على عليه السلام به آن حضرت عرض كرد:
اى رسول خدا ؛
من سزاوارترم كه آب روى دستهاى مبارك شما بريزم.
فرمود: اى على ؛
خداوند چنين فرمان داده است،
و به من چنين مأموريّتى داده است
و آب را روى دستهاى على عليه السلام كه مى ريخت قطره اى از آن در طشت نمى ريخت.
على عليه السلام عرض كرد:
اى رسول خدا ؛
آبها را نمى بينم كه در ميان طشت بريزد.
فرمود:
يا عليّ، إنّ الملائكة يتسابقون على أخذ الماء الّذي يقع من يدك فيغسلون به وجوههم ليتباركون به.
اى على ؛ فرشتگان از يكديگر سبقت مى گيرند در اينكه آبى كه از دستهاى تو مى ريزد بگيرند و به عنوان تبرّك چهره خود را با آن شستشو دهند.
----------
|بحارالأنوار
جوان کافری عاشق دختر عمویش شد،
عمویش یکی از رؤسای قبایل عرب بود.
جوان کافر رفت پیش عمو و گفت: عمو جان من عاشق دخترت شدهام، آمدم برای خواستگاری ...عمو گفت: حرفی نیست ولی مهر دختر من سنگین است ...!
جوان کافر گفت: عمو جان هرچه باشد من میپذیرم.
عمو گفت: در شهر بدیها (مدینه)
دشمنی دارم که باید سر او را برایم بیاوری آن وقت دختر از آن تو ...
جوان گفت عمو جان این دشمن تو
اسمش چیست، گفت:
اسم زیاد دارد ولی بیشتر او را به نام علی بن ابیطالب میشناسند
جوان فوراً اسب را زین کرد با شمشیر و نیزه و تیر و کمان و سنان راهی شهر مدینه شد.
به بالای تپهی شهر که رسید دید در نخلستان، جوان عربی در حال باغبانی و بیل زدن است.
به نزدیک جوان رفت. گفت:
ای مرد عرب تو علی را میشناسی؟
جوان گفت:
تو را با علی چه کار است؟
مرد کافر گفت:
آمدهام سرش را برای عمویم ببرم چون مهر دخترش کرده است.
جوان گفت:
تو حریف علی نمیشوی.
مرد کافر گفت:
مگر علی را میشناسی؟
جوان گفت:
بله من هر روز با او هستم و هر روز او را میبینم.
کافر گفت:
مگر علی چه هیبتی دارد که من نتوانم سر او را از تن جدا کنم؟!
جوان گفت:
قدی دارد به اندازهی قد من، هیکلی همهیکل من.
| فضائل مولـٰا
جوان گفت: تو را با علی چه کار است؟ مرد کافر گفت: آمدهام سرش را برای عمویم ببرم چون مهر دخترش کرد
مرد کافر گفت:
خب اگر مثل تو باشد که مشکلی نیست
جوان گفت:
اول باید بتوانی مرا شکست بدهی تا علی را به تو نشان بدهم.
خب چه برای شکست علی داری؟
مرد کافر گفت:
شمشیر و تیر و کمان و سنان.
جوان گفت: پس آماده باش
مرد کافر خندهی بلندی کرد و گفت:
تو با این بیل میخواهی مرا شکست دهی؟پس آماده باش!
سپس شمشیر را از نیام کشید و از جوان پرسید: نام تو چیست؟
جوان جواب داد:
عبدالله(بندهیخدا)
و از کافر پرسید:
نام تو چیست؟
کافر گفت: فتاح، و با شمشیر به عبدالله حمله کرد.
عبدالله در یک چشم به هم زدن، کتف و بازوی جوان کافر را گرفت و به آسمان بلند کرد و به زمین زد و با خنجر خود خواست تا او را بکشد که دید از چشمهایش اشک میآید!
رو به کافر گفت:
چرا گریه میکنی؟
کافر گفت:
من عاشق دختر عمویم بودم آمده بودم تا سر علی را ببرم برای عمویم تا دخترش را به من بدهد، حالا دارم به دست تو کشته میشوم
جوان، مرد کافر را بلند کرد، گفت:
بیا این شمشیر، سر مرا برای عمویت ببر!
کافر گفت: مگر تو کی هستی؟
جوان گفت:
منم اسدالله الغالب علی بن ابیطالب، که اگر من بتوانم دل بندهای از بندگان خدا را شاد کنم، حاضرم سر من مهر دختر عمویت شود.
مرد کافر، بلند بلند زد زیر گریه و به پای مولای دو عالم افتاد و گفت من میخواهم از امروز، غلام تو شوم یا علی.
پس فتاح شد:
قنبر غلام علی بن ابیطالب
بحارالانوار ج3 ص 211 امالی شیخ صدوق
| فضائل مولـٰا
بحرانى رحمه الله در تفسير «برهان»
از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه
رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم فرمود:
يا عليّ من أحبّك ثمّ مات فقد قضى نحبه ومن أحبّك ولم يمت فهو ينتظر وما طلعت الشمس وما غربت إلّاظلّت عليه برزق وإيمان.
اى على ؛
كسى كه تو را دوست داشته باشد و با دوستى تو از دنيا برود در راه خدا شهيد گشته است
و كسى كه تو را دوست داردو هنوز مرگش فرا نرسيده باشد منتظر است [۱]،
و خورشيد طلوع و غروب نمى كند مگر اينكه بر او به رزق و ايمان سايه مى افكند. [۲]
----------
[۱]:
اشاره به فرمايش پروردگار متعال در سوره احزاب، آيه ۲۳ است: «مِنَ المُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّه عَلَيْه فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَن يَنْتَظِر وَما بَدَّلُوا تَبْديلاً» از ميان مؤمنان مردان بزرگى هستند كه به عهد و پيمان خود با خداوند وفا كردند، بعضى از آنان (حضرت حمزه و جعفر عليهما السلام) در راه آن به درجه رفيعه شهادت رسيدند و بعضى (حضرت على عليه السلام) در انتظار شهادتند و هيچگونه عهد خود را تغيير ندادند.[۲]: تفسير برهان: ۳۰۳/۳ ح۷، به نقل از كافى: ۳۰۶/۸ ح ۴۷۵.
سَلامٌ عَلَی قَلبِ زَینبِ الصَّبور
وَلِسانُهَا الشَّکور،
سَلامٌ عَلَی مَن عَجَبَت مِن
صَبرِها مَلائِکَةُ السَماءِ
سلام بر قلب زینبِ شکیبا
و زبان سپاسگزارش،
سلام بر آن بانویی که ملائکه آسمان
از صبر او در شگفت شدند ...
8d5f6af3-b7dc-4a65-9905-80d59671c191.mp3
6.36M
•
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي وَلِيِّكَ وَ أَخِي نَبِيِّكَ وَ وَزِيرِهِ وَ حَبِيبِهِ وَ خَلِيلِهِ وَ مَوْضِعِ سِرِّهِ✨️ #سجاد_محمدی