هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
#محمود_ژوليده
▶️
ای رئوفه که در تمام سفر
در امام رئوف گُم بودی
هیجده روز بیشتر نشده
میهمان دیار قم بودی
@hosenih
آری حق داشتی مریضه شوی
یا شهیده شوی به زهر ستم
معجر اما ندیده ای، غارت
نشدی تو اسیر شهر ستم
@hosenih
داغ دیدی به روی داغ اما
یاد زینب ز خاطر تو نرفت
هیجده کشته دادی اما باز
سرِ نیزه برادر تو نرفت
@hosenih
در مدینه اگر چه، ای بانو
همه جا با برادرت بودی
همسفر تا به قتلگاه آیا
شاهد قتل سَرورت بودی
@hosenih
قسمتت تل زینبیه نشد
و ندیدی هجوم نامردان
زیر شمشیرها امامت را
که ندیدی تو پاره پاره دهان
@hosenih
تو ندیدی سه شعبه بر قلبش
لحظۀ آخرِ برادر را
تو ندیدی، بریده ، ای خواهر
از قفایش سر برادر را
@hosenih
تو ندیدی میان گودالی
که رضا زیر سم اسب رود
تو ندیدی امام معصومت
طعمۀ گرگهای کوفه شود
@hosenih
تو اسیری نرفته ای بانو
تو نرفتی خرابه با حرَمت
تازه موسی بن خزرج آمد و گفت:
همۀ خانه های ما حرمت
@hosenih
در قم آیا در آستان ورود
هیچ جا سنگ بر سرت بارید
از سرِ بامهایشان آیا
شعله بر روی چادرت بارید
@hosenih
هیچ آیا شبیه کوفه و شام
نان و خرما به تو تعارف شد
بُردنَت مجلس شراب اصلاً
سیلی آیا به تو تعارف شد
@hosenih
وای از درد غربت زینب
اینهمه غربتِ تماشایی
همه را دید و عاقبت هم گفت:
من ندیدم به غیر زیبایی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مجید_تال
▶️
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭۀ ﺟﺎﻧﻢ
دلگیرم ازین شهر و روا ، نیست بمانم
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ...
@hosenih
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ
ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ ﺑه ﺨﺪﺍ ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ!
@hosenih
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩ ﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ...
حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
@hosenih
ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩ ﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ...
@hosenih
ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﻌﺼﻮﻣۀ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست
اینجا زدن فاطمه ها حرف کمی نیست
@hosenih
ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
از مردم نامرد در اینجا اثری نیست
در شهر قم از ضربۀ سیلی خبری نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
گرچه از دوریِ برادر خود
ذره ذره مریض تر می شد
عوضش میهمان مردم قم
لحظه لحظه عزیزتر می شد
@hosenih
تا بیایی تبرکی ببرند
همه درهای خانه ها وا بود
در میان اهالی این شهر
سر مهمانی تو دعوا بود
@hosenih
خوب شد پرده های محمل تو
هر کجا رفته ای حجابت شد
خوب شد با محارمت بودی
زانویی خم شد و رکابت شد
@hosenih
آب پاشیده اند و خاک مسیر
ذره ای روی چادرت ننشست
رد نشد ناقه ی تو از بازار
محمل چوبی ات سرت نشکست
@hosenih
کوچه ها ازدحام داشت اما
سرِ این شهر رو به پایین است
می روی کوچه کوچه می گویی
ضربِ شامی عجب سنگین است
@hosenih
می رسی و حواس مردم هست
آب در دلت تکان نخورد
از کنارِ خرابه رد نشوی
یا نگاهت به خیزران نخورد
@hosenih
دختری بود با شما یا نه؟
که اگر بود غصه ای کم داشت
جای زنجیر و خار و نامحرم
گرد خود چند چشم محرم داشت
@hosenih
معجرت احترام خود دارد
چه خیالی اگر برادر نیست
روی سرهایشان طبق آمد
ولی اینبار روی آن سر نیست
@hosenih
آه بیماری و همه بیمار
شهر قم شد مریضِ روضه ی تو
حرف دختر شد و دلت لرزید
شده وقت گریز روضه ی تو
@hosenih
عمه اش گفت خوب شد خوابید
چند شب بود تا سحر بیدار
کمکم کن رباب جای زمین
سر او را به دامنت بگذار
@hosenih
آمد از بین بازوان سر را
تا که بردارد عمه اش ای داد
یک طرف دخترک سرش خم شد
یک طرف سر به روی خاک افتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#قاسم_نعمتی
▶️
دیده بر راهم و با گریه کمی آرامم
محتضر ،خسته ،از این بی کسی ایامم
ازهمان کودکی ام روزی من هجران شد
چهارده سال هم از وصل پدر ناکامم
از تو یک نامه فقط مانده برایم چه کنم؟
شده تسکین به همین نامه کمی آلامم
چقَدَر خوب شد اینجا سروکارم افتاد
میهمانِ قم و این سلسلۀ خوش نامم
چشم ناپاک نیفتاده سوی محمل من
فکر آوارگی زینبو شهرِ شامم
جز سلام ، از همه یک بی ادبی نشنیدم
سرِبازار ندادست کسی دشنامم
داغها دیدم اگر بی کس و تنها نشدم
دست بسته سرِ هر کوچه تماشا نشدم
@hosenih
عزتم را نشکستند خیالت راحت
غیرتم را نشکستند خیالت راحت
پَرِ خاکی ننشسته است روی چادر من
حرمتم را نشکستند خیالت راحت
مثلِ کوفه وسط خطبۀ من کف نزدند
صحبتم را نشکستند خیالت راحت
دست بر سینه مودب همه ره وا کردند
شوکتم را نشکستند خیالت راحت
با لگد باز نکردند درِ بیت النور
خلوتم را نشکستند خیالت راحت
قم کجا شام کجا غربت سادات کجا
سرِ بر نیزه و دروازۀ ساعات کجا
@hosenih
دخترِ فاطمه ! بازار! خدا رحم کند
چادرِ پاره و انظار خدا رحم کند
ما که از کوچه فقط خاطرۀ بد داریم
شود این حادثه تکرار خدا رحم کند
یک و زن و قافله و خندۀ نامحرم ها
بر اسیران گرفتار خدا رحم کند
یک شبه پیر شدی یا زتنور آمده ای
یک سر و این همه آزار خدا رحم کند
نیزه داران همه مستند نیفتی پایین
حنجرت خوب نگه دار خدا رحم کند
گیسویت کم شده و این جگرم میسوزد
بر من و زلف ِ خم یار خدا رحم کند
ظرفِ خاکسترِ یک عده هنوز آتش داشت
شعله افتاد به گلزار خدا رحم کند
دست انداخت یکی پرده محمل را کَند
جلویِ چشم علمدار خدا رحم کند
راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد
این همه چشمِ خریدار خدا رحم کند
زنی از بام صدا زد که کدام است حسین
نوبت من شده این بار خدا رحم کند
یک نفر گفت اگر بغض علی را داری
سنگ با حوصله بردار خدا رحم کند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
غمی میان دل خسته ام شرر دارد
دل شکسته ام اینگونه همسفر دارد
کبوتری که نشسته به روی ایوانم
دوباره آمده و از رضا خبر دارد
@hosenih
خیال غربت او می کشد مرا ، اما
دلم زغصه زینب غمی دگر دارد :
ز کاروان اسیران وخواهری تنها
که حلقه ای زیتیمان در به در دارد
ز مادری که سپر شد کبود شد خم شد
ز مادری که ز غم دست بر کمر دارد
@hosenih
ز مادری که کنار سر دو طفلانش
ز کوچه های یهودی نشین گذر دارد
ز دختری که یتیم است و در تمامی راه
به سمت نیزه بابا فقط نظر دارد
ز دختری که به لکنت به عمه اش میگفت
بگو به دختر شامی که این ، پدر دارد
@hosenih
ز صوت ضربه سنگین سنگها فهمید
لبان خشک پدر زخم های تر دارد
سر پدر به زمین خورد و بین آن مردم
کسی نبود که سر را زخاک بردارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند
از من تمام روزگارم را گرفتند
از این جدایی جان من بر لب رسیده
هستیِ من تاب و قرارم را گرفتند
@hosenih
انگار قسمت نیست وصل ما دوباره
در ساوه شوق بی شمارم را گرفتند
اما خیالت تخت هر جایی رسیدم
خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند
حالم بد است اما خدا را شکر در قم
با مهربانی حال زارم را گرفتند
@hosenih
با احترام و عزت و شوکت کمی از
این بار غم هایی که دارم را گرفتند
حتی زمان پر زدن از این قبیله
مردم همه دور مزارم را گرفتند
در شام اما خواهری مضطر چنین گفت:
یارب ببین دار و ندارم را گرفتند
@hosenih
بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است
وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند
نیمی ز معجر سوخت...نیمی را کشیدند
اصلا تمام اعتبارم را گرفتند
در گوش من مانده صدای ذوالجناحش
میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند
@hosenih
یک "یادگاری" بود... اما در خرابه
"بنت الحسین" آن یادگارم را گرفتند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
دل شده راهی دوباره سوی قم
بر مشام جان رسیده بوی قم
پر زدم تا کعبه دلجوی قم
سائلم من سائل بانوی قم
فاطمه اینجا پناهم داده است
حضرت معصومه راهم داده است
@hosenih
این حرم بوی خراسان می دهد
بوی الطاف فراوان می دهد
بهترین ها را به مهمان می دهد
مردگان را خادمش جان می دهد
تا ابد قم خانه امید ماست
کاظمین و مشهد و کرببلاست
@hosenih
چون نگینی در جهان پیداست قم
مرکز فقه و اصول ماست قم
شعبه ای از عالم بالاست قم
یار ما در شادی و غم هاست قم
جای جای قم معطر گشته است
مرجع تقلید پرور گشته است
@hosenih
واشده از قم دری سوی جنان
گشته قم سنگ صبور عاشقان
دارد این شهر ملائک پاسبان
از مزار مخفی زهرا نشان
حضرت معصومه از روز الست
فاطمه در فاطمه در فاطمه است
@hosenih
اوست که اعجاز عیسی می کند
درد را نامش مداوا می کند
مثل بابایش گره وا می کند
دخت موسی کار موسی می کند
در قیامت هم قیامت می کند
خوب و بدها را شفاعت می کند
@hosenih
بود آن نور دو چشمان رضا
سخت دلتنگ و پریشان رضا
روز و شب دلواپس جان رضا
پیر شد از داغ هجران رضا
از مدینه تا به قم بی تاب بود
چشم او از غصه ها پر آب بود
@hosenih
گرچه بار غم روی شانه کشید
پای دوری رضا قدش خمید
جز ادب چیزی ازین مردم ندید
پیش دنیا شهر قم شد رو سفید
خیره بر قم بود چشم آسمان
احترامش کرد هر پیر و جوان
@hosenih
حرف مهمان است و حرف احترام
آی مردم هست ناموس امام
واجب التعظیم چون بیت الحرام
داد قم مهمان نوازی یاد شام
قبر خانم بین ویرانه نبود
دفن و تشییعش غریبانه نبود
@hosenih
بین ویرانه رقیه پیر شد
با لگد با تازیانه سیر شد
خسته از زخم غل و زنجیر شد
غیر زینب از همه دلگیر شد
زنده کرد او داغ هجده ساله را
کشت غسل او زن غساله را
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#محمود_مربوبی
▶️
ماییم گدای حضرت معصومه
محتاج عطای حضرت معصومه
همراه رضا ز دیده خون می باریم
در روز عزای حضرت معصومه
@hosenih
آمد ز مدینه تا که در قم باشد
در مملکت امام هشتم باشد
شاید که خدا نخواست تا مرقد او
مانند مزار فاطمه گم باشد
@hosenih
در سر هوس دیدن دلبر دارد
بر سینه ی خود داغ برادر دارد
افسوس که تا دیار ساوه آمد
دیگر نتوانست قدم بردارد
@hosenih
زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت
از داغ برادرش مرتب می سوخت
هر جا که سر دردِ دلش وا می شد
می گفت : " امان از دل زینب " می سوخت
@hosenih
با ناله دو چشمان ترش را وا کرد
تا سِیر کند دور و برش را ، وا کرد
نومید ز دیدن برادر بود و
با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد
@hosenih
صد آه اگر بر جگرش افتاده
هر چند جدا ز دلبرش افتاده
کِی بر بدن برادرش رقصیدند ؟
کی دست کسی به معجرش افتاده
@hosenih
او خواهر یک امام بود و زینب... !
او شاهد احترام بود و زینب... !
ظلم بسیار اگر چه دید ، اما کِی -
در مجلسی از حرام بود ؟ و زینب...!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#علی_اکبر_لطبفیان
▶️
ای سایه ی بالاسر خواهر، برادر!
ای جانه از جان خودم بهتر، برادر!
خواهر همان احساس مادر بر برادر
"دارم برایت می شوم مادر، برادر"
@hosenih
ای سوره.. چشمی بر منه آیه بینداز
یعنی نگاهی هم به همسایه بینداز
یکبار دیگر بر سرم سایه بینداز
"بر خواهرانش سایه دارد هر برادر"
@hosenih
چیزی به غیر از چشم تر دارم؟ ندارم
از گوشه زندان خبر دارم؟ ندارم
اصلاً نمی دانم پدر دارم؟ ندارم؟
"دیدم کمالات پدر را در برادر"
@hosenih
از راه وقتی که رسیدم، رفتم اما
خیلی خودم را می کشیدم، رفتم اما
وقتی جمالت را ندیدم، رفتم اما...
"یکریز می گفتم دم آخر، برادر..."
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
خیمه گاه این بار در قم بود، مقتل طوس بود
جاده ی مشهد به قم لبریز از فانوس بود
نامه با خط برادر داشت در دستان خود
خواهری از دور می آمد ولی مایوس بود
@hosenih
بر لب خشکیده ی قم ذکر یا معصومه و
بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود
بس که چشمش را به راهت دوخته،از راه قم
خاک مشهد بیشتر در حسرت پابوس بود
رود غم های پدر،دریای دوری رضا
بر فراز ناقه ای انگار اقیانوس بود
@hosenih
زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد
این خودش متن زیارتنامه ی مخصوص بود
روضه ی دشت برادرهای از هم ریخته
داغ سنگین بود،روضه روضه ی ناموس بود
در فراق هشتمین طاووس جنت جان سپرد
آنکه در دستان خدّامش پر طاووس بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم
@hosenih
معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده
در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب
@hosenih
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است
@hosenih
قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست
گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه
@hosenih
کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...
مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند
@hosenih
سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى
آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت
@hosenih
تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)
درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل
@hosenih
دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو
آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود
گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت
@hosenih
بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج
ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید
@hosenih
آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید
قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان
قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ
@hosenih
قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...
حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...
بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...
@hosenih
قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...
«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
چشم هایش نشر دین ، تبلیغ آیین میکند
عطر او فیضیه ها را عطراگین میکند
نامسلمان را مسلمان میکند با هرنفس
برکتش همواره کافر را خدابین میکند
@hosenih
دختر معصوم یعنی حضرت معصومه که
دست اعجازش کتاب الله تدوین میکند
زائر کعبه طواف مرقدش را هفت بار
موسم حج دور بیت الله تمرین میکند
میدرخشد از دل چادر نمازش آفتاب
نور عالم را خدا اینگونه تامین میکند
@hosenih
آبرو و اعتباری میدهد پابوسی اش
"مرعشی" را خاک کویش عالم دین میکند
آب شور این حرم با رحمت خاتون شهر
زندگی تلخ را شیرین شیرین میکند
از کریمه جز کرم چیزی ندیده سائلش
هرچه را در خانه دارد نذر مسکین میکند
@hosenih
صورت و سیرت اگر زیباست کار چشم هاست
صورتم را گریه ی درروضه تزئین میکند
مطمئن هستم که آقای خراسان تک تک
گریه کن ها را برای روضه گلچین میکند
محض دیدار برادر از مدینه خواهری
مرکبش را با دو دست خسته اش زین میکند
@hosenih
حاجتش تنها زیارت کردن روی رضاست
هرشب از شوق اجابت ختم یاسین میکند
باز هم عشق و علاقه به حسین دیگری
زینبی را از فراق یار غمگین میکند
روضه اش یعنی گریزی سوی دشت کربلا
پس مسیر روضه را اینگونه تعیین میکند
@hosenih
جای شکرش باقی است این خواهر محزون ندید
سینه ی آزرده ای را چکمه سنگین میکند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
هم غمِ اشک دو خواهر ، دو برادر را کشت
هم فراق دو برادر که دوخواهر را کشت
هر دو تا داغِ بزرگیست برای زهرا
وای از غصّۀ اولاد که مادر را کشت
@hosenih
خواهری در قُم و از هجرِ برادر جان داد
کوفه و شام هم آن خواهرِ دیگر را کشت
آه ای حضرت معصومه بمیرم بی بی
غربت تو به خدا شیعۀ حیدر را کشت
پیش چشمت به رضای تو جسارت شد ؟ ... نه
دید زینب که عدو سبط پیمبر را کشت
@hosenih
کرد خورشیدِ سرش بر افقِ نیزه طلوع
گیسوی درهمِ او خواهرِ مضطر را کشت
جان گرفت و به لبش آیۀ قرآن گل کرد
خیزران صوت رسای لب و حنجر را کشت
دلِ شب داخلِ ویران ، سر خونینِ حسین
در طبق آمد و این منظره دختر را کشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
تشریف زهر آلود دست ناکسانی
کرده است باغ چهره ات را ارغوانی
رخت عزا بر قامت عمرت کشیده
یعنی همان از اولش هم در خزانی
@hosenih
دارد رضا از طوس می آید نه... بانو!
باید که هر طوری شده زنده بمانی
غارت شدی داغ برادر دیدی امروز
فردا برادر را به داغت می نشانی
از عمر کوتاهت ندیدی خیر، اما
زهراترین صاحب مزار این زمانی
ما پشت دستِ حیف بر دندان که یعنی
دیر آمدی و زود رفتی در جوانی
پای زیارت نامۀ مشتاقمان را
پشت غبار محمل خود می دوانی
با خود نگاه گریه دار تشنه ام را
تا چشمه سار روضه هایت می کشانی
محض عبور از کوچۀ پهلو گرفته
دادند از شهر شما نام ونشانی
این چند روزه با تو قم باغ بهشت و
نازل شده بی تو عذاب آسمانی
حالا که میل پر زدن از خاک داری
حالا که بیش از این نمی خواهی بمانی
@hosenih
دنیا نه جای تو نه جای عمه ات بود
نه جای دست بسته و قد کمانی
نه جای چوب خیزران و چشم زینب
یعنی اهانت بر لب شیرین بیانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مهدی_رحیمی
▶️
خیمه گاه این بار در قم بود، مقتل طوس بود
جاده ی مشهد به قم لبریز از فانوس بود
نامه با خط برادر داشت در دستان خود
خواهری از دور می آمد ولی مایوس بود
@hosenih
بر لب خشکیده ی قم ذکر یا معصومه و
بر لب معصومه خانم ذکر یا قدوس بود
بس که چشمش را به راهت دوخته،از راه قم
خاک مشهد بیشتر در حسرت پابوس بود
رود غم های پدر،دریای دوری رضا
بر فراز ناقه ای انگار اقیانوس بود
@hosenih
زینب این بار آمده قبل از برادر جان دهد
این خودش متن زیارتنامه ی مخصوص بود
روضه ی دشت برادرهای از هم ریخته
داغ سنگین بود،روضه روضه ی ناموس بود
در فراق هشتمین طاووس جنت جان سپرد
آنکه در دستان خدّامش پر طاووس بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#غلامرضا_سازگار
▶️
اى دختر و خواهر ولایت
آیینه ی مادر ولایت
بر ارض و سما ملیکه در قم
آرام دل امام هفتم
@hosenih
معصومه به کُنیه و به عصمت
افتاده به خاک پایت عفت
در کوى تو زنده ، جان مرده
بر خاک تو عرش سجده برده
در قصر تو جبرئیل حاجب
زُوّار تو را بهشت واجب
@hosenih
گفتند و شنیده اند ز آغاز
کز قم به جنان درى شود باز
حاجت نبُوَد مرا برآن در
قم باشدم از بهشت بهتر
قم قبله ی خازن بهشت است
این جا سخن از بهشت ، زشت است
@hosenih
قم شهر مقدس قیام است
قم خانه یازده امام است
قم تربت پاک پیکر توست
اینجا حرم مُطهَّر توست
گر فاطمه(س) دفن شد شبانه
نَبوَد ز حریم او نشانه
@hosenih
کى گفته نهان زماست آن قبر
من یافته ام کجاست آن قبر
آن قبر که در مدینه شد گم
پیدا شده در مدینه ی قم ...
مریم به بَرَت اگر نشیند
این منظره را ، مسیح بیند
@hosenih
سازد به سلام سَرو قد خم
اول به تو ، بعد از آن به مریم ...
روزى که به قم قدم نهادى
قم را شَرَفِ مدینه دادى
آن روز قرار از مَلک رفت
ذکر صلوات بر فلک رفت
@hosenih
تابید چو موکبت ز صحرا
شهر از تو شنید بوى زهرا(س)
درخاک رهت ز عجز و ناله
مى ریخت سرشک ، همچو لاله
با گریه ی شوق و شاخه ی گل
بُردند به ناقه ات توسل
@hosenih
دل بود که بود ، محفل تو
غم گشت به دور محمل تو
آن پیر که سید زمان بود
رویش همه را چراغ جان بود
گردید به گردِ کاروانت
شد پاى برهنه ساربانت
@hosenih
بردند تُرا به گریه هودَج
تا خانه موسى اِبن خِزرَج
ازشوق تو اى بتول دوم
قم داد ندا به مردم قم
کاى مردم قم به پاى خیزید
از هر در و بام گل بریزید
@hosenih
آذین به بهشت قم ببندید
ناموس خدا مرا پسندید
قم شام نبود تا که در آن
دشنام دهد کسى به مهمان
قم شام نبود ، تا که از سنگ
گردد رخ میهمان ز خون رنگ
@hosenih
قم کوفه نبود تا که خواهر
بیند سر نى ، سر برادر ...
حاشا که قم این جفا پذیرد
مهمان به خرابه جاى گیرد ...
بستند به گرد میهمان صف
قم با صلوات و - شام با کف ...
@hosenih
قم مهمان را عزیز خوانند
کى دخت و را کنیز خوانند؟ ...
«میثم» همه عمر آن چه را گفت
در مدح و مصیبت شما گفت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#علیرضا_خاکساری
▶️
چشم هایش نشر دین ، تبلیغ آیین میکند
عطر او فیضیه ها را عطراگین میکند
نامسلمان را مسلمان میکند با هرنفس
برکتش همواره کافر را خدابین میکند
@hosenih
دختر معصوم یعنی حضرت معصومه که
دست اعجازش کتاب الله تدوین میکند
زائر کعبه طواف مرقدش را هفت بار
موسم حج دور بیت الله تمرین میکند
میدرخشد از دل چادر نمازش آفتاب
نور عالم را خدا اینگونه تامین میکند
@hosenih
آبرو و اعتباری میدهد پابوسی اش
"مرعشی" را خاک کویش عالم دین میکند
آب شور این حرم با رحمت خاتون شهر
زندگی تلخ را شیرین شیرین میکند
از کریمه جز کرم چیزی ندیده سائلش
هرچه را در خانه دارد نذر مسکین میکند
@hosenih
صورت و سیرت اگر زیباست کار چشم هاست
صورتم را گریه ی درروضه تزئین میکند
مطمئن هستم که آقای خراسان تک تک
گریه کن ها را برای روضه گلچین میکند
محض دیدار برادر از مدینه خواهری
مرکبش را با دو دست خسته اش زین میکند
@hosenih
حاجتش تنها زیارت کردن روی رضاست
هرشب از شوق اجابت ختم یاسین میکند
باز هم عشق و علاقه به حسین دیگری
زینبی را از فراق یار غمگین میکند
روضه اش یعنی گریزی سوی دشت کربلا
پس مسیر روضه را اینگونه تعیین میکند
@hosenih
جای شکرش باقی است این خواهر محزون ندید
سینه ی آزرده ای را چکمه سنگین میکند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
هم غمِ اشک دو خواهر ، دو برادر را کشت
هم فراق دو برادر که دوخواهر را کشت
هر دو تا داغِ بزرگیست برای زهرا
وای از غصّۀ اولاد که مادر را کشت
@hosenih
خواهری در قُم و از هجرِ برادر جان داد
کوفه و شام هم آن خواهرِ دیگر را کشت
آه ای حضرت معصومه بمیرم بی بی
غربت تو به خدا شیعۀ حیدر را کشت
پیش چشمت به رضای تو جسارت شد ؟ ... نه
دید زینب که عدو سبط پیمبر را کشت
@hosenih
کرد خورشیدِ سرش بر افقِ نیزه طلوع
گیسوی درهمِ او خواهرِ مضطر را کشت
جان گرفت و به لبش آیۀ قرآن گل کرد
خیزران صوت رسای لب و حنجر را کشت
دلِ شب داخلِ ویران ، سر خونینِ حسین
در طبق آمد و این منظره دختر را کشت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#روح_الله_عیوضی
▶️
تشریف زهر آلود دست ناکسانی
کرده است باغ چهره ات را ارغوانی
رخت عزا بر قامت عمرت کشیده
یعنی همان از اولش هم در خزانی
@hosenih
دارد رضا از طوس می آید نه... بانو!
باید که هر طوری شده زنده بمانی
غارت شدی داغ برادر دیدی امروز
فردا برادر را به داغت می نشانی
از عمر کوتاهت ندیدی خیر، اما
زهراترین صاحب مزار این زمانی
ما پشت دستِ حیف بر دندان که یعنی
دیر آمدی و زود رفتی در جوانی
پای زیارت نامۀ مشتاقمان را
پشت غبار محمل خود می دوانی
با خود نگاه گریه دار تشنه ام را
تا چشمه سار روضه هایت می کشانی
محض عبور از کوچۀ پهلو گرفته
دادند از شهر شما نام ونشانی
این چند روزه با تو قم باغ بهشت و
نازل شده بی تو عذاب آسمانی
حالا که میل پر زدن از خاک داری
حالا که بیش از این نمی خواهی بمانی
@hosenih
دنیا نه جای تو نه جای عمه ات بود
نه جای دست بسته و قد کمانی
نه جای چوب خیزران و چشم زینب
یعنی اهانت بر لب شیرین بیانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_معصومه_س_شهادت
#امیر_عظیمی
▶️
هم آفتابی و هم سایه بر سرم داری
یک آسمان کرم و لطف دم به دم داری
تو آیتی ز بهشتی که آمدی ایران
به روی دوش خودت بیرق کرم داری
@hosenih
امامزاده ی موسی بن جعفری اما
برای فاطمه در شهر قم حرم داری
برای بخشش هر چه گناه، ای بانو
به روی نامه ی اعمال ما قلم داری
تو مثل عمه ی سادات بر فراز حرم
به عشق گنبد سلطان خود علم داری
به زیر پای تو گل ریخت قم ولی پیداست
برای روضه ی زینب همیشه غم داری
@hosenih
نه ازدحام حرامی، نه بزم نامحرم
چه قدر دور و برت چشم محترم داری
شراب بود و کباب و رباب هم بود
یزید گفت به مطرب بزن، چه کم داری؟!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
#حضرت_معصومه_س_شهادت
سرتاسرِ قم را غمی در بر گرفته
آرامِشَش را آهِ شعلهور گرفته
از داغِ معصومه سلام الله، حتی
خاکِ کویر از ابر، چشمِ تَر گرفته
هفت آسمان با اهلِ خود مشغولِ گریهست
شاهِ خراسان روضه بر منبر گرفته
سخت است داغِ خواهری هجرانکشیده
جانِ برادر را دلی مضطر گرفته
خاموش شد خورشیدِ بیت النور امشب
حال و هوایِ صحنهٔ محشر گرفته
از دست داده حضرتِ بنتُ الهُدی را
بر دوشِ خود آیاتی از کوثر گرفته
سِرّ نجابت بود و رفت و دستِ تقدیر
از دخترانِ شیعه، تاجِ سر گرفته
در صحنِ آیینه به همراهِ ملائک
موسی بن جعفر روضهی دختر گرفته
از داغِ دختر، خوانده اما در حقیقت
قلبش برایِ غربتِ مادر گرفته
* *
آن مادری که بعدِ ضربه خوردن از "در"
سردردهایِ سخت در بستر گرفته
وضعِ وخیمِ زخمِ میخِ بیمروّت
لبخند را از صورتِ حیدر گرفته...!
شاعر:خانم عاطفی
https://eitaa.com/fazlll
دیوان اشعار مذهبی محمد اسماعیل فضل الهی مشهدالرضا علیه السلام
#حضرت_معصومه_س_شهادت
ﺗﺎ ﮐﯽ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ
ﺍﺯﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﮕﺮﺍﻧﻢ
جان بی تو به لب آمده، ﺍﯼ ﭘﺎﺭﻩی ﺟﺎﻧﻢ
دلگیرم ازین شهر و روا نیست بمانم
ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﯾﻌﻘﻮﺏ ﺍﮔﺮ ﺟﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺳﻮﯼ ﺭﺿﺎ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺳﯿﺪﻩ...
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺧﺒﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺁﺗﺶ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﭘﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺳﻔﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺩﺭ ﺭﺍﻩ، ﺑﻪ ﻗﻢ ﻫﻢ ﻧﻈﺮﯼ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ
ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺑﻤﺎﻥ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﻢ
ﯾﮏ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﻣﺤﺮﻡ بهخدا ﻫﺴﺖ ﺳﭙﺎﻫﻢ!
ﺍﯾﻦ ﺟﺎﺩّﻩﻫﺎ ﭼﺸﻢ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻗﺪﻡ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻧﺮﺳﺪ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺗﺎ ﻃﻮﺱ، ﻏﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﮎ ﻋﺮﺍﻕ ﻋﺠﻢ ﻣﺎﺳﺖ
ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﭘﺪﺭﻡ، ﻗﻢ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺳﺖ...
حاشا ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﻨﻢ ﺩﻟﺒﺮ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺴﺎﺯﻡ ﺣﺮﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ
ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺮﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﺿﺎ ﺭﺍ ﺑﭙﺬﯾﺮﻡ
ﺣﺎﻻ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺮﺳﻢ ﯾﺎﮐﻪ ﺑﻤﯿﺮﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﻭ ﺍﺳﯿﺮﻡ
ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺣﺠﺮﻩﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺿﻪ ﺑﮕﯿﺮﻡ
ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻫﻖ ﻫﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ
ﺑﺮ ﺣﺎﺷﯿﻪﯼ ﺑﺮﮒ ﺷﻘﺎﯾﻖ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ...
ﺑﺎ ﮔﺮﯾﻪﯼ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﮐﺴﯽ ﮐﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻗﻢ ﮐﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﺭﯼ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﺴﻤﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
ﻣﻌﺼﻮﻣﻪﯼ ﺗﻮ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺍﺭﺩ
نامحرم اگر هست در این کوچه غمی نیست
اینجا زدن فاطمهها حرف کمی نیست
ﺑﯿﻦ ﻧﻈﺮ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻭ ﻫﻤﻬﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﺑﯿﻦ ﺍﺛﺮ ﻫﻠﻬﻠﻪ ﺑﺎ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
ﻣﺎﺑﯿﻦ ﻏﻢ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﺑﺎ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻓﺮﻕ ﺍﺳﺖ
از مردم نامرد دراینجا اثری نیست
در شهر قم از ضربهی سیلی خبری نیست...
✍ #مجید_تال