9.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃🌹امام حسین زمان خودت را هم دریاب...
#اللهمعجللولیڪالفرج
╔══.🌱🇮🇷🕊.═══
@fdsfhjk
════.🌱🇮🇷🕊.══╝
👈 «واردات خودرو» آزاد شد؛
استارت عملیات ضدانحصار
👈 گام بلند مجلس برای انحصارشکنی؛
❇️ نمایندگان مجلس دیروز با اکثریت قاطع، طرحی تاریخی را به تصویب رساندند که میتواند به دههها انحصار پایان دهد و مسیر را برای کسبوکارها تسهیل کند. در صورت تایید این طرح در شورای نگهبان، یکی از بزرگترین موانع در مسیر فعالیتهای اقتصادی برداشته خواهد شد.
❇️ یکی از دستاوردهای این طرح این است که بازار «خدمات حقوقی» رقابتی میشود. موافقان این طرح بر این باورند که با تصویب آن، بیکاری کاهش و شفافیت و رقابتپذیری افزایش خواهد یافت. این طرح در حالی به تصویب رسید که گروههای ذینفع لابی سنگینی علیه آن به راه انداخته بودند.
❇️ مجلس شورای اسلامی دیروز همچنین با رای اکثریت نمایندگان، «واردات خودرو» را آزاد اعلام کرد. به این ترتیب با گذشت سه سال از توقف ورود خودروهای خارجی به کشور، طبق مصوبه مجلس اشخاص حقیقی و حقوقی میتوانند از این پس به ازای صادرات خودرو و بدون انتقال ارز نسبت به واردات محصولات خارجی اقدام کنند. در این مصوبه، شورای رقابت موظف به تعیین سقف تعداد خودروهای مجاز وارداتی، هر ۶ماه یکبار شده است.
🌓 روشنا
🆔 @fdsfhjk
هشتگ #سرانگشتان_تمدنساز به بازخوانی بیانات رهبر انقلاب درخصوص اهمیت #نقش_مادر در ساختن هویت و سرنوشت افراد میپردازد. این مجموعه را در روزهای آینده دنبال کنید:
✅ فقط مادر میتواند
🔺 شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر بچه نیاوردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریفتر است - با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است.
#سرانگشتان_تمدنساز
#اهمیت_نقش_مادر
@fdsfhjk
#قصه_شب
تصمیم مینا کوچولو برای زود خوابیدن🦋🌳
شب شده بود ، خورشید خانم پشت کوه ها رفته بود و مینا کوچولو باید مثل همیشه به رختخواب می رفت اما او دوست داشت تا دیر وقت و زمانی که مامان و بابا بیدار بودند ، کنارشان بنشیند و با آنها حرف بزند و مثل آنها تلویزیون تماشا کند .
اما مامان هر وقت که مینا از او اجازه میگرفت بیدار بماند ، اخم هایش را در هم می کرد و به او می گفت : بچه ها باید شب ها زود به رختخواب بروند و صبح ها هم زود از خواب بیدار شوند . آنها نمی توانند مثل بزرگ ترها تا دیر وقت بیدار باشند .
مینا از شنیدن این حرف ناراحت می شد ، او فکر میکرد ، مامان چرا هیچ وقت به او اجازه بیدار ماندن تا دیر وقت را نمی دهد .
آن شب مینا با نارحتی به رختخواب رفت ولی صبح زود وقتی چشم هایش را باز کرد و از اتاقش به آشپزخانه رفت ، با تعجب دید بابا بزرگ و مامان بزرگ به خانه شان آمده اند . مینا خیلی خوشحال شد و خودش را در آغوش مامان بزرگ انداخت . او تا شب در کنار پدر بزرگ و مادر بزرگ نشسته بود و با آنها بازی میکرد .
مینا با خودش فکر می کرد ؛ حتماً امشب که مامان بزرگ و بابا بزرگ به خانه آنها رفته اند ، مامان و بابا به او اجازه می دهند تا دیر وقت بیدار بماند ، ولی وقتی مینا شامش را خورد ، مثل بقیه شب ها مامان از او خواست که مسواک بزند و به رختخوابش برود . مینا که از شنیدن این حرف خیلی ناراحت شده بود ، شروع به گریه و بهانه گیری کرد . او روی پاهای مامان بزرگ نشسته بود و می گفت : دوست ندارم به اتاقم بروم . می خواهم اینجا پیش شما بمانم .
مامان بزرگ از مامان اجازه گرفت تا به اتاق او برود و برایش قصه بگوید . آن وقت بود که مینا و مامان بزرگ با هم به اتاق او رفتند . مینا روی تختش دراز کشید و مامان بزرگ برای او قصه کودکی های خودش را تعریف کرد ، درست همان موقع که به سن مینا بود .
وقتی یک دختر کوچولو بودم درست به سن و اندازه تو ، دلم می خواست مثل بزرگ ترها باشم ؛ مثل آنها تا دیر وقت بیدار بمانم ؛ دوست داشتم هر کاری که آنها انجام می دادند ، را انجام بدهم . به همین خاطر زمانی که با من مخالفت می کردند ، ناراحت می شدم و گریه می کردم . تا این که یک روز مامان به من اجازه داد که آن شب را بیدار باشم . خیلی خوشحال شده بودم با خودم فکر می کردم که آن شب خیلی به من خوش می گذرد و من هم می توانم مثل بزرگترها باشم . اصلاً فکر می کردم ، خیلی بزرگ شده ام .
شب که شد مثل مامان و بابا تا دیر وقت تلویزیون تماشا کردم و با آنها شام خوردم . با این که خوابم گرفته بود ، ولی دلم می خواست بیدار باشم . آخر شب وقتی به رختخواب رفتم ، خیلی خسته بودم . صبح وقتی چشم هایم را باز کردم ، متوجه شدم چقدر دیر شده است . بابا سرکار رفته بود و مامان در آشپزخانه در حال پختن ناهار بود . دیر وقت بود که صبحانه خوردم . موقع ناهار که شد اشتهایی به خوردن ناهار نداشتم . دلم می خواست دوباره بخوابم . برای همین شروع به بهانه گیری کردم تا این که شب بابا به خانه آمد . چون ناهار را دیر خورده بودم ، شام نخوردم .
تازه آن موقع بود که متوجه شدم چرا پدرها و مادرها به بچه هایشان می گویند که باید زود به رختخواب بروند . چون اگر بچه ها دیر شام بخورند و کم بخوابند ، صبح زود روز بعد نمی توانند از خواب بیدار بشوند و اگر چند روز این طور بیدار باشند مریض می شوند .
از شب های بعد خودم بعد از این که شام می خوردم به اتاقم می رفتم . مامان هم که دیده بود متوجه اشتباهم شده ام ، قبل از خواب کنارم می آمد و برایم قصه می گفت ؛ قصه هایی که آن قدر قشنگ بودند که تا صبح خوابشان را می دیدم .
مینا کوچولو بعد از شنیدن قصه کودکی های مادر بزرگ ، تصمیم گرفت شب ها زودتر به خواب برود .
او یاد گرفته بود که اگر تا دیر وقت بیدار بماند چقدر بهانه گیر می شود و هیچ کس از یک بچه بهانه گیر و عصبانی خوشش نمی آید .
مامان هم که متوجه شده بود مینا تصمیم گرفته است شب ها زود به خواب برود تا صبح ها با خوش اخلاقی از خواب بیدار شود ، هرشب کنار او می رفت و برایش یک قصه قشنگ تعریف می کرد قصه ای که مینا کوچولو تا صبح خواب آن را می دید .
#قصه
🌳
🦋🌳
🌳🦋🌳
🌸🍂🍃🌸
@fdsfhjk
💑 نعمت همـسـر نیکــو
✍ پیامبــر اکــرم (ص):
🔸إذا أَرَدتُ أَن أَجمع لِلمُسلِمِ خَیرَ الدُّنیا وَ الآخِرةِ جَعلتُ لَهُ ...وَ زُوجة مُۆمنة تَسرُهُ إذا نَظرَ إِلیها
🔸اگر بخواهم خیر دنیا و آخرت را به بنده مسلمانی عطا کنم، همسر شایسته و صالحی به او میدهم که وقتی در چهره او مینگرد، ســرور و بهجت بر قلـب او وارد شـود.
📚کافی، ج ۵، ص ۳۲۷
@fdsfhjk
💑 بی حرمتی در هر شرايطی ممــنوع!
🔸توی دعـواهاتون حرمتهای همدیگــه رو حفظ کنید و از مرز بعضی از کلمات و جملات خارج نشوید. اگر خط قرمــزها رو رد کنــید، حرمت های بینتون شکستـه میشه و جبـران این بیحرمتیها خیلی زمان میبره. مواظب باشــید...
✅ @fdsfhjk
💎هزینه زائران کربلا را بپردازید💎
هشام می گوید، از امام صادق(علیه السلام) پرسیدم:
🔹کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین(علیه السلام) برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینههایش را بدهد)، چه اجری دارد؟
امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
1 - به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه مینویسد.
2- چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمیگرداند!
3- بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میکند و مالش حفظ میشود.
📚منبع:کامل الزیارت، ص123
@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️اورژانس نبض دوباره زندگی❤️
۲۶ شهریور روز فوریتهای پزشکی بر تمامی تلاشگران ۱۱۵ مبارکباد
@fdsfhjk
ما همان بچه ای هستیم که همه هستند اما او سر سفره نیست.
مادرها معمولا حواسشان به بچه ای که سر سفره نباشد بیشتر است.
هم سهم او را برایش نگه میدارند
و هم مدام از حال آن بچه سوال میکند که آیا نیامد؟
کجا مانده؟
چرا دیر کرد؟
پس کی می آید؟
حتی مادرها اگر خیلی نگران شوند،
چادر به سر کرده
و از خانه بیرون میروند
و دنبال بچه شان میگردند.
به این طرف و آن طرف میروند.
به اینجا و آنجا.
تا اینکه بالاخره بچه ای که سرش به دنیا گرم شده را پیدا میکنند.
همان لحظه جلو نمیروند.
ابتدا از دور ایستاده و کمی به قد و بالای بچه شان که خیلی ادعایش میشود و مثلا فکر میکند بزرگ شده نگاه میکنند و ذوق و دعایش میکنند.
مادر است و نمیخواهند بچه اش جلوی رفقا و دوستانش کم بیاورد.
به خاطر همین،
میگذارد وقتی دور بچه خلوت شد و اندکی طعم تنهایی را چشید،
آنگاه قدم به قدم جلو رفته
و از دور
«پسرم! ...
دخترم!
اینجایی؟
کجا موندی مادر؟»
مادر! 😭😭
مادر جان😭😭
اربعین لازمیم و دلمان دارد میترکد
دلمان به شما خوش است.
به شما بهترین مادر دنیا.
فاطمه زهراسلام الله علیها😭
بهترین مادر دنیا
و سفره اربعین
و کربلای حسینش.
مادر!
بیا و مرا از بین شلوغی هایی که دور خودم ایجاد کرده ام نجات بده.
اصلا ...
سائلم آب و دانه می خواهم
رحمت مادرانه می خواهد
آی بی بی! گدا نمی خواهی؟
پسر بی وفا نمی خواهی؟
کاش میشد ز من سوال کنی؟
پسرم کربلا نمی خواهی؟
😭😭😭😭😭
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
@fdsfhjk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🌼✨شما تا چند ثانیه دیگر یک تماس از
*✨[سید الشهدا]✨*
خواهید داشت.....
*یا صاحب الزمان💔*
دلم هوای تو کرده،هوای آمدنت
تمام عمر نشستم به پای آمدنت
چقدر وعده ی وصل تو را به دل بدهم
چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت
نیامدی و دل من شکست ای مولا
چه نذر ها که نکردم برای آمدنت
☘️از آیتاللهبهجتپرسیدند:
آقاڪجاست؟
فرمودند:
آقادرقـلبِشماست:)♥️
مراقبباشیدبیرونشنڪنید!
*#اللھمعجݪالولیڪاݪفࢪج''*
*✾♡أللَّھُمَصَلِّ؏َلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّدوَ؏َـجِّلْ فَرَجھُمَ♡✾*
@fdsfhjk