هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
voice.ogg
192.1K
صوت تکاندهنده از شهید دکتر علی حیدری که از شهادت خود در لبنان خبر میدهد
🔹️این صوت مربوط به چند روز پیش از شهادت است که ایشان در حال مکالمه با یکی از دوستانش است
🌹اینجامعراجشهداست 👇
@tafahoseshohada
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
Kumayl-halawaji.m4a
15.33M
#دعای_کمیل
با صدای اباذری حلواجی
شادی روح شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و همه شهدا صلوات.🌷
@fatholfotooh
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#خاطرات_زنان #زنان_مقاومت #خرمشهر 🌷شهیده بی بی جان دماوندی 🦋🦋🦋🦋 من هم رفتم. قیامتی به پا بود.
#خاطرات_زنان
#زنان_مقاومت
#خرمشهر
🌷شهیده بی بی جان دماوندی
🦋🦋🦋🦋
وقتی جنازه پسر خردسال را به پدر دادند...
زنی که توی کتاب دا گفته شده و پوستی سیاه داشت اسمش صغری بود.
شوهرش ابراهیم دانشی دوستی چندین سالهای با داییام داشتند و ما هم به او میگفتیم دایی.
من از لحظهای وارد جنتآباد شدم که مادرم اطلاع داد: بیایید دایی ابراهیم داره دنبال جسد زن و بچهاش میگرده.
بیایید کمک بدید.
من، دایی محمد و زندایی رفتیم جنتآباد.
خمپارهها خورده بود توی محله طالقانی.
از آنجا کلی جسد آورده،
توی محوطهای بین غسالخانه و نمازخانه سر پوشیده جنتآباد ریخته بودند.
پارچههای سفید کشیده بودند روی اینها که دیده نشوند.
من توی تکه پاره اجساد، کمال پسر ۴، ۵ ساله دایی ابراهیم را پیدا کردم.
نصف سرش رفته بود.
چون دایی ابراهیم هم با ما دنبال اجساد میگشت من حرفی نزدم.
اشارهای به دایی خودم کردم.
آمد کنارم.
آهسته پارچه را زدم کنار.
نشانش دادم که بچه دایی ابراهیم اینجاست.
دایی پارچه آورد، جسد بچه را پیچید و برد یک گوشه گذاشت.
چون دایی ابراهیم علاقه شدیدی به پسرش داشت دایی محمد گفت: بیا بریم کمال رو بهت نشون بدم به شرطی که شیون نکنی.
وقتی کمال را دید بغلش کرد.
رفت یک گوشه نشست.
شاید نیم ساعتی به همان حال بود.
نه حرفی زد، نه گریهای کرد.
از همان موقع دچار افسردگی شد.
من که این حالتش را دیدم دیگر طاقت نیاوردم.
رفتم یک گوشه نشستم به گریه.
جسد زنش که هشت ماهه باردار بود و دخترش را هم زندایی پیدا کرد.
دیگر دنیا برای دایی ابراهیم تمام شده بود. در رنج و غم بود تا سال ۷۹، ۸۰ که به رحمت خدا رفت.
ادامه دارد ....
@fatholfotooh
هدایت شده از بهشت زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ | فراخوان خادمان افتخاری گلزار شهدا ویژه بانوان همراه با دورههای آموزشی مختلف
🔷 دفتر امور بانوان بهشت زهرا(س)، برای خواهران علاقهمند به همکاری و خدمت افتخاری در گلزار شهدای بهشت زهرا دورههای زیر برگزار میکند:
۱. راوی بهشت
روایتگری سیره شهدای گلزار
۲. کاتب بهشت
ثبت و حفظ خاطرات شهدای گلزار و گویاسازی مزارهای ایشان
۳.خادم بهشت
یاری در برقراری و حفظ نظم و امنیت اخلاقی و اجتماعی در گلزار شهدا
۴.ملازمان بهشت
یاری در رفت و آمد به گلزار، غبار روبی و برگزاری مراسمات مربوط به شهید به خانوادههای شهدا
۵. مربی بهشت
نگهداری از فرزندان زائران گلزار شهدا در بهشتان کودک
۶. اردوی راهیان بهشت
اردو ویژه برای تمامی اقشار من جمله دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان، گروههای مردمی و...
علاقهمندان میتوانند از طریق لینک زیر ضمن کسب اطلاعات بیشتر نسبت به ثبت نام در دورههای آموزشی اقدام فرمایند:
zil.ink/banooye_behesht
بهشتِزهرا(س) | ایتا | سایت | بله | تلگرام | اینستاگرام
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
اطلاعیه قرارگاه پدافند هوایی کشور
قرارگاه پدافند هوایی کشور:
🔹با وجود هشدارهای قبلی مسئولین جمهوری اسلامی به رژیم جنایتکار و غیرقانونی صهیونیستی مبنی بر پرهیز از هرگونه اقدام ماجراجویانه، این رژیم جعلی بامداد امروز در اقدامی تنشزا، نقاطی از مراکز نظامی در استانهای تهران، خوزستان و ایلام را مورد هجوم قرار داده که ضمن رهگیری و مقابله موفق توسط سامانه یکپارچه پدافند هوایی کشور با این اقدام تجاوزکارانه، آسیبهای محدودی به برخی از نقاط وارد شده که ابعاد این حادثه در دست بررسی است.
🔹در این راستا ضمن دعوت از مردم به حفظ همبستگی و آرامش درخواست میشود اخبار مربوط به این حوادث را از طریق رسانه ملی دنبال نمایند و به شایعات رسانههای دشمن توجه ننمایند.
🌹اینجامعراج شهداست👇
@tafahoseshohada
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
💐تصویر شهید راه قدس ارتش جمهوری اسلامی ایران
حمزه جهان دیده
🌹اینجامعراجشهداست 👇
@tafahoseshohada
هدایت شده از کانال خبری معراج شهدا
📸تصویر دومین شهید راه قدسِ ارتش ، شهید محمد مهدی شاهرخی فر
🌹اینجامعراج شهداست👇
@tafahoseshohada
فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#خاطرات_زنان #زنان_مقاومت #خرمشهر 🌷شهیده بی بی جان دماوندی 🦋🦋🦋🦋 وقتی جنازه پسر خردسال را به پدر
#خاطرات_زنان
#زنان_مقاومت
#خرمشهر
🌷شهیده بی بی جان دماوندی
🦋🦋🦋🦋
از آن روز من توی جنتآباد بودم.
مادرم اجازه نمیداد وارد غسالخانه بشوم یا قسمتی بروم که خیلی شلوغ باشد.
من بیرون کنار اجساد میایستادم.
اگر کسی میآمد جسدی را شناسایی میکرد، ما روی تکه کاغذ اسم را مینوشتیم و روی جسد یا تکه باقیمانده از بدن میگذاشتیم.
روی یک برگه دیگر مینوشتیم که فلان شخص از فلان خانواده یا آشنا به این اسم در این ساعت آمد و جسدش را شناسایی کرد.
در این سه روز کارم این بود.
در حالی که مادرم را میدیدم در یک حالت بهت و شوک قرار داشت.
باور کردن و دیدن و از بین رفتن جوانانی که پرپر میشدند آسان نبود.
با این حال مدیریت عجیبی داشت.
به همه رسیدگی میکرد.
به همه دلداری میداد.
گاهی با صدای بلند صحبت میکرد:
خانم چته؟
چرا گریه میکنی؟
الآن که وقت گریه نیست.
فقط تو که نیستی.
بلند شو، بلند شو.
خودم دیدم در حالی که تمام بدنش میلرزید زنی که بچهاش را از دست داده بود بلند کرد و گفت: بلند شو، الآن وقت گریه کردن نیست، وقت کمک کردنه.
طوری برخورد کرد که او بچهاش را فراموش کرد و شروع کرد به کمک کردن.
انگار ما جمع شده بودیم نه به خاطر اجساد، برای اینکه همدیگر را دلداری بدهیم. قوت قلب بدهیم و بگوییم باید شهر را نگه داریم
@fatholfotooh
هدایت شده از شبکه ملّی مِنّا
#توییت
✍ مدیون آقاییم...
اگر الان با آرامش خاطر در حال تمسخر ترقه بازی اسراییل هستیم؛ مدیون تدابیر فرمانده کل قواییم که با وجود شدیدترین تحریمها در حوزه نظامی، باعث ایجاد بازدارندگی کافی شدند!
فرماندهان اقتصادی هم اگر گوش به فرمان رهبری بودند، امروز در معیشت و اقتصاد نیز بازدارندگی و آرامش کامل حاکم بود!
#حجتالاسلام_قدیری
__________________________
🔰عضویت در کانال شبکهی مِنّا:
@shabake_menna
🇮🇷 شبکــــــــــــــهی مِلّــــــــــــی مِنّــــــــــــــــــــا
مبلغین نفر به نفر انقلاباسلامی
هدایت شده از شهید آرمان علیوردی
🚩 به میدان آمده بود که پناهِ مردمِ ترسان در کوچههای آشوبزده باشد.
اما آنان که به او حمله کردند و بر تنش زخم زدند و از شهادتش شادی کردند، او را نیروی سرکوبگر میدانستند. اصلاً با همین تصور دورهاش کرده بودند.
جنگ، جنگ روایتهاست.
آرمان را نه سنگ و چوب و چاقو، که روایتهای دشمن شهید کرد.
#آرمان_عزیز
#نحن_ابناء_المقاومه
#شهید_آرمان_علی_وردی
--------------
📣 کانال رسمی شهید آرمان علیوردی
@shahid_armanaliverdy
#چند_خط_روایت
کاروان از قم آمده بود.
دختران دبیرستانی.
از محل جلوس امام نزدیک مزار آیت الله طالقانی شروع کردند.
وقت نماز به محل دعای ندبه رفتند.
نماز تمام نشده بود که به بیرون آمدم.
شلوغ تر از هر وقت پیکر بود.
با یک چرخش سمت چپ توجهم به شیشه های زینت یافته به وسایل شهدا افتاد.
چرا دفعه قبل فقط قسمت بالا رفتم و اینحا ندیده بودم!
از طبقه اول نگاه کردم
طبقه دوم را دیدم
و طبقه پایین
زیبایی این اتفاق آنقدر در کام جانم شیرین نشست که تصویر این رخداد را گرفتم تا شوق دیدنش برایم بماند ...
از بین این فوج جماعت، فقط یک نفر .
چه کسی می داند کتونی های دخترانه بیرون از قاب شیشه ای چه سرنوشتی خواهد داشت. چه پیامی برای صاحبش دارد؟
بعد از همجواری امروز با کتونی های رزمنده شهید دیروز آنهم فقط با مرز شیشه ای
ای کاش خودش هم ببیند کفش هایش را کنار کفش های یک شهید درآورده.
@fatholfotooh
هدایت شده از بدون مرز
💢مگر قرار بود سیدحسن نصرالله به شکل دیگری از دنیا برود؟
🔹حجتالاسلام علی شیرازی (نماینده مقام معظم رهبری در سپاه قدس و همرزم حاج قاسم سلیمانی و سیدحسن نصرالله) : سیدحسن در خانوادهای فقیر در جنوب لبنان به دنیا آمد. پدر و مادرش از ساعت ۵ صبح تا ۱۲ شب در یک بقالی کوچک کار میکردند تا شکم بچههایشان را سیر کنند. سید حسن ۸ ساله بود که با کتاب مأنوس شد و بعد با تفسیر قرآن آشنا شد و کتابهای متعددی را خواند. او میگفت خانوادهاش یک خانواده معمولی بودند و به نماز و روزه مشغول بودند ولی ویژگی خاصی نداشتند و خدا به او لطف کرد که از ۸ سالگی به خدا وصل شد و با اسلام آشنا شد. سیدحسن نصرالله تلاش میکرد مردم جهان را با اسلام ناب آشنا کند. سؤالی که سیدحسن نصرالله در ذهن داشت این بود که چطور میتوان حکومت اسلامی را در لبنان شکل داد. وی در لبنان با امام موسی صدر آشنا شد. در آن زمان ارتباط با سیدمحمد صدر دشوار بود و حکمش در عراق زندان بود ولی سیدحسن نصرالله بدون توجه به این مباحث با سیدمحمدباقر صدر ارتباط گرفت و وی هم سیدحسن نصرالله را با سیدعباس موسوی آشنا کرد تا از او مراقبت کند و شرایطی فراهم کند که سیدحسن نصرالله به بهترین وجه درس بخواند و مشکلاتش رفع شود. سیدحسن نصرالله مدتی در عراق بود و بعد به ایران آمد و در حوزه علمیه قم درس خارج خواند. به خواست سیدعباس موسوی به لبنان رفت و بعد شهادت وی دبیرکل حزبالله شد. اوایل که سیدحسن به لبنان رفته بود تشکیلات حزبالله در لبنان تشکیلات مخفی بود و بعدها آشکارتر شد.
🔹ناصر فیض: در بیمارستان بقیهالله به عیادت مجروحان حادثه پیجر لبنان رفتیم. سخت اجاره عیادت میدادند و شاید این سختگیری برای این باشد که از آنچه که ما در دنیای خودمان تعریف کردهایم، متفاوت هستند. به قدری خودساخته هستند که از تحسین خوششان نمیآید. تعریف میکردند که وقتی خبر شهادت سیدحسن نصرالله آمد همه مشکلات و دردها را فراموش کردند و کف زمین نشستند، این بین بچهها هم متاثر شده بودند و وقتی کودک چنین صحنهای را میبیند میگوید مگر قرار بود سیدحسن نصرالله به شکل دیگری از دنیا برود؟ در عیادت از مجروحان دیدم نام ائمه و امام زمان از زبان مجروحان نمیافتاد و کودک ۸ ساله از دست دادن چشم و دست خود را فدا کردن در راه ائمه میدانست و میگفت فدای حضرت عباس (ع) چشمانم. اینکه بچهای که سر و دو دستش باندپیچی شده است، چند انگشت و دو چشم خود را از دست داده به مادرش میگوید «چرا گریه میکنی؟ مگر قرار بود غیر از این اتفاق بیفتد، برای شهید که گریه نمیکنند» واقعا حیرتآور است. کودکان حادثهدیده چنان با باور صحبت میکردند که مشخص بود این جملات را از کسی نیاموخته است. تبلیغات دشمن قوی است و ممکن است بعضی زمانها ضعیف عمل کرده باشیم ولی اگر چنین چیزها را نشان دهند از سالها تبلیغات بیشتر تاثیر خواهد داشت.
🔹بانوی لبنانی : در زمان شهادت سیدحسن نصرالله هم در حال بازگشت از منزل یکی از دوستانم به خانه بودم که دیدم انفجاری در ضایحه رخ داد و این اولین بار بود که اسرائیل چنین شلیکی کرد. همان لحظه به ذهنم آمد که هفته پیش فرماندهان شهید شدند و شروع به گریه کردم. همسرم گفت چرا گریه میکنی؟ کسی را آنجا میشناسی؟ گفتم نه ولی دلم گرفته حتما آدم مهمی است که اینجور اسرائیل بمباران کرده است خدا کند سیدحسن نباشد. همراه با خواهرانم شروع به خواندن زیارت عاشورا شدم. ما هر روز صبح برای سیدحسن نصرالله هم صدقه میدادیم و هم دعایی میخواندیم، به خود گفتم امکانش نیست با این دعا سیدحسن نصرالله شهید شده باشد. فکرها مدام در سرم میچرخید و میگفتم با انفجار هفته گذشته سیدحسن نصرالله هرگز در ضایحه نمیماند. بعد به ذهنم رسید که سیدحسن نصرالله هیچوقت ما را تنها نگذاشت، او به شهر امن نمیرود در حالیکه مردمش در خطر باشند. با یادآوری این نکات قلبم مدام آتش میگرفت. روز بعد سراغ پدرم رفتم و او گفت نگران نباش خدا با ماست و من فکر کردم حتما پدرم خبری دارد. همین باعث شد کمی آرام بگیریم تا اینکه فردای آن روز ساعت ۳ عصر خبر شهادت اعلام شد. بعد از شنیدن خبر شهادت گفتم سیدحسن چرا در ضاحیه ماندید مگر شما نمیدانید که ما بدون شما خیلی سختی متحمل میشویم ولی بعد یادم آمد که سیدحسن نصرالله میگفت این خط مقاومت با حزبالله و روی یک نفر نیست، این خط امام حسین (ع) است و حتی اگر تمام ما بمیریم و شهید شویم این خط ادامه دارد.
🟢متن بالا برشیست از ۳۶۲امین شب خاطره با یاد سیدحسن نصرالله و روایتی از انفجار پیجرها در لبنان و عیادت از مجروحان این واقعه، در تالار سوره حوزه هنری
📎لینک مطلب:
http://news.hozehonari.ir/xrtn
#بدون_مرز
#سید_حسن_نصرالله
#حزب_الله
#مقاومت
#لبنان
#ادبیات_بیداری
🌍با بدون مرز همراه باشید!
@bedun_e_marz