eitaa logo
اشعار و دلنوشته های (فاطیما)
754 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
52 فایل
ارتباط با ادمین👇 @Fatima8641
مشاهده در ایتا
دانلود
به محشر، چون سرِ خجلت برآرم از کفن گویم که یا رب! داغِ هجران دیده‌ام، دیگر مسوزانم ✍ https://eitaa.com/fatimadastjerdi 🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
السلام علیک یا صاحب‌الزمان (عج)💚 💚💚💚💚💚💚 هر صبح یک سلام🌻
🌸سلام😍✋😍 صبحتون زیبا 💐یک روز قشنگ 🌸یک دل خـوش 💐یک لب خنـدان 🌸یک تن سالــم 💐و گشوده شدن 🌸هزار در خوشبختی 💐به روی تک تکتون 🌸دعا می‌کنم که 💐دلتون پر‌ از شادی باشه 🌸روزتـون زیـبا و در پناه خدا 🍃🌼🍂🌺🍃
‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌هرکس به مراد دل خود شاد به چیزیست ماییم و غَم یار خدایا تو گواهی ‌💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
در وصف استاد شهریار 💐🌹💐🌹💐 دلم در بندِ شعرِ شهریار است صفای شعر نغزش بی‌شمار است فضای باغ اشعار قشنگش همیشه سبز و مانند بهار است به شبهای ‌‌‌‌غزل‌خوانی درخشان مثال ماهتابِ شامِ تار است چنان بر دل نشیند شعر نابش که با آوای دل‌ها سازگار است صدای گرم و عاشق پیشه‌ی او به آهنگ غزل‌ها یادگار است سروده وصفِ اولاد علی را که حُبَّش در دل او ریشه‌دار است زبان بگشوده چون با نام حیدر ارادت در کلامش آشکار است میان شعرهایش، شعر مولا چو کاخی با شکوه و ماندگار است کنون از بین ما رفته ولی باز حضورش همچنان با اقتدار است در اِقلیم ادب با تاجِ شعرش مداوم سرفراز و شهریار است ✍ https://eitaa.com/fatimadastjerdi ۱۱/ دی / زادروز استاد شهریار گرامی باد💐
داستان آموزنده جالب 👇 اتوبوس مدرسه مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود، ولی چون راننده قبلاً این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود، اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و …. اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتان باشد که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» مرد از حاضرجوابی کودک تعجب کرد و راه حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاه معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیر‌های تنگ زندگی است. https://eitaa.com/fatimadastjerdi 🚌🚌🚶🚌🚌
یادها رفتند و ما هم می‌رویم از یادها کِی پر کاهی بماند در میان بادها... ✍