سنخ علم و ادراک هستند، هر یک از تفاوتهای علم و ادراک با عقل، نشان گر تفاوت و تمایز ادراکات فطری با عقل نیز هست. حال مرور کوتاهی میکنیم بر برخی از
__________________________
1. ابن سینا، رسالهی نفس، صص 61-60 .
2. ابن سینا، الشفاء، الطبیعیات، النفس، ص 185 .
3. همان، صص 186-185 .
__________________________
تفاوتهای عقل و علم در کلام خود ابن سینا.
عقل، قوهی درک:
ابن سینا در بیان اینکه هر یک از قوا برای افعال معینی هستند مثال میزند و میگوید ابصار نیرویی است که کیفیت جسم قابل روشنایی (رنگ) را درک میکند؛ متخلیه نیرویی است که صورت امور مادی را، که به نوعی از مادی و جسمانی بودن تجرید یافته، درک میکند و همچنین عاقله نیرویی است که صور امور بری از ماده را درک میکند.(1)
روشن است که خود قوای ادراک و عمل ادراک و امور مدرک با هم متفاوتند.
اقسام و مراتب عقل:
ویژگیها و اوصافی که برای عقل شمرده میشود، هیچ کدام، قابل تطبیق بر علم و ادراک نیست. از جمله تقسیم عقل به نظری و عملی.
همچنین مراتب عقل هیولانی، عقل بالملکه و... که هم برای عقل نظری و هم برای عقل عملی ذکر شده است، قابل تطبیق بر علم و ادراک نیست.
تعریف علم و ادراک:
ابن سینا در تعریف ادراک میگوید:
درک چیزی، عبارت است از این که حقیقت آن نزد مدرک متمثل گردد.(2)
در میان تعاریف مختلف علم و ادراک این تعریف، چنان که خواجه نصیر نیز اشاره میکند، میتواند جامع هر دو، علم حضوری و حصولی، باشد، زیرا تمثل چیزی نزد چیزی میتواند حضور «بنفسه» یا «بمثاله» باشد.(3) قطب الدین رازی نیز تصریح میکند ادراک یعنی حصول شیء نزد مدرک که یا خود مدرک و یا صورت آن نزد مدرک حاضر خواهند بود.(4)
طبق تعریف فوق، تفاوت علم با عقل که یکی از قوای نفسانی است آشکار است.
مراتب ادراک:
ابن سینا در آثار مختلف خود از جمله اشارات، شفا، نجات و رسالهی نفس، به این موضوع پرداخته است که ادراک برحسب نقصان و کمال قوای ادراک کننده، مراتبی دارد که عبارتند از
__________________________
1. همان، ص 29 .
2. ابن سینا، الاشارات، ج 2 ، ص 308 .
3. طوسی، ص 310 .
4. رازی، ص 312 .
__________________________
دراک حسی، ادراک خیالی، ادراک وهمی و ادراک عقلی.(1)
با صرف نظر از تفصیل مطالب در این زمینه، خود تقسیم مذکور نشان میدهد که اولاً ادراک مقسمی است برای اقسام چهارگانهی احساس، تخیل، توهم و تعقل.
ثانیاً قوای ادراکی حس، خیال، وهم و عقل با یکدیگر فرق میکنند.
ثالثاً امور محسوس، متخیل، متوهم و معقول که انواع مدرکات هستند با یکدیگر متفاوتند. این تفاوت در عبارت زیر آشکارتر است:
ادراک العقل للمعقول أقوی من ادراک الحس للمحسوس.(2)
تقسیم علم به تصور و تصدیق:
ابن سینا این تقسیم را در مواضع مختلف مطرح میکند که «هر معرفت و علمی، یا تصور است یا تصدیق».(3)
روشن است که این تقسیم در عقل راه ندارد. اهمیت مضاعف تقسیم مذکور در این است که به تبع آن میتوان ادراکات فطری را، طبق فرض، بر دو قسم تصوری و تصدیقی دانست. البته همان طور که در فصول آینده ملاحظه خواهد شد، شهید مطهری قدسسره و دیگر حکمای اسلامی تنها قائل به تصدیقات فکری هستند و نه تصورات فطری. اما نکتهی مهم این است که اظهار نظر و موضعگیری در این بحث، چه در فضای فلسفهی اسلامی و چه در فضای فلسفهی غرب، بدون طرح بحث فطرت و فطریات ممکن نیست.
رابطهی حس و علم و عقل:
ابن سینا در باب رابطهی سلبی حس و علم میگوید:
گفته شده که اگر کسی حسی را از دست بدهد، واجب میشود که علمی را، یعنی، که آن حس، نفس را به آن رهنمون میشد، از دست بدهد. پس برای نفس ممکن نیست که به آن علم برسد.(4)
__________________________
1. ابن سینا، النجاة، صص 171-168 ، رسالهی نفس، صص 29-27 ، الاشارات، ج 2 ، صص 323-322 .
2. ابن سینا، النجاة، ص 246 .
3. ابن سینا، النجاة، ص 3 .
__________________________
اگر چه حواس دریچههای دریافت ادراکات و معلوماتاند و اگر تمام این دریچهها بسته باشند و هیچ ادراک و معلومی برای نفس حاصل نشود، قوای عقلانی انسان ظهور و بروز نخواهند کرد، اما چنین نیست که با محرومیت از یک حس و یک علم، یا یک دسته از معلومات، فقدان یا نقصانی در عقل حاصل شود.
عقل فعال و افاضهی تصدیقات بدیهی:
علاوه بر عقل به عنوان یکی از قوای نفس انسانی، ابن سینا از عقل فعال نیز نام میبرد که از اشیای مفارق غیرمحسوس و خارج از نفس انسان است و این عقل است که نفس را به مراتب چهارگانهی عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد گذر میدهد و لذا همهی معقولات قائم به عقل فعال هستند.
در اینجا اشارهی کوتاهی داریم به بیان ابن سینا در اثبات عقل فعال و سپس چند نکته در ارتباط با بحث مورد نظر خود یادآور میشویم:
استدلال شیخ بر عقل فعال در شفا و نجات از طریق قوه و فعل است.
نفس انسانی بالقوه عاقل بوده و سپس بالفعل عاقل میشود و هر آنچه از قوه به فعل حرکت کند، به خاطر یک سبب بالفعلی حرکت نموده...(1) و این شیء (سبب بالفعل) باید بذاته عقل باشد، و اگر بالقوه عقل باشد، سلسلهی این امر تا بینهایت ادامه مییابد و این امر محال است (اگر تا بینهایت ادامه نیابد باید) نزد چیزی متوقف شود که در ذات و جوهر خود عقل است و آن سبب و علت هر آنچه بالقوه عقل است در این که بالفعل عقل شود میباشد.(2)
ابن سینا در کتاب اشارات از سه حالت ادراک، نسیان و ذهول برای اثبات عقل فعال استفاده میکند. حاصل بیان شیخ این است که اولاً صورت معقولات، برخلاف صور محسوسات، نمیتوانند در جسم و امر جسمانی وجود داشته باشند و ثانیاً سه حالت «ادراک»، که صور معقول در ذهن و نفس حاضر هستند، و «نسیان»، که صور معقول کلاً از نفس زایل شدهاند، و «ذهول» یا غفلت، که نفس در هر لحظه به صور معقول امکان دسترسی دارد، این سه حالت نشان میدهد که، در حالت ذهول و غفلت، صور معقول باید در خزانه و محل دیگری وجود داشته باشند، زیرا اگر بگوییم در این حالت صور معقول نزد نفس حاضرند، حالت ذهول و حالت ادراک یکسان میشوند و اگر بگوییم در این حالت صور معقول کلاً از نفس زایل میشوند، حالت ذهول و حالت نسیان یکسان میشوند و از سوی دیگر طبق مقدمهی
__________________________
1. ابن سینا، الشفاء، البرهان، ص 222 .
2. ابن سینا، الشفاء، ج 1 ، ص 396 .
3. ابن سینا، النجاة، صص 19-192 .
__________________________
ول، این صورت معقول، در امری که جسم یا جسمانی باشد وجود ندارند و لذا «تنها این فرض باقی میماند که شیء خارج از جوهر ما وجود داشته باشد، که صور معقول بالذات در آن وجود داشته باشند، زیرا آن یک جوهر عقلی بالفعل است.(1)
استدلال سوم شیخ بر عقل فعال، از طریق تصدیق به برخی قضایای عقلی و ضروری است. حاصل استدلال این است که ذهن و نفس کودکان در ابتدا خالی از هرگونه ادراکی است، اما قضایای اولی یا بدیهیات، بدون اینکه به کودکان تعلیم داده شوند، در نفس آنها پدیدار میشوند. حس و تجربه نمیتوانند منشأ حصول این احکام باشند، زیرا حس و تجربه هرگز مفید احکام ضروری نیستند، در حالی که اولیات مانند «کل از جزء بزرگتر است»، «نقیضان با هم جمع نمیشوند»، یا «دو شیء متساوی با شیء دیگر، خود، متساویند»، احکام ضروری و یقینی هستند.
از سوی دیگر این احکام نمیتوانند حاصل تفکر و استدلال باشند، زیرا برای اثبات آنها نیازمند مقدماتی میباشیم، که خود آن مقدمات نیز نیازمند استدلال و اثبات هستند، و در این صورت سلسلهی استدلالها تا بینهایت ادامه پیدا میکرد.(2)
ابن سینا از این مقدمات نتیجه میگیرد که این احکام ضروری باید منشأ دیگری داشته باشند که همان عقل فعال است.
چند نکته
1 ) رابطهی عقل فعال با نفس رابطهی نوردهی و افاضه است. ابن سینا این مطلب را در نجات و رسالهی نفس با تمثیل رابطهی خورشید با چشمان ما بیان کرده(3) و در کتاب اشارات با تمثیل نفس به آینه، که وقتی رو به عالم قدس (عقل فعال) میکند، صورتی در آن نقش میبندد و وقتی به جانب حس یا چیز دیگر در عالم قدس رو میکند، صورتی که ابتدا نقش بسته بود برطرف میشود.(4)
عبارت و تمثیل شیخ در کتاب نجات چنین است:
__________________________
1. ابن سینا، الاشارات، ج 2 ، ص 367 .
2. ابن سینا، مبحث عن القوی النفسانیة، ص 176 ، (داودی، ص 324) .
3. ابن سینا، الاشارات، ج 2 ، ص 368 .
4. ابن سینا، النجاة، ص 193 ، رسالهی نفس، صص 67-65 .
__________________________
نسبت و پیوند عقل فعال با عقلهای بالقوه و معقولهای بالقوهی ما، نسبت خورشید است به چشمان ما (که بالقوه بینندهاند) و نیز نسبت به رنگها [و اشیایی [که بالقوه دیدنیاند. چون پرتو خورشید به چیزهایی بالقوه دیدنی بتابد، آنها برای ما بالفعل دیدنی میشوند و چشم نیز بالفعل بیننده میگردد. اثر عقل فعال نیز چنین است؛ نیرویی از آن به چیزهای تخیل شدهی بالقوه سرازیر میشود و آنها را بالفعل معقول میسازد و به همان گونه که خورشید به خودی خود دیدنی است و سبب میشود که دیدنی بالقوه، دیدنی بالفعل شود، این جوهر [یعنی عقل فعال] نیز به خودی خود معقول است و سبب میشود که دیگر معقولات بالقوه، معقولات بالفعل شوند.(1)
2 ) با توجه به مطالب پیش گفته روشن میشود که عقل ما چون آینهای است که صور افاضه شده از عقل فعال در آن نقش میبندد و همین که عقل خود را به چیزی دیگر معطوف داشت، آن صور زایل میگردد.
از این نکته میتوان استفاده کرد که شناخت عقلانی در نفس انسان، امری انقسامپذیر است، نه بسیط، یعنی شناختی است تدریجی و جزء به جزء که نه تنها بینهایت قضیه در آن وجود دارد، بلکه هر قضیه خود مرکب از اجزایی است که همان تصورات متضمن در یک تصدیق باشند.(2)
این مطلب نیز صراحتی در تمایز عقل با مدرکات گوناگون
وری و تصدیقی دارد.
3 ) افاضهی عقل فعال به نفس، ضابطهمند است و نه گزاف. ضابطهی این افاضه که چرا بعضی از صور معقول به نفس انسانی افاضه میشود و بعضی صور دیگر نه، عبارت است از استعداد و قابلیت نفس که این استعداد در اثر ادراک جزئیات حاصل میشود.(3)
قبلاً نیز در باب نقش ادراکات حسی در حصول تصورات معقول مطلبی را از شفا نقل کردیم که تکرار نمیکنیم.
4 ) نکتهی قبل در باب افاضهی معقولات تصوری از عقل فعال به نفس بود. اما چنان که در بحث مراتب عقل و همچنین در استدلال سوم شیخ بر وجود عقل فعال ملاحظه شد، علاوه
__________________________
1. ابن سینا، النجاة، ص 193 (ترجمه از شرف، ص 23) .
2. فضل الرحمان، ص 106 .
3. ابن سینا، الاشارات، ج 2 ، صص 367-369 .
__________________________
بر معقولات تصوری، معقولات تصدیقی نیز از عقل فعال به نفس افاضه میشوند و مراد از معقولات تصدیقی، همان قضایای اولی است که نه از حس اخذ شدهاند و نه قابل استدلال میباشند. مانند «کل از جزء بزرگتر است»، «اجتماع نقیضین محال است» و...
سؤال و نکتهی مهم آن است که این قضایا چگونه و از کجا برای نفس حاصل شدهاند. ابن سینا گاهی میگوید این قضایا غیراکتسابی هستند.
مراد من از معقولات اولی مقدماتی است که تصدیق آنها بدون اکتساب حاصل میشود و بدون این که شخص احساس کند که ممکن است زمانی خالی از آن تصدیق بوده باشد، مثل اعتقاد ما به این که کل از جزء بزرگتر است.(1)
ابن سینا در برخی مواضع دیگر این قضایا را فطری یا جبلی میداند و میگوید تصدیق به این قضایا جز خود آنها هیچ سبب دیگری ندارد.
اولیات، قضایا و مقدماتی است که از جهت قوهی عقلی برای انسان حاصل میشود و تصدیق به آنها سببی ندارد، مگر ذات خود آنها... و مثال این امر «کل بزرگتر از جزء است» میباشد که این قضیه نه برگرفته از حس است و نه استقراء و نه چیز دیگر،... تصدیق به این قضیه در فطرت انسان است.(2)
ابن سینا، در موارد دیگر، این قضایا را هم احکام عقل بالفطره و هم افاضهی عقل فعال دانسته است از جمله در کتاب برهان شفا، در فصل پنجم از مقالهی سوم، وقتی در رهگذر ادراک معقولات فرایند شناخت تصوری و تصدیقی را تبیین میکند، میگوید:
تصدیق معقولات از رهگذر حس به چهارگونه دست میدهد: نخست بالعرض؛ در این حالت پس از این که تصورات عقلی مفرد و مجرد از عوارض و لواحق حاصل گردید، عقل مجدداً رو به سوی آنها آورده و به تجزیهی بعضی از بعضی و ترکیب بعضی با بعضی دیگر میپردازد. این تجزیه و ترکیب عقل نیز دو حالت دارد که در حالت اول براساس فطرت عقلی است و این امر از طریق اتصال عقل به نوری است که از سوی خداوند بر جانها و بر طبیعت افاضه میشود و عقل فعال نام دارد. عبارت شیخ چنین است:
ثم یقبل العقل علی تفصیل بعضها [المعانی المفردة المعقولة] عن بعض و ترکیب بعضها
__________________________
1. ابن سینا، النجاة، ص 166 .
2. ابن سینا، النجاة، ص 65-64 .
__________________________
مع بعض. و یتبع ذلک احکام العقل بالفطرة فی بعضها و یتوقف فی بعضها الی البرهان. اما القسم الاول من هذین فیکون باتصال من العقل بنور من الصانع مفاض علی الانفس و الطبیعة، یسمی العقل الفعال.(1)
5 ) ممکن است در این جا اشکال شود که قضایای بدیهی یا اولیات - به ویژه امتناع تناقض - خواص و قوانین حاکم بر عقل هستند و نه تصدیقی در کنار تصدیقات و مقدمات دیگر. برای پاسخ به اشکال مذکور مروری داریم بر نگاه شیخ به قضایای بدیهی اولی.
ابن سینا در مبادی علم میگوید:
مبادی یا «ما منها البرهان»، مقدماتی است که از طریق آنها براهین علم مورد نظر اثبات میگردد. مبادی بر دو قسم است:
الف) مبادی خاص یک علم مانند «اعتقاد به وجود حرکت» برای علم طبیعی و اعتقاد به این که «هر مقداری را تا بینهایت میتوان تقسیم کرد» برای علم ریاضی؛
ب ) مبادی عام که خود بر دو قسم است:
مبادی عام که برای همهی علوم است، مانند «بر هر چیزی یا ایجاب صدق میکند یا سلب» (اصل امتناع تناقض)؛
مبادی عام مقید که مبادی برخی علوم است مانند «اشیای مساوی با یک شیء، با هم مساویند» که از مبادی علوم هندسه، حساب، هیأت، موسیقی و... است.(2)
مطلب مذکور از این جهت بیان شد که تمایز میان مقدمات برهان و خود برهان آشکار شود. مثلاً در استدلال نمادین زیر:
1 ) هر «الف» «ب» است.
2 ) هر «ب» «ج» است.
3 ) پس هر «الف» «ج» است.
قضایای (1) و (2) مقدمات برهان و گذار از آن دو مقدمه و رسیدن به قضیهی (3) خود برهان است. و البته مقدمات، معلومات ذهن هستند و برهان، عمل عقل در رسیدن به معلوم جدید.
__________________________
1. ابن سینا، الشفاء، البرهان، صص 223-222 .
2. همان، ص 157-155 .
__________________________
نکتهی مهم این است که ابن سینا مبادی علوم را مقدمات برهان در آن علوم میداند و در این میان از اصل امتنا
ع تناقض نیز نام میبرد.
در موضع دیگری از برهان شفا نیز به مسألهی کیفیت استفاده از اصل امتناع تناقض در علوم مختلف اشاره شده است. شیخ در مقالهی سوم، فصل اول، برای استفاده از این اصل، سه وجه بیان میکند که عبارتند از :
الف) مقدمهی مضمر و مکمل تصدیق به کبرا در هر قیاس اقترانی.
ب ) استفاده در برهان خلف (نشان دادن بطلان نقیض نتیجه و اثبات خود نتیجه).
ج ) عدم تقریر اصل مذکور و تصریح به آن به صورت یکی از مصادیق آن اصل در یکی از علوم خاص(1) (مثلاً هر مقداری یا مشارک است یا مباین، و یا هر عددی یا زوج است یا فرد).
ابن سینا و اصطلاح فطرت
در آثار ابن سینا موضوع فطرت به صورت مستقل و مستوفا مورد بحث قرار نگرفته است. قلت و پراکندگی اشارات شیخ به این موضوع چنان است که این توهم را پیش میآورد که آیا اساساً موضوع فطرت مورد قبول وی هست یا نه. مطالب پیش گفته در بخشهای قبل تلاشی بود برای نشان دادن مقبولیت نظریهی فطرت در نظام فکری ابن سینا و ارایهی شواهدی دال بر این مدعا.
ابن سینا اصطلاح فطرت را به صورت مستقل نیز به کار برده است. این استفاده گرچه در جای خود میتواند مؤیدی بر قبول نظریهی فطرت از سوی ابن سینا تلقی شود، اما از آن جا که معنای مورد نظر شیخ از این لفظ قدری با معنای مصطلح تفاوت دارد، پرداختن به این موضوع را به پایان این فصل موکول کردیم.
ابن سینا در بخش منطق از کتاب نجات، در فصلی به نام «وهمیات» میگوید:
وهمیاتی آرائی است که قوهی وهم، که پیرو حس است، موجب اعتقاد به آن آراء میشود و حکم محسوسات را دارد، زیرا در قوهی وهم چیزی برخلاف محسوسات قابل تصور نیست. مانند این احکام وهمی که فضا نامتناهی است و هر موجودی باید متحیز در جهت خاصی باشد.
__________________________
1. ابن سینا، الشفأ، المنطق، البرهان، صص 191-190 .
__________________________
ابن سینا تصریح میکند که این مثالها از وهمیات نادرست هستند و ممکن است برخی از وهمیات، صادق و درست باشند. مثلاً همان طور که توهم دو جسم در مکان واحد ممکن نیست، همین طور جسم واحد در زمان واحد نیز نمیتواند در دو مکان باشد.
ابن سینا در ادامه میگوید که وهمیات در ذهن بسیار قوی هستند و وهمیات نادرست فقط با قدرت عقل باطل میشوند و در عین حال از وهم زائل نمیشوند و از این رو در نظر اول نمیتوان میان وهمیات و اولیات عقلی و نظایر آن فرق گذاشت، استدلال ابن سینا بر مطلب فوق این است که وقتی به فطرت خود مراجعه میکنیم میبینیم که در باب وهمیات مانند عقلیات قضاوت میکند.
و لذلک لاتتمیز فی بادی الامر عن الاولیات العقلیة و مشابهاتها لأنا اذا رجعنا الی شهادة الفطرة رأینا الفطرة تشهد بها شهادتها بالعقلیات.(1)
طبعاً این سؤال پیش میآید که فطرت چیست و قضاوت آن بر چه مبنایی انجام میشود. ابن سینا به سؤال فوق توجه نموده و پاسخ مفصلی به آن میدهد که در این جا ابتدا به پاسخ و توضیحات شیخ و سپس به برخی نکات اشاره میکنیم.
معنای فطرت این است که انسان خود را چنان تصور کند که یک باره در دنیا به وجود آمده در حالی که بالغ و عاقل است، اما سخنی نشینده و به مذهبی معتقد نشده، و با امتی معاشرت نداشته و با سیاستی آشنا نشده اما محسوسات را مشاهده کرده و از آنها خیالاتی اخذ کرده است. اکنون شخص از آن (خیالات) چیزی را به ذهن عرضه و در آن شک میکند. اگر شک در آن ممکن بود، فطرت به آن شهادت نمیدهد و اگر شک در آن ممکن نبود، پس آن چیزی است که فطرت آن را ایجاب میکند. اما چنین نیست که هر آنچه فطرت انسان ایجاب میکند، صادق باشد بلکه بسیاری از آنها کاذب است. موارد صادق فقط فطرت قوهی عقل هستند.(2)
چند نکته
در رابطه با بحث مورد نظر ما از بیانات شیخ این نکات استفاده میشود:
__________________________
1. ابن سینا، النجاة، ص 62 .
2. همان، صص 63-62 .
__________________________
1 ) طبق آنچه بیان شد فطرت مرجعی برای شهادت در باب برخی قضایاست که فراتر از استماع آراء و اعتقاد به مذاهب و معاشرت با امم و معرفت سیاسات برای نفس حاصل است.
2 ) علاوه بر شهادت فطرت نسبت به قضایای مختلف، فطرت ملاکی برای قضاوت در باب قضایای مختلف نیز هست. مثلاً با عرضهی وهمیات بر فطرت میتوان تأیید یا عدم تأیید آن را درک کرد.
3 ) ملاک خود فطرت این است که شخص خود را چنان تصور کند که یک باره در دنیا حاضر شده و به جز محسوسات، معرفت دیگری از عالم خارج دریافت نکرده است. در این صورت، اگر قضیهی عرضه شده قابل شک باشد، غیرفطری و اگر قابل شک نباشد، فطری است.
این ملاک، نسبی و غیردقیق است.
4 ) تأیید فطرت نسبت به برخی از قضایای وهمی مانند تأیید آن نسبت به اولیات عقلی است.
5 ) همهی فطریات صادق نیستند بلکه فقط فطریات عقل یا فطریاتی که مورد تأیید عقل باشند صادق هستند.
6 ) بطلان فطریات کاذب با عقل است. گرچه بعد از بطلان نیز این قضایا از ذهن
زایل نمیشوند.
7 ) ممکن است اشکال شود که مثلاً این فطریات اوهام چیزی نیستند جز استقرای ناقص و تعمیم ناخودآگاه ذهن که بر فرض وقتی دهها و صدها مورد از موجودات محسوس را متحیز در جهت خاصی یافت، حکم میکند که هر موجودی متحیز در جهت خاصی است.
در پاسخ به اشکال فوق باید گفت این که ابن سینا در تبیین فطرت شرایطی فرضی، مانند رجل معلق، در نظر میگیرد نشان میدهد که به اعتقاد او مستقل از منابع کسب معرفت، خود فطرت هم منبعی برای شهادت به برخی قضایاست. در این میان فطرت عقل صادق است (انما الصادق فطرة القوة التی تسمی عقلاً) ولی مثلاً فطرت وهم که نشان گر وجود ساختار و جبلت خاص جسم است (ان هذه حبلة قوة لاتتصور شیئاً الا علی نحو المحسوس) تا جایی که در محدودهی محسوسات حکم میکند، صادق خواهد بود، زیرا در واقع ابزار عقل در قلمرو محسوسات است (ففطرة الوهم فی المحسوسات و فی الخواص التی لها، من جهة ما هی المحسوسة، صادقة یتبعها العقل، بل هو آلة للعقل فی المحسوسات) اما اگر از این قلمرو فراتر برود و بخواهد در باب امور غیرمحسوس مانند محسوسات قضاوت کند، فطرت کاذبی خواهدداشت (اما فطرتها فی الامور التی لیست بمحسوسة لنصرفها الی وجود محسوس، فهی فطرة کاذبة).
جمع بندی
دقت در سخنان ابنسینا نشان میدهد که از نظر او عقل نظری و عقل عملی دو قوهی مستقل هستند و هیچ یک را نمیتوان حقیقت و ماهیت نفس ناطقه دانست، بلکه از قوای خاص انسان میباشند و البته اخص خواص. اما در عین حال انسان ویژگیهای خاص دیگری نیز دارد که ابن سینا از آنها یاد کرده و مراد ما از فطرت و فطریات نیز همین ویژگیها میباشند.
از سوی دیگر اصطلاح فطرت و فطری در آثار ابن سینا، اگرچه اخص از فطرت و فطریات به معنای مذکور است اما، نسبت به ادراکات فطری اعم است.
در عین حال فراتر از اصطلاح و نام گذاری، اساس دیدگاه ابن سینا در باب ادراکات فطری با آنچه این پژوهش با الهام از اندیشههای شهید مطهری قدسسره در صدد تبیین آن است منطبق میباشد، زیرا ابن سینا قائل به تصدیقات فطری - و نه تصورات فطری - است و مصداق آن را قضایای بدیهی یا اولیات میداند. البته تذکر این نکته ضروری است که آنچه در این جستار بیان شد عبارت بود از تقریر تفاوت و تمایز فطرت و عقل از نظر ابن سینا. اما از آنجا که استعمال واژهی عقل میتواند با سعه و ضیق فراوانی همراه باشد، چه بسا فیلسوف دیگری دایرهی عقل را چنان وسیع بگیرد و تعریفی از آن ارایه دهد که شامل فطرت نیز باشد. اما آنچه در این مقدمه گذشت، نمونه و شاهد مهمی بود از عموم متون فلسفی در سنت اسلامی و به نظر میرسد تعجب استاد مطهری قدسسره بجا باشد که چرا قدمای مااین قدر به بحث فطرت کم توجه بودهاند.
کتابنامه
- ابن سینا، الشیخ الرئیس حسین بن عبدا...، الاشارات و التنبیهات، مطبعة حیدری، 1403 ه. ق.
- همو، رسالهی نفس، با مقدمه و حواشی و تصحیح دکتر موسی عمید، تهران، سلسله انتشارات انجمن آثار ملی، 16 ، 1331 .
- همو، روانشناسی شفا، الفن السادس من کتب الشفاء، ترجمهی اکبر دانا سرشت، تهران، امیرکبیر، 1363 .
- همو، الشفاء، تصدیر ابراهیم مدکور، المؤسسة الجامعیة للدراسات الاسلامیة، 1405 ه. ق.
- همو، النجاة، تهران، المکتبة المرتضویة، 1364 .
- افلاطون، دورهی آثار افلاطون، ترجمهی محمد حسن لطفی، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، 1367 .
- رحمان، فضل، نظریهی عقل در فلسفهی ابن سینا در دین، فلسفه، قانون، ترجمه و تألیف دکتر سید مصطفی محقق داماد، تهران، انتشارات سخن، 1378 .
- کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ج 4 ، از دکارت تا لایب نیتز، ترجمهی دکتر غلامرضا اعوانی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی و انتشارات سروش، 1375 .
- مطهری، مرتضی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 2 ، تهران، انتشارات صدرا، 1378 .
- همو، انسان در قرآن (مقدمهای بر جهان بینی اسلامی، ج 4)، تهران، انتشارات صدرا، 1372 .
- همو، نقدی بر مارکسیسم، تهران، انتشارات صدرا، 1363 .
- Leibnitz, G. W., New Essays on Human Understanding, Cambridge University Press, 1996.
درمنظومة آیات و روایات اسلامی، محل معرفت قلب است و علم حقیقی همان معرفت قلبی است.مهم ترین ویژگی های معرفت شهودی و قلبی مطرح در آیات و روایات عبارت اند از: وهبی و از سوی خداوند بودن، نامتعارف و غیرعادی بودن، مستقیم و عاری از تفکر و واسطه بودن، شناختی بودن، برخورداری از حقیقت و صدق، برخورداری از متعلَّق فرامادی وغیبی، نتیجة تقوا و مجاهده [درونی و بیرونی] بودن. عرفا نیز، به تبعیت از شریعت ناب، قایل به معرفت عرفانی و قلبی اند. از دیدگاه ابن عربی معرفت حقیقی شناختی قلبی، بی واسطه، غیراکتسابی و وهبی است که با حصول استعداد نفس از طریق رعایت تقوا، مجاهده و سلوک عملی حاصل می شود . روشن است که تطابق دیدگاه عرفا بر شریعت مبین اسلام به دلیل پایبندی آنان به دستورات و اصول اسلامی است
علی احمدی میانجی - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF%DB%8C_%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%AC%DB%8C
هدایت شده از ایران امروز
در روز تاسوعا،یاد کنیم از شهدایی که در راه انقلاب اسلامی بدنشان ارباً اربا شد.
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
هدایت شده از ایران امروز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ورود رهبر انقلاب به حسینیۀ امام خمینی و آغاز مراسم عزاداری شب عاشورا
✅به ایران امروز بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/2410086410Ca8f498c543
هدایت شده از جهاد تبیین
آیتالله میرباقری از علمای بزرگ عصر ماست که در چارچوب و امتداد اندیشه امام و رهبری، به تبیین عالمانه کاستیهای معرفتی تمدن غرب پرداخته و برای تمدن نوین اسلامی نظریهپردازی میکند.
ریشه جسارت به ایشان بابت بازخوانی پیام امام(ره) به مهاجرین جنگ تحمیلی، در کینه غربزدگان از امام است.
🛑#جهاد_تبیین
🏴@TABEIN_14
علی بن یقطین - ویکی شیعه
https://fa.wikishia.net/view/%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%DB%8C%D9%82%D8%B7%DB%8C%D9%86
عذرخواهی علیبنیقطین از ابراهیم جمال - منبر عالمانه
https://mnbr.ir/1622/%d8%b9%d8%b0%d8%b1%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c-%d8%b9%d9%84%db%8c%d8%a8%d9%86%db%8c%d9%82%d8%b7%db%8c%d9%86-%d8%a7%d8%b2-%d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85-%d8%ac%d9%85/
هدایت شده از ورامین پرس
حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمودی در
جمع مسئولان در شهرستان ری مطرح کرد:
در تاریخ بشریت انقلابهای مختلفی روی داده است ، اما هیچ نهضت و انقلابی همچون عاشورا در تاریخ جهان پایداری نداشته است
◾️مراسم ویژه روز تاسوعای حسینی عصر امروز دوشنبه ۲۵ تیر ماه ۱۴۰۳ ، با حضور جمعی از مسئولان در شهرستان ری با سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محسن محمودی رئیس شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی استان تهران و مداحی حاج حمید خدام ذاکر آل الله برگزار شد.
◾️در این مراسم خانگی فرماندهی سپاه سیدالشهدا (ع) استان تهران ، امام جمعه موقت شهرستان ری ، امام جمعه و فرماندار و شهردار شهرستان قرچک و... حضور داشتند.
ورامین پرس در ایتا👇👇👇
@vara_minpres
اخبار قرچک در ایتا👇👇👇
@Gharchak_pres
هدایت شده از ورامین پرس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش مستقیم تجمع تاسوعای حسینی شهرستان ورامین از قاب شبکه خبر و شبکه 1