eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
91 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ عاشقانه‌های روحانی هندو در مدح امیر مومنان امام علی علیه السلام 🔹جشن ۱۳ رجب؛ دانشگاه علیگر هند 🌺 میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام تبریک و تهنیت 🌺 @fatemiioon135
قرارمون با این کنج 👏👏👏👏 الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْأَئِمَّهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ ایام با سعادت ولادت امیرعوالم هستی، حضرت امیرالمومنین علی‌ابن‌ابیطالب‌ علیه السلام بر فرزند عزیزش، حضرت مهدی علیه السلام و محبین حضرتش مبارک باد🎊💐🎊💚 @fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جای خالی بازیگران سریال علیه‌السلام در سالروز ولادت امیرالمومنین علیه‌السلام و از همه عجیب‌تر که یک اتفاق عجیب و قابل توجه در این سریال مربوط به علی آزاد یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران است که پیش از انقلاب عمدتا در نقش‌های منفی بازی می‌کرد و در جریان ساخت سریال امام علی(علیه‌السلام)، به اصرار خود در این سریال نقشی می‌گیرد. داوود میرباقری درباره بازی علی آزاد در سریال امام علی(علیه‌السلام) در گفتگویی توضیح داده است: «حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بن ابیطالب می‌دانست. چهره رنگ پریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم می‌زد، دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنه‌ها قرار شد علی آزاد در نقش ابن عباس داخل چادر امام علی(علیه‌السلام) بشود و بیرون آید. قبل از رفتن، او گفت: داوود، من از علی شرم دارم که به چادر او وارد شوم، نمی‌شود صحنه را عوض کنی و مثلا از کنار چادر بگذرم؟ گفتم نه. و او داخل چادر شد. منتظر بودیم که بازگردد، دقایقی گذشت، خبری نشد، او را صدا کردیم، خبری نبود. داخل چادر شدیم؛ علی آزاد داخل چادر جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرده بود… و صحنه‌های باقیمانده را فرد دیگری به جای آن مرحوم بازی کرد. هر چقدر جالب بود، صلوات رو ادامه بدید و ارسال کنید. یاعلی!... @fatemiioon135 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌
ختم صلوات امروز به نیت اینکه مراسم امروز به خوبی و با شکوه و با معرفت و با حاجت روایی و با سلامت برگزار بشه و نتیجه‌اش وحدت و هدایت و بصیرت حداکثری و باشه و همینطور نجات از فتنه‌ها و برگزاری هیئات مذهبی بصورت حداکثری بدون مشکل و منع قانونی و شرعی... خدایا بحق نیار روزی که نتونیم برای اهلبیت مراسم بگیریم. اعلام به کاربری زیر @fatemiioon یاعلی!... اعلام اولیه 🌛۱۰،۳۲۶🌜
🔰 توصیه رهبرانقلاب پیرامون تعطیلی اعتکاف امسال؛ 🔻 در این ۳روز به جای اعتکاف، نماز جعفر طیار بخوانید 🔺 طریقه خواندن نماز در بالا آمده است☝️ 🆔 @YjcNewsChannel
تکلم با شیر منقذ بن اصبغ اسدی گوید: در شب نیمه شعبان در خدمت (علیه‌السلام) بودم، امام سوار شتری 🐪شدند و برای کار مهمی به دهی رفتند، در اثنای راه در جایی فرود آمدند و خواستند که تجدید وضو نمایند، من افسار شتر را داشتم، یک مرتبه گوش های شتر تیز و مضطرب شد که نتوانستم آن را نگه دارم؛ امام پرسید: چه شده است؟ عرض کردم: شتر چیزی دیده که این طور بی تابی می کند. امام نگاه کرد و فرمود: درنده‌ای است؛ ذوالفقار را برداشت و نعره ای زد و چند قدم برداشت؛ آن درنده شیر بود چون صدای امام را شنید نزدیک آمد و مانند گناهکاران، سر در پیش انداخت؛ امام دست دراز کرد موی گردن شیر را گرفته و فرمود: مگر نمی دانی من و (پدر بچه شیرها) و حیدرم، قصد شترم را نمودی؟ شیر به زبان فصیح عرض کرد: یا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)! هفت روز بود که شکاری به دستم نیفتاد و گرسنگی بی طاقتم کرده است، از دور شبح شما را دیدم خجل که خدای تعالی بر من گوشت دوستان و عترت شما را حرام گردانیده و بر دشمنان شما حلال نموده است. امام دست بر پشت شیر کشید و با او حرف زد تا آن که عرض کرد: یاولی_الله! گرسنگی، گرسنگی؛ امام دست برآورد و فرمود: ! به حق محمد و آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) او را روزی ده؛ همان حال، چیزی نزد شیر آمد و به خوردن مشغول شد. بعد امام پرسید: مسکن تو کجاست؟ گفت: کنار رود نیل. فرمود: این جا چه می کنی؟ عرض کرد: به قصد زیارت شما به حجاز آمدم، در آن جا کوفه را نشان دادند و نزد شما آمدم، حال اجازه رفتن می خواهم که دو پسر و جفتی دارم که از من بی خبرند. چون اجازه گرفت، عرض کرد: یا امیرالمؤمنین(علیه‌السلام)! در این سفر به قادسیه می روم و از گوشت سنان بن و اهل شامی که از دشمنان شماست، و در جنگ صفین گریخته، توشه راه کنم. امام دعا کرد و شیر رفت. منقذبن اصبغ گوید: متعجب و حیران شدم که امام فرمود: ای منقذ! از این واقعه تعجب نمودی؟! بدان خدایی که دانه را می رویاند و خلق را می آفریند، اگر از معجزاتی که رسول خدا به من تعلیم داده، ظاهر کنم مردم به گمراهی می افتند؛ و بعد امام متوجه نماز شد و پس از آن نمازش تمام شد در خدمتش بودم تابه قادسیه رسیدیم که هنگام اذان صبح بود؛ و در میان مردم غوغایی بود که می گفتند: سنان بن و اهل شامی را شیری خورد و استخوان های بدنش را نشان دادند؛ من واقعه سخن گفتن شیر را با امام را برای مردم نقل کردم، مردم دویدند و به خدمت امام رسیدند و از وجودش تبرک می جستند. @fatemiioon135
روایت کرده که: روزی خدمت پیغمبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بودم یک اعرابی آمد و گفت: ای محمد مرا از آنچه در شکم این شتر است خبر ده تا بدانم، آنچه آورده ای حق است، و به خدای تو ایمان آوردم و از تو پیروی کنم، پس پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به علی(علیه‌السلام) رو کرد و فرمود: جوابش را بده، علی(علیه‌السلام) مهار شتر را گرفت و دست بر سینه اش کشید، سپس دستش را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! تو را به حق محمد و اهلبیتش و به اسم های نیکو و موجودات کاملت این شتر را به زبان آور تا ما را از آنچه در شکم دارد خبر دهد، ناگاه شتر رو به علی(علیه‌السلام) کرد و گفت: یا امیرالمؤمنین! روزی این مرد بر پشت من سوار بود و به زیارت پسر عمویش می رفت و با من مواقعه کرد و من از او آبستنم. اعرابی گفت: وای بر شما این پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) است یا او؟ گفتند: او پیغمبر است و این وصی و پسر عموی او است. اعرابی گفت: گواهی می دهم که معبودی جز خدا نیست، و تو پیغمبر خدایی، و از پیغمبر خواست که از خدا بخواهد، شر چیزی را که در شکم شتر است برطرف کند، و خدا شر را از او گرداند، و اسلام آن مرد نیکو شد. راوندی فرموده: عادت این شتر این است که از مرد آبستن نمی شود، ولی خداوند این عادت را در این جا برای معرفی پیغمبرش ایجاد کرد، با این که ممکن است نطفه مرد تا آن وقت به همان هیئت در شکم شتر مانده و هنوز علقه (:خون بسته) نشده بود، و خدا شتر را به سخن آورد تا صدق سخن پیغمبرش معلوم شود. @fatemiioon135
تکلم با فیل پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) (علیه‌السلام) را برای جنگ با جلندا به عمان فرستاد، جنگ عظیمی میان آنها روی داد، تا این که فرمود: کندا(غلام جلندا) بر فیل سفیدی سوار شد و با لشکری که سی فیل همراه داشت به مسلمین حمله کرد، علی(علیه‌الله) از استر پیاده شد و سرش را برهنه کرد، بیابان روشن شد، نزدیک فیل ها رفت و سخنی با آنها گفت که ما نمی فهمیدیم، بیست و نه فیل برگشته با مشرکین جنگیدند تا به دروازه عمان واردشان کردند و برگشتند و گفتند: یا علی(علیه‌السلام)! ما همه به محمد ایمان داریم جز آن فیل سفید. پس حضرت بانگ بر او زد ایستاد و ضربتی بر او زد سرش را دور افکند و کندا از پشتش به پایین افتاد. @fatemiioon135
بقیه کرامات رو با سند می‌تونید از این سایت ببینید. یاعلی‌!... @fatemiioon135
یا علی! جبرئیل کجاست؟ روایت شده که حضرت علی(علیه‌السلام) روزی بر منبر کوفه خطبه می خواند و در ضمن خطبه فرمود: ای مردم از من بپرسید، قبل از اینکه مرا از دست بدهید. از راه‌های آسمان ها بپرسید که من به آنها داناتر از راه های زمین هستم. پس مردی از بین آن جماعت برخاست و گفت: ! جبرئیل الآن کجاست؟ فرمود: مرا بگذار تا بنگرم. سپس نگاهی به بالا و بر زمین و به راست و چپ نموده، فرمود: تو هستی. پس جبرئیل از بین آن قوم پرواز کرد و با بالش سقف مسجد را شکافت و مردم تکبیر گفتند و عرضه داشتند: یاامیرالمؤمنین! از کجا دانستی او جبرئیل است؟ فرمود: من به آسمان نظر انداختم و نظرم به آن چه بر بالای عرش و حجب بود رسید. وقتی به زمین نگاه کردم، بینایی من در تمام طبقات زمین تا ثری (قعر آن) نفوذ کرد و هنگامی که به راست و چپ نگاه کردم، آنچه را خداوند آفریده دیدم، ولی جبرئیل را در بین مخلوقات ندیدم، به همین علت، دانستم که این (سؤال کننده) همان جبرئیل است. @fatemiioon135
عکس دست‌های مهمانان قبل و بعد مراسم با مواد یاعلی!... @fatemiioon135
عکس دست‌های مهمانان قبل و بعد مراسم با مواد یاعلی!... @fatemiioon135
عکس دست‌های مهمانان قبل و بعد مراسم با مواد یاعلی!... @fatemiioon135
عکس دست‌های مهمانان قبل و بعد مراسم با مواد یاعلی!... @fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش در اتاقی که بیمار فوت کرد!! اتاقی که همه بیمارانش مشکل تنفسی دارند!!!!😱😱 و بیماری که همانجا مشکل تنفسی اش بدتر شد!😳 قاتل بیماران مبتلا به وایتکس است نه وایتکس هم باعث ضعف سیستم دفاعی و هم باعث حمله‌ی تنفسی و نا رسایی ریه می‌شود و بعد به نام کشته شده کرونا اعلام می‌گردد... @fatemiioon135
⭕️نزدیک یک ماه بود که پشت دیوارهای قلعه مانده بودند. ، قلعه مستحکمی بود با دیوارهای بلند که بالای تپه ساخته شده بود؛ پر از آذوقه و اسلحه و سرباز. درِ بزرگ قلعه انگار بنای باز شدن نداشت. دورتادورش هم خندق بزرگی کنده بودند که پر از آب بود. هیچ راهی برای گذشتن و نزدیک شدن نمانده بود. ‌ 👑 قلعه یهودیان خیبر حسابی داشت برتری‌اش را به مسلمانان نشان میداد. یهودیانی که یکی از دو دشمن بزرگ اسلام در جزیره العرب بودند. جنگ راه می‌انداختند، پول و نقشه به قریش می‌دادند. هرچه از دستشان برمی‌آمد برای نابودی اسلام کرده بودند. حالا مسلمانان پشت قلعه همان یهودی‌ها مانده بودند و باید کاری می‌کردند. رسول خدا فرماندهی یک لشکر از مسلمانان را سپرد به یکی از اصحاب: «برو قلعه را فتح کن.» هنوز نرفته برگشته بودند. فرمانده می‌گفت تقصیر سربازان است که ترسیدند و جلو نیامدند. سربازان می‌گفتند فرمانده بود که عقب‌نشینی کرد. ‌ 👈 رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) نفر بعدی را فرستاد. دوباره همان ماجرا تکرار شد. اوضاع بدی شده بود. مرحب، پهلوان بزرگ یهودیان خیبر داشت همه را فراری می‌داد. قد و قامت عجیبی داشت. حتی بعضی‌ها گفته‌اند به‌جای کلاه‌خود سنگ‌آسیا روی سرش می‌گذاشت و کسی توان رویارویی با او را نداشت. بار سوم پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) سعد بن عباده را فرستاد. رئیس قبیله خزرج هم دست از پا درازتر برگشت. هیچ‌کدام از پس مرحب برنمی‌آمدند. قلعه که جای خودش را داشت. ‌ 😔 روز سوم که به شب رسید، احساس تلخ شکست و ناامیدی جمع مسلمانان را گرفته بود. پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) اما آرام بود. آرام و مطمئن وقتی گفت: فردا پرچم را به دست کسی می‌سپارم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. می‌دهم دست آدمی که «کرار غیر فرار» است. جنگجوی سرسختی که مدام حمله می‌کند. هیچ‌وقت پشت نمی‌کند. فرار نمی‌کند. نفر آخر علی بن ابی‌طالب بود... خان اول مرحب بود، نه ترسید و نه فرار کرد، مرحب که رجز خواند و فریاد زد: من مرحبم. علی (علیه‌السلام) محکم تر پاسخ داد: من حیدرم. شیر جنگجوی بیشه‌ها چنان ضربه محکمی به کلاه‌خود مرحب زد که تا دندان هایش فرو آمد. فرمانده که به زمین افتاد سربازها فرار کردند. خان دوم خندق بود، گودال پر از آب و عریضی که هیچ راه عبوری نداشت. سربازها پشتش گیر افتاده و نمیتوانستند به قلعه خیبر نزدیک شوند، علی(علیه‌السلام) از خندق پرید. خان اخر قلعه بود. در قلعه را از جا کند، یهودیان داشتند از ترس پ تعجب جان میدادند که در بزرگ و آهنی را گذاشت روی خندق، پلی شد برای عبور سربازها. لشگر پیاده اسلام از خندق رد شدند و قلعه را فتح کردند. حیدر کرار برگ برنده رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) بود، مردی که خدا و رسولش را دوست داشت و خدا و رسول هم خیلی دوستش داشتند ✅جنگ خیبر شک نکنید دوباره تکرار میشود... آن هم نه چندان دور....درست است حاج قاسم بین ما نیست که الحق هم او ولی و خدا را دوست داشت و هم ولی و خدا او را دوست داشتند... اما این خاک قاسم فراوان دارد.... میلاد امیر المومنین مبارک باشه❤️ هم به مردم هم به آقا.. هم به خانواده شهید حاج قاسم سلیمانی که امسال روز پدر.. درست است پدرشان در بینشان نیست اما شک ندارم در بهشت کنار رسول الله و امیر المومنین است @fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
ختم صلوات هدیه به #امیرالمومنین جهت ظهور صاحب‌الزمان از حالا تا فردا شب ساعت ۲۳:۲۳ ارسال به کاربری
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 تا اینجا 🌛۶۱،۶۵۷🌜 صلوات هدیه به مولی‌الموحدین، امیرالمومنین، اسدالله الغالب، غالب کل غالب، مظهرالعجائب، علی بن ابیطالب، امیرکلام علی علیه السلام جهت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف یاعلی!...