eitaa logo
فاطمیون
256 دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.3هزار ویدیو
19 فایل
پاسداری از حجاب وعفاف مدافعین چادر زهرایی هرکدام از ما می تواند باتبلیغ شیوه حجاب اسلامی یه مجاهد فی سبیل الله باشیم. @fatemyyon
مشاهده در ایتا
دانلود
 یه خانوم چادری😊  ازهمه رنگا لباس داره😊  نگا به مشکیه چادرش نکن   چادریا هم آرایش کردن بلدن😊  چادریا هم لباس زیبا پوشیدن بلدن😊  چادریا هم بلدن لاک بزنن😊  خلاصه خانومی که رنگارنگ میری تو خیابون ! و فک می کنی چادری😏  جماعت عقب موندس وبه روز نیست😏  چرا چادریا هم این کارهاروبلدن😉  منتها ...   فقط برای یه نفر😉   اونم همسرشون 😉  نه مردای توخیابون 😉... 💚اللهم عجل لولیک الفرج💚 💐حجاب بهترین زمینه سازی ظهور💐 https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
https://eitaa.com/fatemyyon
قابل توجه آقایون مسئولی که که حقوق چند ده میلیونی میگیرند و اما.... ⚜️ یاد شهید بابایی بخیر که طلاهای همسرش را فروخت و به افسران و سربازان متاهل داد و گفت : مایحتاج عمومی گران شده و حقوق شما کفاف خرج زندگی رو نمیده !! ⚜️یاد شهید رجبی بخیر که پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت کسی دیگر پرداخت میکند. ⚜️یاد شهید بابایی بخیر که یکی از دوستانش تعریف میکرد که : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده که معلوله ... شناختمش و رفتم جلو که ببینم چه خبره که فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! ⚜️یاد شهید حسین خرازی بخیر که قمقمه آبش را در حالی که خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت که کامش از تشنگی به هم نچسبه !! ⚜️یاد شهید مهدی باکری بخیر که انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر کار میکنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باکریه که صورتشو پوشونده کسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! آره یاد خیلی شهدا به خیر که خیلی چیزها به ما یاد دادند که بدون چشم داشت و تلافی کمک کنیم و بفهمیم دیگران رو اگر کاری میکنیم فقط واسه رضای خدا باشه و هر چیزی رو به دید خودمون تفسیر نکنیم !! برای رد شدن از سیم خاردار باید یه نفر روی سیم خاردار میخوابید تا بقیه از روش رد بشن(!!) داوطلب زیاد بود. قرعه انداختند، افتاد بنام یک جوان زیبارو !! همه اعتراض کردند الا یک پیرمرد که گفت: چکار دارید بنامش افتاده دیگه ... همه تودلشون گفتند : عجب پیرمرد سنگدلی !! دوباره قرعه انداختند، باز هم افتاد بنام همون جوون ... جوان بدون درنگ خودش رو انداخت روی سیم خاردار تو دل همه غوغائی شد ...!! بچه ها گریان و با اکراه شروع کردند به رد شدن از روی بدن جوان ... همه رفتند الا همون پیرمرد ... گفتند چرا نمیای ؟؟ گفت : نه شما برید من باید بدن پسرم رو ببرم برای مادرش آخه مادرش منتظره ... درود بر شهامت و غیرت آنان !! نمیدونم الان برای رد شدن و رسیدن به عرش دنیا پاتون رو روی خون کدام شهید گذاشتید ؟؟!! آنقدر انتشار بدین بزار بفهمند چه کسانی رفتند تا امروز در آسایش، زندگی کنیم؟ https://eitaa.com/fatemyyon
✌️😍 🇮🇷
•| چادرت هدیه ی زهراست حواست باشد |💚 °| هرکسی لایق این پوشش زهرایی نیست |❌ •| آنقدر مذهبی و مومن و با تقوایی | °| شعر در وصف تو باشد غزل آیینی ست |🎼 ❤️ https://eitaa.com/fatemyyon
وقتے که شهید شُد بدنش تڪہ تڪه شد •••🏹 آرۍ تڪه های بدنش را داد که چآدر خاکے مادر تڪه تڪه نشود|✖️| همیشھ میگُفٺ: از خواهرانـ میخواهم که حجابشان را مثݪـ حضرٺ زهرا رعایٺ ڪنند🏻 نہ مثݪـ حجآب های امروزیــ🍂 چون این حجآب ها بوے زهرا نمیدهـند...☔️ https://eitaa.com/fatemyyon
⛔️چرا اینقدر گیر دادیم به ؟؟؟ شايد باورتون نشه اما مسئله حجاب به اقتصاد ربط داره به خانواده ربط داره به فرهنگ ربط داره به سياست ربط داره به پيشرفت ربط داره و ... تو وقتي مشغول شهوت و شهوت پرستي و مشغول مسائل مبتذل بشي ديگه نه حال كاركردن داري يا اگه كارهم بكني درامدتو خرج شهوتت ميكني خانواده نميتوني تشكيل بدي يا خانوادت متلاشي ميشه فرهنگ جامعه سقوط ميكنه و مبتذل و سطح پايين ميشه... ديگه برات مهم نيست كي ميبره ، كي ميخوره، كي... دشمن اگه حمله كنه حال دفاع نداري... و... خود به خود از حال انساني به حالت حيواني نزول پيدا ميكني و كرامت انسان ها صفر ميشه... و يه جايي ديگه كم مياري... اونقد تو لجن و كثافت و ... دست و پا ميزني تا غرق بشي... چون كسي نمونده تا نجاتت بده... مگر اون بالايي... . ممنون از اقاي @alizakariaee2 🌸🍃🌸🍃🌸 ❣ ✅ ڪانال برتـــر حجابـــ https://eitaa.com/fatemyyon
••┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•• 💟اینڪہ میگویم دمادم مذهبے ها عاشق ترند بادلیل میگویم ڪہ آنها واقعاً عاشق ترند.💓 هرڪہ الگویش ❀مولاعلے و فاطمہ است❀ بریقین هم میتوان گفت؛ ڪہ آنها عاشق ترند..😍 💓 #علے_باش_فاطمہ_ات_میشوم
ابراهیم در جمع بچه ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. ابراهیم عصبانی شد و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. قسم خورد که دیگر مداحی نمی کنم! قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان میدهد. چهره نورانی ابراهیم بالای سرم بود. گفت: پاشو، موقع اذانه. بچه های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و جماعت را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع کرد به مداحی حضرت زهرا(س)! بعد از صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که... گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن. دیشب خواب به چشمم نمی آمد. اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت زهرا(س) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم... ❤️۲۲ بهمن، سالروز شهادت https://eitaa.com/fatemyyon