eitaa logo
شعر مداحی و مرثیه اهلبیت
1.6هزار دنبال‌کننده
21 عکس
12 ویدیو
29 فایل
فهرست https://eitaa.com/fatemi8/100 محرم https://eitaa.com/fatemi8/484 فهرست روضه ومداحی کانال اصلی https://eitaa.com/fatemi222/6620 اشعارویژه سفر عتبات https://eitaa.com/fatemi414/277
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸آقا سلام، روضه مادر شروع شد 🔸باران اشک های مکرر، شروع شد آجرک الله... یا بن الحسن... آقا... بازم ایام عزای مادرتون زهرای مرضیه... شروع شد... 🔸آقا اجازه هست بخوانم برایتان 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد آقا منو ببخشید... مصیبت مادرتون زهرای مرضیه... از آنجایی شروع شد که... هنوز آب غسل پیغمبرخدا خشک نشده... یه عده نامرد... ریختند درب خانه امیرالمومنین... 🔸این اتفاق از دم یک در، شروع شد یوسف فاطمه... امام زمان... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد نانجیب دومی صدا زد علی بیرون بیا... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... بمیرم برات مادر... زهرای مرضیه اومد پشت در... فرمود حیا نمیکنی نانجیب... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... یک نفر صدا زد... ای نانجیب... مگه نمیدونی... این خونه... خونه پیغمبره... این ها هم...بچه های پیغمبرند... اِنَّ فیها فاطِمَه زهرای مرضیه داخل این خونه است... نانجیب مگه نمیشنوی... صدای دختر پیغمبره... هر چی گفتند داخل این خونه بچه های پیغمبره... اما اون بی حیا اعتنا نکرد... صدا زد... وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ بخدا قسم خونه رو به آتیش میکشم (منبع: تاریخ الطبری، ج 2، ص 233) اگرچه دختر پیغمبر باشه... خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... خدایا همه جا رسمه... هر کی بابا از دست میده... مردم براش دسته گل می برند... اما مدینه بجای دسته گل... نانجیب اشاره کرد... هیزم ها رو بیارید... خونه رو آتیش بزنید... ای وای... ای وای... مردم مدینه دارند نگاه میکنند... یدفعه ببینند... شعله های آتش بلند شد... 🔸تا ریشه های چادر خاکی مادرت 🔸آتش گرفت، روضه معجر شروع شد یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... مادرتون زهرا پشت در ایستاده... نميذاره این نامردها وارد بشن... امانانجیب حیا نکرد... آنچنان با لگد به این در زد... صدای ناله مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ بابا یا رسول الله ببین... با دخترت چه کردند... پهلوم رو شکستند... 🔸فریادهای مادر پهلو شکسته ات 🔸تا شد فشار در دو برابر، شروع شد سادات منو ببخشید... همينجا بود صدای ناله مادرتون بلند شد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحارالانوار، ج 8، ص 230)ِ فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن می شکست 🔸تا که میخ در نشان پهلوی زهرا نبود 🔸کاش یک تن بود در آنجا و می گفت این سخن 🔸کشتن شش ماهه پاداش ذی القربی نبود یا صاحب الزمان... اگر اینجا محسن شش ماهه رو.. بین در دیوار کشتند... کربلا هم یک شش ماهه ای رو... روی دستهای باباش پرپر کردند... آماده ای بگم یا نه... ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره روی دستهاش جان میده... «فَذُبحَ الطِفل مِنَ الوَرید إلَی الوَرید أو مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن» گوش تا گوش علی رو دریدند... 🔸الا ای تیر با من قطع کردی گفتگویش را 🔸لب من بر لبش بود و تو بوسیدی گلویش را 🔸درست آندم که حلق تشنه ی او را تو بوسیدی 🔸تبسم کرد و زهرا مادرم بوسید رویش را علی اصغرم... یه بار ديگه چشمات رو باز کن پسرم.. من آوردمت اینجا.. سیرابت کنم... حالا جواب مادرت رو چی بگم... پاشو ببین مادرت منتظره... چطوری جنازه ات رو برگردونم علی اصغرم... هر کجا نشستی ناله بزن... ای غریب حسین... 🔸حس کرد ناز بوسه ی تیر سه شعبه را 🔸بیدار شد ز خواب و دوباره به خواب رفت الا لعنه الله علی القوم الظالمین فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه ۲ 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج‏30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيمه سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات ۴ بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... 🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا 🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... 🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان 🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح ___ متن روضه ۳👇 امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭 آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت 🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. 🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت 🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت 🔸لاله‌چینان دستتان بُبریده باد 🔸غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت 🔸با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید 🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت 🔸گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! 🔸کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
بسم الله الرحمن الرحیم... السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد ببین حرف دلت هست یا نه... در این ایام فاطمیه... ایام عزای مادرش زهرا... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد 🔹گره از مشکل پیچیده ما وا می‌کرد یه مشکلی تمام شیعیان دارند... یه درد دلی همه شیعیان دارند... 🔹کاش می‌آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می‌کرد ای کاش امام زمان ما می آمد... قبر مخفی مادر رو نشون می داد... مثل یه همچین شبها و روزهایی... شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا... برا قبر مادر حرم می ساختند... برا قبر مادر ضریح می ساختند.... کنار ضریح می نشستند... هی زار زار گریه می کردند... خود امام زمان روضه می خوندند... دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند... 🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد حالا از سوز دلت صدا بزن... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه 🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... t.me/roze1 اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود شب چهارم محرمه... امشب دلت رو با من همراه کن... یه سر بریم مدینه... بریم خانه ی امیرالمومنین... 🔹آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔹مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ( ای وای ای وای😭) اگه تو مدینه خانه مادرمون زهرا رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد خیمه های خانم زینب کبری رو آتیش بزنه 🔹از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔹جان علی به پشت در آستانه بود هنوز آب غسل پیغمبر خشک نشده بود یکعده نامرد ریختند در خانه امیرالمومنین... خدا لعنتش کنه... دومی نامرد صدازد... علی بیرون بیا وگرنه خونه رو به آتیش میکشم... خانم زهرای مرضیه... حامی ولایت... اومد پشت در ایستاد... صدا زد... آی نانجیب حیا نمیکنی... میخواهی بدون اجازه وارد بشی... نانجیب صدا زد زهرا در رو باز کن وگرنه خونه رو آتیش میزنم... مادرمون زهرا امتناع کرد... در رو باز نکرد... نانجیب صدا زد... هیزمها رو بیارید... پشت در بگذارید ... در رو آتیش بزنید... خدا... خونه ای که جبرئیل برا وارد شدن اجازه میگرفت درش رو آتیش زدند... سادات منو ببخشید... یکی گفت ای بی حیا... توی این خانه دختر پیغمبره... صدا زد اگرچه فاطمه باشه خونه رو با اهلش به آتیش میکشم... ای وای، ای وای... یاصاحب الزمان آقا منو ببخشید... در خانه رو آتش زدند... میخواهی گریه کنی بسم الله... دیگه کسی آروم نباشه... در نیمه سوخته شد... مادرمون زهرا پشت در ایستاده.... یکدفعه نانجیب حیا نکرد... یاصاحب الزمان... آنچنان با لگد به این در زد که... صدای ناله ی مادر بلند شد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا بیا به دادم برس... فَنادَتْ یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه بابا مگه سفارش منو به این مردم نکرده بودی... یا اَبتاهُ یا رَسُولَ اللّه هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ وَ اِبْنَتِکَ... پهلوم روشکستند...😭 یا فِضَّةُ الیکِ فخُذینی فَقَدْ وَ اللَّه قُتِلَ ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل (بحار الانوار ج 30 ص 295) ِ فضه به فریادم برس بخدا محسنم رو کشتند... آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... خود نامرد دومی به معاویه نامه نوشت گفت... تا دختر پیغمبر در مقابلم قرار گرفت... آنچنان سیلی به صورتش زدم...😭 زهرا نقش زمین شد... تسلای دل امام زمان صدا بزن... یا زهرا... 🔸کاش وقت در شکستن پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در نشان سینه زهرا نبود فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد امشب متوسل بشیم به مادر پهلو شکسته... از همین جا دل ها رو روانه کنیم مدینه... 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد یا صاحب الزمان... آقا جانم ... به مادرتون زهرای مرضیه قسم... دیگه ما رو امشب دست خالی از این مجلس بر نگردون آقا... اولین دعای ما فرج شماست آقا جانم... 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد ابن عباس میگه... دیدم پیغمبر خدا نگرانن... عرضه داشتم یا رسول الله... چی شده آقا... چرا انقده نگرانید... حالتون منقلبه... فرمود ابن عباس... میبینم بعد از خودم... امتم به زهرام ظلم میکنن ... صدای ناله دخترم بلنده ... هی میگه یا ابتاه... کسی به داد زهرای من نمیرسه... عرضه بداریم یا رسول الله ... نبودی ببینی با دخترت زهرا چه کردن... پشت درب خانه... تا پهلوش رو شکستند... صدا زد یا ابتاه یا رسول الله... بابا ببین با من چطوری رفتار میکنند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ َ صدا زد... یا فضه خذینی... فضه محسنم رو کشتن... ای وای... همینو‌ گفت بی بی روی زمین افتاد... حالا فضه میگه... من اومدم بالای سر زهرای مرضیه... تا خانم چشماشون رو باز کردن صدا زدن... فضه به من بگو علی رو کجا بردن... فضه میگه... زهرا نگفت صورتم... نگفت پهلوم... نگفت بازوم.... فقط صدا زد فضه ... علی رو کجا بردن.... خانوم جان علی رو دارن سمت مسجد میبرن... چادر عربی رو به سر کرد... حالا میخام تصور کنی... دختر پیغمبر تو کوچه های مدینه... یه دست به کمر گرفته... یه دست به دیوار... هی صدا میزنه... کجا میبرید مولام رو 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقا انداختن... خدا ... دستای علی رو بستن ... دارن کشون کشون میبرن... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... دومی نامرد اشاره کرد ... قنفذ چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 خدا... زبان لال بشه... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادرتون رو زدن... دستهاش رها شد... 🔸مردنم بهتر که ببینم بند بر دست علی 🔸دست من را بشکنید و دست علی را وا کنید روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه تو مدینه مادرمون زهرا رو نمیزدن... کسی جرات نمیکرد کربلا... زینب کبری رو با تازیانه بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بابا بی تاب شده... هی صدا میزنه... بابا بلند شو ببین دارن عمه جانم زینب رو میزنن... 🔸نزنيدم كه در اين دشت مرا كاري هست 🔸گل اگر نيست ولي صفحه ي گلزاري هست الا لعنت الله علی القوم الظالمین فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات ۴ بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... السلام علی المهدی و علی آبائه.... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید توی مجلس مادر نشستی... امشب حرف دلت چیه... چی میخواهی بگی... 🔸چرا ز یوسف زهرا خبر نمی آید 🔸چرا شب غم ما را سحر نمی آید چرا... آقای ما نمیاد... چرا... امام زمانمون نمیاد... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما آقا امشب هر کجا عالم هستی... یک سر هم به مجلس ما بزن... 🔸عزیز فاطمه مهدی بیا به مجلس ما 🔸مگر به مجلس مادر پسر نمی آید همه جا رسمه... وقتی برا مادری مجلس بگیرند... فرزندش میاد تو مجلس... یک گوشه ای میایسته... خوش آمد میگه... آقا...امشب اینجا هم مجلس مادر شماست... ما هم گریه کُن هایِ مادرتون... آقاجان بیا قدم روی چشمان ما بزار... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات ۲ 🔸دلم گرفته خدایا در انتظار فرج 🔸دو دیده ام شده دریا در انتظار فرج یا بن الحسن... بازم سفره عزای مادرت پهن شده... کجایی صاحب عزا... 🔸هنوز میرسد از کوچه های شهر حجاز 🔸صدای گریه زهرا در انتظار فرج این روزها همه جا مادر رو صدا میزنند... همه میگن یا زهرا... اما زهرای مرضیه صدا میزنه... میگه یا مهدی... پسرم مهدی کجایی مادر... 🔸هنوز میرسد از چاه های کوفه به گوش 🔸صدای ناله مولا در انتظار فرج امشب ماهم با امیرالمومنین هم ناله شیم... هر کجا نشستی... امام زمانت رو دعوت کن... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات 7_ متن روضه 7 اَلسَلامُ علیکِ یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ... یابِنتَ مُحَمَّدٍ... یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُل... 🔸تسلیت یابن الحسن خاتون محشر کشته شد 🔸میوه قلب رسول از ضربت در کشته شد یا صاحب الزمان آجرک الله... آقا مادرتون رو کشتند... 🔸آه ای سادات عالم بر سر و سینه زنید 🔸عصمت حق از نفس افتاد، مادر کشته شد سادات منو ببخشید... بچه های فاطمه... 🔸صورت زهرا کجا و دست نامحرم کجا 🔸صدمه دید آن نوگل باغ پیمبر کشته شد واويلا.. 🔸من ندانم پشت در مسمار یا شمشیر بود 🔸فاطمه با تازیانه یا که خنجر کشته شد 🔸نور چشم مصطفی شد پیش مرگ مرتضی 🔸بشکند دست عدو زهرای اطهر کشته شد (شاعر: ولی الله کلامی زنجانی) تسلای دل امام زمان... صدا بزن... یا فاطمه یا زهرا...2 پیغمبر اکرم فرمودند: أَلَا إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی خانه ی فاطمه... خانه منِ... یعنی مردم بدونید... خانه ی دخترم فاطمه احترام داره... مبادا به این خانه بی حرمتی کنید... عرضه بداریم یا رسول الله... نبودید ببینید با این خانه و اهلش چه کردند... 🔸شعله می ریخت ز دیوار و در بیت الله 🔸پشت در پیرهن شعله وری گفت علـی خونه ی زهرای مرضیه رو آتیش زدند... اما به همین اکتفا نکردند... دومی نامرد خودش میگه... وقتی دیدم زهرای مرضیه... پشت در ایستاده... آنچنان به در کوبیدم... صدای ناله زهرا... بین در و دیوار بلند شد... 🔸لگدی خورد به دَر، در که نه، دیوار شِکَست 🔸خانه لَرزید و تَمامِ تَنِ تَب دار شِکَست یا صاحب الزمان منو ببخشید... 🔸کاش درهای مَدینه وَسَطش میخ نَداشت 🔸پهلوی زخمی او با نوک مسمار شِکَست نانجیب میگه... دیدم فاطمه با همون حال... اجازه نمیده کسی وارد بشه... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا از روی مقنعه... آنچنان سیلی زدم... گوشواره به زمین افتاد... ناله بزن یا زهرا... 🔸بر حاشیه برگ شقایق بنویسید 🔸گل تاب فشار در و دیوار ندارد فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه بگزارید روضه امشب رو اینطوری بخونم... 🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ رحمت خدا به این ناله ها... امشب برا مادر بلند بلند گریه کنید... اگه الان مدینه بودی نمیتونستی بلند گریه کنی... خدا ميدونه مصیبت مادر... خیلی سنگین تر از مصیبت کرببلاست... میدونی چرا... آخه کربلا ابی عبدلله مرد جنگی بود... دور تا دورش رو اصحابش گرفته بودند... خودشم هم شمشیر به دست رفت وسط میدان... اما کوچه های مدینه... وقتی اون نامرد جلوی مادرمون رو گرفت... سادات منو ببخشید... مادرتون توی کوچه ها تنها بود... بی هوا مادرتون رو زدند... آماده ای بگم ... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته... (منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185) وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد... يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد بده به من قباله رو... اما مادرمون امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... ای کاش مادرمون قباله رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ مادرها بهتر میدونند... وقتی برای یک زن بارداری اتفاقی بیفته... اول سوالی که برای بقیه زنها پیش میاد... میگن خدا بخیر کنه... بچه آسیب ندیده باشه... نامرد آنچنان با لگد زد که... فَأَسْقَطَتِ الْمُحَسِّنَ محسنش سقط شد... اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا آنچنان سیلی به مادر زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها): یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا... 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شده هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر ابی عبدالله بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه ۲ 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه... بریم خونه ی امیرالمومنین... 🔸آتش زدن به خانه‌ي مولا بهانه بود 🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود ای وای...ای وای 🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد 🔸جان علی به پشت در آستانه بود روضه امشب خیلی سنگینه... شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه... یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا... (مدینه.. عجب روزایی رو دیدی) یه نامردی اومد جلو... صدازد... علی بیرون بیا... زهرای مرضیه حامی ولایته... اومد پشت درب خونه... شاید اینا ببینند دختر پیغمبره... حیا کنند برگردند... فرمود... أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی از خدا نمیترسی نانجیب... برا چی اومدید... مگه نمیدونید... ما عزاداریم... نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر... در رو باز کن... وگرنه خونه رو آتیش میزنم... خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه... میدونی چه کردم... هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد... تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا... أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ اول با تازیانه... دختر پیغمبر رو زدم... گفتم حالا هیزم ها رو بیارید... دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه... فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا سادات منو ببخشید... میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم... صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد... نزدیک بود دلم بسوزه... اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و... هر چقدر توان داشتم جمع کردم... با لگد... محکم به در زدم... همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد... انگار تمام مدینه زیر رو شد... 🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود 🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود یا صاحب الزمان 🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست 🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم... تا زهرا در مقابلم قرار گرفت... فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض آی غیرتی ها... طاقت دارید بگم یا نه... میگه از روي مقنعه... آنچنان سيلي زدم... گوشواره شكست و روی زمين افتاد.. (منبع: بحارالانوار، ج‏30، ص 492) 🔸بابا ببین که مادر 🔸خورده زمین پشت در بابا بیا ببین... مادرم رو کشتند... 🔸پاشیده روی دیوار 🔸خون از پهلوی مادر روضه من تمام... فقط همینو بگم... اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند... کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه... راوى ميگه ديدم... روز عاشورا... يه بى بى مجلله... ميان يه خيمه نيمه سوخته... هی وارد میشه... بيرون مياد... عرضه داشتم بى بى جان... دارید چکار میکنید... خيام حرم آتیش گرفته... فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم... امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده... میترسم بیمارم در آتش بسوزه... 🔸از آن ترسم که آتش برفروزد 🔸میان خیمه بیمارم بسوزد 🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد 🔸میان خیمه بیمارم بمیرد 🔸درون خیمه زین العابدین است 🔸همه دار و ندار من همین است فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات ۳_ متن روضه ۳ 🔸بیا تا کی نهادی سر به صحرا یااباصالح 🔸بتاب ای آفتاب عالم آرا یااباصالح ای خورشید پشت ابرها... ببین عالم با مصیبت مادرت تاریک شده... بیا و عالم رو روشن کن امام زمان... 🔸صدای غربت مولا ز چاه کوفه می آید 🔸علی تنهاست ای تنهای تنها یااباصالح امام زمان... 🔸بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرا 🔸به شمشیر تو می گردد مداوا یااباصالح ای یادگار علی... بیا انتقام مادر رو بگیر... خدا میدونه با کشتن مادرمون... یک داغی به دلمون گذاشتند... تا شما نیایید... داغ دل ما مرهمی نداره... آقا جان ما دیگه طاقت نداریم... 🔸بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستان 🔸که جایش مانده بر بازوی زهرا یااباصالح _______________________ متن روضه ۳👇 امام صادق فرمودند... ِ وَ کانَ سَبَبُ وَفاتِها أنَّ قُنْفُذاً مَوْلی عُمَرَ لَکَزَها بِنَعْلِ السَیفِ بِأمْرِه (سند:دلائل الامامه ص134) سبب شهادت مادرمون زهرا... ضرباتی بود که قنفذ ملعون زد... بزار این عبارت امام صادق رو ترجمه کنم... بدونی با مادرمون چه کردند... لَکَزَها به ضربه محکمی میگن که به بدن اصابت کنه... نَعْلِ السیْف هم به اون قطعه آهن سنگینی میگن که... ته غلاف شمشیر قرار داره... حالا میخوام تصور کنی... یک خانم بارداری که... خودش به سختی راه میره... آیا طاقت غلاف شمشیر رو داره یا نه؟؟😭 آی غیرتی ها... وقتی نانجیب دومی اشاره کرد... گفت قنفذ... بزن زهرا رو... قنفذ بی حیا... چنان با غلاف شمشیر، مادرمون رو زد که... امام صادق میفرماید... فَأسْقَطَتْ مُحسناً وَ مَرِضَتْ مِنْ ذلِکَ مَرَضاً شَدیداً محسنش کشته شد و... از اون به بعد ديگه مادر توی بستر بیماری افتاد... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت زبانحال مادرمون... 🔸يکبار، فشار در و ديوار مرا کشت 🔸قنفذ بخدا باعث قتل دگرم بود اما آی کربلایی ها... آماده اید بریم کربلا... ناله داری بسم الله... اگه تو مدینه... نانجیب اشاره کرد... گفت قنفذ دست زهرا رو کوتاه کن... بزن زهرا رو... کربلا هم عمر سعد ملعون... اشاره کرد... گفت حرمله چرا آروم نشستی... مگه سفیدی زیر گلوی علی رو نمیبینی... بزن داغش رو به دل حسین بزار... یا زهرا... یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد... دید علی اصغرش... داره بین زمین و آسمان... دست و پا میزنه... تسلای دل امام زمان بگو یاحسین. 🔸کوفیان! این قصد جنگیدن نداشت 🔸این گلوی تشنه بُبریدن نداشت 🔸لاله‌چینان دستتان بُبریده باد 🔸غنچهٔ پژمرده‌ام چیدن نداشت 🔸با سه‌شعبه غرقِ خونش کرده‌اید 🔸گرچه حتی تاب بوسیدن نداشت 🔸گریه‌ام دیدید و خندیدید، وای! 🔸کشتن شش‌ماهه خندیدن نداشت فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
مناجات ۵ بسم الله الرحمن الرحیم... السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللّهِ فِی أَرْضِهِ... السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد ببین حرف دلت هست یا نه... در این ایام فاطمیه... ایام عزای مادرش زهرا... 🔹کاش مهدی به جهان چهره هویدا می‌کرد 🔹گره از مشکل پیچیده ما وا می‌کرد یه مشکلی تمام شیعیان دارند... یه درد دلی همه شیعیان دارند... 🔹کاش می‌آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می‌کرد ای کاش امام زمان ما می آمد... قبر مخفی مادر رو نشون می داد... مثل یه همچین شبها و روزهایی... شیعیان می رفتند کنار قبر مادرشون زهرا... برا قبر مادر حرم می ساختند... برا قبر مادر ضریح می ساختند.... کنار ضریح می نشستند... هی زار زار گریه می کردند... خود امام زمان روضه می خوندند... دور تا دور شیعیان می نشستند گریه می کردند... 🔹کاش می آمد و بهر عاشقان زهرا 🔹قبر مخفی شده ی فاطمه پیدا می کرد حالا از سوز دلت صدا بزن... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
بسم الله الرحمن الرحیم السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ النَّجَاةِ... و یَا عَیْنَ الْحَیَاةِ... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند یا بن الحسن... آقای من... 🔸سیدی بازآ که پیغمبر صدایت می‌زند 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند علامه امینی فرمودند... مادرمون زهرا... بین در و دیوار صدا می‌زد... پسرم مهدی... 🔸مادرت صدیقۀ اطهر صدایت می‌زند 🔸بازوی مجروح زهرا چشم گریان حسن 🔸دست‌های بستۀ حیدر صدایت می‌زند این روزها... همه عالم شما رو صدا می‌زنند آقاجانم... 🔸چهارده قرن است کز قلب مزاری گم شده 🔸پهلوی بشکستۀ مادر صدایت می‌زند امشب ما هم با بی بی دو عالم هم ناله بشیم... با مادر پهلو شکسته هم ناله بشیم... یا بن الحسن... فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
متن روضه ۴ 🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد 🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد 🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید 🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد انقدر مادرمون زهرا مظلومه... تا نامش برده میشه... ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه... یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه) ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند... حضرت داره گریه میکنه... عرضه داشتند... چی شده یا رسول الله... چرا دارید گریه میکنید... فرمودند... أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي برا غربت بچه هام گریه میکنم... برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم... كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي میبینم بعد از خودم... امتم به فاطمه ام ظلم میکنند... صداش به ناله بلنده... وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ هی صدا میزنه...میگه یا ابتاه...یارسول الله... فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي اما کسی به داد زهرام نمیرسه... (منبع: الامالی للطوسی ص: 188) ((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید)) عرضه بداریم یا رسول الله... خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید... اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند... 🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد 🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند... 🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت 🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد تا اون نانجیب با لگد به در زد... زهرای مرضیه بین در و دیوار... دو تا ناله زد... ناله اول صدا زد... یا ابتاه... یا رسول الله... بابا ببین با حبیبه ات چه کردند... هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ ناله دوم صدا زد... یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل فضه بیا بدادم برس... بخدا محسنم رو کشتند... 🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد 🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود نانجیب ها وارد خونه شدند... دستهای امیرالمومنین رو بستند... تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید... طاقت نیاورد... هر طوری بود از جاش بلند شد... حالا میخوام تصور کنید... مادرمون زهرا... یه دست به پهلو گرفته... یه دست به دیوار گرفته... 🔸دنبال حیدر میدوید 🔸از پهلویش خون میچکید اومد کنار امیرالمومنین... دید ریسمان گردن آقاش انداختند... دست هاش رو بستند... دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند... صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید... یا صاحب الزمان... همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد... قنفذ... چرا آروم نشستی... بزنید زهرا رو...😭 زبانم لال بشه... دختر پیغمبر کجا... تازیانه اون نامرد کجا... دور مادر رو گرفتند... یه نفر با تازیانه میزد... یه نفر با غلاف شمشیر... یه نفر با لگد میزد... انقدر مادر رو زدند... دستهاش رها شد... روی زمین افتاد... 🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند 🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد یا صاحب الزمان... اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند... کربلا کسی جرات نمیکرد... عمه جانتون زینب کبری رو بزنه... دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا... بی تاب شده... هی صدا میزنه بابا... أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة بابا بلند شو ببین... دارن عمه جانم زینب رو میزنند... 🔸با همان دستی كه زهرا را زدند 🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند ناله بزن یا حسین... (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ) شعراء 227 فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم 🔸زائر اون شکسته سینه باشم 🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم 🔸قبر غریب مادر و ببینم ان شاءالله وعده منو و شما مدینه... کنار قبرستان بقیع... ایام عزای زهرای مرضیه... بریم خانه امیرالمومنین... بریم عیادت مادرمون زهرا... مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه... ان شاءالله هر كی مادر داره... خدا براش نگه داره... خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده... اگه یه روزی بری خونه... ببینی مادرت حالش خوب نیست... دست و پات رو گم میكنی... اگه یه روز ببینی مادرت... به سختی داره نفس میکشه... دست و پات رو گم میكنی... انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد... امروز بعد از چند ماه... بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد... بچه ها تا مادر رو دیدند... خوشحال شدند... الحمدلله... مادر ما خوب شده... 🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم 🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی... فرمود اسماء... من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن... اگه جواب ندادم اسماء... بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم... اسماء میگه... دل نگران شدم... ساعتی بعد صدا زدم... عرضه داشتم... یا بنت رسول الله... دیدم جواب نیومد... خدایا ...چه خبر شده... چرا بی بی جواب نمیده... دوباره صدا زدم: (یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ) جواب نیومد... وارد حجره شدم... پوشیه صورت رو کنار زدم... دیدم ای وای... بی بی جان به جانان تسلیم کردند... عرضه داشتم بی بی جان... سلام منو به پیغمبر خدا برسونید... خدایا... حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم... جواب بچه ها رو چی بگم... حسنین وارد شدند... تا اومدند فرمودند اسماء... مادرمون زهرا کجاست... دوان دوان وارد حجره شدند... کنار بدن بی جان مادر نشستند... حالا میخوای گریه کنی بسم الله... امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن... این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر... نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه... امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر... صدازد: یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی مادرجان من حسنم... با من حرف بزن مادر... الان روح از بدنم جدا میشه مادر... ابی عبدالله اومد... آی کربلایی ها... آقاتون اومد... صورت گذاشت کف پاهای مادر.. هی کف پاهای مادر رو میبوسه... صدا میزنه... يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ مادر... من حسینتم... با من حرف بزن... مادر... اگه با من حرف نزنی میمیرم... مادر... مادر... 🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر 🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر اسماء اومد بچه ها رو با احترام... از روی جنازه مادر بلند کرد... اما‌... لا یوم یومِک یا اباعبدالله خوب شد اسماء تو بودی... بچه ها زهرای مرضیه رو... از کنار جنازه مادر بلند کردی... اما کربلا... فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه... کشان کشان... دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند... 🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام 🔸من از کنار پیکر بابا نميروم فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
🔸ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺯﻣﯿﻦ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ همه امید امیرالمومنین رو نا امید کردند امشب کمک امیرالمؤمنین کن... بلند بلند گریه کن... آخه اگه الان مدینه بودی... نمیتونستی بلند گریه کنی... 🔸ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﯿﺮِﺧﺪﺍ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ شیخ مفید در کتاب اختصاصش نوشته: (منبع: شیخ مفید، الاختصاص، ص 185) وقتی زهرای مرضيه قباله فدک رو گرفت و بر میگشت... بین راه دومی نامرد اومد جلو... صدا زد: يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ مَا هَذَا الْكِتَابُ الَّذِي مَعک دختر پیغمبر چی به دست داری... تا فهمید قباله رو پس گرفته... صدا زد: بده به من قباله فدک رو... اما مادر امتناع کرد... خدا میدونه این مصیبت خیلی سنگینه... باید حقش رو ادا کنی... مادر امتناع کرد... قباله رو نداد... اما ای کاش قباله فدک رو میداد... یاصاحب الزمان... فَرَفَسَهَا بِرِجْلِهِ نانجیب با پای نحسش به پهلوی مادر زد... 🔸ﺑﺸﮑﻨﺪ ﭘﺎﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻟﮕﺪﺵ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺑﻮد 🔸ﺗﺎ ﮐﻪ ﺯﺩ ﺳﻠﺴﻠﻪ ﺁﻝ ﻋﺒﺎ ﺭﯾﺨﺖ ﺑﻬﻢ اوج مصیبت مادر اینجاست... طاقت داری بگم یا نه... دیدند نانجیب دست های نحسش رفت بالا... خدایا... این نامرد میخواد چکار کنه... یا صاحب الزمان... منو ببخشید آقا... ثُمَّ لَطَمَهَا یعنی آنچنان سیلی به مادرمون زهرا زد... مادر نقش زمین شد... (زمزمه آذری زبانها: یارالی ننم زهرا...جوان ننم زهرا...) 🔸رویِ او ریخت بهم، پهلویِ او ریخت بهم 🔸دهنش غرق ِ به خون گشت و صدا ریخت بهم خدایا... قصه سیلی تمومی نداره... اگه مدینه مادر رو سیلی زدند... کربلا هم دختر ابی عبدالله رو سیلی زدند... صدا زد بابا بابا بابا... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است دختر بچه داری یا نه... 🔸دست عَدو بزرگتر از صورت من است 🔸یک ضربه زد کبود شد هر دو گونه ام یک ضربه زد دو گونه من را کبود کرد... از کربلا تا کوفه و شام... سر ابی عبدالله... روی نیزه ها... هر کجا دختر بهونه بابا میگرفت... نانجیب با تازیانه... با کعب نی... بت غلاف شمشير... ناله بزن یا حسین... 🔸سیلی کسی به صورت دختر نمیزند 🔸گمگشته را که خصم مکرر نمیزند 🔸از پا فتاده را به تهاجم نمی زنند 🔸لکنت گرفته را به تبسم نمی زنند فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
جهان افتاده از پا و علی از پا نیفتاده شکسته قامت هفت آسمان، اما نیفتاده شکسته ساقه‌ی یاس کبود، اما بگو «اسما» نگاه باغبان بر صورتش آیا نیفتاده؟! علی آیینه‌ی خاک است و زهرا مادر آب است پس این آتش به جان حضرت دریا نیفتاده لگد، تهدید، سیلی، تازیانه، هیزم و آتش در این فهرستِ خونین، هیچ ظلمی جا نیفتاده چگونه آب را با آب می‌شویند؟! نه! جز اشک، از اوجِ آبشاران بر تن دریا نیفتاده من از تفسیرهای سوره‌ی «زلزال» می‌ترسم بگیرد «فضه» ای‌کاش آسمان را، تا نیفتاده! همین که ماهِ کامل پشت در روی زمین افتاد نمی‌دانم چرا خورشید ازآن بالا نیفتاده چهل جنگاور وحشی‌تر از کفتار در آن سو در این سو بر زمین جز مادری تنها نیفتاده تفاوت دارد اینجا با زمینِ کربلا، یعنی کسی اینجا نیفتاده؛ کسی آنجا نیفتاده در این بیت از گریزی کربلایی ناگزیرم، آه... که هرگز اتفاقی مثل عاشورا نیفتاده نباید بی طهارت از حدود کربلا رد شد مگر اکبر تنش بر کل این صحرا نیفتاده؟! عمو جان هست! پس لشکر هنوز از هم نپاشیده علم از دست‌های خسته‌ی سقا نیفتاده بنازم چشم زیبابینِ زینب را که می‌فرمود: به عالم اتفاقی این چنین زیبا نیفتاده... ✍ فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
سلام علیکم ✍جمعی از کانالهای گروهمون https://eitaa.com/fatemi222/10600
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 فیلمی که می بینید مربوط به مراسم ترحیم همسر حاج حسن خلج است. این مراسم که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ با حضور جمع زیادی از محبین اهل بیت علیهم‌السلام و مداحی اکثر مداحان شاخص کشور در مهدیه تهران برگزار شد از ماندگارترین جلسات روضه سال های اخیر است. 🔹 در میانه این مراسم حاج سعید حدادیان با دعوت از حاج حسن خلج از وی خواست دقایقی برای حضار روضه بخواند. 🔸حاج حسن خلج با حضور در کنار منبر یکی از به یادماندنی ترین روضه هایش را خواند که هنوز پس از سال ها در خاطر هیئتی ها مانده است. 🔹دقایقی از این مراسم را به مناسبت ایام_فاطمیه بشنوید. فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
ای خوش آن‌روزی که ما، در خانه مادر داشتیم دیده از دیدار رخسارش، منور داشتیم هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی، ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم! کاش آن‌روزی که تنها مادر ما را زدند ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم! کاش محسن را نمی‏کشتند، تا ما غنچه‏‌ایی یادگار از آن گلِ رعنای پرپر داشتیم! کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم جای آغوشش به خاکِ تیره، بستر داشتیم! این در و دیوار می‏گرید به حال ما، که ما مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم! مادر ما، رفت از دنیا در آن‌حالی که ما گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم! (میثم) از دل می‏‌سراید شعرِ جان‌سوزش، بلی از عنایت ما به او چون لطف دیگر داشتیم ✍️استاد با رفتنت خالی مکن دور و برم را https://eitaa.com/fatemi222/736 فهرست روضه ومداحی https://eitaa.com/fatemi8/100
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
غسلش داد و کفنش کرد ؛ آنگاه نشست و تنها برایش گریست بعد آرام درون کفن گفت : زهرا منم علی ..