eitaa logo
قرارگـاه‌فرهنگـی‌فاطمـه‌زهرا‹سلام‌الله‌علیها›‌
617 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.3هزار ویدیو
39 فایل
 «مسجد می‌تواند پایگاه همه‌ی کارهای نیک باشد؛ پایگاه خودسازی، انسان‌سازی، تعمیر دل و تعمیر دنیا و مقابله‌ی با دشمن و زمینه‌سازی برای ایجاد تمدّن اسلامی و بصیرت‌افزایی افراد.» مقام معظم رهبری 🕌 آدرس : ایلام،میدان استاندارد(چالیمار) ادمین کانال @fater0
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: یکی از نقشه‌های کفار این است که پسرها و دخترها، از پدرها و مادرها جدا شوند، و مردم را از روحانیون جدا و به آنها بدبین کنند، ولو به این‌صورت که افرادی را به لباس روحانیت ملبّس کنند و در مَلأ عام و مجامع عمومی، کارهای خلاف انجام دهند تا مردم از روحانیون بیزار شوند. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۴۷ @fater110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگـاه‌فرهنگـی‌فاطمـه‌زهرا‹سلام‌الله‌علیها›‌
#رمان_محمد_مهدی #قسمت_چهاردهم 🔰 وقتی وارد خونه شد، همسرش بعد سلام و احوال پرسی فورا سوال کرد چ
🔰 چندماه بعد... 🌀 روز نیمه شعبان اون سال فرا رسید. همه غرق در شادی و جشن گرفتن و... آقا هادی هم از دو جهت خوشحال بود. هم بخاطر روز تولد حضرت ، هم بخاطر اینکه قراره پسرش در چنین روزی به دنیا بیاد، دل تو دلش نبود ✳️ دلش می خواست تو مراسمات جشن کمک کار اهل مسجد باشه ، چون خانوادش همه تو بیمارستان بودن و خیالش از اونجا راحت بود، اما حاج اقا عسکری بهش اجازه نداد و به هر زحمتی که بود هادی رو راهی بیمارستان کرد 🔰 تو راه بود که بهش خبر دادن بچه به دنیا اومده یک مرتبه تمام اون سختی ها و توسلاتی که محضر امام زمان (عج) کرده بود به یادش اومد. تمام گریه ها تمام نماز ها تمام زیارت عاشورا ها و... یقین کرد که هرکس در این خونه بره، دست خالی بر نمی گرده ❇️ بچه رو که بغل گرفت ، آرامش عجیبی بهش دست داد ، هرچند پدرش دم گوش بچه اذان و اقامه گفته بود، اما هادی دوست داشت خودش هم بگه رفت یه گوشه خلوت نشست و با گریه و زاری بعد از اذان و اقامه ، چند تا سلام به امام زمان هم در گوش بچه گفت و همونجا به حضرت گفت : آقاجان، این بچه را نذر تو کردم ، کمکم کن جوری تربیتش کنم تا یکی بشه مثل مالک اشتر برای تو یکی مثل عمار برای تو اشک از چهره اش جاری شد، با دستهاش اشک خودشو پاک کرد و خیلی یواش و آروم روی لب های بچه گذاشت تا کام بچه با اشکی که برای امام زمان (عج) ریخته شده باز بشه، بعد از جیبش تربت اصل کربلا رو که تو سفر سال قبل از یک خادم گرفته بود در آورد و مقدار بسیار کم رو در دهن بچه قرار داد مستحب هست وقتی بچه به دنیا میاد، کامش با تربت کربلا باز بشه 🌀 رفت سراغ خانمش ، ازش تشکر کرد ، از صبرش، از تحمل سختی ها ، از اینکه این همه سختی رو تو این مدت تحمل کرد تا این بچه صحیح و سالم به دنیا بیاد از جیب کتش ، یه گردنبند طلا در آورد و هدیه داد به خانمش روی پلاک گردنبند، اسم هر سه نفر نوشته بود هادی، نرگس، ✳️ بعد خوب شدن خانم و انجام مراحل بیمارستان ، اومدن خونه که یک مرتبه دیدن... ( ادامه دارد ...) : @fater110
بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🌸🌸🌸🌸 درراستای ترویج سبک زندگی اسلامی و ایجاد اشتغال برای افراد کم بضاعت ، فروشگاه مجازی قرارگاه افتتاح شد. ان شاءالله با حمایتهاتون همراهمون باشید. 🦋🦋🦋🦋🦋🦋 ارگانیک سرای ترنم یاس @organiksarayTranomeyas 🦋🦋🦋🦋🦋🦋 قرارگاه فرهنگی تربیتی یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
❣ ▪️دعای فرج ▪️سلام به امام زمان (عج) ▪️به نیابت از امام موسی کاظم (ع)ومدافع سلامت شهید بهروز غلامی 💠چگونه کودکم را با امام زمان (عج) آشنا کنم ♨️تکریم اهل بیت ▪️یکی از مسائل دیگری که می تواند به کودک و نوجوان کمک کند تا با و (عج) آشنا شوند، این است که والدین، بستگان و مسئولان اجتماعی، با شنیدن نام ائمه بفرستند با آمدن نام (عج) به ویژه در زمان از جای خود بلند شوند. و در اعیاد و یا عزاداری های مذهبی به مکان های مذهبی بروند و به نذر کردن درباره حل شدن مشکلاتشان بپردازند. ▪️ کودکان الگوبرداران خوبی هستند. اگر در دوران کودکی بتوانند الگوهای خوب را ببینند در نوجوانی پذیرش بالاتری را نسبت به این مسائل دارند. 🔰ادامه دارد... ____________ @fater110 ▪️✨▪️✨▪️یــا زهـــرا▪️✨▪️✨▪️
⬅️ وقت را هدر نده❗️ 🌷 علیه السلام: 🌿 مؤمن تمام وقتش مشغول است. (یعنی مومن وقتش را هدر نمی دهد) 📚برگرفته از حکمت ۳۳۳ نهج البلاغه @fater110
👈ای عجبا! من چه منم؟ راستی در حال حاضر چگونه ایم و چگونه بايد بود؟ در شرح نامه ی 31 نهج البلاغه كه رهنمودهای امام علی(ع) به فرزندشان امام حسن(ع) می باشد قصد داريم چگونه بودن را در عرصه حيات و زندگی امروزین خود از زبان امامی معصوم بشنويم و در شدن خود براساس آن رهنمودها تلاش نماييم. 📚فرزندم این چنین باید بود۱-استادطاهر زاده @fater110
✨امام(ع) هنگام بازگشت از صفین در محلی به نام حاضرین، نامه ی خود را اين طور شروع می فرمایند: «مِنَ الْوالِدِ الْفانِ،المُقِرِّ لِلزَّمان، المُدْبِرِ العُمُر، اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْر، الذَّامِّ لِلدُّنْيا، السَّاكِنِ مَساكِنَ المَوْتی، وَ الظّاعِنِ عَنها غَدَا. اِلیَ الْمَولُودِ الْمُؤَمَّلِ مالايُدْرَك، السّالِكِ سَبيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ، غَرَضِ الأسْقامِ وَ رهينَةِ الأيّامِ وَ رَمِيَّةِ الْمَصائِبِ، وَ عَبْدِ الدُّنيا وَ تاجِرِ الْغُروُرِ، وَ غَريمِ الْمَنايا، وَ اَسيرِ الْمَوْتِ، وَ حَليفِ الْهُمُومِ وَ قَرينِ الأحْزانِ، وَ نُصْبِ الأفاتِ، وَ صَريعِ الشَّهَواتِ، وَ خَليفَةِ الأمواتِ.» 👈اين نامه، نامه ی پدری است به مرگ نزديك و به پيروزی زمانه معترف که زندگی از او روی گردانيده و به روزگار گردن نهاده نکوهشگر دنیا، در سرای گذشتگان آرميده و فردا از آن سرای كوچنده، به فرزندی آرزومند كه به آرزوها دست نخواهد يافت، رهسپار راه هلاك شدگان و آماج بيماری ها و گروگان روزگار و هدف مصيبت ها و بَرده ی دنيا و سوداگر غرور و وامدار فنا و بنده ی مرگ و هم سوگند اندوه و همنشين غم و هدف آفات و خاكسارِ شهوات و جانشين رفتگان....🤔 📚فرزندم این چنین باید بود۱-استاد طاهر زاده @fater110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرارگـاه‌فرهنگـی‌فاطمـه‌زهرا‹سلام‌الله‌علیها›‌
#رمان_محمد_مهدی #قسمت_پانزدهم 🔰 چندماه بعد... 🌀 روز نیمه شعبان اون سال فرا رسید. همه غرق در شاد
🔰 بعد خوب شدن خانم و انجام مراحل بیمارستان ، اومدن خونه که یک مرتبه دیدن اقا و خانم رحمتی ، دم درب منتظر اونها هستند و حتی یه گوسفند چاق و چله هم آماده کردن برای قربانی به سلامتی آقا 💠 آقا هادی داشت از شرمندگی آب میشد ! آقای رحمتی هم که احوال هادی رو فهمید رفت جلو و باهاش روبوسی کرد و گفت عزیز من ، پسر من من و حاج خانم از دار دنیا یه پسر داشتیم که اونم رفت پیش خدا آرزوی نوه داشتن به دل ما موند حالا اگه شما اجازه بدین، این آقا رو هم مثل نوه خودمون می دونیم و هرکاری از دستمون بر میاد براش انجام میدیم این قربانی کردن هم تنها کاری بود که گفتیم همین اوایل به دنیا اومدن براش انجام بدیم تا صحیح و سالم باشه انشالله 👈 اما شما عقیقه کردن رو فراموش نکنین هم مستحب هست هم ضامن سلامتی بچه فقط یادتون باشه مستحب هست در روز هفتم به دنیا اومدن بچه این کار صورت بگیره 💠 اون شب تو مسجد که هنوز حال و هوای جشن های نیمه شعبان رو داشت، اقا هادی هم به نیت فرزندش و هم به نیت تولد حضرت، شیرینی داد حاج اقا عسکری بعد دو نماز که عادت داشت کمی حرف بزنه ، باز هم داستان شیخ صدوق رو تکرار کرد احتمالا هدفش آقا هادی بود که ایشون هم فرزندش رو در راه امام زمان (عج) تربیت کنه و بدونه این فرزند اگر متولد شده، قطعا با دعا و توسل به محضر امام عصر (عج) بوده 🌀 از اونجا به بعد دیگه زندگی آقا هادی و نرگس خانم شیرین تر شده بود احساس مسئولیت بیشتری می کردن تمام توانشون رو می ذاشتن تا این بچه به خوبی تربیت بشه تمام محیط خونه رو جوری آماده کرده بودن که خدای نکرده در تربیت فرزند ، اثر بدی نگذاره مثلا نرگس خانم همیشه با وضو بچه رو شیر میداد و تا جایی که می تونست، رو به قبله تو خونه گاهی اوقات مخصوصا موقع خواب بچه ، با صدای آروم میزدن شبکه قرآن تا بچه هنگام خواب با صدای قرآن بخوابه و تو ذهنش بمونه تا وقتی بزرگ تر شد انس بیشتری با قرآن بگیره ✳️ اقا هادی هم سعی می کرد تمام حساب و کتاب مالی خودش رو سر وقت انجام بده تا هیچ مال بدون خمس داده شده ای در منزلش نمونه تا در معنویت خودش و خانمش و روحیات فرزند تاثیر بد نگذاره 👈 طبق همون نذری که کرده بود داشت عمل می کرد تربیت مهدوی فرزند جهت آماده سازی یک سرباز برای حضرت مهدی (عج) 🌸 پایان فصل اول 🌸 : ... @fater110