#ناحله
#قسمت_هفدهم
اون پسری که تازه فهمیدم اسمش محمده گف
+عه بچه هآ!!! زشته!!
بی توجه بهش ب خندیدنشون ادامه دادن یخورده نزدیک تر شدم ببینم چی میگن
همون پسره که از سمتم رد شده بود با خنده میگفت :
+حاجی؟به حق چیزای ندیده و نشنیده.
من فکرشم نمیکردم یه دختر اینجوری بیاد و بگه با شما کار داره...
(مگه چجوری بودم؟
طاعون دارم مگه!!
دلم خیلی گرفت.)
هی بش تیکه مینداختن واز رفتاراش معلوم بود ک از شوخی و حرفای دوستاش ناراحت شده .
صورتش سرخ شد اخماش رفت توهم سرشو انداخت سمت زمین و رفت.
با تعجب ب رفتارش خیره موندم یعنی چی اینکارا؟ کجا گذاشت رفت؟
کلافه ایستادم همونجا ک ببینم کجا داره میره ...
یخورده که رفت یهو اون دوستش که فرشته نجات من شده بود جلوش سبز شد .
وقتی محمد دیدتش با همون ابروهای گره خورده محکم بازوشو گرفت و کشیدش
این فضا دیگه آزارم میداد .
چرا فرار میکردن ؟
بابا دو دیقه صب کنید من حرفمو بزنم برم! چرا بین اینهمه پسر نگهم میدارین.
وقتی دیدم نیومدن
مسیری و که رفته بودن دنبال کردم
ب یه کوچه ی تقریبا خلوت رسیدم
داشتم اطرافم و نگاه میکردم ببینم کجان ک متوجه صدایی شدم .
اروم قدم برداشتم و رفتم سمت صدا
وقتی واضح شد ایستادم .
صدای محمد بود
+برادر من آقا محسن آخه چرا همچین کاری کردی؟ مگهه نگفتم برامون شر میشه ! بفرماا دیدی دختره اومد دنبالمون؟ الان چیکار کنمم من ها؟
مگه بودی ببینی بچه ها چقدر چرت و پرت میگفتن!!!!
از حرفاش سر در نمیاوردم من باعث اینهمه خشمش شدم ؟؟
پسری که فهمیدم اسمش محسنه جواب داد
+چرا بیخودی شلوغش میکنی بنده ی خدا که هنوز چیزی نگفت نمیدونی واسه چی اینجاس !!
شاید مثه بقیه اومدنش اینجا یهویی شد و مارم یهویی دید !!
بزار بریم ببینیم واسه چی اومده
بعدشممم تو دلت رضا میداد ول کنیم بیچاره و تو اون وضعیت بریم ؟
خو هر کی جای ما بود کمک میکرد کار بدی نکردیم ک
محمد: یعنی چی که بیخودی شلوغش میکنیی ؟
یخورده مکث کرد و دوباره ادامه داد
+پناه میبرم ب خدا از دستِ شیطان و قضاوت!
اقا من نمیدونم تو خودت برو ببین چیکار داره.
من واقعا نمیتونم باهاش حرف بزنم!!!
الان دیگه جایی ایستاده بودم ک قیافه هاشونو میدیدم
نبضم تند میزد
محمد همونطور بهش نگاه میکرد و چیزی نمیگفت دیگه
محسن بوسش کرد و خیلی شیطون گفت
+نگران نباش خدارو چ دیدی شاید سنگ خورده تو سرش!
اینو گفت وبلند بلند خندید.
چشام زده بود بیرون. اینا داشتن راجب
من حرف میزدن ؟
محمد تا اینو شنید اطرافش دنبال چیزی گشت ک پرت کنه طرف محسن
محسن گفت :عه عه عه باشه باباا شوخی کردم چرا جوش میاری حاجی
واسه قلبت ضرر داره اینهمه استرس
قرمز شدیی .
محمد:بخدا محسن من موندم تو خلقت تو!
محسن فقط خندید
دیگه صبر نکردم چیزی بگن و جلو تر رفتم
محسن پشتش ب من بود.
محمد رو به روم بود،تا دهنش و وا کرد چیزی بگه متوجه حضور من شد .
از جاش تکون نخورد و سرشو انداخت پایین.
جلوتر که رفتم محسنم منو دید .
سلام کردم.
محسن با خوشرویی و محمد همونطور که سرش پایین بود جوابم و داد .
نمیدونم چی رو زمین اینهمه جذاب بود ک هر وقت دیدمش سرش پایین بود
دلم شکسته بودوچشام هوای گریه داشت. صدام و صاف کردم که محکم تر حرفم و بزنم
_من واقعا نمیدونم شماها راجع ب دخترای هم شکل من چی فکر میکنین نمیدونم چجوری میتونید با دوتا بر خورد و یه نگاه ب تیپ و قیافه اینجور ماهارو قضاوت کنین
شناخت زیادی ازتون نداشتم ولی امشب خیلی خوب شناختم جماعت هم ریختِ شما رو !!!
چرا فکر میکنید فقط شما خوبین و همه بد!!چ گناهیی کردم که همچین برخورد زشتی دارید باهام ؟
خودتون خجالت نمیکشید ازاین رفتار؟
مگه دنبالتون کردم که فرار میکنید ؟
مطمئن باشید عاشق ریختتونم نشدم.
ولی گفتم وقتی اومدم اینجا و شماها هم هستین بابت اون روز ازتون تشکر کنم فقط همین!!
دستام از عصبانیت میلرزید!!
مات و مبهوت مونده بودن
تو صدام بغض داشتم و تمام سعیمو کردم که کنترلش کنم .
قدمای بلند ورداشتم سمت محمد
تو فاصله خیلی کم باهاش ایستادم
انگشت اشاره امو گرفتم سمتش
_دیگه هیچ وقت بخاطر اینکه افکار و عقاید بقیه باهاتون فرق داره اینطوری باهاش رفتار نکنین.
از همون حضرت زهرایی که فکر میکنی فقط خودت میشناسیش میخوام خودش جوابت و بده!
بغضم شکست و دوباره گریم گرفت..
@fatere133
خب راستش از زمان تولد فاطره، من کنار خانم مربی بودم و شاگردیشون می کردم قرار بود که تو جریان فرهنگی که قراره فاطره ایجاد کنه
این بنده آلوده و بیچاره هم انجام وظیفه کنم. اما نکردم و نشد و بیچاره موندم. تا اینکه دو شب قبل، خواب دیدم خانم مربی یه کاغذ دستشه و داره حساب کتاب میکنه
باورتون نمیشه 😭
مثل همین قضیه ای که میگن فرشته ها ریززززز به ریز حساب میکنن
از زمان تولد فاطره تا الان، من گاهی اوقات ( خیلی کم) اینجا یا یه مدت تو پیج اینستا پست میذاشتم
تماااام اونا رو تو کاغذم نوشت
بعد حساب کرد
گفت ٩٣ هزار و خورده ای ( که خورده اش یادم نیست) دستمزد این کاراته
موسسه فرهنگی فاطره🌱
باورتون نمیشه 😭 مثل همین قضیه ای که میگن فرشته ها ریززززز به ریز حساب میکنن از زمان تولد فاطره تا ال
👆منظور از کاراته ورزش مرسوم به این نام نیست🙅♀
منظور کارهایت است
پولو بگیر و از فاطره برو
چون نیازی به آدم غیرفعال نداریم
من انقدر تو خواب حالم بد شده بود انگار کلاً از دم و دستگاه سیدالشهداء دارن بیرونم میکنن با التماس میگفتم نه تو روخدا خواهش میکنم بذارید من بمونم اگه فعال نبودم و راضی تون نکردم اون وقت میرم
تو خواب، فاطره کاملا مثل خونه اهل بیت بود چنین حسی بهم القا میشد
صبح بلند شدم همش به خودم میگفتم چرا فاطره رو انقد مقدس دیدم
چند دقیقه بعدش اون شهید گذاشتید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگار عجیبی شده است،
حتی وقتی میخندیم
منظورمان چیز دیگریست،
وقتی همه چیز خوب است میترسیم،
ما به لنگیدن یک جای کار عادت کردهایم...
هوشنگ ابتهاج
@fatere133
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سپاه پاسداران ایران تایید کرد: ما ۴۰۰ موشک بالستیک به سمت اسرائیل شلیک کردیم.
@fatere133
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
موشکها در آسمان جمکران🔥🚀
#وعده_صادق۲
@fatere133
🔻هم اکنون حمله قریب الوقوع ایران، تیتر اول تمامی خبر گزاری های آمریکا است
بنازم شیر پسر علی و فاطمه 😍
#وعده_صادق
@fatere133
رسانه عبری: حماقت نتانیاهو درهای
جهنم را به روی سرزمین موعود گشود..
@fatere133
ولی میدونید فرق ما با صهیونیست ها چیه ما امشب از ذوق خوابمون نمیبره اونا از ترس..😍
#وعده_صادق
@fatere133
enc_17274660404499149276045.mp3
3.87M
لشکریان حزب الله ماشاالله
@fatere133
لشکریان حزب الله ماشاءالله
سربازان روح الله نصر من الله
لا فتح و لا نصرت الا باالله
بسم رب سلیمانی ای خط آتش ایرانی
رسیده وقت نمایش موشکای تهرانی
بسم رب ابومهدی ماییم نقطه پایانی
بر هیمنه پوشالی این رژیم شیطانی
محور طوفانی مغنیه و چمرانیم
تا علی علمدارمونه ما فاتح میدانیم
لشکر احراریم خشم پروردگاریم
مصداق آیه اشداء علی الکفاریم
رجز بخوان رسیده وقت انتقام
تحرکوا بسم الله الی الامان
نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون ...
لشکریان حزب الله ماشاءالله
سربازان روح الله نصر من الله
لا فتح و لا نصرت الا باالله
جیش ابابیل بسم الله
فاتحان نیل بسم الله
فتاح و خیبر شکن و ذوالفقار و سجیل بسم الله
خون خواهان قائد المقاومه اسماعیل بسم الله
بریم برا نابودی رژیم اسرائیل بسم الله
ما آماده ایم سربازان فرمانده ایم
ما طوفان الاحراریم ما آزاده ایم
ما آماده ایم پای غزه ایستاده ایم
ای طوفان الاقصی ما راه افتاده ایم
رجز بخوان رسیده وقت انتقام
تحرکوا بسم الله الی الامان
نحن المنتقمون اسمع اسمع یا صهیون ...
#القدس_لنا
@fatere133
موسسه فرهنگی فاطره🌱
الان چایی می چسبه😍 #وعده_صادق۲ @fatere133
ایجانمممم:))))
ایران به آمریکا هشدار داد :
اگر پالایشگاههای ما رو بزنید، پالایشگاهها و چاههای نفت کل منطقه از جمله عربستان و آذربایجان و کویت و امارات و بحرین رو به آتش میکشیم.
@fatere133