eitaa logo
هیأت خواهران فاطمیون تهران
2.1هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
92 فایل
هیئت خواهران فاطمیون ارتباط @fatemiioon ✅دفترشعر#گهر @daftaresher110 ✅کلیپهای کوتاه @cilip_f ✅آرشیو صوت @arshivesout ✅خانواده و تربیت @kanevadevtarbiat اخبار @fatemiioonakhbar صفحه آپارات https://www.aparat.com/fatemiioon135 فروشگاه @f_fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت بیست و هفتم: به من اعتماد کن روز قدس بود ... صبح عین همیشه رفتم سر کار ... گوشی روی گوش، مشغول گوش دادن قرآن، داشتم روی ماشین یه نفر کار می‌کردم ... اما تمام مدت تصویر حنیف و حرف‌های سعید توی سرم بود ... . . ازش پرسیدم: _از کاری که کردی پشیمون نیستی؟ ... خیلی محکم گفت: _نه، هزار بار هم به اون شب برگردم، بازم از اون زن دفاع می‌کنم ... حتی اگر بدتر از اینم به سرم بیاد... . . ولی من پشیمون بودم ... خوب یادمه ... یه پسر بیست و دو سه ساله، ماشین کارل رو ندید و محکم با موتور خورد بهش... در چپش ضربه دید ... کارل عاشق اون ماشین نو بود ... . اسلحه‌اش رو از توی ماشین در آورد ... نمی‌دونم چند تا گلوله توی تنش خالی کرد ... فقط یادمه کف خیابون خون راه افتاده بود ... همه براش سوت و کف می‌زدن ... من ساکت نگاه می‌کردم ... خیلی ترسیده بودم ... فقط ۱۵ سالم بود ... . . شاید سرگذشت‌ها یکی نبود ... اما اون بچه‌هایی رو که مسلمان‌ها شعارش رو می‌دادن ... من با گوشت و پوست و استخوانم وحشت، تنهایی و بی کسی شون رو حس می‌کردم ... . ترس، ظلم، جنایت، تنهایی، توی مخروبه زندگی کردن ... این‌ها چیزهایی بود که سعی داشتم فراموش شون کنم ... اما با اون حرف‌ها و تصاویر دوباره تمامش برگشت ... . . اعصابم خورد شده بود ... آچار رو با عصبانیت پرت کردم توی دیوار و داد زدم ... لعنت به همه تون ... لعنت به تو سعید ... . . رفتم توی رختکن ... رئیس دنبالم اومد ... _کجا میری استنلی؟ ... باید این ماشین رو تا فردا تحویل بدیم. همین جوری هم نیرو کم داریم ... . همین طور که داشتم لباسم رو عوض می‌کردم گفتم: _نگران نباش رئیس، برگردم تا صبح روش کار می‌کنم ... قبل طلوع تحویلت می‌دم ... . _می‌تونم بهت اعتماد کنم؟ ... . . اعتماد؟ ... اولین بار بود که یه نفر روم حساب می‌کرد و می‌خواست بهم اعتماد کنه ... محکم توی چشم‌هاش نگاه کردم و گفتم: _آره رئیس، مطمئن باش می‌تونی بهم اعتماد کنی ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت بیست و هشتم: شرکت کنندگان روز عید فطر بود ... مرخصی گرفتم ... دلم می‌خواست ببینم چه خبره ... . . یکی از بچه‌ها توی آشپزخانه مسجد، داشت قرآن تمرین می‌کرد ... مسابقه حفظ بود ... تمام حواسم به کار خودم بود که یکی از آیات رو غلط خوند ... ناخودآگاه، تصحیحش کردم و آیه درست رو براش خوندم ... . با تعجب گفت: استنلی تو قرآن حفظی؟ ... . منم جا خوردم ... هنوز توی حال و هوای خودم بودم و قبلا هرگز هیچ کدوم از اون کلمات عربی رو تکرار نکرده بودم ... اون کار، کاملا ناخودآگاه بود ... . . سعید با خنده گفت: اینقدر که این قرآن گوش می‌کنه عجیب هم نیست ... توی راه قرآن گوش می‌کنه ... موقع کار، قرآن گوش می‌کنه ... قبلا که موقع خواب هم قرآن، گوش می‌کرد ... هر چند الان که دیگه توی مسجد نمی‌خوابه، دیگه نمی‌دونم ... . . حس خوبی داشت ... برای اولین بار توی کل عمرم یه نفر داشت ازم تعریف می‌کرد ... . . روز عید، بعد از اقامه نماز، جشن شروع شد ... . سعید مدام بهم می‌گفت: تو هم شرکت کن. مطمئن باش اول نشی، دوم یا سوم شدنت حتمیه ... اما من اصلا جسارتش رو نداشتم ... جلوی اون همه مسلمان... کلماتی که اصلا نمی‌دونستم چی هستن ... من عربی بلد نبودم و زبان من و تلفظ کلماتش فاصله زیادی داشت ... . . مجری از پشت میکروفن، اسامی شرکت کننده‌ها رو می‌خوند که یهو ... سعید از عقب مسجد بلند گفت ... یه شرکت کننده دیگه هم هست ... و دستش رو گذاشت پشتم و من رو هل داد جلو ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
سلام برای بازگشت یک خانواده به زندگی نیاز به سیصد و پنجاه میلیون پول داریم که دو تا سه ماهه برمی‌گرد
👆👆👆بچه‌ها نبود؟ لطفاً فقط بچه‌هایی که دقیقاً مجموعه رو می‌شناسن بخونن دقت کنید آشنایی مجازی به هیچ عنوان برای رد و بدل کردن پول و اعتبار صحیح نیست. نه این کانال نه کانال‌های دیگه این پیام رو بفرستید برای اون بزرگوارانی که ایام محرم و فاطمیه مستقیم به هیأت کمک می‌کنن و شناخت کافی دارن
✴️ جمعه 👈 ۲۰ آبان 👈 عقرب ۱۴۰۱ 👈۱۶ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈۱۱ نوامبر ۲۰۲۲ 🏛مناسبت‌های اسلامی و دینی👇 📛امروز برای امور زیر مناسب نیست: 📛مسافرت 📛جابجایی و نقل و انتقال 📛و دیدار روسا خوب نیست. ✈️مسافرت خوف حادثه دارد و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶برای زایمان مناسب و نوزاد عاقل باشد. 🔭 احکام و اختیارات نجومی👇 🌓امروز قمر در برج جوزا و برای امور زیر مناسب است. ✳️آغاز کتابت و نگارش کتاب ✳️نو بریدن و نو پوشیدن ✳️مشارکت و امور شراکتی ✳️آغاز آموزش و امور تعلیماتی ✳️خرید کردن ✳️معامله ملک و خانه ✳️مبادله اسناد و قباله و قولنامه کردن ✳️و ارسال کالاهای تجاری نیک است. ❤️ انعقاد نطفه و مباشرت. ❤️امروز... مباشرت پس از فضیلت نماز عصر استحباب ویژه دارد و محصول آن فرزندی است که از دانشمندان مشهور با شهرت جهانی گردد و برای سلامتی مفید است إن‌شاءألله. ❤️امشب...   برای در جمعه شب (شب شنبه)دستوری برای تاثیر آن بر فرزند وارد نشده. 💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز خوب نیست و باعث حزن و اندوه می‌شود. 💉حجامت👇 خون دادن فصد و زالو انداختن... یا ، زالو انداختن خوب نیست باعث فرج و نشاط می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن👇 جمعه برای ، روز بسیار  خوبی‌ست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚  دوخت و دوز👇 جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکی‌ست و باعث برکت در زندگی و طول عمر می‌شود. ✴️️ وقت استخاره👇 در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است. 😴 تعبیر خواب... خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در آیه‌ی ۱۷ سوره مبارکه اسراء وکم اهلکنا من القرون من بعد نوح... و از مفهوم و معنای آن استفاده می‌شود که کاری که باعث آزردگی و حزن و اندوه خواب بیننده باشد پیش آید ولی عاقبت بخیر شود إن‌شاءألله. چیزی همانند آن قیاس گردد... کتاب تقویم همسران صفحه ۱۱۵ ❇️️ ذکر روز جمعه   اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق می‌گردد. 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع مطالب تقویم همسران https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت بیست و نهم: مسابقه بزرگ برگشتم با عصبانیت بهش نگاه کردم ... دلم می‌خواست لهش کنم ... مجری با خنده گفت ... بیا جلو استنلی ... چند جزء از قرآن رو حفظی؟ ... . . جزء؟ ... جزء دیگه چیه؟ ... مات و مبهوت مونده بودم ... با چشم های گرد شده و عصبانی به سعید نگاه می‌کردم ... . سرش رو آورد جلو و گفت: یعنی چقدر از قرآن رو حفظی؟... چند بخش رو حفظی؟ چند تا سوره؟ . . سوره چیه؟ مگه قرآن، بخش بخشه؟ ... . سری تکان دادم و به مجری گفتم: نمی‌دونم صبر کنید ... و با عجله رفتم پیش همسر حنیف ... اون قرآن ضبط شده، چقدر از قرآن بود؟ ... خنده‌اش گرفت ... همه‌اش رو حفظ کردی؟ ... آره ... پس بگو من حافظ ۳۰ جزء از قرآنم ... . . سری تکان دادم ... برگشتم نزدیک جایگاه و گفتم: من ۳۰ جزء حفظم ... . مجری با شنیدن این جمله، با وجد خاصی گفت: ماشاءألله یه حافظ کل توی مسابقه داریم ... . . مسابقه شروع شد ... نوبت به من رسید ... رفتم روی سن، توی جایگاه نشستم ... ضربان قلبم زیاد شده بود ... . داور مسابقه شروع کرد به پرسیدن ... چند کلمه عربی رو می‌گفت و من ادامه می‌دادم ... کلمات عربی با لهجه غلیظ انگلیسی ... همه در حالی که می‌خندیدند با صدای بلند ماشاء الله می‌گفتند ... . . آخرین بخش رو که خوندم، داور گفت: احسنت ... لطف می‌کنی معنی این آیه رو بگی ...؟ ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت سی‌ام: بلد نیستم معنی؟ ... من معنی قرآن رو بلد نیستم ... . با تعجب پرسید ... یعنی نمی‌دونی این آیه‌ای که از حفظ خوندی چه معنایی داشت؟ ... . . تعجبم بیشتر شد ... آیه چیه؟ ... . با شنیدن این سوالم جمع بهم ریخت ... اصلا نمی‌دونستم هر مسلمانی این چیزها رو می‌دونه ... از توی نگاه شون فهمیدم به دروغم پی بردن... خیلی حالم گرفته شده بود ... به خودم گفتم تمام شد استنلی ... دیگه نمی‌ذارن پات رو اینجا بزاری ... . . از جایگاه بلند شدم ... هنوز به وسط سن نرسیده بودم که روحانی مسجد، بلندگو رو از داور گرفت ... استنلی، می‌دونی یه نابغه‌ای که توی این مدت تونستی قرآن رو بدون اینکه بفهمی حفظ کنی؟ ... . . بعد رو کرد به جمع و با لبخند گفت: می‌خندید؟ .... شماها همه با حروف و لغت‌های عربی آشنایی دارید ... حالا بیاید تصور کنید که می‌خواید یه کتاب 600 صفحه‌ای چینی رو فقط با شنیدنش حفظ کنید ... چند نفرتون می‌تونید؟ ... . . همه ساکت شده بودن و فقط نگاه می‌کردند ... یهو سعید از اون طرف سالن داد زد: من توی حفظ کردن کتاب‌های دانشگاهم هم مشکل دارم ... حالا می‌شه این ترم چینی نخونیم؟ ... و همه بلند خندیدن ... . . حاج آقا، نیم رخ چرخید سمت من ... نمی‌خواید یه کف حسابی براش بزنید؟ ... . و تمام سالن برام دست می‌زدند ... به زحمت جلوی بغضم رو گرفته بودم ... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
🟣🔮🟣 🔮از روزی که زمین تورا گم کرد، حساب زمان بهم ریخت. 🔮اینجا بی تو، هرشب تقویم به درازای هزار یلداست... https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | طبق احادیث عمر این انقلاب کوتاه است! 🔹فاصله انقلاب اسلامی تا ظهور امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) 👤 استاد شجاعی https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت سی و یکم: خدای مرده همه رفتن ... بچه‌ها داشتن وسایل رو جمع و مسجد رو مرتب می‌کردن ... . یه گوشه ایستاده بودم ... حاج آقا که تنها شد، آستین بالا زد تا به بقیه کمک کنه ... رفتم جلو ... سرم رو پایین انداختم و گفتم: من مسلمان نیستم ... همون طور که سرش پایین بود و داشت آشغال‌ها رو توی پلاستیک می‌ریخت گفت: می‌دونم ... . . شوکه شدم ... با تعجب دو قدم دنبالش رفتم ... برگشت سمتم ... همون اوایل که دیدم اصلا حواست به نجس و پاکی نیست فهمیدم ... . بعد هم با خنده گفت: اون دفعه از دست تو مجبور شدم کل فرش‌های مسجد رو بشورم ... آخه پسر من، آدم با کفش از دستشویی میاد روی فرش؟ ... مگه ندیده بودی بچه‌ها دم در کفش‌هاشون رو در می‌آوردن ... خدا رحم کرد دیدم و الا جای نجس نمی‌شه نماز خوند ... . . سرم رو بیشتر پایین انداختم. خیلی خجالت کشیده بودم ... اون روز ده تا فرش بزرگ رو تنهایی شست ... هر چی همه پرسیدن؛ چرا؟ ... جواب نداد ... . من سرایدار بودم و باید می‌شستم اما از نجس و پاکی چیزی نمی‌دونستم ... از دید من، فقط یه شستن عادی بود ... برای اینکه من جلو نرم و من رو لو نده ... به هیچ کس دیگه‌ای هم اجازه نداد کمکش کنه ... ولی من فقط به خاطر دوباره شستن اون فرش‌های تمییز، توی دلم سرزنشش کردم ... . . خیلی خجالت کشیدم ... در واقع، برای اولین بار توی عمرم خجالت کشیدم ... همین طور که غرق فکر بودم، حاج آقا یهو گفت: راستی حیف تو نیست؟ ... اینقدر خوب قرآن رو حفظی اما نمی‌دونی معنیش چیه ... تا حالا بهش فکر نکردی که بری ترجمه‌اش رو بخونی ببینی خدا چی گفته؟ ... . برام مهم نیست یه خدای مرده، چی گفته ... ترجیح می‌دم فکر کنم خدایی وجود نداره تا اینکه خدایی رو بپرستم که مسبب نکبت و بدبختی‌های زندگی منه... ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
هیأت خواهران فاطمیون تهران
داستان واقعی👇👇👇 #رمان #فرار_از_جهنم نویسنده: #شهیدسیدطاهاایمانی #داستان_واقعی #فرار_از_جهنم قسمت
داستان واقعی👇👇👇 نویسنده: قسمت سی و دوم: گاو حیوان مفیدی‌ست هنوز چند قدم ازش دور نشده بودم که بلند وسط مسجد داد... هی گاو ... همه برگشتن سمت ما ... جا خورده بودم ... رفتم جلو و گفتم: با من بودی؟ ... باور نمی کردم آدمی مثل حاج آقا، چنین حرفی بزنه ... بله با شما بودم ... چی شده؟ ... بهت برخورد؟ ... . هنوز توی شوک بودم ... . چرا بهت برخورد؟ ... مگه گاو چه اشکالی داره؟ ... . دیگه داشتم عصبانی می‌شدم ... خیله خوب فهمیدم، چون به خدات این حرف رو زدم داری بهم اهانت می‌کنی ... . . اصلا فکرش رو هم نمی‌کردم چنین آدمی باشه ... بدجور توی ذوقم خورده بود ... به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی ... چطور باهاش همراه شده بودی؟ ... در حالی که با تحقیر بهش نگاه می‌کردم ازش جدا شدم ... . . مگه فرق تو با گاو چیه که اینقدر ناراحت شدی؟ ... . دیگه کنترلم رو از دست دادم ... رفتم توی صورتش ... ببین مرد، به الانم نگاه نکن که یه آدم آرومم ... سرم رو می‌اندازم پایین، میام و می‌رم و هر کی هر چی می‌گه، می‌گم چشم ... من یه عوضیم پس سر به سر من نزار ... تا اینجاشم فقط به خاطر گذشته خوب مون با هم، کاری بهت ندارم ... . . بچه‌ها کم کم داشتن سر حساب می‌شدن بین ما یه خبری هست ... از دور چشم شون به من و حاجی بود ... . گاو حیوون مفیدیه ... گوشت و پوستش قابل استفاده است... زمین شخم می‌زنه ... . دیگه قاطی کردم ... پریدم یقه‌اش رو گرفتم ... . زورشم از تو بیشتره ... . . زل زدم تو چشم‌هاش ... فکر نکن وسط مسجدی و این‌ها مراقبت ... بیشتر از این با اعصاب من بازی نکن ... . ادامه دارد... https://eitaa.com/fatemiioon135
✴️ شنبه 👈 ۲۱ آبان / عقرب ۱۴۰۱ 👈۱۷ ربیع الثانی ۱۴۴۴👈 ۱۲ نوامبر۲۰۲۲ 🌙 احکام دینی و اسلامی👇 ❇️ امروز برای امور زیر مناسب است: ✅خواستگاری عقد و عروسی ✅خرید کردن ✅ختنه کودک ✅شراکت و امور شراکتی ✅نوشتن قرار دادهای تجاری ✅درختکاری ✅امور زراعی و کشاورزی ✅و دیدار روسا خوب است. 🚘مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶 زایمان مناسب و نوزاد خوشبخت و زندگی پاکی خواهد داشت إن‌شاءألله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی👇 🌓 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️امور زراعی و کشاورزی ✳️بذر افشانی و کاشت ✳️غرس درخت ✳️خرید رفتن ✳️معامله املاک و مستقلات ✳️آغاز نگارش کتاب مقاله و پایان نامه ✳️استحمام ✳️و حفر چاه و قنات نیک است. 🔲 این اختیارات تنها یک سوم مطالب سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. ❤️انعقاد نطفه و مباشرت👇 امشب: (شب یکشنبه)، حکمی مبنی بر کراهت یا استحباب وارد نشده است. 💇‍♂  اصلاح سر و صورت👇 طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، میانه است. 💉💉 حجامت، فصد زالو انداختن در این روز از ماه قمری، باعث صحت بدن است. 😴😴 تعبیر خواب امشب: خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ۱۸ سوره مبارکه "کهف" است. و تحسبهم ایقاظا و هم رقود... و چنین برداشت می‌شود که خانه‌ای جدید یا ملکی جدید در تصرف خواب بیننده در می‌آید إن‌شاءألله شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن👇 شنبه برای ، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد. 👚👕دوخت و دوز👇 شنبه برای بریدن و دوختن، روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.(این حکم شامل خرید لباس و پوشیدن نمی‌شود) 🙏🏻 استخاره👇 وقت در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر. 📿 ذکر روز شنبه ،یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه که موجب غنی و بی نیاز شدن می‌گردد. 💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 📚 منبع مطالب: تقويم همسران https://eitaa.com/fatemiioon135
۲۰۲۲۱۱۱۲۰۱۱۸۲۶.mp3
4.88M
امام خمینی فرمودند حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است حتی مهمتر از حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چرا؟ قسمت اول https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷حفظ جمهوری اسلامی از حفظ جان امام عصر اهمیتش بیشتر است.. 🌹امام روح الله خمینی 👆چون امام هم جانش را فدای زنده ماندن اسلام میکند. قسمت دوم https://eitaa.com/fatemiioon135
۲۰۲۲۱۱۱۲۱۳۴۹۵۴.mp3
8.99M
امام خمینی فرمودند حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات است حتی مهمتر از حفظ جان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف چرا؟ قسمت دوم نکته‌ی بسیار مهم https://eitaa.com/fatemiioon135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مژده نزدیک بودن در خواب محمد تهرانی مقدم از برادر شهیدش 👌بسیار جالب و شنیدنی از دست ندید 🌷شهیدحسن تهرانی مقدم به همراه تعدادی از همکارانش در روز ۲۱ آبان سال ۹۰ در پادگان حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام)‌ ملارد و در حال آماده‌سازی آزمایش موشکی بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یاران شهید خود پیوست 🌷یاد شهدا با صلوات https://eitaa.com/fatemiioon135