🌷السلام علیک یا صاحب الزمان عج🌷
هر روز با ذکر #صلوات
🌷🍃 *السَّلَامُ عَلَیکَ يَا بنت علی ابن ابیطالب.*🌷
هدیه به خانم #زینب_کبری (س) سیصد گل🌷 صلوات
@fatemeeyeh🌷
هدایت شده از جامعه فاطمیه
🤲 #دعای_هفتم صحیفه سجادیه 🤲
مورد توصیه رهبر معظم انقلاب برای رفع بلا و بیماری
@fatemeeyeh 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای-هفتم صحیفه سجادیه
علی فانی
@fatemeeyeh 🌷
اَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَكَتْهُ مَلائِكَةُ السَّماءِ
سلام بر كسى كه فرشتگان آسمان بر او گريستند...
(زیارت ناحیه مقدسه)
#سلام_ای_خاک_قبرت_سجده_گاهم
@fatemeeyeh 🌷
#کــــلام_اســــتاد
📣 خلاصه سخنان استاد مصلح کیا در تاریخ دوشنبه 10 شهریور 99 مصادف با شب شهادت امام سجاد علیه السلام.
پس قطعا تعداد کسانی که در لشگر ابن زیاد همفکر ابن زیاد بودند، خیلی نبود. نمی توانیم آنها را جمع زیادی بدانیم. اما برعکس، جمع بسیاری از کسانی که در لشگر ابن زیاد حضور داشتند، آدم هایی بودند که با دو حربه آمدند:
یا بحث تطمیع بوده است و یا بحث تهدید.
هرکس بخواهد ما را به یک جمع و گروهی، حزبی، جمعیتی و یا آئینی وارد کند، از این دو حربه استفاده میکند: یا وعده یا وعید.
یعنی یا جذبمان میکنند، یا از یک چیزهایی که از آن دفع میشویم، پرهیزمان میدهند؛ یعنی به شکل غیر مستقیم سعی میکنند جذبمان کنند. مثلا از یک چیزهایی فرار میکنیم، میگویند حواستان باشد، اگر سمت ما نیایید، آنها آزارتان
میدهند؛ یعنی همان وعده و وعید.
خدا در قرآن می فرماید که ای رسول من، شما انذار و تبشیر میکنی.
انذار یعنی چه؟
یعنی میترسانی، آماده باش میدهی، به مردم میگویی حواستان را جمع کنید، زندگیتان فقط زندگیِ دنیا نیست، این زندگی دنیا قوانینی دارد. اگر مطابق قوانینش زندگی کردید، بهترین زندگی را تجربه میکنید، خلاف مسیر حرکت کردید، آسیبش را خودتان میبینید، ظالمان بر شما مسلط میشوند و ... .
نقطه مقابل انذار، تبشیر است.
تبشیر چیست؟
بخش زیادی از آن وعده است، بهشتی در کار است، زندگی شما سامان خواهد گرفت، بخش عمده اش وعده است. منتها وقتی پیغمبر بحث وعده و وعید را مطرح میکند، زمانمند است. میفرماید که این وعده و وعیدها به اندازه طول عمر دنیا و آخرت است، ولی وقتی کافر، منافق و ضد دین و دنیا طلب و طاغوت این وعده را میدهد، بُرد وعده و وعیدش معمولا دنیایی و در زمان کوتاهی است. وعده ها سریع داده میشوند، وعیدها هم سریع به آدم میرسند. همانطور که قرآن میفرماید: مَّن كَانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ... ؛ یعنی با عجله به همه چیز نگاه میکند، فقط جلویش را میبیند، میخواهد سریع به آن برسد...
کسانی که دنیا را میخواهند، به سرعت این وعده و وعیدها را میپذیرند و جذبش میشوند. ولی جذب وعده و وعیدهای پیغمبران، رسولان و مردان خدا شدن، خیلی دشوار است. عقل میخواهد کسی آن را بپذیرد.
بنابراین هر کس که میخواهد ما را به سمتی ببرد، از این دو حربه استفاده میکند. یک جورایی به ما میگویند که منفعت تان در این است، یا اگر بیایید، مضراتی از شما دفع می شود...
ما اسمش را برای کسانی که دشمنان حقاند؛ یعنی اهل باطل، میگذاریم تطمیع و تهدید. اگر تمام حربههایی را که دشمنان علیه اهل حق به کار میگیرند بررسی و مرور کنید، خواهید دید یک جورایی به نوعی زیر مجموعه همین دوتاست.
1⃣3⃣
#محرم
@fatemeeyeh 🌷
#کــــلام_اســــتاد
📣 خلاصه سخنان استاد مصلح کیا در تاریخ دوشنبه 10 شهریور 99 مصادف با شب شهادت امام سجاد علیه السلام.
پس تطمیع دایره اش خیلی وسیع است، تهدید هم دایره اش وسیع است و شکل های مختلفی دارد.
وقتی ابن زیاد بحث تطمیع را به میان آورد، به کسی مثل عمرسعد چه وعده ای داد؟
وعده مُلک ری.
میدانید مُلک ری یعنی چه؟
مثل اینکه بگویند کل شمال ایران مال تو، کل مازندران، گیلان. کل جنوب، کل خوزستان. کل منابع و درآمد نفتی مال تو.
می دانید چه مالیات و ثروتی از آن گیرش میآید؟ خیلی!
البته عمرسعد خودش چنین چیزی را درخواست کرد. آنها هم نقطه ضعفش را وعده دادند.
به بقیه چه وعدهای دادند؟
به بعضیها گفتند بارِ جو اسب تان را ما تامین میکنیم. به بعضیها گفتند اگر سلاح ندارید، به شما امانت میدهیم، نه اینکه برایتان بخریم... همیجوری که دولت نمیتواند از این خرج ها بکند... و چیزهایی از این قبیل.
به عمر سعد ندادند. البته وعده اش را دادند ولی چیزی به او ندادند. چرا به او ندادند؟
وقتی به سابقه رفتار این دشمنان نگاه میکنیم، میبینیم وعده که میکردند، بعد هم میدادند. مثلا عمروعاص به معاویه گفت که من فقط وقتی در تشکیلات تو میآیم که مصر را را به من بدهی. تازه مصر از ری آبادتر و بزرگتر بود و... ، مملکتی بود برای خودش. معاویه قبول کرد و به او مصر را داد. الان چرا ابن زیاد، عمر سعد را تحویل نمیگیرد و به او ملک ری را
نمیدهد؟
چون اعتبار عمر سعد یکبار مصرف بود. چرا؟
عمر سعد خودش نخبهای در جامعه ، مطرح نبود. فقط نان اعتبار پدرش را میخورد. آقازاده جامعه اسلامی در آن زمان بود. مثل خیلی از آقازادهها و مثل خیلی از خانم زادههای دیگر... اعتبار اسم پدرش زیاد بود. چون سعد بن ابیوقاص فاتح ایران بود در زمان عمر. عمرسعد به اعتبار پدرش در جامعه مطرح بود. میدانست خودش به تنهایی کسی نیست و جایی مثل ری را به راحتی به کسی مثل او نمیدهند.
وقتی قصه کربلا پیش آمد، احساس کرد تنها فرصتی که میتواند باج بگیرد(باجی در این حد)، وارد شدن در جنگ با اباعبدالله حسین است. آنها هم گذاشتند که در جنگ بیاید. در جنگ آمد و همه زورش را هم زد. کارهایی کرد که به طور معمول کسی در هیچ جنگی انجام نمیداد و آنها را هم انجام داد. کارت اعتبارش در این جنگ کلا سوخت. چون اعتبار نصف و نیمهای را که مال پدرش بود، خرج کرد. اعتبارش سوخت و تمام شد. این آدم به درد تشکیلات ابن زیاد نمیخورد. نخبه نبود. مثل عمروعاص نبود، به درد نمیخورد. اهل تئوری، ایده و مهندسی راه و نقشه کشی علیه دشمن نبود.
ادامه دارد ....
1⃣4⃣
#محرم
@fatemeeyeh 🌷
#روزشمار_اربعین
🏴۳۸ روز تا اربعین سیدالشهدا علیه السلام باقیست...
إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام يَقُولُ لَيْسَ نَبِيٌّ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِلَّا يَسْأَلُونَ اللَّهَ تَعَالَى أَنْ يَأْذَنَ لَهُمْ فِي زِيَارَةِ الْحُسَيْنِ علیه السلام فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَصْعَدُ [يَعْرُجُ]
📚كامل الزيارات، ص 111
@fatemeeyeh 🌷