق بوسه های شما بوسه می زنم
احساس میکنم وسط بوسه های خود
بر روی خاک کرب وبلا بوسه می زنم
من می چشم شراب طهور بهشت را
وقتی که بر ضریح رضا بوسه می زنم
باید که جان به لب شوم از فرط اشتیاق
حالیم اگر شود به کجا بوسه می زنم
دور ضریح جامه احرام بر تنم
مشغول این فریضه لبیک گفتنم
هم خواستم عنایت شمس الشموس را
هم وعده شفاعت شمس الشموس را
از فرش تا به عرش معلی شنیده اند
آوازه ی کرامت شمس الشموس را
بعد از وفات هم بگذارید خواهشا
بر دیده هام تربت شمس الشموس را
با نسیه بهشت عوض، نه نمی کنم
نقد حریم حضرت شمس الشموس را
وقت وداع با حرم احساس می کنم
در قلب خویش غربت شمس الشموس را
با این دل شکسته و از غم هوایی ام
فریاد می زنم که همیشه رضایی ام
#منبرک_فاطمی
🆔 @fatemi222