eitaa logo
محمد مهدی فاطمی صدر
2.9هزار دنبال‌کننده
429 عکس
31 ویدیو
2 فایل
مدرسه‌ی شیعی وتر | روایت نهضت امت @mahdi_vvatr
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها ملت نامسلح امت ماییم. از یمن تا لبنان همه سلاح مقاومت را حفظ کرده‌اند و ما تلاش می‌کنیم با ده فشنگ میدان تیر کار را در بیاوریم و خوب صاحب بدترین متوسط نمره‌ی تیر در محور مقاومتیم. ساده‌ترین نسق‌کشی لبنانی‌ها از ایرانی‌ها هم‌این زدن پاره‌سنگ روی هوا، و تعارف تفنگ به ما است...
تا پایانه‌ی کرایه‌برهای صور بردم؛ عذرخواه که نمی‌رساندم. گفت: این خودروهای پایه‌بلند و سیاه ما گاو پیشانی‌سپیدند و ممکن است اسرائیل روی جاده‌ی جنوب بزندشان. پرسیده بودم: چه می‌زنی؟ گفته بود: ضدزره. گفتم: قناصه می‌زنم اما خم‌پاره را هم دوست دارم. تفاوت‌مان تنفرم از آرپی‌جی بود...
گفتم: در سوریه و در عراق طرف را که از پشت قناصه می‌زدیم، برایش فاتحه هم می‌خواندیم؛ هم اخواننا بغوا علینا؛ و یادم به آن قناصه‌چی لبنانی رفت که زده بود و دل‌پیچه گرفته بود.‌ راحتی جنگ در لبنان و فلسطین آن است که زدن کفار اسرائیلی‌ فاتحه‌خوانی نمی‌خواهد و یشف صدور قوم مؤمنین است...
شامی‌ها، شیرازی‌های محور مقاومت استند...
نهضت زنده است، چون هنوز شهید می‌دهد...
صریح می گویند: ما انضباط داریم، اما شما سخت‌گیرید؛ تفاوت لبنانی‌ها و ایرانی‌ها را می‌گویند و حتا آخوندهای لبنانی و ایرانی را. سهل می‌گیرند، اما تنبل و کسل و فشل نیستند. هم‌این است که نشستی پیش از ساعت نه و ده صبح نمی‌توان ترتیب داد، اما شش و هفت صبح می‌آیند و لب ساحل می‌دوند...
تأمل می‌کردم که شیخ با این ذائقه‌ی عرفانی چه طور دو فرزندش را در محیط رهای لبنان حفظ می‌کند؟ تا سر میز آن غذاخوری ناملتزم، که دیدم مرتب معادل انگلیسی، واژه‌یابی‌های عربی من را برای تدقیق بحث نظری از پسر نوجوان بزرگ‌ترش می‌پرسد و گاه و بی‌گاه آن پسر کوچک‌تر خردسال را می‌بوسد...
جبهه، نازک‌ترین برش از جنگی است که تا عقبه پهن شده است؛ روایت رزم آخرین فصل روایت جنگ است، و کوتاه‌ترین فصل...
این‌ها که انقلاب را به سال پنجاه‌هفت و جنگ را به سال پنجاه‌ونه تا شست‌وهفت منحصر می‌کنند و دیگران را حضور و غیاب می‌کنند، در بس‌یاری پی حاشا کردن ضدانقلاب بودن خودشان در سال هشتادوهشت و جنگ‌گریز بودن‌شان در هشتادونه تا نودوهشتند...
آزمون تاریخی شورای نگه‌بان هم‌این است که یک مرجف را به عنوان مجتهد نام‌زد لجنه‌ی کشف ولی فقیه بنهند یا نهند؛ این هم‌آن شاخصی است که به ما می‌گوید این نهاد روی زمین کار می‌کند یا نمی‌کند...
گفتار ملی و ناامی در باغ شهادت را نبندید طی سال‌ها جنگ با عراق را جنگ آخر تقریر می‌کرد، بی آن که به جنگ‌ نرم پیش و پس آن اشاره‌ی کند یا برای جنگ‌های سخت بعد برنامه‌یی داشته باشد. این است که جنگ در ذهن ایرانی هم‌آن جنگ است و حتا رزمنده‌های جنگ در سوریه جنگ‌ندیده خوانده می‌شوند...
انتخابات در حکومت اسلامی سامانه‌ی مشورت است و نه مشروعیت؛ این یعنی مدار کار در آن مشارکت حضور الحاضر است و نه رطب و یابس...
شیخ محمد تقی مصباح یزدی اگر نبود شاید نمی‌فهمیدیم فهم مشائی از انقلاب و از جنگ چه طور آدم‌ها را ضدانقلاب و ضدجنگ می‌کند؟ این انقلابی‌های بریده و جنگنده‌های بازنشسته که از هر گاه به شیخ لگدپرانی می‌کنند را که دیده‌یید...
‏نه تنها زنده‌ی شیخ محمد تقی مصباح یزدی که مرده‌ی او هم منافق‌سنج است...
بیروت شاید به‌ترین جا برای محاکات ماهیت نوپدید شهروند است؛ شهری که از جنوب تا شمال آن، نظام ارزش‌هاش سروته می‌شود و هم‌این است شهرسازی و شهرداری و شهربانی آن. آن چه می‌ماند آن است که به که جای این شهر می‌توان بند کرد و شهروند شد...
می‌پرسند: شیخ محمد تقی مصباح در جنگ سخت با عراق که جا بود؟ می‌پرسم: آن را که می‌دانیم، اما شما در جنگ نرم بعدش با امریکا و جنگ سخت بعدترش با اسرائیل که جا بوده‌یید؟ که این را هم می‌دانیم: کف خاک‌ریز دش‌من...
نه انقلاب یک بازه‌ی یک‌چند ماهه است و نه جنگ یک بازه‌ی هشت‌ ساله. انقلابی بودن یا جنگنده بودن آدم‌ها هم‌واره با آخرین جنگ سخت تا نرم در جریان در اکنون امت سنجیده می‌شود...
آخوند مکتبی و سرخ محمد تقی مصباح یزدی بود که طوری سکولارهای ایرانی و صورتی‌های چرک را زده است که چند زمستان از وفات او هم گذشته است اما هنوز با هیچ برفی پایین نیامده‌اند...
جنگ ماهیتی مشائی نیست که بشود سویه‌ی نرم و سختش را جدا کرد، یا به یک برهه‌ی آن بسنده کرد و با دیگر برهه‌ها ضد جنگ بود. این اگر بشود آن ایرانی سکولار که سال ۰۱ در آن نبرد خیابانی ضد حجاب و شریعت و حکومت با تو جنگیده است، در هم‌آن حال پرسان است که شب فتح خرم‌شهر که جا خوابیده‌یی...
نهضت یک بردار است و نه یک ایستار. یعنی شاخص انقلابی بودن، انقلابی بودن در موقعیت اکنونی انقلاب است و اگر نه بسی ضدانقلاب‌های نام‌دار در زمانی و مکانی انقلابی بوده‌اند و اکنون دیگر نیستند. میزان[در انقلابی بودن هم] حال فعلی افراد است...
نه این که به حد و مرز در آزادی باور نداشته باشند؛ دارند؛ مرز آن را نه شرع که عرف می‌دانند. سکولارهای شرمنده این الحاد را به زبان نمی‌آوردند، درنده‌هاشان اما برای شریعت زوزه می‌کشند...
شیخ محمد تقی مصباح یزدی اگر نبود اهل سنت خمینی را به این راحتی نمی‌شناختیم؛ این‌ها که معتقد به پانزده خرداد تا سوم خرداد استند، اما از چهارده خرداد دیگر در خلوت خود با ما نیستند و حتا از بیست‌ودوی خرداد ضد ما به خیابان هم آمدند...
بر آمدن اوباش بنفش یک دهه پس از نسخه‌ی منافق و سبزشان، و دست دادن این روزهای صورتیهای چرک به آن‌ها به ما می‌گوید: ملت ایران به طرزی آخرزمانی در دو اردوگاه برابر هم صف بسته است: امت پیام‌بر اعظم، امت ابلیس اکبر...
خاصیت هم‌آن لچک نیم‌بند هم‌این است که هنوز نظام ارزش‌هایت را شریعت اعلان می‌کنی، جدای از این که چه قدر خواسته‌یی یا توانسته‌یی به آن التزام داشته باشی. کشف فاحش حجاب سرازیر شدن از نقطه‌ی عطف نظام ارزش‌های وحی به نظام ارزش‌های عرف است؛ فرو نشستن در سیاه‌چاله‌ی محاکات‌ناپذیر شر...
حسینیه‌ی سیده طوعه بیرون ضاحیه در شهر بیروت بود و گویا هیأت شهید تازه‌ی حرکت حزب‌الله، عباس محمد رعد بود. در پاگرد تکه‌ی پارچه‌ی درون کفن را نهاده بودند تا مؤمنین برای شهید بعدی نام‌شان را روی آن بنویسند؛ درون حسینیه، متراکم، جوان نورانی نشسته بود، و چه دل‌های آماده‌یی داشتند...