وقتي پدر شهيد رضاييان خم ميشود
تا به رسم عقیله بنی هاشم رگ هاي بريده ي😭 پسرش رو ببوسه😘 ، شهيد با دستاش👋 سر بابا رو به سينه اش مي چسباند😳😭👌.
پدر با افتخار 😴سرش را بالا میگیرد و میگوید: « سر امام حسین (ع) را بردند برای ابن زیاد❤️🔥؛ سر «رضا»ی من را بردند برای صدام❤️🔥.».
رضا رضائیان اولین شهید سربریده جنوب است. البته همه فکر میکنند🤔 در کردستان سرش را بریدهاند؛ اما جنوب و بعثیها سرش را بریدهاند😭.:« رضا با شش نفر دیگر برای شناسایی به کارون میزنند و وارد سلمانیه میشوند. اما گیر عراقیها👹 میافتند. نارنجک 💣تفنگی شلیک میکنند و رضا میافتد. بعثی ها میرسند بالای سرش و سرش را جدا😭 میکنند و با خودشان میبرند.
یک خاطره:
👇👇👇👇
اون زمان كه راه كربلا 🕌بسته بود مادر شهيدي 🌷خواب مي بينه خانم حضرت زهرا سلام الله💓بهش ميگن اگه مي خواهين كربلا🕌 برين ، برين سر قبر رضائيان در گلستان شهداي اصفهان...
حالا هر كي آرزوي كربلا داره مياد پايين مزارش(پائین تر از قبر ایت الله اشرف اصفهانی) زيارت عاشورا میخواند
https://eitaa.com/fatemieh_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨هشداااار
تقسیم کار انجام شده :
پزشکیان مشغول هیئت گردی.
ظریف مشغول بستن هیئت وزیران.
تیم جنگ روانی اصلاحات مشغول اختلاف افکنی بین انقلابیون.
سعیدیسم: قبل از انتخابات هشدار دادیم یک عده توجه نکردند، الان هم هشدار میدیم و امیدواریم تعصبات جناحی و حزبی چشمشونو کور نکرده باشه.
انتخابات تموم شد، خودزنی نکنید بیشتر از این...
https://eitaa.com/fatemieh_1401
🔴برای سربازان گمنام آقا امام زمان دعا کنید / آنچه می بینید صرفا بخشی از کشفیات آنها در شب تاسوعا و عاشورای امام حسین بوده است
▪️در پی رصد و پایش گسترده دستگاه های امنیتی کشور و دعای خیر مردم ایران، چندین تیم تروریستی دیگر که قصد داشتند در تاسوعا و عاشورای حسینی دست به اقدامات جنایتاکارانه و تروریستی بزنند توسط سربازان گمنام امام زمان شناسایی و منهدم گردیدند.
⏪خدا قوت سربازان گمنام وطن
#عاشورا
#محرم
#امام_حسین
https://eitaa.com/fatemieh_1401
🏴
یک دهه عزاداری کردیم
تا رسیدیم به روز عاشورا...
گریه و عزای ما در این است که
کاش کربلا بودیم تا حسین (ع)
را یاری میکردیم و نمیگذاشتیم
امام معصوم به گودی قتلگاه برود...
اما امروز امام زمانمان تنها تر از
حضرت حسین است و منتظر
ماست تا لبیک بگوییم و دست
در دستش دهیم و آماده پذیرش
حکومت جهانی او باشیم...
چقدر خودت را آماده پذیرایی
و پذیرش مهدی(عج) کرده ایی؟!
این اشک ها و عزاداری ها باید
منتهی به فرج و رسیدن آن
منتقم اعظم ثارالله بشود...
امشب با خودت خلوت کن و
رابطه ات را با امام زمانت بسنج...
اهل کوفه ایی یا اهل حسین؟!
https://eitaa.com/fatemieh_1401
🌨🍃﷽🍃🌨
✨ هر لحظه دلخوشِ سلامی هستم که جوابش واجب است.
✨ سلام امانِ عرشیانِ نینوایی
✨ سلام پناهِ پناهندگانِ حسینی
✨ سلام مهدی جان، دلبر عاشورایی
آغازِ خوبیهایی فراموش شده، با نخِ شالِ حسینی شماست؛
سجدهٔ "لک َالحَمْدُ حَمدَ شاکرین"، ستایشِ ظهورِ شماست؛
تلاقی خلوت و خلوص، با شمیمِ کربلا، در صحن نجف، تمنای وصالِ شماست؛
از کوچههای دلتنگی فراقِ شما، به وسعتِ خدا، میتوان رسید؛
از شما گفتن، با شما بودن است و با شما بودن؛
یعنی، اطاعتِ خدای سبحان،
یعنی، ترک معاصی،
یعنی، دوری از هر آنچه شما را میآزارد؛
یعنی، "إِذَا ذُكِرَ ٱللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمۡ"
یعنی، من برای عاشقیِ به شما، خلق شدم؛
یعنی، زندگی فانی، با شما آنی، ابدی و عرشی میشود،
یعنی، هنگام ظهور و قیامتان، همراهی با شما.
ان شاءالله
به زودی
زیبا و دلنشین.
مولای من
وقتی قلبم در حرارت عاشورا، گُر میگیرد؛
و در غم شهادت جدتان حسین و عمویتان عباس، و شهیدان کربلا، سیلاب اشک بی امان، پهنای صورتم را میپوشاند؛
با ذره ذرهی وجودم، زیر لب زمزمه میکنم :
این الطالب بدم المقتول بکربلا ...
این مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیها
العجل یا مولای یا صاحب الزمان
بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ مُغَیَّبٍ لَمْ یَخْلُ مِنَّا
🖤أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّةِ الْـمَـأْوى؛
أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ.
سلام بر فرزند جنّة المأوى؛
سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار.🌴
#ألـلَّـھُـمَــ_عجِّـل_لِوَلیِـڪْ_ألْـفَـرَج
https://eitaa.com/fatemieh_1401
فضائل علوی:
حد شجاعت امیرالمومنین علی ع:
در ماجراى هجرت پیامبر(ص) از مکه به مدینه و خوابیدن على(ع) در بستر آن حضرت ـ که نشانگر قوت قلب و دلاورى بى نظیر على(ع) است ـ نقل شده است که وقتى مشرکان شبانه به خانه پیامبر(ص) هجوم بردند و حضرت على(ع) را در بستر دیدند و فهمیدند که پیامبر(ص) هجرت نموده است, ابوجهل با تعبیرات زشتى على(ع) را تحقیر کرد و به استهزا گرفت. اما حضرت على(ع) پاسخ او را با کمال صلابت و شهامت داد و فرمود: ((بل الله اعطانى من القوه ما لو قسم على جمیع ضعفإ الدنیإ لصاروا به إقویإ, و من الشجاعه ما لو قسم على جمیع جبنإ الدنیا لصاروا به شجعانا. ))(12)
خداوند نیرویى به من داده که اگر آن را بین همه ناتوانان دنیا تقسیم کنند, همه آنها نیرومند مى شوند, و شجاعتى به من عطا کرده که اگر آن را بین همه ترسویان دنیا تقسیم کنند, همه آنها شجاع خواهند شد.
نکته مهدوی:
یه راه بگم برای نزدیک شدن به امام زمان عج
هر روز یک عمل انجام بدید و ثواب اونو تقدیم به مادر امام زمان عج کنید
قطعا امام زمان عج برای سلامتی ما دعا خواهند کرد و مادر اگر از فرزند بخواد که مشکل ما رو حل کنه قطعا امام زمان عج حرف مادر رو میپذیرند
سلام به امام زمان عج فراموش نشه
السلام علیک یا بقیة الله الاعظم روحی و ارواح العالمین له الفدا
⭕️ ما نذر روزانه مون برای ظهور رو پیوند میزنیم سلامتی قلب مبارک امام زمان عج
هر کی میخواد به این جمع بزرگ بپیونده و اسمش تو لیست باشگاه امام زمانی ها نوشته بشه
بسم الله
https://ppng.ir/d/3VxA
؛﷽
🔵قدردانی و تقدیر مخبر از مهندسانی که با تلاش خود در دمای بالای ۷۰درجه مانع از کار افتادن نیروگاه شدند.
#ایرانی_باغیرت
https://eitaa.com/fatemieh_1401
13.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛﷽
🔵 نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🎤 دیشب؛ لحظاتی از روضهخوانی حاج مهدی سلحشور در شام غریبان حسینی در حسینیه امام خمینی. ۱۴۰۳/۴/۲۶
#محرم
#امام_حسین
https://eitaa.com/fatemieh_1401
حاجاقاپناهیانمیگہ:
خدادنبالبهونہاستتاببخشتت
اینفرصتوازدستندیم!
بلندشیمبریمبگیمببخشماروشایدامروز،
روزآخرۍباشہکہهستیم..🙃❤️🩹
#توبه
https://eitaa.com/fatemieh_1401
📌خاطرهی دکتر عبدالحسین زرین کوب از عاشورا
📝 روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویرم را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم ، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند ، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود ، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم ، ذهنم واقعا مغشوش شده بود ، پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد :
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید ؟
گفتم : استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم .
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد ، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد ؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته ، متین ، سنگین و باوقار .
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند .
پرسیدم : حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید ؟
گفت : سؤالی داشتم
گفتم : بفرما
پرسید : شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم : خب بله ، صددرصد
گفت : ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت : خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید ؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد ، حتما ، چرا که نه؟
گفت : یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت : بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم ، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه ؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم ، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد .
متوجه تردیدم شد ، گفت : چی شد استاد؟
گفتم : هیچی ، الان ، در خدمتتان هستم .
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد ، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل ، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود .
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم ، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم ، خم شدم ، دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم .
گفت معتقد شدم استاد ، معتقد بووودم استاد ، ایمان پیدا کردم استاد ، گریه امانش نمی داد ،
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.
https://eitaa.com/fatemieh_1401
✅ قدردانی و تقدیر مخبر از اقدام دو مهندس در نیروگاه اهواز
🔹اقدام جهادی و فداکاری مهندسان نیروگاه رامین اهواز و تعمیر نیروگاه در سخت ترین شرایط ممکن طی روزهای اخیر مانع از قطع گسترده برق در شبکه برق اهواز شد
https://eitaa.com/fatemieh_1401